متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 588)
بخش اول: حقیقت انسان کامل و خلاصی از قیود نفسانی
در مسیر سلوک عرفانی، تحقق مقام انسان کامل، آرمانی است که سالک را به سوی وحدت با حق فرا میخواند. این مقام، نه تنها در کسب کمالات و تجلی اسماء الهی، بلکه در رهایی از هرگونه تقید، تعشق، و تحدث نفس متبلور میشود. انسان کامل، چونان مسافری است که در راه بیانتهای معرفت، جز مقصد الهی نمیبیند و از هر آنچه او را از این مقصود بازدارد، آزاد است.
درنگ: انسان کامل، موجودی است که تمامی کمالات و اسماء الهی را در خود متجلی ساخته، اما به هیچیک مقید نمیشود. این رهایی از تقید، او را از محدودیتهای نفسانی و خودبینی مصون میدارد.
۱.۱. خلاصی از ربقة الميول: گسستن بندهای روحی و طبیعی
سلوک به سوی کمال، با رهایی از بندهای میول روحی و طبیعی آغاز میشود. میول روحی، چونان طنابی است که سالک را به مقامات معنوی گره میزند، و میول طبیعی، چون زنجیری است که او را به لذایذ مادی میکشاند. انسان کامل، با گسستن این بندها، به آزادیای دست مییابد که در آن هیچ چیز جز خدا او را مقید نمیسازد.
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (سوره بینه، آیه ۵). ترجمه: «و به آنان دستورى جز اين داده نشده بود كه خدا را بپرستند و در حالى كه دين [خود] را براى او خالص گردانيدهاند» ().
این آیه از قرآن کریم، به اخلاص در عبادت اشاره دارد که رهایی از میول نفسانی را طلب میکند. سالک باید از هرگونه دلبستگی، چه به مقامات معنوی و چه به لذایذ مادی، آزاد شود تا به مقام اخلاص نائل آید.
۱.۲. رهایی از تقید به کمالات
انسان کامل، تمامی صفات کمال و اسماء الهی را در خود متجلی میسازد، اما به این کمالات مقید نمیشود. تقید به کمال، چونان قفسی است که پرنده روح را در بند میکشد. انسان کامل، با عبور از این قفس، به سوی بیکرانگی حق پرواز میکند.
چنانکه در درسگفتار آمده، اگر سالک به کمالات خود مقید شود، محدود میگردد و از کمال حقیقی بازمیماند. این محدودیت، به مثابه ایستادن در میانه راه است، در حالی که مقصد نهایی، جز خدا نیست.
۱.۳. دوری از تعشق و تحدث نفس
تعشق، دلبستگی به هر چیز غیر از خدا، و تحدث نفس، خودستایی و تعریف از خویشتن، از موانع اصلی سلوک هستند. انسان کامل، چونان آیینهای است که تنها انعام الهی را بازمیتاباند و هیچگاه به خود نمینگرد. او نه به کمالاتش دل میبندد و نه از آنها سخن میگوید، بلکه تمامی وجودش را وقف حق میکند.
مثال آورده شده در متن، از فردی که پس از قبولی در آزمونی، به جای ادامه مسیر، به خودستایی مشغول میشود، نشاندهنده خطر تحدث نفس است. این خودستایی، چونان سنگی
۱.۴. توقف و سقوط در مسیر کمال
توقف در مسیر سلوک، نتیجه تقید، تعشق، و تحدث نفس است. سالکی که به کمالات خود دل میبندد یا از آنها سخن میگوید، در میانه راه متوقف میشود و از ادامه سیر به سوی حق بازمیماند.
چنانکه در متن آمده، اولیاء خدا فرصت توقف یا تحدث ندارند، زیرا در حرکت دائمی به سوی حق هستند. این حرکت بیوقفه، نشانه کمال حقیقی است.
درنگ: اولیاء خدا، با حرکت دائمی در مسیر الهی، از توقف و خودستایی مصون هستند. این بیتوقفی، نشانهای از کمال حقیقی آنهاست.
بخش دوم: سیریناپذیری در مسیر کمال
مسیر کمال، چونان اقیانوسی بیکران است که هرگز پایان نمییابد. انسان کامل، مانند مستی است که هرگز از طلب کمال سیر نمیشود و همواره در جستوجوی مقصد الهی است.
۲.۱. تمثیل میخوارگی و کمال
متن با تمثیل میخوارگی، به سیریناپذیری انسان کامل اشاره دارد. سالک حقیقی، هرگز به کمالات خود بسنده نمیکند و همواره در طلب بیشتر است. این طلب بیانتها، او را از توقف و خودستایی بازمیدارد.
۲.۲. خطر غرور در سلوک
غرور، چونان صخرهای در مسیر سلوک است که سالک را به سوی پرتگاه سقوط میکشاند. انجام اعمال عبادی، اگر با خودستایی همراه شود، نه تنها به کمال نمیانجامد، بلکه سالک را از مسیر حق دور میکند.
مثال آورده شده از فردی که با خواندن دو رکعت نماز، خود را جبرئیل میپندارد، نشاندهنده این خطر است. انسان کامل، با اخلاص کامل، از این غرور مصون است.
۲.۳. دیدن خدا در همهچیز
انسان کامل، تنها خدا را بهعنوان غایت میبیند و هیچ چیز جز او را در نظر ندارد. این تمرکز، او را از هرگونه خودبینی و تقید آزاد میکند. او چونان آیینهای است که تنها نور الهی را بازمیتاباند.
درنگ: انسان کامل، جز خدا هیچ غایتی نمیبیند و تمامی کمالات را به حق نسبت میدهد، آزاد از هرگونه خودبینی و دلبستگی.
بخش سوم: تحقق حق در انسان کامل
تحقق حق در وجود انسان، نشانهای از مقام انسان کامل است. این تحقق، نتیجه خلاصی از میول روحی و طبیعی و تحدث نفس است.
۳.۱. مفهوم محقق در عرفان
محقق در عرفان، کسی است که حق در وجود او متجلی شده است. این تحقق، نه از طریق دانش ظاهری، بلکه از طریق انطباق کامل با اراده الهی ممکن میشود.
چنانکه در متن آمده، محقق حقیقی، کسی است که خدا در وجود او جا افتاده است. این مقام، تنها با رهایی از قیود نفسانی ممکن است.
۳.۲. خطر تحدث نفس در کرامات
حتی کرامات، اگر با خودستایی همراه شوند، مانع از وصول به کمال میشوند. انسان کامل، کرامات را به خدا نسبت میدهد و از تحدث نفس پرهیز میکند.
إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ… وَتُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي (سوره مائده، آیه ۱۱۰). ترجمه: «هنگامى كه خدا گفت اى عيسى پسر مريم نعمت مرا بر خودت… و مردگان را به اذن من زنده مىكردى» ().
این آیه از قرآن کریم، به اهمیت نسبت دادن کرامات به خدا اشاره دارد. انسان کامل، با معرفت به اذن الهی، از خودستایی در کرامات پرهیز میکند.
۳.۳. سقوط در مراتب بالای سلوک
سقوط در مراتب بالای سلوک، به دلیل شدت غرور و خودبینی، خسارتبارتر است. انسان کامل، با دوری از این موانع، از سقوط مصون میماند.
چنانکه در متن آمده، سالکی که در مراتب بالا به غرور گرفتار شود، چونان کسی است که از بلندی سقوط میکند و تکهتکه میشود.
بخش چهارم: محبین و محبوبین در مسیر سلوک
در مسیر سلوک، دو گروه از سالکان وجود دارند: محبین و محبوبین. محبین، با تکیه بر ابزارهای معنوی، در مسیر حرکت میکنند، اما محبوبین، بینیاز از این ابزارها، مستقیماً به سوی حق سیر میکنند.
۴.۱. تمثیل راه رفتن روی طناب
متن با تمثیل راه رفتن روی طناب، به تفاوت محبین و محبوبین اشاره دارد. محبین، با ابزارهای معنوی، خود را بالانس میکنند، اما محبوبین، بینیاز از این ابزارها، تنها به سوی حق میروند.
۴.۲. رهایی از تحدث نفس و غیر
محبوبین، نه تنها از تحدث نفس خود آزادند، بلکه از تأثیر تحدث دیگران نیز مصون هستند. این رهایی، نشانه کمال آنهاست.
۴.۳. صراط مستقیم و انعمت علیهم
صراط مستقیم، مسیر انبیاء و اولیاء است که خداوند بر آنها انعام کرده است. انسان کامل، با سیر در این صراط، از تحدث و تقید آزاد میشود.
ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ * صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ (سوره فاتحه، آیات ۶-۷). ترجمه: «ما را به راه راست هدايت فرما * راه كسانى كه به آنان نعمت دادى» ().
بخش پنجم: سلوک در اسماء الهی
سلوک در اسماء الهی، به معنای حرکت در مراتب تجلیات الهی است. انسان کامل، این مراتب را بهعنوان معبر میبیند و از توقف در آنها اجتناب میکند.
۵.۱. رهایی از تقید به اشیاء مأموره
تقید به اشیاء مأموره، مانند عبادات و کمالات، اجتنابناپذیر است، اما نباید به تحدث نفس منجر شود. انسان کامل، این کمالات را به خدا نسبت میدهد و از خودستایی پرهیز میکند.
۵.۲. تصحیح احکام و قبول آثار
انسان کامل، با تصحیح احکام الهی و قبول آثار آنها، در مراتب کمال سیر میکند. این سیر، با شکر برای انعام و صبر برای انتقام همراه است.
۵.۳. اخلاص کامل در مسیر کمال
انسان کامل، تمامی اعمال، حیات، و مرگ خود را برای خدا میداند و هیچچیز را به خود نسبت نمیدهد. این اخلاص، او را از تحدث نفس آزاد میکند.
قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (سوره انعام، آیه ۱۶۲). ترجمه: «بگو در حقيقت نماز من و [ساير] عبادات من و زيستن و مردن من براى خدا پروردگار جهانيان است» ().
جمعبندی
درسگفتار شماره 588 از مجموعه درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین عمیق مقام انسان کامل و موانع سلوک عرفانی پرداخته است. انسان کامل، موجودی است که با خلاصی از قیود میول روحی و طبیعی، تعشق، و تحدث نفس، تمامی کمالاتش را به خدا نسبت میدهد. این متن، با تأکید بر عرفان عملی، نشان میدهد که کمال حقیقی در حرکت دائمی به سوی خدا و رهایی از خودبینی است. تمثیلات و آیات قرآنی، به روشنسازی این مفاهیم کمک کرده و جایگاه اهلبیت (ع) را بهعنوان الگوهای کمال برجسته میسازند.
با نظارت صادق خادمی