متن درس
بازبینی درس گفتارهای حضرت آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه 630)
دیباچه
این نوشتار، با نگاهی عمیق به مفاهیم الهیاتی و عرفانی، در پی تبیین و تحلیل مباحث بنیادین مرتبط با حمد، ثناء، جلال، جمال، و توحید در چارچوب فلسفه و عرفان اسلامی است.
بخش نخست: بازگشت تمامی محامد به ذات الهی
مفهوم حمد و بازگشت آن به خداوند
مبحث حمد، بهعنوان یکی از بنیادیترین مفاهیم الهیاتی، در این درسگفتار با تأکید بر عبارت «الْحَمْدُ كُلُّهَا رَاجِعَةٌ إِلَيْكَ بِالثَّنَاءِ بِكَمَالِكَ وَالتَّنْبِيهِ عَلَى جَلَالِكَ» آغاز میشود. این عبارت، تمامی ستایشها و صفات کمال را به ذات اقدس الهی نسبت میدهد و بر وحدت ذات و صفات تأکید دارد. حمد، در این دیدگاه، نهتنها یک عمل زبانی، بلکه ظرفی کلی، عمومی، حقیقی، و جمعی است که تمامی کمالات را به سوی خداوند بازمیگرداند.
در فلسفه اسلامی، بهویژه در مکتب ملاصدرا، صفات الهی عین ذات او هستند و تمامی جلوههای کمال، چه جمالی و چه جلالی، از خداوند سرچشمه میگیرند. مفهوم «راجعه إليك» نشاندهنده آن است که خداوند نهتنها فاعل، بلکه غایت تمامی افعال و صفات است. این دیدگاه، با توحید افعالی همخوانی دارد که تمامی کنشهای موجودات را ظهور اراده الهی میداند، گویی هر ستایشی، چون رودی به سوی دریای بیکران ذات الهی جاری است.
| درنگ: تمامی محامد، اعم از قولی و فعلی، به ذات الهی بازمیگردند و این بازگشت، مبنای توحید ذاتی و افعالی را تشکیل میدهد. |
نفی جبر و عجز در ظرف توحید
متن درسگفتار تأکید دارد که بازگشت تمامی محامد به خداوند، در ظرف فعل است و نه در ظرف جبر یا عجز. عبارت «كُلُّهَا رَاجِعَةٌ إِلَيْكَ» جبر را نفی میکند، زیرا تمامی افعال، با وجود ظاهر خلقی، به اراده الهی نسبت داده میشوند. این دیدگاه، اختیار انسانی را در چارچوب اراده الهی تأیید میکند و از جبرگرایی اشعری یا عجز مطلق فاصله میگیرد.
در این نگاه، افعال موجودات، مانند نغمههای سازی هستند که هرچند نوازنده آن را مینوازد، اما آهنگ اصلی از آهنگساز الهی سرچشمه میگیرد. این تبیین، با نظریه «کسب» اشاعره و دیدگاه عرفانی ملاصدرا همخوانی دارد، که افعال خلق را مظهر اراده الهی میداند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مفهوم حمد و بازگشت آن به ذات الهی، بر وحدت ذات و صفات تأکید کرد. نفی جبر و عجز، و تأیید اختیار در ظرف توحید، نشاندهنده عمق الهیاتی این بحث است. این مباحث، بنیانی برای فهم توحید خاص و نسبت تمامی افعال به خداوند فراهم میآورند.
بخش دوم: توحید خاص و زبان حقایق موجودات
توحید خاص و نسبت افعال به خداوند
در مقام توحید خاص، سالک تمامی افعال و کردار موجودات را به خداوند نسبت میدهد و نطق آنها را لسان حقایق الهی میبیند. این دیدگاه، با آیه شریفه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (جمعه: [مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند.»
این آیه، تسبیح تمامی موجودات را به خداوند نسبت میدهد و نطق آنها را بهعنوان لسان حقایق تفسیر میکند. در توحید خاص، سالک، جهان را چون آیینهای میبیند که هر جزء آن، جلوهای از حقیقت الهی را بازمیتاباند.
لسان حقایق و زبان وجودی موجودات
متن درسگفتار، تمامی موجودات را دارای زبان حقایق میداند که با صفات وجودی خود، مانند رنگ، بو، و وزن، ثنای الهی را بهجا میآورند. این زبان، نه لفظی، بلکه وجودی است و هر موجود، با ویژگیهای خود، خداوند را تسبیح میکند. این مفهوم، با آیه مذکور تأیید میشود و نشاندهنده آن است که هستی، چون کتابی گشوده است که هر صفحه آن، حدیث ستایش پروردگار را بازگو میکند.
| درنگ: لسان حقایق، زبان وجودی موجودات است که با هر صفت و ویژگی، ثنای الهی را بهجا میآورد و تمامی هستی را به تسبیح خداوند فرامیخواند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین توحید خاص و لسان حقایق، بر نسبت تمامی افعال و نطق موجودات به خداوند تأکید کرد. این مباحث، عمق عرفانی متن را آشکار میسازد و راهنمایی برای فهم سلوک معنوی ارائه میدهد.
بخش سوم: ثنای قولی و فعلی و جلال الهی
تمایز ثنای قولی و فعلی
متن درسگفتار، ثناء را به دو نوع قولی و فعلی تقسیم میکند. ثنای قولی، مانند تشکر لفظی از نعمت است، مانند آنکه کسی لیوانی آب دهد و دیگری با زبان سپاس گوید. اما ثنای فعلی، عملی است که در پاسخ به نعمت انجام میشود، مانند آنکه در برابر آب، نانی به دیگری عرضه کند. این تمایز، ریشه در تحلیلهای لغوی و عرفانی دارد و نشاندهنده آن است که ثنای فعلی، تمامی عالم هستی را در بر میگیرد.
جهان، در این دیدگاه، چون باغی است که هر گل و برگ آن، با عطر و رنگ خود، ثنای باغبان الهی را بهجا میآورد. این مفهوم، با تسبیح عمومی موجودات در قرآن کریم همخوانی دارد.
تنبیه بر جلال الهی
متن تأکید میکند که تمامی عالم، تنبیه بر جلال الهی است. جلال، برخلاف جمال که قابل نزدیکی است، با تنبیه شناخته میشود، زیرا از دسترس مستقیم مخلوقات دور است. جلال الهی، در پدیدههای خشن طبیعت، مانند زنجیره غذایی و رقابت زیستی، نمود مییابد و بخشی از نظام احسن خلقت را تشکیل میدهد.
جهان طبیعت، چون صحنهای است که در آن، هر کنش، چون رعد، عظمت الهی را فریاد میزند و هر موجود، با وجود خود، آیتی از جلال پروردگار را نمایان میسازد.
جلال و نظم طبیعی
متن با مثالهایی از طبیعت، مانند رژیم غذایی حیوانات و نظم زیستمحیطی، جلال الهی را بهعنوان بخشی از نظام خلقت توصیف میکند. این نظم، مانع از فساد و نابودی محیط میشود و با آیه «صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ» (نمل: [مطلب حذف شد] : «صنعت خداوند که هر چیزی را به کمال آفریده است.»
| درنگ: جلال الهی، در نظم طبیعی جهان، چون زنجیره غذایی، ظهور مییابد و بخشی از حکمت نظام احسن خلقت است. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تمایز میان ثنای قولی و فعلی و تأکید بر جلال الهی، بر نقش تمامی عالم در ستایش خداوند تأکید کرد. این مباحث، حکمت الهی را در خلقت را بهعنوان مبنای نظم طبیعی تبیین کرد.
بخش چهارم: لطف، قهر، و فیض الهی
لطف و قهر در واحدیت
متن درسگفتار، لطف را ثمره واحدیت و قهر را مقتضای احدیت میداند، اما این تفکیک را نقد کرده و هر دو را مقتضای واحدیت معرفی میکند. در عرفان نظری، احدیت به تعین اول (ذات بدون ظهور) و واحدیت به تعین دوم (ظهور صفات) اشاره دارد. این نقد، با فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد که صفات الهی را عین ذات میداند.
لطف و قهر، در این نگاه، چون دو روی یک سکهاند که هر یک، جلوهای از وحدت ذاتی خداوند را نمایان میسازند، گویی نور الهی در آینههای مختلف، رنگهای گوناگون میپذیرد.
فیض اقدس و مقدس
متن، فیض اقدس (مقتضای احدیت) و فیض مقدس (مقتضای واحدیت) را متمایز میکند و تأکید دارد که هیچکدام جعلی نیستند. فیض اقدس، ظهور ذات الهی بدون واسطه است، و فیض مقدس، ظهور اسماء و صفات در مظاهر را شامل میشود. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود ملاصدرا همخوانی دارد.
فیض اقدس، چون چشمهای است که از دل کوه وجود سرچشمه میگیرد، و فیض مقدس، چون رگههای طلا و نقره در سنگ، که هر یک، جلوهای از فیض بیکران الهی است.
| درنگ: فیض اقدس و مقدس، ظهورات مختلف فیض الهیاند که استعدادات موجودات را شکل میدهند و هیچیک جعلی یا مصنوعی نیستند. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین لطف و قهر در ظرف واحدیت و تمایز فیض اقدس و مقدس، بر وحدت ذاتی صفات الهی تأکید کرد. این مباحث، عمق فلسفی و عرفانی متن را آشکار میسازد.
بخش پنجم: سعیده و شقیه در ظرف توحید
تقسیم موجودات به سعیده و شقیه
متن درسگفتار، موجودات را به دو دسته سعیده (مقبله به سوی خدا) و شقیه (معرضه در زعم خود) تقسیم میکند، اما تأکید دارد که حتی شقیه نیز در نهایت به خداوند بازمیگردد. این دیدگاه، با آیه شریفه «وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا» (رعد: [مطلب حذف شد] : «و برای خدا سجده میکنند آنچه در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه.»
این آیه، نشاندهنده آن است که تمامی موجودات، حتی آنها که در ظاهر از خدا رویگرداناند، در مسیر الهی حرکت میکنند، گویی هر گریز، به آغوش حقیقت بازمیگردد.
نفی قصور در مظاهر الهی
متن، قصور را از خصوصیات مظهر میداند، اما تأکید میکند که این قصور نیز از خداوند است و در نظام خلقت، نقص محسوب نمیشود. این دیدگاه، با آیه «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» (نساء: [مطلب حذف شد] : «همه چیز از جانب خداوند است.»
قصور مظهر، چون سایهای است که در برابر نور بیکران الهی پدید میآید، اما خود، بخشی از فیض الهی است و در نظام احسن، نقص تلقی نمیشود.
| درنگ: حتی شقیه، در ظرف توحید، به سوی خداوند بازمیگردد و قصور مظهر، بخشی از فیض الهی است که در نظام احسن خلقت، نقص نیست. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تقسیم موجودات به سعیده و شقیه و نفی قصور در مظاهر الهی، بر بازگشت تمامی هستی به خداوند تأکید کرد. این مباحث، توحید افعالی را بهعنوان مبنای سلوک معنوی تبیین میکند.
جمعبندی نهایی
این اثر، با تبیین مفاهیم حمد، ثناء، جلال، جمال، و توحید، بر بازگشت تمامی کمالات و افعال به ذات الهی تأکید دارد. نفی جبر و قصور، تمایز فیض اقدس و مقدس، و تأکید بر زبان وجودی موجودات، عمق عرفانی و فلسفی متن را آشکار میسازد. تسبیح و ثنای موجودات، چه سعیده و چه شقیه، در نهایت به سوی خداوند است، که این امر با آیات قرآن کریم و دیدگاههای عرفانی ملاصدرا همخوانی دارد. این تحلیل، راهنمایی ارزشمند برای فهم توحید و نقش آن در سلوک معنوی ارائه میدهد، گویی هر موجود، با نغمه وجود خویش، سرود ستایش پروردگار را میسراید.
|
با نظارت صادق خادمی |