در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 38

متن درس

 

منازل السائرین: وادی‌های سلوک الهی: شرح باب اودیه

تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه سی و هشتم -مقدمه- بخش 38)

مقدمه: ورود به وادی‌های غیب عقل منور

درس سی و هشتم از کتاب شریف منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، به شرح باب اودیه اختصاص دارد، مرحله‌ای دشوار و سرنوشت‌ساز در سلوک عرفانی که سالک را به وادی‌های غیب عقل منور به نور قدس رهنمون می‌سازد. اودیه، چونان بیابانی سنگلاخ و پرمخاطره، سالک را از عافیت خارج کرده و در معرض انوار الهی، نیران آزمون‌ها، و اخطارهای معنوی قرار می‌دهد. این باب، با تبیین مراحل ده‌گانه اودیه، فرآیند پختگی سالک را در مواجهه با چالش‌های عمیق معنوی ترسیم می‌کند.

بخش اول: مفهوم سالک و جایگاه اودیه در سلوک

تمایز سالک از غیرسالک

سالک، در اصطلاح عرفانی، کسی است که رسماً مسیر سلوک را با برنامه‌ای مدون و تحت هدایت مربی دنبال می‌کند. این شخص، برخلاف مؤمن عادی که ممکن است تقوا و معنویت داشته باشد، تمام توجهش به راه متمرکز است و از پراکندگی در اهداف و توجهات پرهیز می‌کند. مانند ورزشکاری حرفه‌ای که با مربی و برنامه‌ای مشخص به تمرین می‌پردازد، سالک نیز با تعهد به اصول سلوک، از افراد عادی که به معنویت علاقه‌مندند اما حرفه‌ای عمل نمی‌کنند، متمایز می‌شود.

درنگ: سالک، با تعهد حرفه‌ای به مسیر سلوک و تمرکز کامل بر راه، از مؤمن عادی که توجهات پراکنده دارد، متمایز می‌گردد.

ساختار منازل و جایگاه اودیه

کتاب منازل السائرین شامل ده قسم است که هر قسم به ده باب تقسیم می‌شود. پنج قسم نخست، از یقظه تا اصول، سفت‌کاری سلوک را تشکیل می‌دهند و اودیه، احوال، ولایات، و نهایت، مراحل بعدی را در بر می‌گیرند. اودیه، مرحله‌ای است که پس از اصول، یعنی زمانی که سالک قلب می‌یابد، آغاز می‌شود. این مرحله، دشوارترین و سنگین‌ترین بخش سلوک است که سالک را از عافیت خارج کرده و در بیابانی معنوی قرار می‌دهد.

درنگ: اودیه، مرحله‌ای پس از اصول است که سالک با یافتن قلب، وارد وادی‌های پرمخاطره‌ای می‌شود که پختگی او را رقم می‌زند.

بخش دوم: قلب و جرأت در اصول

قلب، محور تحول باطنی

در مرحله اصول، سالک به قلب دست می‌یابد، که چونان مرکزی نورانی، محور تحول باطنی اوست. قلب، ظرف معرفت الهی است و جرأت، صفتی است که از آن نشأت می‌گیرد. این رابطه، مانند ظرف و مظروف است؛ قلب، کاسه‌ای است که جرأت، چونان آب، در آن جای می‌گیرد. سالک تا به قلب نرسد، جرأت واقعی را کسب نمی‌کند و پیش از این مرحله، در مرتبه نفس باقی می‌ماند.

درنگ: قلب، ظرف معرفت الهی و منشأ جرأت است که سالک را از مرتبه نفس به سوی تحول باطنی هدایت می‌کند.

نفس و محدودیت‌های پیش از قلب

پیش از قلب، سالک در مرتبه نفس قرار دارد که حتی با کسب اخلاق نیکو، هنوز به مرحله‌ای استوار نرسیده است. اخلاق، ظرف ابتدایی سلوک است و تنها با یافتن قلب، سالک اصول را محقق می‌سازد. این تمایز، مانند تفاوت بنای خام و بنایی است که با سفت‌کاری به استحکام رسیده است.

درنگ: پیش از قلب، سالک در مرتبه نفس است و حتی با اخلاق نیکو، به استحکام اصول دست نمی‌یابد.

بخش سوم: اودیه، دشوارترین مرحله سلوک

بیابان‌های معنوی اودیه

اودیه، چونان بیابانی سنگلاخ و پرمخاطره، دشوارترین مرحله سلوک است که سالک در آن از عافیت خارج شده و نه راه بازگشت دارد و نه مقصد به‌روشنی پیداست. این مرحله، مانند سفری در صحرایی ناشناخته است که سالک با چالش‌هایی چون احسان، صبوری، بصیرت، الهام، و شیاطین مواجه می‌شود. به تعبیر شاعر: «در این بادیه پی‌ها بریدند»، سالک در این وادی‌ها پخته شده و جوش می‌آید.

درنگ: اودیه، بیابانی معنوی است که سالک را از عافیت خارج کرده و با مخاطرات عمیق، او را پخته می‌سازد.

بلایا و ولایت

اودیه، مصداق «البلاء للولاء» است، یعنی بلایا مقدمه ولایت‌اند. اولیاء خدا با عبور از بلایای اودیه به ولایت می‌رسند. این مرحله، مانند کوره‌ای است که سالک در آن گداخته شده و از ناخالصی‌ها رها می‌گردد. شدت وادی‌های انبیا و اولیاء، مراتب آن‌ها را مشخص می‌کند.

درنگ: بلایای اودیه، مقدمه ولایت‌اند و مراتب اولیاء خدا بر اساس شدت وادی‌هایشان تعیین می‌شود.

بخش چهارم: حب و پختگی در اودیه

حب حقیقی و قلب منور

سالک تا به اودیه نیفتد، حب حقیقی در دلش شکل نمی‌گیرد. حب اولیاء خدا، چونان دریایی بی‌کران، حتی سنگ و گل را در بر می‌گیرد. این محبت، نتیجه پختگی در اودیه است و با حب عادی که محدود به منافع نفسانی است، تفاوت دارد. مانند گوشتی که در آتش پخته شده و آماده خوردن است، قلب سالک در اودیه به حرارت حب می‌رسد.

درنگ: حب حقیقی، نتیجه پختگی در اودیه است که قلب سالک را به دریایی از محبت تبدیل می‌کند.

آزمایش و برد سالک

اودیه، مرحله‌ای است که میزان برد و ولای سالک در آن آشکار می‌شود. سالک با پنجه در پنجه شدن با سختی‌ها و بلایا، توان و استقامت خود را نشان می‌دهد. تفاوت مراتب انبیا و اولیاء، در شدت و نوع وادی‌هایی است که تجربه کرده‌اند.

درنگ: اودیه، محل آزمایش سالک است که برد و ولای او را در مواجهه با بلایا آشکار می‌سازد.

بخش پنجم: عقل منور و نور قدس

عقل منور، دل سالک

قرآن کریم می‌فرماید: فَيَقَعُ فِي أَوْدِيَةٍ غَيْبِ الْعَقْلِ الْمُنَوَّرِ بِنُورِ الْقُدْسِ (منازل السائرین). عقل منور، عقل روشن‌شده به نور قدس است که دل سالک را تشکیل می‌دهد. این عقل، از عقل کاسبی و حسابگری متمایز است و در برد بلند، تصمیم‌گیری‌های معنوی را هدایت می‌کند. در برد کوتاه، عقل فرمانده است، اما در برد بلند، دل جایگزین آن می‌شود.

درنگ: عقل منور، دل سالک است که با نور قدس روشن شده و در برد بلند، هدایتگر سلوک می‌شود.

نور قدس و عنایت الهی

نور قدس، عنایت الهی است که سالک را در اودیه حفظ می‌کند. بدون این عنایت، سالک در مخاطرات وادی‌ها متلاشی می‌شود. دعای «اللَّهُمَّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدًا» به این نیاز اشاره دارد. مانند کشتی‌گیری که مربی‌اش بیش از او مراقب است، سالک نیز تحت حمایت نور قدس قرار دارد.

درنگ: نور قدس، عنایت الهی است که سالک را در اودیه از مخاطرات حفظ کرده و هدایت می‌نماید.

بخش ششم: انوار، نیران، و اخطارها

تنوع تجربه‌ها در اودیه

در اودیه، سالک با انوار، نیران، و اخطارها مواجه می‌شود: وَفِيهَا الْأَنْوَارُ وَالنِّيرَانُ وَالْأَخْطَارُ. انوار، تجلیات الهی، نیران، بلایا و آزمون‌ها، و اخطارها، هشدارهای معنوی هستند که سالک را هوشیار نگه می‌دارند. این تنوع، مانند جنگلی است که هم کبوتر دارد و هم گرگ، و سالک باید با بصیرت میان آن‌ها تمایز قائل شود.

درنگ: اودیه، با انوار، نیران، و اخطارها، سالک را در معرض تجربه‌های متضاد قرار داده و بصیرت او را می‌آزماید.

مطلوب در صورة نار

مطلوب (حق) گاه در قالب نار ظاهر می‌شود: إِذْ رُبَمَا يَتَرَاءَى فِيهَا الْمَطْلُوبُ فِي صُورَةِ النَّارِ، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: إِذْ رَأَى نَارًا (طه: ۱۰؛ : آنگاه که آتشی دید). حضرت موسی (ع) آتشی دید که تجلی الهی بود. سالک باید با بصیرت، حقیقت را از ظاهر تشخیص دهد.

درنگ: مطلوب گاه در قالب نار ظاهر می‌شود و سالک با بصیرت، حقیقت الهی را در پس آن می‌بیند.

بخش هفتم: مراحل ده‌گانه اودیه

رؤیت، علم، و حکمت

اودیه با رؤیت آغاز می‌شود که به علم عیانی منجر می‌گردد: يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ. این علم، برخلاف علم بیانی، با نور الهی حاصل می‌شود و به کلام حضرت علی (ع): «لَوْ مَزَدْتُ يَقِينًا» اشاره دارد. حکمت، علم را آب‌بندی کرده و آن را به یقین تبدیل می‌کند.

درنگ: رؤیت و علم عیانی، با نور الهی حاصل شده و حکمت، آن را به یقین استوار تبدیل می‌کند.

بصیرت و فراست

بصیرت، چونان سرمه‌ای در چشم قلب، سالک را تیزبین می‌سازد: فَيَكْتَحِلُ الْبَصِيرَةُ. فراست، ريزبينی است که از مشاهدات ظاهری ناشی می‌شود و به کلام «غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ تَرَوْا الْعَجَائِبَ» اشاره دارد. این صفت، سالک را از فریب حفظ می‌کند.

درنگ: بصیرت و فراست، سالک را تیزبین کرده و او را از فریب ظاهری حفظ می‌نمایند.

تعظیم، الهام، و سکینه

تعظیم، درک بزرگی حکمت الهی است که سالک را به فرماندهی معنوی می‌رساند. الهام، دریچه‌ای به معارف خاص، و سکینه، وقار و آرامشی است که خوف را از دل سالک می‌زداید: تَنَزَّلُ السَّكِينَةُ.

درنگ: تعظیم، الهام، و سکینه، سالک را به فرماندهی معنوی و آرامش قلبی رهنمون می‌سازند.

طمأنینه و همت

طمأنینه، تعادل کامل سلوک است که سالک را از تردید و خوف رها می‌کند: تَحْصُلُ الطَّمْأَنِينَةُ. همت، انگیزه‌ای است که سالک را به سوی مقصود هدایت می‌کند و او را به مقام سر می‌رساند: فَتَقْوَى الْهِمَّةُ.

درنگ: طمأنینه و همت، سالک را به تعادل و انگیزه‌ای قوی برای نزدیکی به حق هدایت می‌کنند.

بخش هشتم: مقام سر و توالی مواهب

مقام سر، اوج اودیه

سالک در اودیه به مقام سر می‌رسد که حرارت قلبی او آماده نزول برکات الهی می‌شود: وَيَبْلُغُ بِهَا مَقَامَ السِّرِّ. این مقام، مانند بدنی است که پس از گرم شدن، آماده دریافت مواهب است.

درنگ: مقام سر، اوج اودیه است که قلب سالک را برای دریافت برکات الهی آماده می‌سازد.

توالی مواهب و احوال

پس از زحمات اودیه، مواهب الهی به‌صورت پی‌درپی نازل می‌شوند: فَتَتَوَالَى الْمَوَاهِبُ وَتَتَعَاقَبُ الْأَحْوَالُ. این توالی، مانند مزدی است که پس از کار سخت به کارگر داده می‌شود، اما سالک، نه به طمع مزد، بلکه از سر اخلاص عمل کرده است.

درنگ: توالی مواهب، نتیجه زحمات بی‌چشمداشت سالک در اودیه است که او را به احوال معنوی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی

درس سی و هشتم منازل السائرین، باب اودیه را به‌عنوان دشوارترین مرحله سلوک عرفانی معرفی می‌کند که سالک در آن به وادی‌های غیب عقل منور به نور قدس وارد می‌شود. این مرحله، با مراحل ده‌گانه رؤیت، علم، حکمت، بصیرت، فراست، تعظیم، الهام، سکینه، طمأنینه، و همت، فرآیند پختگی سالک را در مواجهه با انوار، نیران، و اخطارها ترسیم می‌کند. اودیه، بیابانی معنوی است که سالک را از عافیت خارج کرده و با بلایا به سوی حب حقیقی و ولایت هدایت می‌نماید. عنایت الهی و نقش مربی، سالک را از مخاطرات حفظ کرده و به مقام سر و توالی مواهب می‌رساند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، سالک به چه کسی گفته می‌شود؟

2. طبق متن، کدام مرحله از سلوک سخت‌ترین و سنگین‌ترین دوران محسوب می‌شود؟

3. در متن، عقل منوّر به چه معناست؟

4. کدام ویژگی در وادی اودیه به سالک کمک می‌کند تا از خطرات محفوظ بماند؟

5. آخرین مرحله از مراحل دهگانه اودیه در متن چیست؟

6. سالک در وادی اودیه تنها به عقل خود وابسته است و نیازی به نور قدس ندارد.

7. حب واقعی در دل سالک تنها پس از عبور از وادی اودیه شکل می‌گیرد.

8. علم عیانی همان علم بیانی است که در وادی اودیه به دست می‌آید.

9. فراست در وادی اودیه جزء علوم ظاهری محسوب می‌شود و نه غیبی.

10. سالک محبوب در وادی اودیه از خطرات و اخطارها دلهره دارد.

11. تفاوت اصلی بین سالک محب و سالک محبوب در وادی اودیه چیست؟

12. چرا وادی اودیه خطرناک‌ترین مرحله سلوک توصیف شده است؟

13. فراست در وادی اودیه چه ویژگی‌ای به سالک می‌بخشد؟

14. چرا علم در وادی اودیه باید عیانی باشد و نه بیانی؟

15. نقش نور قدس در وادی اودیه چیست؟

پاسخنامه

1. کسی که تمام توجهش به راه سلوک است

2. اودیه

3. عقل روشن‌شده به نور دل

4. نور قدس

5. همت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. سالک محب دلهره دارد، اما سالک محبوب خطرات را می‌بیند و بی‌اعتنا به آن‌ها پیش می‌رود.

12. زیرا سالک در این مرحله با مخاطرات نور و نار، شیطان و الهام مواجه است و بدون عنایت الهی متلاشی می‌شود.

13. فراست به سالک توانایی ریزبینی و درک دقیق از ظواهر و چهره‌ها می‌دهد.

14. زیرا علم عیانی آب‌بندی‌شده و غیرقابل سلب است، برخلاف علم بیانی که خیالات است.

15. نور قدس عنایت الهی است که سالک را از خطرات وادی محافظت می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده