متن درس
منازل السائرین: معرفت زیاده و نقصان: تأملی عرفانی در باب یقظه
تحلیل و تبیین باب یقظه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه پنجاه و دوم -باب یقظه- بخش هفتم)
دیباچه
باب یقظه، از منازل بنیادین سلوک عرفانی در کتاب شریف منازل السائرین، به بیداری وجودی سالک از غفلت و توجه به اسباب و علل زیاده و نقصان ایام و اعمال اشاره دارد. این بیداری، که چونان طلوع آفتاب معرفت بر ظلمت غفلت میتابد، سالک را به تأمل در چگونگی افزایش یا کاهش عمر، موفقیت یا شکست، و کمال یا نقصان کردار دعوت میکند. درس هفتم این باب، با تأکید بر سه رکن اساسی—سماع العلم، اجابة دواعی الحرمة، و صحبة السالکین—مسیر دستیابی به معرفتی عمیق و تحولآفرین را ترسیم مینماید.
بخش نخست: مبانی معرفت زیاده و نقصان
مفهوم زیاده و نقصان ایام
معرفت زیاده و نقصان ایام، به شناخت علل و اسباب حاکم بر عمر، اعمال و کردار انسان اشاره دارد. این معرفت، که چونان کلیدی برای گشودن قفل اسرار وجودی است، سالک را به تأمل در چگونگی طولانی یا کوتاه شدن عمر، موفقیت یا شکست، و کمال یا نقصان اعمال وا میدارد. در این راستا، متن اصلی چنین آغاز میشود:
وَ أَمَّا مَعْرِفَةَ الزِّیَادَةِ وَ النَّقْصَانِ مِنَ الْأَیَّامِ فَإِنَّهَا تَسْتَقِیمُ بِثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ: بِسَمَاعِ الْعِلْمِ، وَ إِجَابَةِ دَوَاعِی الْحُرْمَةِ وَ صُحْبَةِ السَّالِکِینَ.
ترجمه: «و اما شناخت افزایش و کاهش روزها، به سه چیز استوار است: شنیدن علم، پاسخ به دعوتهای حرمت، و همنشینی با سالکان.»
این معرفت، که از طریق سه عامل کلیدی محقق میشود، به سالک امکان میدهد تا به ریشههای وجودی اعمال و تأثیرات آنها بر حیات خویش پی ببرد. همانگونه که باغبانی با شناخت خاک و آب و نور، به پرورش نهال میپردازد، سالک نیز با درک این عوامل، به تربیت نفس و کمال وجود خویش همت میگمارد.
درنگ: معرفت زیاده و نقصان، به معنای درک علل و اسباب افزایش یا کاهش عمر و کمال اعمال است که از طریق سه رکن سماع العلم، اجابة دواعی الحرمة، و صحبة السالکین محقق میشود. |
اهمیت شناخت علل و اسباب
سالک برای دستیابی به بصیرت عرفانی، باید به علل و اسباب حاکم بر حیات و اعمال خویش توجه کند. این شناخت، که فراتر از تحلیلهای ظاهری است، به ریشههای الهی و وجودی کردار میپردازد. متن اصلی تأکید میکند که سالک باید بداند «چگونه شخصی عمرش طولانی یا کوتاه میشود و یا اینکه چگونه مشکل پیدا میکند و یا شکست میخورد و یا موفق میشود.» این تأمل، چونان آینهای است که حقیقت اعمال را به سالک نشان میدهد و او را از غفلت به سوی بیداری رهنمون میسازد.
بخش دوم: ارکان معرفت زیاده و نقصان
سه رکن بنیادین
برای دستیابی به معرفت زیاده و نقصان، سه رکن اساسی معرفی شدهاند: سماع العلم (شریعت)، اجابة دواعی الحرمة (حرمتهای الهی)، و صحبة السالکین (طریقت). این ارکان، که چونان سه پایه یک خیمه معرفتاند، سالک را در مسیر بیداری و کمال استوار میسازند.
- باب العلم (شریعت): کسب دانش شریعت، که به معنای سماع العلم است، پایه نخست معرفت است. شریعت، چونان نقشهای است که مسیر سلوک را ترسیم میکند.
- باب السلوک (طریقت): همنشینی با سالکان، که به صحبة السالکین اشاره دارد، سالک را در مسیر عملی سلوک هدایت میکند.
- اجابة دواعی الحرمة: رعایت حرمتهای الهی، که به نفس سالک بازمیگردد، ظرف فاعلی برای تحول وجودی است.
این سه رکن، که به ترتیب به دانش، عمل و مصاحبت اشاره دارند، در ترکیب با یکدیگر، سالک را به وصول به حقیقت رهنمون میسازند.
درنگ: سه رکن سماع العلم، صحبة السالکین، و اجابة دواعی الحرمة، به ترتیب به شریعت، طریقت، و رعایت حرمتهای الهی اشاره دارند که در کنار یکدیگر، معرفت زیاده و نقصان را محقق میسازند. |
ترتیب ارکان و نقش اجابة دواعی الحرمة
متن اصلی پیشنهاد میدهد که اجابة دواعی الحرمة باید در جایگاه سوم قرار گیرد، زیرا شریعت و طریقت به مسیر (طریق) مربوطاند، درحالیکه رعایت حرمتها به نفس سالک (فاعل) وابسته است. این تمایز، بر اهمیت نقش فعال سالک در سلوک تأکید دارد. شریعت و طریقت، چونان دو بالاند که سالک را به پرواز درمیآورند، اما اجابة دواعی الحرمة، چونان قلب تپندهای است که حیات معنوی را به او میبخشد.
انس با عالمان و سالکان
برای دستیابی به معرفت، سالک باید با عالمان شریعت و سالکان طریقت انس گیرد و حرمت اشیا و موجودات را پاس دارد. این انس، که چونان پیوندی عمیق با سرچشمههای معرفت است، به تحول درونی سالک منجر میشود. متن اصلی تأکید میکند که «انس با علماء و اهل دانش و اهل سلوک» سالک را به سوی معرفت زیاده و نقصان هدایت میکند.
بخش سوم: شریعت، طریقت، و حقیقت
تمایز شریعت، طریقت، و حقیقت
شریعت و طریقت، مسیرهای رسیدن به حقیقتاند، اما حقیقت، مقصد نهایی و حضور در محضر حق است. حقیقت، که چونان آفتاب درخشان در اوج آسمان معرفت میدرخشد، وصولی و شهودی است و فراتر از مسیرهای شریعت و طریقت قرار دارد. متن اصلی تأکید میکند که «حقیقت راه نیست بلکه حضور الحق است فی جنب الله است، ظرف ظهور و بروز وصولی است.» این تمایز، نشاندهنده مرتبه بالای حقیقت است که سالک را به قرب کامل میرساند.
درنگ: شریعت و طریقت، مسیرهای سلوکاند، اما حقیقت، مقصد نهایی و حضور در محضر الهی است که وصولی و شهودی است. |
محدودیت شریعت و طریقت
شریعت و طریقت، اگرچه ضروریاند، برای شناخت کامل علل و اسباب عالم کافی نیستند. حقیقت، به دلیل اتصال به مقام الهی، امکان درک عمیقتر و جامعتری از علل وجودی فراهم میکند. متن اصلی میفرماید: «با طریقت و شریعت نمیتوان تمام اسباب و علل را یافت بلکه حقایق عالم، کاستیها و بسیاریها و زیادتها بیش از ظرف طریقت و شریعت است.» این بیان، بر محدودیتهای شریعت و طریقت و برتری حقیقت تأکید دارد.
دیدگاه اولیای الهی
اولیای الهی، به دلیل اتصال به حقیقت، از منظر الهی به عالم مینگرند، نه از دیدگاه محدود انسانی. این دیدگاه، که چونان نگریستن از قلهای رفیع به دشتهای گسترده است، امکان درک عمیقتری از اسباب و علل را فراهم میکند. متن اصلی میفرماید: «اولیاء محبوبین از بالا به هستی و موجودات نظر میافکنند نه از پایین.»
بخش چهارم: عالمان، سالکان، و اولیای الهی
شناخت عالم و سالک
شناخت عالم شریعت و صاحب طریقت، مستلزم درک شباهت وجودی با اولیای الهی است. این شناخت، که چونان یافتن ستارهای درخشان در آسمان تاریک است، از طریق انطباق با سیره اولیا ممکن میشود. متن اصلی میپرسد: «عالِم به شریعت کیست؟ صاحب طریقت کیست؟ … باید دید اولیاء الهی کیانند؟» پاسخ این پرسش، در تمییز بین عالمان حقیقی و مدعیان نهفته است.
شباهت با اولیای معصومین
هر کس که با اولیای معصومین شباهت وجودی یابد، شاهد سرّ است. این شباهت، که چونان انعکاس نور در آینهای صیقلی است، از طریق تقلید از خلق و خوی اولیا محقق میشود. متن اصلی تأکید میکند که باید دید «اولیاء معصومین چه خُلق و خویی داشتهاند؟ چه کارهایی میکردهاند؟ چه جایگاهی داشتهاند؟»
بخش پنجم: شرح و تبیین متن اصلی
تفسیر عبارت اصلی
متن اصلی، با شرح عبارت آغازین، به تبیین سه رکن معرفت میپردازد:
وَ أَمَّا مَعْرِفَةَ الزِّیَادَةِ وَ النَّقْصَانِ مِنَ الْأَیَّامِ، فَإِنَّهَا تَسْتَقِیمُ بِثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ … بِسَمَاعِ الْعِلْمِ … وَ إِجَابَةِ دَوَاعِی الْحُرْمَةِ … وَ صُحْبَةِ السَّالِکِینَ.
این معرفت، از طریق علم (شریعت)، رعایت حرمتها (حقیقت)، و همنشینی با سالکان (طریقت) در دل سالک سایه میافکند. این سایه، که چونان نور معرفت بر قلب سالک میتابد، او را به سوی وصول هدایت میکند.
اهمیت علم و موعظه
معرفت زیاده و نقصان، وابسته به یادگیری و تمییز اعمال نجاتبخش و نیک است. متن اصلی میفرماید: «انما لا یمکن ولا یصح معرفة الزیادة والنقصان الا باتعلّم … لانها موقوفةٌ على تمییز المنجیات والصالحات.» علم و موعظه، ابزارهای اصلی برای تشخیص اعمال منجی و صالحاند که سالک را از مهلکات دور میکنند.
رعایت حرمتها و تعظیم شعائر
شناخت حرمتها، به معنای رعایت تکالیف و احکام شرعی است که نباید نقض شوند. متن اصلی تأکید میکند: «و بمعرفة الحرمات … و هی التکالیف والاحکام الشرعیة التی لا یحل هتکها حتی یعظّمها.» این رعایت، به تعظیم شعائر الهی منجر میشود، چنانکه قرآن کریم میفرماید:
وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ
: «و هر کس شعائر خدا را بزرگ دارد، این از تقوای دلهاست» (الحج: ۳۲).
این آیه، بر اهمیت عمل به احکام و تأثیر آن بر قلب سالک تأکید دارد.
درنگ: تعظیم شعائر الهی، نشانه تقوای قلبی است که از طریق عمل به احکام و رعایت حرمتها محقق میشود. |
اجابت دواعی الحرمة
اجابت دواعی الحرمة، به معنای عمل به احکام و بزرگداشت آنهاست. متن اصلی میفرماید: «فان اجابةَ دواعیها تعظیمُها، اجابت دواعی، عمل به آنها و بزرگداشت آنهاست.» این عمل، فراتر از رعایت ظاهری، به تحول درونی و اتصال قلبی به حق اشاره دارد.
بخش ششم: مصاحبت و تأثیر آن
نقش مصاحبت با عالمان زاهد
معرفت کامل، تنها از طریق مصاحبت با عالمان زاهد و صالح که در مسیر سلوکاند، محقق میشود. متن اصلی میفرماید: «و ذلک لا یتمُ الا بحصبة العلماء الزاهدین الصالحین من السالکین.» این عالمان، به دلیل زهد و صلاح، الگوهای مناسبی برای هدایت سالک به سوی حقیقتاند.
چالشهای یافتن عالم زاهد
یافتن عالم زاهد و صالح، به دلیل غلبه دنیا و مادیات، همواره چالشبرانگیز بوده است. متن اصلی میفرماید: «زاهد صالح سالک که امروز پیداکردنش مشکل است و دیروز هم مشکل داشتیم امروز مشکل داریم دنیا آمده گرفتار کرده.» این چالش، ضرورت بصیرت در انتخاب مرشد و عالم حقیقی را نشان میدهد.
تأثیر مصاحبت
مصاحبت با اهل صلاح، بیش از هر چیز بر نفس سالک تأثیر میگذارد. متن اصلی تأکید میکند: «فان النفس لا تتأثر بشیء کالصحبة.» این تأثیر، به دلیل انفاس قدسیه سالکان و عالمان زاهد است که نفس را متحول میکند.
درنگ: مصاحبت با اهل صلاح، بیش از هر چیز بر نفس سالک تأثیر میگذارد و آن را به سوی کمال هدایت میکند. |
اهل صلاح و انسلاخ از طباع
اهل صلاح، کسانیاند که از طباع نفسانی و عادات سوء منسلخ شدهاند. متن اصلی میفرماید: «اهل صلاح … والمنسلخین عن رسوم الطباع.» انسلاخ، که چونان کندن پوست نفسانی است، فرآیندی دردناک اما ضروری برای سلوک است.
بخش هفتم: عدالت، علم، و خلع عادات
اهمیت عدالت و علم
عدالت و علم، در کنار صفای باطن، برای هدایت سالک در طریقت ضروریاند. متن اصلی تأکید میکند: «در باب طریقت هم وضع به همینگونه است، یعنی باید صفای باطن خود را داشته باشد و طهارت نفسی را با علم به شریعت و طریقت و حقیقت داشته باشد.» بدون عدالت و علم، طریقت به گمراهی منجر میشود.
خلع عادات
محور سلوک، خلع عادات نفسانی است، زیرا نفس اماره بالسوء است. متن اصلی میفرماید: «و ملاك ذلك كلُّهُ خلع العادات … ان النفس امارة بالسوء.» این خلع، نیازمند تلاش مستمر برای رهایی از نفسانیات و کسب خوی الهی است.
درنگ: خلع عادات نفسانی، محور سلوک است که سالک را از نفسانیات رها و به خوی الهی نزدیک میکند. |
غفلت و بطالت
نفس، به دلیل عادت به بطالت، شهوات، و خلع از خیرات، از مسیر کمال دور میشود. متن اصلی میفرماید: «فان النفس تعوّدت بالبطالة … والرکون الى الشهوات واللذات، و محبة الخلاعة.» خلعة، به معنای بیخیالی و دوری از خیرات، مانع اصلی سلوک است.
بخش هشتم: عزائم، رخصتها، و غفلت
التزام به عزائم
سالک بیدار باید عادات نفسانی را با التزام به عزائم کنار بگذارد. متن اصلی میفرماید: «فیجب علیها عند تیقظها أن تخلعها بالتزام العزائم … فانها لوازم النوم والغفلة.» عزائم، تعهد به واجبات بدون سهلانگاری است که مسیر سلوک را هموار میکند.
غفلت از مشکلات دیگران
غفلت از مشکلات دیگران، نشانهای از غفلت عمیق نفسانی است. متن اصلی تأکید میکند: «موقعی که بیخیال از مشکلات دیگران میشود باز هم غافل است و باید انسان به خدا پناه ببرد از این غفلتها.» سالک حقیقی، نسبت به درد دیگران بیتفاوت نیست.
درد و کمال
درد و رنج، کوره کمال است که سالک را به سوی حقیقت هدایت میکند. متن اصلی میفرماید: «بزرگترین راه گشایش درد است، بیدردی بدترین غفلت است.» اولیای خدا از طریق تحمل سختیها و حرمان به کمال میرسند.
درنگ: درد و رنج، کوره کمال است که سالک را از غفلت رها و به سوی حقیقت هدایت میکند. |
نقد بطالت
بطالت، به حدی در جامعه نفوذ میکند که تلاش برای رهایی از آن مورد تمسخر قرار میگیرد. متن اصلی میفرماید: «گاهى هم بطالت به جایى میرسد که اگر بندهی خدایى هم بخواهد بطالت نداشته باشد مسخرهاش میکنند.» این نقد، ضرورت مقاومت در برابر هنجارهای منفی را نشان میدهد.
جمعبندی
درس پنجاه و دوم منازل السائرین، در باب یقظه، به بیداری وجودی سالک از غفلت و شناخت علل زیاده و نقصان ایام میپردازد. سه رکن سماع العلم، اجابة دواعی الحرمة، و صحبة السالکین، به ترتیب به شریعت، حقیقت، و طریقت اشاره دارند و سالک را به سوی معرفت و کمال هدایت میکنند. شریعت و طریقت، مسیرهای سلوکاند، اما حقیقت، مقصد نهایی و حضور در محضر الهی است. اولیای خدا، با خلع عادات نفسانی و التزام به عزائم، از غفلت و بطالت رها میشوند و به کمال میرسند.
با نظارت صادق خادمی |