در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 620

متن درس

 

بازبینی درس گفتارهای حضرت آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 620)

دیباچه

انسان، چونان آیینه‌ای در برابر حقیقت الهی، منزلتی بس والا دارد که در پرتو خودشناسی و سلوک معنوی به کمال خویش نایل می‌گردد. درس‌گفتار شماره 620 از سلسله مباحث مصباح‌الانس، تألیف آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین جایگاه انسان کامل، تفاوت علم و عمل، و ضرورت نظم در مسیر سلوک معنوی می‌پردازد. این گفتار، چون گوهری در صدف عرفان اسلامی، مفاهیم عمیق انسان‌شناسی و کمال‌جویی را با زبانی تمثیلی و استدلالی عرضه می‌دارد. این نوشتار، چونان پلی میان عرفان نظری و عملی، خواننده را به تأمل در مراتب وجودی خویش و تلاش بی‌وقفه در مسیر کمال فرا می‌خواند.

بخش نخست: انسان کامل، محور کمال وجودی

مقدمه‌ای بر خاتمه‌الخاتمه

گفتار حاضر، با استناد به عبارت شریف «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»، به عنوان خاتمه‌ای بر مباحث پیشین، عصاره تأملات عرفانی در باب انسان کامل را ارائه می‌دهد. این خاتمه، نه پایان کتاب، بلکه جمع‌بندی مباحثی است که انسان کامل را به مثابه تجلی تام اسما و صفات الهی معرفی می‌کند. انسان کامل، چونان خورشیدی در آسمان وجود، پرتوهای کمال را بر تمامی مراتب هستی می‌افکند و محور عرفان نظری و عملی است.

درنگ: انسان کامل، به مثابه خلیفه‌الله، تجلی‌گاه اسما و صفات الهی است و محوریت او در عرفان اسلامی، عصاره مباحث خاتمه‌الخاتمه را تشکیل می‌دهد.

تحلیل: تأکید بر خاتمه‌الخاتمه، نشان از اهمیت این بخش به‌عنوان چکیده‌ای از مباحث عرفانی دارد. انسان کامل، موجودی است که به فعلیت کامل کمالات وجودی دست یافته و مرتبه‌ای والا در نظام هستی دارد. این مفهوم، ریشه در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی دارد که انسان را به عنوان جانشین خدا بر زمین معرفی می‌کنند.

تمایز انسان کامل از انسان‌های عادی

مباحث این گفتار، برای انسان کامل تنظیم شده‌اند، نه برای انسان‌های عادی که هنوز در نقصان وجودی خود به سر می‌برند. انسان کامل، با فعلیت یافتن کمالات وجودی، از محدودیت‌های انسان عادی فراتر می‌رود و به مقاماتی دست می‌یابد که تصرف در عالم و اجتماع با موجودات از جمله آن‌هاست.

تحلیل: این تمایز، ریشه در فلسفه و عرفان اسلامی دارد که انسان کامل را به عنوان خلیفه‌الله و دارای مراتب والای معنوی معرفی می‌کند. انسان عادی، به دلیل محدودیت‌های وجودی، نیازمند شناخت دقیق جایگاه خود در مسیر کمال است. این شناخت، چون چراغی در شب تار، راه سلوک را روشن می‌سازد.

خودشناسی، کلید سلوک معنوی

انسان باید خود را بشناسد و میزان فعلیت کمالات و نقصان‌های خود را ارزیابی کند. این خودشناسی، شامل درک میزان پیشرفت در مسیر کمال و شناسایی راه باقی‌مانده است. چنان‌که در حدیث شریف آمده: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه».

درنگ: خودشناسی، چون بنیادی استوار، انسان را از توهم کمال و غرور معنوی مصون می‌دارد و او را به سوی شناخت حقیقت الهی رهنمون می‌شود.

تحلیل: خودشناسی، در عرفان اسلامی، از ارکان اصلی سلوک است. این اصل، انسان را به محاسبه نفس و آگاهی از مراتب وجودی خویش دعوت می‌کند. شناخت دقیق داشته‌ها و نداشته‌ها، از ابزارهای اصلی رشد معنوی است و انسان را از گمراهی و اختلاط حقیقت و توهم حفظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش انسان کامل را به عنوان محور کمالات وجودی معرفی کرد و بر تمایز او از انسان‌های عادی تأکید نمود. خودشناسی، به مثابه کلیدی طلایی، راه را برای سلوک معنوی هموار می‌سازد و انسان را از غرور و توهم مصون می‌دارد. این مباحث، چونان نقشه‌ای دقیق، مسیر کمال را برای سالک روشن می‌کنند.

بخش دوم: علم و عمل در مسیر کمال

تفاوت علم و عمل

علم و عمل، دو بال پرواز در مسیر کمال‌اند، اما برابر نیستند. علم، چون نوری در لحظه، در دل می‌تابد، اما عمل به آن، نیازمند زمان و تلاشی مداوم است. هر آنچه انسان می‌آموزد، لزوماً قابل اجرا نیست، چنان‌که هر درآمدی را نمی‌توان مصرف کرد و هر کاشته‌ای را نمی‌توان درو نمود.

تحلیل: این تمایز، به تفاوت میان معرفت نظری و عملی در عرفان اشاره دارد. علم، راه را روشن می‌کند، اما عمل، مستلزم طی طریق تدریجی است. این اصل، از بنیان‌های عرفان عملی است که در آثار عرفایی چون غزالی و عطار نیز مشهود است.

تمثیلات برای تبیین تفاوت علم و عمل

درس‌گفتار، با تمثیلاتی چون تفاوت میان درآمد و مصرف یا کاشت و درو، نشان می‌دهد که علم و عمل رابطه‌ای یک‌به‌یک ندارند. همان‌گونه که نمی‌توان همه درآمد را مصرف کرد یا همه کشت را درو نمود، نمی‌توان همه علوم را به عمل تبدیل کرد.

درنگ: تمثیلات، چون آیینه‌هایی شفاف، مفاهیم پیچیده عرفانی را به زبانی ملموس برای سالک بیان می‌کنند و او را به تأمل در محدودیت‌های عملی دعوت می‌نمایند.

تحلیل: این تمثیلات، روشی رایج در متون عرفانی برای انتقال مفاهیم پیچیده است. استفاده از مثال‌های ملموس، مخاطب را به تأمل در ضرورت تعادل در سلوک معنوی دعوت می‌کند. این اصل، از افراط و تفریط در مسیر کمال جلوگیری می‌نماید.

هدف‌گذاری برای انسان کامل

مباحث این گفتار، برای انسان کامل است که به مقامات عالی چون تصرف در عالم و اجتماع با موجودات می‌رسد. اما نباید پنداشت که هر کس این علوم را آموخت، به این مقامات دست یافته است.

تحلیل: این نکته، به تمایز میان دانستن نظری و تحقق عملی کمالات اشاره دارد. انسان کامل، به مقام ولایت و تصرف در عالم می‌رسد، اما این مقام، مختص کسانی است که سلوک عملی را به کمال رسانده‌اند. این هشدار، از غرور معنوی جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، تفاوت علم و عمل را به مثابه دو بال نابرابر در پرواز معنوی تبیین کرد. تمثیلات، مفاهیم را روشن ساختند و هدف‌گذاری برای انسان کامل، مخاطب را به تأمل در مراتب سلوک دعوت نمود. این مباحث، سالک را به تلاشی متوازن و آگاهانه در مسیر کمال فرا می‌خوانند.

بخش سوم: نظم و ساختار در سلوک معنوی

نقد نظام‌های آموزشی معنوی کنونی

نظام‌های معنوی کنونی، فاقد مراتب مشخص برای رشد هستند و همه در سطحی قهوه‌خانه‌مانند قرار دارند. این اختلاط مراتب، مانع رشد معنوی است. چنان‌که در تمثیل قهوه‌خانه آمده، همه افراد، از مبتدی تا پیشرفته، در یک سطح قرار دارند، بی‌آنکه تمایزی میان مراتب وجود داشته باشد.

درنگ: فقدان نظم در نظام‌های معنوی کنونی، چونان قهوه‌خانه‌ای شلوغ، مانع رشد سالک می‌شود و او را در مراتب ابتدایی نگه می‌دارد.

تحلیل: این نقد، به فقدان ساختار منظم در آموزش‌های معنوی اشاره دارد. در عرفان سنتی، سلوک مراتب مشخصی داشت، اما در دوران معاصر، این نظم از بین رفته و آموزش‌ها به صورت پراکنده ارائه می‌شوند. این اختلاط، مانع پیشرفت معنوی است.

مقایسه با نظام‌های آموزشی سنتی

در گذشته، نظام‌های آموزشی، به‌ویژه در حوزه‌های علمی، مراتب مشخصی داشتند و شاگردان به تدریج پیشرفت می‌کردند. اما در مسائل معنوی، این نظم وجود ندارد. در نظام‌های سنتی، شاگردان مراتب مشخصی را طی می‌کردند، اما در دوران کنونی، این ساختار از دست رفته است.

تحلیل: این مقایسه، به تفاوت میان نظام‌های منظم علمی و نظام‌های آشوبناک معنوی اشاره دارد. نظم در آموزش، از اصول اساسی رشد در هر حوزه‌ای، از جمله معنویت، است. فقدان این نظم، یکی از موانع اصلی سلوک در دوران معاصر است.

پیشنهاد نظم در آموزش‌های معنوی

درس‌گفتار پیشنهاد می‌دهد که آموزش‌های معنوی باید مانند نظام‌های آموزشی مدرن، دارای نظم و مراتب مشخص باشد. این نظم، سالک را به سوی کمال هدایت می‌کند و از توهم پیشرفت کاذب جلوگیری می‌نماید.

تحلیل: این پیشنهاد، به ضرورت بازسازی نظام‌های آموزشی معنوی بر اساس اصول منظم و علمی تأکید دارد. نظم، چونان ریسمانی استوار، سالک را در مسیر کمال حفظ می‌کند و او را از گمراهی مصون می‌دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد نظام‌های معنوی کنونی و مقایسه آن‌ها با نظام‌های سنتی، بر ضرورت نظم در سلوک تأکید کرد. پیشنهاد بازسازی نظام‌های آموزشی معنوی، راه را برای رشد سالک هموار می‌سازد و او را به سوی کمالی منظم و هدفمند رهنمون می‌شود.

بخش چهارم: عالم برزخ و ادامه سلوک

عالم برزخ، فضایی پویا برای تکامل

عالم برزخ، برخلاف تصور خواب‌مانند، فضایی پویا و فعال است که در آن علما، اولیا و انبیا به فعالیت و تربیت ادامه می‌دهند. این عالم، چونان دانشگاهی عظیم، فرصت‌هایی برای تکمیل کمالات فراهم می‌آورد.

درنگ: عالم برزخ، چونان مدرسه‌ای پویا، فضایی برای ادامه سلوک و تکمیل کمالات است، اما این تکمیل، به مراتب دشوارتر از دنیاست.

تحلیل: این تصویر، به پویایی عالم برزخ در متون عرفانی و دینی اشاره دارد. برزخ، نه مکانی برای استراحت، بلکه فضایی برای رشد و تکامل است که نیازمند تلاش و نظم است. این باور، ریشه در اعتقادات اسلامی دارد که برزخ را عالمی واسطه می‌دانند.

نقد اختلاط مراتب در برزخ

اختلاط مراتب در دنیا، در برزخ نیز مشکلاتی ایجاد می‌کند. حتی بزرگان ممکن است در برزخ با موانعی مواجه شوند. چنان‌که در تمثیل فرشی عتیقه که گوشه‌ای از آن بیدخورده است، مشکلات کوچک در دنیا، در برزخ به معضلات بزرگی تبدیل می‌شوند.

تحلیل: این نقد، به اهمیت نظم در دنیا برای جلوگیری از مشکلات در برزخ اشاره دارد. مشکلات کوچک، اگر در دنیا اصلاح نشوند، در برزخ به موانع بزرگی تبدیل می‌شوند. این اصل، سالک را به استفاده از فرصت‌های دنیا ترغیب می‌کند.

ضرورت استفاده از فرصت‌های دنیا

دنیا، به دلیل وجود اختیار و امکانات، بهترین فرصت برای کسب کمال است. در برزخ، این امکانات محدودترند. دنیا، چونان مزرعه‌ای حاصلخیز، بذر کمال را در دل خود می‌پروراند.

تحلیل: این نکته، به اهمیت استفاده از فرصت‌های دنیا در متون دینی و عرفانی اشاره دارد. دنیا، به عنوان مزرعه آخرت، بهترین مکان برای کسب کمالات است. این اصل، سالک را به تلاش بی‌وقفه در دنیا دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، عالم برزخ را به مثابه فضایی پویا برای ادامه سلوک معرفی کرد و بر ضرورت استفاده از فرصت‌های دنیا تأکید نمود. نقد اختلاط مراتب، سالک را به نظم و دقت در سلوک دعوت کرد و او را به تأمل در اهمیت دنیا به عنوان مزرعه کمال فرا خواند.

بخش پنجم: وصیت و مناجات، دو فراز عرفانی

وصیت به انسان کامل و نقد آن

درس‌گفتار، وصیت به انسان کامل را مطرح می‌کند، اما این وصیت مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا انسان کامل، به دلیل کمال خود، نیازی به وصیت ندارد. وصیت، برای انسان‌های ناکامل مناسب‌تر است که هنوز در مسیر سلوک گام برمی‌دارند.

درنگ: وصیت به انسان کامل، بی‌معناست، زیرا او خودآگاه و بی‌نیاز از نصیحت است. وصیت، برای هدایت انسان‌های ناکامل مناسب‌تر است.

تحلیل: این نقد، به تفاوت مراتب وجودی انسان‌ها اشاره دارد. انسان کامل، به دلیل تجلی تام اسما و صفات الهی، خودآگاه و بی‌نیاز از نصیحت است. این اصل، بر ضرورت تناسب وصیت با مخاطب تأکید دارد.

مناجات عارفانه

مناجات مطرح‌شده در این گفتار، عارفانه و متمایز از مناجات‌های عادی است. این مناجات، چونان گفت‌وگویی عاشقانه با معبود، نیازمند قلبی پاک و معرفتی عمیق است.

تحلیل: مناجات عارفانه، در عرفان اسلامی، به ارتباط عمیق و شهودی با خداوند اشاره دارد. این مناجات، از مناجات‌های عادی متمایز است و نیازمند آمادگی روحانی و معرفت عمیق است. این اصل، سالک را به تعمیق رابطه با معبود دعوت می‌کند.

صلوات پایانی

گفتار با صلوات بر محمد و آل محمد (ص) پایان می‌یابد، که نشانه‌ای از تقدس و خلوص نیت است. این صلوات، چونان مهر تأییدی بر محتوای عرفانی گفتار، آن را به سنت‌های دینی متصل می‌کند.

تحلیل: صلوات، به عنوان سنتی اسلامی، نشان‌دهنده ارتباط عمیق با اهل بیت و تأکید بر نقش آن‌ها در هدایت معنوی است. این پایان، گفتار را به ریشه‌های دینی و عرفانی متصل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، وصیت و مناجات را به مثابه دو فراز عرفانی معرفی کرد که جنبه‌های عملی و عاشقانه سلوک را نمایندگی می‌کنند. نقد وصیت به انسان کامل، بر تناسب نصیحت با مخاطب تأکید کرد و مناجات عارفانه، سالک را به ارتباط عمیق با معبود دعوت نمود.

نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتار شماره 620 مصباح‌الانس، چونان گوهری در صدف عرفان اسلامی، مفاهیم انسان کامل، خودشناسی، تفاوت علم و عمل، و ضرورت نظم در سلوک معنوی را با زبانی تمثیلی و استدلالی تبیین می‌کند. این گفتار، مخاطب را به تأمل در جایگاه وجودی خویش و تلاش بی‌وقفه در مسیر کمال فرا می‌خواند. تأکید بر عالم برزخ به عنوان فضایی پویا، سالک را به استفاده از فرصت‌های دنیا ترغیب می‌کند. وصیت و مناجات، دو بعد عملی و عرفانی سلوک را به هم پیوند می‌دهند و راه را برای کمال نهایی هموار می‌سازند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، هدف اصلی وصیت درباره انسان کامل چیست؟

2. بر اساس درسگفتار، چرا علم و عمل برابر نیستند؟

3. در درسگفتار، چه خطری برای کسی که داشته‌ها و نداشته‌های خود را مخلوط کند وجود دارد؟

4. طبق درسگفتار، انسان کامل چه نیازی به وصیت ندارد؟

5. بر اساس درسگفتار، نتیجه مرگ در مسیر کمال چیست؟

6. طبق درسگفتار، هر آنچه انسان می‌آموزد باید بلافاصله به عمل تبدیل شود.

7. بر اساس درسگفتار، انسان کامل خود می‌داند که چه باید بکند و نیازی به وصیت ندارد.

8. در درسگفتار، مخلوط کردن داشته‌ها و نداشته‌ها منجر به گمراهی می‌شود.

9. طبق درسگفتار، علم دینی به تنهایی برای رسیدن به کمال کافی است.

10. بر اساس درسگفتار، کسی که در مسیر کمال بمیرد، اجرش نزد خداوند محفوظ است.

11. منظور از وصیت به انسان کامل در درسگفتار چیست؟

12. چرا علم و عمل در درسگفتار برابر دانسته نشده‌اند؟

13. چرا مخلوط کردن داشته‌ها و نداشته‌ها در مسیر کمال خطرناک است؟

14. طبق درسگفتار، انسان کامل چه نیازی به وصیت ندارد؟

15. نتیجه مرگ در مسیر کمال طبق درسگفتار چیست؟

پاسخنامه

1. توصیه به انسان کامل برای شناخت جایگاه خود

2. زیرا علم پیشتاز است و عمل زمان‌بر است

3. گمراهی و آلودگی داشته‌ها به نداشته‌ها

4. نیاز به عمل به توصیه‌های دیگران

5. دریافت اجر الهی و شهادت

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. شناخت جایگاه خود و آگاهی از داشته‌ها و نداشته‌های خود در مسیر کمال.

12. زیرا علم پیشتاز است و عمل نیاز به زمان و تلاش طولانی دارد.

13. چون باعث گمراهی و آلودگی داشته‌ها به نداشته‌ها می‌شود.

14. انسان کامل خود می‌داند چه باید کند و نیازی به وصیت دیگران ندارد.

15. دریافت اجر الهی و شهادت، حتی اگر به مقصود نهایی نرسیده باشد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده