در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 68

متن درس





تحلیل و بازنویسی درس شصت و هشتم منازل السائرین: باب توبه

منازل السائرین: مفهوم‌شناسی توبه و مراتب آن

تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و هشتم -باب توبه- بخش شانزدهم)

مقدمه

باب توبه در کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، یکی از اساسی‌ترین مراحل سلوک عرفانی است که سالک را به سوی بازگشت به خداوند و اصلاح نفس هدایت می‌کند. درس شصت و هشتم این اثر، با تمرکز بر مرتبه سوم توبه، یعنی توبه از تضييع وقت، به تبیین مفهوم توبه و نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی آن می‌پردازد.

بخش اول: مفهوم‌شناسی توبه و مراتب آن

تعریف توبه خاصه: رجوع از تضييع وقت

در کتاب منازل السائرین، توبه خاصه به‌عنوان بازگشت از تضييع وقت تعریف شده است: «وَتَوبَةُ الخَاصَّةِ مِنْ تَضْيِيعِ الوَقْتِ فَإِنَّهُ يَدْعُو إِلَى دَرْكِ النَّقِيصَةِ وَيُطْفِئُ نُورَ المُرَاقَبَةِ وَيُكَدِّرُ عَيْنَ الصُّحْبَةِ». این تعریف، وقت را به‌عنوان سرمایه اصلی انسان در مسیر سلوک معرفی می‌کند که هدر دادن آن، به نقصان وجودی، خاموشی نور مراقبه و کدر شدن چشمه مصاحبت با خداوند منجر می‌شود. تضييع وقت، به‌سان ریختن آب حیات در خاک غفلت است که سالک را از نورانیت و حضور معنوی محروم می‌سازد.

درنگ: توبه خاصه، بازگشت از تضييع وقت است که به‌عنوان رأس‌المال انسان، پایه سلوک عرفانی محسوب می‌شود. هدر دادن این سرمایه، به انقطاع از خداوند و محرومیت از مراقبه و مصاحبت منجر می‌گردد.

در عرفان اسلامی، وقت به‌مثابه امانتی الهی است که هر لحظه آن، فرصتی برای تقرب به حق محسوب می‌شود. توبه از تضييع وقت، سالک را به آگاهی از ارزش این سرمایه و اصلاح رابطه با خداوند دعوت می‌کند. این مرتبه از توبه، نه‌تنها از غفلت جلوگیری می‌کند، بلکه به‌سان کلیدی است که درهای مراقبه و مصاحبت را به روی سالک می‌گشاید.

تقسیم‌بندی سه‌گانه توبه و نقد آن

خواجه عبدالله انصاری، توبه را به سه مرتبه تقسیم کرده است: مرتبه اول، استکثار الطاعة (افزون‌طلبی در طاعات)؛ مرتبه دوم، استقلال المعصیة (کوچک شمردن گناه)؛ و مرتبه سوم، توبه از تضييع وقت. با این حال، این تقسیم‌بندی مورد نقد قرار گرفته است، زیرا مراتب اول و دوم، به دلیل همراهی با طمع و توجیه گناه، از حقیقت توبه فاصله دارند و حتی می‌توانند به‌عنوان معصیت تلقی شوند. در این دیدگاه، استکثار الطاعة، که با خودخواهی و طمع به پاداش همراه است، و استقلال المعصیة، که به تجرّی و بی‌اعتنایی به عدالت الهی منجر می‌شود، نه‌تنها توبه نیستند، بلکه خود گناهانی هستند که سالک را از مسیر حق بازمی‌دارند.

این نقد، ریشه در عرفان شیعی دارد که توبه را بازگشت خالصانه به خداوند می‌داند. در این راستا، مرتبه سوم توبه، یعنی رجوع از تضييع وقت، به‌عنوان توبه عامی بازتعریف می‌شود، زیرا آگاهی از ارزش وقت، نقطه آغاز سلوک و اصلاح نفس است. این بازتعریف، به‌سان نوری است که تاریکی‌های غفلت را می‌زداید و سالک را به سوی خودشناسی و تقرب هدایت می‌کند.

نقد مراتب اول و دوم: معصیت به جای توبه

مرتبه اول توبه، یعنی استکثار الطاعة، به دلیل همراهی با خودخواهی و طمع به پاداش، از حقیقت توبه دور است. سالکی که در پی جمع‌آوری طاعات است، گویی در صدد اثبات خویشتن است، نه بازگشت به خداوند. این خودمحوری، به‌سان آینه‌ای شکسته است که تصویر حق را تحریف می‌کند. به همین ترتیب، مرتبه دوم، یعنی استقلال المعصیة، که به کوچک شمردن گناه می‌انجامد، خود معصیتی بزرگ است، زیرا گناه را توجیه کرده و سالک را به تجرّی و بی‌اعتنایی به عدالت الهی سوق می‌دهد. این دو مرتبه، به جای آنکه سالک را به سوی حق بازگردانند، او را در دام غفلت و خودفریبی گرفتار می‌سازند.

درنگ: استکثار الطاعة و استقلال المعصیة، به دلیل فقدان اخلاص و توجیه گناه، نه‌تنها توبه نیستند، بلکه خود معصیت محسوب می‌شوند و سالک را از حقیقت بازگشت به خداوند دور می‌کنند.

بخش دوم: توبه عامی و اهمیت وقت

توبه عامی: آگاهی از تضييع وقت

توبه عامی، به‌عنوان مرتبه بنیادین توبه، با آگاهی از تضييع وقت آغاز می‌شود. وقت، به‌سان رأس‌المال انسان در سلوک است که هدر دادن آن، به محرومیت از برکات معنوی و انقطاع از خداوند منجر می‌شود. سالک با تأمل در نحوه مصرف عمر خویش، به پشیمانی از هدر دادن این امانت الهی می‌رسد و این پشیمانی، به‌سان بذری است که در خاک قلب او کاشته می‌شود و به اصلاح رفتار و بازگشت به حق می‌انجامد.

در این دیدگاه، تضييع وقت، نه‌تنها گناهی ناشناخته است، بلکه ریشه بسیاری از گناهان دیگر محسوب می‌شود. غفلت از ارزش وقت، به‌سان رودی است که خاک حاصلخیز سلوک را می‌شوید و سالک را از رشد معنوی بازمی‌دارد. از این‌رو، توبه از تضييع وقت، به‌عنوان اولین گام در مسیر سلوک، سالک را به بازنگری در رفتار و اهتمام به استفاده بهینه از عمر دعوت می‌کند.

وقت به‌عنوان رأس‌المال

وقت، سرمایه اصلی انسان در مسیر سلوک است که هر لحظه آن، فرصتی برای تقرب به خداوند به شمار می‌رود. در فرهنگ عرفانی، عمر به‌سان امانتی الهی است که خداوند در اختیار بنده قرار داده تا با بهره‌گیری از آن، به کمال و قرب الهی نائل آید. تضييع این سرمایه، به‌سان سوزاندن گنجی بی‌پایان است که بازگرداندن آن ممکن نیست. از این‌رو، توبه از تضييع وقت، به معنای انکسار و پشیمانی در برابر خداوند است که سالک را به حفظ باقیمانده عمر و استفاده بهینه از آن هدایت می‌کند.

درنگ: وقت، رأس‌المال انسان در سلوک است و توبه از تضييع آن، به‌عنوان توبه عامی، نقطه آغاز اصلاح نفس و بازگشت به خداوند محسوب می‌شود.

تضييع وقت: گناهی ناشناخته

یکی از بزرگ‌ترین آفت‌های جوامع اسلامی، عدم توجه به تضييع وقت به‌عنوان گناه است. در حالی که گناهانی مانند غیبت و تهمت به‌عنوان معاصی شناخته‌شده مورد نکوهش قرار می‌گیرند، تضييع وقت، به دلیل ناشناخته ماندن، از دایره گناهان خارج شده و به یکی از موانع اصلی سلوک تبدیل گشته است. این غفلت، به‌سان سایه‌ای است که نور معرفت را در قلب مؤمن خاموش می‌کند و او را از برکات معنوی محروم می‌سازد.

برخلاف غیبت و تهمت که قابل جبران‌اند، تضييع وقت، به دلیل غیرقابل‌برگشت بودن، توبه‌ای جز انکسار و پشیمانی ندارد. این انکسار، به‌سان آتشی است که خاکستر غفلت را می‌سوزاند و سالک را به سوی اصلاح و هوشیاری هدایت می‌کند. از این‌رو، آگاهی از این گناه ناشناخته، گامی اساسی در مسیر سلوک عرفانی است.

بخش سوم: پیامدهای تضييع وقت

کدر شدن نفس و خاموشی نور مراقبه

تضييع وقت، به کدر شدن نفس و خاموش شدن نور مراقبه منجر می‌شود. مراقبه، به‌سان چراغی است که قلب سالک را روشن می‌کند و او را در مسیر حق نگاه می‌دارد. هدر دادن وقت، این چراغ را خاموش کرده و سالک را در تاریکی غفلت فرو می‌برد. همچنین، تضييع وقت، چشمه مصاحبت با خداوند را کدر می‌سازد و سالک را از حضور معنوی و ارتباط نزدیک با حق محروم می‌کند.

این کدر شدن، به‌سان غباری است که بر آینه دل می‌نشیند و تصویر حق را محو می‌کند. سالکی که وقت خود را هدر می‌دهد، گویی نفس‌هایش را در کوره غفلت می‌سوزاند و از فرصت‌های تقرب به خداوند محروم می‌گردد. از این‌رو، توبه از تضييع وقت، به معنای زدودن این غبار و بازگرداندن نور مراقبه به قلب است.

درنگ: تضييع وقت، به کدر شدن نفس، خاموشی نور مراقبه و انقطاع از مصاحبت با خداوند منجر می‌شود، که همگی موانع اصلی در مسیر سلوک عرفانی‌اند.

حرمان معنوی و انقطاع از حق

تضييع وقت، به حرمان معنوی و انقطاع از خداوند می‌انجامد. سالکی که از اوقات الهی خود بهره نبرد، گویی درهای رحمت را به روی خویش بسته و خود را از فیض حضور محروم ساخته است. این حرمان، به‌سان تشنگی در کنار چشمه زلال است که سالک را از نوشیدن آب حیات بازمی‌دارد. از این‌رو، آگاهی از ارزش وقت و توبه از هدر دادن آن، سالک را به سوی چشمه مصاحبت با حق هدایت می‌کند.

بخش چهارم: خودشناسی و وقت‌شناسی

خودشناسی: مقدمه‌ای برای وقت‌شناسی

آیه شریفه قرآن کریم می‌فرماید: وَسَلِّمُوا عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ ٱللَّهِ طَيِّبَةً مُّبَارَكَةً (سوره النور: 61، : «و بر خودتان درود فرستید، درودی پاکیزه و مبارک از جانب خداوند»). این آیه، بر ضرورت خودشناسی به‌عنوان مقدمه‌ای برای درک ارزش وقت تأکید دارد. سالکی که خود را نشناسد، نمی‌تواند ارزش اوقات خویش را درک کند و از آن‌ها بهره‌ای وافر ببرد.

عبارت «على أنفسكم» در این آیه، به‌سان آینه‌ای است که هویت وجودی انسان را نشان می‌دهد. بدون شناخت این هویت، وقت به‌سان گوهری گرانبها در دستان ناآگاه هدر می‌رود. از این‌رو، خودشناسی، به‌عنوان کلید وقت‌شناسی، سالک را به سوی آگاهی از اوقات متعدد و استفاده بهینه از آن‌ها هدایت می‌کند.

اوقات متعدد: ابعاد وجودی وقت

وقت، نه‌تنها به‌صورت خطی، بلکه در ابعاد مختلف وجودی انسان (طول، عرض، عمق و جوار) گسترده است. تضييع این اوقات، به‌سان سوزاندن باغی پربار است که میوه‌های معنوی آن به هدر می‌رود. سالک با آگاهی از این ابعاد، می‌تواند قوای وجودی خود را جمع‌آوری کرده و از تشتت و پراکندگی رهایی یابد. این استجماع قوا، به‌سان تمرکز نور در یک نقطه است که قدرتی عظیم برای شکستن زنجیرهای غفلت فراهم می‌آورد.

درنگ: وقت، در ابعاد متعدد وجودی انسان گسترده است و آگاهی از این اوقات، سالک را به استجماع قوا و استفاده بهینه از فرصت‌های معنوی هدایت می‌کند.

بخش پنجم: مسئولیت عالمان و تضييع وقت

فسق عالم در تضييع وقت

تضييع وقت توسط عالم، گناهی آشکار است که او را از عدالت ساقط کرده و اقتدا به او را در نماز غیرمجاز می‌سازد. عالم، به دلیل مسئولیت اجتماعی و معنوی خود، موظف است وقت خویش را به‌عنوان امانتی الهی حفظ کند. این امانت، به‌سان گوهری است که متعلق به جامعه است و هدر دادن آن، خیانت به امانت محسوب می‌شود. در فرهنگ شیعی، عالم به‌سان چراغی است که باید راه جامعه را روشن کند، و تضييع وقت، این چراغ را خاموش می‌سازد.

تفاوت مسئولیت عالم و غیرعالم

وقت عالم، به‌سان ملکی است که برای خدمت به دیگران در اختیار او قرار گرفته است. برخلاف غیرعالم که ممکن است وقت خود را متعلق به خویش بداند، عالم حق تضييع وقت ندارد، زیرا وقت او امانتی برای جامعه است. این مسئولیت، به‌سان باری سنگین بر دوش عالم است که او را موظف به استفاده بهینه از وقت برای خدمت به دین و مردم می‌کند.

درنگ: عالم، به دلیل امانت بودن وقتش برای جامعه، حق تضييع آن را ندارد و هدر دادن وقت، او را از عدالت ساقط می‌کند.

بخش ششم: نمونه‌های عملی از اهتمام به وقت

داستان علامه حلی: بهره‌وری در زیارت

داستان علامه حلی، نمونه‌ای درخشان از اهتمام به وقت است. او حتی در سفر زیارتی به کربلا، وقت خود را به تألیف کتاب تبصرة المتعلمين اختصاص داد و از هدر دادن فرصت‌های معنوی پرهیز کرد. این اهتمام، به‌سان نوری است که مسیر سلوک عالمان بزرگ را روشن می‌کند و نشان می‌دهد که حتی در موقعیت‌های مستحب، وظایف واجب اولویت دارند.

آخوند خراسانی و آقا ضیاء: اهتمام به درس

داستان آخوند خراسانی و شاگردش آقا ضیاء نیز نمونه‌ای دیگر از اهتمام به وقت است. آخوند خراسانی، به دلیل اهمیت درس و نقش آن در رشد علمی، شاگرد خود را به دلیل تأخیر در کلاس به سبب حضور در مسجد سهله مورد نکوهش قرار داد. این داستان، به‌سان آینه‌ای است که ارزش وقت در مسیر علم و سلوک را نشان می‌دهد و بر ضرورت اولویت‌بندی وظایف تأکید دارد.

بخش هفتم: استجماع قوا و وقت‌شناسی

استجماع قوا: تمرکز بر هدف

استجماع قوا، به معنای جمع‌آوری تمام توان وجودی برای تحقق اهداف معنوی و علمی است. این فرآیند، به‌سان تمرکز نور خورشید در یک نقطه است که قدرتی عظیم برای سوزاندن موانع فراهم می‌آورد. سالک با استجماع قوا، از تشتت و پراکندگی رهایی یافته و وقت خود را به سوی مقاصد والا هدایت می‌کند.

تمثیلی که در این درس ارائه شده، استجماع قوا را به تلاش پهلوانی برای پاره کردن زنجیر تشبیه می‌کند. این تلاش، نیازمند سرعت، شتاب و هماهنگی است که تنها با تمرکز کامل بر هدف ممکن می‌شود. عالمی که با این تمرکز به مطالعه، تدریس یا تألیف می‌پردازد، به‌سان کوه‌کنی است که با همت والا، صخره‌های غفلت را می‌شکافد.

نقد تشتت قوا

تشتت قوا، به معنای پراکندگی توان و عدم تمرکز بر هدف، یکی از موانع اصلی موفقیت در سلوک و علم است. سالکی که قوای خود را پراکنده می‌سازد، گویی نور خود را در تاریکی‌های غفلت پخش می‌کند و از رسیدن به مقصد بازمی‌ماند. این پراکندگی، به‌سان بادهایی است که خاک حاصلخیز را پراکنده می‌کنند و زمین سلوک را بی‌بار می‌سازند.

درنگ: استجماع قوا، کلید بهره‌وری از وقت است و تشتت قوا، به هدر رفتن فرصت‌های معنوی و علمی منجر می‌شود.

جمع‌بندی

درس شصت و هشتم از باب توبه در منازل السائرین، با تمرکز بر توبه از تضييع وقت، به تبیین مفهوم توبه و نقد تقسیم‌بندی سه‌گانه خواجه عبدالله انصاری می‌پردازد. این درس، تضييع وقت را به‌عنوان گناهی بنیادین و رأس‌الخطیئه معرفی می‌کند که به کدر شدن نفس، خاموشی نور مراقبه و انقطاع از مصاحبت با خداوند منجر می‌شود. نقد مراتب اول و دوم توبه (استکثار الطاعة و استقلال المعصیة)، بر ضرورت اخلاص و رجوع خالصانه به خداوند تأکید دارد. آیه شریفه وَسَلِّمُوا عَلَىٰ أَنفُسِكُمْ (سوره النور: 61، )، خودشناسی را مقدمه‌ای برای وقت‌شناسی معرفی می‌کند. داستان‌های علامه حلی و آخوند خراسانی، نمونه‌هایی درخشان از اهتمام به وقت و استجماع قوا در مسیر علم و سلوک ارائه می‌دهند. این متن، سالک را به آگاهی از ارزش وقت و اصلاح رفتار دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، مرتبه سوم توبه چیست؟

2. طبق متن، تضييع وقت چه تأثیری بر سالک دارد؟

3. کدام یک از موارد زیر در متن به عنوان رأس المال انسان معرفی شده است؟

4. بر اساس متن، چرا تضييع وقت گناهی بزرگ شمرده شده است؟

5. طبق متن، استجماع قوا به چه معناست؟

6. تضییع وقت در متن به عنوان اولین مرتبه توبه عام معرفی شده است.

7. استکثار طاعت و استقلال معصیت در متن به عنوان توبه واقعی شناخته شده‌اند.

8. تضییع وقت باعث خاموش شدن نور مراقبت در دل سالک می‌شود.

9. غیبت و تهمت در مقایسه با تضييع وقت گناهان بزرگ‌تری هستند.

10. اهل علم به دلیل ارتزاق از غیر، حق تضييع وقت ندارند.

11. چرا تضييع وقت در متن گناهی بزرگ شمرده شده است؟

12. تفاوت توبه عام با استکثار طاعت چیست؟

13. نقش استجماع قوا در جلوگیری از تضييع وقت چیست؟

14. چرا تضييع وقت در میان مؤمنین گناه شناخته نمی‌شود؟

15. چگونه تضييع وقت به کدورت نفس منجر می‌شود؟

پاسخنامه

1. تضییع وقت

2. ایجاد کدورت نفس

3. عمر

4. چون قابل جبران نیست

5. جمع‌آوری قوای انسان

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا عمر، رأس المال انسان است و تضييع آن قابل جبران نیست.

12. توبه عام از تضييع وقت پشیمانی است، اما استکثار طاعت خودخواهی و معصیت است.

13. استجماع قوا با جمع‌آوری توان انسان، از پراکندگی و تضييع وقت جلوگیری می‌کند.

14. زیرا تضييع وقت به عنوان فسق‌آور شناخته نشده و توجه کافی به آن نمی‌شود.

15. تضییع وقت حرمان معنوی ایجاد کرده و نفس را از مصاحبت با حق محروم می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده