در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 64

متن درس





کتاب منازل السائرین: بازنویسی درس شصت و چهارم – اسرار توبه در پرتو منّت الهی

کتاب منازل السائرین: اسرار توبه در پرتو منّت الهی

تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و چهارم -باب توبه- بخش دوازدهم)

مقدمه

درس شصت و چهارم از کتاب شریف منازل السائرین تألیف خواجه عبدالله انصاری، در باب توبه و در بخش لطيفة دوم، به تبیین عمیق اسرار توبه از منظری عرفانی و توحیدی می‌پردازد. این درس، با شرح و تفسیر عالمانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جایگاه سالک را در مسیر سلوک معنوی بررسی کرده و رابطه او را با مفاهیمی چون معصیت، قضاء الهی، غفران، و لطف بی‌کران حق‌تعالی روشن می‌سازد. توبه در این نگاه، نه‌تنها بازگشت از گناه ظاهری، بلکه سفری وجودی به سوی حق و درک فقر ذاتی انسان در برابر منّت الهی است.

بخش یکم: تبیین لطيفة دوم توبه و آگاهی سالک از فقر ذاتی

اصل لطيفة دوم: فقدان حسنة ذاتی در طلب سالک

لطيفة دوم توبه، چنان‌که در درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تبیین شده، بر این اصل استوار است که سالک بصیر و صادق باید به این آگاهی دست یابد که طلب او ذاتاً با سیئه (گناه) آمیخته است و هیچ حسنة ذاتی برای او باقی نمی‌ماند. این آگاهی، سالک را به دو محور اساسی رهنمون می‌سازد: نخست، مشاهده منّت الهی که هر خیر و نیکی از جانب حق‌تعالی است، و دوم، جست‌وجوی عیوب نفس و عمل که او را از خودبینی و خوداتکایی دور می‌کند. خواجه عبدالله انصاری در این لطيفه می‌فرماید: «اللطيفة الثانية أن يعلمَ أنّ طلب البصير الصادق سيئته لم يبق له حسنة بحالٍ، لانَّهُ يسير بين مشاهدة المنّة و تطلُّب عيب النفس والعمل». این سخن، سالک را به تأمل در فقر وجودی خویش و وابستگی کامل به لطف الهی دعوت می‌کند، گویی او در دریایی از منّت حق شناور است و هر موج، او را به ساحل تواضع و تسلیم نزدیک‌تر می‌سازد.

درنگ: سالک بصیر و صادق باید بداند که طلب او ذاتاً با سیئه آمیخته است و هیچ حسنة ذاتی برای او نیست، زیرا حرکت او میان مشاهده منّت الهی و جست‌وجوی عیوب نفس و عمل است.

تحلیل مفهوم فقر ذاتی و توحید افعالی

این اصل عرفانی، انسان را از خودبینی و ادعای استحقاق خیر برحذر می‌دارد و او را به سوی تواضع و تسلیم در برابر حق‌تعالی سوق می‌دهد. سالک با مشاهده منّت الهی، درمی‌یابد که هر خیر و حسنة ظاهری، از جانب خداوند است و هیچ استقلالی در وجود او نیست. این دیدگاه ریشه در توحید افعالی دارد، که بر اساس آن، فاعل حقیقی همه امور، خداوند است و انسان تنها ظرف ظهور این افعال است. آیه شریفه ﴿وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ﴾ (الزمر: ۸)، به معنای «و چون انسان را زیانی رسد، پروردگارش را در حالی که به سوی او بازگشت‌کننده است، می‌خواند، سپس چون از جانب خود نعمتی به او عطا کند، آنچه را پیش از آن می‌خواند فراموش می‌کند» ()، این مفهوم را تقویت می‌کند. انسان در هنگام سختی به سوی خدا بازمی‌گردد، اما با دریافت نعمت، گاه از منّت الهی غافل می‌شود. توبه، در این مقام، انسان را به یاد منّت الهی می‌اندازد و او را از غفلت به سوی معرفت هدایت می‌کند.

بخش دوم: اسرار سه‌گانه توبه

محور اول: میان جناية و قضاء الهی

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، اسرار توبه را در سه محور تبیین می‌فرمایند. محور نخست، قرار گرفتن سالک میان جناية (جرم و گناه) و قضاء الهی است. این موقعیت، سالک را در حالت تعلیق میان دو سرنوشت قرار می‌دهد: غفران الهی یا مکافات عمل. ایشان می‌فرمایند: «بين يدى الجناية والقضية»، یعنی انسان خود را در دل معصیت می‌بیند که یا به غفران حق منتهی می‌شود یا به مکافات عمل. این حالت، سالک را در خوف و رجاء نگه می‌دارد، گویی او در میانه طوفانی از گناه و قضا ایستاده و تنها توبه است که او را به ساحل امن رحمت الهی می‌رساند.

درنگ: سالک در مقام توبه، خود را میان جناية و قضاء الهی می‌بیند، در حالتی از خوف و رجاء که یا به غفران الهی منتهی می‌شود یا به مکافات عمل.

تحلیل حالت خوف و رجاء

این موقعیت پارادوکسیکال، سالک را به تأمل در عاقبت اعمالش وامی‌دارد. خوف از عذاب الهی و رجاء به غفران او، موتور محرک توبه است. اگر توبه نبود، جناية انسان را در خود فرو می‌برد و او را به سوی هلاکت می‌کشاند. اما توبه، مانند ریسمانی الهی، سالک را از گرداب معصیت نجات می‌دهد و او را به سوی نور غفران هدایت می‌کند. این دیدگاه، توبه را به‌عنوان یک فرآیند پویا معرفی می‌کند که سالک را در حالت تعادل میان خوف و رجاء نگه می‌دارد. گویی سالک در میانه دو کفه ترازو ایستاده است: یک سو گناه و سوی دیگر رحمت الهی، و توبه است که این تعادل را برقرار می‌سازد.

محور دوم: مرهون لطف الهی بودن

محور دوم اسرار توبه، بر این تأکید دارد که سالک باید خود را کاملاً مرهون الطاف الهی ببیند. هر عمل خیر، توبه، یا ترک گناه، نتیجه لطف بی‌کران حق‌تعالی است. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «انسان خودش را مرهون الطاف الهی ببیند و تمام اعمالی که انجام می‌دهد منتهای حق است.» این اصل، انسان را از ادعای استحقاق خیر برحذر می‌دارد و او را به سوی توکل و تسلیم سوق می‌دهد. گویی سالک، مانند گلی است که در باغ لطف الهی می‌روید و هر شکوفه خیرش، از نسیم رحمت حق است.

درنگ: سالک باید خود را مرهون الطاف الهی بداند، زیرا هر خیر و توبه‌ای نتیجه لطف حق است و هیچ استحقاق ذاتی برای او نیست.

محور سوم: استحقاق فاعل به خداوند

محور سوم، بر این نکته متمرکز است که فاعل حقیقی هر خیر و شری، خداوند است. حتی کاستی‌ها و شرور ظاهری در عالم، به اراده و ایجاد الهی بازمی‌گردد و اعمال بندگان تنها ظرف ظهور این افعال است. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «فاعل استحقاق پروردگار است… حتى شرور و كاستيهايى هم كه در عالم ظاهر مى‌گردد، تمام آن به ايجاد آن توسط حضرت حق است نه بواسطه‌ى اعمال بندگان.» این دیدگاه، ریشه در توحید افعالی دارد که خداوند را فاعل حقیقی همه امور معرفی می‌کند. آیه شریفه ﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ﴾ (النساء: ۷۹)، به معنای «هر خیر که به تو رسد، از جانب خداست و هر شر که به تو رسد، از خود توست» ()، این مفهوم را روشن می‌سازد. در تفسیر عرفانی، حتی شر نیز به اراده الهی بازمی‌گردد، اما از منظر ظاهری، به نفس انسان نسبت داده می‌شود.

درنگ: فاعل حقیقی هر خیر و شری، خداوند است و اعمال انسان تنها ظرف ظهور این افعال است، که ریشه در توحید افعالی دارد.

بخش سوم: نقش عصيان در توبه و نظام آفرینش

عصيان به‌عنوان سرّ توبه

یکی از اسرار عمیق توبه، نقش عصيان (گناه) در نظام آفرینش است. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «خداوند متعال چرا عصيان را خلق كرده؟ عصيان هم خودش يك سر توبه است، چون اگر عصيان نباشد توبه‌اى در كار نيست.» عصيان، به دو سطح تقسیم می‌شود: سطح کلی که نشان‌دهنده قدرت و اختیار انسان است و کمال محسوب می‌شود، و سطح مصداقی که نقص در فعل انسان را نشان می‌دهد. این تمایز، عصيان را به‌عنوان یک ضرورت وجودی در نظام آفرینش معرفی می‌کند که زمینه‌ساز توبه است. گویی عصيان، مانند سایه‌ای است که نور توبه را برجسته می‌سازد و بدون آن، درخشش توبه معنا نمی‌یافت.

درنگ: عصيان، به‌عنوان سرّ توبه، زمینه‌ساز ظهور فضایل انسانی است، زیرا بدون امکان گناه، توبه و عدالت بی‌معنا می‌شد.

عدالت و عصمت در پرتو عصيان

عدالت عادل، عصمت معصوم، و توبه مؤمن، همگی جلوه‌هایی از عصيان‌اند. آیت‌الله نکونام می‌فرمایند: «عدالت عادل، عصمت معصوم، توبه‌ى مؤمن، همه ظهورات زلف عصيان است.» این دیدگاه، عصيان را به‌عنوان بستری معرفی می‌کند که فضایل انسانی را ممکن می‌سازد. بدون امکان گناه، عدالت و عصمت بی‌معنا می‌شد، زیرا این فضایل در تقابل با امکان عصيان شکل می‌گیرند. گویی عصيان، مانند خاکی است که بذر عدالت و عصمت در آن کاشته می‌شود و توبه، میوه این باغ است.

تمثیل عصيان و توبه

آیت‌الله نکونام با تمثیلی زیبا، نقش توبه را در رهایی از عصيان تبیین می‌کنند: «الان كسى بى‌هوش شده و شما متحير هستيد كه آيا اين شخص به هوش مى‌آيد يا نه؟ چه مى‌شود؟ بين الجناية والقضاء.» توبه، مانند پزشکی است که بیمار غرق در بی‌هوشی گناه را به هوش می‌آورد و او را از مرگ معنوی نجات می‌دهد. بدون توبه، جناية انسان را خفه می‌کرد، اما توبه او را در حالت خوف و رجاء نگه می‌دارد و به سوی غفران هدایت می‌کند.

بخش چهارم: نقد دیدگاه سیئه ذاتی بودن انسان

انسان، نه حسنه ذاتی و نه سیئه ذاتی

آیت‌الله نکونام با نقدی عالمانه، دیدگاه سیئه ذاتی بودن انسان را رد می‌کنند: «سيئته، ما كه سيئه نيستيم، ما حسنه هم نيستيم، اينكه حسنه نيستيم يعنى حسنه‌ى ذاتى.» انسان نه حسنه ذاتی دارد و نه سیئه ذاتی؛ همه چیز از جانب خداوند است. این نقد، در برابر دیدگاه‌هایی قرار می‌گیرد که انسان را ذاتاً گناهکار می‌دانند. انسان به‌عنوان ظهور الهی، هیچ استقلالی در خیر یا شر ندارد و سیئات او از نفس و اعمالش ناشی می‌شود، نه از ذات او که جلوه حق است. گویی انسان، مانند آینه‌ای است که نور حق را بازمی‌تاباند و هر تیرگی، از غبار نفس اوست، نه از ذات آینه.

درنگ: انسان نه حسنه ذاتی دارد و نه سیئه ذاتی؛ همه خیرات و سیئات از خداوند است و انسان تنها ظرف ظهور این افعال است.

نقد تحقیر انسان در برابر تعالی خداوند

ایشان با تمثیلی فاخر، دیدگاه تحقیر انسان را نقد می‌کنند: «مى‌خواهد خدا را بالا ببرد، ما را خراب بكند، همان مثل كه مى‌خواهد ابرويش را درست كند، چشمش را كور مى‌كند.» تعالی خداوند نباید به قیمت تخریب کرامت انسانی باشد. انسان به‌عنوان خلیفه الهی، ذاتاً سیئه نیست و تحقیر او با اصول عرفان اسلامی سازگار نیست. این نقد، بر حفظ کرامت انسانی تأکید دارد و نشان می‌دهد که انسان، به‌عنوان ظهور حق، سفیدروی است، نه سیه‌روی. گویی انسان، مانند گوهری است که در معدن الهی تراشیده شده و هر عیبی، از غبار راه است، نه از ذات گوهر.

نقد دیدگاه سیه‌رویی انسان

آیت‌الله نکونام با اشاره به بیتی نادرست، دیدگاه سیه‌رویی انسان را نقد می‌کنند: «سيه روئى ز ممكن در دو عالم / جدا نگردد مگر اللّه أعلم.» این دیدگاه، که انسان را ذاتاً سیه‌روی می‌داند، با اصول عرفانی ناسازگار است. ایشان می‌فرمایند: «ما سيه‌رو نيستيم، بلكه سفيدروئيم، همه ظهوريم، براى چه سيه‌رو باشيم؟» انسان به‌عنوان ظهور الهی، کرامت ذاتی دارد و تحقیر او، مانع رشد معنوی است. این نقد، ریشه در روان‌شناسی عرفانی دارد که تحقیر انسان را مانع سلوک او می‌داند. گویی انسان، مانند خورشیدی است که گاه ابرهای نفس آن را می‌پوشاند، اما ذاتش نورانی است.

درنگ: انسان به‌عنوان ظهور الهی، سفیدروی است و دیدگاه سیه‌رویی او، با کرامت انسانی و اصول عرفان اسلامی ناسازگار است.

بخش پنجم: دعا و وابستگی به لطف الهی

دعای «الهی لا تکلنی الی نفسی»

آیت‌الله نکونام به دعای «الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين أبدآ» اشاره می‌کنند که به معنای «خدایا مرا لحظه‌ای به خودم وا مگذار» است. این دعا، نشان‌دهنده وابستگی کامل انسان به لطف الهی است. حتی در حالت گناه یا حرمان، خداوند انسان را رها نمی‌کند، بلکه با کاهش توفیق، او را به سوی توبه و هدایت سوق می‌دهد. ایشان می‌فرمایند: «محال است كه واگذارد، اگر وابگذارد كه يعنى هيچ!» این واگذاری، به معنای کاهش توفیق یا دوری از هدایت است، نه رها شدن کامل. گویی انسان، مانند کودکی است که حتی در گمراهی، دستش در دست پدر الهی است و هرگز رها نمی‌شود.

درنگ: دعای «الهی لا تکلنی الی نفسی» نشان‌دهنده وابستگی کامل انسان به لطف الهی است که حتی در حرمان، او را رها نمی‌کند.

عدم واگذاری انسان به خود

ایشان تأکید می‌کنند که خداوند هیچ‌گاه انسان را به‌طور کامل به خود وا نمی‌گذارد: «عرض كرديم كه واگذارى نداريم، خداوند هيچ كس را به خودش وا نمى‌گذارد.» حتی در بدترین حالات، خداوند با لطف خود انسان را هدایت می‌کند. واگذاری در اینجا، به معنای کاهش توفیق یا دوری از هدایت است، نه رها شدن کامل. این اصل، بر رحمت بی‌پایان الهی تأکید دارد که حتی اهل جهنم را نیز در دست حق نگه می‌دارد. گویی انسان، مانند پرنده‌ای است که حتی در سقوط، بال‌های رحمت الهی او را در بر می‌گیرد.

بخش ششم: نقد شارح و تبیین ظهورات الهی

تفسیر شارح از بصیر صادق

شارح، بصیر صادق را کسی می‌داند که با بصیرت، حقایق اشیاء را همان‌گونه که هستند می‌شناسد: «البصير الصادق هو الذى لَه بصيرةٌ، يعرف بها حقائق الاشياء كما هى». این بصیرت، سالک را از خطا در ادراک حقایق بازمی‌دارد. آیت‌الله نکونام این تعریف را تأیید می‌کنند، اما تأکید دارند که بصیر صادق نباید انسان را ذاتاً سیئه بداند. اگر حسنات سالک خالص برای خدا باشد، آن را منّت الهی می‌بیند، و اگر با ریا و خودنمایی آمیخته باشد، از عیوب نفس اوست. گویی سالک، مانند نقاشی است که اگر رنگ‌هایش از نور حق باشد، تابلوی او درخشان است، و اگر از غبار نفس باشد، تیره می‌شود.

حسنات خالص و سیئات ریایی

آیت‌الله نکونام با استناد به شارح می‌فرمایند: «اگر حسناتش را خالص برای خدا ببیند، آن را منّت الهی می‌داند، و اگر با ریا و طلب جاه آمیخته باشد، از عیوب نفس اوست.» این اصل، بر اهمیت اخلاص در عمل تأکید دارد. حسنات خالص، از خداوند است، اما اعمال ریایی، از نقصان نفس ناشی می‌شود. در هر دو حالت، حسنه ذاتی برای انسان باقی نمی‌ماند، زیرا خیرات از خداوند است و سیئات از نفس. گویی سالک، مانند رودی است که اگر از چشمه حق سرچشمه گیرد، زلال است، و اگر به گل‌آلود نفس آلوده شود، تیره می‌گردد.

درنگ: حسنات خالص، منّت الهی است و سیئات ریایی، از عیوب نفس ناشی می‌شود؛ در هر دو حالت، انسان حسنه ذاتی ندارد.

نقد فقدان حسنه ذاتی

شارح می‌فرماید: «فعلى التقدرين لم يبق له حسنةٌ»، یعنی در هر دو حالت (حسنات خالص یا ریایی)، حسنه ذاتی برای انسان باقی نمی‌ماند. آیت‌الله نکونام این دیدگاه را تأیید می‌کنند، اما تأکید دارند که این نباید به معنای سیئه ذاتی بودن انسان تفسیر شود. انسان هیچ استقلالی در خیر یا شر ندارد و همه چیز از خداوند است. سیئات از نفس و اعمال او ناشی می‌شود، نه از ذات او که ظهور الهی است. گویی انسان، مانند ظرفی است که اگر از شراب حق پر شود، شیرین است، و اگر از زهر نفس پر شود، تلخ می‌گردد، اما ذات ظرف، نه شیرین است و نه تلخ.

بخش هفتم: ظهورات الهی و کرامت انسانی

همه موجودات، ظهور حق

آیت‌الله نکونام تأکید می‌کنند که همه موجودات، از جمله انسان، ظهورات الهی‌اند: «همه موجودات ظهور من اللّه‌اند حالا يك وقت ظهورش عصيانى است و يك وقت نه.» خیر و شر، هر دو ظهور الهی‌اند و انسان ذاتاً سیئه نیست. این اصل، بر کرامت ذاتی انسان به‌عنوان مظهر الهی تأکید دارد. گویی انسان، مانند آیینه‌ای است که نور حق را بازمی‌تاباند و هر تیرگی، از غبار نفس اوست، نه از ذات آیینه.

درنگ: همه موجودات، ظهورات الهی‌اند و انسان ذاتاً سیئه نیست؛ خیر و شر، هر دو از خداوند است و انسان تنها ظرف ظهور آن‌هاست.

نقصان از نفس، نه از ذات

ایشان می‌فرمایند: «هرچه هم كاستى است ظهرت من النفس؛ از نقصان نفس است.» کاستی‌ها و سیئات از نفس انسان ناشی می‌شود، نه از ذات او که ظهور الهی است. این تمایز، انسان را از تحقیر ذاتی نجات می‌دهد و او را به اصلاح نفس و بازگشت به خداوند تشویق می‌کند. آیت‌الله نکونام با استناد به کلام امام صادق علیه‌السلام در توحید مفضل می‌فرمایند: «از ايشان سؤال مى‌شد كه اين كاستيها و نواقص چيست؟ در جواب مى‌فرمايد: بما كسبتْ ايديهم.» این کاستی‌ها، نتیجه اعمال انسان است، نه نقص ذاتی او. گویی انسان، مانند مسافری است که در راه، گرد و غبار بر او می‌نشیند، اما ذات او پاک و نورانی است.

منّت الهی و اسرار توبه

یکی از اسرار توبه، درک منّت الهی است: «پس يكى از اسرار توبه، منَن الهى است.» این درک، سالک را به تواضع و تسلیم در برابر خداوند هدایت می‌کند. هر خیر و توبه‌ای، نتیجه لطف الهی است و انسان هیچ استحقاقی ندارد. گویی سالک، مانند درختی است که هر میوه‌اش، از باران لطف الهی است و بدون آن، خشک و بی‌ثمر می‌ماند.

جمع‌بندی

درس شصت و چهارم منازل السائرین، با شرح عالمانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، توبه را به‌عنوان سفری وجودی به سوی حق و پلی میان گناه و غفران الهی معرفی می‌کند. این درس، با تبیین اسرار سه‌گانه توبه (میان جناية و قضاء، مرهون لطف الهی بودن، و استحقاق فاعل به خداوند)، سالک را به درک فقر ذاتی و وابستگی کامل به لطف الهی هدایت می‌کند. نقد دیدگاه‌های تحقیرآمیز، مانند سیئه ذاتی بودن انسان یا سیه‌رویی او، نشان‌دهنده عمق عرفان اسلامی در حفظ کرامت انسانی است. انسان به‌عنوان ظهور الهی، نه حسنه ذاتی دارد و نه سیئه ذاتی؛ همه خیرات و سیئات از خداوند است و انسان تنها ظرف ظهور آن‌هاست. توبه، در این نگاه، مانند ریسمانی است که سالک را از گرداب معصیت به ساحل رحمت الهی می‌رساند و او را در حالت خوف و رجاء نگه می‌دارد. این درس، با تأکید بر توحید افعالی، تواضع، و تسلیم، سالک را به سوی معرفت عمیق‌تر و سلوک حقیقی رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، لطيفه دوم توبه به چه معناست؟

2. طبق درسگفتار، فاعل استحقاق در تمام خيرات و شرور عالم كيست؟

3. در درسگفتار، چه چيزى به‌عنوان سرّ توبه بين جنايت و قضاء الهى توصيف شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، كاستى‌ها و سيئات از چه چيزى ناشى مى‌شوند؟

5. طبق متن، چرا سالك بصير صادق هيچ حسنه‌اى ندارد؟

6. درسگفتار بيان مى‌كند كه ذات انسان به‌طور ذاتى سيئه است.

7. بر اساس متن، تمام خيرات و حسنات عالم از حق تعالى است.

8. درسگفتار تأكيد دارد كه عصيان به‌طور كلى نقص است و هيچ كمالى در آن نيست.

9. طبق درسگفتار، توبه سالك را بين خوف از عذاب و رجاء به غفران نگه مى‌دارد.

10. درسگفتار بيان مى‌كند كه سالك بصير صادق ذاتاً حسنه دارد.

11. چرا درسگفتار ذات انسان را سيئه نمى‌داند؟

12. منظور از 'بين الجناية والقضية' در سرّ توبه چيست؟

13. چرا درسگفتار عصيان را سرّ توبه مى‌داند؟

14. تفاوت حسنه و سيئه در درسگفتار چيست؟

15. چرا سالك بصير صادق حسنه ذاتى ندارد؟

پاسخنامه

1. انسان خود را مرهون الطاف الهى ببيند

2. حق تعالى

3. خوف و رجاء

4. نفس انسان

5. چون حسنه‌ها از خدا و سيئات از نفس اوست

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زيرا ذات انسان ظهور حق است و سيئات از نفس او ناشى مى‌شوند، نه از ذات.

12. منظور قرار گرفتن سالك بين معصيت (جنايت) و قضاء الهى (غفران يا عذاب) است.

13. زيرا عصيان ظرف كمال است و بدون آن توبه معنايى ندارد.

14. حسنه از خدا و ظهور الهى است، اما سيئه از نفس و فعل سالك است.

15. زيرا تمام حسنات از خدا هستند و سالك هيچ حسنه استقلالى ندارد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده