در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 62

متن درس





باب توبه: نقد تصویر جبرگرایانه الوهیت و تبیین رحمانیت حق

منازل السائرین: نقد تصویر جبرگرایانه الوهیت و تبیین رحمانیت حق

تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و دوم -باب توبه- بخش دهم)

مقدمه: بازخوانی توبه در پرتو معرفت رحمانی

در ساحت عرفان عملی، توبه نه‌تنها بازگشت از گناه، بلکه سفری معرفتی به سوی شناخت ذات الهی و رهایی از تصویرهای ناصواب از الوهیت است. درس شصت و دوم از باب توبه در کتاب شریف منازل السائرین، با تأمل بر دو معنای محوری توبه، یعنی شناخت عزت الهی در قضا و برپایی حجت عدالت حق، به نقد عمیق دیدگاه‌های جبرگرایانه‌ای می‌پردازد که خداوند را به موجودی استکباری و حیله‌گر فرومی‌کاهند. این درس، با رد صفات زائد بر ذات الهی و تأکید بر وحدت صفات با ذات، تصویری از خداوند به‌عنوان رب‌العالمین ارائه می‌دهد که سرچشمه محبت، رحمت و لطف بی‌کران است.

بخش اول: تبیین دو معنای توبه و نقد عبارات جبرگرایانه

دو معنای محوری توبه

درس شصت و دوم با این عبارت آغاز می‌شود:

ثم شرع فى بيان المعنيين فقال، أحدهما: أن تعرف عزته فى قضائه والثانى: ليقيمَ على العبد حجةَ عدله، فيعاقبه على ذنبه بحجته.

این کلام، دو معنای بنیادین توبه را تبیین می‌کند: نخست، شناخت عزت الهی در قضا و قدر، که به حاکمیت مطلق خداوند بر نظام هستی اشاره دارد؛ دوم، برپایی حجت عدالت الهی بر بنده، به گونه‌ای که مجازات او مبتنی بر برهان عادلانه باشد. شناخت عزت الهی، چونان آینه‌ای است که عظمت حق را در برابر ناچیزی بنده آشکار می‌سازد، و حجت عدالت، چونان ترازویی است که اعمال بنده را با دقت می‌سنجد. این دو معنا، محور رابطه میان بنده و پروردگار در فرآیند گناه و توبه را تشکیل می‌دهند.

درنگ: توبه، در شناخت عزت الهی و پذیرش حجت عدالت حق خلاصه می‌شود، که بنده را به فروتنی و مسئولیت‌پذیری در برابر حق دعوت می‌کند.

چالش‌های عبارات کتاب در باب توبه

کتاب منازل السائرین در باب توبه، گاه از عباراتی بهره می‌گیرد که به «لسان زائد و کثرت» شهره‌اند و پیچیدگی‌هایی در فهم رابطه خداوند با بندگان ایجاد می‌کنند. این عبارات، با توصیف خداوند به گونه‌ای که گویی با عزت خود بنده را به گناه وامی‌دارد و سپس با مغفرت او را می‌آمرزد، تصویری جبرگرایانه از الوهیت ارائه می‌دهند. چنین توصیفاتی، چونان غباری بر آینه حقیقت، معرفت بنده به رحمانیت حق را تیره می‌سازند و او را از درک لطف بی‌کران الهی محروم می‌کنند.

درنگ: عبارات جبرگرایانه کتاب، با ایجاد ابهام در فهم رحمت الهی، نیازمند بازخوانی و تصحیح در پرتو معرفت توحیدی هستند.

نقد تصویر جبرگرایانه از خداوند

متن درس‌گفتار، با صراحت به نقد تصویری از خداوند می‌پردازد که او را عامل گناه بنده و سپس بخشاینده او معرفی می‌کند: «خداوند با عزتش ما را به گناه وادارد، بعد با مغفرتش ما را بیامرزد، با حکمتش ما را به عصيان بکشاند و بعد با عدالتش ما را تنبیه کند، با مکرش ما را بیازماید و با لطفش بر ما منت گذارد.» این تصویر، خداوند را به موجودی حیله‌گر تبدیل می‌کند که بنده را در چرخه‌ای از گناه و بخشش گرفتار می‌سازد، گویی عظمت خود را از تحقیر بنده می‌جوید. چنین خدایی، چونان سلطانی است که با زور بندگان را به زانو درمی‌آورد و سپس با منت، دستشان را می‌گیرد. این دیدگاه، با حقیقت رب‌العالمین، که سرچشمه رحمت و محبت است، ناسازگار است.

درنگ: تصویر جبرگرایانه از خداوند، با حقیقت رحمانیت و حکمت الهی در تضاد است و بنده را از محبت حق دور می‌سازد.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با تبیین دو معنای توبه، یعنی شناخت عزت الهی و پذیرش حجت عدالت حق، به نقد عبارات جبرگرایانه کتاب می‌پردازد که خداوند را عامل گناه و تحقیر بنده معرفی می‌کنند. این نقد، راه را برای ارائه تصویری رحمانی از الوهیت هموار می‌سازد که در بخش‌های بعدی تبیین خواهد شد.

بخش دوم: رد خدای استکباری و تبیین صفات عین ذات

نقد خدای استکباری

درس‌گفتار با قاطعیت، تصویر خدای استکباری را که بنده را به گناه وامی‌دارد و سپس با بخشش او را تحقیر می‌کند، رد می‌کند: «این‌گونه خدایی، آن خدای رب‌العالمین نیست.» این خدا، که با حیله بنده را به چنگال معصیت می‌افکند و سپس با منت او را می‌بخشد، چونان زورمندی است که با تحقیر دیگران، قدرت خود را به رخ می‌کشد. در تاریخ بشری، سلاطین و قلدران چنین رفتاری داشته‌اند، اما رب‌العالمین از این صفات مبراست. این دیدگاه، نه‌تنها با توحید ناسازگار است، بلکه بنده را از عشق به حق محروم می‌سازد و ترس را جایگزین محبت می‌کند.

درنگ: خدای استکباری، که با تحقیر بنده عظمت خود را می‌جوید، با حقیقت رب‌العالمین، سرچشمه رحمت و محبت، ناسازگار است.

نقد فرآیند جبرگرایانه گناه و بخشش

متن، فرآیند جبرگرایانه‌ای را نقد می‌کند که خداوند را عامل گناه بنده معرفی می‌کند: «خدا ما را می‌اندازد توی چنگال معصیت، بعد به ما مهلت می‌دهد، بعد هم ما را می‌بخشد.» این تصویر، چونان دامی است که خداوند برای بنده گسترده و سپس او را با منت از آن رها می‌کند. چنین خدایی، بنده را مسئول گناه نمی‌داند، بلکه خود را عامل آن می‌شمارد، که با عدالت و اختیار بنده در تضاد است. درس‌گفتار با تمثیلی طنزآمیز، این رفتار را به زورمندی تشبیه می‌کند که بنده را می‌زند و سپس خاک‌هایش را می‌تکاند، گویی عظمتش در تحقیر دیگران نهفته است.

درنگ: فرآیند جبرگرایانه گناه و بخشش، با عدالت و اختیار بنده ناسازگار است و خداوند را از رحمانیت به استکبار فرومی‌کاهد.

صفات عین ذات در برابر صفات زائد

درس‌گفتار، با تأکید بر دیدگاه عرفان شیعی، صفات الهی را عین ذات او می‌داند: «صفات خدا، زائد بر ذاتش نیست… تمام صفاتش، عین ذاتش است.» در این دیدگاه، خداوند محض رحمت، محبت و لطف است و همه هستی، ظهورات ذات اوست. برخلاف دیدگاه صفات زائد، که صفات را جدا از ذات و گویی مركب می‌شمارد، دیدگاه عین ذات، خداوند را وحدت مطلق معرفی می‌کند. این دیدگاه، چونان نوری است که همه سایه‌های کثرت را محو می‌کند و بنده را به معرفت رحمانی حق هدایت می‌نماید.

درنگ: صفات عین ذات، خداوند را وحدت مطلق و سرچشمه رحمت معرفی می‌کند، در حالی که صفات زائد، او را به موجودی مركب و استکباری فرومی‌کاهد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با رد خدای استکباری و نقد فرآیند جبرگرایانه گناه و بخشش، به تبیین دیدگاه صفات عین ذات می‌پردازد که خداوند را سرچشمه محبت و رحمت می‌داند. این دیدگاه، راه را برای شناخت حقیقی الوهیت و سلوک عاشقانه به سوی حق هموار می‌سازد.

بخش سوم: محبت الهی در قرآن کریم و نقد فرهنگ ترس

محبت الهی در آیات قرآن کریم

درس‌گفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، بر محبت الهی تأکید دارد:

أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ ٱلْوَرِيدِ
(سوره ق: ۱۶، : «نزدیک‌تر از رگ گردن به اوست»)،

يُحِبُّ ٱلْمُتَطَهِّرِينَ
(سوره البقرة: ۲۲۲، : «پاکیزگان را دوست می‌دارد»)،

يُحِبُّ ٱلْمُؤْمِنِينَ
(سوره آل عمران: ۱۵۹، : «مؤمنان را دوست می‌دارد»). این آیات، چونان چشمه‌هایی زلال، محبت الهی را در دل بندگان جاری می‌سازند و نشان می‌دهند که خداوند، نه زورمند، بلکه معشوق و محبوب است. این محبت، با دیدگاه صفات زائد، که خداوند را به موجودی مركب و استکباری تبدیل می‌کند، در تضاد است.

درنگ: آیات قرآن کریم، خداوند را سرچشمه محبت و رحمت معرفی می‌کنند که بنده را به عشق و قرب دعوت می‌نماید.

نقد فرهنگ ترس از خداوند

درس‌گفتار، به تأثیر منفی فرهنگ ترس از خداوند بر روانشناسی اجتماعی اشاره دارد: «بیشتر از خدا می‌ترسند تا اینکه او را دوست داشته باشند.» این فرهنگ، که ریشه در دیدگاه صفات زائد و تصویر خدای استکباری دارد، بندگان را از محبت به حق محروم کرده و ترس را جایگزین عشق ساخته است. این ترس، چونان سایه‌ای سنگین، دل‌ها را از نور محبت الهی محروم می‌کند و بنده را به جای سلوک عاشقانه، به اطاعت از سر اجبار می‌کشاند.

درنگ: فرهنگ ترس از خداوند، بنده را از محبت به حق محروم می‌سازد و سلوک را به اطاعتی جبری فرومی‌کاهد.

تأثیر فرهنگ استکباری در جوامع

درس‌گفتار، فرهنگ استکباری را که خداوند را به‌عنوان زورمندی سلطه‌جو معرفی می‌کند، به‌عنوان اسطوره‌ای تاریخی نقد می‌کند: «فرهنگ خدایان استکباری، یک اسطوره‌ی تاریخی است.» این فرهنگ، که در برخی جوامع اسلامی تحت تأثیر دیدگاه‌های کلامی خاص رواج یافت، با تربیت انبیا و اولیای الهی، که خداوند را منبع محبت و رحمت می‌دانستند، در تضاد است. این دیدگاه، چونان بادی سرد، محبت الهی را از دل‌ها می‌زداید و بنده را به جای عشق، به ترس وامی‌دارد.

درنگ: فرهنگ استکباری، با ترسیم خداوند به‌عنوان زورمند، با تربیت انبیا و اولیای الهی در تضاد است و محبت حق را از دل‌ها می‌زداید.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر محبت الهی در قرآن کریم، فرهنگ ترس و استکبار را نقد می‌کند و نشان می‌دهد که خداوند، نه زورمند، بلکه معشوق و محبوب است. این دیدگاه، بنده را به سلوک عاشقانه و معرفتی دعوت می‌کند.

بخش چهارم: اختیار، عصمت و غلبه رحمت الهی

عصمت و اختیار در عالم ناسوت

درس‌گفتار، به نقش عالم ناسوت در ایجاد اراده و اختیار اشاره دارد: «همه در ظرف عصمت هستند. تنها به ناسوت می‌کشد، ناسوت هم چون ظهور جمعی است، اراده و اختیار پیدا می‌شود.» عالم ناسوت، چونان صحنه‌ای است که انسان در آن با اختیار خود آزمون می‌شود. این اختیار، زمینه‌ساز گناه یا اطاعت است و بنده را مسئول اعمال خویش می‌سازد. در این دیدگاه، گناه نتیجه انتخاب بنده است، نه جبری که خداوند بر او تحمیل کند.

درنگ: عالم ناسوت، محل ظهور اختیار بنده است که او را مسئول گناه یا اطاعت می‌سازد، نه جبری الهی.

غلبه رحمت الهی بر غضب

درس‌گفتار، با استناد به حدیث «سبقت رحمته غضبه»، بر غلبه رحمت الهی بر غضب او تأکید دارد: «خداوند، محض أرحم الراحمين است.» این دیدگاه، با اشاره به آیه

هَلِ ٱمْتَلَأْتِ قَالَتْ هَلْ مِن مَّزِيدٍ
(سوره ق: ۳۰، : «آیا پر شدی؟ گفت: آیا باز هم هست؟»)، نشان می‌دهد که جهنم، به دلیل محدودیت ظرفیتش، همواره طلب می‌کند، در حالی که بهشت، به دلیل فراوانی رحمت الهی، نیازی به طلب ندارد. این تفاوت، چونان فرق میان چشمه‌ای جوشان و گودالی تشنه، رحمت بی‌کران الهی را آشکار می‌سازد.

درنگ: رحمت الهی بر غضب او پیشی دارد و بهشت، به‌عنوان مظهر رحمت، ظرفیت بی‌نهایتی در برابر جهنم دارد.

نقد جبر در عزت الهی

درس‌گفتار، دیدگاه جبرگرایانه‌ای را که عزت الهی را عامل گناه بنده می‌داند، رد می‌کند: «عزتش طوری است که من اصلاً نمی‌توانم گناه را ترک کنم، مگر جبر است؟» عزت الهی، نه عامل گناه، بلکه سرچشمه جلاء و کمال مخلوقات است. این عزت، چونان نوری است که تاریکی‌های نفس را می‌زداید و بنده را به سوی کمال هدایت می‌کند، نه آنکه او را به گناه وادار سازد.

درنگ: عزت الهی، عامل جلاء و کمال بنده است، نه جبری که او را به گناه وادار کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین نقش اختیار در عالم ناسوت و غلبه رحمت الهی بر غضب، دیدگاه جبرگرایانه را رد می‌کند و خداوند را سرچشمه کمال و رحمت معرفی می‌نماید.

بخش پنجم: سلوک عاشقانه و نقش عشق در توبه

سجده عاشقانه در برابر سجده جبری

درس‌گفتار، سجده ناشی از ترس و جبر را با سجده امام سجاد علیه‌السلام متمایز می‌سازد: «این سجده، غیر از سجده‌ای است که امام سجاد علیه‌السلام می‌نموده و می‌فرمود:

لا اله الا الله حقّاً حقّاً
.» سجده امام، چونان گلی است که از خاک معرفت و عشق می‌روید، در حالی که سجده جبری، چونان شاخه‌ای خشک از درخت ترس است. این سجده، نتیجه شناخت صفات عین ذات و محبت به حق است، نه اجباری که از صفات زائد نشأت گیرد.

درنگ: سجده عاشقانه، نتیجه معرفت به صفات عین ذات است، در حالی که سجده جبری، از ترس و صفات زائد نشأت می‌گیرد.

عشق، محور سلوک و وصول

درس‌گفتار، بر نقش عشق در سلوک عرفانی تأکید دارد: «فقط با عشق است که می‌توان غیر خدا را به دست فراموشی سپرد.» عشق به خداوند، چونان آتشی است که همه تعلقات غیرالهی را می‌سوزاند و بنده را به مقام فنا و وصول می‌رساند. این عشق، برخلاف ترس و جبر، بنده را به سلوکی آزادانه و عاشقانه هدایت می‌کند و او را از خودبینی و کثرت رها می‌سازد.

درنگ: عشق به خداوند، محور سلوک عرفانی است که بنده را به فنا و وصول هدایت می‌کند.

دعای توکل و وابستگی به حق

درس‌گفتار، با استناد به دعای

اللهم لا تكلني إلى نفسي طرفة عين أبداً
(خدایا، مرا حتی لحظه‌ای به خودم واگذار نکن)، بر وابستگی دائمی بنده به خداوند تأکید دارد. این دعا، چونان طنابی است که بنده را به ساحل رحمت الهی پیوند می‌دهد و او را از غرق شدن در دریای نفس حفظ می‌کند. این وابستگی، با دیدگاه جبرگرا که بنده را در چنگال گناه رها می‌کند، در تضاد است.

درنگ: دعای توکل، نشانه وابستگی دائمی بنده به رحمت الهی است که او را از جبر و گناه حفظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر سجده عاشقانه، نقش عشق در سلوک و دعای توکل، توبه را به‌عنوان سفری عاشقانه به سوی حق معرفی می‌کند که بنده را از جبر و ترس رها می‌سازد.

بخش ششم: نقد تمثیلات استکباری و تبیین حقیقت قلب‌ها

تمثیل زورمداری در تاریخ

درس‌گفتار، با تمثیلی تاریخی، رفتار خدای استکباری را به زورمندان تهران قدیم تشبیه می‌کند که با تحقیر و زور، دیگران را تحت سلطه خود درمی‌آوردند: «الوات‌ها هم همین کار را می‌کردند… برو او را بزن و او هم می‌زد.» این تمثیل، چونان نقاشی‌ای است که چهره زشت زورمداری را آشکار می‌سازد و نشان می‌دهد که چنین رفتاری، با حقیقت الوهیت ناسازگار است. خداوند، نه زورمند، بلکه سرچشمه لطف و محبت است که بنده را با رحمت به سوی خود می‌خواند.

درنگ: تمثیل زورمداری، ناسازگاری رفتار استکباری با حقیقت رحمانی الوهیت را آشکار می‌سازد.

مهر خوردن قلب‌ها و اختیار بنده

درس‌گفتار، با استناد به آیه

خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ وَعَلَىٰ أَبْصَٰرِهِمْ غِشَٰوَةٌ
(سوره البقرة: ۷، : «خداوند بر دل‌ها و گوش‌هایشان مهر نهاده و بر چشم‌هایشان پرده‌ای است»)، مهر خوردن قلب‌ها را در چارچوب اختیار بنده تفسیر می‌کند. این مهر، نتیجه اصرار بنده بر گناه است، نه جبری که خداوند بر او تحمیل کند. قلب‌ها، چونان زمین‌هایی هستند که با انتخاب خود، یا بارور می‌شوند یا به شوره‌زاری بدل می‌گردند.

درنگ: مهر خوردن قلب‌ها، نتیجه اختیار بنده در اصرار بر گناه است، نه جبری الهی.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با نقد تمثیلات استکباری و تبیین مهر خوردن قلب‌ها در پرتو اختیار، تصویر رحمانی خداوند را تقویت می‌کند و بنده را به مسئولیت‌پذیری در برابر اعمال خویش دعوت می‌نماید.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

درس شصت و دوم از باب توبه در منازل السائرین، با نقد عمیق دیدگاه‌های جبرگرایانه و تصویر خدای استکباری، به تبیین حقیقت توبه در پرتو رحمانیت الهی می‌پردازد. این درس، با تأکید بر صفات عین ذات، خداوند را سرچشمه محبت، رحمت و لطف معرفی می‌کند که همه هستی، ظهورات ذات اوست. گناه، نتیجه اختیار بنده در عالم ناسوت است و توبه، راه بازگشت عاشقانه به سوی حق. نقد فرهنگ ترس و استکبار، همراه با تمثیلات تاریخی و قرآنی، بنده را به سلوکی عاشقانه و معرفتی دعوت می‌کند که در آن، عشق به حق، محور وصول و فناست.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، کدام صفت خدا در توبه به اشتباه به گناه انداختن انسان نسبت داده شده است؟

2. طبق متن، صفات زائد بر ذات خدا به چه چیزی منجر می‌شود؟

3. کدام ویژگی خدا در متن به عنوان دلیل اصلی محبت به او ذکر شده است؟

4. بر اساس متن، چرا صفات زائد بر ذات خدا مشکل‌ساز است؟

5. طبق متن، چه چیزی باعث می‌شود انسان غیر خدا را فراموش کند؟

6. صفات خدا زائد بر ذات اوست و او را مرکب می‌کند.

7. عزت خدا در متن به عنوان عاملی برای واداشتن انسان به گناه معرفی شده است.

8. خداوند در متن به عنوان محض لطف و محبت توصیف شده است.

9. ترس از خدا باعث وصول به فنا و سلوک می‌شود.

10. صفات عین ذات خدا باعث ایجاد عشق در دل انسان می‌شود.

11. چرا توصیف خدا با صفات زائد در متن نادرست شمرده شده است؟

12. تفاوت صفات زائد و عین ذات خدا چیست؟

13. چگونه عشق به خدا باعث فراموشی غیر خدا می‌شود؟

14. چرا خدا در متن به عنوان محض لطف و محبت توصیف شده است؟

15. چرا ترس از خدا در متن مانع تقرب به او دانسته شده است؟

پاسخنامه

1. عزت

2. ترس از خدا

3. لطف

4. چون خدا را مرکب می‌کند

5. عشق به خدا

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا صفات زائد خدا را مرکب کرده و او را به خدايی زورمند و استکباری تبدیل می‌کند.

12. صفات زائد بر ذات، خدا را مرکب و استکباری نشان می‌دهد، اما صفات عین ذات، ظهور لطف و محبت اوست.

13. عشق به خدا، انسان را به وصول و فنا رسانده و غیر خدا را از ذهن او محو می‌کند.

14. زیرا تمام صفات خدا عین ذات اوست و ظهور لطف و محبت او در موجودات است.

15. ترس از خدا، ناشی از توصیف او با صفات زائد است که او را زورمند نشان داده و مانع عشق می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده