متن درس
کتاب منازل السائرین: شرح احسان و رؤیت حق
تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و نهم -مقدمه- بخش 29)
دیباچه
در این کتاب، درس بیست و نهم از مجموعه منازل السائرین، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت شرح روایت «ما الإحسان؟ قال: أن تعبد الله كأنك تراه فإن لم تكن تراه فإنه يراك» بازنویسی شده است. این اثر، با نگاهی عمیق به موضوع رؤیت حق و معرفت الهی، تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده عرفانی و الهیاتی را در قالبی علمی، فاخر و متناسب با فضای دانشگاهی ارائه دهد.
بخش یکم: رؤیت حق در پرتو احسان
مفهوم احسان و رؤیت در روایت نبوی
روایت شریف «ما الإحسان؟ قال: أن تعبد الله كأنك تراه فإن لم تكن تراه فإنه يراك» به مثابه دریچهای است که سالک را به سوی شهود الهی رهنمون میسازد. احسان، در این روایت، عبادتی است که در آن بنده، خدا را چنان عبادت میکند که گویی او را میبیند. این معنا، نه تنها به حضور قلب در عبادت اشاره دارد، بلکه به مرتبهای از معرفت و قرب دلالت میکند که سالک در آن، حق را در تمامی مظاهر عالم مشاهده میکند. اگر این رؤیت با چشم بصیرت میسر نشود، آگاهی از نظارت الهی بر بنده، او را به سوی اخلاص و تهذیب نفس سوق میدهد.
امکان رؤیت حقتعالی
اعتقاد به رؤیتپذیری حقتعالی، نه تنها در نزد عارفان، بلکه در متون دینی نیز جایگاهی ویژه دارد. این رؤیت، محدود به چشم سر نیست، بلکه با تمام ابصار، از جمله چشم دل و بصیرت عرفانی، محقق میشود. کل عالم، به مثابه آینهای است که ظهورات الهی را بازمیتاباند؛ دریا و صحرا، هر یک به فراخور ظرفیت خویش، در این شهود مشارکت دارند. این دیدگاه، ریشه در وحدت وجود دارد و عالم را ظرف ظهور و رؤیت حق میداند، چنانکه هیچ موجودی از شعور و شهود الهی بیبهره نیست.
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب لقاءالله، رؤیت حق را ممکن دانسته، هرچند شواهد وی به دلیل پیچیدگی موضوع، چندان گویا نیست. این امر، بر ضرورت تبیین دقیق و مبتنی بر متون معتبر تأکید دارد. رؤیت، موضوعی است که در مراحل پیشرفته سلوک مطرح میشود، زیرا طرح زودهنگام آن ممکن است سالک را به تحیر و سردرگمی سوق دهد.
عالم، سراسر چشم و شعور
عالم، به تعبیر آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، فاقد موجودی بیچشم یا بیشعور است. هر موجودی که وجود دارد، شعور دارد؛ و هر که شعور دارد، شاعر است و شعرش، رؤیت حق. این بیان، به پیوند عمیق میان وجود، شعور و شهود اشاره دارد. شاعریت عالم، جلوهای از معرفت ذاتی موجودات نسبت به خالق است، که در آن، هر ذرهای از هستی، به مثابه چشمی است که حق را در خود میبیند. این دیدگاه، عالم را غرق در ترنم الهی میداند، جایی که حتی کافر نیز، به فراخور ظرفیتش، از این شهود بیبهره نیست.
بخش دوم: شواهد روایی و دعایی رؤیت
دعای کمیل و شوق وصال
در دعای کمیل، فرازی بس بلند آمده است:
«هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ» (: اگر بر عذابت صبر کنم، چگونه بر فراقت صبر کنم؟). این فراز، شوق وصال و رؤیت حق را به تصویر میکشد، جایی که فراق الهی، بزرگترین رنج عارف است. وصال، در اینجا، به معنای شهود بیواسطه حق است که سالک را به سوی قرب و معرفت رهنمون میسازد.
دعای روز جمعه و لقای الهی
در دعای روز جمعه برای حضرت زهرا (س)، آمده است:
«فَاجْعَلْنِي كَأَنِّي أَرَاكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ الَّذِي أَلْقَاكَ» (: خدایا مرا چنان قرار ده که تو را ببینم تا روز قیامت که به لقای تو رسم). این دعا، رؤیت را هدفی مستمر در سلوک معرفی میکند، که تا قیامت ادامه دارد و با لقای الهی به کمال میرسد. این بیان، رؤیت را نه تنها مقصدی عرفانی، بلکه سفری بیپایان در مسیر معرفت الهی میداند.
رؤیت در کلام معصومین
در کلام امیرمؤمنان (ع) آمده است:
«عَلِيٌّ مَسُوسٌ فِي ذَاتِ اللَّهِ» (علی در ذات خدا لمس شده) و نیز:
«مَا رَأَيْتُ شَيْئًا إِلَّا رَأَيْتُ اللَّهَ فِيهِ» (چیزی ندیدم مگر خدا را در آن دیدم). این عبارات، رؤیت را در مرتبه وحدت وجودی تبیین میکنند، جایی که معصوم، به دلیل قرب کامل، حق را در تمامی مظاهر عالم مشاهده میکند. همچنین، در اصول کافی آمده است:
«إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا» (روح مؤمن، بیش از اتصال شعاع خورشید به آن، به روح خدا متصل است). این روایت، رؤیت را به اتصال وجودی میان مؤمن و حق نسبت میدهد.
دعای مشمول و رحمت الهی
در دعای مشمول، برای رفع بیماری و مشکل، به اسماء الهی استغاثه شده است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ». این دعا، رحمت الهی را واسطهای برای قرب و رؤیت میداند. اسماء الهی، چون
«يَا ذَا الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ» و
«يَا مَنْ لَا يَعْلَمُ مَا هُوَ»، به عظمت و تنزیه حق اشاره دارند و رؤیت را در چارچوبی متعالی قرار میدهند.
بخش سوم: مراتب و موانع رؤیت
مراتب رؤیت
رؤیت حق، به اقتضای ابزار ادراک متفاوت است. چشم دل، رؤیتی قلبی و عمیق دارد، در حالی که چشم سر، به رؤیت ظاهری محدود است. این تنوع، مشابه شهادت است که گاه با زبان، گاه با دست و گاه با پا محقق میشود. هر مرتبه از رؤیت، ظرفیتی خاص برای شهود الهی فراهم میآورد، و قلب، به دلیل گستردگی و عمق، از بصر برتر است. این برتری، رؤیت قلبی را به مرتبهای متعالیتر ارتقا میدهد که با ایمان و معرفت عرفانی همخوانی دارد.
محدودیتهای رؤیت
قرآن کریم، در آیهای خطاب به حضرت موسی (ع) میفرماید:
«لَنْ تَرَانِي» (سوره اعراف، آیه ۱۴۳، : هرگز مرا نخواهی دید). این آیه، رؤیت را مشروط به ظرفیت سالک میداند. موسی (ع)، به دلیل مرتبه جلالی، از رؤیت مستقیم محروم شد. همچنین، در معراج، جبرئیل در نقطهای متوقف شد و خداوند به پیامبر (ص) از نور عظمتش آنچه خواست نشان داد. این روایت، برتری پیامبر (ص) در رؤیت و محدودیت سایر موجودات را نشان میدهد.
در اصول کافی آمده است:
«تَكَلَّمُوا فِي خَلْقِ اللَّهِ وَلَا تَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ» (درباره خلق خدا سخن گویید، نه درباره ذات او). این نهی، برای حفظ سالک از تحیر است، زیرا بحث در ذات الهی، به دلیل محدودیت عقل، به سردرگمی میانجامد. برای درک عظمت حق، باید به خلق عظیم او نگریست:
«إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَى عَظَمَتِهِ فَانْظُرُوا إِلَى عَظِيمِ خَلْقِهِ».
خطر تحیر در رؤیت
برخی در پی رؤیت حق، به دلیل عدم آمادگی معنوی، متحیر و گمراه شدند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که بحث رؤیت، برای مبتدیان مناسب نیست و باید در مراحل پیشرفته سلوک مطرح شود. تفکر در ذات الهی، به دلیل محدودیت ابزار عقلی، به سردرگمی میانجامد. از این رو، معصومین گاه در پاسخ به سؤالات دشوار، حاشیه میروند، نظیر پاسخ قرآن کریم به سؤال درباره روح:
«قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» (سوره اسراء، آیه ۸۵، : بگو روح از امر پروردگار من است).
بخش چهارم: معرفت خدا به خدا
شناخت خدا از طریق خدا
در روایتی آمده است:
«اعْرِفِ اللَّهَ بِاللَّهِ» (خدا را به خدا بشناس). این اصل، معرفت الهی را به ظهورات حق در عالم متصل میکند. خدا، خود را از طریق خلق و آلاء خویش به بندگانش میشناساند. هر موجودی، از انسان تا دریا و صحرا، به فراخور ظرفیتش، در این معرفت مشارکت دارد. این شناخت، نه از طریق جنس و فعل، بلکه از طریق تجلیات الهی در عالم ممکنات حاصل میشود.
خدا بهمثابه شیء
در اصول کافی، درباره خدا آمده است:
«شَيْءٌ لَا كَالْأَشْيَاءِ» (شیء برخلاف اشیاء). این بیان، خدا را فراتر از مفاهیم مخلوقات قرار میدهد، اما او را بهعنوان موجودی متعالی تأیید میکند. معصومین، بسته به ظرفیت سائل، لسان متفاوتی در تبیین این مفهوم به کار بردهاند: برای عوام، ساده؛ برای قوی، عمیق؛ برای جدالی، برهانی؛ و برای مخلص، ولایی. این تنوع، حکمت معصومین در تبیین معارف را نشان میدهد.
علم خدا به ذاتش
حقتعالی، خود عالم به کیف، عین و حیثیت خویش است:
«يَا مَنْ لَا يَعْلَمُ إِلَّا هُوَ». این اصل، بر ناتوانی بشر از احاطه به ذات الهی تأکید دارد. رؤیت، تنها در چارچوب لطف الهی و ظرفیت سالک محقق میشود. معصومین، گنجهای معرفتی را در طبق اخلاص نهاده و در دسترس همگان قرار دادهاند، اما بهرهمندی از آنها نیازمند تهذیب نفس و آمادگی معنوی است.
بخش پنجم: مراتب سلوکی و رؤیت
رؤیت در سلوک عرفانی
رؤیت، در ظرف سلوک، به معرفت، قرب و اخلاص وابسته است. بدون صفا و وصول، سخن گفتن از رؤیت ممکن نیست. هر سالک، به فراخور ظرف وجودی خویش، حق را میبیند. انبیا، اولیا و مقام ختمی مرتبت، هر یک به گونهای خاص در این شهود مشارکت دارند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که رؤیت، میوه سلوک است و تنها با تهذیب نفس به دست میآید.
چالشهای پاسخگویی معصومین
معصومین، در پاسخ به سؤالات رؤیت، به دلیل محدودیت ظرفیت سائل، با دشواری مواجه بودند. گاه با حاشیهروی، از تحیر مخاطب جلوگیری میکردند، نظیر پاسخ قرآن کریم به سؤال درباره احلّه:
«قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ» (سوره بقره، آیه ۱۸۹، : بگو آنها برای مردم وقتهایی است). این روش، حکمت الهی در تبیین معارف پیچیده را نشان میدهد.
مراتب نور الهی
نور خورشید، جزء کوچکی از نور کرسی است؛ کرسی، جزء عرش؛ عرش، جزء حجاب؛ و حجاب، جزء نور صدق. این سلسلهمراتب، عظمت الهی را فراتر از ادراک بشری قرار میدهد. رؤیت، تنها در مراتب محدود خلقی ممکن است و قلب، با ایمان، قادر به شهود حقایق متعالیتر است.
جمعبندی
درس بیست و نهم منازل السائرین، با شرح روایت احسان، به تبیین رؤیت حق پرداخته و آن را نه صرفاً با چشم سر، بلکه با قلب و بصیرت عرفانی ممکن میداند. کل عالم، ظرف شهود الهی است و هر موجودی، به فراخور ظرفیتش، در این رؤیت مشارکت دارد. شواهد قرآنی، روایی و دعایی، نظیر دعای کمیل، دعای روز جمعه و اصول کافی، بر امکان رؤیت در چارچوب لطف الهی تأکید دارند. معصومین، با لسانهای متفاوت، رؤیت را برای مخاطبان مختلف تبیین کردهاند: ساده برای عوام، عمیق برای خواص، برهانی برای جدالیان و ولایی برای مخلصان. رؤیت، در سلوک، به معرفت، قرب و اخلاص وابسته است و بدون تهذیب نفس، به تحیر میانجامد. خدا، بهعنوان شیء غیرمشابه اشیاء، از طریق خلق و آلاء خود شناخته میشود، اما ذاتش از ادراک بشری فراتر است. این درس، با تأکید بر مراتب رؤیت و لزوم آمادگی معنوی، سالکان را به سوی شهود حق در ظرف سلوک هدایت میکند.