متن درس
منازل السائرین: یقظه و رهبت: تأمل در جنايات نفس و تدارک آن در سلوک عرفانی
تحلیل و تبیین باب یقظه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه چهل و نهم -باب یقظه- بخش چهارم)
مقدمه: یقظه، دروازه سلوک و رهبت، آینه جلال الهی
کتاب شریف منازل السائرین، اثر خواجه عبدالله انصاری با شرح عارف واصل کمالالدین عبدالرزاق قاسانی، نقشهای دقیق و نظاممند از مراحل سلوک عرفانی ارائه میدهد که سالک را از ظلمات غفلت به سوی نور قرب الهی هدایت میکند. درس چهل و نهم این اثر، بهعنوان چهارمین درس از باب یقظه، به تبیین مرتبه دوم یقظه، یعنی رهبت یا خوف از جنايات نفس و ضرورت تدارک آنها میپردازد. یقظه، بهمنزله مبدأ سلوک، در سه مرتبه رغبت، رهبت و انتباه تجلی مییابد که در این میان، رهبت با تمرکز بر اسمای جلالی مُضل و منتقم، سالک را به بازبینی گناهان، درک خطر آنها و تلاش برای رهایی از اسارت جرم وامیدارد. این درس، با بهرهگیری از تمثیلات عینی، تحلیلهای قرآنی و روانشناختی، فرآیند دشوار بیداری رهبتی را ترسیم کرده و بر نقش رحمانیت الهی در نجات سالک از چنگال عقوبت تأکید میورزد.
بخش اول: یقظه، وصف بیداری و مراتب آن
ساختار سهگانه یقظه
یقظه، بهمنزله دروازه ورود به سلوک عرفانی، وصفی است معنوی که در سه مرتبه رغبت، رهبت و انتباه متجلی میشود. رغبت، میل به نعمات الهی است که با اسمای جمالی هادی، منعم و مهدی همراه است و سالک را به سوی رستگاری هدایت میکند. رهبت، خوف از جنايات نفس و عقوبت الهی است که با اسمای جلالی مُضل و منتقم پیوند دارد و سالک را به بازبینی و تدارک گناهان وامیدارد. انتباه، توجه علّی به علل و مبادی است که سالک را به آگاهی عمیق از حقیقت وجود خویش میرساند. این مراتب، بهسان سه پلهاند که سالک را از خواب غفلت به سوی بیداری کامل بالا میبرند.
قرآن کریم در سوره رعد، آیه ۱۱ میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (: خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند). این آیه، لزوم بیداری و تحول درونی در فرآیند یقظه را تأیید میکند.
رغبت و رهبت، دو نیروی محرک بیداری
رغبت و رهبت، دو نیروی مکمل در فرآیند بیداریاند. رغبت، میل به منافع الهی و جاذبه نعمات است که سالک را به سوی اسمای جمالی هدایت میکند. رهبت، خوف از گناهان و عقوبت الهی است که با تجلی اسمای جلالی، سالک را از غفلت بازمیدارد. این دو نیرو، بهسان دو بالاند که سالک را در آسمان سلوک به پرواز درمیآورند: رغبت با لطافت جمال و رهبت با صلابت جلال.
این تعادل میان جمال و جلال، سالک را از یکسویهنگری مصون داشته و او را به سوی کمال متعادل هدایت میکند.
بخش دوم: رهبت، تأمل در جنايات نفس
مطالعه جنايات و وقوف بر خطر
مرتبه رهبت، سالک را به مطالعه جنايات گذشته و درک خطر آنها وامیدارد. جنايت، هرگونه تخلف از امر الهی است که نفس را در دام اسمای جلالی مُضل و منتقم گرفتار میسازد. مطالعه جنايات، به معنای بازبینی دقیق اعمال گذشته است که سالک را از غفلت به خودآگاهی میرساند. وقوف بر خطر، آگاهی از آثار وضعی گناهان است که هر فعل را به عقوبتی متصل میکند. این آگاهی، بهسان آینهای است که زشتی گناهان را به سالک نشان میدهد و او را به تدارک و اصلاح وامیدارد.
قرآن کریم در سوره زمر، آیه ۵۳ میفرماید: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا (: بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف کردهاید، از رحمت خدا نومید نشوید، زیرا خدا همه گناهان را میآمرزد). این آیه، امید به رحمت الهی را در کنار آگاهی از گناهان تأیید میکند.
خوف بهعنوان نشانه بیداری
فقدان خوف از گناهان، نشانه خواب معنوی و غفلت است. سالک بیدار، با احساس رهبت، گناهان خود را بازبینی کرده و از آثار آنها در هراس میافتد. این خوف، نه ترسی فلجکننده، بلکه نیروی محرکی است که سالک را به سوی اصلاح و تدارک هدایت میکند. خوف، بهسان زنگ خطری است که سالک را از خطر سقوط در دام مُضل و منتقم آگاه میسازد.
این خوف، سالک را از بیتفاوتی به سوی مسئولیتپذیری در برابر اعمالش سوق میدهد و زمینهساز تحول وجودی اوست.
پیوند مُضل و منتقم در رهبت
در مرتبه رهبت، اسمای جلالی مُضل و منتقم نقش کلیدی دارند. مُضل، با گمراهی، سالک را به سوی عقوبت منتقم هدایت میکند و این دو اسم، با اجرای عدالت الهی، سالک را از غفلت بیدار میکنند. مُضل، بهسان راهنمایی است که سالک را به سوی پرتگاه عذاب میبرد، و منتقم، قاضی عادلی است که حکم عقوبت را اجرا میکند. این پیوند، سالک را در برابر عواقب گناهانش هوشیار میسازد.
قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۸۱ میفرماید: بَلَىٰ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (: آری، هرکس که بدی کسب کند و گناهش او را دربر گیرد، اینان اهل آتشاند و در آن جاودانهاند). این آیه، پیوند گناه و عقوبت را تأیید میکند.
بخش سوم: اقسام جنايات و تدارک آنها
تقسیمبندی جنايات
جنايات نفس، به پنج دسته تقسیم میشوند که هرکدام شیوه خاصی برای تدارک دارند: ۱) جناياتی که نیازمند توبهاند، مانند گناهان قلبی و معنوی؛ ۲) جناياتی که مستلزم رد مظالماند، مانند حقوق مالی دیگران؛ ۳) جناياتی که قضا لازم دارند، مانند روزه یا نماز فوتشده؛ ۴) جناياتی که مستوجب کفارهاند، مانند شکستن عمدی روزه؛ ۵) جناياتی که قصاص یا حد را ایجاب میکنند، مانند قتل یا جرایم سنگین. این تقسیمبندی، بهسان نقشهای است که مسیر جبران گناهان را برای سالک روشن میسازد.
این نظاممندی، نشاندهنده حکمت شرع در تهذیب نفس و بازگرداندن سالک به مسیر حق است.
جنايات ربوبی و دشواری تدارک
جنايات ربوبی، قربی و حبی، که به رابطه سالک با حق تعالی مربوط میشوند، از دشوارترین انواع جناياتاند. این گناهان، مانند نقض توحید یا محبت الهی، قلب سالک را تاریک کرده و تدارک آنها نیازمند توبهای عمیق و تحول وجودی است. این جنايات، بهسان زخمهایی عمیق بر روحاند که التیام آنها جز با لطف الهی ممکن نیست.
قرآن کریم در سوره توبه، آیه ۱۰۴ میفرماید: أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ (: آیا ندانستهاند که خداست که توبه را از بندگانش میپذیرد و صدقات را میگیرد؟). این آیه، نقش توبه در جبران جنايات ربوبی را تأیید میکند.
آشفتگی ناشی از بیداری رهبتی
بیداری رهبتی، با آگاهی از جنايات، گاه چنان آشفتگی روانی و معنوی در سالک ایجاد میکند که او را به مرز پریشانی میرساند. این آشفتگی، نشانه عمق تأثیر رهبت است که سالک را از خواب غفلت به سوی بیداری دردناک سوق میدهد. این حالت، بهسان طوفانی است که قلب سالک را درمینوردد، اما با تدارک و تمحیص به آرامش میرسد.
این آشفتگی، مرحلهای گذرا در سلوک است که با صبر و استقامت به تعادل منجر میشود.
بخش چهارم: جنايت بهمنزله اسارت
اسارت در چنگال مُضل و منتقم
جنايت، سالک را به اسارت صاحب جرم، یعنی مُضل و منتقم، درمیآورد. مُضل، با گمراهی، سالک را به سوی عقوبت منتقم هدایت میکند و این اسارت، آزادی معنوی او را سلب میسازد. جنايت، بهسان زنجیری است که نفس را در بند نگه میدارد و سالک را از حرکت به سوی خدا بازمیدارد.
قرآن کریم در سوره اعراف، آیه ۱۷۸ میفرماید: مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي ۖ وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (: هرکس را خدا هدایت کند، او هدایتیافته است و هرکس را گمراه سازد، آنان زیانکاراناند). این آیه، نقش مُضل در گمراهی و زیان را تأیید میکند.
تشبیه جنايت به اسارت باندهای تبهکار
جنايت، به افتادن در دام باندهای تبهکار تشبیه شده است که رهایی از آنها دشوار است. سالک، مانند کسی که در چنگال گروهی فاسد گرفتار شده، برای رهایی از اسارت مُضل و منتقم باید تاوان سنگینی بپردازد. این تشبیه، بهسان آینهای است که عمق اسارت معنوی ناشی از گناه را به تصویر میکشد.
این تشبیه، ضرورت تلاش بیوقفه برای رهایی از گناه را به سالک گوشزد میکند.
دشواری رهایی از رق جنايت
رهایی از اسارت جنايت (رق)، نیازمند تدارک کامل از طریق توبه، کفاره، قضا، رد مظالم یا قصاص است. این فرآیند چنان دشوار است که گاه تنها با مرگ ممکن میشود، زیرا صاحب جرم (منتقم) سالک را رها نمیکند. این دشواری، بهسان راهی سنگلاخ است که سالک را به استقامت وامیدارد.
قرآن کریم در سوره آلعمران، آیه ۹۱ میفرماید: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَىٰ بِهِ (: کسانی که کافر شدند و در حال کفر درگذشتند، اگرچه به اندازه پر شدن زمین از طلا فدیه دهند، از هیچیک پذیرفته نخواهد شد). این آیه، دشواری رهایی از گناهان سنگین را نشان میدهد.
بخش پنجم: تدارک جنايات و تمحیص نفس
تدارک جنايات و شیوههای آن
تدارک جنايات، شامل اقداماتی نظیر توبه، رد مظالم، قضای واجبات، کفاره و پذیرش قصاص یا حد است. سالک باید آثار گناه را با این ابزارها زایل کند تا از اسارت مُضل و منتقم رهایی یابد. تدارک، بهسان جراحی روح است که زخمهای گناه را التیام میبخشد، اما جای زخم را باقی میگذارد.
این فرآیند، نیازمند جدیت و استقامت است تا نفس به طهارت اولیه بازگردد.
تمحیص نفس و بازگشت به طهارت
پس از تدارک جنايات، تمحیص نفس رخ میدهد که سالک را به حالت طهارت اولیه بازمیگرداند. در این مرحله، سالک، مانند انسانی عریان و فروتن، خود را نیازمند لطف الهی مییابد. تمحیص، بهسان آبی زلال است که کدورتهای نفس را میشوید و آن را برای دریافت انوار الهی آماده میسازد.
قرآن کریم در سوره شمس، آیه ۹ میفرماید: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (: هرکس نفس خود را پاکیزه کرد، رستگار شد). این آیه، نقش تمحیص در رستگاری را تأیید میکند.
نقش طاعات در زدودن آثار جنايت
طاعات، پس از تدارک جنايات، نقش کلیدی در پاکسازی نفس و زدودن آثار گناه دارند. سالک با انجام طاعات، مانند روزه، نماز و خیرات، نفس خود را تقویت کرده و جای زخمهای گناه را التیام میبخشد. طاعات، بهسان مرهمیاند که زخمهای روح را درمان کرده و سالک را به سوی کمال هدایت میکنند.
این فرآیند، نفس را برای دریافت انوار هادی و منعم آماده میسازد و سالک را از تاریکی گناه به نور طاعت میرساند.
بخش ششم: تقدم رغبت بر رهبت
لزوم تقدم رغبت بر رهبت
رغبت، بهعنوان انگیزه اولیه، باید بر رهبت مقدم باشد تا از لجبازی و مقاومت نفس جلوگیری شود. اگر رهبت بدون رغبت آغاز شود، نفس به جای اصلاح، لجباز و پرخاشگر میشود. رغبت، بهسان نسیمی است که نفس را به سوی خدا میکشاند، در حالی که رهبت، مانند شلاقی است که تنها پس از آمادگی نفس مؤثر واقع میشود.
قرآن کریم در سوره آلعمران، آیه ۲۰۰ میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (: ای کسانی که ایمان آوردهاید، شکیبایی کنید و پایداری ورزید و مرزبانی کنید و از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید). این آیه، لزوم صبر و تقوا در مسیر سلوک را تأیید میکند.
نقد برخورد جلالی با جامعه جوان
برخورد سخت و جلالی با جامعه جوان، به جای اصلاح، لجبازی و مقاومت ایجاد میکند. جامعه جوان، به دلیل روحیه پرخاشگر و حساس، نیازمند رغبت اولیه است تا با لطافت به سوی حق هدایت شود. این نقد، بهسان هشداری است که ضرورت حکمت در مدیریت نفس و جامعه را گوشزد میکند.
این تحلیل، کاربرد اصول عرفانی در مدیریت اجتماعی را نشان میدهد و بر اهمیت روانشناسی جامعه تأکید دارد.
بخش هفتم: جلال شرع و رحمانیت الهی
جلال شرع و تشبیه به چاقوی ضامندار
جلال شرع، مانند چاقویی ضامندار است که با شدت و جدیت، گناهکار را به سوی عقوبت میکشاند. این صلابت، نشاندهنده جدیت احکام الهی در برابر گناه است که تنها لطف و رحمانیت الهی میتواند سالک را از آن نجات دهد. این تشبیه، بهسان نقشی است که عظمت جلال الهی را در برابر غفلت انسان به تصویر میکشد.
قرآن کریم در سوره نحل، آیه ۱۱۲ میفرماید: وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ (: و خدا مثلی زده است: شهری که امن و آرام بود و روزیش از هر سو به فراوانی میآمد، پس به نعمتهای خدا ناسپاسی کرد و خدا به سزای آنچه میکردند، جامه گرسنگی و ترس به او پوشانید). این آیه، شدت عقوبت در برابر غفلت را نشان میدهد.
نقد غفلت از منتقم
غفلت از اسم منتقم، عامل نزدیکی به گناه است. عدم شناخت جلال الهی، انسان را به سوی گناه سوق میدهد، در حالی که آگاهی از منتقم، سالک را از ارتکاب جنايات بازمیدارد. این نقد، بهسان هشداری است که ضرورت تعادل میان جمال و جلال الهی را یادآوری میکند.
این آگاهی، سالک را به سوی تقوای الهی هدایت میکند و او را از دام غفلت مصون میدارد.
رحمانیت الهی و رهایی از جلال
رحمانیت الهی، با پذیرش استغفار خالص، سالک را از چنگال جلال منتقم نجات میدهد. هنگامی که سالک با اخلاص استغفار کند، احدیت الهی به یاری او میشتابد و مسیر رهایی را هموار میسازد. این رحمانیت، بهسان چشمهای است که قلب سالک را از تاریکی گناه میشوید و او را به سوی نور هدایت میکند.
قرآن کریم در سوره غافر، آیه ۷ میفرماید: الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا (: کسانی که عرش را حمل میکنند و آنان که پیرامون آناند، به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش میطلبند). این آیه، نقش استغفار در رهایی از گناه را تأیید میکند.
بخش هشتم: نقش دعای کمیل در رهایی از جلال
دعای کمیل، بهعنوان مناجاتی از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، تجلی ناله و ضجه سالک در برابر جلال الهی است. در این دعا، سالک با استناد به کرم الهی، از خدا میخواهد که او را از عقوبت حفظ کند: «أنت أکرم من أن تصیع من ربیته أو تبعد من أدنیته أو تشرد إلى البلاء من آویته». این دعا، بهسان پلی است که سالک را از ظلمات جلال به نور جمال الهی رهنمون میسازد.
این مناجات، نشاندهنده پیوند عمیق عرفان و توسل به اهل بیت در رهایی از اسارت گناه است.
بخش نهم: نقد تصور سادهانگارانه از توبه
تصور اینکه با یک استغفار زبانی، گناهان تدارک میشوند، سادهانگارانه است. توبه حقیقی، نیازمند تدارک عملی از طریق کفاره، قضا، رد مظالم یا قصاص است. این نقد، بهسان هشداری است که سالک را از سهلانگاری در توبه بازمیدارد و او را به سوی اصلاح عملی هدایت میکند.
این تأکید، بر تفاوت میان توبه زبانی و توبه عملی در سلوک عرفانی دلالت دارد.
بخش دهم: نقد نسخههای نادرست
برخی نسخههای متنی، بهاشتباه «من رقّها» (رهایی از اسارت) را به «من رمقها» (آلودگی نفس) تغییر دادهاند که با مفهوم جنايت بهمنزله اسارت ناسازگار است. نسخه صحیح، بر اسارت جنايت و ضرورت رهایی از آن تأکید دارد. این نقد، بهسان چراغی است که اصالت متون عرفانی را روشن میسازد.
این دقت، اهمیت حفظ اصالت متون عرفانی را در انتقال مفاهیم نشان میدهد.
جمعبندی
درس چهل و نهم منازل السائرین، با تمرکز بر مرتبه رهبت در باب یقظه، فرآیند بیداری معنوی از طریق خوف از جنايات نفس را تبیین میکند. یقظه، بهعنوان مبدأ سلوک، در سه مرتبه رغبت، رهبت و انتباه تجلی مییابد که رهبت، با تأکید بر اسمای جلالی مُضل و منتقم، سالک را به بازبینی گناهان، درک خطر آنها و تدارک از طریق توبه، کفاره، قضا، رد مظالم یا قصاص وامیدارد. جنايات، بهسان زنجیری نفس را در اسارت نگه میدارند و رهایی از آنها، فرآیندی دشوار است که نیازمند استقامت و طاعات برای تمحیص نفس است. رغبت، بهعنوان انگیزه اولیه، بر رهبت مقدم است تا از لجبازی نفس جلوگیری کند. جلال شرع، مانند چاقویی ضامندار، گناهکار را به عقوبت میکشاند، اما رحمانیت الهی و توسل به دعای کمیل، سالک را به سوی رهایی هدایت میکنند. این درس، بر ضرورت پیشگیری از گناه، تدارک عملی و پناه به رحمت الهی تأکید میورزد.