متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 595)
مقدمه: انسان کامل، مظهر خیر عام و محور هدایت
مصباح الانس، اثری عمیق در عرفان نظری، چون چراغی فروزان، مسیر توحید و معرفت را برای سالکان روشن میسازد. در شماره 595 این اثر، محوریت انسان کامل بهعنوان مظهر خیر عام و واسطه فیض الهی مورد بحث قرار گرفته است. انسان کامل، چون آینهای صیقلی، تجلی اسما و صفات الهی را در خود متمثل میکند و خیر را به همه موجودات، اعم از موافق و مخالف، میرساند. این خیر، گاه چون میوهای گوارا و گاه چون دارویی تلخ اما شفابخش، متناسب با حال و مرتبه هر فرد، تجلی مییابد. متن پیشرو، با ادغام درسگفتار اصلی و تحلیلهای تفصیلی، چون رودی زلال، حقایق عرفانی را به سوی مخاطب متخصص جاری میکند.
بخش اول: ویژگیهای انسان کامل و خیررسانی عام
جامعیت و سیادت انسان کامل
انسان کامل، بهعنوان مظهر تام اسما و صفات الهی، دارای جامعیت در مراتب واحدیت و احدیت است. این جامعیت، او را به محوریت کامل یا سیادت رهنمون میسازد، جایی که چون خورشیدی در مرکز عالم امکان میدرخشد و همه موجودات را تحت تأثیر فیض خود قرار میدهد. سیادت، بهسان محور چرخ هستی، انسان کامل را به نقطهای مرکزی تبدیل میکند که همه مراتب وجودی حول او میچرخند.
درنگ: انسان کامل، صاحب جامعیت واحدیت و احدیت است و به مقام سیادت میرسد، جایی که محوریت کامل یافته و همه موجودات را تحت تأثیر خیر خود قرار میدهد.
این محوریت، انسان کامل را به واسطه فیض الهی تبدیل میکند که خیر را به همه عالم، از مؤمنان گرفته تا کافران، میرساند. این خیر، بهسان رودی است که به هر زمینی، متناسب با ظرفیت آن، حیات میبخشد.
خیر عام انسان کامل: رحمت برای همه
انسان کامل، به دلیل مقام خاتمیت، مظهر رحمت للعالمین است، چنانکه در قرآن کریم آمده: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ [مطلب حذف شد] : «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم»؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۷). این رحمت، شامل مؤمنان و کافران میشود، اما نوع آن متناسب با حال هر گروه است. برای مؤمنان، این خیر چون میوهای گوارا و برای مخالفان چون دارویی تلخ اما شفابخش تجلی مییابد.
درنگ: انسان کامل، مظهر رحمت للعالمین است که خیر را به همه موجودات، اعم از موافق و مخالف، میرساند، چه در قالب نعمت و چه در قالب تأدیب.
این خیررسانی عام، از ویژگیهای ذاتی انسان کامل است که او را به خیر العباد تبدیل میکند. حتی در آخرت، که ظرف کمال است، دوزخ برای کافران و مشرکان به همان اندازه خیر دارد که بهشت برای مؤمنان، زیرا هر دو متناسب با مرتبه و حال افراد، به اصلاح و تطهیر میانجامند.
موافقان و مخالفان: دو روی یک خیر
انسان کامل، چون محور عالم، دو گروه را در برابر خود میبیند: موافقان که با او همسو میشوند و مخالفان که در برابر او میایستند. موافقان، بهسان درختانی که در سایه خورشید رشد میکنند، از خیر او بهصورت نعمت بهرهمند میشوند، چنانکه حدیث شریف میفرماید: «سلمٌ لمن سالمکم». اما مخالفان، که به حالت حرب میرسند («حربٌ لمن حاربکم»)، نیز از خیر او بینصیب نمیمانند، گرچه این خیر در قالب تأدیب و اصلاح ظاهر میشود.
درنگ: انسان کامل، برای موافقان چون میوهای گوارا و برای مخالفان چون دارویی تلخ اما شفابخش است، و خیر او شامل هر دو گروه میشود.
این تمایز، به جامعیت انسان کامل اشاره دارد که خیر او محدود به گروه خاصی نیست و به همه عالم، حتی کسانی که او را درک نمیکنند، میرسد.
جمعبندی بخش اول
انسان کامل، بهعنوان مظهر جامعیت واحدیت و احدیت، محور عالم امکان است که خیر را به همه موجودات میرساند. این خیر، که ریشه در مقام خاتمیت و رحمت للعالمین دارد، برای مؤمنان در قالب نعمت و برای مخالفان در قالب تأدیب تجلی مییابد. سیادت انسان کامل، او را به نقطهای مرکزی تبدیل میکند که همه مراتب وجودی حول او میچرخند و خیر او، چون نوری فراگیر، همه عالم را در بر میگیرد.
بخش دوم: تقرر غلط و تربیت ناخودآگاه
ویژگی هفتم: آشکارسازی خطا با قول، حال و فعل
یکی از ویژگیهای برجسته انسان کامل، تقرر غلط یا آشکارسازی خطای دیگران است، که با قول، حال یا فعل و با تطبیق بر مراتب و احوالی که با مخاطب تناسب ندارد، انجام میشود. این ویژگی، که در عبارت السَّابِعُ أَنَّكَ تُقَرِّرُ غَلَطَهُ فِيمَا شِئْتَ وَ فِيكَ أَيْضًا قَوْلًا أَوْ حَالًا أَوْ فِعْلًا بِانْصِبَاغِكَ بِحُكْمِ الْمَرَاتِبِ وَ الْأَحْوَالِ الَّتِي لَا تَنَاسِبُهُ بیان شده، نشاندهنده انعطافپذیری انسان کامل در هدایت است. او خطا را در هر آنچه صلاح بداند، با حکمت و درایت اصلاح میکند.
درنگ: انسان کامل، خطای دیگران را با قول، حال یا فعل، و با تطبیق بر مراتب و احوال غیرمناسب با مخاطب، بهگونهای اصلاح میکند که او را به سوی هدایت سوق دهد.
این روش، چون نسیمی ملایم، مخاطب را بدون ایجاد مقاومت به سوی حقیقت هدایت میکند. انسان کامل، با انطباق خود بر احوال مخاطب، خطا را به شکلی غیرمستقیم اصلاح میکند تا مخاطب خود به درک خطای خویش نائل آید.
نمونه عملی: اصلاح وضوی پیرمرد توسط امام حسن و امام حسین علیهماالسلام
یکی از نمونههای برجسته تقرر غلط، داستان اصلاح وضوی پیرمرد توسط امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است. آن دو بزرگوار، بهجای سرزنش مستقیم، با انجام وضوی صحیح در برابر پیرمرد، او را به درک خطای خود هدایت کردند. این عمل، چون آینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، پیرمرد را به اصلاح وضوی خود رهنمون ساخت بدون آنکه احساس سرزنش کند.
درنگ: اصلاح وضوی پیرمرد توسط امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، نمونهای از تقرر غلط است که با عمل و بدون سرزنش، مخاطب را به سوی حقیقت هدایت میکند.
این داستان، نشاندهنده روش غیرمستقیم انسان کامل در تربیت است که با عمل خود، مخاطب را به اصلاح سوق میدهد.
تربیت ناخودآگاه: دعوت به خیر با عمل
انسان کامل، بهجای دعوت زبانی، با عمل خود به خیر دعوت میکند، چنانکه قرآن کریم میفرماید: كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ الصَّمْتِ (ترجمه: «مردم را با غیر زبان دعوت کنید»). دعوت عملی، چون نوری که در تاریکی میدرخشد، تأثیر عمیقتری بر مخاطب دارد و او را بدون مقاومت به سوی هدایت میکشاند.
تربیت انسان کامل، بهصورت ناخودآگاه انجام میشود، بهگونهای که مخاطب گمان میکند خود به معرفت رسیده است: فَيَظُنُّ أَنَّهُ قَدْ ازْدَادَ مَعْرِفَةً بِمَا غَلَطَتْهُ فِيهِ. این گمان، نتیجه تربیت غیرمستقیم است که مخاطب را به اصلاح میرساند بدون آنکه منشأ آن را به انسان کامل نسبت دهد.
درنگ: تربیت انسان کامل، ناخودآگاه و توصیفی است، بهگونهای که مخاطب گمان میکند خود به معرفت رسیده، در حالی که این معرفت از انسان کامل نشأت گرفته است.
این روش، مانع از ایجاد مقاومت در مخاطب میشود و او را چون گلی که در برابر نسیم میشکفد، به سوی حقیقت باز میکند.
فرهنگ توصیفی اسلام در برابر فرهنگ تخاطبی
فرهنگ اسلامی، بر توصیف و عمل استوار است، نه تخاطب و دستور مستقیم. روشهای تخاطبی، که مبتنی بر دستورات مستقیم و سرزنش هستند، چون بذری که در خاک نامناسب کاشته شود، نتیجه نمیدهند. در مقابل، فرهنگ توصیفی، با ارائه الگوهای عملی، چون نقاشی که با قلم خود حقیقت را ترسیم میکند، مخاطب را به سوی خیر هدایت میکند.
درنگ: فرهنگ اسلامی، توصیفی و عملی است، نه تخاطبی و دستوری، و این روش در تربیت و هدایت اثربخشتر است.
این فرهنگ، بهسان دریایی است که امواج آن بهآرامی ساحل را شکل میدهند، و مخاطب را بدون اجبار به سوی حقیقت میبرند.
جمعبندی بخش دوم
تقرر غلط و تربیت ناخودآگاه، از ویژگیهای برجسته انسان کامل هستند که او را به مظهر هدایت الهی تبدیل میکنند. انسان کامل، با قول، حال یا فعل، خطای دیگران را به شکلی غیرمستقیم اصلاح میکند و با روش توصیفی و عملی، مخاطب را به سوی حقیقت سوق میدهد. این روش، که ریشه در فرهنگ اسلامی دارد، مانع از ایجاد مقاومت در مخاطب میشود و او را چون پرندهای که بهآرامی به سوی لانه هدایت میشود، به معرفت رهنمون میسازد.
بخش سوم: وفاق عمومی و روش تربیتی انسان کامل
ویژگی هشتم: اعتراف به وفاق با مخاطب
ویژگی هشتم انسان کامل، اعتراف گاهبهگاه به اعتقاد مخاطب است: الثَّامِنُ أَنَّكَ تُعْتَرِفُ لَهُ أَحْيَانًا بِأَنَّكَ كَمَا اعْتَقَدَ. انسان کامل، با همسویی با اعتقادات مخاطب، او را به سوی پذیرش هدایت جذب میکند. این همسویی، زمانی انجام میشود که برای نسبت جزئي از کمالات بیشمار انسان کامل سودمند باشد: وَ ذَلِكَ عِنْدَمَا يَنْفَعُ لِنِسْبَةٍ جُزْئِيَّةٍ مِنْ نِسَبِ كَمَالِكَ الَّتِي لَا تُحْصَى.
درنگ: انسان کامل، با اعتراف به اعتقاد مخاطب در مواردی که سودمند است، او را به سوی پذیرش هدایت جذب میکند، بدون آنکه مقاومت ایجاد شود.
این روش، چون پلی است که فاصله میان انسان کامل و مخاطب را پر میکند و او را به سوی حقیقت هدایت میکند.
وفاق عمومی: کلید هدایت اجتماعی
وفاق عمومی، به معنای همراهی با مردم در امور مشترک، ارزشی والا دارد که انسان کامل آن را به کار میگیرد. این وفاق، بهسان نسیمی است که همه را در خود میپیچد و مانع از ایجاد تنش و مقاومت میشود. انسان کامل، با تکیه بر نقاط مشترک، چون نقاشی که با رنگهای هماهنگ اثری زیبا خلق میکند، جامعه را به سوی هدایت سوق میدهد.
درنگ: وفاق عمومی، ارزشی والا در هدایت اجتماعی است که انسان کامل با تکیه بر نقاط مشترک، جامعه را به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
این روش، مانع از ایجاد دشمنی و مقاومت میشود و زمینه را برای پذیرش هدایت فراهم میکند.
تأثیر وفاق: ایجاد محبت و اعتماد
نتیجه وفاق عمومی، ایجاد محبت و اعتماد در مخاطب است: فَلَا يَشُكُّ أَنَّهُ قَدْ أَحَاطَ بِكَ مَعْرِفَةً وَ اتَّخَذَكَ ذَخِيرَةً وَ أَنَّهُ قَدْ أَحَبَّكَ عَنْ عِلْمٍ يَقِينِيٍّ. مخاطب، گمان میکند که انسان کامل را شناخته و او را بهعنوان پشتیبان خود انتخاب میکند. این محبت، نتیجه اعتمادسازی انسان کامل است که مخاطب را به سوی پذیرش هدایت سوق میدهد.
در این حالت، شعاعی از نور حال انسان کامل با پروردگارش برای مخاطب آشکار میشود: ظَهَرَتْ لِذَلِكَ الْمِسْكِينِ بَارِقَةٌ مِنْ سَنَا أَوْجِ حَالِكَ مَعَ رَبِّكَ. این نور، چون شعلهای که در تاریکی میدرخشد، مخاطب را به سوی حقیقت هدایت میکند.
درنگ: وفاق عمومی، محبت و اعتماد را در مخاطب ایجاد میکند و شعاعی از نور حال انسان کامل را برای او آشکار میسازد.
جمعبندی بخش سوم
وفاق عمومی و اعتراف به اعتقادات مخاطب، از روشهای کلیدی انسان کامل در هدایت است. این روش، با ایجاد محبت و اعتماد، مخاطب را به سوی حقیقت سوق میدهد و مانع از ایجاد مقاومت میشود. انسان کامل، با تکیه بر نقاط مشترک و پرهیز از تخاطب مستقیم، چون باغبانی که با صبر و حوصله نهالی را پرورش میدهد، جامعه را به سوی هدایت و رشد رهنمون میسازد.
بخش چهارم: روش تربیتی انسان کامل و حکمت عملی
صبر و درایت در تربیت
تربیت به روش انسان کامل، نیازمند صبر، پختگی، دانایی، درایت و تجربه است. این روش، چون کیمیاگری است که با ظرافت و دقت، ماده خام وجود را به گوهر معرفت تبدیل میکند. انسان کامل، با پرهیز از روشهای تخاطبی و دستوری، مخاطب را بهآرامی به سوی حقیقت هدایت میکند.
درنگ: تربیت انسان کامل، نیازمند صبر، پختگی و درایت است که با روشهای غیرمستقیم و توصیفی، مخاطب را به سوی معرفت هدایت میکند.
این صبر، بهسان خاکی است که بذر حقیقت را در خود میپروراند و با حوصله، میوه هدایت را به بار میآورد.
حکمت عملی در اجرای احکام
انسان کامل، در اجرای احکام الهی، حکمت عملی را به کار میگیرد. اگر حکمی اسلامی به تزلزل دین منجر شود، باید تعطیل گردد تا اصل دین حفظ شود. این دیدگاه، چون چراغی است که مسیر اجرای احکام را روشن میکند و مانع از آسیب به اساس دین میشود.
درنگ: اگر اجرای حکمی اسلامی به تزلزل دین منجر شود، انسان کامل با حکمت عملی آن را تعطیل میکند تا اساس دین حفظ گردد.
این حکمت، نشاندهنده اولویت حفظ دین بر اجرای ظاهری احکام است و انسان کامل را به راهبری عالم به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
روش دین: تربیت توحیدی انسان کامل
روش انسان کامل، تجلی روش دین حقیقی است که بر وفاق، هدایت غیرمستقیم و خیررسانی عام استوار است. این روش، چون رودی است که بهآرامی مسیر خود را در دل سنگها میگشاید و همه را به سوی دریای توحید هدایت میکند.
درنگ: روش انسان کامل، روش دین حقیقی است که با وفاق عمومی و تربیت غیرمستقیم، همه را به سوی توحید هدایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
روش تربیتی انسان کامل، مبتنی بر صبر، درایت و حکمت عملی است که با پرهیز از تخاطب مستقیم، مخاطب را به سوی حقیقت هدایت میکند. این روش، که تجلی فرهنگ توصیفی اسلام است، با وفاق عمومی و اولویت حفظ اساس دین، جامعه را به سوی رشد و معرفت رهنمون میسازد.
نتیجهگیری و جمعبندی
مصباح الانس، شماره 595، چون گوهری درخشان، ویژگیهای انسان کامل را بهعنوان مظهر خیر عام و محور هدایت تبیین میکند. انسان کامل، با جامعیت در واحدیت و احدیت، به مقام سیادت میرسد و خیر را به همه موجودات، اعم از موافق و مخالف، میرساند. روش تربیتی او، که مبتنی بر تقرر غلط و تربیت ناخودآگاه است، با فرهنگ توصیفی اسلام همخوانی دارد و با پرهیز از تخاطب مستقیم، مخاطب را به سوی حقیقت هدایت میکند. وفاق عمومی، صبر و حکمت عملی، از دیگر ویژگیهای این روش هستند که انسان کامل را به راهبری عالم به سوی توحید رهنمون میسازند. این متن، چون آینهای صاف، حقایق عرفانی را بازتاب میدهد و برای پژوهشگران عرفان اسلامی، منبعی ارزشمند و راهگشاست.
با نظارت صادق خادمی