در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

مصباح الانس 607

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 607)

مقدمه

رضایت به قضای الهی، به‌عنوان یکی از مقامات برجسته عرفانی، در عرفان نظری جایگاهی والا دارد. این مقام، که در متون عرفانی چون مصباح الانس مورد توجه قرار گرفته، نه‌تنها صفتی روحانی برای سالک طریق حق است، بلکه نمود معرفت توحیدی و تسلیم در برابر مشیئت الهی به شمار می‌رود. در درس‌گفتار شماره 607، که برگرفته از تبیین آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است، مراتب سه‌گانه رضایت به قضای الهی با استناد به تفسیر شیخ عارف مورد تحلیل قرار گرفته و به‌عنوان یکی از پایه‌های سلوک عرفانی معرفی شده است. این مقام، که از رفع کراهت از دل آغاز می‌شود و به شهود فعل الهی در همه امور ختم می‌گردد، انسان را به سوی آرامش باطنی و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

بخش اول: ماهیت رضایت به قضای الهی

رضایت به‌عنوان اسم اضافی

رضایت، در عرفان نظری، صفتی است که بدون اتصال به متعلق خود، معنا نمی‌یابد. این صفت، که در متون عرفانی به‌عنوان اسمی اضافی معرفی شده، تنها در پیوند با قضا، حق، ایمان یا خداوند متعال مفهومی عینی و عملی می‌یابد. همان‌گونه که نسیم به شاخسار درخت معنا می‌بخشد، رضایت نیز با اتصال به مشیئت الهی، از حالت انتزاعی به مقامی عرفانی تبدیل می‌شود که سالک را در مسیر کمال هدایت می‌کند.

درنگ: رضایت به قضای الهی، صفتی عرفانی است که با اتصال به متعلق خود، از حالت انتزاعی به مقامی عملی در سلوک عرفانی تبدیل می‌شود.

تمایز رضایت عرفانی از اباهی‌گری

مصباح الانس با دقت، رضایت حقیقی را از اباهی‌گری (هرچه پیش آید، خوش آید) متمایز می‌سازد. اباهی‌گری، که به بی‌تفاوتی کاذب و گاه به زندقه می‌انجامد، در برابر رضایت عرفانی قرار می‌گیرد که مبتنی بر معرفت به خیر بودن قضای الهی است. سالک با رفع کراهت از دل، نه به بی‌اعتنایی، بلکه به پذیرش حکیمانه مشیئت الهی می‌رسد، گویی که در دریای حکمت الهی غوطه‌ور شده و هر موج را نشانه‌ای از خیر محض می‌بیند.

درنگ: رضایت عرفانی، پذیرش خیر الهی با معرفت است، نه بی‌تفاوتی کاذب که به اباهی‌گری و زندقه منجر می‌شود.

بخش دوم: مراتب سه‌گانه رضایت به قضای الهی

مرتبه اول: رفع کراهت از دل

نخستین مرتبه رضایت، رفع کراهت از دل است، به‌گونه‌ای که هیچ‌چیز برای سالک مکروه نباشد. این مرتبه، به تسلیم کامل در برابر قضای الهی اشاره دارد، جایی که سالک، مانند درختی که در برابر بادهای سخت خم می‌شود اما نمی‌شکند، هر آنچه از مشیئت الهی صادر شود را با جان و دل می‌پذیرد. این پذیرش، نه از سر اجبار، بلکه از سر معرفت به خیر بودن فعل الهی است.

چنان‌که در مصباح الانس آمده: «آنَ مَا يَبْدُوا مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ لِي» (آنچه از حق صادر می‌شود، خیر است). این باور، سالک را از اتهام به خداوند یا خود مصون می‌دارد و او را به آرامشی عمیق رهنمون می‌سازد.

درنگ: رفع کراهت از دل، تسلیم حکیمانه در برابر قضای الهی است که سالک را به پذیرش خیر محض رهنمون می‌کند.

مرتبه دوم: عدم اتهام به خداوند

دومین مرتبه رضایت، عدم اتهام به خداوند در قضا و قدر است. سالک در این مقام، از پرسش‌هایی چون «چرا این‌گونه شد؟» پرهیز می‌کند و با اعتماد کامل به حکمت الهی، از هرگونه شک یا تردید در فعل خدا دوری می‌جوید. این مرتبه، گویی ایستادن بر قله‌ای است که از آن، افق حکمت الهی به تمامی نمایان است.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ [مطلب حذف شد] : و هر [گونه‌] مصیبتى به شما برسد به سبب چیزهایى است که خود به دست آورده‌اید، و [خدا] از بسیارى [از گناهانتان‌] درمی‌گذرد). این آیه، مسئولیت انسان در قبال اعمالش را برجسته می‌کند و رضایت را با پذیرش خطای خود و حسن بودن فعل الهی پیوند می‌زند.

درنگ: عدم اتهام به خداوند، نشانه تسلیم عمیق سالک است که با اعتماد به حکمت الهی، از شک و تردید مصون می‌ماند.

مرتبه سوم: شهود فعل الهی

سومین مرتبه، که اوج رضایت عرفانی است، شهود فعل الهی در تمامی امور است. سالک در این مقام، هیچ فعلی جز از خداوند نمی‌بیند و همه کمالات را به او نسبت می‌دهد. این مرتبه، گویی بال گشودن در آسمان توحید است که سالک در آن، خدا را در همه امور حاضر و ناظر می‌بیند و به مقام رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ [مطلب حذف شد] : خدا از آنان خشنود است و آنان [نیز] از او خشنودند) می‌رسد.

این رضایت متقابل، نتیجه معرفت توحیدی است که سالک را به قرب الهی و آرامش ابدی رهنمون می‌سازد.

درنگ: شهود فعل الهی، اوج رضایت عرفانی است که سالک را به مقام رضایت متقابل خدا و بنده می‌رساند.

بخش سوم: ویژگی‌های رضایت عرفانی

رضایت به‌عنوان ظرف متوسط

رضایت، هرچند مقامی والا در سلوک عرفانی است، اما ظرفی متوسط تلقی می‌شود، زیرا گروه اندکی به مراتب بالاتر، مانند فناء فی‌الله، دست می‌یابند. این مقام، گویی پلی است که سالک را از ساحل تسلیم به دریای قرب الهی می‌رساند، اما مقصد نهایی نیست.

تمایز رضایت انسانی از سایر مخلوقات

رضایت انسانی، به دلیل همراهی با عقل و معرفت، از رضایت غریزی سایر مخلوقات متمایز است. این تمایز، مانند تفاوت نور خورشید از پرتو شمع است که اولی با عظمت و گستردگی، عالم را روشن می‌کند، در حالی که دومی محدود و ناپایدار است.

درنگ: رضایت انسانی، با عقل و معرفت همراه است و از رضایت غریزی سایر مخلوقات متمایز می‌گردد.

رضایت باطنی و عقل

رضایت در مرتبه اول، به پذیرش باطن امور، یعنی نیمه پنهان روزگار، وابسته است که عقل ظاهری به آن دسترسی ندارد. سالک در این مقام، مانند دریانوردی است که در تاریکی شب به ستارگان اعتماد می‌کند و از قضاوت عقل ظاهری فراتر می‌رود.

نقد سوءاستفاده از استخاره

مصباح الانس به سوءاستفاده از استخاره انتقاد می‌کند و آن را نشانه بی‌توجهی به عقل و درایت می‌داند. استخاره، ابزاری برای تصمیم‌گیری در موارد خاص است، نه جایگزین تدبیر و حکمت. این نقد، مانند هشداری است که سالک را از افتادن به ورطه جهل و خرافه بازمی‌دارد.

فریب ظاهر و رضایت باطنی

سالک نباید فریب ظواهر امور را بخورد، بلکه باید به باطن راضی باشد. این هشدار، مانند چراغی است که در تاریکی مسیر، راه را از بیراهه متمایز می‌سازد و سالک را به درک حکمت الهی در باطن امور هدایت می‌کند.

بخش چهارم: پیوند رضایت با آیات قرآن کریم

دعای رضایت در متون دینی

دعای رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبًّا وَبِالْإِسْلَامِ دِينًا وَبِمُحَمَّدٍ نَبِيًّا رضایت جامع به اصول دین را نشان می‌دهد که سالک را به پذیرش کامل مشیئت الهی در همه ابعاد وجودی هدایت می‌کند. این دعا، مانند کلیدی است که درهای قرب الهی را می‌گشاید.

رضایت ظاهری و باطنی

رضایت به دو بعد ظاهری (آنچه از خدا ظاهر می‌شود، مانند سلامت یا بیماری) و باطنی (حکمت الهی در نیمه پنهان) تقسیم می‌شود. این جامعیت، مانند رودی است که از سرچشمه حکمت الهی جاری شده و هر دو ساحل ظاهر و باطن را سیراب می‌کند.

آیه مصیبت و کتاب الهی

قرآن کریم در سوره حدید، آیه ۲۲ می‌فرماید: مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ [مطلب حذف شد] : هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در وجود شما رخ نمی‌دهد، مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی [ثبت‌] است. این [کار] بر خدا آسان است). این آیه، به علم پیشین الهی و ثبت مقدرات در لوح محفوظ اشاره دارد که رضایت سالک را با معرفت به حکمت الهی تقویت می‌کند.

آیه عدم یأس و فرح

قرآن کریم در ادامه می‌فرماید: لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ [مطلب حذف شد] : تا بر آنچه از دست شما رفت تأسف نخورید و به آنچه به شما عطا کرد شادمانی نکنید). این آیه، سالک را به تعادل عاطفی در برابر خیر و شر دنیا دعوت می‌کند و رضایت را به‌عنوان پذیرش این تعادل با آرامش درونی معرفی می‌نماید.

درنگ: آیات قرآن کریم، رضایت را با معرفت به علم و حکمت الهی تقویت می‌کنند و سالک را به تعادل در برابر خیر و شر دنیا هدایت می‌نمایند.

بخش پنجم: رضایت و توحید افعالی

اعطای مستقیم از رب

مصباح الانس تأکید می‌کند که اعطای الهی، مستقیماً از «رب» است، نه از واسطه‌هایی مانند ملائکه. این باور، مانند شعاعی از نور توحید است که قلب سالک را روشن می‌کند و او را از شرک در فعل مصون می‌دارد. عبارت أَعْطَانِي رَبِّي این توحید افعالی را برجسته می‌سازد.

نقد واسطه‌گری در اعطا

متن از سپردن اعطا به واسطه‌هایی مانند جبرئیل یا میکائیل انتقاد می‌کند و خدا را تنها اعطاکننده حقیقی می‌داند. این نقد، مانند هشداری است که سالک را از افتادن به دام شرک پنهان بازمی‌دارد.

توحید در اعطا و عدم شرک

عبارت وَلَا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا اوج توحید افعالی را نشان می‌دهد که سالک با رضایت کامل، خدا را تنها مبدأ همه امور می‌بیند. این مقام، مانند قله‌ای است که سالک بر آن ایستاده و جز خدا هیچ فاعلی نمی‌بیند.

درنگ: توحید افعالی در رضایت، سالک را به شهود خدا به‌عنوان تنها مبدأ اعطا هدایت می‌کند و از شرک در فعل مصون می‌دارد.

بخش ششم: رضایت و آرامش باطنی

زندگی بدون قلق مزعج

رضایت، زندگی بدون «قلق مزعج» (ناآرامی آزاردهنده) است که سالک در آن، مانند رودی آرام، زندگی را با صبر و طمأنینه مرور می‌کند. این آرامش، نتیجه پذیرش حکیمانه قضای الهی است.

شیرینی باطنی در برابر تلخی ظاهری

صاحب رضایت، با وجود دردهای درونی، چهره‌ای شاد و شیرین دارد. این ویژگی، مانند گلی است که در میان خارها می‌شکفد و عطر خود را به دیگران هدیه می‌دهد، در حالی که زخم‌های خود را پنهان می‌کند.

ترکیب تلخی و شیرینی در زندگی

زندگی، نه کاملاً شیرین است و نه کاملاً تلخ. سالک باید این ترکیب را با معرفت به خیر بودن قضای الهی بپذیرد، گویی که در تابلوی هستی، رنگ‌های روشن و تیره را به‌عنوان بخشی از طرح حکیمانه الهی می‌نگرد.

درنگ: رضایت، پذیرش ترکیب تلخی و شیرینی زندگی با معرفت به خیر بودن قضای الهی است که آرامش باطنی را به ارمغان می‌آورد.

بخش هفتم: رضایت و شریعت

کمال در تبعیت از شریعت

کمال رضایت، در تبعیت اراده از حکم شریعت است. سالک با هماهنگی اراده‌اش با شرع، مانند پرنده‌ای که در مسیر باد پرواز می‌کند، به اوج رضایت می‌رسد.

درنگ: کمال رضایت، در پیوند اراده سالک با شریعت است که او را به مقام تسلیم و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

تألم طبیعی و رضایت عرفانی

تألم طبیعی (درد و رنج جسمانی) به رضایت عرفانی آسیب نمی‌رساند، زیرا رضایت، صفت نفس قصي (روح متعالی) است، نه طبع ظاهری. این تمایز، مانند جدایی نور از سایه است که اولی از حقیقت وجود سرچشمه می‌گیرد و دومی به ظاهر محدود است.

بخش هشتم: نقش دنیا و آخرت در رضایت

اهمیت دنیا در آخرت

هیچ موجودی در آخرت یافت نمی‌شود که بوی دنیا به او نرسیده باشد. دنیا، مانند پلی است که سالک را به ساحل آخرت می‌رساند، و رضایت به قضای الهی در این دنیا، مقدمه‌ای برای کمال اخروی است.

عوالم پیش از دنیا

مقدرات، در عوالم پیش از خلقت زمین ثبت شده‌اند و دنیا تنها نقطه‌ای از این نظام عظیم هستی است. این دیدگاه، مانند باز کردن پنجره‌ای به سوی آسمان بی‌کران است که سالک را به درک عظمت حکمت الهی دعوت می‌کند.

تفاوت ورودی‌ها و خروجی‌ها در عوالم

ورودی‌ها و خروجی‌های عوالم متفاوت‌اند و همه به یک مسیر ختم نمی‌شوند. عبارت إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ به تنوع سلوک موجودات اشاره دارد که رضایت، پذیرش این تنوع با معرفت به حکمت الهی است.

بخش نهم: دعا و رضایت

دعا برای افزایش عمر

دعای افزایش عمر برای خود و دیگران، ارزش حیات و نقش آن در تکامل انسانی را نشان می‌دهد. این دعا، مانند درختی است که شاخه‌هایش به سوی آسمان امتداد می‌یابد و برای همه موجودات خیر می‌طلبد.

نقد بخل الهی

خداوند از بخل و تنگ‌دستی مبرا است، و دعای کاهش عمر برای افزودن به دیگران نادرست است. این باور، مانند دریای بی‌کران فیض الهی است که نیازی به کاهش نعمت یکی برای افزودن به دیگری ندارد.

رحمت الهی و علم او

خداوند از انسان رئوف‌تر و به مصالح او آگاه‌تر است: إِنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ. این معرفت، مانند نوری است که قلب سالک را روشن می‌کند و او را به رضایت کامل هدایت می‌نماید.

درنگ: رحمت و علم الهی، رضایت سالک را تقویت می‌کند و او را به تسلیم در برابر حکمت الهی دعوت می‌نماید.

جمع‌بندی

مصباح الانس در درس‌گفتار شماره 607، با تبیین مراتب سه‌گانه رضایت به قضای الهی، سالک را به سوی تسلیم، معرفت و شهود توحیدی هدایت می‌کند. این مراتب، از رفع کراهت از دل آغاز شده، با عدم اتهام به خداوند ادامه می‌یابد و در شهود فعل الهی به اوج می‌رسد. رضایت، به‌عنوان صفتی عرفانی، با پیوند به شریعت، توحید افعالی و معرفت به حکمت الهی، سالک را به آرامش باطنی و قرب الهی رهنمون می‌سازد. آیات قرآن کریم، مانند مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ و لِكَيْلَا تَأْسَوْا، این رضایت را با علم و رأفت الهی پیوند می‌زنند. تألم طبیعی به رضایت عرفانی آسیب نمی‌رساند، زیرا این صفت، متعلق به نفس قصي است، نه طبع ظاهری.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، چند مرتبه برای رضاء به قضا ذکر شده است؟

2. بر اساس درسگفتار، اولین مرتبه رضاء به قضا چیست؟

3. طبق درسگفتار، نتیجه اباهی‌گری در رضاء چیست؟

4. بر اساس درسگفتار، دومین مرتبه رضاء به قضا چیست؟

5. در درسگفتار، بالاترین مرتبه رضاء به قضا چیست؟

6. طبق درسگفتار، رضاء به قضا به معنای اباهی‌گری و پذیرش هر چیزی بدون توجه به خیر بودن آن است.

7. بر اساس درسگفتار، رضاء به قضا زمانی محقق می‌شود که انسان هیچ فعلی جز از خدا نبیند.

8. در درسگفتار، تألم طبع و ناراحتی ظاهری مانع از تحقق رضاء به قضا می‌شود.

9. طبق درسگفتار، رضاء به قضا از صفات نفس قصی است، نه از صفات طبع.

10. بر اساس درسگفتار، رضاء به قضا به معنای نادیده گرفتن سختی‌ها و راحتی‌های زندگی است.

11. منظور از برداشتن کراهت از دل در اولین مرتبه رضاء به قضا چیست؟

12. چرا اباهی‌گری در درسگفتار به عنوان زندیق شدن معرفی شده است؟

13. دومین مرتبه رضاء به قضا در درسگفتار چه ویژگی‌ای دارد؟

14. بالاترین مرتبه رضاء به قضا در درسگفتار چگونه توصیف شده است؟

15. چرا تألم طبع طبق درسگفتار مانع رضاء به قضا نیست؟

پاسخنامه

1. سه مرتبه

2. برداشتن کراهت از دل

3. زندیق شدن

4. عدم تهمت به خدا در امور

5. دیدن همه افعال به عنوان خیر خدا

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. برداشتن کراهت از دل یعنی پذیرش هر آنچه از سوی خدا آید به عنوان خیر، بدون اتهام به خدا یا خود.

12. اباهی‌گری پذیرش بی‌قید هر چیز است که به زندیق شدن منجر می‌شود، نه رضاء واقعی به قضا.

13. دومین مرتبه رضاء به قضا عدم تهمت زدن به خدا در امور رزق و مقدرات است.

14. بالاترین مرتبه رضاء دیدن همه افعال به عنوان خیر خدا و نسبت دادن همه کمالات به اوست.

15. تألم طبع به دلیل طبیعی بودن انسان است و رضاء به قضا از صفات نفس قصی است، نه طبع.