متن درس
تبیین انسان کامل در عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 584)
مقدمه
انسان کامل، چونان آیینهای صیقلیافته، تجلیگاه نور الهی است که در عرفان اسلامی، بهعنوان غایت سلوک و کمال وجودی معرفی میشود. این مفهوم، که ریشه در قرآن کریم، احادیث و سیره اولیای الهی دارد، در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با ژرفایی بینظیر تبیین شده است.
بخش نخست: انسان کامل و نفی تقید به مصادیق مادی
مفهوم انسان کامل
انسان کامل، در نگاه عرفانی، موجودی است که از بند تعلقات مادی و نفسانی رها شده و تمام وجودش در راستای تحقق اراده حق تعالی قرار دارد. او نه برای نفس خویش، نه برای لذتهای جزئي و نه برای خیرهای محدود، بلکه صرفاً برای خدا زندگی میکند. این رهایی، چونان پرندهای که از قفس تنگ ماده آزاد شده، او را به ساحت بیکران الهی رهنمون میسازد. حیات، عشق و حرکت او لِلّٰهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى است، چنانکه در قرآن کریم آمده است:
إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
(انعام: ۱۶۲، : «بگو، در حقیقت، نماز من و سایر عباداتم و زندگی و مرگم برای خدا، پروردگار جهانیان است.»)
این آیه، چون مشعلی فروزان، مسیر انسان کامل را روشن میکند و نشان میدهد که او از هرگونه تقید به مصادیق مادی، چون زن، فرزند، مال یا منزلت، آزاد است. عشق او، نه به ظهورات دنیوی، بلکه به ذات بیمنتهای حق معطوف است.
درنگ: انسان کامل، با نفی تقید به مصادیق مادی، حیات و عشق خود را برای خدا قرار میدهد و از قیود نفسانی رها میشود. |
تمایز انسان کامل از افراد عادی و سالکان ناقص
انسان کامل، برخلاف افراد عادی یا سالکان ناقص، به مصادیق مادی وابسته نیست. سالک ناقص، چونان مسافری که در راه به مناظر گذرا دل میبندد، به امور نزدیکبینانه تقید مییابد و از سیر به سوی حق بازمیماند. اما انسان کامل، با نگاهی ژرف، به خدا مینگرد و حیاتش را در مسیر الهی سامان میدهد. این تمایز، ریشه در دو نوع سیر وجودی دارد: سیر قاهر، که در انسان کامل با پویایی و فعلیت محقق میشود، و سیر مقهور، که در افراد عادی و سالکان ناقص با انفعال و توقف همراه است. قرآن کریم این سیر فعال را چنین ستوده است:
وَجَاهِدُوا فِي اللَّٰهِ حَقَّ جِهَادِهِ
(حج: ۷۸، : «و در راه خدا چنان که شایسته جهاد در راه اوست، جهاد کنید.»)
انسان کامل، با این جهاد وجودی، از انفعال رها شده و به کمال و وصال حق میرسد.
بخش دوم: نقد تقید و تعادل در سلوک
نقد ترک دنیا و تقید به دنیا
انسان کامل، نه تارک دنیاست و نه مقید به آن. او دنیا را چون ابزاری در خدمت تقرب به خدا به کار میگیرد، نه برای ارضای نفس خویش. این تعادل، چونان راهرویی که در میانه دو پرتگاه افراط و تفریط گام برمیدارد، او را از انحراف مصون میدارد. قرآن کریم، استفاده از نعمتهای الهی را در چارچوب شریعت مجاز شمرده است:
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّٰهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ
(اعراف: ۳۲، : «بگو، چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟»)
انسان کامل، با این نگاه، دنیا را برای خدا دارد و از هرگونه وابستگی یا نفی افراطی آن پرهیز میکند.
درنگ: انسان کامل، با برقراری تعادل میان دنیا و آخرت، از ترک افراطی یا تقید به دنیا رها میشود و نعمتهای الهی را در مسیر تقرب به خدا به کار میگیرد. |
تفسیر «وَلاَ الضَّالِّينَ» و انحراف ناشی از تقید
در تفسیر عبارت «وَلاَ الضَّالِّينَ» از سوره فاتحه، به نقل از ابن فناری، ضالین کسانی معرفی شدهاند که به دلیل تقید به مصادیق مادی، چون زن، فرزند یا مال، از سیر به سوی حق بازمیمانند و در انحراف و انفعال گرفتار میشوند. این تقید، چونان بندی آهنین، سالک را از حرکت به سوی نور الهی محروم میسازد. قرآن کریم این انحراف را چنین توصیف میکند:
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا
(زخرف: ۳۶، : «و هر که از یاد خدا رویگردان شود، شیطانی را بر او میگماریم.»)
انسان کامل، با رهایی از این قیود، از گمراهی مصون میماند و به سیر قاهر و پویا هدایت میشود.
بخش سوم: اتساع وجودی و احاطه انسان کامل
اتساع و رهایی از قیود
انسان کامل، با اتساع وجودی، به جمع، کشف و احاطه میرسد. این اتساع، چونان دریایی بیکران، او را از تنگنای قیود مادی رها ساخته و به اقتدار و رؤیت الهی میرساند. او با اتصال به نور الهی، به احاطه بر عالم و تمکین موجودات دست مییابد. قرآن کریم این نور را چنین توصیف میکند:
اللَّٰهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
(نور: ۳۵، : «خدا نور آسمانها و زمین است.»)
انسان کامل، با این اتصال، به عمق وجودی و قرب الهی نائل میشود و از انفعال و انحراف مصون میماند.
درنگ: اتساع وجودی انسان کامل، او را به احاطه، اقتدار و قرب الهی میرساند و از قیود مادی و انفعال رها میسازد. |
نیت و منش در اعمال انسان کامل
ارزش اعمال انسان، نه در صورت ظاهری آنها، بلکه در نیت و منش او نهفته است. انسان کامل، اعمال خود را، از خوردن غذا تا عبادت، با نیت الهی انجام میدهد و از تقید به لذتهای نفسانی رها است. این نیت خالص، چونان کلیدی زرین، درهای کمال را به روی او میگشاید. حدیث شریف «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ» و آیه قرآنی زیر این حقیقت را تأیید میکنند:
إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّٰهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
(انعام: ۱۶۲، : «بگو، در حقیقت، نماز من و سایر عباداتم و زندگی و مرگم برای خدا، پروردگار جهانیان است.»)
انسان کامل، با این نیت، از قیود نفسانی آزاد شده و اعمالش را در راستای رضایت الهی قرار میدهد.
بخش چهارم: نقد تقید در سلوک و سیره اولیا
نقد تقید به زمان و مکان
انسان کامل، از تقید به زمان و مکان رها است. در بحث فقهی تبطن (اقامت دائم در یک مکان)، تأکید شده که تبطن واقعی به نیت انسان بستگی دارد، نه به مدت اقامت یا عرف اجتماعی. انسان کامل، چونان رودی جاری، در هر مکان و زمان برای خدا عمل میکند و از قیود ظاهری آزاد است. قرآن کریم این آزادی را چنین توصیف میکند:
وَلِلَّٰهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّٰهِ
(بقره: ۱۱۵، : «مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست.»)
این آیه، جهتگیری الهی را فراتر از قیود مکانی و زمانی میداند و انسان کامل را به سلوکی آزاد و عاشقانه هدایت میکند.
درنگ: انسان کامل، با نیت خالص، از قیود زمانی و مکانی رها شده و در هر مکان و زمان برای خدا عمل میکند. |
سیره اولیا و نفی تقید
سیره اولیای الهی، بهویژه امیرالمؤمنین علیهالسلام، نمونهای بارز از انسان کامل است. ایشان، با وجود تحمل مصائب و آزارها، از تقید به مصادیق مادی آزاد بودند و تمام اعمالشان برای رضایت الهی بود. گریههای ایشان در چاه، نه از تعلق نفسانی، بلکه از عشق به خدا و خیر عالم سرچشمه میگرفت. این سیره، چونان مشعلی فروزان، راه عرفان مبتنی بر عشق و رهایی را روشن میسازد. قرآن کریم این تسلیم عاشقانه را در آیه زیر ستوده است:
كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ
(قصص: ۸۸، : «هر چیز جز ذات او نابودشدنی است.»)
انسان کامل، با فنای وجودی در برابر حق، به این مقام والا دست مییابد.
بخش پنجم: استهلاک در حق و سیر دائمی
استهلاک در حق و نفی خلقیت
انسان کامل، به مقام استهلاک در حق میرسد، جایی که خلقیت و تقید خود را در برابر حق نفی میکند. این مقام، چونان وصول به وطن غیبی ذات الهی، او را با شئون الهی متحد میسازد. قرآن کریم این مقام را چنین توصیف میکند:
فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
(رعد: ۲۹، : «چه نیکوست فرجام آن سرای.»)
انسان کامل، با این فنای وجودی، به کمال استهلاک و وصال حق نائل میشود.
درنگ: انسان کامل، با استهلاک در حق، خلقیت و تقید خود را نفی کرده و به وطن غیبی ذات الهی میرسد. |
سیر دائمی و نفی ایستایی
عالم، چونان رودی جاری، در سیر و تحول دائمی است و انسان کامل، با همراهی با این سیر الهی، از ایستایی و تقید رها میشود. او، چونان ستارهای در آسمان وجود، با شئون الهی حرکت میکند و به کمال میرسد. قرآن کریم این سیر را چنین توصیف میکند:
يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ
(سجده: ۵، : «خدا کار جهان را از آسمان تا زمین تدبیر میکند.»)
انسان کامل، با این همراهی، از هرگونه توقف و انحراف مصون میماند.
بخش ششم: نفی تکرار و ابنالوقت بودن
نفی تکرار در سلوک
انسان کامل، هیچچیز را به یک شکل دوبار نمیبیند. هر نفس، هر عمل و هر لحظه در سلوک او، چونان گلی تازه در بوستان وجود، جدید و متمایز است. این نفی تکرار، او را از تحجر و ایستایی رها میسازد. قرآن کریم این تجدد شئون الهی را چنین بیان میکند:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
(رحمن: ۲۹، : «هر روز او در کاری است.»)
انسان کامل، با این تجدد، هر لحظه را با شأن الهی جدید تجربه میکند.
درنگ: انسان کامل، با نفی تکرار، هر لحظه را با شأن الهی جدید تجربه کرده و از تحجر و ایستایی رها میشود. |
ابنالوقت بودن
انسان کامل، بهعنوان «ابنالوقت»، در هر لحظه به مقتضای زمان عمل میکند. او، چونان نوازندهای چیرهدست، هر نت را در جای خویش مینوازد و اعمال را با یکدیگر مخلوط نمیکند. این حضور کامل در لحظه، او را از پراکندگی و تقید رها میسازد. قرآن کریم این تلاش متناسب را چنین ستوده است:
وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
(نجم: ۳۹، : «و اینکه برای انسان جز آنچه کوشیده نیست.»)
ابنالوقت بودن، انسان کامل را به سلوکی آگاهانه و متمرکز هدایت میکند.
بخش هفتم: فرقان و تمیز در سلوک
فرقان و تمایز صورتها
انسان کامل، با فرقان الهی، بین صورتها و اسباب تمایز مینهد. او خیر و شر، حلال و حرام، و طیب و غیرطیب را با آگاهی تمیز میدهد و با این بصیرت، به سیر عاشقانه هدایت میشود. قرآن کریم این موهبت را چنین توصیف میکند:
يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا
(انفال: ۲۹، : «خدا برای شما نیروی تمیز حق از باطل قرار میدهد.»)
این فرقان، انسان کامل را از گمراهی نجات داده و به سلوکی روشن و الهی رهنمون میسازد.
درنگ: فرقان انسان کامل، او را به تمایز آگاهانه بین صورتها و اسباب هدایت کرده و از گمراهی مصون میدارد. |
تمیز در اعمال و ادراکات
انسان کامل، هر لقمه، هر نفس و هر عمل را با تمیز الهی انجام میدهد. او، چونان جواهرسنگی دقیق، هر چیز را در جای خویش میبیند و از آلودگی به ناخالصیها پرهیز میکند. این تمیز، او را از عادات نفسانی و تکرارهای بیروح رها ساخته و به حیاتی متعالی هدایت میکند. اولیای الهی، با این بصیرت، حتی در سادهترین اعمال، چون خوردن یا عبادت، با آگاهی و عشق الهی عمل میکنند.
جمعبندی
درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تبیین انسان کامل، چون گوهری درخشان در عرفان اسلامی میدرخشند. انسان کامل، با نفی تقید به مصادیق مادی، حیات و عشق خود را برای خدا قرار میدهد و با اتساع وجودی، به احاطه، اقتدار و قرب الهی میرسد. نقد تقید، انفعال و تکرار، همراه با تأکید بر ابنالوقت بودن و تمیز بین صورتها، این تبیین را به اثری عمیق و علمی برای پژوهشگران الهیات و عرفان تبدیل کرده است. آیات قرآن کریم و سیره اولیا، چون بنیانهای استوار، این عرفان را به سوی کمال و حیات هدایت میکنند و از انحراف و تحجر دور میدارند..
با نظارت صادق خادمی |