متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 589)
مقدمه: درآمدی بر عرفان نظری در مصباح الانس
مصباح الانس، اثری سترگ در حوزه عرفان نظری، دریچهای است به سوی فهم ژرفای توحید، و پیوند عمیق انسان با حق تعالی. این اثر، با نگاهی عمیق و تأملبرانگیز، به کاوش در مفاهیم پیچیدهای چون تقید، تعشق، و مراتب توحید میپردازد و سالک را به سوی مقام نفي اكمل رهنمون میسازد. در شماره 589 این اثر، مباحثی تخصصی در باب ظهور حق در افعال انسانی، نفی خودبینی، و تحقق توحید در مراتب وجودی مطرح شده است.
بخش اول: حق هر نسبة الهی و مقام نفي اكمل
مفهوم حق نسبة الهی
در عرفان نظری، حق هر نسبة الهی، که همان اسم الهی است، در این نهفته است که در مقام نفي اكمل، به حق قیام کند. این مقام، جایی است که هرگونه نقص متوهم در اسما، صفات، و افعال الهی نفی میشود. عالم کون، بهسان بوم نقاشی که در معرض نقائص متوهمه قرار گرفته، در نهایت مظهر تجلی حق میگردد. این معنا، در کلام مصباح الانس چنین بیان شده است:
درنگ: «وَ قَدْ قِيلَ حَقُّ كُلِّ نِسْبَةٍ إِلَهِيَّةٍ وَ هِيَ اسْمٌ إِلَهِيٌّ أَنْ يُقَامَ بِالْحَقِّ مِنْ حَيْثُهُ فِي مَقَامِ النَّفْيِ الْأَكْمَلِ». حق هر نسبة الهی، قیام به حق در مقام نفي اكمل است، جایی که عالم کون هدف سهام نقائص متوهمه قرار گرفته و تنها حقیقت حق در آن متجلی میشود.
این بیان، به نفی هرگونه نقص و کثرت در اسما و صفات الهی اشاره دارد. سالک در این مقام، از هرگونه تصور خودبینی و تقید رها شده و افعال خویش را ظهور حق میبیند.
تحلیل مقام نفي اكمل
مقام نفي اكمل، مرتبهای است که در آن، سالک از هرگونه غیریت و خودبینی عبور کرده و تنها حضور حق را در عالم کون مشاهده میکند. این مقام، بهسان دریایی ژرف است که تمامی امواج کثرت در آن محو شده و تنها وحدت حق باقی میماند. در این مرتبه، عالم کون، که در ظاهر هدف نقائص متوهمه قرار گرفته، در حقیقت مظهر تجلیات الهی است.
بخش دوم: اشکال تقید و تعشق در مسیر کمال
صورتبندی اشکال
یکی از مسائل بنیادین در مسیر عرفانی، اشکال تقید و تعشق است که حتی در ظرف کمال نیز سالک را گرفتار میسازد. تصور «من کار خیر میکنم» یا «من در پی کمالم»، خود نوعی تعلق به نفس است که مانع از تحقق کامل مقام نفي اكمل میشود. این تصور، بهسان سایهای است که بر نور حقیقت میافتد و سالک را از شهود کامل حق بازمیدارد.
درنگ: تصور خودبینی، حتی در مراتب کمال، چون زنجیری است که سالک را به نفس خویش مقید میسازد و او را از مقام نفي اكمل دور میکند.
پاسخ به اشکال: ظهور حق در فعل
پاسخ این اشکال در نفی خودبینی و نسبت دادن افعال به حق نهفته است. سالک در ظرف کمال، از تصور خودبینی خارج شده و فعل را ظهور اسما و صفات الهی میبیند. در این حالت، فاعل واقعی، حق است و سالک تنها آلت ظهور اوست. این معنا، بهسان آینهای است که نور حق را بازتاب میدهد بدون آنکه خود را فاعل بداند.
مصباح الانس این پاسخ را چنین بیان میکند: «سَالِك در ظرف كمال از این تصور خارج ميشود… اگَر مَوْضُوع حَق شَد دِيگَر هَر كَارِي مِيكُنَد فِعْلُ اللَّه اَسْت ظُهُور اَسْمَاء وَ صِفَاتِ إِلَهِي اَسْت».
بخش سوم: مراتب توحید و حالات سالک
سه حالت سالک
سالک در مسیر سلوک، سه حالت را تجربه میکند:
- انجام فعل و گفتن «من فعل را انجام میدهم» بدون آگاهی، که ناقص است.
- انجام فعل با موضوع قرار دادن عبد، که با عبارت بِحَوْلِ اللَّهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ بیان میشود، اما همچنان ناقص است به دلیل وجود تصور «من».
- انجام فعل بهعنوان تعینات الهی، که در آن فعل ظهور حق است و به مقام توحید نزدیکتر میگردد.
این حالات، بهسان پلههای نردبانی است که سالک را از ناآگاهی به سوی شهود حق هدایت میکند.
مراتب توحید
مراتب توحید در سه مرتبه تبیین شده است:
- بِحَوْلِ اللَّهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ: مرتبهای که در آن شرك خفي و غیریت وجود دارد.
- لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ: نفی غیریت، اما تعدد حول و قوه.
- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ: مقام نفي اكمل، که هیچ موضوع و محمولی جز حق باقی نمیماند.
درنگ: مرتبه لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مقام نفي اكمل است که در آن، هیچ غیریت و عنایتی باقی نمیماند و سالک به وحدت کامل حق میرسد.
محبین و محبوبین
تمایز میان محبین و محبوبین، به تفاوت در مراتب سلوک اشاره دارد. محبین در مرتبه لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ در ظرف اسما و صفات عمل میکنند، اما محبوبین به مقام لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ میرسند، که ظرف کمال است. این تمایز، بهسان تفاوت میان مسافرانی است که در مسیر راه میروند و مقصود یافتگانی که به مقصد رسیدهاند.</p-Hung: The system can’t find a translation for this term. Did you mean a different term?
بخش چهارم: قولوا و کلمة، و برتری بیان امام رضا علیهالسلام
تفاوت قولوا و کلمة
بیان قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا (: «بگویید لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تا رستگار شوید») به مرتبه بدایت و اعتقاد اشاره دارد، در حالی که كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَسَنَى به مقام حسنی و تحقق کامل توحید دلالت میکند. این بیان، که از امام رضا علیهالسلام نقل شده، به دلیل قرار گرفتن در مرتبه نهایت، افضل است.
درنگ: بیان كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَسَنَى، به مرتبه تحقق توحید اشاره دارد که در آن، سالک به مقام وحدت کامل حق میرسد.
حدیث سلسلة الذهب
حدیث سلسلة الذهب، که از امام رضا علیهالسلام نقل شده، بر اهمیت لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بهعنوان کلید تحقق توحید و رستگاری تأکید دارد. این حدیث، بهسان کلیدی زرین، دروازههای حقیقت را به روی سالک میگشاید.
بخش پنجم: تجلیات الهی و نفی تقید
ظهور حق در تعینات
در مقام کمال، عنایت و خودبینی سالک به حقانیت تبدیل میشود و افعال او ظهور حق میگردد. این تبدیل، سالک را از تقید و تعشق رها کرده و او را به آلت ظهور حق بدل میسازد. این معنا، بهسان رودی است که به دریای حقیقت میپیوندد.
نفی میول و تحدث نفس
نفی تحدث نفس و التفات به غیر، جز از حیثیت ظهور حق، سالک را به سوی درک کامل توحید هدایت میکند. این نفی، بهسان پاک کردن آینه دل از غبار خودبینی است.
تجلی اسم الدهر
تجلی اسم الدهر، روح زمان و مظهر ملكوت است. زمان، ظرف ناسوت، دهر، ظرف ملكوت، سرمد، ظرف صفات، و سمد، ظرف ذات است. این مراتب، بهسان لایههای وجود، حقیقت را در مراتب مختلف آشکار میسازند.
درنگ: تجلی اسم الدهر، به ظهور باطن زمان در ملكوت اشاره دارد، جایی که سالک حقیقت زمان را در پیوند با حق میبیند.
مراتب وجودی: زمان، دهر، سرمد، و سمد
مراتب وجودی در چهار سطح تبیین شدهاند: زمان (ناسوت)، دهر (ملكوت)، سرمد (صفات)، و سمد (ذات). آیه کریمه اللَّهُ الصَّمَدُ (: «خدا بینیاز است») به وحدت ذات و نفی هرگونه کثرت دلالت میکند.
بخش ششم: انسان بهمثابه مرآت حق
نسخه انسان و ظهور حق
انسان، بهعنوان مرآت حق، صور موجودات را در خود متمثل کرده و آنچه در خارج ظهور مییابد، تفصیل صور درونی اوست که مظهر علم الله است. این معنا، بهسان آینهای است که تمامی حقایق عالم را در خود بازتاب میدهد.
درنگ: انسان، مرآت حق است و افعال او در مقام کمال، ظهور تجلیات الهی است که در نسخه وجودی او متمثل میشود.
استجلاء صور و معلومات
سالک با تحقق در مقام توحید، صور موجودات را بهصورت ظاهری و معلومات را بهصورت باطنی شهود کرده و در خود متمثل میسازد. این شهود، بهسان روشنایی است که تاریکیهای کثرت را زایل میسازد.
نتیجهگیری
مصباح الانس، شماره 589، بهسان چراغی است که مسیر توحید را برای سالک روشن میسازد. این متن، با تبیین مفاهیم عمیق عرفانی چون نفی تقید و تعشق، ظهور حق در افعال انسانی، و مراتب توحید، سالک را از خودبینی و غیریت به سوی مقام نفي اكمل هدایت میکند. تمایز میان عرفان محبین و محبوبین، و برتری بیان كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَسَنَى بر قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، به مراتب مختلف تحقق توحید اشاره دارد. انسان، بهعنوان مرآت حق، مظهر تجلیات الهی است و افعال او در مقام کمال، ظهور حق میگردد. این دیدگاه، با نفی هرگونه تقید و تعشق، سالک را به حالت مطلق و كلي رهنمون میسازد که در آن، همه صور و معلومات، مظهر علم و تجلیات الهی هستند.
با نظارت صادق خادمی