متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 628)
مقدمه: درآمدی بر شناخت صفات الهی و معرفت توحیدی
شناخت اسما و صفات الهی، چونان دریچهای به سوی حقیقت بیکران خداوند، در الهیات و عرفان اسلامی جایگاهی بیبدیل دارد. این شناخت، نه تنها بنیان معرفت دینی را تشکیل میدهد، بلکه سالک را به سوی قرب الهی و اخلاص در عبادت رهنمون میسازد. درسگفتار جلسه 628 از سلسله درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر مفاهیم حمد، مدح، شکر، تسبیح و توحید، به تبیین عمیق این مفاهیم در چارچوب الهیاتی و فلسفی پرداخته است.
بخش نخست: وحدت صفات الهی و بازگشت محامد به ذات حق
تعریف جامع محامد و پیوند آن با ذات الهی
درسگفتار با دعایی عالمانه آغاز میشود که تمامی صفات کمال، جلال و جمال را به ذات الهی نسبت میدهد: «إِنَّ الْمَحَامِدَ وَغَيْرَهَا مِنْ صِفَاتِ الْكَمَالِ وَنَعُوتِ الْجَلَالِ وَالْجَمَالِ كُلُّهَا رَاجِعَةٌ إِلَيْهِ». این عبارت، چونان کلیدی زرین، مبنای الهیاتی بحث را میگشاید و بر وحدت ذات و صفات الهی تأکید دارد. تمامی محامد، اعم از ستایشهای مرتبط با صفات ذاتی (مانند علم و قدرت) و فعلی (مانند خلق و رحمت)، و حتی غیرمحامد، به ذات بیکران خداوند بازمیگردد.
در فلسفه اسلامی، بهویژه در آرای ابنسینا و ملاصدرا، صفات الهی عین ذات اوست. این دیدگاه، که در کلام متکلمان اشعری و معتزلی نیز مورد بحث قرار گرفته، در اینجا با تأکید بر بازگشت تمامی صفات به خداوند، به وحدت ذات و صفات اشاره دارد. محامد، بهعنوان ستایشهای مرتبط با کمالات الهی، و غیرمحامد، که ممکن است شامل مفاهیمی چون تسبیح و توحید باشد، همگی در ذات حق مستحیل میگردند.
پرسش از معنای غیرمحامد
درسگفتار، پرسشی بنیادین را مطرح میکند: «غير محامد ديگر چه هست؟ مگر ما غير محمده هم داريم؟». این پرسش، چونان مشعلی فروزان، ذهن را به سوی تأمل در تمایزهای مفهومی میان حمد و سایر مفاهیم دینی مانند تسبیح و توحید هدایت میکند. غیرمحامد، ممکن است به تسبیح (تنزیه خداوند از نقص) یا تحلیل (توحید) اشاره داشته باشد، که در ادامه به تفصیل بررسی میشود.
بخش دوم: تمایز مفهومی حمد، مدح و شکر
تحلیل لغوی و معنایی حمد، مدح و شکر
درسگفتار، با دقتی عالمانه، سه مفهوم حمد، مدح و شکر را از حیث لغوی و معنایی تحلیل میکند:
- شکر: شکر، پاسداری از نعمتهای الهی یا انسانی است. این مفهوم، چونان سپاسی که در برابر لطف میزبان ابراز میشود، به ظرف نعمت وابسته است. اگر کسی نعمتی عطا نکند، شکر بیمعناست. برای مثال، در برابر آزاری که به کسی میرسد، گفتن «دست شما درد نکند» طنزی است که به ضم بالمدح اشاره دارد.
- حمد: حمد، ستایش خداوند به دلیل کمالات ذاتی و فعلی اوست، بدون نیاز به ظرف نعمت. این ستایش، چونان آینهای صیقلی، تمامی کمالات الهی را بازمیتاباند، از آفرینش مخلوقات تا بزرگی ذات حق.
- مدح: مدح، در مقابل ذم قرار دارد و شامل ستایش امور اختیاری (مانند خوشخوراکی) و غیراختیاری (مانند زیبایی ظاهری یا قد بلند) میشود. این شمول، مدح را از حمد عامتر میسازد.
این تمایز، ریشه در تحلیلهای لغوی و کلامی دارد. شکر، به دلیل وابستگی به نعمت، محدودتر از حمد است. مدح، به دلیل شمول امور غیراختیاری، از حمد عامتر اما اخص است. حمد، به دلیل اختصاص به صفات اختیاری خداوند، جامعتر و متعالیتر تلقی میشود.
برتری حمد بر مدح و شکر
درسگفتار تأکید میکند که حمد، به دلیل اختصاص به صفات اختیاری خداوند، از مدح و شکر برتر است. حمد، ستایشی است که تمامی کمالات الهی را در بر میگیرد، بدون آنکه به نعمت یا امور غیراختیاری وابسته باشد. این برتری، چونان قلهای رفیع، حمد را در جایگاهی متمایز قرار میدهد.
﴿وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾ (سوره سبا، آیه ۱۳)
: «و اندکی از بندگان من شکرگزارند.»
این آیه کریمه، بر کمیاب بودن شاکران واقعی تأکید دارد و نشان میدهد که شکر، به دلیل وابستگی به نعمت، در مرتبهای پایینتر از حمد قرار دارد.
بخش سوم: تسبیح و نقش آن در تقدیس و قرب الهی
تسبیح به معنای قرب و تقدیس
درسگفتار، تسبیح را بهعنوان تنزیه خداوند از نقص و ظرفی برای قرب الهی معرفی میکند. تسبیح، از ریشه «سبح»، به معنای شناوری و سیر در مسیر الهی است. این مفهوم، چونان قایقی که در اقیانوس بیکران حق سیر میکند، انسان را به سوی تقدیس و نزدیکی به خداوند هدایت میکند.
﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (سوره جمعه، آیه ۱)
: «آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند.»
این آیه کریمه، تسبیح را عملی فراگیر معرفی میکند که حتی موجودات غیرناطق را در بر میگیرد. تسبیح، ظرفی است که تمامی مخلوقات، از سنگ تا انسان، با سیر و حرکت وجودی خود، خداوند را تقدیس میکنند.
نفی شرک در تسبیح
تسبیح واقعی، نفی شرک است. وقتی انسان میگوید «سبحان الله»، خود را از ادعای استقلال در فعل و صفت دور میکند و تمامی افعال را به خداوند نسبت میدهد. این فرآیند، چونان پاک کردن آینه دل از غبار خودبینی، انسان را به اخلاص در عبادت رهنمون میسازد.
﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ (سوره آل عمران، آیه ۱۸)
: «خداوند گواهی داد که جز او خدایی نیست.»
این آیه کریمه، بر نفی شرک و نسبت دادن تمامی افعال به خداوند تأکید دارد. تسبیح، با گفتن «سبح الله لله»، انسان را از شرک خفی دور میکند و او را به سوی توحید کامل هدایت میکند.
بخش چهارم: نقد صفات سلبی و تأکید بر صفات وجودی
رد صفات سلبی در الهیات
درسگفتار، با نقدی عالمانه، دیدگاه متکلمان درباره صفات سلبی (مانند «خدا جسم نیست») را رد میکند و تأکید دارد که تمامی صفات الهی وجودی و ثبوتیاند. صفات جمالی (مانند رحمان و رحیم) و جلالی (مانند قاطع و متکبر)، همگی عین ذات الهیاند و تنزیه، به معنای دور کردن خداوند از نقصهای خیالی است که در ذهن انسان شکل میگیرد.
این دیدگاه، با فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد که صفات الهی را عین ذات او میداند. برای مثال، گفتن «این فرش قاشق نیست» صفتی برای فرش نیست، بلکه انتزاعی ذهنی است. به همین ترتیب، صفات سلبی خداوند، مانند «خدا جسم نیست»، صفتی وجودی نیست، بلکه نفی نقصهای خیالی است. خداوند، چونان آفتابی بیغروب، از هرگونه نقص مبراست و تمامی صفاتش وجودیاند.
بخش پنجم: تسبیحات اربعه و نقد تسبیحات خمسه
جامعیت تسبیحات اربعه
درسگفتار، تسبیحات اربعه (سبحان الله، الحمدلله، لا إله إلا الله، الله أكبر) را بهعنوان مجموعهای کامل از اذکار الهی معرفی میکند. این اذکار، تمامی ابعاد توحید، تقدیس، حمد و تعظیم الهی را در بر میگیرند:
- سبحان الله: تقدیس خداوند و نفی هرگونه نقص یا شریک.
- الحمدلله: ستایش کمالات ذاتی و فعلی خداوند.
- لا إله إلا الله: توحید کامل و نفی هرگونه شریک.
- الله أكبر: تعظیم خداوند و تأکید بر بزرگی او فراتر از هر توصیف.
درسگفتار، افزودن «لا حول ولا قوة إلا بالله» به تسبیحات اربعه را غیرضروری میداند، زیرا مفاهیم آن در «الله أكبر» مستتر است. الله أكبر، چونان قلهای که تمامی اذکار را در خود جای داده، جامعترین ذکر است.
نقد تسبیحات خمسه
درسگفتار استدلال میکند که تسبیحات اربعه، به دلیل جامعیت، نیازی به افزودن ذکر پنجم ندارد. «لا حول ولا قوة إلا بالله» در «الله أكبر» مستتر است، زیرا تکبیر، تمامی ابعاد توحید، حمد و تسبیح را در بر میگیرد. این نقد، چونان ترازویی دقیق، بر سادگی و کمال تسبیحات اربعه تأکید دارد.
بخش ششم: مراحل توحید در اذکار
سیر تکاملی توحید
درسگفتار، سه مرحله توحید را تبیین میکند که سیر تکاملی سالک را نشان میدهد:
- اقوم و اقعد بحول الله: توحید عملی با وجود شرک خفی. در این مرحله، انسان فعل خود را به خداوند نسبت میدهد، اما هنوز خود را فاعل میبیند.
- لا حول ولا قوة إلا بالله: نفی استقلال از غیرخداوند. این مرحله، شرک خفی را کاهش میدهد، اما هنوز برخی ظرایف باقی است.
- لا إله إلا الله: توحید کامل و نفی هرگونه شریک. در این مرحله، هیچ خلقی جز خداوند متصور نیست.
این مراحل، چونان پلههایی به سوی قله توحید، سالک را از خودبینی به خداگرایی هدایت میکنند. پیامبر اکرم (ص) با گفتن «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا»، حرف آخر را در ابتدا میزند و راه رستگاری را نشان میدهد.
بخش هفتم: نقش تسبیح در تربیت معنوی
تسبیح بهعنوان ابزار تربیت معنوی
تسبیح، ابزاری برای تربیت معنوی و نفی شرک است. وقتی انسان «سبحان الله» میگوید، چونان سوار بر قطاری الهی، از خودبینی و شرک دور میشود و به سوی اخلاص حرکت میکند. این فرآیند، دشوار اما پویاست و نیازمند تسلیم کامل به اراده الهی است.
درسگفتار، با تمثیلی بدیع، تسبیح را به چسبیدن به قطاری پرسرعت تشبیه میکند. سالک، با گفتن «سبحان الله»، به قطار الهی متصل میشود و با سرعتی فزاینده به سوی قرب الهی سیر میکند. این اتصال، اگرچه دشوار است، اما انسان را از شرک و خودبینی رها میسازد.
تمثیل قطار و تربیت معنوی
درسگفتار، با تمثیلی از دوران کودکی، به تجربهای اشاره میکند که کودکان شیطان، پشت ماشینهای باری را میگرفتند و با افزایش سرعت، نمیتوانستند رها کنند. این تمثیل، چونان آینهای، نشاندهنده اتصال سالک به قطار الهی است. وقتی انسان به تسبیح متصل میشود، دیگر نمیتواند رها کند، زیرا رها کردن، به معنای افتادن در ورطه شرک و خودبینی است.
بخش هشتم: جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار جلسه 628 از سلسله درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تبیین عمیق مفاهیم حمد، مدح، شکر، تسبیح و توحید، به تحلیل جایگاه این مفاهیم در الهیات و عرفان اسلامی پرداخته است. حمد، به دلیل اختصاص به صفات اختیاری خداوند، از مدح و شکر متعالیتر است و تمامی کمالات الهی را در بر میگیرد. تسبیح، بهعنوان ظرفی برای تقدیس و قرب الهی، انسان را از شرک خفی دور میکند و به سوی اخلاص هدایت میکند. نقد صفات سلبی، بر وجودی بودن تمامی صفات الهی تأکید دارد و تسبیحات اربعه، بهعنوان مجموعهای کامل، تمامی ابعاد توحید و کمال الهی را در بر میگیرد. مراحل توحید، سیر تکاملی سالک را از خودبینی به خداگرایی نشان میدهد و تسبیح، بهعنوان ابزاری برای تربیت معنوی، نقش کلیدی در این مسیر ایفا میکند.