در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 42

متن درس

منازل السائرین: تبیین باب ولایت در سلوک عرفانی

تحلیل و تبیین مقدمه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه چهل و دوم -مقدمه- بخش 42)

دیباچه

کتاب منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، چونان چراغی فروزان، مسیر سلوک عرفانی را برای سالکان روشن می‌سازد. درس چهل و دوم، با تمرکز بر باب ولایت، به تبیین مراحل پیشرفته سلوک، شامل غربت، غرق، و غیبت، و همچنین تمایز عرفان از درویشی می‌پردازد. این مراحل، چونان قله‌های رفیع سلوک، سالک را از تعلقات نفسانی و مادی به سوی وصال الهی هدایت می‌کنند.

بخش یکم: مراحل ظاهری باب ولایت

غربت، غرق و غیبت: اوج‌های سلوک

باب ولایت، با عبارت «فَيَكُونُ غَرِيبًا فِي الدَّارَيْنِ ثُمَّ يُقَرُّ حَالُهُ بِأَنْ يَتَوَسَّطَ وَ جَاوَزَ حَدَّ التَّفَرُّقِ فَتُسَمَّى حَالَةُ (الغَرْقِ) ثُمَّ يَقَعُ فِي (الغَيْبَةِ) عَنْ حَالِهِ بِوُجُودِ مَشْهُودِهِ مِنْ غَيْرِ شُعُورٍ لَهُ بِحَالِهِ، ثُمَّ (يَتَمَكَّنُ) بِاسْتِقْرَارِ الحَالِ لابِسًا نُورَ الوُجُودِ، بِأَنْ يَخْفَى عَيْنَهُ لِتَنَوُّرِهِ بِنُورِ مَشْهُودِهِ»، سه مرحله کلیدی غربت، غرق، و غیبت را به‌عنوان اوج‌های ظاهری سلوک معرفی می‌کند. غربت، دوری وجودی سالک از خدا، خلق، و خودش در دو دار (جهان و آخرت) است. غرق، غوطه‌وری در فقدان کامل تکیه‌گاه‌های وجودی است، و غیبت، محو خودآگاهی در برابر مشهود الهی است. تمکّن، نتیجه این مراحل، استقرار در نور وجود و وصول به مقام ولایت است.

درنگ: غربت، غرق، و غیبت، مراحل فزاینده انقطاع سالک از غیر حق هستند که او را به سوی محو کامل خود و استقرار در نور وجود الهی هدایت می‌کنند.

تمایز منازل باطنی و ظاهری

منازل سلوک در باب ولایت به دو دسته باطنی و ظاهری تقسیم می‌شوند. منازل باطنی شامل لحظ، وقت، سرّ، سرور، استسرار، و نفس (روح رحمانی) هستند که ظرف درونی سالک را تشکیل می‌دهند. در مقابل، غربت، غرق، و غیبت، منازل ظاهری هستند که در بستر جامعه و در مواجهه با خلق و خدا شکل می‌گیرند. این دوگانگی، چونان دو بال پرنده‌ای است که سالک را از خلوت درونی به سوی تجلی بیرونی هدایت می‌کند.

بخش دوم: نقد آمیختگی عرفان و درویشی

چالش آمیختگی عرفان با درویشی

یکی از مسائل اساسی در عرفان اسلامی، آمیختگی نادرست عرفان با درویشی در ادراک عمومی است. عرفان، علمی عمیق و سلوکی پیچیده است که به معرفت حق و وصول به او می‌پردازد، در حالی که درویشی غالباً به ظواهر صوری مانند ذکرهای طوطی‌وار و رفتارهای خاص محدود می‌شود. این آمیختگی، چونان پرده‌ای است که حقیقت عرفان را از دیدگان جامعه پنهان کرده و به سوءتفاهم در درک آن منجر شده است.

درنگ: عرفان، به‌عنوان علمی معرفتی و سلوکی، از درویشی، که غالباً به ظواهر صوری محدود است، متمایز است و آمیختگی این دو، درک صحیح عرفان را مخدوش می‌سازد.

تمایز عالم و روضه‌خوان

مشابه تمایز عرفان و درویشی، تفاوت میان عالم (مجتهد، عارف، فقیه) و روضه‌خوان (واعظ صوری) نیز در جامعه نادیده گرفته شده است. عالم، با معرفت عمیق و تخصص در علوم دینی، چونان چشمه‌ای جوشان، حقیقت دین را به جامعه عرضه می‌کند، در حالی که روضه‌خوان غالباً به بیان عاطفی و صوری محدود است. این آمیختگی، به کاهش تأثیرگذاری تبلیغ دین منجر شده است.

نقش عالمان در تبلیغ دین

حضور عالمان برجسته و اولیای الهی، در تبلیغ دین، نه‌تنها به علوم دینی آنها آسیب نمی‌رساند، بلکه مکمل آن است. تبلیغ دین توسط مجتهدان و عارفان، چونان بارانی است که خاک تشنه جامعه را سیراب می‌کند و به تحول اخلاقی و معنوی آن منجر می‌شود. اگر عالمان واقعی به منبر روند، اخلاق جامعه وضعیتی دیگر خواهد داشت.

نقد ظواهر درویشی در رسانه‌ها

رسانه‌ها، با نمایش گسترده ظواهر درویشی، مانند ریش و لباس خاص، به جای ترویج عرفان، به سوءتفاهم در درک آن دامن زده‌اند. این ظواهر، چونان پوسته‌ای است که گوهر عرفان را پنهان می‌کند، در حالی که عرفان، علمی عمیق و سلوکی پیچیده است که نیازمند تبیین دقیق و علمی است.

درنگ: ترویج ظواهر درویشی در رسانه‌ها، به جای عرفان، به کاهش درک صحیح از این علم عمیق منجر شده و ضرورت تبیین علمی عرفان را برجسته می‌سازد.

تمایز عارف و درویش

عارف، چونان سواره‌نظامی است که با تسلط بر علوم عرفانی و اجتهاد، به مقام وصال رسیده است، در حالی که درویش، به‌عنوان پیاده‌نظام، غالباً در سطح ظواهر صوری باقی می‌ماند. عارفان واقعی، مانند خواجه عبدالله انصاری، با معرفت عمیق و وصول به حق، از درویشان متمایز هستند، گویی عارف در قله حقیقت ایستاده و درویش در دامنه آن سیر می‌کند.

بخش سوم: تبیین مراحل غربت، غرق و غیبت

غربت: دوری وجودی

غربت، در منزل هفتم باب ولایت، به معنای دوری وجودی سالک از خدا، خلق، و خودش است: «السَّالِكُ فِي بَابِ الوِلاَيَةِ فِي المَنْزِلِ السَّابِعِ صَارَ غَرِيبًا… مِنَ اللَّهِ أَوْ مِنَ الخَلْقِ أَوْ مِنْ نَفْسِهِ أَوْ مِنَ الثَّلاَثَةِ». این دوری، نه مکانی، بلکه ادراکی است، به‌گونه‌ای که سالک هیچ تکیه‌گاهی جز حق نمی‌یابد. او در مواجهه با خلق، خود، و حتی خدا (به معنای صفات)، چونان غریبه‌ای است که در جست‌وجوی ذات الهی است.

درنگ: غربت، دوری وجودی سالک از خدا، خلق، و خودش است که او را از هر تکیه‌گاه غیر الهی آزاد کرده و به سوی ذات حق هدایت می‌کند.

غرق: منتهای غربت

غرق، مرحله‌ای است که سالک، پس از غربت، به دلیل فقدان کامل تکیه‌گاه‌های وجودی، در دریای انقطاع غوطه‌ور می‌شود: «فَيَكُونُ غَرِيبًا فَتَمَنَّى حَالَةَ الغَرْقِ». این مرحله، چونان غرق شدن در اقیانوسی بی‌کران است که سالک هیچ نقطه اتکایی ندارد و وجودش در برابر حق محو می‌شود. برخلاف حیرت، که سرگردانی است، در غرق، سالک می‌داند که هیچ‌چیز جز حق نیست.

غیبت: منتهای غرق

غیبت، مرحله نهایی انقطاع است که سالک از حال خویش بی‌خبر شده و تنها مشهود الهی را درک می‌کند: «ثُمَّ يَقَعُ فِي الغَيْبَةِ عَنْ حَالِهِ بِوُجُودِ مَشْهُودِهِ مِنْ غَيْرِ شُعُورٍ لَهُ بِحَالِهِ». در این مرحله، خودآگاهی سالک محو شده و او در نور وجود الهی غرق می‌شود، گویی در برابر نور حق، چونان شمعی ذوب می‌گردد.

درنگ: غیبت، محو کامل خودآگاهی سالک در برابر مشهود الهی است که او را به وحدت با حق و استقرار در نور وجود می‌رساند.

تمکّن: استقرار در نور وجود

تمکّن، نتیجه مراحل غربت، غرق، و غیبت است: «ثُمَّ (يَتَمَكَّنُ) بِاسْتِقْرَارِ الحَالِ لابِسًا نُورَ الوُجُودِ، بِأَنْ يَخْفَى عَيْنَهُ لِتَنَوُّرِهِ بِنُورِ مَشْهُودِهِ». در این مرحله، سالک با محو کامل خود، در نور وجود الهی مستقر شده و به مقام ولایت می‌رسد. این استقرار، چونان رسیدن به ساحل امن وصال است که سالک را مظهر صفات و آثار الهی می‌سازد.

بخش چهارم: باب ولایت، کوره پالایش ولی

کوره آتشین ولایت

باب ولایت، چونان کوره‌ای توصیف شده که در آن، حق‌تعالی ولی خود را با آزمون‌های سلوکی پالایش می‌کند: «فَإِنَّ بَابَ الوِلاَيَةِ هُوَ كُورَةُ النَّارِ الَّتِي يَطْبُخُ الحَقُّ تَعَالَى فِيهَا وَلِيَّهُ». این کوره، نمادی از مراحل سخت غربت، غرق، و غیبت است که سالک را از تعلقات مادی و معنوی آزاد کرده و او را برای دریافت نور الهی آماده می‌سازد.

درنگ: باب ولایت، کوره‌ای است که سالک را با آزمون‌های سلوکی پالایش می‌دهد و او را به مقام وصال و ظهور حقایق الهی می‌رساند.

جمع‌بندی

درس چهل و دوم منازل السائرین، باب ولایت را چونان قله‌ای رفیع در سلوک عرفانی معرفی می‌کند. مراحل غربت، غرق، و غیبت، سالک را از تعلقات نفسانی و مادی به سوی وحدت با حق و استقرار در نور وجود هدایت می‌کنند. غربت، دوری وجودی از خدا، خلق، و خود است؛ غرق، غوطه‌وری در فقدان تکیه‌گاه‌ها؛ و غیبت، محو خودآگاهی در برابر مشهود الهی است. تمکّن، نتیجه این مراحل، سالک را به مقام ولایت می‌رساند. تمایز عرفان از درویشی و عالم از روضه‌خوان، ضرورت بازنگری در ادراک عمومی از مفاهیم دینی و عرفانی را نشان می‌دهد. تبلیغ دین توسط عالمان برجسته و ترویج عرفان به‌جای ظواهر درویشی، می‌تواند به تحول معنوی جامعه منجر شود.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، سه اوج باب ولایت کدام‌اند؟

2. طبق متن، شش منزل قبل از غربت در باب ولایت به چه چیزی مرتبط هستند؟

3. بر اساس متن، غربت در باب ولایت به چه معناست؟

4. کدام یک از موارد زیر به عنوان تفاوت اصلی عرفان و درویشی در متن ذکر شده است؟

5. طبق متن، تمکن در باب ولایت به چه معناست؟

6. غربت، غرق و غیبت در باب ولایت به ظرف ظاهری سالک مرتبط هستند.

7. عرفان و درویشی در متن به عنوان دو مقوله کاملاً یکسان معرفی شده‌اند.

8. سالک در حالت غرق، سرگردانی مشابه حیرت را تجربه می‌کند.

9. غیبت در باب ولایت به معنای فقدان شعور سالک نسبت به حال خود است.

10. تمکن به معنای وصول به ظرف حق و استقرار در آن است.

11. تفاوت اصلی بین عرفان و درویشی از نظر متن چیست؟

12. چرا سالک در منزل غربت احساس دوری از خدا، خلق و خود می‌کند؟

13. فرق بین حیرت و غرق در باب ولایت چیست؟

14. غیبت در باب ولایت چگونه تعریف شده است؟

15. تمکن در باب ولایت چه نتیجه‌ای برای سالک به دنبال دارد؟

پاسخنامه

1. غربت، غرق، غیبت

2. ظرف باطنی سالک

3. دوری از خدا، خلق و خود

4. عرفان محققانه و درویشی غیر محققانه است

5. استقرار در حقایق و پوشیدن نور وجود

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. عرفان محققانه و متکی بر اجتهاد و وصول است، در حالی که درویشی غیر محققانه و بیشتر ظاهری و تقلیدی است.

12. زیرا سالک در جستجوی ذات است و نه صفات، خلق یا خود را می‌بیند و همه را غیر از مطلوب می‌یابد.

13. حیرت با سرگردانی در خشکی همراه است، اما غرق فقدان همه چیز و سقوط در شدت غربت است بدون سرگردانی.

14. غیبت حالتی است که سالک از حال خود بی‌خبر شده و تنها مشهود را می‌بیند.

15. تمکن به استقرار در حقایق و پوشیدن نور وجود منجر می‌شود که سالک را به وصول به حق می‌رساند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده