در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 69

متن درس





بازنویسی درس شصت و نهم: رجوع، محور سلوک توبه در منازل السائرین

منازل السائرین: رجوع، محور سلوک توبه

تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه شصت و نهم- باب توبه- بخش هفدهم)

مقدمه

در ساحت عرفان اسلامی، توبه به‌مثابه پلی است که سالک را از ظلمت غفلت به سوی نور معرفت الهی رهنمون می‌سازد. درس شصت و نهم از کتاب شریف منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، که در این نوشتار با نگاهی عمیق و انتقادی بازنویسی شده، به تبیین مفهوم توبه و مراتب آن می‌پردازد. این درس‌گفتار، برگرفته از سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی علمی و فاخر، به تحلیل تقسیم‌بندی سه‌گانه توبه در نگاه خواجه و نقد آن پرداخته و با بازتعریفی نوین، توبه را به‌عنوان رجوعی تحول‌آفرین معرفی می‌کند.

بخش نخست: تبیین و نقد تقسیم‌بندی توبه در منازل السائرین

تقسیم‌بندی سه‌گانه توبه در نگاه خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین، توبه را به سه مرتبه تقسیم می‌کند: توبه عامی، توبه متوسط و توبه عالی. این تقسیم‌بندی، که به ترتیب به استکثار الطاعة (افزایش طاعات)، استقلال المعصیة (کوچک شمردن گناه) و تضییع الوقت (پرهیز از هدر دادن زمان) اشاره دارد، مبنای سلوک عرفانی در نگاه وی را تشکیل می‌دهد. هر یک از این مراتب، متناسب با ظرفیت معنوی سالک، از مبتدیان تا خاصان الهی، طراحی شده است. با این حال، این تقسیم‌بندی از منظر عرفان شیعی مورد نقد قرار گرفته و نیازمند بازنگری است.

درنگ: تقسیم‌بندی سه‌گانه توبه در نگاه خواجه عبدالله انصاری، اگرچه ریشه در سنت عرفانی دارد، اما به دلیل فقدان رجوع حقیقی در دو مرتبه نخست، از منظر عرفان شیعی مورد نقد قرار گرفته و نیازمند بازتعریف است.

توبه عامی: استکثار الطاعة و نقد طمع‌محوری

توبه عامی، به تلاش سالک برای افزایش طاعات و اعمال صالح اشاره دارد. این مرتبه، که برای عموم مردم طراحی شده، سالک را به انجام کارهای نیک و پرهیز از گناه دعوت می‌کند. با این حال، این رویکرد به دلیل انگیزه‌های طمع‌آمیز، مانند کسب پاداش یا منفعت شخصی، از حقیقت توبه که رجوع خالصانه به خداوند است، فاصله می‌گیرد. طمع، به‌مثابه سایه‌ای تاریک، ارزش معنوی این توبه را کم‌رنگ ساخته و آن را به عملی صوری تبدیل می‌کند.

توبه متوسط: استقلال المعصیة و نقد جبرگرایی

در مرتبه توبه متوسط، سالک گناهان خود را ناچیز شمرده و آن‌ها را به قضا و قدر الهی نسبت می‌دهد. این دیدگاه، که به استقلال المعصیة معروف است، با توجیه گناه و انکار مسئولیت بنده، به تجرّی و بی‌اعتنایی به عدالت الهی منجر می‌شود. چنین رویکردی، توبه را از رجوع به خداوند به سوی توجیه خطا سوق داده و با اصول عرفانی که بر اخلاص و مسئولیت‌پذیری تأکید دارند، ناسازگار است.

توبه عالی: تضییع الوقت و اهمیت آگاهی از زمان

توبه عالی، به پرهیز از تضییع وقت و بهره‌گیری بهینه از زمان در مسیر سلوک الهی اشاره دارد. این مرتبه، که سالک را به هوشیاری دائمی و آگاهی از ارزش فرصت‌های معنوی دعوت می‌کند، از منظر عرفان شیعی به‌عنوان پایه و مبنای توبه بازتعریف شده است. تضییع وقت، به‌مثابه غفلتی که سالک را از تقرب به خداوند بازمی‌دارد، مانعی اساسی در مسیر رجوع حقیقی است.

نقد بنیادین تقسیم‌بندی خواجه

تقسیم‌بندی سه‌گانه خواجه، اگرچه در ظاهر منسجم به نظر می‌رسد، اما از منظر عرفان شیعی فاقد اساس درست است. توبه عامی و متوسط، به دلیل فقدان رجوع حقیقی و تمرکز بر طمع یا توجیه گناه، نه‌تنها توبه محسوب نمی‌شوند، بلکه خود به گناه تبدیل می‌گردند. توبه، در ذات خود، رجوعی است خالصانه از غفلت به سوی خداوند، و هر رویکردی که این رجوع را مخدوش سازد، از حقیقت توبه دور است.

درنگ: توبه عامی و متوسط، به دلیل فقدان رجوع حقیقی و انگیزه‌های طمع‌آمیز یا جبرگرایانه، از منظر عرفان شیعی گناه تلقی شده و تنها توبه‌ای که بر رجوع خالصانه استوار باشد، معتبر است.

بخش دوم: بازتعریف توبه به‌مثابه رجوع

توبه به‌مثابه رجوع: مفهومی واحد

توبه، در نگاه عرفان شیعی، به معنای رجوع است؛ بازگشتی تحول‌آفرین از غفلت به سوی حقیقت الهی. این رجوع، چه در ساحت الهی و چه در ساحت انسانی، معنایی واحد دارد. قرآن کریم در آیه‌ای نورانی می‌فرماید:

إِنَّمَا ٱلتَّوْبَةُ عَلَى ٱللَّهِ
(سوره الرعد: ۳۰، : «همانا توبه بر عهده خداوند است»). این آیه، توبه الهی را به‌عنوان عنایت و توجه خداوند به بنده معرفی می‌کند، درحالی‌که توبه انسانی، رجوع بنده به سوی خداوند است. هر دو، در ذات خود، به رجوع بازمی‌گردند.

رجوع دوسویه: انصراف و اقبال

رجوع در توبه، فرآیندی دوسویه است که شامل انصراف از چیزی (مانند گناه یا غفلت) و اقبال به چیزی دیگر (مانند خداوند یا صفات او) است. این فرآیند، به‌مثابه سفری است که سالک را از تاریکی‌های وجود خویش به سوی نور معرفت رهنمون می‌سازد. تناسب میان مبدأ و مقصد رجوع، شرط اساسی توبه است؛ سالک نمی‌تواند از یک چیز به چند چیز یا از چند چیز به یک چیز رجوع کند، بلکه باید انسجامی منطقی و معنوی میان این دو برقرار باشد.

مراتب رجوع در توبه

مراتب توبه، در بازتعریفی نوین، به سه مرحله تقسیم می‌شود که هر یک سالک را به جنبه‌ای از حقیقت الهی نزدیک‌تر می‌سازد:

  • توبه اول: رجوع از غفلت به افعال الهی
    این مرتبه، سالک را از غفلت و معصیت به سوی نعمات و افعال الهی هدایت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

    مَن لَمْ يَتُبْ فَأُوْلَٰئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ
    (سوره الحجرات: ۱۱، : «هر کس توبه نکند، آنان همان ستمگرانند»). این رجوع، پایه سلوک عرفانی است که سالک را به آگاهی از افعال الهی رهنمون می‌سازد.
  • توبه دوم: رجوع از قربات به صفات الهی
    در این مرتبه، سالک که در مسیر قربات و وصولات معنوی گام برداشته، با مواجهه با عظمت و جمال الهی، از دستاوردهای خود شرمنده شده و به سوی صفات الهی رجوع می‌کند. این رجوع، به‌مثابه بازگشت از کوچه‌ای بن‌بست است که سالک را به آگاهی از محدودیت‌های خویش و عظمت خداوند می‌رساند.
  • توبه سوم: رجوع از صفات به ذات الهی
    بالاترین مرتبه توبه، رجوع از همه چیز، حتی صفات الهی، به سوی ذات خداوند است. در این مقام، سالک به حیرت و فنا می‌رسد و همه تعینات خلقی را فراموش می‌کند. این مرتبه، اوج سلوک عرفانی است که سالک در وحدت ذات الهی غرق می‌شود.
درنگ: توبه، در بازتعریفی نوین، به سه مرتبه رجوع از غفلت به افعال الهی، از قربات به صفات و از صفات به ذات تقسیم می‌شود که هر یک سالک را به مرتبه‌ای متعالی‌تر از معرفت الهی رهنمون می‌سازد.

بخش سوم: عرفان محبوبین و محبین در سلوک توبه

تمایز میان محبوبین و محبین

در ساحت عرفان اسلامی، دو مسیر اصلی سلوک وجود دارد: مسیر محبوبین و مسیر محبین. محبوبین، اولیای الهی‌اند که به دلیل قرب خاص به خداوند، در مرتبه‌ای متعالی قرار دارند. آنان، با پذیرش بلایا و سختی‌ها، به حقیقت الهی متصل می‌شوند. در مقابل، محبین، سالکانی هستند که با تلاش و سلوک، به سوی محبت الهی حرکت می‌کنند. عرفان مطرح‌شده در منازل السائرین، به عرفان محبین تعلق دارد که در مقایسه با عرفان محبوبین، در مرتبه‌ای نازل‌تر قرار می‌گیرد.

نقد عرفان محبین و اخلاق کلامی عامی

عرفان محبین، که در کتاب‌هایی چون منازل السائرین تبلور یافته، به دلیل تمرکز بر تلاش‌های فردی سالک، محدودیت‌هایی دارد. این عرفان، در مقایسه با عرفان محبوبین که مبتنی بر عنایت ویژه الهی است، عرفان ضعفاء تلقی می‌شود. همچنین، مباحث اخلاقی مبتنی بر گریه و مصیبت، که در سطح عامه مطرح می‌شود، به اخلاق کلامی عامی و نازل تعبیر شده و از عرفان حقیقی متمایز است. این نوع اخلاق، به‌مثابه سایه‌ای کم‌فروغ، از عمق عرفانی برخوردار نیست.

عرفان محبوبین: مدرسه حق و بلا

عرفان محبوبین، به‌مثابه قله‌ای رفیع در ساحت عرفان اسلامی، اولیای الهی را در برمی‌گیرد که کلامشان حق، مدرسه‌شان حق و خوراکشان درد و بلاست. این مسیر، که با پذیرش سختی‌ها و قرب خاص به خداوند همراه است، از عرفان محبین متمایز بوده و سالک را به مراتب عالی سلوک رهنمون می‌سازد.

درنگ: عرفان محبوبین، به دلیل قرب خاص به خداوند و پذیرش بلایا، در مرتبه‌ای متعالی‌تر از عرفان محبین قرار دارد و توبه در این مسیر، رجوعی است عمیق به سوی ذات الهی.

بخش چهارم: ضرورت پیوند عرفان و فلسفه در تبیین توبه

فلسفه، پایه حکمت عملی

عرفان، به‌عنوان حکمت عملی، بدون پیوند با حکمت نظری (فلسفه) به کمال نمی‌رسد. توبه، به‌مثابه مفهومی عرفانی، نیازمند تبیینی فلسفی است تا رجوع و تناسب آن به‌درستی فهم شود. این پیوند، به‌مثابه نوری است که مسیر سلوک را روشن ساخته و سالک را از پراکندگی و سردرگمی بازمی‌دارد.

تناسب در رجوع: انسجام درونی توبه

رجوع در توبه، نیازمند تناسب میان مبدأ و مقصد است. این تناسب، به‌مثابه رشته‌ای است که اجزای سلوک را به هم پیوند داده و از پراکندگی در مسیر جلوگیری می‌کند. سالک، در هر مرتبه توبه، باید از چیزی متناسب به سوی چیزی متناسب رجوع کند تا سلوکش به کمال برسد.

بخش پنجم: مصاحبت با حق در سلوک توبه

حضور خداوند در همه مراتب سلوک

مصاحبت با حق، به‌مثابه همراهی دائمی خداوند در مسیر سلوک، سالک را از غفلت و انحراف حفظ می‌کند. عبارت نورانی «أنت الصاحب فى السّفر» (تو همراه من در سفر هستی)، که در ادعیه مأثور وارد شده، به این حضور دائمی اشاره دارد. سالک، در هر مرتبه از غفلت تا ذات، با خداوند همراه است و این مصاحبت، محور توبه و سلوک اوست.

حیرت و وصول به ذات

هدف نهایی سلوک، وصول به ذات الهی و رهایی از غیر ذات است. حیرت، که در ظرف ذات به سالک دست می‌دهد، حالتی است که او از همه تعینات خلقی رها شده و در وحدت الهی غرق می‌شود. این حیرت، به‌مثابه دریایی است که سالک در آن غوطه‌ور شده و جز ذات خداوند چیزی نمی‌بیند.

درنگ: مصاحبت با حق، به‌مثابه حضور دائمی خداوند در مسیر سلوک، سالک را در همه مراتب توبه همراهی کرده و او را به سوی حیرت و وصول به ذات الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

درس شصت و نهم از منازل السائرین، با محوریت باب توبه، به تبیین مفهوم رجوع به‌عنوان محور سلوک عرفانی می‌پردازد. این درس‌گفتار، با نقد تقسیم‌بندی سه‌گانه خواجه عبدالله انصاری، توبه را به‌مثابه رجوعی تحول‌آفرین بازتعریف می‌کند که در سه مرتبه از غفلت به افعال الهی، از قربات به صفات و از صفات به ذات الهی جریان می‌یابد. تمایز میان عرفان محبوبین و محبین، ضرورت پیوند عرفان با فلسفه و اهمیت مصاحبت با حق، از محورهای کلیدی این درس است. توبه، در این دیدگاه، نه‌تنها بازگشت از گناه، بلکه سفری است معنوی که سالک را به سوی وحدت و حیرت در ذات الهی رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، جناب خواجه توبه را به چند دسته تقسیم کرده است؟

2. کدام یک از موارد زیر به عنوان توبه عامی در متن معرفی شده است؟

3. در متن، توبه دوم (متوسط) به چه معناست؟

4. بر اساس متن، توبه سوم (عالی) از نظر جناب خواجه چیست؟

5. کدام یک از موارد زیر به عنوان ویژگی توبه الهی در متن ذکر شده است؟

6. بر اساس متن، توبه عامی به معنای استکثار الطاعة، نوعی رجوع حقیقی به سوی خداست.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که توبه متوسط به معنای کوچک شمردن گناه، نوعی تجرّی در برابر خداست.

8. بر اساس متن، توبه الهی با حرف «على» و توبه عبد بدون حرف «على» است.

9. متن تأکید می‌کند که توبه عامی و متوسط جناب خواجه، در واقع گناه محسوب می‌شوند.

10. متن بیان می‌کند که عرفان محبوبین همان عرفان محبین است و تفاوتی بین آنها وجود ندارد.

11. چرا متن درسگفتار توبه عامی و متوسط جناب خواجه را توبه حقیقی نمی‌داند؟

12. تفاوت توبه الهی و توبه عبد در متن چیست؟

13. منظور از «رجوع من شىء الى شىء» در توبه چیست؟

14. چرا تضییع وقت در متن به عنوان مانع توبه معرفی شده است؟

15. چگونه سالک در توبه سوم به حیرانی می‌رسد؟

پاسخنامه

1. سه دسته

2. استکثار الطاعة

3. کوچک شمردن گناه و نسبت دادن آن به قضا و قدر

4. تضییع الوقت

5. رجوع با توجّه و التفات

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا توبه عامی به دنبال طمع و توبه متوسط به دنبال کوچک شمردن گناه است که هر دو فاقد رجوع حقیقی به خداست.

12. توبه الهی با توجه و التفات و با حرف «على» است، اما توبه عبد رجوع ساده و بدون «على» است.

13. رجوع از یک چیز (مانند غفلت یا قربات) به چیز دیگر (مانند افعال، صفات یا ذات الهی) است.

14. تضییع وقت نوعی غفلت است که مانع رجوع سالک به سوی خدا می‌شود.

15. سالک با رجوع از صفات به ذات الهی، از همه چیز جز خدا منصرف شده و در حیرانی ذات فرو می‌رود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده