در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

منازل السائرین 1

متن درس

 

کتاب منازل السائرین: فرق اخلاق کلامی و عرفانی

تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه اول-مقدمه- بخش نخست)

دیباچه

کتاب شریف منازل السائرین، اثر گران‌قدر خواجه عبدالله انصاری با شرح کمال‌الدین عبدالرزاق قاسانی، در میان متون عرفانی اسلامی جایگاهی ممتاز دارد. این اثر، به سبب ساختار نظام‌مند، عبارات موزون، و محتوای عمیق، نه‌تنها مرجعی برای سلوک معنوی، بلکه منبعی ارزشمند برای پژوهش‌های علمی و آکادمیک در حوزه عرفان و اخلاق اسلامی است. در این نوشتار، درس اول از مقدمه این کتاب، که به تبیین تفاوت‌های بنیادین میان اخلاق کلامی و عرفانی اختصاص دارد، با رویکردی علمی و تحلیلی بررسی می‌شود.

بخش نخست: جایگاه و اهمیت منازل السائرین در عرفان اسلامی

ویژگی‌های ساختاری و محتوایی

کتاب منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری با شرح کمال‌الدین عبدالرزاق قاسانی، به دلیل ترکیب هنرمندانه عبارات موزون و محتوای عمیق، از دیگر آثار عرفانی متمایز است. این اثر، با ساختار منظم و تقسیم‌بندی دقیق به ده باب، هر باب شامل ده قسم، و هر قسم مشتمل بر سه منزل، در مجموع سیصد منزل را در بر می‌گیرد. این نظام‌مندی، امکان مطالعه تطبیقی و تحلیل علمی را فراهم آورده و بر اهمیت آن در آموزش عرفان اسلامی تأکید دارد.

درنگ: ساختار نظام‌مند منازل السائرین، با ترکیب عبارات موزون و محتوای عمیق، آن را به منبعی بی‌بدیل برای پژوهش‌های عرفانی و تطبیقی تبدیل کرده است.

گرچه برخی کتب عرفانی دیگر نیز از عمق محتوایی برخوردارند، اما فقدان موزونی عبارات و ساختار منظم، آنها را از جایگاه منازل السائرین فروتر می‌نهد. این ویژگی، نشان‌دهنده برتری ادبی و معنوی این کتاب است که مخاطب را در دو ساحت زیبایی‌شناختی و معرفتی مجذوب می‌سازد. شرح کمال‌الدین قاسانی، با رویکردی تفصیلی و علمی، بر دقت و ظرافت این اثر افزوده، در حالی که شرح تلمسانی، به دلیل اجمال و اشکالات، از جامعیت کمتری برخوردار است.

مقایسه با دیگر آثار عرفانی

در مقایسه با دیگر متون عرفانی، منازل السائرین به دلیل انسجام ساختاری و عمق معنایی، مرجعی کلیدی در اخلاق عملی عرفانی محسوب می‌شود. این کتاب، نه‌تنها به سبب نثر موزون، بلکه به دلیل ارائه مراحل سلوک به‌صورت منظم و تدریجی، از دیگر آثار متمایز است. این ویژگی، امکان بهره‌گیری از آن در نظام‌های آموزشی عرفان اسلامی را فراهم می‌کند و بر ضرورت توجه به جنبه‌های ادبی و ساختاری در تحلیل متون عرفانی تأکید دارد.

بخش دوم: مفهوم‌شناسی اخلاق و تقسیم‌بندی آن

تعریف اخلاق

اخلاق، جمع واژه خُلق، به خلقیات و صفات اختیاری انسان اشاره دارد که رفتار و کردار او را شکل می‌دهند. این مفهوم در دو ساحت نظری و عملی تقسیم‌بندی می‌شود. اخلاق عملی، به تخلق به خلقیات و اکتساب صفات نیک می‌پردازد، در حالی که اخلاق نظری، به بررسی و تحلیل خصوصیات این خلقیات اختصاص دارد. این تقسیم‌بندی، چارچوبی علمی برای تحلیل رفتار انسانی ارائه می‌دهد و شباهت‌هایی با تقسیم‌بندی‌های فلسفی، مانند اخلاق عملی و نظری ارسطو، دارد، اما در چارچوب عرفان اسلامی، رنگ و بوی زهد و معنویت می‌یابد.

آیه قرآن کریم: سوره آل‌عمران، آیه 186:

لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ [مطلب حذف شد] : قطعاً در اموال و جان‌هایتان آزموده خواهید شد و از کسانی که پیش از شما کتاب [آسمانی] به آنها داده شده و از مشرکان [سخنان] آزاردهنده بسیاری خواهید شنید.

این آیه از قرآن کریم، بر آزمایش انسان در مسیر کسب فضایل اخلاقی تأکید دارد و با مفهوم تخلق به خلقیات همخوانی دارد. انسان در سلوک خود، با چالش‌هایی در اموال و جان خویش مواجه می‌شود که کسب صفات نیک را دشوار می‌سازد.

بخش سوم: تمایز اخلاق کلامی و عرفانی

تفاوت در روش

تفاوت بنیادین میان اخلاق کلامی و عرفانی، در روش و هدف آنها آشکار می‌شود. اخلاق کلامی، با رویکردی صوری و عامی، چندان به استدلال و تحقیق پایبند نیست، در حالی که اخلاق عرفانی، با نگاهی حکمی و معرفتی، استدلال و نظر را در مرکز توجه قرار می‌دهد. این تمایز، نشان‌دهنده عمق فلسفی و معرفتی اخلاق عرفانی در مقایسه با سطح ظاهری‌تر اخلاق کلامی است. به تعبیری، اخلاق کلامی، چونان نقاشی بر دیوار است که تنها ظاهر را می‌آراید، اما اخلاق عرفانی، چونان حکاکی بر سنگ است که به عمق وجود نفوذ می‌کند.

درنگ: اخلاق عرفانی، با تأکید بر استدلال و معرفت، از اخلاق کلامی که به ظواهر بسنده می‌کند، متمایز است و عمقی متافیزیکی به سلوک معنوی می‌بخشد.

تفاوت در هدف

هدف اخلاق کلامی، آرایش ظاهر و کسب صفات نیک و دوری از رذایل است، اما اخلاق عرفانی، به دنبال فنای ذات و انانیت برای ظهور حق است. در اخلاق کلامی، انسان به مثابه عروسی است که خود را برای نمایش به دیگران می‌آراید، اما در اخلاق عرفانی، سالک چونان شمعی است که در سوختن خود، نور حق را آشکار می‌سازد. این تفاوت، دو پارادایم متضاد را نشان می‌دهد: کلامی بر خودمحوری و عرفانی بر خدامحوری متمرکز است.

در اخلاق کلامی، انانیت به‌سان بتی آراسته با صفات نیک حفظ می‌شود، اما در اخلاق عرفانی، این بت شکسته شده و زینت‌ها به حق نسبت داده می‌شود. این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد که می‌فرماید: «لا مَعْبودَ سِوَاهُ»، یعنی هیچ معبودی جز او نیست. این مفهوم، بر ضرورت محو خود در برابر حق تأکید دارد و ریشه‌های خودپرستی نهان در اخلاق کلامی را آشکار می‌کند.

آیه قرآن کریم: سوره نازعات، آیه 24:

فَقَالَ [مطلب حذف شد] : و گفت: من پروردگار برتر شما هستم.

آیه قرآن کریم: سوره طه، آیه 14:

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي [مطلب حذف شد] : منم من، خدا، هیچ معبودی جز من نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من به پا دار.

این آیات از قرآن کریم، تضاد میان انانیت کاذب و ربوبیت حقیقی را نشان می‌دهند. فرعون با ادعای «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى» خود را در برابر حق قرار می‌دهد، اما خداوند با عظمت خویش می‌فرماید: «إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ». این مقایسه، ریشه‌های روان‌شناختی خودپرستی را آشکار می‌کند و بر ضرورت فنای انانیت در سلوک عرفانی تأکید دارد.

محدودیت‌های اخلاق کلامی

اخلاق کلامی، روشی نازل و محدود است که به آرایش ظاهر با صفات نیک و دوری از رذایل بسنده می‌کند، بدون آنکه به ذات وجود دست زند. این رویکرد، چونان رنگ‌آمیزی سطحی است که تنها نمای ظاهری را تغییر می‌دهد، اما باطن را دست‌نخورده می‌گذارد. این محدودیت، مانع از دستیابی به حقیقت توحیدی می‌شود و در برابر عمق متافیزیکی اخلاق عرفانی، ناکافی جلوه می‌کند.

هدف اخلاق عرفانی: فنای ذات

در مقابل، اخلاق عرفانی به دنبال خرابی و فنای ذات و انانیت است تا جز حق چیزی باقی نماند. سالک عرفانی، خود را برای خدا زینت نمی‌دهد، بلکه چونان شمعی در برابر آفتاب، در فنا شدن خود، نور حق را آشکار می‌سازد. این دیدگاه، اوج عرفان توحیدی را نشان می‌دهد که در آن، انانیت به‌عنوان مانع اصلی در برابر حق شناخته می‌شود. این مفهوم، با نظریه‌های عرفانی مانند فنا فی الله در آرای ابن‌عربی همخوانی دارد.

درنگ: اخلاق عرفانی، با هدف فنای انانیت و ظهور حق، از اخلاق کلامی که بر آرایش ظاهر متمرکز است، متمایز می‌شود و به حقیقت توحیدی راه می‌یابد.

بخش چهارم: نقد انانیت و خودپرستی

انانیت در اخلاق کلامی

در اخلاق کلامی، انانیت چونان بتی آراسته با صفات نیک حفظ می‌شود، اما در اخلاق عرفانی، این بت شکسته شده و زینت‌ها به حق نسبت داده می‌شود. این نقد، خودپرستی نهان در اخلاق کلامی را آشکار می‌کند و بر ضرورت محو خود در برابر خدا تأکید دارد. سالک عرفانی، به‌سان باغبانی است که شاخه‌های زائد را هرس می‌کند تا درخت حقیقت شکوفا شود.

اخلاق کلامی و صفات عرضی

اخلاق کلامی، به دنبال صفات و اعمال عرضی است، اما اخلاق عرفانی، حقیقت توحیدی را جستجو می‌کند که جز خدا چیزی نیست. این تفاوت، نشان‌دهنده سطحی بودن اخلاق کلامی در مقایسه با عمق متافیزیکی اخلاق عرفانی است. اخلاق کلامی، چونان لباسی فاخر است که تنها ظاهر را می‌آراید، اما اخلاق عرفانی، چونان روحی است که به جسم حیات می‌بخشد.

نقد احساسات زودگذر در اخلاق کلامی

اخلاق کلامی، یا به تعبیری منبری، به احساساتی مانند گریه و ترس از آتش محدود است که تأثیرات آن موقت و کم‌دوام است. این حالات، چونان نسیمی گذرا هستند که تنها لحظه‌ای دل را تازه می‌کنند، اما به‌زودی محو می‌شوند. این محدودیت، ناشی از فقدان عمق معرفتی و تمرکز بر حالات زودگذر است.

احیای نفس در اخلاق عرفانی

در مقابل، اخلاق عرفانی به دنبال احیای نفس از طریق فنای آن و بقای حق است. سالک، به‌سان کشاورزی است که زمین دل را شخم می‌زند تا بذر حقیقت در آن جوانه زند. این رویکرد، بر تحول وجودی و معرفتی تأکید دارد و فراتر از حالات احساسی عمل می‌کند.

بخش پنجم: سلوک عرفانی و معرفت شهودی

هدف عارف: آگاهی و بصیرت

عارف، به دنبال آگاهی و بصیرت است، نه تحریک احساسات. هدف او، درک حقیقت «جز حق چیزی نیست» است، که چونان چراغی در تاریکی، مسیر سلوک را روشن می‌سازد. این هدف، نشان‌دهنده اولویت عقل و معرفت در سلوک عرفانی است و می‌تواند در روان‌شناسی معنوی و فلسفه وجودی مورد بررسی قرار گیرد.

درنگ: عارف، با جستجوی آگاهی و بصیرت، از تحریک احساسات گذرا فراتر می‌رود و به حقیقت توحیدی دست می‌یابد.

تقدم حکمت نظری بر عملی

حکمت نظری (معرفت) بر حکمت عملی (عبادت و سلوک) مقدم است، زیرا بدون معرفت، اعمال محدود و ناقص‌اند. عبادت بدون معرفت، چونان سبزه‌زاری است که حیوان آن را می‌بلعد و ارزشی محدود دارد. این تقدم، بر ضرورت پایه‌گذاری اعمال بر معرفت تأکید دارد و با فلسفه اسلامی در تأکید بر علم به‌عنوان مقدمه عمل همخوانی دارد.

معرفت شهودی در عرفان

عارف، به معرفت شهودی و رؤیت حق می‌رسد که در آن، «لا مَعْبودَ سِوَاهُ» محقق می‌شود. این معرفت، اوج سلوک عرفانی است که انسان را از خودپرستی به خداپرستی می‌رساند. این دیدگاه، با نظریه‌های شهود در عرفان اسلامی و فلسفه‌های شرقی قابل مقایسه است.

نقد ظاهرگرایی

آرایش ظاهری، مانند انگشتر و محاسن، بدون معرفت، تنها انانیت را تقویت می‌کند و ارزشی ندارد. این نقد، ظاهرگرایی را به‌عنوان مانعی در برابر معرفت معرفی می‌کند و با نقدهای مدرن بر مادی‌گرایی و ظاهرگرایی همخوانی دارد.

سلوک عرفانی و ظهور حق

سالک عرفانی، جز ظهورات الهی چیزی نمی‌بیند و از یقظه تا توحید، تنها حق را مشاهده می‌کند. این دیدگاه، جهان را به‌عنوان مظهر الهی معرفی می‌کند که در سلوک عرفانی آشکار می‌شود. این مفهوم، با فلسفه وحدت وجود در عرفان اسلامی مرتبط است.

یقظه: آغاز سلوک

یقظه، یا بیداری، اولین منزل سلوک است که با نشاط و طراوت همراه است و سالک را از غفلت خارج می‌کند. این منزل، چونان سپیده‌دمی است که تاریکی غفلت را می‌شکافد و سالک را به سوی نور حقیقت هدایت می‌کند. این مفهوم، با نظریه‌های روان‌شناختی بیداری معنوی قابل مقایسه است.

شخص غافل، از خواب و بیداری بهره‌ای نمی‌برد و مضطرب است، اما سالک با آگاهی، از این لحظات استفاده می‌کند. این نقد، بر اهمیت آگاهی در زندگی روزمره تأکید دارد و می‌تواند در روان‌شناسی مثبت و ذهن‌آگاهی مورد بررسی قرار گیرد.

درنگ: یقظه، به‌عنوان اولین منزل سلوک، سالک را از غفلت به آگاهی رهنمون می‌سازد و نقطه عطفی در تحول معنوی اوست.

بخش ششم: نقد سندتراشی و تأکید بر ولایت

نقد سندتراشی در عرفان

سندتراشی در عرفان، مانند ارتباط به بایزید بسطامی یا امیرمؤمنان علی (ع)، بیشتر صوری و برای کسب اعتبار است و ارزشی ندارد. این رویکرد، چونان تلاش برای ساختن شناسنامه‌ای جعلی است که اصالت معنوی را زیر سؤال می‌برد. در عرفان، معرفت و فتوت ارزش واقعی دارند، نه اسناد ظاهری.

اهمیت ولایت و عصمت

در عرفان، ولایت، عصمت، و سلامت طریق مهم است، نه سند ظاهری. سالک، چونان مسافری است که به جای تکیه بر نقشه‌های جعلی، به دنبال راهنمایی راه بلد حقیقی است. این مفهوم، با نقش ائمه معصومین (ع) در هدایت معنوی همخوانی دارد.

نقد سندتراشی در سیادت

در سیادت، سند لازم است، اما در عرفان، سند ظاهری بی‌ارزش است و معرفت اصل است. این تمایز، تفاوت میان امور شرعی و عرفانی را نشان می‌دهد و بر اصالت باطن در برابر ظواهر تأکید دارد.

افتخار به پدران معنوی

افتخار عارف، به پدران معنوی مانند رسول‌الله (ص) و ائمه معصومین (ع) است، نه به اسناد صوری. این دیدگاه، هویت معنوی را به‌عنوان محور عرفان برجسته می‌کند و نقش الگوهای معنوی را در سلوک تأکید می‌نماید.

بخش هفتم: معیارهای عرفان حقیقی

شریعت آراسته، برهان صافی، و شهود عینی

عرفان حقیقی، نیازمند شریعت آراسته، برهان صافی، و شهود عینی است، نه شریعت آلوده، برهان مغالطی، یا شهود خیالی. این معیارها، چونان سه پایه استوار یک بنا، عرفان را از انحراف حفظ می‌کنند. شریعت آراسته، راه را هموار می‌سازد، برهان صافی، حقیقت را روشن می‌کند، و شهود عینی، سالک را به رؤیت حق می‌رساند.

درنگ: عرفان حقیقی، بر شریعت آراسته، برهان صافی، و شهود عینی استوار است و از هرگونه آلودگی، مغالطه، یا خیال‌بافی به دور است.

جمع‌بندی

بررسی درس اول مقدمه منازل السائرین، تفاوت‌های بنیادین میان اخلاق کلامی و عرفانی را در دو ساحت روش و هدف آشکار می‌سازد. اخلاق کلامی، با تمرکز بر آرایش ظاهر و کسب صفات نیک، رویکردی محدود و نازل دارد، در حالی که اخلاق عرفانی، با تأکید بر فنای انانیت و ظهور حق، به حقیقت توحیدی راه می‌یابد. این تحلیل، عمق معرفتی عرفان اسلامی را نشان می‌دهد و بر ضرورت معرفت به‌عنوان پایه سلوک تأکید دارد. ساختار نظام‌مند کتاب و شرح علمی قاسانی، آن را به منبعی بی‌بدیل برای پژوهش‌های عرفانی تبدیل کرده است. نقد سندتراشی و تأکید بر ولایت و عصمت، اصالت عرفان را در برابر ظواهر صوری برجسته می‌کند. این بررسی، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تمثیلات ادبی، چارچوبی جامع برای فهم عمیق‌تر عرفان اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. کتاب منازل السائرين از چه کسی متن اصلی و از چه کسی شرح آن است؟

2. اخلاق در متن درسگفتار به چند بخش تقسیم شده است؟

3. هدف اصلی اخلاق کلامی طبق متن چیست؟

4. اولین منزل سلوک در کتاب منازل السائرين چیست؟

5. کتاب منازل السائرين به چند منزل تقسیم شده است؟

6. در اخلاق عرفانی، استدلال و نظر بیش از اخلاق کلامی مورد توجه قرار می‌گیرد.

7. اخلاق کلامی به دنبال خرابی و فنای ذات است.

8. سلسله سند در عرفان به معنای اتصال به اولیای معصومین است و اهمیت اساسی دارد.

9. کتاب کمال‌الدین عبدالرزاق قاسانی نسبت به شرح تلمسانی دارای دقت علمی و فنی بیشتری است.

10. اخلاق عرفانی به دنبال گریه و اشک برای بصیرت‌بخشی است.

11. تفاوت اصلی روش اخلاق کلامی و اخلاق عرفانی چیست؟

12. چرا اخلاق کلامی طبق متن محدود و نازل توصیف شده است؟

13. منظور از یقظه به عنوان اولین منزل سلوک چیست؟

14. چرا سلسله سند در عرفان طبق متن اهمیتی ندارد؟

15. هدف اصلی سالک در اخلاق عرفانی چیست؟

پاسخنامه

1. متن از خواجه عبدالله انصاری، شرح از کمال‌الدین عبدالرزاق قاسانی

2. دو بخش

3. زینت و آرایش ظاهر

4. یقظه

5. سیصد منزل

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. در اخلاق کلامی استدلال و تحقیق کمتر ملاحظه می‌شود، اما در اخلاق عرفانی استدلال و نظر مورد توجه است.

12. زیرا به دنبال آرایش ظاهر و دوری از بدی‌ها است، نه فنای ذات.

13. یقظه به معنای بیداری و نشاط ناشی از آگاهی در آغاز سلوک است.

14. زیرا معرفت و سلامت طریق مهم‌تر از اتصال ظاهری به اولیاست.

15. فنای نفس و رسیدن به توحید و ظهور حق.