متن درس
کتاب منازل السائرین: طریق وصول عارف: تبیین سلوک ارادی و مقامات مشاعی
تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه هجدهم-مقدمه-بخش 18)
مقدمه: سفری در ژرفای سلوک عرفانی
در گستره عرفان اسلامی، درس هجدهم از سلسله درسگفتارهای «منازل السائرین» دریچهای به سوی فهم عمیق سلوک عرفانی، تمایز آن از سلوک طبیعی، و جایگاه ترتیب و موالات در مسیر وصول عارف به حقیقت میگشاید. این درسگفتار، با تأکید بر سلوک ارادی، نقش استاد، و مشاعی بودن مقامات، سالک را به سوی معرفتی نظاممند و آگاهانه هدایت میکند. قلب این گفتار، تبیین مسیری است که سالک با ارادهای استوار، هوشیاری مداوم، و هدایت استادی حکیم، از ظواهر عالم طبیعت فراتر رفته و به باطن حقیقت نائل میشود.
بخش نخست: تمایز سلوک عرفانی از سلوک طبیعی
سلوک طبیعی: جریان عام زندگی
سلوک، در معنای عام، جریانی است که در زندگی همه انسانها، از عبادت و روزه تا کار و تلاش روزانه، جاری است. این سلوک طبیعی، چون رودی است که بدون آگاهی خاص و ارادهای هدفمند، در بستر زندگی عادی جریان دارد. در متن اصلی آمده: «در ظرف كمالات، ظهورات نزول و صعود، يك سير عام داريم كه آن را سلوك نمىگوييم.» این سیر عام، هرچند شامل عبادات و اعمال خیر است، اما فاقد آگاهی و ارادهای است که سلوک عرفانی را متمایز میسازد.
سلوک عرفانی: ارادهای آگاهانه
سلوک عرفانی، برخلاف سلوک طبیعی، مسیری ارادی است که با انتخاب آگاهانه سالک آغاز میشود. در متن اصلی تأکید شده: «سالكى كه در عرفان سخن از آن مىگوييم، سالك ارادى است.» این اراده، چون مشعلی است که مسیر تاریک سلوک را روشن میسازد. مثال آورده شده در متن، تفاوت میان خوردن غذا بهصورت عادی، با نیت قربت، یا با اخلاص کامل را نشان میدهد: «مثل اينكه فردى غذا مىخورد و ديگرى قصد خوردن غذا مىكند يا كسى نيّت قربت خوردن غذا مىكند، فردى ديگر، اخلاص در اكل پيدا مىكند.» این تمثیل، مراتب مختلف آگاهی و نیت را در سلوک عرفانی به تصویر میکشد، که سالک را از سطح ظاهری اعمال به عمق باطنی آنها هدایت میکند.
سلوک ارادی، چون سفری است که سالک با نقشهای دقیق و ارادهای استوار در آن گام مینهد. این مسیر، نیازمند انتخابی آگاهانه است که سالک را از روزمرگی به سوی معرفت و قرب الهی سوق میدهد.
بخش دوم: ترتیب و موالات، شروط بنیادین سلوک
ترتیب: سلسلهمراتب مقامات
ترتیب، به معنای رعایت توالی مقامات در سلوک عرفانی، شرطی اساسی است که بدون آن، مسیر سالک به انحراف میرود. در متن اصلی آمده: «در سلوك عرفانى ترتيب و موالات شرط اولى و اصلى است.» ترتیب، چون نردبانی است که هر پله آن باید بهدقت طی شود تا سالک به مرتبه بعدی صعود کند. نقص در ترتیب، مانند ساختمانی است که بر پایهای سست بنا شده و فرو میریزد.
این شرط، نهتنها در سلوک عرفانی، بلکه در عبادات ظاهری مانند نماز نیز جاری است. همانگونه که نماز بدون رعایت ترتیب باطل میشود، سلوک عرفانی نیز بدون توالی مقامات به مقصد نمیرسد.
موالات: پیوستگی در حرکت
موالات، به معنای استمرار و پیوستگی در سلوک، مکمل ترتیب است. در متن اصلی تأکید شده: «موالات هم همينطور است يعنى اگر اشكال داشته باشد سالك به مشكل بر مىخورد.» موالات، چون جریانی زلال است که باید بدون انقطاع در مسیر سلوک جاری باشد. سالک، اگر در این مسیر سستی کند، چون مسافری است که در میانه راه متوقف شده و به مقصد نمیرسد.
تشبیه حرکت سالک به ابر در متن اصلی، زیبایی این مفهوم را نشان میدهد: «چون تمرّ تمرّ السحاب.» این تعبیر، حرکت روان و پیوسته سالک را به جریان ابرها در آسمان تشبیه میکند، که بدون توقف به سوی مقصد پیش میرود.
سرعت و جدیت در سلوک
سالک، برای حفظ موالات، باید با سرعت و جدیت در مسیر حرکت کند. در متن اصلی آمده: «بايد سالك بزند و بجهد چراكه اگر در راه شل بجنبد مانده است.» این سرعت، نه شتابزدگی، بلکه جریانی مداوم و هدفمند است که سالک را از توقف و سستی بازمیدارد. همچنین تأکید شده: «لذا سالك بايد سرعت داشته باشد و تا وصول پيدا نكرده، نَفَس از نَفَس باز نايستد.» این تعبیر، چون ناقوسی است که سالک را به حرکت مداوم و بیوقفه فرا میخواند.
آیه شریفه ﴿وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ﴾ (و بهسوی آمرزش پروردگارتان بشتابید) نیز بر این شتاب در طلب مغفرت و قرب الهی تأکید دارد.
بخش سوم: مقامات مشاعی و تکمیل فروعات
مشاعی بودن مقامات
مقامات سلوک، بهصورت مشاعیاند، به این معنا که هر مقام در مقامات دیگر نیز حضور دارد و با خصوصیات مختلف ظاهر میشود. در متن اصلی آمده: «مقامات و سلوك بر همان اساسى كه ما دنبال كرديم، همه مشاعى است.» این مشاعی بودن، چون تاروپودی است که مقامات را بههم پیوند داده و سلوک را به جریانی یکپارچه تبدیل میکند.
این مفهوم، راهگشای حل بسیاری از مسائل معرفتی، اخلاقی، و عرفانی است. در متن اصلی تأکید شده: «اگر اين بحث مُشاعى در حوزههاى ما باز شود، بسيارى از مباحث معرفتى، اخلاقى، فلسفى، عرفانى، دينى، جبر و اختيار مشكلات همه اينها برداشته مىشود.» این دیدگاه، سلوک را بهعنوان نظامی پویا معرفی میکند که در آن، هر مقام با مقامات دیگر در تعامل است.
دو دیدگاه در تکمیل مقامات
در تکمیل مقامات، دو دیدگاه مطرح شده است. دیدگاه نخست، تکمیل کامل یک مقام پیش از ورود به مقام بعدی را ضروری میداند. دیدگاه دوم، که مورد تأیید جنید است، بر امکان تکمیل فروعات مقام قبلی در مقام بعدی با اشراف تأکید دارد. در متن اصلی آمده: «يكى اينكه يك مقام را بايد تمام كنيم بعد به مقامى ديگر برويم و ديگر آنكه يك مقامى را كه تمام مىكنيم اگر فروعاتى بماند، مىتوانيم به مقام ديگر و با اشراف به مقام دوم، مقام اول را نيز آببندى كنيم.»
دیدگاه دوم، چون پلی است که سالک را از توقف در یک مقام رها ساخته و به سوی پیشرفت مداوم هدایت میکند. جنید در اینباره میگوید: «قد ينقل العبد من حال الى حال أرفع منها… ولى هنوز حظوظات مقام قبلى با او هستند.» این دیدگاه، انعطافپذیری سلوک را نشان میدهد، که سالک میتواند با اشراف از مقامات بالاتر، نقایص مقامات پایینتر را اصلاح کند.
تکمیل فروعات در مقامات بالاتر
سالک، با صعود به مقامات بالاتر، میتواند فروعات مقامات قبلی را تکمیل کند. در متن اصلی آمده: «مقام را تمام كردهايد، فروعاتش را در مقام ثانى به اتمام رسانيد.» این فرآیند، چون باغبانی است که شاخههای درخت را در فصل جدید هرس کرده و به رشد آن کمک میکند. جنید نیز تأکید دارد: «فيشرف عليها من الحالة الثانيه فيصلحها.» این اشراف، سالک را قادر میسازد تا از مرتبه بالاتر، نقایص مراتب پایینتر را اصلاح کند.
این دیدگاه، سلوک را بهعنوان جریانی پویا معرفی میکند که در آن، هر مقام به مقامات دیگر متصل است و امکان بازسازی و تکمیل وجود دارد.
بخش چهارم: توبه و استغفار در سلوک
توبه، عنصری مشاعی
توبه، بهعنوان یکی از مقامات بنیادین سلوک، در همه مراتب حضور دارد، اما با خصوصیات مختلف ظاهر میشود. در متن اصلی آمده: «هرجا مىروى، همه هست ولى تبدل و خصوصيات مختلف مىشود.» توبه، چون نوری است که در هر مقام به رنگی متفاوت درخشیده و سالک را هدایت میکند. شارح میگوید: «فان كل مقام له فروع و رُتبٌ فى سائر المقامات.» این تعبیر، توبه را بهعنوان عنصری مشاعی معرفی میکند که در همه مقامات، از بدایات تا مراتب عالی، حضور دارد.
مثال توبه در متن اصلی، چون آیینهای است که مراتب مختلف آن را نشان میدهد: «يك وقت استغفار از تقدّم و تأخّر من الذنب است. يك وقت استغفار من الكمال است، يك وقت استغفار من الاكمل است و يك وقت هم استغفار من الغيرية است.» این مراتب، سلوک را به سفری چندلایه تبدیل میکند که در هر مرحله، توبهای خاص طلب میشود.
استغفار معصومین
استغفار، حتی برای معصومین، ضرورتی همیشگی است. در متن اصلی آمده: «هيچ لحظهاى و هيچ معصومى خالى از استغفار نيست ما معصومى پيدا نمىكنيم كه سر به سجده نزند.» این استغفار، نه به دلیل گناه، بلکه به منظور طلب کمال و رفع هرگونه نقصان احتمالی است. پیامبر اکرم(ص) نیز میفرمایند: «من استغفار مىكنم.» این سخن، چون ستارهای است که مسیر تواضع و ارتباط مداوم با خداوند را روشن میسازد.
آیه شریفه ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا﴾ (پس به ستایش پروردگارت تسبیح گو و از او آمرزش بخواه، زیرا او توبهپذیر است) بر این ضرورت برای پیامبر(ص) تأکید دارد.
نقد ادعای وصول کامل
ادعای وصول کامل به حق، نشانه جهل است. در متن اصلی آمده: «اين درويش و قلندرى كه مىگويد: و اعبد ربك يأتيك اليقين ما به حق رسيديم، اين جاهل است.» آیه شریفه ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾ (و پروردگارت را پرستش کن تا یقین به تو آید) بر استمرار عبادت تا رسیدن به یقین تأکید دارد. این ادعا، چون بادی است که خاکستر معرفت را پراکنده میکند، زیرا سلوک مشاعی است و وصول نهایی در این دنیا ممکن نیست.
این نقد، سالک را به تواضع و استمرار در سلوک دعوت میکند، که بدون آن، خطر غرور و انحراف او را تهدید میکند.
بخش پنجم: خطر غرور و مسئولیت سالک
خطر غرور در سلوک
هرچه سالک در سلوک پیشرفت میکند، مسیر باریکتر و خطر غرور بیشتر میشود. در متن اصلی آمده: «هرچه بالا مىروى، باريكتر مىشود، تا جايى كه «والمخلصون فى خطر عظيم» نه والمخلِصون.» مخلصون، به دلیل مرتبه والای خود، در معرض خطر عظیم غرور قرار دارند. این خطر، چون پرتگاهی است که در اوج قلههای سلوک سالک را تهدید میکند.
این هشدار، سالک را به هوشیاری مداوم و دوری از غرور فرا میخواند، زیرا هرچه مرتبه بالاتر رود، خطر سقوط نیز افزون میشود.
مسئولیت سنگین سالک
سلوک عرفانی، مسئولیتهایی سنگین بر دوش سالک مینهد. در متن اصلی آمده: «شخصى كه به زندگى معمولى و دل بخواه مشغول است نمىتواند سالك باشد… سالك كه مىخواهد به عرفان بيفتد يعنى ظرف مسئوليت پيدا مىكند.» سالک، چون سوارهای است که باید با دقت و هوشیاری حرکت کند، زیرا مسئولیتهای او از افراد عادی سنگینتر است.
تشبیه سالک به سواره در متن اصلی، این تفاوت را به زیبایی نشان میدهد: «سالك، بهگونهاى توجّه پيدا كند كه بسان سوارهاى باشد و به مواظبت و دقت فراوان نيز احتياج دارد.» این هوشیاری، سالک را از خطرات مسیر حفظ میکند.
تفاوت سالک و طلبه
سالک عرفانی، از طلبه عادی متمایز است. در متن اصلی آمده: «يك كسى كه در سلوك مىآيد باز بايد با طلبه تفاوت داشته باشد و فردى كه مدعى سلوك است بايد خصوصياتى را داشته باشد.» این تمایز، چون نوری است که جایگاه والای سالک را در مسیر معرفت نشان میدهد. سالک، با پذیرش مسئولیتهای سنگینتر، به مرتبهای از آگاهی و تعهد میرسد که فراتر از طلبه عادی است.
بخش ششم: نقش استاد در سلوک
استاد، محور سلوک
استاد، چون ستونی است که بنای سلوک بر آن استوار میشود. در متن اصلی آمده: «اصل استاد است، شما استاد كه پيدا كردى، پيش او موش و گربهى عبيد ذاكانى را هم بخوانيد از هر كتاب حكمتى بالاتر است.» این تعبیر، نقش بیبدیل استاد را در انتقال معرفت نشان میدهد. استاد واقعی، خود کتاب زنده الهی است که تمامی معارف را به سالک منتقل میکند.
در ادامه آمده: «استاد؛ اگر استاد باشد در همان عبيد زاكانى همهى قرآن و اسفار را میدهد اصلاً كتاب ديگر لازم نيست. خودش كتاب حقتعالى است.» این تمثیل، استاد را بهعنوان تجلی حکمت و معرفت معرفی میکند.
نقد خودآموزی
خودآموزی در سلوک عرفانی، به گمراهی منجر میشود. در متن اصلی آمده: «اين سبكى كه ما فكريم با خودآموز كسى، چيزى میشود گمراهى است.» بدون هدایت استاد، حتی مطالعه متون معتبر مانند قرآن کریم نتیجهبخش نیست. این نقد، چون هشداری است که سالک را از اعتماد به دانش ظاهری خود برحذر میدارد.
شاعر میگوید: «هر كسى كو مرشدش گمره بود، كي مريدش سوى جنت ره بُوَد.» این بیت، اهمیت انتخاب استاد صالح را به زیبایی بیان میکند.
نقد سبک آموزشی حوزهها
سبک آموزشی حوزهها، به دلیل ترتیب نادرست و فقدان استاد، مانع پرورش عارفان و فیلسوفان واقعی است. در متن اصلی آمده: «در فقه، اول رسائل میخوانيم پس كفايه… چه كسى اين قانون را گاه كرده؟» این نقد، نشاندهنده ضرورت بازنگری در نظام آموزشی است تا معرفت عمیقتری بهدست آید.
مثال آورده شده که مطالعه متونی مانند «اسفار» بدون استاد، مانند خواندن «موش و گربه» است، که نتیجهای جز سرگرمی ندارد.
بخش: توبه در مراتب مختلف سلوک
توبه در بدایات: رجوع از معاصی
در مراحل ابتدایی سلوک، توبه به معنای بازگشت از گناهان با ترک و اعراض است. در متن اصلی آمده: «فان أصل التوبة فى البدايات هى الرجوع عن المعاصى… بتركها والاعراض عنها.» توبه در این مرحله، چون پاکسازی زمینی است که باید برای کشت معرفت آماده شود.
تأکید شده که توبه شامل دو بعد است: ترک فعل گناه و اعراز باطنی از آن. بدون اعراز، توبه ناقص است، مانند معتادی که عمل را ترک کرده، اما میل به گناه در قلبش باقی است.
توبه در مقاماتین: ترک فضول
در مقاماتینتر، توبه به ترک امور مباح زائد و بیماندی کامل به آنها گسترش مییابد. در متن آمده: «و فالابواب: ترك الفضول القوليّة و الفعلية المُباحة… تجريد النفس عن هيأة الميل إليها.» این مرحله، چون صیقل دادن آیینه قلب است تا جز حق در آن ندرخشد.
تجربید نفس، به معنای رهایی از میلهای نفسانی، سالک را به وحدت در سلوک هدایت میکند. این توبه، فراتر از ترک گناه، به بیماندی به امور مباح غیرضروری اشاره دارد.
خطر تکرار گناه و گناهکار ساختن
تکرار گناه، به گناهکار شدن منجر میشود، که خطریتی بزرگتر از خود گناه دارد. در متن اصلی آمده: «گناه، تكرار گناه! تكرار گناه خيلی خطرناک است. گناه كردن، گناه كار ساختن!» گناهانی مانند غیبت و تهمت، که به گناهکار ساختن دیگران میانجامد، شدیدتر از گناهان فردیاند. در متن: «غيبت و تهمت گناهكار ساختن است، نه گناه كردن، لذا أشدُّ من الزنا.»
این گناهان، چون زهریاند که نهتنها فرد، بلکه جامعه را آلوده میکنند.
بخش هشتم: معرفت و هدایت الهی
معرف، اصل دین
معرفت، بنیاد دین و اصل عمل است. در متن اصلی آمده: «اسلام حقيقتش معرفتش است و عمل، ظهور معرفت است و معرفت هم اصل در ديانت است.» معرفت، چون ریشهای است که درخت عمل از آن تغذیه میکند. کم بها دادن به معرفت، مانند نادیده گرفتن بنیاد یک بناست.
مثال خواجه عبدالله انصاری، که با وجود عرفان، دچار مشکل شد، نشان میدهد که معرفت، حتی برای والدین، نیازمند تکامل است.
خدا، معلم اصلی
خداوند، معلم اصلی انسان در مسیر سلوک است. آیه شریفه ﴿وَاتَّقُوا اللَّهَ يُعَلِّمْكُمُ اللَّهُ﴾ (و از خدا پروا کنید، که خدا به شما میآموزد) بر این حقیقت تأکید دارد. در متن اصلی آمده: «اگر خدا معلم انسان باشد، انسان از در و ديوار چيز ياد مىگيرد.» این تعبیر، چون نوری است که نقش هدایت الهی را در همه عالم نشان میدهد.
سالک با تقوا، از هر پدیدهای درس میگیرد، زیرا خداوند معلم اوست. این هدایت، سلوک را به سفری الهی تبدیل میکند.
تمرکز بر فعل حق
سالک باید از توجه به افعال غیر خدا اجتناب کند و تنها فعل حق را ببیند. در متن اصلی آمده: «الاعراض عن روية فعل الغير… و همهاش فعل الحق ببينى.» آیه شریفه ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴾ (چون یاری خدا و پیروزی فرارسد و ببینی که مردم دستهدسته در دین خدا داخل میشوند) بر لزوم تمرکز بر نصر الهی تأکید دارد.
این تمرکز، سالک را از پراکندگی نجات داده و به سوی معرفت حق هدایت میکند.
بخش نهم: جوانی و فرصت سلوک
جوانی، ظرف سلوک
جوانی، به دلیل انرژی و آمادگی، ظرف مناسبی برای سلوک است. در متن اصلی آمده: «جوانى ظرف سلوك است، همين كه پا به سن گذاشت، راه ناهموار مىشود.» جوانی، چون زمینی حاصلخیز است که بذر معرفت در آن بهسرعت میروید. با افزایش سن، موانع جسمی و مسئولیتها، مسیر را دشوارتر میکنند.
خطر غفلت
غفلت لحظهای، سالک را از مسیر دور میکند. در متن اصلی آمده: «يك لحظه غفلت كردم و صد ساله راهم دور شد.» این غفلت، چون طوفانی است که کشتی سلوک را از مسیر خود منحرف میکند. سالک باید با هوشیاری مداوم، از این خطر دوری کند.
جمعبندی
درس هجدهم «منازل السائرین»، با تبیین سلوک عرفانی بهعنوان مسیری ارادی و متمایز از سلوک طبیعی، سالک را به سوی معرفتی نظاممند هدایت میکند. ترتیب و موالات، شروط بنیادین سلوکاند که بدون آنها، پیشرفت ممکن نیست. مقامات مشاعی، امکان اصلاح فروعات مقامات قبلی را از مراتب بالاتر فراهم میکنند. توبه و استغفار، حتی برای معصومین، ضرورتی همیشگی است که در هر مقام با خصوصیات خاص خود ظاهر میشود. استاد، بهعنوان کتاب زنده الهی، نقش محوری در هدایت سالک ایفا میکند، و خودآموزی بدون استاد به گمراهی میانجامد. جوانی، ظرف مناسبی برای سلوک است، اما غفلت لحظهای میتواند سالک را از مسیر دور کند.