متن درس
منازل السائرین: آفات سلوک و تبیین مرید، مراد و مدعیان
تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و سوم -مقدمه- بخش 23)
مقدمه
سلوک عرفانی، سفری است معنوی که سالک را از کثرت به وحدت و از تفرق به جمع رهنمون میسازد. این مسیر، چونان رودی که به سوی دریای حقیقت روان است، نیازمند التزام به شریعت، اخلاص در نیت و دوری از آفات نفسانی و شیطانی است. درس بیست و سوم منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، به تبیین آفات سلوک و تمایز میان مرید، مراد و مدعیان میپردازد.
بخش اول: مبانی سلوک و التزام به شریعت
متابعت از سنت و رعایت شریعت
سلوک عرفانی، چونان بنایی استوار، بر پایه شریعت استوار است. شریعت، به مثابه رودخانهای زلال، سالک را به سوی دریای حقیقت هدایت میکند. بدون التزام به کتاب و سنت، که شالوده اطاعت از حق و ترک نواهی الهی را تشکیل میدهند، سالک در معرض گمراهی و لاابالیگری قرار میگیرد. این اصل، بر ضرورت پایبندی مداوم به احکام شرعی در تمامی مراحل سلوک تأکید دارد. شریعت، نه تنها در ابتدای مسیر، بلکه تا وصول به حقیقت، ضرورتی بیبدیل دارد.
درنگ: شریعت، پایه و اساس سلوک است و بدون آن، هر ادعای عرفانی به گمراهی منجر میشود.
تعظیم نهی و آمادگی برای ترک محرمات
تعظیم نهی، یعنی بزرگ شمردن نواهی الهی، نیازمند آمادگی درونی (تَهَیُّؤ) برای ترک محرمات است. این آمادگی، چونان سپری معنوی، سالک را از اهمال در برابر گناه مصون میدارد. همانگونه که مومن با پذیرش تکلیف، استعداد درونی برای اطاعت را در خود پرورش میدهد، سالک نیز باید با تهیؤ، خود را برای مقاومت در برابر وسوسههای نفسانی آماده سازد. فقدان این آمادگی، سالک را در برابر گناه ناتوان میکند، چنانکه گویی ناگاه در دام معصیت گرفتار آید.
رعایت حریم حق و توازن در قرب
رعایت حریم الهی، چونان نگهبانی از حرم امن حق، مانع از آن است که قرب و عشق به حق به بیمبالاتی منجر شود. قرب، اگر با ادب و حیا همراه نباشد، به کفران نعمت و اهمال در احکام میانجامد. این اصل، بر ضرورت توازن میان عشق و ادب تأکید دارد، تا سالک در سایه حیا، از تجاوز به حریم الهی بازماند.
بخش دوم: ویژگیهای سالک در مسیر سلوک
شفقت به عالم و بذل نصیحت
سالک، چونان باغبانی که به همه گیاهان باغ مهر میورزد، باید نسبت به کل عالم، اعم از انسان و غیرانسان، شفقت داشته باشد. این شفقت، جلوهای از محبت عرفانی است که سالک را به خیرخواهی برای همه هستی، حتی جمادات، وامیدارد. نصیحت، چه به صورت قولی و چه فعلی، چونان نوری است که تاریکیهای عالم را روشن میسازد. نجات شاخهای از شکستن یا حفظ سنگی از خرد شدن، نمونهای از نصیحت فعلی است که مسئولیتپذیری سالک را نشان میدهد.
درنگ: شفقت و نصیحت، از تکالیف الهی است که سالک را به خیرخواهی برای کل هستی ملزم میسازد.
سهلالمؤنه بودن و سادگی در سلوک
سالک باید سهلالمؤنه باشد، یعنی با سادهزیستی و کاهش تعلقات، راه سلوک را هموار سازد. تعلقات مادی و نفسانی، چونان بار سنگینی است که سالک را از حرکت بازمیدارد. سادگی، چونان قبای سبک، به سالک اجازه میدهد آزادانه در مسیر حق گام بردارد، در حالی که تجمل، مانند لبادهای سنگین، او را در بند میکشد.
دوری از اسراف وقت و فتنه قلب
وقت، چونان حیات سالک، سرمایهای غیرقابل بازگشت است. اسراف در وقت، یکی از بزرگترین آفات سلوک است. سالک باید از هر مصاحبی که وقت را فاسد میکند، با کنارهگیری محترمانه دوری گزیند. همچنین، هر سببی که قلب را مفتون، متحیر یا مشغول به غیر حق کند، باید ترک شود. فتنه قلب، شامل وسواس، خودبینی و اشتغال به غیر حق است که سالک را از شهود وحدت بازمیدارد.
درنگ: وقت، حیات سالک است و اسراف در آن، بزرگترین رهزن سلوک محسوب میشود.
بخش سوم: تقسیمبندی ناس در سلوک
مرید، مراد و مدعیان
در مسیر سلوک، ناس به سه دسته تقسیم میشوند: مرید، مراد و مدعیان مفتون و مخدوع. مرید، سالکی است که با خوف، رجاء، حب و حیا به سوی حق حرکت میکند. مراد، انسانی کامل است که در وحدت غرق شده و مرید را در خود هالک میسازد. مدعیان، اکثریتی هستند که فریب نفس و شیطان را خورده و از راه حق منحرف شدهاند.
ویژگیهای مرید
مرید، چونان مسافری است که میان خوف و رجاء، با حب الهی و حیا گام برمیدارد. خوف و رجاء، او را در تعادل نگه میدارند؛ حب، نیروی محرکه اوست؛ و حیا، حریم حق را پاس میدارد. مرید باید جوانمرد باشد، یعنی آزاده و بریده از غیر حق، تا از تعلقات نفسانی رها گردد.
درنگ: مرید، با چهار صفت خوف، رجاء، حب و حیا، در مسیر سلوک به سوی حق پیش میرود.
مراد و مقام وحدت
مراد، چونان دریای بیکران وحدت، مرید را در خود غرق میسازد. او از وادی تفرق به وادی جمع مختطف شده و مظهر انسان کامل است. هستی، آینه وجود اوست و هر جزء او، گوشهای از عالم را متجلی میسازد. مراد، نه تنها در عالم تأثیر میگذارد، بلکه عالم را در خود بازمینماید.
نقد مدعیان و خطر ادعای کاذب
مدعیان، که فاقد اخلاص و معرفتاند، در دام ادعاهای کاذب گرفتار شدهاند. ادعای بدون عصمت، چونان دعوت به نفس در حضور عالمتر، بدعت و گمراهی است. این گروه، خطرناکتر از ائمه کفر آشکارند، زیرا گمراهی آنها پنهان و فریبنده است.
درنگ: مدعیان کاذب، با ادعاهای بیاساس، خطرناکترین آفت سلوکاند.
بخش چهارم: شریعت، طریقت و حقیقت
مراحل سلوک
سلوک، چونان سفری است که از شریعت آغاز میشود، در طریقت جریان مییابد و به دریای حقیقت میپیوندد. شریعت، رود است؛ طریقت، نهر؛ و حقیقت، دریا. بدون شریعت، وصول به حقیقت ممکن نیست. این تقسیمبندی، مراحل سلوک را به صورت متوالی و مرتبط ترسیم میکند.
خطر گمراهی در عرفان
عرفان، به دلیل دقت و عمق، چونان تراشیدن چوب قانون، دشوار و پرخطر است. هرچه هدف متعالیتر باشد، احتمال انحراف نیز بیشتر میشود. از هفتاد و سه فرقه، تنها یکی ناجیه است و حتی در فرقه ناجیه، اکثریت به دلیل ارتداد از ولایت، گمراه میشوند.
نصیحت و تکلیف الهی
نصیحت، چونان مشعلی است که راه خیر را روشن میسازد. این تکلیف الهی، که بخشی از امر به معروف و نهی از منکر است، به همه، از کوچک به بزرگ و بالعکس، تعلق میگیرد. نصیحت، تنها قولی نیست، بلکه فعلی نیز هست، مانند حفظ شاخه درخت یا سنگ از آسیب.
آیه کریمه: ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ﴾ (سوره قصص، آیه ۵۶، ترجمه: تو کسی را که دوست داری هدایت نمیکنی، ولی خدا هر که را بخواهد هدایت میکند).
این آیه کریمه، نقش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را به نصیحت محدود میسازد و هدایت را به اراده الهی واگذار میکند. سالک نیز باید تنها به خیرخواهی بپردازد و نتیجه را به حق بسپارد.
بخش پنجم: اخلاص و تصحیح بدایات
اخلاص، بنیاد سلوک
اخلاص، چونان ریشهای است که درخت سلوک را استوار میسازد. بدون تصحیح بدایات و اقامه امر بر اساس مشاهدة الاخلاص، سلوک ممکن نیست. اعمال ظاهری بدون اخلاص، چونان پوستهای بیمغز، فاقد اثر معنویاند.
ابنالوقت بودن
سالک، چونان ابنالوقت، لحظه به لحظه وقت را نو میکند و از اسراف در آن پرهیز میدارد. این ویژگی، او را از رکود و روزمرگی نجات میدهد و حضور کامل در لحظه را به ارمغان میآورد.
نقد تعلق به اشیاء
تعلق به اشیاء، حتی اگر ظاهراً معنوی باشد، چونان بندی است که قلب را مشغول میدارد. سالک باید از هرچه غیر حق است، رها باشد تا از فساد وقت و وجود در امان ماند.
جمعبندی
درس بیست و سوم منازل السائرین، چونان نقشهای دقیق، آفات سلوک و ویژگیهای مرید، مراد و مدعیان را تبیین میکند. سلوک، نیازمند التزام به شریعت، تعظیم نواهی، رعایت حریم حق، شفقت به عالم، سادگی و دوری از اسراف وقت و فتنه قلب است. مرید، با خوف، رجاء، حب و حیا به سوی حق گام برمیدارد؛ مراد، در وحدت کامل، مرید را در خود غرق میسازد؛ و مدعیان، فریبخورده نفس و شیطان، از راه حق منحرفاند. شریعت، چونان پایهای استوار، سالک را از گمراهی حفظ میکند، اما عرفان، به دلیل دقت و عمق، خطرات بیشتری دارد. نصیحت، بهعنوان تکلیف الهی، و اخلاص، بهعنوان بنیاد سلوک، سالک را به حقیقت رهنمون میسازند. این درس، با تأکید بر حریت، سادگی و التزام به ولایت، راهنمایی جامع برای سالکان ارائه میدهد تا از طریق اخلاص و تبعیت از شریعت، به وحدت و وصول به حق نائل شوند.
با نظارت صادق خادمی