متن درس
منازل السائرین: تبیین احسان در سلوک عرفانی
تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و هفتم -مقدمه- بخش 27)
دیباچه
کتاب منازل السائرین، اثر گرانسنگ خواجه عبدالله انصاری، از متون برجسته عرفان اسلامی است که مراحل سلوک عرفانی را با دقتی بینظیر ترسیم میکند. درس بیست و هفتم این اثر، به تبیین مفهوم احسان اختصاص دارد که به مثابه قلهای در سیر و سلوک سالک، با معرفت و توحید پیوندی عمیق دارد. این نوشتار، با تجمیع درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و تحلیلهای تفصیلی مرتبط، احسان را در بستر آیات قرآن کریم، روایات و حکمت نظری و عملی مورد کاوش قرار میدهد.
بخش یکم: احسان در حدیث جبرئیل و مراتب سلوک
روایت حدیث جبرئیل و تعریف احسان
در حدیث جبرئیل، که از متون بنیادین سنت اسلامی است، از پیامبر اکرم (ص) درباره احسان پرسیده میشود:
«ما الإحسان؟» و پاسخ چنین است:
«أن تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ» (: عبادت خدا کن گویی او را میبینی، و اگر او را نمیبینی، او تو را میبیند). این تعریف، احسان را به مثابه عبادتی معرفی میکند که با حضور قلب و آگاهی از نظارت الهی همراه است. احسان، فراتر از ظاهر عبادت، به شهود و معرفت الهی اشاره دارد و سالک را به سوی مرتبهای متعالی هدایت میکند که در آن، قلب او در برابر حق حاضر است.
نقد اعتبار روایات و جایگاه حدیث جبرئیل
روایات منقول از اهل سنت، از جمله حدیث جبرئیل، به دلیل مرسل بودن و اشکالات سندی، از منظر برخی محققان فاقد اعتبار تلقی شدهاند. نقل عبدالله بن عمر از عمر بن خطاب نیز به دلیل ضعف سندی مورد تردید است. با این حال، محتوای این حدیث، به دلیل انطباق با آیات قرآن کریم، ارزش معرفتی خود را حفظ میکند. در صحاح اهل سنت، مانند صحیح مسلم (جلد اول، صفحه ۱۵۷)، آمده که جبرئیل در هیئتی نورانی وارد مسجد شد و از پیامبر (ص) درباره اسلام، ایمان، احسان و ساعت قیامت پرسید. پیامبر (ص) به هر پرسش پاسخ داد و جبرئیل تأیید کرد، سپس هویت خود را آشکار ساخت. این روایت، به مثابه متنی آموزشی، مراتب دین (اسلام، ایمان، احسان) را تبیین میکند و نقش تعلیمی جبرئیل را برجسته میینماید.
جهل صحابه در شناسایی جبرئیل
در این روایت، عمر بن خطاب و سایر صحابه نتوانستند هویت جبرئیل را تشخیص دهند، و پیامبر (ص) پس از خروج او، هویتش را آشکار کرد. این رخداد، برتری معرفت پیامبر (ص) را به عنوان معلم الهی نشان میدهد و مراتب متفاوت معرفت میان انسانها را آشکار میسازد. ناتوانی صحابه در شناسایی جبرئیل، به مثابه آینهای است که تفاوت در درجات معرفت را بازتاب میدهد.
مراتب اسلام، ایمان و احسان
حدیث جبرئیل، دین را در سه مرتبه تبیین میکند: اسلام، که به شهادتین و اعمال ظاهری تعلق دارد؛ ایمان، که به باور قلبی و اعتقاد درونی اشاره دارد؛ و احسان، که عبادت با حضور قلب و معرفت شهودی را در بر میگیرد. این مراتب، سیر تدریجی سالک را از شریعت (ظاهر) به طریقت (باطن) و نهایتاً حقیقت نشان میدهند. احسان، به مثابه قله این سیر، با معرفت و توحید پیوندی ناگسستنی دارد.
بخش دوم: احسان در آیات قرآن کریم
شواهد قرآنی احسان
قرآن کریم بیش از دویست مرتبه از مشتقات واژه «حسن» (حُسن، حَسَن، مُحسن) استفاده کرده است که برخی به حکمت نظری و برخی به حکمت عملی اشاره دارند. برای نمونه، در سوره نساء، آیه ۱۲۵ آمده است:
«وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ» (: و کیست که آیینش بهتر از کسی باشد که خود را با اخلاص تسلیم خدا کرده و نیکوکار است؟). این آیه، احسان را به تسلیم وجه به حق و اخلاص در سلوک پیوند میدهد. همچنین، در سوره بقره، آیه ۱۱۲ میخوانیم:
«بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ» (: آری، هر که خود را با اخلاص تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد). این آیات، احسان را به مثابه پلی میان عمل و معرفت معرفی میکنند.
حکمت نظری و عملی در احسان
احسان، در ظاهر به حکمت عملی مرتبط است، چنانکه در آیه
«وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» (سوره بقره، آیه ۸۳، : و به پدر و مادر نیکی کنید) به نیکوکاری عملی اشاره دارد. اما در آیاتی نظیر
«مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ»، احسان به حکمت نظری و تسلیم وجه به حق متصل میشود. این دوگانگی، احسان را به مثابه پلی میان عمل و معرفت معرفی میکند که سالک را از نیکوکاری ظاهری به شهود باطنی هدایت مینماید.
تسلیم وجه به حق
تسلیم وجه به حق، که در آیات متعدد قرآن کریم مانند
«مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ» آمده، به معنای جهتگیری وجودی سالک به سوی حق است. این تسلیم، فراتر از عمل ظاهری، به شهود و معرفت الهی اشاره دارد و احسان را به مقام توحید متصل میکند. محسن حقیقی، کسی است که با رهایی از انیت، کل وجود خود را به حق واگذار میکند، چنانکه کلیدی به صاحب خانه یا افساری به مالک شتر سپرده میشود.
بخش سوم: احسان و پیوند با معرفت و توحید
احسان و حکمت نظری
برخلاف کتب عرفانی که عمدتاً بر جنبه عملی احسان تمرکز کردهاند، این مفهوم در بستر حکمت نظری نیز جایگاهی ویژه دارد. احسان، فراتر از نیکوکاری ظاهری، به تسلیم وجودی و شهود حق اشاره دارد. این نقص در منابع عرفانی، که کمتر به پیوند احسان با معرفت پرداختهاند، ضرورت بازخوانی جامعتری از این مفهوم را آشکار میسازد.
اندیشه به مثابه عمل
اندیشه، به عنوان فعل نفس، قلب و عقل، عملی جوانحی است که در کنار عمل جوارحی، در احسان نقش دارد. این دیدگاه، مرز میان حکمت نظری و عملی را سیال میکند و احسان را به مثابه عملی درونی معرفی مینماید که با معرفت و تسلیم وجه به حق پیوند دارد.
تفاوت حکمت نظری و عملی
حکمت نظری، فاقد ترتب عمل است، در حالی که حکمت عملی، مترتب بر عمل است. برای نمونه، گفتن «نماز خوب است» به معنای «بخوان» است، اما گفتن «خدا هست» ترتب عملی ندارد. احسان، با دربرگرفتن هر دو جنبه، از این دوگانگی فراتر میرود و به وحدت عمل و معرفت میرسد.
احسان به مثابه اظهار حسن
احسان، به معنای اظهار حسن از یکی به دیگری است، نه صرف نیکوکاری عملی، بلکه تسلیم کامل وجود به حق. این تعریف، احسان را به مقام فناء و توحید ارتقا میدهد، جایی که سالک خود را به تمامی به حق واگذار میکند.
بخش چهارم: احسان و ارزشهای اجتماعی
احسان و عدالت
احسان، برتر از عدالت است، زیرا عدالت گاه فاقد احسان است، اما احسان همیشه عدالت را در بر میگیرد. احسان، با افزودن عنصر گذشت و ایثار، از عدالت فراتر میرود و به تسلیم وجه به حق میرسد.
نقد نیکوکاری ظاهری
نیکوکاری ظاهری، مانند دادن کت و شلوار یکسان به فقرا، ممکن است به تحقیر و وابستگی منجر شود. احسان حقیقی، کرامت انسانی را حفظ میکند و به استقلال و آزادگی میانجامد. این نقد، بر ضرورت اخلاص در احسان تأکید دارد.
احسان و آزادگی
احسان، با آزادگی و آقایی سازگار است و انقلاب ۵۷، بر پایه استقلال و آقایی، این اصل را دنبال میکند. احسان، به مثابه عملی آگاهانه و آزادانه، با بردگی و وابستگی ناسازگار است و جامعه اسلامی را به سوی صفا و وحدت هدایت میکند.
نقد خودنمایی در احسان
اعیان با به نمایش گذاشتن کلفتهای چادررنگی، آقایی خود را نشان میدادند، اما احسان حقیقی از خودنمایی و خودبینی رها است. این مثال، بر ضرورت اخلاص در احسان تأکید دارد و هرگونه نمایش ظاهری را نفی میکند.
بخش پنجم: ظرایف قرآنی و عرفانی در احسان
عدم استفاده از فاء تفريع
در آیات احسان، به جای «فهو محسن»، عبارت
«وَهُوَ مُحْسِنٌ» به کار رفته است. این ظرافت قرآنی، بر ذاتی بودن محسن بودن دلالت دارد و نشان میدهد که احسان، مشروط به عمل خاصی نیست. خداوند از گفتن «محسن نیستی» به بنده پرهیز دارد، گویی لطف الهی مانع سرزنش بنده است.
تفاوت اسلام و تسلیم
اسلام، به معنای سلام و تسلیم آگاهانه و خالصانه است، در حالی که تسلیم (باب تفعیل) ممکن است اجباری باشد. احسان، با پیوند به اخلاص و سلام، از هرگونه اکراه رها است و سالک را به رضایت درونی هدایت میکند.
احسان بدون منت
محسن حقیقی، کسی است که احسانش بدون منت و خودبینی است. منت، نشانه انیت و فقدان اخلاص است، و احسان خالص، از هرگونه طلب پاداش رها است.
نقد تأیید بیچون و چرا
تأیید بیچون و چرای سخنان، بدون نقد و بررسی، مانع رشد معرفتی است. سالک باید با تأمل و استدلال، حقیقت را جستجو کند تا به معرفتی عمیقتر دست یابد.
بخش ششم: احسان و مقامات عرفانی
احسان و توحید
احسان، با توحید پیوندی عمیق دارد، زیرا تسلیم وجه به حق، به معنای رهایی از انیت و محو در ذات حق است. این پیوند، احسان را از عمل ظاهری به شهود متعالی ارتقا میدهد.
نقش اولیاء در احسان
اولیاء خدا، به دلیل وصول به مقام تحقق، الگوی احسان کاملاند. آنان، با تسلیم کامل وجود خود به حق، به مرتبهای میرسند که دیگران در تلاش برای رسیدن به آناند.
تشبه، تخلق و تحقق
احسان، با مرتبه تحقق همخوانی دارد، در حالی که اسلام به تشبه و ایمان به تخلق مرتبط است. این سلسلهمراتب، سلوک را به صورت منظومهای منسجم ترسیم میکند که در آن، احسان سالک را به وحدت با حق میرساند.
سلام در احسان
احسان، تسلیمی سلامآمیز است که با رضایت کامل و بدون اکراه انجام میشود. سلام، نشانه اخلاص و رضایت درونی است و احسان را از هرگونه شرطبندی رها میسازد.
بخش هفتم: نقدهای عرفانی و اجتماعی
نقد انفاق خودبینانه
انفاقی که از مال خود باشد و نه از مال خدا، به شرک بین منجر میشود و جزای حقالله و حقالناس را در پی دارد. انفاق حقیقی، امانت الهی را به صاحبش بازمیگرداند.
سائل به مثابه رسول خدا
سائل، به مثابه رسول خداست و نباید با کمک همراه با تحقیر، کرامت او خدشهدار شود. احسان، با احترام به کرامت انسانی، به استقلال و عزت نفس میانجامد.
نقد سندمحوری در معرفت
سند، جز در فروع فقهی، لازم نیست و دلالت عقل و قرآن کریم، بهترین سند است. سه آیه احسان در قرآن کریم، حدیث جبرئیل را تأیید میکنند و ارزش معرفتی آن را استوار میسازند.
بخش هشتم: محسن حقیقی و لطف الهی
محسن حقیقی
محسن حقیقی، حق است که به انسان توانایی تسلیم میدهد. در عبارت
«وَهُوَ مُحْسِنٌ»، ضمیر به حق بازمیگردد، نه انسان. انسان، تنها با لطف الهی میتواند خود را تسلیم کند.
آزادی و صفا در احسان
جامعه اسلامی، با احسان و تسلیم سلامآمیز، به آزادی، صفا و آقایی میرسد. احسان، از خردهپایی و تحقیر رها است و به وحدت و کرامت اجتماعی منجر میشود.
جمعبندی
درس بیست و هفتم منازل السائرین، به تبیین احسان به مثابه عالیترین مرتبه سلوک میپردازد که با معرفت و توحید پیوندی ناگسستنی دارد. احسان، در حدیث جبرئیل، عبادت با حضور قلب و شهود الهی معرفی شده و در آیات قرآن کریم، به تسلیم وجه به حق و رهایی از انیت تعبیر میگردد. این مفهوم، پلی است میان حکمت نظری (معرفت و توحید) و حکمت عملی (نیکوکاری)، که سالک را از تشبه (اسلام) و تخلق (ایمان) به تحقق (احسان) هدایت میکند. محسن حقیقی، کسی است که با لطف الهی، خود را به تمامی به حق واگذار میکند، و اولیاء خدا الگوی این مقاماند. قرآن کریم، با آیاتی نظیر
«مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ»، احسان را راهی به سوی توحید و آزادی معرفی میکند. این درس، با تأکید بر اخلاص، رهایی از خودبینی و تسلیم به حق، سالکان را به سوی وحدت و صفا رهنمون میسازد و جامعه اسلامی را به آقایی و استقلال فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی