در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 65

متن درس





توحید افعالی: بازنویسی درس شصت و پنجم منازل السائرین، باب توبه، درس سیزدهم

منازل السائرین: توحید افعالی

تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و پنجم -باب توبه- بخش سیزدهم)

مقدمه: درآمدی بر لطيفه سوم توبه

باب توبه در کتاب شریف «منازل السائرین»، تألیف خواجه عبدالله انصاری، یکی از مراحل بنیادین سلوک عرفانی است که سالک را از خودبینی به خدابینی رهنمون می‌سازد. درس سیزدهم این باب، با تمرکز بر لطيفه سوم توبه، به مرتبه‌ای متعالی از سلوک اشاره دارد که سالک با مشاهده حُکم الهی، از استحسان حسنه و استقباح سیئه فراتر می‌رود و به معنای حُکم صعود می‌کند.

بخش نخست: چیستی لطيفه سوم توبه

مشاهده حُکم الهی و محو فاعليت خلقی

خواجه عبدالله انصاری در لطيفه سوم توبه می‌فرماید: «أَنَّ مُشَاهَدَةَ الْعَبْدِ الْحُكْمَ لَمْ تَدَعْ لَهُ اسْتِحْسَانَ حَسَنَةٍ وَلَا اسْتِحْتَاجَ سَيِّئَةً، لِصَعُودِهِ مِنْ جَمِيعِ الْمَعَانِي إِلَى مَعْنَى الْحُكْمِ». این مقام، سالک را به مرتبه‌ای می‌رساند که از دوگانه حسن و قبح خلقی فراتر رفته و تنها حُکم الهی را مشاهده می‌کند. در این مرتبه، فاعليت خلقی سالک محو شده و او همه‌چیز را از خدا می‌بیند، چنان‌که «کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» چه خیر باشد و چه شر. این صعود، به مثابه بال گشودن از قفس خودبینی به سوی آسمان توحید است.

نکته کلیدی: لطيفه سوم توبه، سالک را با مشاهده حُکم الهی از استحسان حسنه و استقباح سیئه فراتر برده و به توحید افعالی رهنمون می‌سازد.

رفع انانيت در برابر حُکم الهی

در این مقام، سالک دیگر خود را فاعل مستقل نمی‌بیند و هر فعل و اثری را به خدا نسبت می‌دهد. این محو انانيت، به مثابه ذوب شدن قطره‌ای در اقیانوس بی‌کران الهی است که سالک را از خودمحوری به خدابینی کامل هدایت می‌کند. این دیدگاه، تحقق توحید افعالی را به ارمغان می‌آورد، جایی که هیچ فاعلیتی جز برای حق باقی نمی‌ماند.

بخش دوم: مراتب سه‌گانه توحید در ذکر

مرحله ابتدایی: بحول الله و قوته

در مرحله ابتدایی سلوک، سالک می‌گوید: «بِحَوْلِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ». در این مرتبه، او هنوز خود را فاعل قیام و قعود می‌بیند و می‌گوید: «أنا أقوم وأقعد». این مرحله، به مثابه گام‌های اولیه کودکی است که با تکیه بر دستان الهی راه رفتن می‌آموزد، اما هنوز سایه‌ای از انانيت در او باقی است.

مرحله متوسط: لا حول ولا قوة إلا بالله

در مرحله دوم، سالک به ذکر «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» می‌رسد. در این مقام، انانيت محو شده و او حول و قوه را تنها از خدا می‌بیند. این مرحله، چونان رهایی از بند خودبینی و پرواز به سوی آسمان توحید نسبی است که سالک را از «أنا» به سوی «هو» هدایت می‌کند.

مرحله عالی: لا إله إلا الله

در مرتبه عالی، سالک به ذکر «لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» نائل می‌شود. این ذکر، سنگین‌ترین کلام و ذکری است که تمام فاعليت‌های غیرالهی را نفی کرده و تنها حق را به‌عنوان فاعل حقیقی اثبات می‌کند. این مقام، به مثابه قله رفیع توحید است که سالک در آن، هیچ غیر حقی را نمی‌بیند و همه‌چیز را ظهور وجه‌الله می‌داند.

نکته کلیدی: ذکر «لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ»، به‌عنوان سنگین‌ترین ذکر، تمام فاعليت‌های غیرالهی را نفی کرده و سالک را به توحید کامل رهنمون می‌سازد.

تفاوت مراتب ذکر در سلوک

تفاوت این سه مرتبه، نشان‌دهنده سیر تکاملی سالک از خودمحوری به خدابینی است. در مرحله ابتدایی، انانيت غالب است؛ در مرحله متوسط، انانيت محو شده و حول و قوه به خدا نسبت داده می‌شود؛ و در مرحله عالی، هیچ فاعلیتی جز برای حق باقی نمی‌ماند. این سیر، چونان سفری است از ظلمت خودبینی به نور توحید، که هر گام آن سالک را به حق نزدیک‌تر می‌کند.

بخش سوم: چالش‌های کلامی و عرفانی

چالش فاعليت استقباح و استحقاق

وقتی سالک همه‌چیز را از خدا می‌بیند، این سؤال پیش می‌آید که اگر خدا فاعل استقباح است، چگونه خیر محض می‌تواند منشأ قبح باشد؟ پاسخ درس‌گفتارها این است که صفات نقص به اسماء جلالی و صفات خیر به اسماء جمالی بازمی‌گردد. فاعل استحقاق، ظهور اسماء جمالی (مانند رحمن و کریم) و فاعل استقباح، ظهور اسماء جلالی (مانند مضل و قهار) است. این تمایز، به مثابه جداسازی نور و سایه در ظهورات الهی است که توحید را در همه مظاهر حفظ می‌کند.

نکته کلیدی: فاعل استحقاق به اسماء جمالی و فاعل استقباح به اسماء جلالی نسبت داده می‌شود، که این تمایز، توحید را در همه ظهورات الهی حفظ می‌کند.

خطر جبر در فاعليت الهی

هرچند خدا فاعل همه‌چیز است، این فاعليت نباید به جبر منجر شود. اراده، فعل و عذاب انسان نیز ظهوری است، و انسان به اندازه دخالت خود مسئول است. این دیدگاه، به مثابه تعادلی ظریف میان توحید افعالی و اختیار انسانی است که سالک را از افتادن به دام جبر یا استقلال خلقی بازمی‌دارد.

نکته کلیدی: فاعليت الهی منافاتی با اختیار انسانی ندارد، زیرا مسئولیت انسان به اندازه دخالت او در فعل ظهوری است.

بخش چهارم: اقسام سه‌گانه توبه

توبه عام، خاص و أخص

توبه به سه قسم تقسیم می‌شود: عام، خاص و أخص. توبه عام، برای عوام است و به رهایی از گناه ظاهری معطوف است. توبه خاص، برای خواص و متمرکز بر رفع عیوب نفسانی است. توبه أخص، مختص اولیای خدا و معطوف به تحقق توحید کامل است. این تقسیم‌بندی، به مثابه نردبانی است که هر پله آن سالک را به مرتبه‌ای بالاتر از معرفت و نزدیکی به خدا می‌رساند.

نقص توبه عام

توبه عام، با وجود خیرات، ناقص است، زیرا تائب به دنبال استکثار، تبرئه یا فرار از محکمه الهی است. این توبه، به مثابه تلاشی است برای نجات خود، نه تحقق عبودیت، و از این‌رو، از حقیقت توبه فاصله دارد.

نکته کلیدی: توبه عام، به دلیل انگیزه‌های خودمحورانه، ناقص است و نمی‌تواند به کمال معنوی توبه منجر شود.

چالش توبه ظاهری

توبه عوام، هرچند ارزشمند، به دلیل نیت‌های خودخواهانه، از حقیقت توبه دور است. این توبه، چونان گیاهی است که در خاک ناپاک ریشه دوانده و نمی‌تواند به باروری کامل برسد.

بخش پنجم: خطر خودبینی در اعمال صالح

آمیختگی حسنه با شر

گاه حسنه انسان با شر، نجاست، منیت یا استکبار آمیخته می‌شود. محبت، لطف یا کمکی که با غرور یا تحقیر همراه باشد، از حقیقت خود تهی می‌گردد. این آمیختگی، به مثابه زهری است که در جام شیرین حسنه ریخته شده و آن را به ضد خود تبدیل می‌کند.

نکته کلیدی: حسنه بدون اخلاص، با منیت، استکبار یا تحقیر آمیخته شده و سالک را از حقیقت توبه دور می‌کند.

پناه بردن به خدا از خوبی‌ها

انسان باید از خوبی‌های خود به خدا پناه ببرد، زیرا این خوبی‌ها ممکن است به غرور و خودبینی منجر شوند. این پناه‌جویی، به مثابه سپری است که سالک را از تیغ تیز خودمحوری حفظ می‌کند.

احتیاط در انجام حسنه

سالک باید در انجام حسنه احتیاط کند و به اندازه ظرفیت معنوی خود عمل کند تا به «اسهال»، «رودل» یا «آروغ» معنوی نیفتد. این استعاره، به لزوم اعتدال در اعمال صالح اشاره دارد، چنان‌که خوردن بیش از حد بوقلمون به بیماری منجر می‌شود، اعمال بیش از ظرفیت نیز به نقص معنوی می‌انجامد.

نکته کلیدی: حسنه باید با اعتدال و اخلاص انجام شود تا از نقص‌های معنوی مانند غرور و خودبینی مصون بماند.

مثال بوقلمون و ظرفیت محدود

همان‌گونه که خوردن بیش از حد بوقلمون به رودل یا اسهال منجر می‌شود، انجام حسنه بیش از ظرفیت نیز به نقص معنوی می‌انجامد. سالک باید به اندازه توان خود عمل کند تا از آسیب‌های معنوی در امان بماند.

بخش ششم: آیات قرآن کریم و توحید افعالی

آیه انعام و اخلاص در عمل

قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (انعام: ۱۶۲، ترجمه فولادوند: همانا نماز من و قربانی‌ام و زندگی‌ام و مرگم برای خدا، پروردگار جهانیان است). این آیه، به اخلاص کامل در نسبت دادن همه اعمال به خدا تأکید دارد، چنان‌که سالک هیچ فعلی را به خود نسبت نمی‌دهد.

آیه قصص و وجه‌الله

قرآن کریم می‌فرماید: «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (قصص: ۸۸، ترجمه فولادوند: هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است. فرمان از آن اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید). این آیه، به فنای همه‌چیز در برابر وجه‌الله و سیطره حُکم الهی اشاره دارد.

نکته کلیدی: آیه قصص، با تأکید بر فنای همه‌چیز جز وجه‌الله، سالک را به مشاهده حُکم الهی و توحید کامل هدایت می‌کند.

اعتراض به مثله کردن آیه

شارح به دلیل ناقص آوردن آیه قصص، مورد انتقاد قرار گرفته، زیرا بخش «وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» را حذف کرده است. این حذف، ممکن است به تحریف معنا منجر شود و از تمامیت آیه می‌کاهد.

آیه اسراء و خواندن کتاب وجود

قرآن کریم می‌فرماید: «اقْرَأْ كِتَابَكَ» (اسراء: ۱۴، ترجمه فولادوند: کتابت را بخوان). این آیه، به مسئولیت انسان در برابر اعمال خود اشاره دارد، که در قیامت مورد بازخواست قرار می‌گیرد.

دعای پیامبر برای حُکم

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» (شعراء: ۸۳، ترجمه فولادوند: پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما). این دعا، اهمیت حُکم را به‌عنوان کلید موفقیت در سلوک نشان می‌دهد.

بخش هفتم: خطر انحرافات عرفانی

شامورتی‌بازی به جای عرفان

عرفان نباید به شامورتی‌بازی و شعبده‌بازی تنزل یابد. ادعاهای کاذب و خودنمایی، از حقیقت عرفان دور است و به مثابه غباری است که آینه زلال معرفت را تیره می‌کند.

نکته کلیدی: عرفان حقیقی، در اخلاص و توحید ریشه دارد و از شامورتی‌بازی و خودنمایی به دور است.

فاعل مباشر و مسئولیت محدود

انسان تنها فاعل مباشر است و مسئولیت او به اندازه دخالتش در فعل است. این دیدگاه، به مثابه ترازویی است که مسئولیت انسان را در برابر فاعليت الهی می‌سنجد.

بخش هشتم: شعر عرفانی و محو انانيت

در درس‌گفتارها، بیتی عرفانی ارائه شده است:

من هرچه خوانده‌ام همه از یادم رفت / الا حدیث او، که تکرار می‌کنم

این بیت، به محو انانيت و تمرکز بر ذکر حق اشاره دارد. دل سالک، چونان صفحه‌ای است که جز حدیث حق، هیچ نقشی بر آن باقی نمی‌ماند.

بخش نهم: مراتب انسان‌ها و افضلیت لطيفه سوم

مراتب انسان‌ها در توبه

انسان‌ها مانند پله‌های نردبان، در مراتب مختلف توبه قرار دارند. این تنوع، به تفاوت ظرفیت‌های معنوی اشاره دارد، چنان‌که هر فرد بر اساس مرتبه خود به توبه نائل می‌شود.

افضلیت لطيفه سوم

لطيفه سوم، از لطيفه دوم برتر است، زیرا سالک از منت و عیب‌جویی نفس فراتر می‌رود و به حُکم الهی می‌رسد. این افضلیت، به مثابه صعودی است از دامنه‌های خودبینی به قله‌های خدابینی.

نکته کلیدی: لطيفه سوم، با محو منت و عیب‌جویی نفس، سالک را به مرتبه عالی توحید رهنمون می‌سازد.

بخش دهم: مثال‌ها و تمثیلات

مثال بی‌بی تمیز و آگاهی در عمل

داستان بی‌بی تمیز، که با گفتن الله‌اکبر به خواب می‌رفت، به ناآگاهی در عمل اشاره دارد. این مثال، به اهمیت آگاهی و اخلاص در عبادات تأکید دارد، چنان‌که عمل بدون معرفت، چونان نهالی بی‌ریشه است.

حُکم به‌منزله عامل تعیین‌کننده

حُکم الهی، به‌عنوان عامل تعیین‌کننده، همه امور را تحت سیطره خود دارد. این مفهوم، به مثابه ورقی است که در بازی عالم، همه را جمع می‌کند و پیروزی نهایی را رقم می‌زند.

جمع‌بندی

درس شصت و پنجم از «منازل السائرین»، در باب توبه، لطيفه سوم را به‌عنوان مرتبه‌ای متعالی معرفی می‌کند که سالک با مشاهده حُکم الهی، از استحسان حسنه و استقباح سیئه فراتر می‌رود. مراتب سه‌گانه ذکر («بِحَوْلِ اللَّهِ»، «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ» و «لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ») سیر تکاملی سالک را از خودبینی به توحید کامل نشان می‌دهند. توبه عام، خاص و أخص، مراتب مختلف سلوک را نمایندگی می‌کنند، اما توبه عام به دلیل انگیزه‌های خودمحورانه ناقص است. تأکید بر خطر خودبینی در اعمال صالح و لزوم احتیاط در انجام حسنه، از نکات کلیدی این درس است. آیات قرآن کریم، مانند آیه انعام، قصص و اسراء، به اخلاص، فنای همه‌چیز جز وجه‌الله و مسئولیت انسان در برابر اعمالش اشاره دارند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، در لطیفه سوم، سالک به چه مقامی می‌رسد؟

2. طبق درسگفتار، کدام عبارت نشان‌دهنده مقام سوم و عالی در توبه است؟

3. بر اساس درسگفتار، فاعل استحقاق و استقباح در مقام سوم به چه کسی نسبت داده می‌شود؟

4. کدام نوع توبه در درسگفتار به عنوان توبه‌ای با نقایص بسیار معرفی شده است؟

5. طبق درسگفتار، چرا توبه عام دارای نقایص است؟

6. بر اساس درسگفتار، در مقام سوم، سالک هیچ فاعلیتی برای استحقاق یا استقباح قائل نیست.

7. عبارت «بحول الله وقوته أقوم وأقعد» در درسگفتار به مقام متوسط نسبت داده شده است.

8. توبه عام در درسگفتار به دلیل عدم ارتباط با انانیة ناقص تلقی شده است.

9. مشاهده حکم در لطیفه سوم به معنای دیدن حق به عنوان تنها مؤثر در عالم است.

10. در درسگفتار، فاعل استقباح به اسماء جمالی حق نسبت داده شده است.

11. چرا در مقام سوم سالک فاعل استحقاق و استقباح نیست؟

12. تفاوت عبارت «لا حول ولا قوة إلا بالله» با «لا إله إلا الله» در چیست؟

13. چرا توبه عام در درسگفتار ناقص تلقی شده است؟

14. منظور از «کل من عندالله» در درسگفتار چیست؟

15. چگونه سالک در لطیفه سوم از انانیة رها می‌شود؟

پاسخنامه

1. مشاهده حکم و صعود به معنای حق

2. لا إله إلا الله

3. حق

4. توبه عام

5. به دلیل قصد تبرئه و استکثار

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا سالک در مقام سوم به معنای حکم صعود کرده و همه چیز را از حق می‌بیند.

12. «لا حول ولا قوة إلا بالله» انانیة را نفی می‌کند اما «لا إله إلا الله» هیچ فاعلیتی جز حق قائل نیست.

13. توبه عام ناقص است زیرا تائب با قصد تبرئه و استکثار به دنبال رهایی از محکمه است.

14. «کل من عندالله» یعنی همه چیز، چه خیر و چه شر، از جانب خداست و سالک فاعلیتی ندارد.

15. سالک با مشاهده حکم حق و صعود به معنای آن، انانیة را کنار گذاشته و همه چیز را از خدا می‌بیند.

کد فوتر