در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 31

متن درس

 

منازل السائرین: ساختار مقامات و مراتب سلوک عرفانی در منازل السائرین

تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی و یکم -مقدمه- بخش 31)

مقدمه: تبیین نظام‌مند سلوک عرفانی

کتاب شریف منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، یکی از برجسته‌ترین آثار عرفان اسلامی است که به تبیین نظام‌مند مراحل و مقامات سلوک عرفانی می‌پردازد. درس سی و یکم این اثر، با نگاهی عمیق و ساختاریافته، به تشریح مقامات سلوک و مراتب آن پرداخته و نقشه‌ای جامع از مسیر سالک به سوی حق ارائه می‌دهد. این درس، با تقسیم‌بندی مقامات به ده قسم اصلی و سیصد باب یا منزل، سلوک را به‌مثابه سفری هدفمند و دشوار معرفی می‌کند که از بیداری آغاز شده و به انقطاع کامل از خلق، نفس، و حتی طمع به حق می‌رسد.

بخش اول: ساختار مقامات سلوک

تقسیم‌بندی ده‌گانه مقامات

خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین، مقامات سلوک را به ده قسم اصلی تقسیم کرده است که هرکدام مرحله‌ای از سیر و سلوک را نمایندگی می‌کند:

درنگ: مقامات ده‌گانه شامل بدایات، ابواب، عاملات، اخلاق، اصول، اودیه، احوال، ولایات، حقایق، و نهایت است که هر یک، مرحله‌ای از مسیر سالک به سوی حق را ترسیم می‌کند.

این تقسیم‌بندی، سلوک را به‌سان نردبانی ترسیم می‌کند که از آغاز (بدایات) تا کمال (نهایت) امتداد یافته و سالک را به سوی مقصد نهایی هدایت می‌کند. هر قسم، به‌مثابه دروازه‌ای است که سالک با عبور از آن، به مرتبه‌ای والاتر از معرفت و قرب دست می‌یابد.

مراتب سه‌گانه هر قسم

هر یک از اقسام ده‌گانه، به سه مرتبه‌ی ابتدا، توسط، و نهایت تقسیم شده است. این مراتب، نشان‌دهنده سیر تدریجی سالک در هر مقام است که از آغاز تا کمال آن مقام را در بر می‌گیرد.

درنگ: مراتب سه‌گانه (ابتدا، توسط، نهایت) در هر قسم، سلوک را به‌صورت فرآیندی پویا و چندمرحله‌ای معرفی می‌کند که هر مرحله، درکی عمیق‌تر از حقیقت را به سالک عرضه می‌دارد.

این ساختار، به‌سان رودی است که از سرچشمه‌ای کوچک آغاز شده و در مسیر خود، به اقیانوسی بی‌کران می‌رسد. مراتب سه‌گانه، سالک را از ظواهر به سوی باطن هدایت می‌کنند.

ساختار باب‌ها و سیصد منزل

هر قسم شامل ده باب است و هر باب نیز به سه مرتبه تقسیم می‌شود که در مجموع، سیصد باب یا منزل را تشکیل می‌دهند. این منازل، مسیرهای عملی و معرفتی سلوک را نشان می‌دهند که سالک باید آن‌ها را طی کند تا به مقصد نهایی برسد.

درنگ: سیصد منزل، نقشه‌ای جامع از مراحل سلوک ارائه می‌دهد که هر منزل، گامی به سوی حق و معرفت است.

این نظام‌مندی، به‌سان نقشه‌ای دقیق از سفری معنوی است که هر منزل، نشانه‌ای از پیشرفت سالک در مسیر حقیقت را آشکار می‌سازد.

هزار منزل در شرح

شارح کتاب، سلوک را دارای هزار منزل می‌داند، اما تقسیم‌بندی خواجه به سیصد منزل را به دلیل مراتب سه‌گانه توجیه می‌کند. این تفاوت، نشان‌دهنده قبض و بسط در فهم و بیان مراحل سلوک است.

درنگ: تفاوت در تعداد منازل (سیصد یا هزار)، به قبض و بسط معرفتی بازمی‌گردد که کیفیت طی مراحل را بر کمیت آن‌ها مقدم می‌دارد.

این دیدگاه، سلوک را به‌سان آسمانی پهناور می‌نگرد که گاه در یک مشت جای می‌گیرد و گاه به دشتی بی‌کران گسترش می‌یابد.

بخش دوم: بیداری، دروازه سلوک

بیداری به‌عنوان اولین منزل

بیداری، اولین منزل سلوک است که سالک را از غفلت به آگاهی سوق می‌دهد. این منزل، نقطه عزیمت سالک از زندگی عادی و غافلانه به سوی سیر آگاهانه به سوی حق است.

درنگ: بیداری، سرآغاز سلوک است که سالک را از غفلت به سوی آگاهی و حرکت به سوی حق هدایت می‌کند.

بیداری، به‌سان طلوع خورشیدی است که تاریکی غفلت را می‌زداید و سالک را به سوی نور معرفت رهنمون می‌شود.

غفلت افراد عادی

افراد عادی، در غفلت به سر می‌برند و نسبت به عبادت و گناه بی‌تفاوت‌اند. این بی‌تفاوتی، مانع اصلی سلوک است که سالک را با حساسیت معنوی متمایز می‌کند.

درنگ: غفلت افراد عادی، در بی‌تفاوتی به عبادت و گناه نمود می‌یابد که مانعی بزرگ در برابر سلوک است.

غفلت، به‌سان خوابی عمیق است که انسان را از حقیقت دور نگه می‌دارد و سالک با بیداری، از این خواب رهایی می‌یابد.

دشواری بیداری

بیداری، هدفی دشوار است که به‌سادگی محقق نمی‌شود، زیرا انسان در غفلت و تعلقات دنیوی غرق است.

درنگ: دشواری بیداری، نتیجه غرق شدن انسان در غفلت و تعلقات دنیوی است که مانع آگاهی معنوی می‌شود.

این دشواری، به‌سان صخره‌ای سخت است که سالک باید با عزم راسخ آن را درهم شکند تا به نور بیداری دست یابد.

بیداری پس از مرگ

برخی تنها با مرگ یا فشار قبر به بیداری می‌رسند، اما این بیداری دیرهنگام، از ارزش سلوک دنیوی می‌کاهد.

درنگ: بیداری پس از مرگ، نشانه غفلت عمیق است و ارزش بیداری دنیوی را در سلوک برجسته می‌کند.

این بیداری، به‌سان جرقه‌ای در تاریکی است که گاه با رنج و فشار قبر شعله‌ور می‌شود، اما بیداری دنیوی، نوری پایدار است.

بخش سوم: وحدت و کثرت در سلوک

تقسیم‌بندی‌های مختلف منازل

تقسیم‌بندی‌های مختلف (سه، هفت، سیصد، یا هزار منزل) به قبض و بسط حقیقت سلوک بازمی‌گردد. این تقسیم‌بندی‌ها، ابزارهای مفهومی برای فهم مسیر واحد به سوی حق هستند.

درنگ: تقسیم‌بندی‌های مختلف منازل، به قبض و بسط معرفتی بازمی‌گردد که وحدت حقیقت سلوک را در قالب‌های گوناگون نشان می‌دهد.

این تقسیم‌بندی‌ها، به‌سان رنگ‌های گوناگون در یک نقاشی واحدند که هر یک، جلوه‌ای از حقیقت را به نمایش می‌گذارند.

سه مقام اصلی سلوک

سه مقام اصلی سلوک شامل ترک خلق، ترک نفس، و رفع طمع از حق است که به عبودیت کامل می‌انجامد.

درنگ: ترک خلق، ترک نفس، و رفع طمع از حق، جوهره سلوک را تشکیل می‌دهند که سالک را به سوی عبودیت هدایت می‌کنند.

این مقامات، به‌سان سه دروازه‌اند که سالک با عبور از آن‌ها، از بند تعلقات رها شده و به وحدت با حق می‌رسد.

وحدت حقیقت سلوک

حقیقت سلوک، واحد است و همه مراحل آن، چه در قبض و چه در بسط، به سوی حق هدایت می‌شوند.

درنگ: حقیقت سلوک، در وحدت آن نهفته است که تمامی مراحل، به‌سان شعاع‌هایی به سوی مرکز حق امتداد می‌یابند.

سلوک، به‌سان رودی است که از شاخه‌های متعدد به اقیانوس واحد حقیقت می‌ریزد.

قیاس با اصول دین

تقسیم‌بندی‌های سلوک، به اصول دین قیاس شده‌اند که گاه به دو، سه، یا پنج اصل تقسیم می‌شوند، اما حقیقت آن‌ها واحد است.

درنگ: قیاس سلوک به اصول دین، وحدت حقیقت را در برابر کثرت ظاهری تقسیم‌بندی‌ها نشان می‌دهد.

این قیاس، به‌سان آینه‌ای است که حقیقت واحد را در بازتاب‌های گوناگون نشان می‌دهد.

عدل در اصول دین

عدل، به‌عنوان یکی از اصول دین در مذهب شیعه، از دیدگاه اهل سنت متمایز است و جایگاه ویژه‌ای در معرفت شیعی دارد.

درنگ: عدل، در معرفت شیعی، جایگاهی ممتاز دارد و از اصول عام دینی متمایز است.

عد douce، به‌سان ستونی است که بنای معرفت شیعی را استوار می‌سازد.

وحدت اصول دین

اصول دین، در حقیقت واحدند و کثرت آن‌ها، ظاهری و نسبی است.

درنگ: وحدت اصول دین، سلوک را نیز به وحدت معرفتی پیوند می‌دهد که کثرت ظاهری را به وحدت باطنی بازمی‌گرداند.

این وحدت، به‌سان جوهره‌ای است که در قالب‌های گوناگون ظهور می‌یابد.

بخش چهارم: انسان در خسران و ضرورت بیداری

خسران انسان در قرآن کریم

قرآن کریم در آیه دوم سوره عصر می‌فرماید: إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (به‌راستی که انسان در زیان است). این آیه، انسان را در حالت خسران و غفلت توصیف می‌کند که به‌سان خوابی عمیق است.

درنگ: خسران انسان، نتیجه غفلت از حقیقت است که سلوک با بیداری آن را جبران می‌کند.

این خسران، به‌سان سایه‌ای است که بر قلب انسان غافل گسترده شده و بیداری، نوری است که آن را می‌زداید.

خواب مردم و بیداری پس از مرگ

روایت «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا» نشان می‌دهد که برخی با مرگ بیدار می‌شوند، اما این بیداری دیرهنگام است.

درنگ: مرگ، فرصتی برای بیداری غافلان است، اما بیداری دنیوی، ارزشی والاتر در سلوک دارد.

این بیداری، به‌سان زنگ خطری است که گاه تنها با ضربه سنگ لحد به صدا درمی‌آید.

تفاوت سالک و عامه

سالک، با آگاهی و حساسیت معنوی، از مردم عادی متمایز است. سلوک، تجربه‌ای عمیق و عملی است که فراتر از شناخت ظاهری است.

درنگ: سلوک، تجربه‌ای عمیق و آگاهانه است که سالک را از زندگی غافلانه عامه متمایز می‌کند.

سالک، به‌سان مسافری است که در جاده‌ای معنوی گام برمی‌دارد، در حالی که عامه در خواب غفلت سرگردان‌اند.

غفلت در تقوا و علم

تقوا و علم به‌تنهایی برای سلوک کافی نیستند و غفلت، حتی در افراد متقی ممکن است.

درنگ: سلوک، به بیداری درونی وابسته است، نه صرفاً اعمال ظاهری یا دانش نظری.

تقوا و علم، به‌سان ابزارهایی‌اند که بدون بیداری، سالک را به مقصد نمی‌رسانند.

نشانه‌های بیداری

بیداری، با واکنش به نشانه‌های معنوی مشخص می‌شود، مانند حساسیت به حقیقت و دوری از غفلت.

درنگ: بیداری، با حساسیت معنوی و واکنش به نشانه‌های حقیقت آشکار می‌شود.

این حساسیت، به‌سان گوشی است که آوای حقیقت را می‌شنود و قلب را به سوی آن سوق می‌دهد.

بخش پنجم: رابطه مراتب و وحدت سلوک

رابطه سافل و عالی

مراتب سافل و عالی در سلوک، به‌صورت متقابل در یکدیگر نمود دارند. توبه در مراتب پایین، صورتی از توبه در مراتب عالی است.

درنگ: رابطه متقابل سافل و عالی، سلوک را به‌صورت فرآیندی یکپارچه معرفی می‌کند که مراتب در آن به هم متصل‌اند.

این رابطه، به‌سان آینه‌ای است که مراتب پایین را در بالا و مراتب بالا را در پایین منعکس می‌کند.

همراهی مراتب

مراتب پایین، همراه سالک به سوی بالا می‌آیند، مانند نردبان برقی که پله‌ها را با خود حمل می‌کند.

درنگ: مراتب پایین، همراه سالک در سیر به سوی بالا حرکت می‌کنند و سلوک را فرآیندی جامع می‌سازند.

این همراهی، به‌سان کاروانی است که همه اجزای آن، به سوی مقصد واحد در حرکت‌اند.

دشواری ارتقا

ارتقای مراتب پایین به بالا، نیازمند تلاش ارادی سالک است و این دشواری، سلوک را به فرآیندی فعال تبدیل می‌کند.

درنگ: دشواری سلوک در ارتقای مراتب پایین به بالاست که نیازمند عزم و اراده سالک است.

این تلاش، به‌سان بالا رفتن از کوهی است که هر گام، نیازمند نیروی عظیم روحی است.

آگاهی اولیاء

اولیاء خدا، به مراتب پایین آگاه‌اند، اما خلق از مراتب عالی بی‌خبرند.

درنگ: آگاهی اولیاء به مراتب پایین، آن‌ها را به‌عنوان راهنمایان سلوک متمایز می‌کند.

اولیاء، به‌سان چراغ‌هایی‌اند که تاریکی مراتب پایین را روشن می‌کنند، اما خلق در ظلمت بی‌خبری سرگردان‌اند.

تفاوت محبین و محبوبین

محبین با زحمت و محبوبین با سهولت در سلوک پیش می‌روند. محبوبین، به فیض الهی، بی‌زحمت به مقصد می‌رسند.

درنگ: محبین با تلاش و محبوبین با فیض الهی در سلوک پیش می‌روند که نقش عنایت خاص الهی را برجسته می‌کند.

محبوبین، به‌سان پرندگانی‌اند که با بال‌های فیض الهی در آسمان سلوک پرواز می‌کنند.

وحدت الف و سادگی سلوک

سلوک، در حقیقت، ساده و واحد است و به «الف» معرفت بازمی‌گردد. پیچیدگی‌های ظاهری، تنها ظواهر کثرت‌اند.

درنگ: سلوک، در سادگی و وحدت «الف» نهفته است که کثرت ظاهری را به وحدت باطنی بازمی‌گرداند.

«الف»، به‌سان خطی مستقیم است که سالک را از آغاز به سوی مقصد هدایت می‌کند.

توبه در ابتدا و نهایت

جنید می‌فرماید: نهایت، بازگشت به ابتدا است. توبه در ابتدا، از تعلقات است و در نهایت، با حق است.

درنگ: توبه، در ابتدا و نهایت، سلوک را چرخه‌ای می‌سازد که کیفیت آن در مراتب مختلف متفاوت است.

این چرخه، به‌سان دایره‌ای است که ابتدا و نهایت آن در وحدت با حق به هم می‌پیوندند.

فعل مبتدی و منتهی

مبتدی، به نفس خود عمل می‌کند و منتهی، به حق. این تفاوت، سلوک را از خودمحوری به حق‌محوری ارتقا می‌دهد.

درنگ: مبتدی به نفس و منتهی به حق عمل می‌کند که سلوک را به سوی انقطاع کامل هدایت می‌کند.

این تحول، به‌سان سفری است از خود به سوی حق، که سالک را از بند نفس رها می‌سازد.

بخش ششم: نقد و جمع‌بندی

نقص تقسیم‌بندی شیخ

تقسیم‌بندی خواجه به سیصد منزل، ناقص دانسته شده و هزار منزل، کامل‌تر تلقی می‌شود. این نقد، انعطاف‌پذیری سلوک را نشان می‌دهد.

درنگ: نقد تقسیم‌بندی سیصد منزل، سلوک را فراتر از محدودیت‌های عددی و به‌سان واقعیتی پویا معرفی می‌کند.

این نقد، به‌سان باز کردن پنجره‌ای است که افق‌های وسیع‌تری از سلوک را به نمایش می‌گذارد.

قبض و بسط عناوین

تقسیم‌بندی‌های سلوک، به قبض و بسط عناوین بازمی‌گردد که راه را واحد می‌دانند.

درنگ: قبض و بسط عناوین، وحدت راه سلوک را در برابر کثرت ظاهری تقسیم‌بندی‌ها نشان می‌دهد.

این قبض و بسط، به‌سان امواج دریایی است که گاه جمع و گاه گسترده می‌شوند، اما به سوی ساحل واحد پیش می‌روند.

وحدت در کثرت

همه تقسیم‌بندی‌ها، حقیقت واحد سلوک را در بر دارند که به‌صورت فشرده یا گسترده بیان شده‌اند.

درنگ: وحدت در کثرت، سلوک را به‌سان واقعیتی واحد معرفی می‌کند که در قالب‌های مختلف ظهور می‌یابد.

این وحدت، به‌سان نوری است که در آینه‌های گوناگون منعکس می‌شود، اما منبع آن یکی است.

جمع‌بندی

درس سی و یکم منازل السائرین، با تبیین نظام‌مند مقامات سلوک، نقشه‌ای جامع از مسیر سالک به سوی حق ارائه می‌دهد. تقسیم‌بندی ده‌گانه مقامات و سیصد منزل، سلوک را به‌سان سفری پویا و هدفمند ترسیم می‌کند که از بیداری آغاز شده و به انقطاع کامل می‌رسد. بیداری، به‌عنوان اولین منزل، سالک را از غفلت به آگاهی هدایت می‌کند و تمایز میان محبین و محبوبین، نقش فیض الهی را برجسته می‌سازد. وحدت حقیقت سلوک، در قبض و بسط تقسیم‌بندی‌ها، به‌سان نوری واحد در قالب‌های گوناگون ظهور می‌یابد. این درس، با پیوند میان مراتب سافل و عالی و تأکید بر دشواری سلوک، سالک را به عزمی راسخ و آگاهی عمیق دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. ده قسم اصلی که در صدر کتاب ذکر شده‌اند، کدام‌یک از موارد زیر را شامل نمی‌شود؟

2. هر قسم از اقسام ده‌گانه کتاب به چند مرتبه تقسیم شده است؟

3. تعداد کل ابواب در کتاب چند باب است؟

4. اولین منزل در سلوک طبق متن چیست؟

5. طبق متن، اصول دین به چند اصل اساسی تقسیم می‌شود؟

6. طبق متن، سالک با انجام عبادت به تنهایی می‌تواند به مقام بیداری برسد.

7. متن بیان می‌کند که تعداد منازل سلوک می‌تواند به هزار منزل برسد.

8. بر اساس متن، توبه در مراتب عالی و سافل دارای صورت یکسانی است.

9. متن اشاره دارد که محبین و محبوبین در طی منازل سلوک تجربه یکسانی دارند.

10. طبق متن، اصل در اعراب فتحه است و سایر اعراب از آن مشتق می‌شوند.

11. تفاوت اصلی بین محبین و محبوبین در طی منازل سلوک چیست؟

12. چرا طبق متن، بیداری اولین منزل سلوک محسوب می‌شود؟

13. مفهوم «للعالى صورة فى السافل» در متن به چه معناست؟

14. چرا متن بیان می‌کند که اصول دین در واقع یک اصل است؟

15. منظور از «جمع و بسط» در تقسیم‌بندی منازل سلوک چیست؟

پاسخنامه

1. قسم العبادات

2. سه مرتبه

3. سیصد باب

4. بیداری

5. یک اصل

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. محبین با زحمت و دردسر منازل را طی می‌کنند، اما محبوبین بدون زحمت و گاهی بی‌خبر به مقصد می‌رسند.

12. زیرا انسان تا از خواب غفلت بیدار نشود و به گرفتاری خود آگاه نگردد، سالک محسوب نمی‌شود.

13. مفهوم عالی در مراتب پایین‌تر به صورت ظاهر یا چهره‌ای از آن حقیقت وجود دارد.

14. زیرا تمام اصول مانند مبدأ، معاد و عدل ظهور یک حقیقت واحد هستند.

15. جمع و بسط به معنای باز و بسته کردن تعداد منازل است، مانند گفتن سه یا هزار منزل برای یک حقیقت.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده