متن درس
منازل السائرین: مراتب توبه و جایگاه توبه
تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه شصت و ششم -باب توبه- بخش چهاردهم)
مقدمه
درس شصت و ششم از مجموعه نفیس منازل السائرین تألیف خواجه عبدالله انصاری، در باب توبه و در قالب درس چهاردهم، به کاوش در مراتب توبه و نقد رویکرد توبه عامه میپردازد. این درس، با تمرکز بر توبه عامه بهعنوان پایینترین مرتبه توبه، به بررسی نقایص این نوع توبه و تأثیرات آن بر رابطه انسان با خداوند متعال میپردازد.
بخش اول: مراتب توبه و جایگاه توبه عامه
تقسیمبندی مراتب توبه
درس شصت و ششم، توبه را به سه مرتبه متمایز تقسیم میکند: توبه عامه، توبه متوسط و توبه نهایه. این تقسیمبندی، بر اساس تفاوت در معرفت و مرتبه وجودی انسانها شکل گرفته و نشاندهنده سلسلهمراتب سلوک عرفانی است. توبه عامه، که محور این درس است، به افرادی اختصاص دارد که با انگیزههای ابتدایی و ظاهری به توبه روی میآورند. این مرتبه، اگرچه ارزشمند است، اما به دلیل نیتهای ناقص، از منظر عرفانی ناکامل تلقی میشود.
این تقسیمبندی، ریشه در سنت عرفانی و کلامی دارد که سلوک را بر اساس مراتب وجودی انسانها دستهبندی میکند. همانگونه که در آثار عرفایی چون ابنعربی و عطار مشاهده میشود، مراتب سلوک، بازتابدهنده درجات معرفت و اخلاص سالک است. توبه عامه، بهسان بذری است که در خاک وجود انسان کاشته شده، اما هنوز به باروری کامل نرسیده است.
توبه بهسان عمل جراحی
توبه در این درس، به عمل جراحی تشبیه شده است؛ عملی دشوار و سنگین که نیازمند دقت، درد و تحول بنیادین است. گناه، بهسان عیبی در نفس انسان است که برطرف کردن آن آسان نیست و نیازمند توفیق الهی است. این تشبیه، به عمق و دشواری فرایند توبه اشاره دارد که نه تنها عملی ظاهری، بلکه تحولی درونی و عمیق است.
این دیدگاه، با الهیات عرفانی همراستاست که گناه را بیماری نفسانی و توبه را درمان آن میداند. همانگونه که جراحی، بدن را از عیوب پاک میکند، توبه نیز نفس را از آلودگی گناه میرهاند. این مفهوم با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ
(الفرقان: ٧٠) (: «مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، پس خداوند بديهاى آنان را به نيكيها تبديل مىكند»).
نقش توفیق الهی در توبه
توبه، بدون توفیق الهی ممکن نیست. انسان به تنهایی قادر به دستیابی به این حقیقت نیست و گاهی با وجود قصد توبه، به گناه مبتلا میشود یا با نیت گناه، به انکسار و توبه هدایت میگردد. این امر، به نقش لطف و عطای الهی در فرایند توبه اشاره دارد که انسان را به سوی خیر رهنمون میشود.
این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ
(هود: ٨٨) (: «و توفيق من جز به [يارى] خدا نيست»).
توفیق الهی، بهسان نسیمی است که کشتی نفس را به سوی ساحل رستگاری هدایت میکند، و بدون این نسیم، انسان در گرداب گناه و غفلت سرگردان میماند.
بخش دوم: نقد توبه عامه و نقایص آن
ارزش توبه عامه بهرغم نقایص
توبه عامه، هرچند ناقص است، اما ارزشمند تلقی میشود، زیرا دستیابی به آن نشانهای از لطف الهی است. این مرتبه، بهسان گام نخستی است که سالک را به مسیر سلوک وارد میکند، هرچند هنوز از کمال و اخلاص فاصله دارد.
این دیدگاه، رویکردی ترغیبی به توبه دارد و حتی ناقصترین شکل آن را گامی مثبت در مسیر کمال میداند. توبه عامه، مانند جرقهای است که میتواند آتش معرفت را در دل انسان شعلهور سازد، مشروط بر آنکه با اخلاص و معرفت همراه شود.
نقص توبه عامه: استکثار طاعت
توبه عامه، به دلیل تمرکز بر استکثار طاعت (افزایش طاعت برای کسب ثواب)، ناقص است. این انگیزه، به سه نقص اساسی منجر میشود: جحود نعمت ستر و امهال، رؤیت حق بر خداوند، و استغنای نفسانی.
استکثار طاعت، بهسان جمعآوری گنجی است که به جای قرب به خداوند، به طمع پاداش و خودنمایی منجر میشود. این نقص، ریشه در تفاوت میان اطاعت برای خدا و اطاعت برای ثواب دارد. اطاعت خالصانه، برای قرب به خداوند است، در حالی که توبه عامه، به دلیل نیتهای غیرخالص، از این هدف والا فاصله میگیرد.
جحود نعمت ستر و امهال
یکی از نقایص توبه عامه، انکار نعمت ستر (پوشش گناهان) و امهال (مهلت دادن الهی) است. انسان عامی، با تمرکز بر طاعت خود، از نیاز به لطف الهی در پوشاندن گناهان و اعطای مهلت غافل میشود. این امر، بهسان نادیده گرفتن چشمهای زلال است که خداوند برای شستوشوی گناهان بنده فراهم کرده است.
این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همراستاست:
وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ
(الشورى: ٢٥) (: «و اوست كسى كه توبه را از بندگانش مىپذيرد و از گناهان درمىگذرد»).
رؤیت حق بر خداوند
توبه عامه، به دلیل تمرکز بر استکثار طاعت، به طلبکاری از خداوند منجر میشود، گویی انسان با اعمال خود حقی بر خداوند دارد. این دیدگاه، با الهیات توحیدی که خداوند را از هرگونه نیاز یا الزام مستقل میداند، در تضاد است. انسان عامی، بهسان کارگری است که پس از انجام وظیفه، از ارباب خود مزد طلب میکند، غافل از آنکه لطف ارباب، فراتر از مزد اوست.
این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
(النجم: ٣٩) (: «و براى انسان جز آنچه [خود] به دست آورده، نيست»).
با این حال، در نگاه عرفانی، سعی انسان باید خالصانه و برای خدا باشد، نه برای طلب پاداش.
استغنای نفسانی و جبروت
توبه عامه، به استغنای نفسانی و خودبزرگبینی منجر میشود، بهگونهای که انسان خود را از غفران الهی بینیاز میبیند. این جبروت نفسانی، بهسان قلعهای است که انسان در آن پناه میگیرد، اما این قلعه، او را از قرب به خداوند دور میکند.
این نقد، با مفهوم عرفانی «فنا» همراستاست که در آن، سالک باید خود را از هرگونه خودبزرگبینی و استغنا خالی کند تا به قرب الهی دست یابد.
بخش سوم: اخلاص و معرفت در توبه
تفاوت اطاعت برای خدا و اطاعت برای ثواب
درس شصت و ششم، بین اطاعت برای خدا (للطاعة) و اطاعت برای ثواب (للثواب) تمایز قائل میشود. اطاعت خالصانه، که برای قرب به خداوند انجام میشود، ارزش واقعی دارد، در حالی که اطاعت برای کسب ثواب، به طمع و خودنمایی آلوده است.
این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همراستاست:
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ
(البينة: ٥) (: «و به آنها دستور داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين را براى او خالص گردانيدهاند»).
اطاعت برای خدا، بهسان پرستویی است که به سوی آسمان معرفت پرواز میکند، در حالی که اطاعت برای ثواب، مانند پرندهای است که در قفس طمع گرفتار شده است.
حسنات ابرار، سیئات مقربین
با استناد به حدیث «حسنات الابرار سیئات المقربین»، درس تأکید میکند که حسنات افراد عادی، در نگاه مقربان، به دلیل نیتهای غیرخالص، سیئات محسوب میشود. این حدیث، به تفاوت مراتب معرفت و اخلاص اشاره دارد.
این دیدگاه، با مفهوم عرفانی «فنا فی الله» همراستاست که در آن، سالک باید از هرگونه نیت غیرالهی، حتی در حسنات، رها شود. حسنات عامه، مانند میوهای است که پوستی زیبا دارد، اما مغز آن به دلیل طمع و ریا، بیارزش است.
اهمیت معرفت بر عمل
درس شصت و ششم تأکید میکند که معرفت، نه عمل، اصل بنیادین در سلوک است. عمل بدون معرفت، مانند قالبی توخالی است که فاقد محتواست. این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ
(محمد: ١٩) (: «پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست»).
معرفت، بهسان چراغی است که مسیر سلوک را روشن میکند، در حالی که عمل بدون معرفت، مانند گامی در تاریکی است که به بیراهه میانجامد.
خطر ریا و طمع در عبادت
درس به خطر ریا و طمع در عبادت اشاره دارد که میتواند حسنات را به سیئات تبدیل کند. عبادتی که با نیت خودنمایی یا کسب پاداش انجام شود، مانند میوهای است که ظاهرش فریبنده است، اما درونش تهی و بیارزش.
این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همراستاست:
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ
(الماعون: ٤-٦) (: «پس واى بر نمازگزارانى * كه از نمازشان غافلاند * آنان كه رياكارى مىكنند»).
اخلاص اولیای الهی
اولیای الهی، به دلیل اخلاص و بیغرضی در عبادت، مورد انتخاب خداوند قرار میگیرند. آنان، مانند عاشقانی هستند که بدون طمع به پاداش، تنها به عشق معبود خود را وقف میکنند.
این دیدگاه، با آیه شریفه قرآن کریم همراستاست:
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ
(ص: ٤٦) (: «ما آنان را با خلوصى كه يادآورى سراى آخرت بود، خالص گردانيديم»).
جمعبندی
درس شصت و ششم از منازل السائرین، با تمرکز بر توبه عامه، به بررسی نقایص این مرتبه و تأثیرات آن بر رابطه انسان با خداوند متعال میپردازد. توبه عامه، هرچند نشانه لطف الهی و نقطه آغاز سلوک است، اما به دلیل انگیزههای ناقص مانند استکثار طاعت، جحود نعمت ستر و امهال، طلبکاری از خداوند و استغنای نفسانی، از کمال فاصله دارد. این درس، با تأکید بر اهمیت معرفت و اخلاص، نشان میدهد که عمل صالح بدون نیت خالص، مانند پوستهای توخالی است که ارزش واقعی ندارد. آیات قرآن کریم، مانند آیه شریفه «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»، بر تحولآفرین بودن توبه خالصانه تأکید دارند.
این درس، دعوتی است به بازاندیشی در نیتهای عبادت و توبه. توبه عامه، مانند جرقهای است که میتواند به آتش معرفت تبدیل شود، مشروط بر آنکه با اخلاص و معرفت همراه گردد. اولیای الهی، با عبادت خالصانه و بیطمع، الگویی برای سالکان ارائه میدهند که در آن، اطاعت برای قرب به خداوند است، نه برای کسب پاداش یا خودنمایی. این نوشتار، انسان را به سوی توبهای هدایت میکند که در آن، قلب از طمع و ریا پاک شده و تنها به عشق معبود میتپد.
با نظارت صادق خادمی