متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 597)
دیباچه
مبحث انسان کامل در عرفان اسلامی، بهویژه در درسگفتارهای ارزشمند مصباح الانس، جایگاهی بس والا و محوری دارد. انسان کامل، به مثابه آیینهای صیقلیافته، تجلیگاه انوار الهی و واسطه فیضرسانی به تمامی موجودات عالم هستی است. در جلسه شماره 597، که ذیل دهمین صفت انسان کامل ارائه شده، نقش او به عنوان مظهر انوار الهی و رزاق عالم مورد بررسی قرار گرفته است. این صفت، که از طریق مرتبه عام انسانیت و اسباب خاص محقق میگردد، انسان کامل را به کانون نزول رحمت الهی و واسطهای برای انتقال فیض وجودی به همه موجودات، حتی مخالفان و دشمنان، بدل میسازد.
بخش نخست: انسان کامل، آیینه انوار الهی
انعکاس انوار الهی در مرآت وجود انسان کامل
انسان کامل، به سان آیینهای بیغبار، جرقههای انوار الهی (لامعة من بوارق انوارك) را در وجود خود منعکس میسازد. این جرقهها، که نور وجودی و رزق الهیاند، از طریق او به تمامی عالم هستی منتقل میگردند. این انعکاس، نه تنها نشاندهنده مقام والای انسان کامل به عنوان مظهر اسماء و صفات الهی است، بلکه او را به واسطهای برای فیضرسانی به کل موجودات بدل میکند. همانگونه که خورشید، نور خویش را بیمنت بر همه پهنه زمین میتاباند، انسان کامل نیز انوار الهی را بیتفاوت به دوست یا دشمن، به همه موجودات میرساند.
این مفهوم با نظریه «مظهر» در عرفان اسلامی همخوانی دارد، که انسان کامل را تجلیگاه تام اسماء و صفات الهی میداند. قرآن کریم در این باره میفرماید: نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ (ترجمه: نوری بر فراز نور، خدا هر که را بخواهد به نور خویش هدایت میکند، سوره نور، آیه ۳۵). این آیه، به نورانیت وجودی انسان کامل و نقش او در هدایت موجودات به سوی نور الهی اشاره دارد.
فیضرسانی از طریق مرتبه انسانیت
انسان کامل، از طریق مرتبه عام انسانیت، که به مثابه آنزیمی وجودی در نهاد اوست، فیض الهی را به تمامی موجودات، اعم از دوست و دشمن، منتقل میکند. این شفاعت، که رابطهای سببی میان انسان کامل و موجودات است، او را به فرستندهای تبدیل میسازد که رزق وجودی را به کل عالم مخابره میکند. همانگونه که موجی از مرکز دایرهای بر سطح آب به همه سو پراکنده میشود، انسان کامل نیز از طریق مرتبه انسانیت، فیض را به تمامی موجودات میرساند.
مرتبه انسانیت، به عنوان وجه مشترک همه انسانها، انسان کامل را به کانونی برای ارسال نور وجودی بدل میسازد. این مرتبه، که در وجود او به کمال رسیده، امکان ارتباط وجودی با همه موجودات را فراهم میآورد.
فیضرسانی از طریق اسباب خاص
علاوه بر مرتبه عام انسانیت، انسان کامل از طریق اسباب خاص، که در متن به «نسب مجهول» تعبیر شده، فیض الهی را به افراد منتقل میکند. این اسباب، که ممکن است شامل نسب، ژن، یا ارتباطات وجودی خاص باشد، به دلیل پیچیدگی و ناشناخته بودن، «مجهول» نامیده شدهاند. این اسباب خاص، همانند رگهایی نامرئی در پیکره هستی، فیض الهی را به موجودات میرسانند.
این مفهوم با نظریه «اسباب وجودی» در فلسفه اسلامی همخوان است، که هر فرد را از طریق روابط خاص به مبدأ فیض متصل میداند. انسان کامل، از طریق این اسباب، رزق وجودی را به موجودات خاص منتقل میکند، گویی که نوری از منشور وجود او به سوی افراد مشخص هدایت میشود.
بخش دوم: انسان کامل، رزاق عالم و مظهر رحمت الهی
رزاقیت انسان کامل
انسان کامل، به ویژه اولیای الهی مانند امیرالمؤمنین علیهالسلام، رزاق عالم است، نه به معنای توزیع مادی، بلکه به معنای انتقال رزق وجودی و نور الهی به تمامی موجودات. این رزاقیت، از طریق مرتبه عام انسانیت و اسباب خاص محقق میگردد. همانگونه که رودی خروشان، حیات را به دشتهای تشنه میرساند، انسان کامل نیز رزق وجودی را به همه موجودات عالم میبخشد.
این دیدگاه با روایت «بنا فتحنا بد الوجود… بنا ظهر الوجود» همخوانی دارد، که اولیا را واسطه ظهور و بطون هستی میداند. انسان کامل، از طریق این رزاقیت، نظم و چرخش عالم را تضمین میکند.
رحمت عام و خاص انسان کامل
انسان کامل، مظهر رحمت عام الهی است که به همه موجودات، حتی دشمنان مانند شمر و معاویه، میرسد. این رحمت عام، که در ظرف نزول محقق میشود، فیض الهی را بیتفاوت به حال دریافتکننده به همه موجودات میرساند. همچنین، رحمت خاص او، که ویژه مؤمنان و سالکان است، در ظرف صعود تجلی مییابد. همانگونه که باران رحمت الهی بر همه زمین میبارد، انسان کامل نیز رحمت عام را به همه موجودات و رحمت خاص را به مؤمنان ارزانی میدارد.
قرآن کریم در این باره میفرماید: وَمَآ أَرْسَلْنَٰكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَٰلَمِينَ (ترجمه: و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم، سوره انبیاء، آیه ۱۰۷). این آیه، به نقش انسان کامل به عنوان مظهر رحمت الهی برای همه عالمیان اشاره دارد.
ظرف نزول و صعود در فیضرسانی
در ظرف نزول، انسان کامل فیض الهی را به همه موجودات میرساند، گویی که نوری از مبدأ هستی از طریق او به تمامی عالم تابیده میشود. در ظرف صعود، موجودات به سه دسته تقسیم میشوند: محبان، که تعین اسمایی مییابند و با توسل به انسان کامل به کمال میرسند؛ بیتفاوتها، که از فیض او بهرهمند میشوند اما تعینی اسمایی نمییابند؛ و مخالفان، که به دلیل بیادبی (شاطح) یا انکار استعداد الهی (مستبعد)، فیض او را رد میکنند. این تمایز، همانند جدایی دانهها در خرمنکوبی است که هر یک به مقصدی متفاوت هدایت میشوند.
محبان، با گفتن «یا علی» یا «یا الله»، تعین اسمایی مییابند و وجودشان با اسمای الهی همنوا میشود. این تعین، همانند رنگی است که بر بوم سفید وجودشان نقش میبندد و آنها را به سوی کمال هدایت میکند.
بخش سوم: نقش انسان کامل در وصول موجودات
هدایت موجودات به مقصد وجودی
انسان کامل، در کمال اولیه، همه موجودات را به مقصد وجودیشان میرساند، چه به بهشت (درجه) و چه به جهنم (دركه). این هدایت، که از طریق رزاقیت او محقق میشود، تفاوتی میان موجودات قائل نمیشود. تفاوت در کمال ثانوی است، که به شاکر یا کفور بودن موجودات بستگی دارد. همانگونه که باغبانی ماهر، هر بذری را به باروری میرساند، انسان کامل نیز هر موجودی را به مقصد وجودیاش هدایت میکند.
این مفهوم با روایت «غصيب النار و الجنة» همخوانی دارد، که اولیا را توزیعکننده سرنوشت بهشتی و جهنمی معرفی میکند. انسان کامل، به مثابه قسیم بهشت و دوزخ، نقش محوری در هدایت موجودات ایفا میکند.
مخالفت و شطح در برابر انسان کامل
برخی افراد، به دلیل بیادبی (شاطح) یا انکار استعداد الهی (مستبعد)، فیض انسان کامل را رد میکنند. این مخالفت، ناشی از توهم کمال خویش و نقص اولیای الهی است. همانگونه که ابنملجم، با انکار مقام امیرالمؤمنین علیهالسلام، خود را از فیض الهی محروم ساخت، مخالفان نیز به دلیل دوری وجودی، از درک نور انسان کامل عاجز میمانند.
این رفتار، به مثابه فردی است که در برابر آفتاب، چشمان خویش را میبندد و تاریکی را به نور ترجیح میدهد. چنین افرادی، به دلیل غرور و خودبینی، فیض الهی را که از طریق انسان کامل به آنها میرسد، انکار میکنند.
دوری و قرب در ادراک فیض الهی
انسان کامل، به دلیل علو مقامش، از منظر مخالفان دور به نظر میرسد، اما به لحاظ ذات الهی، به همه موجودات نزدیک است. قرآن کریم در این باره میفرماید: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (ترجمه: و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم، سوره ق، آیه ۱۶). این قرب ذاتی، انسان کامل را به همه موجودات متصل میسازد، اما مخالفان، به دلیل دوری وجودی، از درک این فیض محروم میمانند.
این دوری و قرب، همانند رابطه خورشید و سایه است: خورشید به همه نزدیک است، اما سایه، که از نور محروم است، در تاریکی خویش گرفتار میماند.
بخش چهارم: ضرورت آزمایش علمی معارف عرفانی
تلفیق علم و عرفان
درسگفتار، با تأکید بر ضرورت اثبات تجربی معارف عرفانی، به ایجاد آزمایشگاههای علمی برای بررسی تأثیر تعینات اسمایی (مانند توسل به امیرالمؤمنین علیهالسلام) بر وجود انسان دعوت میکند. این آزمایشها میتوانند تفاوت میان محبان، بیتفاوتها، و مخالفان را آشکار سازند. همانگونه که شیمیدان در آزمایشگاه، تأثیر عناصر را بر ماده بررسی میکند، عارف نیز میتواند تأثیر اسمای الهی را بر وجود انسان مورد کاوش قرار دهد.
این پیشنهاد، ریشه در سنت علمی اسلامی دارد، که در آثار شخصیتهایی مانند ابنسینا و ملاصدرا مشاهده میشود. حوزههای علمیه، به مثابه مراکز تحقیقاتی، میتوانند با ایجاد چنین آزمایشگاههایی، معارف عرفانی را با روشهای علمی تبیین کنند.
دعوت به بازسازی حوزههای علمیه
درسگفتار، با تأکید بر لزوم بازسازی حوزههای علمیه به عنوان مراکز تحقیقاتی، خواستار جداسازی فعالیتهای تبلیغی از فعالیتهای علمی است. حوزههای علمیه باید به آزمایشگاههایی برای تحقیق و پژوهش تبدیل شوند، جایی که معارف عرفانی با ابزارهای علمی بررسی و اثبات شوند. این بازسازی، همانند بازسازی بنایی کهن است که با ابزارهای نوین، به مرکزی برای تولید دانش تبدیل میشود.
این دعوت، نه تنها به احیای سنت علمی اسلامی میانجامد، بلکه راه را برای پیوند عرفان و علم هموار میسازد. حوزههای علمیه، به جای تمرکز صرف بر تبلیغ، باید به تولید دانش علمی و تجربی بپردازند.
جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار شماره 597 مصباح الانس، با تبیین دهمین صفت انسان کامل، او را به عنوان آیینه انوار الهی و واسطه فیضرسانی به عالم هستی معرفی میکند. انسان کامل، از طریق مرتبه عام انسانیت و اسباب خاص، رزاق عالم و مظهر رحمت عام و خاص الهی است. او در ظرف نزول، فیض را به همه موجودات میرساند و در ظرف صعود، موجودات را به مقصد وجودیشان هدایت میکند. مخالفان، به دلیل دوری وجودی و غرور کاذب، از درک این فیض محروم میمانند، اما قرب ذاتی انسان کامل به همه موجودات پابرجاست. تأکید بر ضرورت آزمایش علمی معارف عرفانی، دعوتی است به بازسازی حوزههای علمیه به عنوان مراکز تحقیقاتی، که میتواند پیوندی میان عرفان، فلسفه، و علم برقرار سازد. این درسگفتار، با ارائه تصویری جامع از انسان کامل، جایگاه او را به عنوان محور فیض الهی تثبیت میکند.