در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 78

متن درس





کتاب منازل السائرین: تأملی در باب انابه

کتاب منازل السائرین: تأملی در باب انابه

تحلیل و تبیین باب انابه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه هفتاد و هشتم -باب انابه- بخش اول)

مقدمه

باب انابه در کتاب شریف منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، یکی از مراحل کلیدی سلوک عرفانی است که سالک را پس از گذر از یقظه، توبه و محاسبه، به سوی رجوعی عمیق‌تر و خاص‌تر به خداوند هدایت می‌کند. درس هفتاد و هشتم این کتاب، با تمرکز بر مفهوم انابه به‌عنوان توبه‌ای خاص، به تبیین تفاوت آن با توبه عام، مراتب سه‌گانه انابه و نقش محاسبه در رسیدن به این مقام می‌پردازد. انابه، چونان پلی است که سالک را از کثرت تعلقات نفسانی به وحدت صفات ربوبی رهنمون می‌شود، و با خضوع، تذلل و عبودیت، قلب او را برای دریافت عنایت الهی آماده می‌سازد.

بخش اول: انابه در سلسله مراتب سلوک عرفانی

جایگاه انابه در مسیر سلوک

انابه، به‌عنوان مرحله‌ای متعالی در سلوک عرفانی، پس از یقظه، توبه و محاسبه قرار می‌گیرد. هنگامی که سالک به بیداری معنوی دست می‌یابد، با توبه از معاصی و غفلت‌های خود آغاز می‌کند. سپس، با محاسبه اعمال و نیات خویش، به کاستی‌ها و نقصان‌های وجودی خود آگاه می‌شود. این آگاهی، او را به انابه سوق می‌دهد که توبه‌ای خاص و عمیق‌تر است. انابه، چونان گامی است که سالک را از سطح ترک گناه به سوی اصلاح وجودی و رجوع خالص به خداوند پیش می‌برد. متن اصلی می‌فرماید: «بعد از بيان توبه و محاسبه نوبت به انابه مى‌رسد.» این توالی، نشان‌دهنده سلسله‌مراتب منظم سلوک است که هر مرحله، سالک را به مرتبه‌ای والاتر هدایت می‌کند.

درنگ: انابه، مرحله‌ای متعالی پس از یقظه، توبه و محاسبه است که سالک را از ترک معصیت به سوی اصلاح وجودی و رجوع خالص به خداوند رهنمون می‌شود.

این فرآیند، چونان سفری است که از بیداری قلب آغاز شده، با پاکسازی گناه ادامه می‌یابد و در محاسبه، به آینه‌ای برای بازتاب کاستی‌ها تبدیل می‌شود. انابه، مقصد این سفر است که سالک را به سوی وحدت با حق و رهایی از تعلقات غیرالهی می‌کشاند.

نقش محاسبه در انابه

محاسبه، حلقه واسط میان توبه و انابه است. سالک با ارزیابی دقیق اعمال، افکار و نیات خود، به نارسایی‌های معنوی خویش پی می‌برد و درمی‌یابد که تا چه حد در برابر خداوند کم آورده است. متن اصلی می‌فرماید: «كسى كه بيدار شد و به يقظه افتاد، توبه مى‌كند و براى اينكه ببيند چقدر كم آورده، محاسبه مى‌كند و بعد از محاسبه، انابه مى‌كند.» محاسبه، چونان آینه‌ای است که عیوب وجودی سالک را نمایان می‌سازد و او را به سوی انابه، یعنی رجوعی عمیق‌تر به خداوند، هدایت می‌کند.

این آگاهی از نقصان، سالک را از خودبینی رها کرده و به درک عجز و فقر ذاتی در برابر عظمت حق وامی‌دارد. محاسبه، نه تنها به شناسایی گناهان ظاهری، بلکه به کشف غفلت‌های باطنی و تعلقات نفسانی منجر می‌شود که زمینه‌ساز انابه است. این فرآیند، چونان کندوکاوی در اعماق وجود است که گوهر معرفت را از زیر خاک غفلت بیرون می‌کشد.

استناد قرآنی به انابه

انابه، با استناد به آیه شریفه «وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ» (سوره الزمر: 54، : «و به سوی پروردگار خویش بازگردید») به‌عنوان رجوعی آگاهانه و خاضعانه به خداوند معرفی می‌شود. این آیه، سالک را به بازگشت به سوی پروردگار با خضوع و تذلل دعوت می‌کند. انابه، در این معنا، نه تنها ترک گناه، بلکه رهایی از هرچه غیر خداست را در بر می‌گیرد. آیه دیگری که در متن اصلی ذکر شده، «وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ» (سوره الزمر: 54، : «و به سوی پروردگار خویش بازگردید و پیش از آن که عذاب به سراغ شما آید و یاری نشوید، تسلیم او شوید»)، بر ضرورت تسلیم و انابه پیش از وقوع عذاب الهی تأکید دارد.

این آیات، چونان چراغ‌هایی در مسیر سلوک‌اند که سالک را به سوی بازگشت خالص و تسلیم کامل به خداوند هدایت می‌کنند. انابه، در این چارچوب، نه تنها رجوع، بلکه تسلیمی عاشقانه است که سالک را از بند تعلقات رها می‌سازد.

بخش دوم: تفاوت توبه و انابه

تعریف لغوی و شرعی توبه

توبه، در معنای لغوی، به بازگشت از هرگونه خطا، حتی نسبت به غیر خدا، اشاره دارد. متن اصلی می‌فرماید: «به لحاظ لغوى توبه مراجعه از معصيت به خدا هم نيست اصلا توبه يعنى رجوع و بازگشت حال از خطا نسبت به هر كس.» برای مثال، عذرخواهی از فردی که نسبت به او خطایی مرتکب شده‌ایم، نوعی توبه است. اما در لسان شرع، توبه به رجوع از معصیت به سوی خداوند محدود می‌شود: «در لسان شرع توبه را رجوع الى اله مى‌گيريم.» این رجوع، با ندامت، ترک گناه و عزم بر عدم بازگشت همراه است.

توبه شرعی، چونان پاکسازی جامه‌ای آلوده از لکه‌های گناه است که سالک را برای ورود به محضر الهی آماده می‌سازد. این فرآیند، نقطه آغاز سلوک است که سالک را از غفلت‌های ظاهری رها کرده و به سوی اطاعت هدایت می‌کند.

تفاوت بنیادین توبه و انابه

تفاوت میان توبه و انابه، در نقش محاسبه و عمق رجوع نهفته است. توبه، رجوع از معصیت به سوی اطاعت است، در حالی که انابه، رجوع به خداوند از غیر او، شامل دنیا، نفس، طمع و سایر تعلقات است. متن اصلی می‌فرماید: «تفاوت توبه و انابه به واسطه‌ى محاسبه است… اينجا ديگر رجوع عن المعصية، نيست بلكه رجوع الى اللّه، عن غيراللّه.» انابه، رجوعی است که سالک را از کثرت تعینات خلقی به وحدت صفات ربوبی می‌رساند.

درنگ: توبه، رجوع از معصیت به اطاعت است، اما انابه، رجوع خالص به خداوند از هرچه غیر اوست، شامل دنیا، نفس و تعلقات نفسانی.

این تمایز، چونان تفاوت میان شست‌وشوی سطحی یک ظرف و صیقل دادن آن تا درخشش کامل است. توبه، آلودگی‌های ظاهری را می‌زداید، اما انابه، قلب را به آینه‌ای برای انعکاس نور الهی تبدیل می‌کند.

انابه به‌عنوان توبه خاص

انابه، توبه‌ای خاص و متعالی‌تر از توبه عام است. متن اصلی می‌فرماید: «انابه در واقع توبه‌ى خاص است، أخص از توبه است… آنجا «رجوع عن المعصية» است و اينجا «رجوع عن الجميع» است.» توبه عام، به ترک گناه و تعهد به اطاعت محدود می‌شود، اما انابه، رجوعی جامع از همه تعلقات غیرالهی به سوی خداوند است. این رجوع، با عبارت «أخرُّ اليک منک» (از تو به تو پناه می‌برم) تجلی می‌یابد که سالک را از صفات غیرربوبی به صفات ربوبی هدایت می‌کند.

انابه، چونان پروازی است که سالک را از خاک کثرت به آسمان وحدت می‌برد، در حالی که توبه، گامی اولیه برای رهایی از بند گناه است. این تفاوت، نشان‌دهنده عمق و گستردگی انابه در سلوک عرفانی است.

تعریف شارح از توبه و انابه

شارح، تفاوت توبه و انابه را چنین تبیین می‌کند: «الفرق بين التوبة والانابه أن التوبةُ رجوعٌ عن المخالفة الى الموافقه… والانابة هى الرجوع الى اللّه من كلِّ شىء.» توبه، رجوع از مخالفت (معصیت) به موافقت (اطاعت) است، اما انابه، رجوع به خداوند از هرچه غیر اوست. این تعریف، انابه را به‌عنوان رجوعی خاص و جامع معرفی می‌کند که فراتر از ترک گناه، به رهایی از تمامی تعلقات نفسانی و خلقی می‌انجامد.

این تعریف، چونان نقشه‌ای است که مسیر سلوک را از سطح ظاهری توبه به عمق باطنی انابه ترسیم می‌کند. انابه، رجوعی است که سالک را از کثرت به وحدت و از غیر به حق می‌رساند.

بخش سوم: مراتب سه‌گانه انابه

مرتبه اول: رجوع اصلاحی

انابه، دارای سه مرتبه است که هر یک ویژگی‌های خاص خود را دارند. مرتبه اول، رجوع به حق برای اصلاح است. متن اصلی می‌فرماید: «الرجوع إلى الحق اصلاحا.» برخلاف توبه که با اعتذار از گناه همراه است، انابه در این مرتبه به جبران کاستی‌ها و بازسازی وجود معنوی سالک می‌پردازد. اصلاح، چونان بازسازی بنایی است که پایه‌های آن در اثر غفلت سست شده و نیازمند مرمت است.

این رجوع، سالک را به بازنگری در اعمال و نیات خود وامی‌دارد تا نواقص را جبران کرده و به سوی کمال حرکت کند. اصلاح در انابه، نه تنها ترک گناه، بلکه بازسازی رابطه با خداوند و تحقق صفات ربوبی در وجود است.

مرتبه دوم: رجوع وفایی

مرتبه دوم انابه، رجوع به حق با وفای به عهد است. متن اصلی می‌فرماید: «والرجوع إلى وفاء كما رجع إليه عهدا.» در توبه، سالک تعهد به ترک گناه می‌دهد، اما در انابه، این تعهد به فعلیت رسیده و وفای به عهد محقق می‌شود. وفای به عهد، چونان عملی کردن وعده‌ای است که سالک در محضر حق داده و اکنون با عمل خالص آن را به انجام می‌رساند.

این مرتبه، نشان‌دهنده تحقق عملی تعهدات توبه است که سالک را از قول به فعل می‌رساند. وفای به عهد، نشانه اخلاص و پایداری در مسیر سلوک است.

مرتبه سوم: رجوع حالی

مرتبه سوم انابه، رجوع به حق با حال اجابت است. متن اصلی می‌فرماید: «والرجوع إليه حالا، كما رجع إليه اجابة.» در توبه، اجابت به معنای لبیک گفتن به ندای حق است، اما در انابه، این اجابت به صورت عملی، عینی و تعینی محقق می‌شود. حال اجابت، چونان تجلی نور الهی در اعمال سالک است که پاسخ او به دعوت خداوند را عینی و مشهود می‌سازد.

درنگ: انابه دارای سه مرتبه است: رجوع اصلاحی برای جبران کاستی‌ها، رجوع وفایی برای تحقق تعهدات، و رجوع حالی برای تجلی عملی اجابت الهی.

این مرتبه، اوج انابه است که سالک را به تحقق وجودی و عینی پاسخ به خداوند می‌رساند، گویی قلب او به آیینه‌ای برای انعکاس نور حق تبدیل شده است.

مثال‌های عملی برای تبیین مراتب

برای توضیح تفاوت میان قول و عمل در انابه، متن اصلی مثال‌هایی از فقه ارائه می‌دهد: در معاملات، بیع قولی (با گفتار) از بیع عملی (معاطات) متمایز است؛ در طلاق، رجوع قولی با گفتن «رجعت إليك» از رجوع عملی (مانند لبخند به همسر) متفاوت است؛ و در اجابت، گفتن «به چشم» از آوردن آب به‌عنوان عمل متمایز است. این مثال‌ها نشان می‌دهند که انابه، رجوعی عملی و عینی است که فراتر از قول و تعهد، به فعلیت می‌رسد.

این مثال‌ها، چونان نشانه‌هایی‌اند که تفاوت میان نیت و عمل را روشن می‌سازند. انابه، در مراتب خود، سالک را از قول به عمل و از تعهد به وفای عملی هدایت می‌کند.

بخش چهارم: چالش‌ها و موانع انابه

توبه صوری و رجوع ناقص

بسیاری از افراد توبه می‌کنند، اما این توبه فاقد رجوع واقعی است. متن اصلی می‌فرماید: «كسى رجوع نمايد كه بسيارى اصلا رجوع نمى‌كنند، توبه مى‌كنند بلارجوع است و لقلقه‌ى زبان.» این توبه صوری، یا به لقلقه زبان محدود می‌شود یا به خطور ذهنی، رجوع بدوی، غفلتی یا ناقص است. رجوع کامل، تنها در انابه محقق می‌شود که با آگاهی، اخلاص و عمل همراه است.

توبه صوری، چونان سایه‌ای است که نور حقیقت را فاقد است. انابه، با رجوع عملی و عمیق، این سایه را به نور تبدیل می‌کند و سالک را به سوی اصلاح واقعی هدایت می‌کند.

دشواری اصلاح در انابه

اصلاح در انابه، فرآیندی دشوار است که فراتر از ترک معصیت است. متن اصلی می‌فرماید: «به ظرف انابه ديگر سخن از معصيت نيست بلكه اصلاح و جبران است و این جبران آسان نیست.» اصلاح، نیازمند بازسازی وجودی سالک و جبران کاستی‌های معنوی اوست که با تلاش مستمر و خضوع در برابر حق ممکن می‌شود.

این دشواری، چونان بالا رفتن از کوهی است که قله آن در نور الهی غرق است. سالک باید با استقامت و اخلاص، این مسیر را بپیماید تا به اصلاح و جبران دست یابد.

ناتوانی در برابر وظایف الهی

سالک در برابر وظایف الهی مانند اصلاح، وفای به عهد و اجابت، ناتوان است. متن اصلی می‌فرماید: «آيا كسى در مقابل حضرت حق می‌می‌تواندر مصلح و مجیبی باشد و حال الاجابة و مستجاب باشد… خودت بر روی پایت نمی‌توانی بایستی، نه اجابت، نه وفاء و نه اصلاح، هیچکدام کار تو نیست.» این ناتوانی، سالک را به مضمونه و تنگنا می‌کشاند که زمینه‌ساز انابه است.

این عجز، چونان دری است که سالک را از خودبینی به سوی خضوع و تذلل هدایت می‌کند. انابه، در این حالت، رجوعی است که با پذیرش فقر ذاتی و طلب عنایت الهی محقق می‌شود.

مضیقه و تنگنای انابه

انابه، سالک را در تنگنای وجودی قرار می‌دهد. متن اصلی می‌فرماید: «سالك در ظرف انابه به يك مضيقه می‌می‌افتد.» این تنگنا، نتیجه آگاهی از ناتوانی در برابر وظایف الهی است که سالک را به خضوع، التماس و مناجات وامی‌دارد. این حالت، چونان لحظه‌ای است که سالک در برابر عظمت حق، خود را چون قطره‌ای در برابر اقیانوس بی‌کران می‌بیند.

این مضمونه، سالک را از طمطراق و خودنمایی رها کرده و به سوی فروتنی و عبودیت هدایت می‌کند. انابه، در این تنگنا، به گریه، سجده و دعا تجلی می‌یابد.

التماس و مناجات در انابه

انابه، با اعمال عبادی و عاشقانه مانند اشک، آه، سجده و مناجات همراه است. متن اصلی می‌فرماید: «اشك، آه، سوز، التماس، سجده و ركوع و قیام و دعا و مناجات به پا می‌کند.» این اعمال، نتیجه عجز سالک در برابر خداوند است که او را به خضوع و طلب عنایت الهی سوق می‌دهد.

این اعمال، چونان نغمه‌هایی‌اند که از عمق قلب سالک برمی‌خیزند و در محضر حق طنین‌انداز می‌شوند. انابه، با این خضوع، قلب سالک را برای دریافت رحمت الهی آماده می‌سازد.

بخش پنجم: تجلی انابه در عبودیت و خضوع

انابه و عبودیت

انابه، در قالب عبودیت، اشک، سجده و فروتنی تجلی می‌یابد. متن اصلی می‌فرماید: «انابه همان التمام دعا، مناجات، ذكر، عبوديت، اشك، سجده، ركوع، بندگى، كوچیكى و…» این حالت، سالک را به دریافت اصلاح، وفای به عهد و اجابت از سوی خداوند هدایت می‌کند. انابه، چونان سجده‌ای است که قلب سالک را به خاک محضر حق می‌ساید و او را از خودبینی رها می‌سازد.

درنگ: انابه، تجلی عبودیت، خضوع و تذلل است که با اشک، سجده و مناجات، سالک را به دریافت عنایت الهی برای اصلاح و اجابت رهنمون می‌شود.

این عبودیت، نشانه تسلیم کامل سالک در برابر خداوند است که قلب او را به چشمه‌ای زلال برای انعکاس نور الهی تبدیل می‌کند.

معنای قرآنی انابه

انابه، در آیه شریفه «وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ» (الزمر: 54)، به معنای کرنش، تذلل، افتادگی و فقر وجودی تعریف می‌شود. متن اصلی می‌فرماید: «اين أنيبوا يعنى كرنش، تذلل، افتادگى، كوتاهى، بندگى و ملامت و فقرى كه در خودش می‌بیند.» این تعریف، انابه را حالتی وجودی معرفی می‌کند که سالک با درک فقر ذاتی خود، به سوی خداوند باز می‌گردد.

این کرنش، چونان سایه‌ای است که در برابر نور عظمت الهی سر به زیر می‌افکند. انابه، با این خضوع، سالک را از طمطراق و خودنمایی رها کرده و به سوی حقیقت عبودیت هدایت می‌کند.

تسلیم و انابه

آیه شریفه «وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ» (الزمر: 54)، انابه را با تسلیم کامل به خداوند پیوند می‌دهد. تسلیم، مکمل انابه است که سالک را پیش از وقوع عذاب الهی به خضوع و بازگشت دعوت می‌کند. متن اصلی می‌فرماید: «و أسلما الى ربك… ديگر آن وقت كسى دست شما را نمی‌می‌گيرد.» این تسلیم، سالک را از خودمحوری رها کرده و به سوی پذیرش اراده الهی هدایت می‌کند.

این تسلیم، چونان واگذاری خود به جریان رودخانه‌ای است که به دریای بی‌کران الهی می‌ریزد. انابه، در این معنا، تسلیمی عاشقانه است که سالک را از بند تعلقات آزاد می‌سازد.

ناتوانی و عجز در انابه

انابه، نتیجه درک ناتوانی سالک در برابر وظایف الهی است. متن اصلی می‌فرماید: «انسان شكست خورده و كم می‌می‌آورد كوتاه می‌شود، می‌می‌افتد و زمین خورده می‌شود كه در واقع این انابه است.» این شکست، نه از ضعف، بلکه از آگاهی به عجز در برابر عظمت حق سرچشمه می‌گیرد. سالک، با پذیرش این ناتوانی، به خضوع و تذلل روی می‌آورد.

این عجز، چونان کلیدی است که قفل خودبینی را می‌گشاید و سالک را به سوی انابه و طلب عنایت الهی هدایت می‌کند. انابه، در این حالت، رجوعی است که با فروتنی و عبودیت همراه است.

بخش ششم: گریه و فطرت انسانی در انابه

گریه به‌عنوان سلاح انابه

گریه، پاسخی فطری به ناتوانی سالک در برابر وظایف الهی است. متن اصلی می‌فرماید: «تنها کاری که می‌تواند انجام دهد گریه است.» هنگامی که سالک پس از محاسبه به نارسایی‌های خود پی می‌برد، گریه به‌عنوان تجلی خضوع و عجز، او را به انابه می‌رساند. این گریه، چونان بارانی است که خاک تشنه قلب را سیراب می‌کند و آن را برای رویش بذر معرفت آماده می‌سازد.

این فطرت انسانی، در لحظه عجز، به سوی گریه و التماس گرایش دارد. انابه، در این معنا، تجلی فطرت الهی انسان است که در برابر عظمت حق به خضوع می‌رسد.

فطرت انسانی و انابه

انابه، بخشی از فطرت انسانی است که در لحظه ناتوانی و عجز بروز می‌کند. متن اصلی می‌فرماید: «این فطرت انسان است که وقتی كم می‌آورد به انابه می‌افتد.» این فطرت، سالک را از خودمحوری به سوی خضوع و تسلیم هدایت می‌کند. گریه، التماس و مناجات، نشانه‌هایی از این فطرت‌اند که در انابه تجلی می‌یابند.

این فطرت، چونان چشمه‌ای زلال است که از اعماق وجود انسان می‌جوشد و در لحظه عجز، به سوی خداوند جاری می‌شود. انابه، تجلی این جریان فطری است که سالک را به حق می‌رساند.

گریه اولیا در انابه

اولیای الهی، همگی دارای اشک و آه در انابه بوده‌اند. متن اصلی می‌فرماید: «اوليأ خدا، نبودند كه اشك و آه نداشته باشند.» این اشک، نه از سر نیاز مادی، بلکه از شوق و هجران الهی سرچشمه می‌گیرد. گریه اولیا، چونان نغمه‌ای عاشقانه است که از عمق قلب آن‌ها به سوی معشوق الهی ساطع می‌شود.

این گریه، نشانه قرب اولیا به خداوند است که در انابه به اوج می‌رسد. برخلاف گریه‌های عادی، این اشک، از وصل و شوق به حق نشأت می‌گیرد و قلب را به نور معرفت روشن می‌سازد.

تفاوت گریه محبین و محبوبین

گریه در انابه، در محبین و محبوبین متفاوت است. متن اصلی می‌فرماید: «انابه‌ى اوليأ خدا، گریه‌هایِ شوق بوده است، وصول بوده است… حوزه‌هاى ما همه‌اش محبّين است… حوزه‌ى محبوبين أخاذى ندارد.» محبین، که سالکان در حال سعی و تلاش‌اند، گریه‌ای برای طلب و اخذ دارند، اما محبوبین، که برگزیدگان الهی‌اند، گریه‌ای از شوق و وصل به خداوند دارند.

درنگ: گریه محبین در انابه برای طلب و اخذ است، اما گریه محبوبین از شوق و وصل به خداوند سرچشمه می‌گیرد.

این تفاوت، چونان تمایز میان اشک عاشقی است که در پی وصل است و اشک عاشقی که در وصل غرق شده است. محبوبین، در انابه، به وحدت با حق رسیده و گریه‌شان از سر شوق است.

رجوع از خدا به خدا

انابه محبوبین، با عبارت «أفر إليك منك» (از تو به تو پناه می‌برم) تعریف می‌شود. متن اصلی می‌فرماید: «فرار آنها از خدا به خداست… جز تو چيزى نمی‌می‌بينم.» این رجوع، نشانه رهایی کامل از غیر خدا و تحقق توحید است که انابه را به مرتبه‌ای متعالی می‌رساند.

این رجوع، چونان پروازی است که پرنده روح را از قفس تعلقات به آسمان بی‌کران الهی می‌رساند. انابه، در این معنا، رجوعی است که سالک را به وحدت وجودی هدایت می‌کند.

بخش هفتم: شفافیت باطن و فروتنی در انابه

شفافیت باطن در انابه

انابه، لازمه شفافیت باطن است که با سجده، اشک و آه همراه است. متن اصلی می‌فرماید: «انابه لازمه‌ى شفافیت باطن است، سجده، اشک، آه و…» این شفافیت، نتیجه رهایی از تعلقات نفسانی و خودنمایی است که قلب سالک را به آیینه‌ای برای انعکاس نور حق تبدیل می‌کند.

این شفافیت، چونان صیقل دادن گوهر دل است که با خضوع و عبودیت، درخشش الهی می‌یابد. انابه، با این ویژگی، سالک را از کدر شدن قلب به واسطه تعلقات حفظ می‌کند.

انابه بی‌صدا

انابه، حالتی بی‌صدا و عمیق است که نیازی به طمطراق و نمایش ندارد. متن اصلی می‌فرماید: «انابه بی‌صدايی را به دنبال دارد، گریه می‌خواهد و اصلا نیاز به حرف نیست.» گریه در انابه، نشانه اخلاص است که بدون نیاز به سخن، قلب را به سوی حق باز می‌کند.

این بی‌صدایی، چونان سکوتی است که در آن، نغمه‌های عاشقانه قلب با معشوق الهی هم‌نوا می‌شود. انابه، با این سکوت، از هرگونه خودنمایی و شلوغ‌کاری دور است.

موانع انابه: قساوت و خشکی

عدم اشک در انابه، نشانه قساوت، خشکی یا ضعف نفس است. متن اصلی می‌فرماید: «كسانى كه اشك‌شان نمی‌می‌آید مشكل دارند.» قساوت قلب، مانع از نرمی و خضوع لازم برای انابه است و سالک را از دریافت رحمت الهی محروم می‌سازد.

این قساوت، چونان سنگی است که راه چشمه اشک را مسدود می‌کند. انابه، با نرم کردن قلب، این سنگ را می‌شکافد و راه را برای جاری شدن رحمت الهی باز می‌کند.

افتادگی در برابر حق و خلق

انابه، با افتادگی در برابر خداوند و خلق همراه است. متن اصلی می‌فرماید: «اگر افتاده‌ى در مقابل حق شد قهرا… افتاده‌ى در مقابل خلق هم هست.» کسی که در برابر بندگان خدا قیام کند، از انابه پروردگار محروم است. این فروتنی، نشانه درک توحیدی است که خلق را ظهور حق می‌بیند.

این افتادگی، چونان خم شدن شاخه‌ای پربار است که در برابر حق و خلق، فروتنی نشان می‌دهد. انابه، با این ویژگی، سالک را از خودبینی و قوام علیه خلق رها می‌کند.

قیام اولیا در برابر باطل

اولیای الهی، در برابر خلق فروتن‌اند، اما در برابر باطل و غیر خدا استوار می‌ایستند. متن اصلی می‌فرماید: «اوليأ خدا در مقابل بندگان خدا اصلا قامت ندارند اما وقتی در مقابل غیرخدا می‌رسند قامت پیدا می‌کنند.» این قیام، نتیجه درک توحیدی آن‌هاست که خلق را ظهور حق و غیر را باطل می‌دانند.

این دوگانگی، چونان تفاوت میان نرمش در برابر نسیم الهی و استواری در برابر طوفان باطل است. اولیا، در انابه، قلب خود را به حق سپرده و در برابر باطل، چون کوهی استوار می‌ایستند.

بخش هشتم: شهادت حال به صدق مقال

وفای به عقد توبه

انابه، وفای به عقد توبه است، در حالی که توبه، خود عقد و تعهد است. متن اصلی می‌فرماید: «فى الوفاء بعقد التوبة… بعقد التوبة.» انابه، عملی کردن تعهدات توبه است که سالک را از قول به فعل می‌رساند.

این وفا، چونان به ثمر رساندن بذری است که در توبه کاشته شده و در انابه به بار می‌نشیند. انابه، با این وفا، تعهدات سالک را به حقیقت می‌رساند.

شهادت حال به صدق مقال

انابه، حالتی است که صحت حال سالک، صدق مقال او در توبه را تأیید می‌کند. متن اصلی می‌فرماید: «بأن يشهد صحة حالة بح صدق مقاله هناك.» در توبه، سالک با اعتراف به گناه و عزم بر اصلاح، مقال خود را بیان می‌کند، و در انابه، این مقال با حال عملی و عینی تأیید می‌شود.

این شهادت، چونان گواهی است که نور عمل، صدق نیت را روشن می‌سازد. انابه، با این هماهنگی میان نیت و عمل، سالک را به کمال می‌رساند.

انابه و عجز اولیا

اولیای الهی، با درک عجز در برابر وظایف الهی، به انابه روی می‌آورند. متن اصلی می‌فرماید: «اوليأ خدا… وقتی می‌بینند توان استیفاء ندارند به سجده می‌افتند.» این عجز، نه از ضعف، بلکه از آگاهی به عظمت حق سرچشمه می‌گیرد و به سجده، گریه و استغفار منجر می‌شود.

این عجز، چونان دری است که اولیا را به محضر حق وارد می‌کند. انابه، در این حالت، تجلی خضوع و عبودیت آن‌هاست که قلب را به نور الهی متصل می‌سازد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس هفتاد و هشتم از باب انابه در منازل السائرین، انابه را به‌عنوان توبه‌ای خاص و مرتبه‌ای متعالی در سلوک عرفانی معرفی می‌کند که پس از یقظه، توبه و محاسبه محقق می‌شود. انابه، رجوع خالص به خداوند از هرچه غیر اوست، شامل دنیا، نفس و تعلقات نفسانی. این درس، با استناد به آیات شریفه «وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ» (الزمر: 54) و «وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ» (الزمر: 54)، انابه را فرآیندی وجودی برای خضوع، تسلیم و رهایی از تعلقات تعریف می‌کند. محاسبه، سالک را به درک ناتوانی در برابر وظایف الهی (اصلاح، وفای به عهد و اجابت) هدایت می‌کند که با اشک، سجده و مناجات به انابه می‌انجامد. انابه، دارای سه مرتبه است: رجوع اصلاحی برای جبران کاستی‌ها، رجوع وفایی برای تحقق تعهدات، و رجوع حالی برای تجلی عملی اجابت. تفاوت گریه محبین (برای اخذ) و محبوبین (از شوق و وصل)، نقش فروتنی در برابر خلق، و نقد توبه صوری از محورهای کلیدی این درس است. انابه، با شفافیت باطن، بی‌صدایی و خضوع، سالک را به دریافت عنایت الهی و تحقق توحید رهنمون می‌شود.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، انابه در چه مرحله‌ای پس از توبه و محاسبه قرار می‌گیرد؟

2. طبق متن، تفاوت اصلی توبه و انابه چیست؟

3. بر اساس متن، کدام یک از موارد زیر ویژگی انابه است؟

4. طبق متن، انابه چند خصوصیت اصلی دارد؟

5. بر اساس متن، کدام آیه قرآن به انابه اشاره دارد؟

6. انابه در متن به عنوان توبه خاص معرفی شده است.

7. توبه در متن صرفاً به معنای رجوع از گناه به موافقت است، بدون اشاره به خدا.

8. انابه شامل اصلاح عملی، وفای به عهد و حال اجابت است.

9. در انابه، سالک می‌تواند به تنهایی اصلاح و وفای به عهد را انجام دهد.

10. گریه و سجده در انابه نشانه طمطراق و خودنمایی است.

11. تفاوت اصلی بین توبه و انابه در چیست؟

12. چرا انابه توبه خاص نامیده شده است؟

13. سه خصوصیت انابه طبق متن چیست؟

14. چرا سالک در انابه به گریه و سجده می‌افتد؟

15. چگونه انابه با تسلیم و فروتنی در برابر خدا مرتبط است؟

پاسخنامه

1. بعد از محاسبه

2. توبه رجوع از گناه و انابه رجوع از هر چیز غیر خدا

3. وفای به عهد

4. سه خصوصیت

5. و انیبوا الی ربکم و اسلموا له

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. توبه رجوع از معصیت به موافقت است، اما انابه رجوع از هر چیز غیر خدا به سوی خداست.

12. زیرا انابه رجوع خاص به خدا از هر چیز غیر اوست، برخلاف توبه که رجوع از معصیت است.

13. انابه شامل رجوع به حق برای اصلاح، وفای به عهد و حال اجابت است.

14. زیرا سالک در انابه ناتوانی خود را در اصلاح و وفای به عهد می‌بیند و به التماس و عبودیت پناه می‌برد.

15. انابه با تسلیم و فروتنی همراه است، زیرا سالک با درک ناتوانی خود، با گریه و سجده به خدا پناه می‌برد.

فوتر بهینه‌شده