در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 80

متن درس





باب انابه: استقامت در رجوع وفایی به سوی حق تعالی

باب انابه: استقامت در رجوع وفایی به سوی حق تعالی

تحلیل و تبیین باب انابه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه هشتادم -باب انابه- بخش سوم)

مقدمه

باب انابه در کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، یکی از مقامات والای سلوک عرفانی است که سالک را به رجوعی عمیق و پایدار به سوی حق تعالی رهنمون می‌سازد. درس هشتادم این اثر، با تمرکز بر ظرف دوم انابه، موسوم به «وفایی»، به تبیین سه شرط بنیادین برای استقامت در این رجوع می‌پردازد: رهایی از لذت گناه، ترک تحقیر اهل غفلت، و بررسی دقیق علل ناکامی در خدمت به خداوند. این درس، با تحلیلی عقلانی و معرفتی، سالک را به اصلاح رابطه‌اش با خود، دیگران و پروردگار دعوت می‌کند.

بخش نخست: شروط استقامت در رجوع انابی

مفهوم رجوع وفایی در مقام انابه

انابه، به‌عنوان یکی از منازل سلوک، رجوعی است که از توبه فراتر می‌رود و با وفای به عهد الهی همراه است. در ظرف دوم انابه، که «وفایی» نامیده می‌شود، سالک نه‌تنها از گناه دوری می‌جوید، بلکه با تحقق سه ویژگی کلیدی، استقامت خود را در این مسیر تثبیت می‌کند. این شروط، به‌سان سه ستون استوارند که بنای رجوع سالک را در برابر طوفان‌های نفسانی حفظ می‌کنند. متن اصلی، این شروط را چنین بیان می‌کند: وَإِنَّمَا يَسْتَقِيمُ الرُّجُوعُ إِلَيْهِ وَفَاءً بِثَلَاثَةِ أَشْيَاءَ: بِالْخَلَاصِ فِي لَذَّةِ الذَّنْبِ وَبِتَرْكِ اسْتِهَانَةِ أَهْلِ الْغَفْلَةِ تَخَوُّفًا عَلَيْهِمْ مَعَ الرَّجَاءِ لِنَفْسِكَ وَبِالاسْتِقْصَاءِ فِي رُؤْيَةِ عِلَلِ الْخِدْمَةِ. این سه شرط، به ترتیب، رهایی از لذت گناه، ترک تحقیر اهل غفلت با ترس از گمراهی آنها و امید به هدایت خویش، و بررسی جامع علل کاستی در خدمت به خداوند را شامل می‌شوند.

درنگ: استقامت در رجوع انابی به سوی حق تعالی، مستلزم تحقق سه شرط است: رهایی کامل از لذت گناه، ترک تحقیر اهل غفلت با ترحم و امید به هدایت، و بررسی دقیق علل ناکامی در خدمت به خداوند.

این شروط، محورهای تحول درونی و بیرونی سالک را تشکیل می‌دهند و او را از سطح توبه ظاهری به مقام انابه عمیق ارتقا می‌بخشند. ترتیب ارائه‌شده در متن اصلی، که ابتدا رهایی از لذت گناه و سپس ترک تحقیر را ذکر می‌کند، نیازمند بازنگری است، زیرا دو شرط نخست و سوم به نفس سالک مرتبط‌اند و باید پیش از شرط دوم، که به تعامل با دیگران می‌پردازد، قرار گیرند. این بازآرایی، به‌سان تنظیم نغمات یک سمفونی است که هماهنگی بیشتری به اثر می‌بخشد.

ضرورت بازآرایی شروط انابه

ترتیب پیشنهادی در متن اصلی، که ترک تحقیر اهل غفلت را پیش از بررسی علل خدمت قرار می‌دهد، به دلیل عدم انسجام منطقی، مورد نقد قرار گرفته است. از آنجا که رهایی از لذت گناه و کشف علل کاستی‌ها به اصلاح درونی سالک مربوط می‌شوند، باید پیش از توجه به رفتار با دیگران مطرح شوند. ترتیب منطقی‌تر، به‌سان نقشه‌ای است که ابتدا مسیر خودسازی را ترسیم کرده و سپس به تعامل با جامعه می‌پردازد. بنابراین، شروط انابه به این ترتیب بازآرایی می‌شوند: نخست، خلاص از لذت گناه؛ دوم، استقصاء در رؤیت علل خدمت؛ و سوم، ترک استهانة اهل غفلت. این ساختار، سالک را گام‌به‌گام از اصلاح نفس به اصلاح رابطه با خلق هدایت می‌کند.

بخش دوم: رهایی از لذت گناه

تحول ادراک سالک از گناه

نخستین شرط انابه، رهایی کامل از لذت گناه است، به‌گونه‌ای که یادآوری گناه نه‌تنها برای سالک شیرین نباشد، بلکه او را مضطرب، پشیمان و منزجر کند. در حالت عادی، نفس آلوده ممکن است با یاد گناه لذت ببرد، اما در مقام انابه، این لذت به تلخی و اضطراب بدل می‌شود. این تحول، به‌سان تغییر فصل‌هاست که بهار نفسانی را به خزان گناه تبدیل می‌کند. متن اصلی تأکید می‌کند که سالک در این مقام، با یاد گناه، دچار شرمساری و نگرانی می‌شود، که نشانه‌ای از استقرار او در انابه است.

درنگ: در مقام انابه، یادآوری گناه برای سالک تلخ و آزاردهنده است، نه شیرین و لذت‌بخش، که این تحول نشانه‌ای از رهایی از لذت گناه است.

این تغییر ادراک، نیازمند معرفت عمیق به زشتی گناه و عظمت حق تعالی است. سالک، با این تحول، از لذت‌های زودگذر نفسانی به سوی لذت‌های پایدار الهی گام برمی‌دارد، گویی از ظلمت غار گناه به سوی نور آفتاب حقیقت رهسپار شده است.

بیماری لذت بردن از گناه دیگران

برخی افراد، به دلیل بیماری‌های اخلاقی و روانی، از یادآوری گناهان دیگران لذت می‌برند، حتی اگر خود از گناه لذت نبرند. این حالت، نشانه‌ای از عقده‌های درونی، ضعف نفس و انحطاط اخلاقی است. متن اصلی، این رفتار را به افراد «بیمار و عقده‌ای» نسبت می‌دهد که یاد گناه دیگران برایشان شیرین است. این بیماری، به‌سان زهری است که قلب را آلوده کرده و مانع انابه می‌شود. سالک باید از این رفتار دوری کند، زیرا با اصل انابه، که مبتنی بر فروتنی و محبت به خلق است، در تعارض کامل قرار دارد.

درنگ: لذت بردن از گناه دیگران، نشانه‌ای از بیماری اخلاقی و مانع انابه است. سالک باید از این رفتار پرهیز کند تا به فروتنی و محبت دست یابد.

تلخی گناه به‌مثابه معیار انابه

سالک در مقام انابه، با یادآوری گناه، دچار اضطراب، شرمساری و پشیمانی می‌شود. این تلخی، معیاری برای سنجش صدق انابه است، زیرا نشان‌دهنده آگاهی او به زشتی گناه و مسئولیت در برابر حق و خلق است. متن اصلی می‌فرماید: «حال در ظرف انابه که قرار می‌گیرد و به یاد آن کار می‌افتد، اذیت و آزار می‌شود، خجالت‌زده شده و پشیمان و نگران می‌شود». این حالت، به‌سان آینه‌ای است که حقیقت باطن سالک را نمایان می‌سازد و او را به توبه عمیق‌تر و اصلاح رفتار سوق می‌دهد.

گناه به‌مثابه ستمگر

در مقام انابه، سالک گناه را به‌مثابه ستمگری می‌بیند که یادآوری آن، او را مضطرب و پریشان می‌کند. این ادراک، به‌سان دیدن دشمن در میدان نبرد است که قلب سالک را به لرزه می‌اندازد. متن اصلی می‌فرماید: «گناه را یک ستمگر می‌بیند و تا به ذهنش می‌آید زهره‌اش آب می‌شود». این تصویر، گناه را به‌عنوان دشمنی درونی معرفی می‌کند که سالک باید با معرفت و انابه از آن رهایی یابد. این تحول، او را از لذت‌های کاذب گناه به سوی آرامش حقیقی الهی هدایت می‌کند.

درنگ: سالک در مقام انابه، گناه را ستمگری می‌بیند که یادآوری آن، او را مضطرب می‌کند. این ادراک، نشانه‌ای از تحول باطنی اوست.

بخش سوم: بررسی علل کاستی‌ها در خدمت

ضرورت کشف علل گناه

دومین شرط انابه، بررسی دقیق و عقلانی علل گناهان و کاستی‌های نفس است. سالک باید با تأمل و تحقیق، ریشه‌های گناه را شناسایی کند تا از تکرار آن جلوگیری شود. متن اصلی تأکید می‌کند که سالک باید بپرسد: «چرا این گناه از من سر زد؟ چرا این کاستی‌ها در من پدیدار گشت؟». این فرآیند، به‌سان کاوشگری در اعماق زمین است که گوهرهای حقیقت را از دل تاریکی بیرون می‌کشد.

درنگ: کشف علل گناه، شرطی عقلانی در انابه است که سالک را از تکرار گناه بازمی‌دارد و به اصلاح پایدار هدایت می‌کند.

این شرط، انابه را از حالت احساسی به سطحی معرفتی ارتقا می‌دهد. بدون شناخت علل، توبه ناپایدار است و به بازگشت به گناه می‌انجامد، گویی چرخ پنچر شده‌ای را بدون تعمیر دوباره به کار گیرند.

انابه، فراتر از گریه و زاری

انابه، برخلاف تصور رایج، صرفاً گریه و زاری نیست، بلکه شامل تفکر، تحقیق و دقت در علل گناه است. متن اصلی می‌فرماید: «انابه تنها گریه و زاری نیست، بلکه فکر و تحقیق، مطالعه و دقت هم دارد». این بعد عقلانی، به‌سان نوری است که تاریکی‌های نفس را روشن می‌سازد. گریه و زاری، زمانی مؤثر است که با معرفت و آگاهی همراه باشد، وگرنه مانند رنگ‌آمیزی دیواری ترک‌خورده، اثری موقتی دارد.

درنگ: انابه، ترکیبی از عقل و احساس است که با تفکر و تحقیق در علل گناه، به تحول پایدار منجر می‌شود.

مراتب انابه در ظرف وفایی

انابه در ظرف دوم، به سه مرتبه تقسیم می‌شود: نخست، انصراف از لذت گناه؛ دوم، کشف علل کاستی‌ها؛ سوم، ترک تحقیر اهل غفلت. این مراتب، به‌سان پله‌های نردبانی هستند که سالک را از زمین نفس به آسمان معرفت می‌رسانند. مرتبه اول، تحول درونی را هدف قرار داده؛ مرتبه دوم، تحلیل عقلانی را تقویت می‌کند؛ و مرتبه سوم، رفتار اجتماعی سالک را اصلاح می‌نماید.

علل گناه و تقسیم‌بندی آن

علل گناه به سه دسته تقسیم می‌شوند: ارکان (علل اصلی و بنیادین)، متوسطات (علل میانی)، و مباشرات (علل مستقیم). شناخت این علل، برای مهار گناه ضروری است. متن اصلی این تقسیم‌بندی را چنین بیان می‌کند: «از ارکان علل گرفته تا متوسطات و مباشرات علل». این چارچوب، به‌سان نقشه‌ای است که مسیر گناه را از ریشه تا شاخه‌ها ترسیم می‌کند. سالک باید با بررسی جامع این علل، به اصلاح پایدار دست یابد.

درنگ: علل گناه به ارکان، متوسطات و مباشرات تقسیم می‌شوند. شناخت این علل، سالک را به مهار گناه و اصلاح نفس هدایت می‌کند.

آسیب‌پذیری متفاوت افراد در گناه

افراد، به دلیل تفاوت‌های شخصیتی، خانوادگی و محیطی، نسبت به برخی گناهان آسیب‌پذیرترند. متن اصلی می‌فرماید: «هر فرد نسبت به یک بخش از گناهان آسیب‌پذیر است». این تنوع، به‌سان رنگ‌های متفاوت در تابلوی خلقت است که هر فرد را به چالش‌های خاص خود مواجه می‌سازد. سالک باید با بررسی ویژگی‌های خاص خود، به علل اختصاصی گناهانش آگاه شود.

نقد درمان‌های غیرمعنوی

درمان گناه یا اعتیاد، بدون توجه به جنبه‌های معنوی، اخلاقی و روانی، ناکارآمد است و به بازگشت به گناه می‌انجامد. متن اصلی این نقد را با تمثیلی از درمان اعتیاد بیان می‌کند: «این طبیب، دامپزشک است… هیچ کارهای معنوی، اخلاقی، روانی، روحی نفسی در این شخص اعمال نکرده». این نقد، به‌سان هشداری است که درمان‌های مکانیکی را بی‌اثر می‌داند. انابه، با رویکردی جامع و معنوی، به تحول باطنی می‌پردازد.

درنگ: درمان گناه بدون توجه به جنبه‌های معنوی و اخلاقی، ناکارآمد است. انابه، با رویکردی جامع، به تحول باطنی منجر می‌شود.

بخش چهارم: ترک تحقیر اهل غفلت

فروتنی در برابر خلق

سومین شرط انابه، ترک تحقیر و کوچک‌شماری اهل غفلت است. سالک باید با ترحم و اشفاق به آنها بنگرد و از تفاخر و برتری‌جویی پرهیز کند، زیرا ممکن است آنها در آینده هدایت شوند. متن اصلی می‌فرماید: «انسان نسبت به اهل حرمان تفاخر و برتری از خود نشان نمی‌دهد». این فروتنی، به‌سان نسیمی است که غبار تکبر را از قلب سالک می‌زداید.

درنگ: سالک در مقام انابه، از تحقیر اهل غفلت پرهیز کرده و با ترحم و امید به هدایت آنها می‌نگرد.

تمایز بین بد و بدی

سالک باید با بدی‌ها (صفات منفی) مبارزه کند، نه با افراد بد، زیرا افراد ممکن است در آینده اصلاح شوند. متن اصلی این تمایز را چنین بیان می‌کند: «انسان با بدی‌ها ستیز و دشمنی دارد، اما با بدها، نه». این رویکرد، به‌سان باغبانی است که علف‌های هرز را می‌زداید، اما به درختان آسیب نمی‌رساند.

درنگ: سالک با بدی‌ها مبارزه می‌کند، نه با افراد بد، زیرا افراد ممکن است هدایت شوند، اما بدی‌ها همواره ناپسندند.

پرهیز از بغض نسبت به افراد

سالک نباید نسبت به افراد، حتی کافران و مشرکان، کینه و بغض داشته باشد، زیرا ممکن است آنها در آینده ایمان بیاورند. متن اصلی می‌فرماید: «انسان با افراد نبایستی ستیز و بغض داشته باشد، بلکه با اوصاف و صفات است که درگیر است». این اصل، به‌سان دری گشوده است که همه خلق را به سوی هدایت دعوت می‌کند.

ترحم اولیاء خدا به گناهکاران

اولیاء خدا، مانند امیرمؤمنان علیه‌السلام، به گناهکاران با ترحم و اشفاق می‌نگرند و از تحقیر آنها پرهیز می‌کنند. متن اصلی به داستان ابن ملجم اشاره می‌کند که علی‌رغم خباثت او، حضرت با ترحم به وی نگریستند. این رفتار، به‌سان چشمه‌ای است که همه را سیراب می‌کند، حتی کسانی که در ظاهر از حقیقت دورند.

درنگ: اولیاء خدا با ترحم به گناهکاران می‌نگرند و از تحقیر آنها پرهیز می‌کنند، که الگویی برای سالک در انابه است.

سخت‌گیری به بدها، نشانه نقص

سخت‌گیری نسبت به افراد بد، نشانه‌ای از نقص درونی و بیماری اخلاقی است. متن اصلی می‌فرماید: «کسانی با افراد بد، سخت می‌گیرند، خودشان مشکل دارند». این تحلیل، به‌سان آینه‌ای است که عیوب درونی را آشکار می‌سازد. سالک باید با مدارا و محبت، زمینه هدایت دیگران را فراهم کند.

امید به هدایت دیگران

سالک باید نسبت به هدایت دیگران، بیش از خود امیدوار باشد و از یأس و تحقیر آنها پرهیز کند. متن اصلی می‌فرماید: «نسبت به آنها بیش از خودش امید داشته باشد». این امید، به‌سان بذری است که در خاک قلب کاشته شده و به درخت رحمت بدل می‌شود.

درنگ: سالک باید نسبت به هدایت دیگران امیدوارتر از خود باشد و از تحقیر و یأس پرهیز کند.

پرهیز از خودخواهی در انابه

خودخواهی، مانع انابه حقیقی است، زیرا سالک را به دفاع از خود و سرزنش دیگران سوق می‌دهد. متن اصلی می‌فرماید: «بزرگ‌ترین عیب خودخواهی است که انسان همه‌اش به فکر دفاع از خویشتن باشد». این نقد، به‌سان هشداری است که سالک را به خیرخواهی برای خلق دعوت می‌کند.

بخش پنجم: نقد اخلاق کلامی و موعظه

تفاوت اخلاق کلامی و عرفانی

اخلاق کلامی، که به احساسات زودگذر محدود می‌شود، با اخلاق عرفانی، که بر معرفت و اصلاح پایدار استوار است، تفاوت دارد. متن اصلی این تفاوت را با تمثیلی بیان می‌کند: «اخلاق کلامی مثل این است که دیوارهای شکاف‌خورده را رنگ بکشید». اخلاق عرفانی، به‌سان مهندسی است که ابتدا شکاف‌ها را پر کرده و سپس بنا را استوار می‌سازد.

درنگ: اخلاق عرفانی، با تکیه بر معرفت و اصلاح پایدار، بر اخلاق کلامی که به احساسات محدود است، برتری دارد.

نقد تخاطب در موعظه

موعظه‌ای که دیگران را مستقیماً مخاطب قرار دهد، به قساوت قلب و حرمان منجر می‌شود. متن اصلی نقد می‌کند: «کسی که اهل اخلاق و معرفت و کمال است، مردم را مخاطب قرار نمی‌دهد». سالک باید خود را مخاطب موعظه قرار دهد، گویی در برابر آینه‌ای ایستاده که تنها تصویر خویش را می‌بیند.

درنگ: موعظه عرفانی، مبتنی بر خودانتقادی است، نه سرزنش دیگران. تخاطب مستقیم، به قساوت قلب منجر می‌شود.

بخش ششم: حرمت موجودات در سلوک

سالک باید به همه موجودات، از انسان‌ها تا اشیای بی‌جان، احترام بگذارد. متن اصلی می‌فرماید: «انسان باید حرمت همه موجودات را داشته باشد». این حرمت، به‌سان نوری است که همه عالم را در پرتو حقانیت روشن می‌سازد. سالک با این احترام، به معرفت و صمیمیت می‌رسد، گویی همه خلقت را آیینه‌های تجلی حق می‌بیند.

درنگ: احترام به همه موجودات، نشانه‌ای از معرفت و صمیمیت سالک است که عالم را مظهر حق می‌بیند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس هشتادم از باب انابه در منازل السائرین، با تبیین ظرف دوم انابه (وفایی)، سالک را به تحول عمیق درونی و بیرونی دعوت می‌کند. این درس، با تأکید بر سه شرط رهایی از لذت گناه، کشف علل کاستی‌ها، و ترک تحقیر اهل غفلت، انابه را به‌عنوان سلوکی عقلانی، معرفتی و انسانی معرفی می‌نماید. انابه وفایی، برخلاف توبه ظاهری، با وفای به عهد الهی، اصلاح پایدار و محبت به خلق همراه است. نقدهای درس، از جمله کمبود انابه در جامعه، کاستی اخلاق کلامی، و ضرورت درمان‌های معنوی، بر اهمیت تحول جامع در سلوک تأکید دارند.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، اولین خصوصیت انابه چیست؟

2. طبق متن، چه چیزی باعث استمرار گناه می‌شود؟

3. کدام صفت در متن به عنوان سومین خصوصیت انابه ذکر شده است؟

4. بر اساس متن، انابه با توبه چه تفاوتی دارد؟

5. طبق متن، چرا انسان نباید نسبت به اهل غفلت استهانة داشته باشد؟

6. در انابه، یادآوری گناه برای سالک تلخ و آزاردهنده است.

7. انابه صرفاً گریه و زاری بدون فکر و تحقیق است.

8. انسان باید نسبت به اهل غفلت با تحقیر و استهانة رفتار کند.

9. شناخت علل گناه در انابه مانع تکرار گناه می‌شود.

10. اخلاق کلامی به تنهایی برای حل مشکلات کافی است.

11. چرا یادآوری گناه در انابه برای سالک تلخ است؟

12. چگونه شناخت علل گناه به انابه کمک می‌کند؟

13. تفاوت انابه وفایی با انابه اصلاحی چیست؟

14. چرا انسان نباید نسبت به اهل غفلت تحقیر داشته باشد؟

15. چرا اخلاق کلامی به تنهایی برای انابه کافی نیست؟

پاسخنامه

1. خلاص از لذت گناه

2. عدم شناخت علل گناه

3. ترک استهانة اهل غفلت

4. انابه شامل فکر و تحقیق است

5. چون ممکن است خود گمراه شود

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا سالک در انابه از لذت گناه خلاص شده و یاد آن او را پشیمان و نگران می‌کند.

12. شناخت علل گناه به سالک کمک می‌کند تا نقص‌ها را مهار کرده و از تکرار گناه جلوگیری کند.

13. انابه وفایی شامل وفاداری به ترک گناه و شناخت علل آن است، اما انابه اصلاحی اصلاح اولیه است.

14. زیرا ممکن است آن‌ها هدایت شوند و خود انسان گمراه گردد.

15. چون بدون فکر، تحقیق و شناخت علل گناه، مشکلات نفس حل نمی‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده