متن درس
منازل السائرین: تمامیّت توبه
تحلیل و تبیین باب توبه کتاب منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۱- باب توبه- بخش نوزدهم)
مقدمه
درس هفتاد و یکم از مجموعه ارزشمند منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، در باب توبه و در قالب درس نوزدهم، به بررسی تمامیّت توبه و شرایط تحقق آن در مقام سلوک عرفانی میپردازد. این درس، با تمرکز بر سه مرحله اساسی توبه کامل—نفى دون الحق، رؤیت علّت توبه، و توبه از رؤیت آن علّت—به تبیین جایگاه سالک در رهایی از انانیّت و دستیابی به توحید کامل میپردازد.
بخش اول: مراتب تمامیّت توبه
مراحل سهگانه تمامیّت توبه
تمامیّت مقام توبه، در سه مرحله متمایز محقق میشود: نخست، توبه از غیر حق (دون الحق)؛ دوم، رؤیت علّت این توبه، یعنی درک عنایت الهی بهعنوان سبب توبه؛ و سوم، توبه از رؤیت این علّت، که رهایی از انانیّت را در پی دارد. این مراحل، سالک را از خودبینی و شرك به سوی توحید کامل و توبه الهی هدایت میکنند.
این سیر تدریجی، بهسان پیمودن مسیری است که از دامنههای پر پیچ و خم نفس به سوی قله توحید امتداد مییابد. هر مرحله، سالک را به درک عمیقتری از رابطه خود با حق رهنمون میسازد، تا جایی که هیچ جز او را در عالم نبیند.
نفى دون الحق و رؤیت الهی
تمامیّت توبه زمانی محقق میشود که سالک جز خداوند چیزی نبیند و رؤیتی الهی داشته باشد. این رؤیت، نه تنها ترک غیر حق، بلکه نفى کامل آن است، بهگونهای که سالک هیچ وجود مستقلی برای غیر حق قائل نشود.
این اصل، مانند روشن شدن چراغی در تاریکی نفس است که جز نور حق، هیچ سایهای را بر جای نمیگذارد. نفى دون الحق، با توحید شهودی همخوانی دارد، که در آن، سالک همه عالم را جلوه حق میبیند و هیچ غیریتی را به رسمیت نمیشناسد.
تفاوت ترک و نفى دون الحق
ترک دون الحق، به معنای به رسمیت شناختن وجود غیر حق و سپس رها کردن آن است، که این خود نوعی شرك تلقی میشود، زیرا سالک با اذعان به وجود غیر، بر خداوند منت مینهد. اما نفى دون الحق، به معنای ندیدن هیچ وجودی جز حق است، که توبه را به مقام توحید کامل میرساند.
ترک، مانند رها کردن باری است که سالک آن را به دوش میکشد، اما همچنان وجود آن بار را تصدیق میکند. نفى، مانند محو شدن آن بار در دریای توحید است، که هیچ اثری از آن باقی نمیماند.
نفى غیر حق و توحید کامل
نفى دون الحق، به معنای فقدان چشم غیربین است، بهگونهای که سالک تنها حق را میبیند و هیچ چیز جز او را در عالم تصور نمیکند. این مقام، جایی است که سالک از هرگونه غیریت رها شده و جز جلوههای حق چیزی نمیبیند.
این رؤیت، مانند نگاه به آینهای است که جز چهره معبود، هیچ انعکاسی در آن دیده نمیشود. سالک در این مقام، به توحید شهودی دست مییابد، که همه عالم را ظهور حق میداند.
بخش دوم: انانیّت و خطرات آن در توبه
انانیّت بهعنوان نقص توبه
حتی در مقام نفى دون الحق، سالک ممکن است به انانیّت گرفتار شود، زیرا ادعای «من غیر حق را نفى کردم» خود نوعی شرك کمالی است. این انانیّت، نقص بزرگی در سلوک است که سالک را از تواضع و تسلیم کامل به حق بازمیدارد.
انانیّت، مانند سایهای است که در پس نور توحید کمین کرده و سالک را به دام خودبینی میکشاند. این نقص، مانع از رسیدن به توبه کامل و استقرار در مقام توحید میشود.
تلوین و شرك کمالی
نفى غیر حق، کمال توبه است، اما انانیّت ناشی از این نفى، نقص و شركی است که سالک را به تلوین (نوسان حال) میکشاند. تلوین، حالتی است که سالک در آن گرفتار تغییر حال و خودبینی میشود و از ثبات در توحید بازمیماند.
تلوین، مانند موجهایی است که کشتی توحید را در دریای سلوک متلاطم میسازد. سالک باید از این موجها رها شود تا به ساحل تمکین و ثبات در حق برسد.
تمکین و رهایی از تلوین
تمکین، مقام استقرار در توحید است که سالک در آن، رؤیت حق را بدون انانیّت و تلوین تجربه میکند. توبه کامل، توبهای است که سالک در آن خود را نبیند و تنها حق را با حق مشاهده کند.
تمکین، مانند لنگرگاهی است که کشتی سالک را در دریای توحید ثابت نگه میدارد، در حالی که تلوین، مانند بادهای متغیر است که او را از مسیر منحرف میکند.
تائب بالحق و رهایی از انانیّت
تائب حقیقی، کسی است که توبهاش بالحق و بدون دخالت نفس و انانیّت باشد. این توبه، در مقام ولاء و قرب معنوی محقق میشود، جایی که سالک نه راعی نفس، بلکه راعی بالحق است.
این توبه، مانند جویباری است که از چشمه حق سرچشمه گرفته و بدون آلودگی نفس، به سوی دریای توحید جاری میشود.
بخش سوم: خطرات حسنات و نقش تواضع
خطرات حسنات و انانیّت
همانگونه که گناه انسان را آلوده میکند، حسنات و خیرات نیز میتوانند به غرور و انانیّت منجر شوند، بهویژه اگر سالک خود را پاک و بیگناه بداند. این غرور، مانع از توبه خالص و سلوک حقیقی است.
حسنات، مانند میوهای است که اگر با طمع و خودبینی همراه شود، به جای شیرینی، تلخی انانیّت را به ارمغان میآورد.
اظهار کیوم ولد و انانیّت
ادعای «کیوم ولد» (مانند روز تولد پاک بودن)، اگر با انانیّت همراه باشد، سالک را در عرض خداوند قرار میدهد و به شرك میکشاند. این ادعا، نشانه خودبینی است که با توحید منافات دارد.
این ادعا، مانند آینهای است که سالک به جای دیدن حق، تصویر خود را در آن میبیند و از حقیقت توحید دور میماند.
تواضع در برابر کمال
سالک در مقام توبه کامل، با افزایش کمالات، تواضع بیشتری نشان میدهد، حتی نسبت به کسانی که اهل کمال نیستند. این تواضع، نشانه رهایی از انانیّت و استقرار در توحید است.
تواضع، مانند خاکی است که درخت توحید در آن ریشه میدواند، در حالی که غرور، مانند بادی است که این درخت را از ریشه میکند.
نقد رفتار نیکان با گنهکاران
برخی از نیکان، به دلیل خوبی خود، به گنهکاران آزار میرسانند، که این نشانه انانیّت است. تائب حقیقی، حتی نسبت به گنهکاران با رحمت و رأفت برخورد میکند و برای آنها توجیهاتی فراهم میآورد.
این رحمت، مانند بارانی است که زمین خشک گنهکاران را سیراب میکند، در حالی که آزار و سرزنش، مانند تیغی است که قلب آنها را زخمی میسازد.
اولیاء خدا و رحمت به بندگان
اولیاء خدا، با وجود طهارت و توبه، نسبت به بندگان بغض و عداوت ندارند و با نصیحت و امر به معروف، به اصلاح آنها میپردازند. این رحمت، نشانه اخلاص و رهایی از انانیّت است.
این رحمت، مانند خورشیدی است که بر نیک و بد یکسان میتابد و همه را به سوی حق هدایت میکند.
توبه بدون طلبکاری
تائب حقیقی، نه از خداوند طلبکار است و نه به دیگران انتقاد و سرزنش روا میدارد. این توبه، از انانیّت و خودبینی خالی است و سالک را به مقام تسلیم و اخلاص میرساند.
این توبه، مانند پرندهای است که آزاد از قفس نفس، به سوی آسمان توحید پرواز میکند.
تفاوت عاصی و صاحب انانیّت
عاصی ممکن است به دلیل انکسار و پشیمانی به توبه بازگردد، اما کسی که گرفتار انانیّت است، به دلیل خودبینی، در خطر شرك بزرگتری قرار دارد. انکسار عاصی، میتواند او را به سوی حق هدایت کند، در حالی که انانیّت، مانع اصلی توبه است.
انکسار، مانند کلیدی است که درهای رحمت الهی را میگشاید، در حالی که انانیّت، مانند قفلی است که این درها را بسته نگه میدارد.
بخش سوم: توحید و اخلاص در توبه
نفى انانیّت در توبه کامل
توبه کامل، با نفى انانیّت و غیریت محقق میشود. سالک باید نه تنها غیر حق، بلکه خود را نیز نبیند تا به وصول به حق دست یابد.
این نفى، مانند محو شدن سایه در برابر نور حق است، که هیچ اثری از خودبینی و غیریت را بر جای نمیگذارد.
تفاوت محبّین و محبوبین
محبّین با ترک غیر حق به سوی توحید میروند، اما محبوبین از ابتدا غیر حق را نمیبینند و در مقام نفى کامل قرار دارند. این تمایز، تفاوت مراتب سلوک را نشان میدهد.
محبّین، مانند مسافرانی هستند که در مسیر توحید گام برمیدارند، اما محبوبین، مانند کسانی هستند که از آغاز در مقصد توحید ساکناند.
رؤیت علّت توبه و انانیّت
سالک با رؤیت علّت توبه (عنایت الهی)، درمییابد که توبهاش از جانب خداوند است، اما این رؤیت ممکن است به انانیّت منجر شود، مگر اینکه با تسلیم به حق همراه باشد.
این رؤیت، مانند آینهای است که اگر سالک در آن حق را ببیند، به توحید میرسد، اما اگر خود را ببیند، به تلوین گرفتار میشود.
توبه از رؤیت علّت
توبه از رؤیت علّت توبه، یعنی رهایی از انانیّت ناشی از درک عنایت الهی. تائب باید بالحق توبه کند، نه با نفس و انانیّت.
این توبه، مانند جویباری است که از چشمه حق سرچشمه گرفته و بدون آلودگی نفس، به سوی دریای توحید جاری میشود.
توبه در مقام فناء
توبه از غیر حق، در مقام فناء (توحید شهودی) محقق میشود، جایی که سالک غیریت را فانی و حقانیت را باقی میبیند. این مقام، با توبه کامل همخوانی دارد.
مقام فناء، مانند دریایی است که همه سایههای غیریت در آن محو میشوند و تنها نور حق باقی میماند.
تلوین در مقام فناء
تلوین در مقام فناء، ناشی از ظهور انانیّت است که سالک به اشتباه خود را تائب یا راعی میبیند. این تلوین، مانع از تمکین و ثبات در توحید است.
تلوین، مانند ابرهایی است که نور حق را در دل سالک میپوشانند، در حالی که تمکین، مانند آسمانی صاف است که نور حق در آن میدرخشد.
تفاوت استغفار و تسبیح
استغفار با ضمیر «أنا» ممکن است به انانیّت منجر شود، اما تسبیح (سبحان الله) به دلیل فقدان ضمیر، روح توحیدی بیشتری دارد. با این حال، حتی در تسبیح، اگر ضمیر مستتر «أنا» در دل سالک باشد، انانیّت و شرك ایجاد میشود.
این تمایز، مانند تفاوت میان دو آواز است: یکی که از دل نفس برمیخیزد و دیگری که از عمق توحید سرچشمه میگیرد.
این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
(الناس: ١) (: «بگو: به پروردگار مردم پناه میبرم»).
این آیه، بر تسلیم به حق و رهایی از انانیّت تأکید دارد.
انانیّت در استغفار و تسبیح
حتی در تسبیح، اگر ضمیر مستتر «أنا» در دل سالک باشد، انانیّت و شرك ایجاد میشود. عرفان، به دل سالک و نیت او توجه دارد، نه صرفاً به ظاهر کلام.
استغفار یا تسبیح، مانند دو مسیر است که اگر با اخلاص پیموده شوند، به توحید میرسند، اما اگر با خودبینی همراه باشند، به تلوین منتهی میشوند.
مراتب استغفار و تسبیح
استغفار و تسبیح، هر دو در مأثورات توصیه شدهاند، اما ارزش آنها به نیت سالک بستگی دارد. بدون انانیّت، توبه حقیقی است؛ با انانیّت، تلوین است.
این مراتب، مانند نغمههای مختلفی است که از ساز دل سالک برمیخیزد: نغمهای که با اخلاص نواخته شود، به گوش حق میرسد، اما نغمهای که با خودبینی همراه باشد، در گوش نفس محبوس میماند.
تمکین و رهایی از انانیّت
تمکین، مقام ثبات در توحید است که اولیاء خدا به دلیل رؤیت بالحق به آن میرسند. بدون تمکین، سالک گرفتار اضطراب و تلوین است.
تمکین، مانند ستونی است که بنای توحید بر آن استوار میشود، در حالی که تلوین، مانند بادهایی است که این بنا را متزلزل میسازد.
محبّین و محبوبین در تمکین
محبّین ممکن است به دلیل خودبینی، گرفتار انانیّت شوند، اما محبوبین، با دل حق و تمکین، از هرگونه خودبینی رها هستند. این تمایز، تفاوت مراتب سلوک را نشان میدهد.
محبّین، مانند شمعهایی هستند که در مسیر توحید میسوزند، اما محبوبین، مانند خورشیدی هستند که از آغاز در آسمان توحید میدرخشند.
توبه بالحق و وصول به حق
توبه بالحق، در مقام تمکین محقق میشود، جایی که سالک توبه را به امر حق و بدون دخالت نفس انجام میدهد. این توبه، نشانه وصول به حق است.
این توبه، مانند جریانی است که از چشمه حق سرچشمه گرفته و بدون توقف در مرداب نفس، به سوی دریای وحدت جاری میشود.
رهایی از انانیّت در عمل
سالک در مقام توبه کامل، با قاطعیت عمل میکند، اما این عمل بالحق و بدون انانیّت است. او هیچ فعل و ارادهای را به خود نسبت نمیدهد و همه چیز را از جانب حق میبیند.
این عمل، مانند پرتویی است که از خورشید حق ساطع شده و بدون آلودگی نفس، عالم را روشن میکند.
جمعبندی
درس هفتاد و یکم از منازل السائرین، با تمرکز بر تمامیّت توبه، به تبیین مراحل سهگانه توبه کامل—نفى دون الحق، رؤیت علّت توبه، و توبه از رؤیت علّت—و خطرات انانیّت در سلوک عرفانی میپردازد. توبه کامل، با نفى غیر حق و رهایی از خودبینی محقق میشود، در حالی که ترک غیر حق، به دلیل اذعان به وجود غیر، به شرك میانجامد. انانیّت، حتی در مقام توبه، میتواند سالک را به تلوین و نوسان حال بکشاند، مگر اینکه با تمکین و ثبات در توحید همراه شود. اولیاء خدا، با توبه بالحق و رهایی از انانیّت، الگویی برای سالکان ارائه میدهند که در آن، همه چیز از حق و برای حق است. این درس، سالک را به سوی توبهای خالص دعوت میکند که در آن، قلب از غیریت و خودبینی پاک شده و تنها به نور حق روشن میگردد.
با نظارت صادق خادمی