در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 55

متن درس





بازنویسی درس پنجاه و پنجم: حقایق توبه در سلوک عرفانی

منازل السائرین: حقایق توبه در سلوک عرفانی

تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۵- باب توبه- بخش سوم)

مقدمه: توبه، بازگشت وجودی به سوی حق

توبه در سلوک عرفانی، نه صرفاً عملی شرعی، بلکه سفری وجودی است که سالک را از ظلمت غفلت به نور معرفت رهنمون می‌سازد. در اندیشه عرفانی منازل السائرین، توبه منزلگاهی است که پس از بیداری (یقظه) و با پیش‌نیازهایی چون محاسبه و مراقبه، به‌عنوان پلی میان گناه و قرب الهی پدیدار می‌شود. درس پنجاه و پنجم، با تمرکز بر سه حقیقت بنیادین توبه—تعظیم جرم، اتهام توبه، و طلب اعذار خلق—به تبیین این فرآیند عمیق می‌پردازد.

بخش اول: حقایق توبه و پیش‌نیازهای آن

حقایق سه‌گانه توبه

در کلام آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، توبه دارای سه حقیقت بنیادین است:

تعظیم الجنایة (بزرگ‌انگاری گناه)، اتهام التوبة (شک در مقبولیت توبه)، و طلب اعذار الخلیقة (عذرخواهی از خلق).


این سه رکن، توبه را از یک عمل ظاهری به تحولی وجودی ارتقا می‌دهند. تعظیم جرم، سالک را به درک عظمت گناه در برابر حق رهنمون می‌سازد؛ اتهام توبه، او را در حالت احتیاط و تلاش مستمر نگه می‌دارد؛ و طلب اعذار خلق، مسئولیت او را در برابر عالم و مخلوقات آشکار می‌کند.

توبه، چونان درختی است که ریشه در بیداری از غفلت دارد و شاخسار آن در معرفت به حق و خلق شکوفا می‌شود. این سه حقیقت، چونان سه رکن یک بنای عظیم، توبه را به منزلتی رفیع در سلوک عرفانی تبدیل می‌کنند.

پیش‌نیازهای توبه: یقظه، محاسبه، و مراقبه

پیش از ورود به ظرف توبه، سالک باید از خواب غفلت بیدار شود (یقظه)، گذشته خود را محاسبه کند، و نسبت به آینده مراقبت نماید. یقظه، چونان طلوع خورشید معرفت است که تاریکی غفلت را می‌زداید. محاسبه، آیینه‌ای است که اعمال گذشته را در برابر دیدگان سالک می‌نهد، و مراقبه، چونان نگهبانی است که از ورود گناهان جدید جلوگیری می‌کند. آیت‌الله نکونام تأکید می‌ورزند که بدون این مقدمات، توبه فاقد بنیاد معرفتی است و سالک نمی‌داند از چه باید توبه کند.

نقد ایشان بر ترتیب منازل السائرین، که توبه را بلافاصله پس از یقظه قرار داده، از همین منظر است. سالک تازه‌بیدارشده، بدون محاسبه و مراقبه، نمی‌تواند به عمق گناهان خود پی ببرد و توبه‌اش سطحی خواهد بود. این نقد، چونان چراغی راهنما، بر ضرورت نظم منطقی در سلوک عرفانی تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: تعظیم الجنایة، درک عظمت گناه

مفهوم تعظیم جرم

تعظیم الجنایة، به معنای بزرگ‌انگاری گناه، شرط اولیه تحقق توبه است. بدون درک عظمت گناه، پشیمانی در دل سالک ریشه نمی‌دواند، و بدون پشیمانی، توبه به بار نمی‌نشیند. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «تا گناهی بزرگی خودش را پیدا نکند، هیچ‌گاه انسان پشیمان نمی‌شود.» این بزرگ‌انگاری، نه به نسبیت گناهان، بلکه به مخالفت با حق تعالی وابسته است.

گناه، چونان خاری است که در پای سالک فرو می‌رود، و تنها با درک عمق این زخم است که او به سوی درمان توبه گام برمی‌دارد. این درک، نیازمند معرفت به عظمت حق و ضعف مخلوق است.

دو دیدگاه به عظمت گناه

گناه از دو منظر بررسی می‌شود: یکی از حیث عصيان (شدت فعل گناه)، و دیگری از حیث مخالفت با مولا (خالق قوی). در دیدگاه نخست، گناهان به بزرگ و کوچک تقسیم می‌شوند؛ مثلاً قتل، عظیم‌تر از سیلی زدن است. اما این دیدگاه، نسبی است و عظمت واقعی گناه را نشان نمی‌دهد، زیرا هر گناهی در مقایسه با گناهان دیگر، بزرگ‌تر یا کوچک‌تر جلوه می‌کند.

در دیدگاه دوم، که اولیای خدا و سالکان طریق معرفت به آن نظر دارند، هر گناه، صرف‌نظر از شدت ظاهری آن، چونان مخالفتی با مولای حکیم عظیم است. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «مخالفت در برابر حق، همه‌اش بزرگ است.» این دیدگاه، گناه را از منظر وجودی و در محضر الهی می‌نگرد، نه از منظر نسبیت ظاهری.

عظمت گناه در سلوک عرفانی، نه به شدت فعل، بلکه به مخالفت با حق وابسته است؛ هرچند کوچک، در برابر مولا عظیم است.

رؤیت حق و عظمت گناه

سالک در مسیر سلوک، با رؤیت حق به مرتبه‌ای می‌رسد که حتی کوچک‌ترین گناه—مانند خاراندن گوش در محضر الهی—عظیم جلوه می‌کند. این رؤیت، چونان آینه‌ای است که عظمت حق را در برابر ضعف مخلوق آشکار می‌سازد. آیت‌الله نکونام با تمثیلی زیبا می‌فرمایند: «مثلاً کسی در مقابل عالم بزرگی نشسته و یک مگسی در گوشش رفته، دستش را بلند نمی‌کند که آن را بیرون کند، چون جسارت است.» این تمثیل، بر رعایت ادب در محضر حق تأکید دارد.

در این مقام، گناه از منظر فاعلی (مخالفت با حق) سنجیده می‌شود، نه از منظر فعلی (شدت گناه). سالک، با معرفت به حق، هر گناهی را در برابر او عظیم می‌بیند، و این معرفت، او را به عصمت نزدیک می‌کند.

بخش سوم: اتهام التوبة، شک در مقبولیت توبه

مفهوم اتهام توبه

اتهام التوبة، به معنای شک در مقبولیت توبه نزد حق تعالی است. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «اصل این است که توبه مورد قبول واقع نشده، مگر اینکه دلیلی بر قبول آن یافت شود.» این شک، سالک را در حالت احتیاط و تلاش مستمر نگه می‌دارد، تا توبه‌اش به کمال برسد.

توبه، چونان عمل جراحی است که نیازمند برش (قطع گناه)، دوخت (اصلاح)، و التیام (قبول) است. این فرآیند، دشوار و پیچیده است، و سالک نمی‌تواند به صرف انجام فعل توبه، از مقبولیت آن اطمینان یابد. این تردید، چونان نگهبانی است که سالک را از غرور و خودبینی بازمی‌دارد.

نشانه‌های قبول توبه

کشف مقبولیت توبه، از طریق نشانه‌هایی چون رخت بربستن گناه از دل، افزایش توفیق در خیرات، یا رؤیت اولیای الهی در خواب یا بیداری ممکن می‌شود. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «اگر ملاحظه نمود که این گناه از دل رخت بر بسته، این خودش دلیلی بر قبولی توبه است.» همچنین، بلایا و گرفتاری‌ها می‌توانند نشانه‌ای از قبول توبه باشند، زیرا این مصائب، چونان آتش پاک‌کننده، گناهان را می‌زدایند.

این نشانه‌ها، چونان ستارگان راهنما، مسیر سالک را روشن می‌کنند و او را از تردید به اطمینان رهنمون می‌سازند. اما این اطمینان، هرگز به غرور نمی‌انجامد، زیرا سالک همواره در حال اتهام توبه است.

اتهام توبه، سالک را به تلاش مستمر برای اثبات مقبولیت توبه وا می‌دارد، و نشانه‌های قبول، چونان خیرات و بلایا، مسیر او را روشن می‌سازند.

بخش چهارم: طلب اعذار الخلیقة، عذرخواهی از خلق

مفهوم طلب اعذار خلق

طلب اعذار الخلیقة، به معنای عذرخواهی از تمامی مخلوقات متأثر از گناه سالک است. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «گناه، در عالم پیچیده و به خلق اثر کرده است.» این حقیقت، مسئولیت سنگین سالک را در برابر عالم و مخلوقات نشان می‌دهد. گناه، چونان موجی است که در دریای وجود منتشر می‌شود و تمامی خلق را متأثر می‌سازد.

این مرحله، دشوارترین رکن توبه است، زیرا اگرچه رضایت حق با توبه ممکن است، جلب رضایت خلق، به دلیل گستردگی تأثیر گناه، امری پیچیده و دشوار است. در دعای کمیل آمده است: «لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»، اما جبران در برابر خلق، نیازمند تلاشی عظیم است.

راه‌حل شریعت برای طلب اعذار

شریعت، با ارائه دعاهایی چون «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» (خدایا، مؤمنین و مؤمنات را بیامرز)، راهی برای جلب رضایت خلق هموار کرده است. این دعا، سالک را به گذشت از خلق و طلب مغفرت برای همه هدایت می‌کند. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «وقتی می‌گویی خدا همه را ببخش، نمی‌توانی بگویی من از فلانی نمی‌گذرم.» این دعا، چونان کلیدی است که قفل کینه‌ها را می‌گشاید.

همچنین، آیه کَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا (المائدة: ۳۲، : «گویی همه مردم را کشته است»)، بر تأثیر عمیق گناه بر کل عالم تأکید دارد و طلب اعذار خلق را ضروری می‌سازد.

طلب اعذار خلق، مسئولیت سالک را در برابر عالم نشان می‌دهد، و شریعت با دعای استغفار، راه جلب رضایت خلق را هموار ساخته است.

بخش پنجم: توبه انشائی در برابر توبه اخباری

تفاوت توبه انشائی و اخباری

آیت‌الله نکونام توبه را به دو نوع اخباری و انشائی تقسیم می‌کنند. توبه اخباری، صرفاً لفظی است و با استغفار زبانی، مانند «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ»، انجام می‌شود. این نوع توبه، اگرچه ثواب دارد، اما فاقد عمق وجودی است و گاه به تمسخر می‌انجامد. اما توبه انشائی، توبه‌ای سلوکی است که با تحول درونی، درد، و اراده قوی همراه است.

توبه انشائی، چونان دارویی است که نیازمند طبیب ماهر، بیمار آگاه، و شرایط خاص است. این توبه، مانند جراحی است که سالک را با حس و درد به سوی تحول وجودی می‌برد. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «در باب توبه، سالک باید با حسش به دنبال توبه رود، مردار که توبه ندارد.»

تمثیل گل و آب

آیت‌الله نکونام با تمثیلی زیبا می‌فرمایند: «شما مرتب پای این گل آب بریزید، یک وقت می‌بینید ریشه آن کنده است.» زیاده‌روی در توبه اخباری، مانند آب دادن بیش از حد به گل، به قساوت قلب می‌انجامد. این تمثیل، بر ضرورت اعتدال و عمق در توبه تأکید دارد، تا توبه به لقلقه زبان تبدیل نشود.

بخش ششم: عصمت و رؤیت حق

عصمت اولیای خدا

سالک در مرتبه رؤیت حق، به مقامی می‌رسد که هر گناهی را عظیم می‌بیند و از آن اجتناب می‌ورزد. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «سالک به مقامی می‌رسد که می‌گوید مردم می‌بینند، خدا هم می‌بیند و او از مردم بهتر می‌بیند.» این معرفت، سالک را به عصمت نزدیک می‌کند، زیرا گناه در محضر الهی برای او غیرممکن می‌شود.

عصمت اولیای خدا، چونان سپری است که از معرفت و رؤیت حق سرچشمه می‌گیرد. این عصمت، نه تنها از گناهان کبیره، بلکه از هرگونه غفلت و غیرتوجه به حق جلوگیری می‌کند.

جمع‌بندی

درس پنجاه و پنجم منازل السائرین، با تبیین سه حقیقت توبه—تعظیم الجنایة، اتهام التوبة، و طلب اعذار الخلیقة—مسیر سلوک عرفانی را روشن می‌سازد. تعظیم گناه، سالک را به درک عظمت مخالفت با حق رهنمون می‌کند؛ اتهام توبه، او را در تلاش مستمر برای مقبولیت نگه می‌دارد؛ و طلب اعذار خلق، مسئولیت او را در برابر عالم آشکار می‌سازد. این حقایق، با پیش‌نیازهایی چون یقظه، محاسبه، و مراقبه، توبه را به تحولی عمیق و وجودی تبدیل می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن، حقایق توبه به چند امر تقسیم می‌شود؟

2. کدام یک از موارد زیر به عنوان یکی از حقایق توبه در متن ذکر شده است؟

3. طبق متن، عظمت جنايت از چه منظری در نظر سالک بزرگ تلقی می‌شود؟

4. کدام نشانه در متن به عنوان یکی از قرائن قبول توبه ذکر شده است؟

5. طبق متن، جایگاه توبه در سلوک کجا قرار دارد؟

6. متن بیان می‌کند که عظمت جنايت به لحاظ شدت فعل گناه سنجیده می‌شود.

7. طبق متن، اتهام توبه به معنای شک در صحت فعل توبه است.

8. متن اشاره دارد که سالک باید همواره در قبول توبه خود تردید داشته باشد.

9. طبق متن، طلب اعذار الخليقة به معنای عذرخواهی از خدا برای گناهان است.

10. متن تأکید می‌کند که پشیمانی شرط تحقق توبه است.

11. تفاوت اصلی بین گناه از حیث فعل و از حیث فاعل در متن چیست؟

12. چرا طبق متن، سالک باید توبه خود را متهم کند؟

13. منظور از طلب اعذار الخليقة در متن چیست؟

14. چرا متن توبه را به عمل جراحی تشبیه می‌کند؟

15. نقش پشیمانی در تحقق توبه طبق متن چیست؟

پاسخنامه

1. سه امر

2. طلب اعذار الخليقة

3. مخالفت با مولا

4. ظهور خیرات

5. بعد از محاسبه و مراقبه

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. گناه از حیث فعل نسبی است و کوچک و بزرگ دارد، اما از حیث فاعل، هر گناهی به دلیل مخالفت با مولا عظیم است.

12. زیرا قبول توبه نزد خدا قطعی نیست و سالک باید در مقبولیت آن تردید داشته باشد.

13. طلب اعذار الخليقة به معنای عذرخواهی از مخلوقات به دلیل تأثیر گناه بر آنهاست.

14. زیرا توبه فرآیندی پیچیده و دشوار است که نیاز به برش، دوخت و التيام دارد.

15. پشیمانی شرط اساسی توبه است، زیرا بدون آن توبه محقق نمی‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده