در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 601

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 601)

دیباچه

در ساحت عرفان نظری، انسان کامل چون آیینه‌ای تابناک است. این مقام، که در پرتو قرب به حق و مظهریت صفات متعالی او پدیدار می‌گردد، در درس‌گفتار شماره 601 از مصباح الانس، با تکیه بر صبر و لذت الهی، به گونه‌ای ژرف و عمیق تبیین شده است. هدف، بازنمایی دقیق و کامل ویژگی‌های انسان کامل به‌عنوان مظهر حق، با تکیه بر صبر الهی، لذت شهود، و قرب به ذات و صفات پروردگار است.

بخش نخست: انسان کامل، مظهر صبر و لذت الهی

ویژگی هفدهم انسان کامل

در تبیین ویژگی هفدهم انسان کامل، به استحضار قول مبارک پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم اشاره شده است که فرمودند: «لَيْسَ شَخْصٌ أَصْبَرَ عَلَى أَذًى مِنَ اللَّهِ». این کلام، انسان کامل را به‌عنوان مظهر شخصیتی معرفی می‌کند که در صبر بر آزار خلق، بی‌همتا و در لذت شهود عزت سلطنت الهی، کامل است. انسان کامل، چون آیینه‌ای صیقلی، جلوه‌گاه این شخص عالی، مفضل و منزه از نقایص است. او در حضور پروردگار، از شهود عزت و سلطنت الهی، لذتی بی‌کران می‌برد که در هیچ موجود دیگری یافت نمی‌شود.

درنگ: انسان کامل، مظهر صبر الهی بر آزار خلق و لذت بی‌همتای شهود عزت الهی است، که او را به مقام خلافت و ولایت رهنمون می‌سازد.

صبر و لذت الهی: دو وجه کمال الهی

صبر الهی، چون دریایی بی‌کران، تحمل ناملایمات خلق را در بر می‌گیرد، و لذت الهی، چون خورشیدی درخشان، از عشق ذاتی حق در وجود او متجلی می‌گردد. انسان کامل، در مقام مظهریت، این دو صفت متعالی را در وجود خویش متبلور می‌سازد. صبر او، نه از سر ضعف، بلکه از حکمت و رحمت الهی سرچشمه می‌گیرد، و لذت او، از شهود عزت و سلطنت حق در حضرتی که جز او و حق در آن راه ندارد.

عشق، بنیاد خلقت

عالم هستی، چون پرده‌ای از نور، تجلی عشق ذاتی پروردگار است. انسان، که در عرفان به «عِقرب الموجودات» ملقب شده، نزدیک‌ترین موجود به حق و مظهر این عشق الهی است. این قرب وجودی، انسان را به جایگاهی رفیع می‌رساند که در آن، عشق الهی چون جویباری زلال در وجودش جاری می‌شود. او، به دلیل ظرفیت بی‌مانندش، می‌تواند این عشق را در تمامی مراتب وجودی خویش متجلی سازد.

درنگ: انسان، به‌عنوان عِقرب الموجودات، مظهر عشق الهی است که خلقت را به مثابه تجلی این عشق ذاتی متبلور می‌سازد.

تفاوت انسان و حیوان در کام‌یابی

کام‌یابی انسان، برخلاف حیوانات که محدود به غرایز طبیعی است، در گستره‌ای وسیع از توانایی‌های وجودی او متجلی می‌گردد. حیوان، تنها از طریق غرایز مادی چون خوردن و تولید مثل به لذت می‌رسد، اما انسان، با بهره‌مندی از عقل، شعور، و توانایی‌های چندگانه، از سخن گفتن تا مزه کردن و خلق معانی، لذت‌هایی متعالی و معنوی را تجربه می‌کند. این جامعیت، انسان را به جایگاهی می‌رساند که می‌تواند مظهر صفات الهی گردد.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان کامل، در مقام مظهریت صبر و لذت الهی، چون ستاره‌ای در آسمان عرفان می‌درخشد. او، با استحضار قول پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم، خود را مظهر شخصیتی عالی و منزه از نقایص می‌بیند که در صبر بر آزار خلق و لذت شهود عزت الهی، بی‌مانند است. عشق الهی، چون روحی در کالبد خلقت، انسان را به‌عنوان عِقرب الموجودات به جایگاهی رفیع می‌رساند که در آن، کمال و لذت معنوی به تمامی متجلی می‌گردد.

بخش دوم: دین، مصدر کمال و لذت

دین، آیینه زیبایی و کمال

دین، چون گوهری درخشان، باید مصدر کمالات انسانی و مایه لذت و شیرینی باشد. برخلاف تصور رایج که دین را به ریاضت و سختی فرومی‌کاهد، دین حقیقی، چهره‌ای گوارا، صافی، و دل‌انگیز دارد. انسان کامل، با تجلی دین در وجود خویش، محسنات و کمالات انسانی را متبلور می‌سازد. این دیدگاه، دین را نه چون باری سنگین، بلکه چون بال‌هایی برای پرواز به سوی کمال معرفی می‌کند.

درنگ: دین، چون جویباری زلال، باید شیرین، گوارا، و مصدر کمالات انسانی باشد، نه محصور در ریاضت و سختی.

انسان، خلیفه و ولی خدا

انسان، به‌عنوان عِقرب الموجودات، در مقام خلافت و ولایت الهی قرار می‌گیرد. او، با قرب به حق، صفات الهی را در وجود خویش متجلی می‌سازد و چون آیینه‌ای صاف، کمالات پروردگار را بازمی‌تاباند. این مقام، انسان را به جایگاهی می‌رساند که در آن، مظهر تمام اسما و صفات الهی می‌گردد و به‌عنوان خلیفه‌الله، نماینده حق در عالم هستی می‌شود.

قرب به ذات و صفات الهی

انسان، با استعداد ذاتی خویش، قادر است به مقام جمع و تمام اسما و صفات الهی دست یابد. این قرب، که از صفات فعلی تا صفات ذاتی و حتی مقام لا تعین ذاتی را در بر می‌گیرد، انسان را به جایگاهی رفیع می‌رساند که در آن، مظهر کامل حق می‌گردد. هیچ منطقه ممنوعه‌ای در این مسیر وجود ندارد، و انسان می‌تواند با همت و اخلاص، به تمامی مراتب وجودی حق نزدیک شود.

درنگ: انسان، با ظرفیت بی‌نهایت خویش، می‌تواند به تمامی مراتب ذات، اسما، و صفات الهی نزدیک شود، بی‌آنکه مانعی در این مسیر وجود داشته باشد.

اکمال و اتمام دین

قرآن کریم در آیه‌ای نورانی می‌فرماید:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي

(: «امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم»). این آیه، به کمال دین و اتمام نعمت الهی در وجود انسان کامل اشاره دارد. او، با مظهریت کامل، دین را به تمامی متجلی می‌سازد و نعمت الهی را به اتمام می‌رساند.

جمع‌بندی بخش دوم

دین، چون گوهری تابناک، مصدر کمال و لذت است و انسان کامل، با تجلی آن در وجود خویش، به مقام خلافت و ولایت می‌رسد. او، با قرب به ذات و صفات الهی، مظهر کامل اسما و صفات حق می‌گردد و در پرتو آیه اکمال دین، نعمت الهی را در وجود خویش به تمامی متبلور می‌سازد. این مقام، انسان را به جایگاهی می‌رساند که در آن، هیچ مانعی برای قرب به حق وجود ندارد.

بخش سوم: مظهریت و محدودیت‌های نفسانی

اکتناه و مظهریت

اکتناه ذات الهی، به معنای احاطه کامل بر آن، برای مخلوق ممکن نیست، اما مظهریت کامل اسما و صفات الهی در توان انسان است. انسان کامل، چون آیینه‌ای زلال، می‌تواند تمامی صفات حق را در وجود خویش بازتاب دهد، اما ذات الهی، به دلیل وحدت و تنهایی، از دسترس اکتناه خارج است. این تمایز، به محدودیت مخلوق و کمال خالق اشاره دارد.

تنهایی خدا و عدم مزاحمت

ذات الهی، چون اقیانوسی بی‌کران، تنها و بی‌نیاز از غیر است. قرب انسان به این ذات، هیچ مزاحمتی ایجاد نمی‌کند، چرا که در این مقام، محرم و نامحرمی وجود ندارد. انسان کامل، با ورود به این ساحت، چون قطره‌ای در اقیانوس، در حق فانی می‌گردد و مظهر او می‌شود.

درنگ: ذات الهی، به دلیل تنهایی و وحدت، از قرب انسان متأثر نمی‌شود و هیچ مانعی در این مسیر وجود ندارد.

محبوبین و محبین: تفاوت در مراتب قرب

محبوبین، که از بالا به سوی حق عروج کرده‌اند، به مقام ذات الهی می‌رسند، اما محبین، که با ریاضت و تلاش نفسانی پیش می‌روند، در مراتب پایین‌تر باقی می‌مانند. محبوبین، چون پرندگانی سبک‌بال، به سوی حق پرواز می‌کنند، اما محبین، در کشمکش با نفس، با سختی راه می‌پیمایند.

ریاضت محبوبین و محبین

ریاضت محبوبین، در دل بستن به دنیاست، چرا که دل کندن از آن برایشان آسان است. اما محبین، ترک دنیا را با سختی و ریاضت انجام می‌دهند. این تفاوت، به مراتب وجودی اشاره دارد: محبوبین، در مقام فنای فی‌الله، از دنیا بی‌نیازند، اما محبین، در جدال با نفس، با مشقت پیش می‌روند.

آزمایش محبوبین

محبوبین، از بدو وجود، در قتله‌گاه آزمایش الهی قرار می‌گیرند. آنها، با تحمل سختی‌های عظیم، چون شهادت و زهر، مظهر صبر و لذت الهی می‌شوند. این آزمایش‌ها، چون کوره‌ای گدازان، آنها را به کمال می‌رساند و از محبین متمایز می‌سازد.

درنگ: محبوبین، با آزمایش‌های سنگین الهی، به مقام مظهریت صبر و لذت الهی می‌رسند، در حالی که محبین در مراتب پایین‌تر باقی می‌مانند.

جمع‌بندی بخش سوم

انسان کامل، در مقام مظهریت، می‌تواند تمامی اسما و صفات الهی را در وجود خویش متجلی سازد، اما اکتناه ذات الهی از توان او خارج است. محبوبین، با قرب خاص به ذات حق، از محبین متمایز می‌گردند و با تحمل آزمایش‌های سنگین، به کمال می‌رسند. این مقام، انسان را به جایگاهی می‌رساند که در آن، هیچ مانعی برای قرب به حق وجود ندارد، جز محدودیت‌های نفسانی محبین.

بخش چهارم: هشدارها و انذارهای عرفانی

هشدار نسبت به خطا در نفس

قرآن کریم و عرفان نظری، انسان را از خطا در نفس و نسبت دادن آنچه ندارد به خویشتن برحذر می‌دارند: «فَلَا تَغْلَطْ فِي نَفْسِكَ فَتُضِيفَ إِلَيْكَ مَا لَيْسَ لَكَ وَلَا لِأَبْنَاءِ جِنْسِكَ». این انذار، انسان را به تواضع و بصیرت دعوت می‌کند تا از ادعاهای کاذب و خودبینی پرهیز نماید.

خطر متشبع و ثوب زور

متشبع، چون بازیگری که لباس باطل بر تن کرده، خود را با کمالات غیرواقعی سیر می‌کند. ثوب زور، نماد تظاهر و خالی‌بندی است که انسان را از حقیقت دور می‌سازد. انسان کامل، با صدق و اخلاص، از این نقص منزه است و تنها حقیقت را متجلی می‌سازد.

درنگ: متشبع، با تظاهر به کمالات غیرواقعی و پوشیدن ثوب زور، از حقیقت دور می‌گردد، اما انسان کامل، با صدق و اخلاص، مظهر حقیقت است.

روایت ابغض الناس

روایت نورانی «أَبْغَضُ النَّاسِ إِلَى اللَّهِ مَنْ كَانَ ثَوْبَاهُ خَيْرًا مِنْ عَمَلِهِ» به مذمت کسانی اشاره دارد که ظاهرشان چون انبیا و عملشان چون جباران است. این انذار، بر اهمیت هماهنگی ظاهر و باطن تأکید دارد و انسان کامل را از تظاهر و ریا برحذر می‌دارد.

علمای آخرالزمان

این روایت، به علمایی اشاره دارد که در آخرالزمان، با تظاهر و خودنمایی، از حقیقت دور می‌شوند. انسان کامل، با اخلاص و بصیرت، از این انحراف مصون است و چون ستاره‌ای در تاریکی، راه حقیقت را روشن می‌سازد.

کاشفات عاریات

اصطلاح «کاشفات عاریات»، به پوشش‌هایی اشاره دارد که ظاهراً پوشیده، اما در باطن عریان و فریبنده‌اند. این تشبیه، به فریبندگی ظاهر در برابر حقیقت اشاره دارد و انسان کامل را به ستر و تقوا دعوت می‌کند.

عاقبت امور

عاقبت امور، به تعینات و نتایج اعمال انسان بستگی دارد. انسان کامل، با اخلاص و عمل صالح، به خیر و سعادت می‌رسد، در حالی که تظاهر و ریا، انسان را به سوی ضلالت می‌کشاند.

منع از ادعای کاذب

انسان نباید بدون داشتن نشانه‌های کمال، ادعای مراتب عالی نماید. این منع، به لزوم تواضع و صداقت در مسیر کمال اشاره دارد و انسان کامل را به پرهیز از ادعاهای کاذب دعوت می‌کند.

درنگ: انسان کامل، با تواضع و بصیرت، از ادعاهای کاذب و تظاهر به کمالات غیرواقعی پرهیز می‌کند و تنها حقیقت را متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

هشدارها و انذارهای عرفانی، انسان را به سوی تواضع، صدق، و اخلاص رهنمون می‌سازند. انسان کامل، با دوری از تظاهر و ثوب زور، مظهر حقیقت است و از انحرافات آخرالزمان مصون می‌ماند. روایت ابغض الناس و اصطلاح کاشفات عاریات، بر اهمیت هماهنگی ظاهر و باطن تأکید دارند و انسان را به سوی خیر و سعادت هدایت می‌کنند.

بخش پنجم: فلسفه و تمایز ذات و مظهریت

فلسفه و ذات الهی

در فلسفه عرفانی، ذات مختص خداست و انسان، تنها مظهر اسما و صفات اوست. خدا، دارای ذات و فعل است، اما انسان، به‌عنوان مخلوق، تنها می‌تواند آیینه صفات الهی باشد. این تمایز، به محدودیت مخلوق و کمال خالق اشاره دارد.

شخصیت خدا: حقیقی و جزئی

خداوند، شخصیتی حقیقی و جزئی دارد، نه مفهومی کلی یا حقوقی. انسان کامل، با قرب به این شخص، مظهر صفات و کمالات او می‌گردد و چون آیینه‌ای زلال، حقیقت الهی را بازمی‌تاباند.

لذت شهود عزت الهی

انسان کامل، در حضور پروردگار، از شهود عزت و سلطنت الهی لذتی کامل می‌برد. این لذت، چون شرابی گوارا، روح او را سیراب می‌سازد و او را به مقام جمع و شهود رهنمون می‌گردد.

صبر در ظرف فعل

صبر الهی، در ظرف فعل معنا می‌یابد، نه در ذات. ذات الهی، منزه از ناملایمت است، اما در ظرف فعل، صبر خدا به تحمل آزار خلق متجلی می‌گردد. انسان کامل، در این ظرف، مظهر صبر الهی است.

کمال انسان کامل

انسان کامل، چون آیینه‌ای در قلب خویش، احکام و کمالات الهی را متجلی می‌سازد. او، با این مظهریت، به مقام خلافت و ولایت می‌رسد و چون گوهری در صدف وجود، کمال الهی را بازمی‌تاباند.

درنگ: انسان کامل، با تجلی احکام و کمالات الهی در قلب خویش، به مقام خلافت و ولایت می‌رسد و مظهر حق تعالی می‌گردد.

جمع‌بندی بخش پنجم

فلسفه عرفانی، با تمایز میان ذات الهی و مظهریت انسان، جایگاه انسان کامل را به‌عنوان آیینه اسما و صفات حق تبیین می‌کند. او، با شهود عزت الهی و تجلی صبر در ظرف فعل، به کمال می‌رسد و در مقام خلافت، حقیقت الهی را متبلور می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتار شماره 601 از مصباح الانس، با تبیین ویژگی هفدهم انسان کامل، او را چون گوهری تابناک در ساحت عرفان نظری معرفی می‌کند. انسان کامل، مظهر صبر و لذت الهی است که در پرتو قرب به ذات، اسما، و صفات حق، به مقام جمع و تمام می‌رسد. او، با تجلی دین به‌عنوان مصدر کمال و لذت، خلیفه و ولی خدا می‌گردد و از تظاهر و ثوب زور منزه است. محبوبین، با قرب خاص به ذات الهی، از محبین متمایز می‌گردند و با تحمل آزمایش‌های سنگین، به کمال می‌رسند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، ظرف لاتعین چه ویژگی‌ای دارد؟

2. طبق متن، فناء بعد الباقی به چه معناست؟

3. بر اساس متن، چرا متکلم نمی‌تواند حدوث و خلود را با هم سازگار کند؟

4. طبق متن، چرا تفکر در ذات الله ممنوع شده است؟

5. بر اساس متن، اعیان ثابته در چه نسبتی ظهور می‌یابد؟

6. در ظرف لاتعین، هیچ تعینی وجود ندارد و طرق به آن راه ندارد.

7. فناء بعد الباقی به معنای فنای نفس در ظرف واحدیت است.

8. ازلیت و ابدیت هر دو وصف خدا هستند و با امکان سازگار نیستند.

9. ظهورات اعیان ثابته به ارواح و اشباح مثالی منجر می‌شود.

10. تلاشی کامل در ظرف تعین امکان‌پذیر است.

11. چرا در ظرف لاتعین طرق وجود ندارد؟

12. تفاوت فناء بعد الباقی با فنای نفس چیست؟

13. چرا متکلم نمی‌تواند حدوث و خلود را سازگار کند؟

14. نسب علمی در ظهور اعیان ثابته به چه معناست؟

15. چرا تفکر در ذات الله ممنوع است؟

پاسخنامه

1. فاقد تعین و طرق است

2. تلاشی کامل از تعین در ظرف ذات

3. چون خلود را وصف خدا می‌داند

4. چون ذات الله در ظرف لاتعین فاقد نعت است

5. نسب علمی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. چون لاتعین فاقد تعین و اسم است و طرق در ظرف تعین تعریف می‌شود.

12. فناء بعد الباقی تلاشی کامل از تعین در ظرف ذات است، اما فنای نفس محدود به رفع نفسویت است.

13. چون خلود را وصف خدا می‌داند و حدوث را با ابدیت ناسازگار می‌بیند.

14. نسب علمی به ظهور حقایق اشیاء در علم الهی به صورت اعیان ثابته اشاره دارد.

15. چون ذات الله در ظرف لاتعین فاقد نعت و تعین است و تفکر در آن ممکن نیست.

فوتر بهینه‌شده