متن درس
منازل السائرین: باب یقظه: بیداری از خواب غفلت
تحلیل و تبیین باب یقظه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و هفتم – باب یقظه – بخش دوم)
مقدمه: یقظه، سرآغاز سلوک عرفانی
در مسیر سلوک عرفانی، گام نخست، بیداری از خواب غفلت است که در اصطلاح عرفانی، «یقظه» نامیده میشود. این مقام، به مثابه جرقهای الهی است که قلب و جان سالک را از تاریکی غفلت به سوی نور معرفت رهنمون میسازد. در این درسگفتار، که برگرفته از تبیینهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، به بررسی جایگاه یقظه بهعنوان سرآغاز سلوک، نقد آیه انتخابشده توسط خواجه عبدالله انصاری، و پیشنهاد آیهای مناسبتر از سوره کهف پرداخته شده است.
بخش نخست: جایگاه یقظه در سلوک عرفانی
یقظه، سرآغاز معقول سلوک
در سنت عرفانی، دیدگاههای متعددی درباره نقطه آغاز سلوک مطرح شده است. برخی از عارفان، فکر، توبه، ایمان یا اسلام را بهعنوان گام نخست پیشنهاد کردهاند، اما خواجه عبدالله انصاری، یقظه را سرآغاز سلوک میداند. این انتخاب، از منظر ترتیب و منطق عرفانی، معقول و شایسته است، زیرا یقظه، بیداری غیرارادی از خواب غفلت است که سالک را برای ورود به مراحل بعدی سلوک آماده میسازد. یقظه، به مثابه طلوع خورشید معرفت در شب تاریک غفلت، قلب سالک را روشن کرده و او را به سوی قیام برای خدا رهنمون میشود.
درنگ: یقظه، بهعنوان اولین مرحله سلوک، به دلیل غیرارادی بودن و نقش آن در آمادهسازی سالک برای مراحل بعدی، از دیگر گزینهها مانند توبه یا ایمان متمایز است.
نقد آیه انتخابشده توسط خواجه
خواجه عبدالله انصاری برای تبیین باب یقظه، به آیه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ» (سوره سبأ، آیه ۴۶) استناد کرده است. ترجمه این [مطلب حذف شد] ، چنین است: «بگو: من شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، اینکه دو به دو یا به تنهایی برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید که در صاحب شما هیچ جنونی نیست، او جز هشداردهندهای برای شما پیشاپیش عذابی سخت نیست.»
با این حال، این آیه به دلیل تأکید بر «قیام»، که عملی ارادی و متأخر از یقظه است، برای تبیین باب یقظه مناسب نیست. یقظه، بیداری غیرارادی از خواب غفلت است، در حالی که قیام، عملی آگاهانه و ارادی است که پس از بیداری رخ میدهد. این عدم تناسب، نشاندهنده ضرورت انتخاب آیهای دقیقتر برای این مقام عرفانی است.
درنگ: آیه سوره سبأ به دلیل ارادی بودن قیام، برای باب یقظه که غیرارادی است، مناسب نیست و انتخاب آن از سوی خواجه عبدالله انصاری محل نقد است.
پیشنهاد آیهای مناسب برای یقظه
برای تبیین باب یقظه، آیه «وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ» (سوره کهف، آیه ۱۸) پیشنهاد شده است. ترجمه این [مطلب حذف شد] ، چنین است: «و تو پنداری که آنها بیدارند، حال آنکه در خوابند و ما آنها را به سوی راست و چپ میگردانیم.» این آیه، به زیبایی حالت رقود و غفلت انسانها را توصیف میکند که با وجود ظاهر بیدار، در خواب عمیق غفلت به سر میبرند. این تمثیل، یقظه را بهعنوان بیداری از این خواب غفلت به تصویر میکشد.
این آیه، به دلیل اشاره مستقیم به رقود (خواب عمیق) و تفاوت آن با بیداری ظاهری، با مفهوم یقظه همخوانی کامل دارد. انسانها، مانند اصحاب کهف، در ظاهر بیدارند، اما در باطن، در خواب غفلت فرو رفتهاند. یقظه، جرقهای الهی است که این خواب را شکسته و سالک را به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
درنگ: آیه سوره کهف، با توصیف رقود و بیداری ظاهری، بهترین گزینه برای تبیین یقظه است، زیرا به زیبایی غفلت همگانی و بیداری غیرارادی را نشان میدهد.
بخش دوم: رقود و غفلت همگانی
خسران و رقود در قرآن کریم
قرآن کریم در آیه «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (سوره عصر، آیه ۲-۳) به صراحت بیان میدارد که انسان در خسران و زیان است، مگر کسانی که ایمان آورده و [مطلب حذف شد] انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند.» این خسران، معادل رقود یا خواب عمیق غفلت است که اکثریت انسانها در آن فرو رفتهاند. تنها اهل ایمان، که استثنای این آیهاند، از این خواب بیدار شده و به نور معرفت دست یافتهاند.
این رقود، به مثابه تاریکی شبی است که قلب انسان را در بر گرفته و او را از نور فطرت محروم ساخته است. انسانهای غافل، با وجود چشمهای باز و فعالیتهای ظاهری، در باطن خسبیدهاند و از حقیقت الهی بیخبرند. این حالت، در آیه دیگری از سوره کهف نیز به زیبایی توصیف شده است: «وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا» [مطلب حذف شد] : «و خورشید را میدیدی که چون برمیدمید، از غارشان به سمت راست مایل میشد و چون فرو میرفت، از سمت چپ آنها میگذشت، در حالی که آنها در فضایی باز از آن غار بودند. این از آیات خداست. هر که را خدا هدایت کند، او هدایتیافته است و هر که را گمراه کند، هرگز برای او یاوری راهنما نخواهی یافت.»
درنگ: خسران در سوره عصر، معادل رقود و خواب غفلت است که تنها اهل ایمان از آن مستثنی هستند و به بیداری حقیقی میرسند.
تمثیل اصحاب کهف: غفلت همگانی
داستان اصحاب کهف، تمثیلی ژرف از حالت غفلت انسانهاست. قرآن کریم در آیه «لَوْ أَطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا» (سوره کهف، آیه ۱۸) بیان میدارد که اگر بر اصحاب کهف آگاهی [مطلب حذف شد] : «اگر بر آنها آگاهی مییافتی، از آنها میگریختی و از آنها سرشار از وحشت میشدی.» این وحشت، ناشی از درک عمق غفلت و دوری انسانها از حقیقت است. اصحاب کهف، با وجود ظاهر بیدار، در خواب عمیق غفلت بودند، و این تمثیل، به تمامی انسانهای غافل تعمیم مییابد که در ظاهر بیدارند، اما در باطن، خسبیدهاند.
این تمثیل، به مثابه آینهای است که حقیقت حال انسانهای غافل را نشان میدهد. همانگونه که اصحاب کهف در غار خفته بودند، انسانهای امروز نیز در غار غفلت خویش خسبیدهاند، و تنها عنایت الهی است که میتواند آنها را به سوی یقظه رهنمون سازد.
درنگ: داستان اصحاب کهف، تمثیلی از غفلت همگانی است که انسانها را در ظاهر بیدار، اما در باطن خسبیده نشان میدهد.
بخش سوم: یقظه، بیداری غیرارادی
تمایز یقظه و قیام
یکی از مهمترین نکات این درسگفتار، تمایز میان یقظه و قیام است. یقظه، بیداری غیرارادی از خواب غفلت است که به واسطه عنایت الهی رخ میدهد، در حالی که قیام، عملی ارادی و آگاهانه برای خداست که پس از یقظه تحقق مییابد. تفسیر خواجه عبدالله انصاری که قومة لله را معادل یقظه میداند، مورد نقد قرار گرفته است، زیرا قیام، مرحلهای متأخر از یقظه است. همانگونه که انسان پس از بیدار شدن از خواب، ابتدا مینشیند، سپس برمیخیزد و راه میرود، در سلوک نیز یقظه مقدم بر قیام است.
این تمایز، به مثابه تفاوت میان طلوع خورشید و گام برداشتن در پرتو آن است. یقظه، جرقهای است که تاریکی غفلت را میشکافد، اما قیام، حرکتی آگاهانه در مسیر الهی است که نیازمند اراده و آگاهی است.
درنگ: یقظه، بیداری غیرارادی است که مقدم بر قیام ارادی است، و این دو نباید یکی پنداشته شوند.
نقد تفسیر شارح و ماتن
شارح منازل السائرین، بدون توجه به اشکالات تفسیر خواجه، همان برداشت او را دنبال کرده و قومة لله را معادل یقظه دانسته است. این تفسیر، به دلیل عدم رعایت لسان ادب و دقت مفهومی، مورد انتقاد است. یقظه، به حواس و نفس مربوط است و هنوز به مرحله قلب، که در اصول سلوک مطرح میشود، نرسیده است. شارح، با نسبت دادن یقظه به قلب، مرتکب خطایی مفهومی شده است، زیرا قلب در مراحل بعدی سلوک فعال میشود.
این خطا، به مثابه فروختن گوهری گرانبها به بهایی ناچیز است. قلب، مرکز ظهورات کمالیه انسان است، و یقظه، تنها جرقهای اولیه برای بیداری حواس و نفس است. این تمایز، برای فهم دقیق مراحل سلوک ضروری است.
درنگ: یقظه به حواس و نفس مربوط است، نه قلب، و نسبت دادن آن به قلب، خطایی مفهومی است.
بخش چهارم: نقش قرآن کریم در بیداری
قرآن کریم، واعظ اعظم
قرآن کریم، بهعنوان واعظ اعظم، با بیانی ملکوتی و تأثیرگذار، انسان را از خواب غفلت بیدار میکند. آیه «وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ» (سوره کهف، آیه ۱۸) به زیبایی حالت ظاهری اصحاب کهف را توصیف میکند که در آستانه غار، به ظاهر بیدار، [مطلب حذف شد] : «و سگشان در آستانه غار دو دست خود را گشوده بود.» این توصیف، به واقعی بودن ظاهر رقود اشاره دارد که با وجود فعالیت ظاهری، باطن انسان در خواب است.
قرآن کریم، به مثابه آینهای است که حقیقت حال انسان را نشان میدهد و با نفوذ در قلب، او را به سوی یقظه هدایت میکند. این قدرت، در توانایی قرآن برای بیدار کردن انسان از خواب غفلت نهفته است.
درنگ: قرآن کریم، با بیانی ملکوتی، واعظ اعظم است که انسان را از خواب غفلت بیدار میکند.
هدایت و اضلال الهی
آیه «ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا» (سوره کهف، آیه ۱۷) بیان میدارد که هدایت و اضلال، [مطلب حذف شد] : «این از آیات خداست. هر که را خدا هدایت کند، او هدایتیافته است و هر که را گمراه کند، هرگز برای او یاوری راهنما نخواهی یافت.» یقظه، نتیجه عنایت الهی است و انسان به تنهایی قادر به بیدار شدن نیست. خداوند، با واسطههایی مانند پیامبران، مصیبتها یا نعمتها، انسان را به سوی یقظه رهنمون میسازد.
این واسطهها، به مثابه مشعلهایی هستند که در تاریکی غفلت، راه را روشن میکنند و انسان را به سوی نور هدایت میبرند.
درنگ: یقظه، نتیجه عنایت الهی است و واسطههایی مانند پیامبران یا مصیبتها، ابزارهای خداوند برای بیداری انساناند.
بخش پنجم: غواشی طبیعت و تجرد
غواشی طبیعت، مانع نور فطرت
انسان، در غواشی طبیعت (تعلقات مادی و معنوی) غرق شده و از نور فطرت خویش دور افتاده است. این غواشی، به مثابه پردههایی هستند که نور فطرت را پوشانده و انسان را در خواب غفلت نگه میدارند. قرآن کریم، انسان غافل را به «رقود» توصیف میکند که فراتر از خواب معمولی است و با لگد یا هشدارهای عادی بیدار نمیشود.
این حالت، به مثابه غرق شدن در دریای ماده است که انسان را از ساحل فطرت دور میکند. یقظه، جرقهای است که این پردهها را کنار زده و انسان را به سوی نور فطرت بازمیگرداند.
درنگ: غواشی طبیعت، مانع نور فطرتاند و یقظه، انسان را از این پردهها رها میسازد.
تجرد از لباسهای مادی و معنوی
یقظه، نیازمند تجرد از لباسهای مادی و معنوی است. این لباسها، شامل مال، علم، فضل و حتی تقوا هستند که اگر اصالت یابند، مانع نور فطرت میشوند. تجرد، به معنای رهایی از تعلقات است که سالک را به سوی حقیقت سوق میدهد. این رهایی، به مثابه خلع لباسهای سنگین دنیوی است که روح را سبک کرده و به سوی آسمان معرفت پرواز میدهد.
درنگ: یقظه، مستلزم تجرد از لباسهای مادی و معنوی است که مانع نور فطرت میشوند.
بخش ششم: روانشناسی یقظه
خواب و بیداری در روانشناسی
از منظر روانشناختی، خواب غفلت در مراحل مختلف (سبک تا عمیق) رخ میدهد. یقظه، به مثابه بیداری از خواب سبک است که انسان را به سوی آگاهی اولیه هدایت میکند. برخی انسانها با کوچکترین هشدار بیدار میشوند، در حالی که برخی دیگر، حتی با شدیدترین تکانها، در خواب عمیق غفلت باقی میمانند.
این تفاوت، به مثابه تفاوت میان خاکی است که با نسیمی تکان میخورد و صخرهای که در برابر طوفان استوار میماند. یقظه، جرقهای است که خاک نرم قلب را تکان داده و به سوی بیداری سوق میدهد.
درنگ: یقظه، از منظر روانشناختی، بیداری از خواب سبک غفلت است که انسان را به سوی آگاهی اولیه هدایت میکند.
بخش هفتم: جمعبندی و نتیجهگیری
باب یقظه، بهعنوان سرآغاز سلوک عرفانی، نقطه عطفی است که انسان را از خواب غفلت به سوی نور معرفت رهنمون میسازد. این درسگفتار، با نقد آیه انتخابشده توسط خواجه عبدالله انصاری و پیشنهاد آیهای از سوره کهف، به تبیین دقیق مفهوم یقظه پرداخته و تمایز آن با قیام را روشن ساخته است. یقظه، بیداری غیرارادی از خواب غفلت است که به واسطه عنایت الهی و با واسطههایی مانند قرآن کریم، پیامبران یا مصیبتها رخ میدهد. این بیداری، مقدمهای برای قیام ارادی و حرکت در مسیر الهی است.
قرآن کریم، با بیانی ملکوتی و تمثیلهایی مانند داستان اصحاب کهف، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند. غواشی طبیعت، مانع نور فطرتاند، و یقظه، با تجرد از این تعلقات، انسان را به سوی فطرت اولیه بازمیگرداند. این درس، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیلهای عمیق، منبعی جامع برای فهم باب یقظه و جایگاه آن در سلوک عرفانی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی