در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 56

متن درس





باب توبه: درآمدی بر معرفت نفس و فروتنی در برابر حق

باب توبه: درآمدی بر معرفت نفس و فروتنی در برابر حق

کتاب منازل السائرین: تحلیل و تبیین باب توبه

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه پنجاه و ششم -باب توبه- بخش چهارم)

مقدمه: حقیقت توبه در سلوک عرفانی

در ساحت عرفان عملی، توبه نه‌تنها بازگشت از گناه، بلکه سفری عمیق به سوی معرفت نفس و قیاس آن با عظمت حق تعالی است. درس پنجاه و ششم از باب توبه در کتاب شریف منازل السائرین، تأملات ژرفی را در شرط سوم توبه، یعنی عذرخواهی از خلق و ادراک شرارت نفس، پیش روی سالک می‌نهد. این درس، با تکیه بر فروتنی معرفتی، سالک را به درک عمیق نقص‌های خویش در برابر جلال و جمال الهی دعوت می‌کند. همان‌گونه که ستاره‌ای در برابر خورشید، نور خویش را ناچیز می‌بیند، سالک نیز در قیاس با حق، خود را پست‌ترین می‌یابد.

بخش اول: عذرخواهی از خلق و ادراک شرارت نفس

مفهوم عذرخواهی از خلق

شرط سوم توبه، التزام سالک به عذرخواهی از تمامی کسانی است که به هر نحو از او آسیب دیده‌اند. این عذرخواهی، فراتر از گناهان آشکار، هر خطا یا جرمی را در برمی‌گیرد که مستقیم یا غیرمستقیم بر خلق اثر نهاده است. سالک باید همه را در گناه معذور داند، جز نفس خویش را. این رویکرد، چونان آینه‌ای است که عیوب نفس را بی‌پرده نشان می‌دهد و سالک را از توجیه خطاها یا سرزنش دیگران بازمی‌دارد. عذرخواهی از خلق، نشانه پذیرش مسئولیت کامل گناه است و ریشه در معرفت به عظمت حق و حقانیت خلق در برابر خطای نفس دارد.

درنگ: عذرخواهی از خلق، نه‌تنها عملی اخلاقی، بلکه ضرورتی معرفتی است که سالک را به فروتنی و خودانتقادی عمیق هدایت می‌کند.

ادراک شرارت نَفس در برابر حق

سالک در این مقام، نفس خویش را شرورترین موجودات و تنها مسئول گناهان می‌بیند. این ادراک، نه از مقایسه با دیگر مخلوقات، بلکه از قیاس نفس با عظمت حق نشأت می‌گیرد. همان‌گونه که قطره‌ای در برابر اقیانوس، ناچیز است، نفس سالک نیز در برابر جلال الهی، خود را پست و گناهکار می‌یابد. این معرفت، سالک را از خودبینی و تکبر دور کرده و به انکسار و تذلل در برابر حق هدایت می‌کند. ادراک شرارت نفس، به معنای نفی ارزش وجودی سالک نیست، بلکه بیانگر شدت فروتنی او در برابر عظمت الهی است.

درنگ: ادراک شرارت نفس، نتیجه قیاس با حق است که سالک را به فروتنی عمیق و معرفت حقیقی رهنمون می‌سازد.

تضاعف عظمت جنایت در نگاه سالک

به سبب ادراک شرارت نفس و عدم مشاهده کسی بدحال‌تر از خود، عظمت جنایت در نگاه سالک دوچندان می‌شود. این تضاعف، ریشه در علم حضوری به گناهان خویش و فقدان چنین علمی نسبت به دیگران دارد. همان‌گونه که کوهی در برابر قله‌های رفیع، ناچیز می‌نماید، گناهان سالک در برابر عظمت حق، عظیم جلوه می‌کنند. این معرفت، انگیزه‌ای قوی برای اجتهاد در تصحیح توبه و دوری کامل از گناه فراهم می‌آورد و سالک را به انقلاع کلی از جنایت سوق می‌دهد.

بخش دوم: عظمت گناه در مخالفت با مولا

مخالفت با مولا: ریشه عظمت گناه

عظمت گناه، نه در ذات آن، بلکه در مخالفت با اراده الهی نهفته است. هر گناهی، به دلیل تعارض با خواست مولا، عظیم شمرده می‌شود. اما اگر گناه را صرفاً از منظر آثار و ماهیت آن بررسی کنیم، گناهان دارای درجات سبکی و سنگینی هستند. این دیدگاه، گناه را از منظر معرفتی بازتعریف می‌کند؛ چنان‌که شمعی در برابر آفتاب، نورش محو می‌شود، گناه نیز در برابر عظمت حق، به جنایتی بزرگ بدل می‌گردد. این معرفت، سالک را به حساسیت بیشتر نسبت به هرگونه نافرمانی از حق وامی‌دارد.

درنگ: عظمت گناه در مخالفت با مولاست که حتی کوچک‌ترین نافرمانی را در برابر جلال الهی، عظیم می‌سازد.

تفاوت گناهان از حیث ماهیت و آثار

گناهان، علاوه بر عظمت ناشی از مخالفت با مولا، دارای هویت و آثار متفاوتی هستند که آنها را از نظر شدت و تأثیر، سبک یا سنگین می‌کند. این تمایز، در تحلیل عقلانی گناهان اهمیت دارد و سالک را به آگاهی از ماهیت و تأثیرات گناهانش دعوت می‌کند. همان‌گونه که درختی با شاخه‌های متفاوت، میوه‌های گوناگون می‌دهد، گناهان نیز آثار و نتایج متفاوتی بر جای می‌گذارند. این آگاهی، به سالک کمک می‌کند تا توبه‌ای متناسب با نوع و شدت گناه انجام دهد.

بخش سوم: فروتنی معرفتی و قیاس با حق

ادعای «أسوء حالا» در قیاس با حق

ادعای «أسوء حالا» (بدحال‌ترین بودن) تنها در مقایسه با مقامات الهی، مانند جمال، جلال و علو حق، معتبر است. در این قیاس، هر موجودی، حتی معصوم، خود را ناچیز می‌بیند. این ادعا، نه از مقایسه خلقی، بلکه از معرفت به عظمت حق نشأت می‌گیرد. همان‌گونه که ستاره‌ای در برابر کهکشان، نورش گم می‌شود، سالک نیز در برابر حق، خود را پست می‌یابد. این دیدگاه، محور توجیه عقلانی فروتنی است و سالک را از مقایسه با دیگر مخلوقات بازمی‌دارد.

درنگ: ادعای «أسوء حالا» در قیاس با حق، نشانه معرفت عمیق سالک به ناچیزی خویش در برابر عظمت الهی است.

پرهیز از مقایسه خلقی

در مسیر معرفت، مقایسه سالک با دیگر مخلوقات، مانند صدام یا شمر، نادرست است. ادعای «أسوء حالا» باید در نسبت با حال حق مطرح شود، که در آن، هر موجودی ناچیز است. این اصل، سالک را از قضاوت درباره دیگران و خودبینی بازمی‌دارد. همان‌گونه که باغبانی به گل‌های خویش می‌نگرد و نه به باغ دیگران، سالک نیز باید تنها به نقص‌های خویش و عظمت حق نظر کند.

علم حضوری و حصولی در ادراک شرارت

سالک، به دلیل علم حضوری (مستقیم و بی‌واسطه) به گناهان خویش، خود را «أسوء حالا» می‌بیند، اما نسبت به دیگران، تنها علم حصولی (غیرمستقیم و مبتنی بر ظواهر) دارد. این تمایز، ادعای بدترین بودن را منطقی می‌کند. علم حضوری، چونان آیینه‌ای است که عیوب نفس را بی‌ابهام نشان می‌دهد، در حالی که علم حصولی، چونان سایه‌ای است که حقیقت دیگران را به‌درستی نمایان نمی‌کند. این معرفت، سالک را به فروتنی حقیقی هدایت می‌کند.

درنگ: علم حضوری به نقص‌های نفس، مبنای منطقی ادعای «أسوء حالا» است و سالک را از قضاوت درباره دیگران بازمی‌دارد.

توجیه معرفتی ادعای «أنا أقل الاقلین»

ادعای امام سجاد علیه‌السلام مبنی بر «أنا أقل الاقلین» (من کمترین کمترین‌ها هستم)، نتیجه معرفت معصوم به عظمت حق و قیاس نفس با آن است. این ادعا، نه نفی مقام عصمت، بلکه نشانه اوج فروتنی در برابر حق است. همان‌گونه که خورشید در برابر بی‌کران آسمان، ناچیز می‌نماید، معصوم نیز در برابر جلال الهی، خود را ناچیز می‌بیند. این معرفت، الگویی برای سالک است تا خود را در برابر حق، پست و گناهکار ببیند.

بخش چهارم: منطق عقلانی فروتنی

سه جهت عقلایی برای انکسار

انکسار و فروتنی سالک باید عقلایی و مبتنی بر سه جهت باشد: قیاس با حق، علم حضوری به نقص‌های خود، و جهل به حال آینده. این سه جهت، فروتنی را به سطحی معرفتی و منطقی ارتقا می‌دهند. قیاس با حق، چونان سنجیدن قطره با اقیانوس است؛ علم حضوری، چونان دیدن عیوب در آینه‌ای شفاف است؛ و جهل به آینده، چونان گام نهادن در مهی ناپیداست که سالک را به احتیاط و فروتنی دعوت می‌کند.

درنگ: انکسار عقلایی، مبتنی بر قیاس با حق، علم حضوری به نقص‌ها و جهل به آینده، سالک را به فروتنی حقیقی هدایت می‌کند.

عدم آگاهی از حال آینده

سالک، به دلیل ناآگاهی از حال آینده خویش، نمی‌تواند درباره وضعیت معنوی خود در آینده قضاوت کند. این جهل، او را به فروتنی و احتیاط در برابر گناه دعوت می‌کند. همان‌گونه که مسافری در تاریکی شب، با احتیاط گام برمی‌دارد، سالک نیز با آگاهی به محدودیت‌های خود، از خودبینی پرهیز می‌کند و خود را در برابر حق، ناچیز می‌بیند.

احتیاط در ادعای برتری و عدم احتیاط در تنقیص

ادعای برتری، مانند اعلمیت، نیازمند احتیاط و یقین است، زیرا ممکن است به تکبر یا خطا منجر شود. اما ادعای تنقیص، مانند «أسوء حالا»، نیازی به احتیاط ندارد، زیرا فروتنی، حتی اگر نادقیق باشد، به ضرر کسی نیست. این تمایز، چونان تفاوت میان بالا رفتن از کوهی صعب و فرو افتادن در دره‌ای بی‌ضرر است که سالک را به فروتنی بی‌قید و شرط دعوت می‌کند.

بخش پنجم: مشاعی بودن اعمال و تأثیر آن بر عالم

اصل مشاعی بودن اعمال

اعمال انسان، به دلیل مشاعی بودن عالم، بر کل خلق اثر می‌گذارد. گناه یک فرد، مانند سیلی زدن به یک نفر، به کل عالم آسیب می‌رساند، همان‌گونه که خیر او به همه سود می‌رساند. این اصل، مبتنی بر آیه شریفه قرآن کریم است:

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا
(نساء: ۹۳، : «و هر کس مؤمنی را از روی عمد بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود»). همان‌گونه که ریگی در دریا، آب را بالا می‌برد، گناه نیز عالم را متأثر می‌سازد.

درنگ: مشاعی بودن اعمال، مسئولیت سالک را در برابر تأثیر خیر و شر خویش بر کل عالم افزایش می‌دهد.

ادراک اولیاء خدا از خیر و شر

اولیاء خدا، به دلیل معرفت کامل، خیر و شر عالم را ادراک می‌کنند. این ادراک، آنها را به دعا و مغفرت برای همه مؤمنان و مؤمنات وامی‌دارد. همان‌گونه که چشمه‌ای زلال، همه دشت را سیراب می‌کند، معرفت اولیاء خدا نیز خیر را به کل عالم گسترش می‌دهد. این ادراک، نشانه مقام والای اولیاء است که سالک باید به آن تأسی کند.

بخش ششم: اسرار حقیقت توبه

تمایز تقوا از عزت

سالک باید تقوای خویش را از انگیزه‌های دنیوی، مانند جاه و جلال، متمایز کند. توبه‌ای که برای کسب عزت یا ریا انجام شود، فاقد ارزش عرفانی است. همان‌گونه که طلای ناب از بدل جدا می‌شود، تقوای حقیقی نیز از انگیزه‌های نفسانی متمایز می‌گردد. این تمایز، سالک را از توبه تجاری به توبه عرفانی ارتقا می‌دهد.

درنگ: تمایز تقوا از عزت، توبه را از انگیزه‌های دنیوی به سوی اخلاص عرفانی هدایت می‌کند.

نسیان جنایت در قرب به حق

فراموشی گناه، زمانی رخ می‌دهد که سالک به قرب الهی برسد و خود را در حضور حق نبیند. در این مقام، گناه از ذهن او محو می‌شود، چنان‌که سایه‌ای در برابر نور خورشید محو می‌گردد. این مقام، نشانه اوج معرفت و قرب به حق است که سالک را از خود و گناهانش غافل می‌سازد.

توبه از توبه

توبه از توبه، به معنای توبه دائمی از هرگونه خودبینی یا اتکا به نفس در فرآیند توبه است. این توبه، سالک را به مقام فنای کامل هدایت می‌کند، چنان‌که رودی در اقیانوس محو می‌شود. این سر، اوج توبه عرفانی است که سالک را از هرگونه خودیت رها می‌سازد.

درنگ: توبه از توبه، سالک را به فنای کامل در حق رهنمون می‌سازد و از خودبینی رها می‌کند.

اخلاص نیت در توبه

سالک باید نیت خود را در توبه، خالص برای خدا کند و از انگیزه‌های دنیوی یا اخروی، مانند بهشت یا دوری از جهنم، پرهیز نماید. این اخلاص، توبه را به مقام عرفانی ارتقا می‌دهد. همان‌گونه که گوهری ناب، تنها برای پادشاه شایسته است، توبه خالص نیز تنها برای قرب به حق انجام می‌شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس پنجاه و ششم از باب توبه در منازل السائرین، با تبیین شرط سوم توبه، سالک را به معرفت عمیق به شرارت نفس و عظمت حق دعوت می‌کند. عذرخواهی از خلق، قیاس با حق، علم حضوری به نقص‌های نفس و جهل به حال آینده، محورهای اصلی این درس را تشکیل می‌دهند. اسرار حقیقت توبه، شامل تمایز تقوا از عزت، فراموشی گناه و توبه از توبه، سالک را به مقامات عالی عرفانی هدایت می‌کنند. این درس، چونان چراغی در مسیر سلوک، راه را برای سالک روشن می‌سازد تا با فروتنی عقلانی و معرفتی، به قرب الهی نائل آید.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چه چیزی عظمت جنایت را در توبه معنا می‌کند؟

2. طبق متن، چرا سالک خود را «أسوء حالا» می‌بیند؟

3. کدام یک از موارد زیر جزء سرایر حقیقت توبه است؟

4. بر اساس متن، توبه احرار و سالکان چه ویژگی‌ای دارد؟

5. طبق متن، چرا انسان نباید خود را بهتر از دیگران بداند؟

6. هر گناهی به دلیل مخالفت با مولا عظیم است.

7. مقایسه خلقی در باب معرفت برای تعیین «أسوء حالا» صحیح است.

8. علم حضوری به خود باعث می‌شود سالک خود را بدتر از دیگران ببیند.

9. توبه برای جاه و جلال، توبه عرفانی محسوب می‌شود.

10. اولياء خدا به دلیل عدم تحمل مخالفت با خدا توبه می‌کنند.

11. چرا سالک باید برای خلق عذر بیاورد اما برای خود نه؟

12. تفاوت توبه احرار با توبه تجار چیست؟

13. نسیان جرم در توبه چگونه محقق می‌شود؟

14. چرا مقایسه خلقی در باب معرفت نادرست است؟

15. چگونه علم حضوری به خود به انکسار عقلایی منجر می‌شود؟

پاسخنامه

1. مخالفت با مولا

2. به دلیل علم حضوری به خود

3. نسیان جرم

4. برای دوری از مخالفت با خداست

5. چون علم حضوری به خود و حصولی به دیگران دارد

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا سالک خود را عاصی می‌بیند و با علم حضوری، خود را شر الناس می‌داند.

12. توبه احرار برای دوری از مخالفت با خداست، اما توبه تجار برای بهشت یا دوری از جهنم است.

13. نسیان جرم با قرب به حق و عدم دیدن خود در حضور حق محقق می‌شود.

14. زیرا سالک علم حضوری به خود دارد، اما علم به دیگران حصولی است.

15. علم حضوری به خود باعث می‌شود سالک عیوب خود را ببیند و خود را أسوء حالا بداند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده