در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 81

متن درس





باب انابه: درس هشاد و یکم – مقام یأس و اضطرار در سلوک عرفانی

باب انابه: مقام یأس و اضطرار در سلوک عرفانی

تحلیل و تبیین باب انابه کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۸۱- باب انابه- بخش چهارم)

مقدمه

در ساحت عرفان اسلامی، مقام انابه یکی از منازل والای سلوک است که سالک را از خودمحوری به خدامحوری رهنمون می‌سازد. این مقام، که در چارچوب منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری تبیین شده، در درس هشاد و یکم از باب انابه، با تمرکز بر سه صفت کلیدی – یأس از عمل، معاینه اضطرار، و شیم برق لطف الهی – به مثابه دروازه‌ای به سوی قرب الهی معرفی می‌گردد. این درس‌گفتار، که از بیانات عمیق آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره استخراج شده، با نگاهی عرفانی و دقیق، مسیر تحول درونی سالک را ترسیم می‌کند.

بخش اول: چارچوب مقام انابه و ارکان سه‌گانه آن

تعریف انابه و جایگاه آن در سلوک عرفانی

انابه، به معنای بازگشت خالصانه و کرنش در برابر حق تعالی، مرحله‌ای است که سالک پس از گذر از منازل پیشین—همچون محاسبه و توبه—به آن دست می‌یابد. این مقام، نقطه عطفی در سلوک عرفانی است که سالک از خودبینی و خوداتکایی فاصله گرفته و به وابستگی کامل به ذات اقدس الهی می‌رسد. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در این درس‌گفتار، انابه را به مثابه سفری درونی توصیف می‌کنند که سالک در آن، با تهی شدن از خود، به آستان حق پناه می‌برد. این بازگشت، نه صرفاً عملی ظاهری، بلکه تحولی عمیق در معرفت و شهود سالک است که او را به درک توحید افعالی رهنمون می‌سازد.

ارکان سه‌گانه انابه

استقامت رجوع به سوی حق در مقام انابه، به سه صفت اساسی وابسته است که چون سه ستون استوار، این مقام را قوام می‌بخشند:

درنگ: انابه با سه ویژگی تحقق می‌یابد: یأس از عمل، یعنی نفی خوداتکایی و دیدن همه افعال از خداوند؛ معاینه اضطرار، یعنی درک شهودی ناتوانی و وابستگی به حق؛ و شیم برق لطف الهی، یعنی تجربه تجلیات رحمت الهی که سالک را هدایت می‌کند.

این سه صفت، که در قلب مقام انابه جای دارند، نشان‌دهنده مراحلی تدریجی در تحول درونی سالک هستند. یأس از عمل، سالک را از خودبینی رها می‌سازد؛ معاینه اضطرار، او را به درک ناتوانی خویش در برابر اقتدار الهی می‌رساند؛ و شیم برق لطف، لحظه‌ای است که خداوند دست سالک را گرفته و او را در مسیر قرب هدایت می‌کند.

تحلیل مفهومی ارکان انابه

این سه صفت، نه‌تنها حالات درونی سالک را توصیف می‌کنند، بلکه نمودهای عینی سلوک عرفانی را نیز نشان می‌دهند. یأس از عمل، ریشه در توحید افعالی دارد که بر اساس آن، همه افعال به خداوند بازمی‌گردند. سالک در این مرحله، به جای خودمحوری، به فاعلیت الهی معترف می‌شود. معاینه اضطرار، نتیجه طبیعی این یأس است که سالک را به درک شهودی وابستگی به حق می‌رساند. شیم برق لطف، لحظه‌ای است که سالک، چون پرنده‌ای که از قفس رها شده، در پرتو رحمت الهی به پرواز درمی‌آید. این سه صفت، چون سه نهر جاری، در نهایت به دریای انابه می‌پیوندند و سالک را به ساحل قرب الهی می‌رسانند.

بخش دوم: یأس از عمل و نفی خوداتکایی

مفهوم یأس از عمل

نخستین صفت در مقام انابه، یأس از عمل است. سالک در این مرحله، هر عملی را که از او سر می‌زند، به خود نسبت نمی‌دهد، بلکه آن را از خداوند می‌بیند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره می‌فرمایند که اقتدار و عظمت حق چنان سالک را فرا می‌گیرد که او هیچ عملی را به خود منسوب نمی‌کند. این یأس، نه به معنای ناامیدی، بلکه به معنای رهایی از خودبینی و درک این حقیقت است که فاعل واقعی، ذات اقدس الهی است.

برای تبیین این مفهوم، می‌توان به تمثیلی اشاره کرد: سالک چون نقاشی است که قلم را در دست دارد، اما دست نامرئی خداوند است که تابلوی هستی را ترسیم می‌کند. او حرکت می‌کند، نفس می‌کشد، و عمل می‌ورزد، اما در شهود خویش می‌بیند که این خداوند است که قلم را هدایت می‌کند. این دیدگاه، ریشه در توحید افعالی دارد که در قرآن کریم نیز مورد تأکید قرار گرفته است: وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ (صافات: ۹۶، : و خدا شما و آنچه را انجام می‌دهید آفریده است).

تأثیر یأس از عمل بر سالک

وقتی سالک به این مقام می‌رسد، دیگر عملی را به خود نسبت نمی‌دهد. او می‌بیند که هرچه هست، از خداوند است: دم و بازدم، حرکت دست، و حتی نیت‌های درونی، همه از پروردگار نشئت می‌گیرند. این معرفت، سالک را از خودمحوری به خدامحوری سوق می‌دهد. او درمی‌یابد که دستش حرکت می‌کند، اما دیگری است که می‌جنبد؛ نفس می‌کشد، اما دیگری است که دم می‌دمد. این درک شهودی، زمینه‌ساز انابه خالصانه است که سالک را به مرحله بعدی، یعنی معاینه اضطرار، رهنمون می‌سازد.

بخش سوم: معاینه اضطرار و وابستگی به حق

مفهوم اضطرار در سلوک

وقتی سالک به یأس از عمل می‌رسد، حالتی از اضطرار در او پدیدار می‌شود. اضطرار، درک شهودی ناتوانی و وابستگی کامل به خداوند است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این حالت را به تمثیلی زیبا تشبیه می‌کنند: مانند کسی که به او اشاره می‌شود چیزی را بردارد، اما او مرتب طفره می‌رود و نمی‌فهمد، تا جایی که در برابر ناتوانی خویش مضطر می‌شود. این اضطرار، سالک را به آستانه تسلیم کامل می‌رساند، جایی که او خود را غرق در افعال الهی می‌بیند و درمی‌یابد که بدون هدایت حق، هیچ کاری از او ساخته نیست.

درنگ: اضطرار، لحظه‌ای است که سالک چون کشتی شکسته‌ای در دریای بی‌کران الهی، خود را ناتوان می‌بیند و به ساحل رحمت حق پناه می‌برد. این درک، او را از خودمحوری به تسلیم کامل در برابر اراده الهی رهنمون می‌سازد.

تمثیلات عرفانی برای تبیین اضطرار

برای مجسم ساختن این حالت، می‌توان اضطرار را به پرنده‌ای تشبیه کرد که بال‌هایش در طوفان شکسته و جز به لطف باد الهی، توان پرواز ندارد. سالک در این مقام، خود را چون ذره‌ای در برابر عظمت حق می‌بیند و درمی‌یابد که هر عملی، هرچند به ظاهر از او سر زند، در حقیقت از خداوند است. این شعر عرفانی نیز این حالت را به زیبایی توصیف می‌کند: «او در درون جانم و جان از تو بی‌خبر / از تو جهان تو هست و جهان از تو بی‌خبر». سالک در این مرحله، حضور خداوند را در همه ظهورات خویش احساس می‌کند، اما جهان و حتی جان او از این حقیقت غافل‌اند.

بخش چهارم: شیم برق لطف الهی و دستگیری حق

تجلی لطف الهی

سومین صفت در مقام انابه، شیم برق لطف الهی است. هنگامی که سالک به اضطرار می‌رسد، خداوند دست او را می‌گیرد و او را در مسیر قرب هدایت می‌کند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این لحظه را به برقی تشبیه می‌کنند که در تاریکی شب، مسیر را برای سالک روشن می‌سازد. این برق لطف، تجلی رحمت الهی است که سالک را از حیرت و ناتوانی به سوی نور هدایت می‌برد. کلام امیرمؤمنان (ع) «اردت الله نفتح العزائم» به این معناست که اراده سالک با اراده الهی همسو می‌شود و خداوند، با گشایش عزائم، او را به سوی خود رهنمون می‌سازد.

نقش خداوند به‌عنوان مربی

در این مرحله، خداوند به‌عنوان مربی اصلی سالک، او را هدایت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ يُعَلِّمْكُمُ اللَّهُ (آل‌عمران: ۱۰۲، : و از خدا پروا کنید تا خدا به شما بیاموزد). این هدایت، نه‌تنها شامل آموزش اعمال ظاهری، بلکه تحول درونی و معرفت شهودی است که سالک را به قرب الهی می‌رساند. خداوند، چون باغبانی مهربان، نهال وجود سالک را پرورش می‌دهد و او را از خارستان خودبینی به گلستان توحید رهنمون می‌سازد.

درنگ: شیم برق لطف الهی، لحظه‌ای است که سالک، چون مسافری در بیابان حیرت، ناگاه نوری از رحمت حق می‌بیند که مسیر قرب را برایش روشن می‌سازد. این تجلی، او را از ناتوانی به سوی هدایت الهی می‌برد.

بخش پنجم: تمایز محبین و محبوبین در مقام انابه

محبین و سلوک تدریجی

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در این درس‌گفتار، به تمایز میان محبین و محبوبین تأکید دارند. محبین، کسانی هستند که از طریق ریاضت، محاسبه، و توبه به مقام انابه می‌رسند. آنان پس از طی پیچ و خم‌های سلوک، به یأس از عمل و اضطرار دست می‌یابد. این مسیر، با سوز و اشک و آه همراه است، چنان‌که سالک در برابر عظمت حق، خود را ناتوان می‌بیند و به آستان الهی پناه می‌برد. محبین، چون مسافرانی هستند که با تلاش و کوشش، راه را می‌پیمایند و در هر منزل، به درک عمیق‌تری از توحید می‌رسند.

محبوبین و قرب ذاتی

در مقابل، محبوبین از همان آغاز خلقت، در مقام قرب الهی قرار دارند. آنان، مانند معصومین (ع)، از نطفه و لقمه پاک، تحت هدایت مستقیم الهی هستند. ریاضت محبوبین، نه در اضطرار فعلی، بلکه در هجر و وصل به ذات الهی تعریف می‌شود. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره می‌فرمایند که محبوبین، از همان طفولیت، در مسیر هدایت الهی گام برمی‌دارند و نیازی به طی مراحل تدریجی محبین ندارند. آنان چون ستارگانی هستند که در آسمان وجود، از نور ذات الهی می‌درخشند و بی‌نیاز از تلاش برای نفی خود، در مقام قرب ساکن‌اند.

تفاوت در ریاضت و تجلیات

ریاضت محبین، با سوز و اشک و آه همراه است، اما ریاضت محبوبین، هجر از ذات الهی است که خود نوعی ریاضت معنوی عمیق‌تر به شمار می‌رود. محبین در ظرف صفات الهی سلوک می‌کنند، در حالی که محبوبین، تنها در برابر ذات اقدس حق زانو می‌زنند. این تفاوت، نشان‌دهنده مراتب بالاتر محبوبین است که از همان آغاز، در مقام وصل به ذات قرار دارند. برای تبیین این تفاوت، می‌توان به تمثیلی اشاره کرد: محبین چون باغبانانی هستند که با تلاش، گلستان وجود خویش را می‌آرایند، اما محبوبین چون گل‌هایی هستند که از آغاز، در باغ رحمت الهی شکوفا شده‌اند.

درنگ: محبین با ریاضت و اضطرار به انابه می‌رسند، اما محبوبین، چون معصومین (ع)، از همان نطفه در مقام قرب ذاتی‌اند. ریاضت محبین، سوز و آه است، اما ریاضت محبوبین، هجر و وصل به ذات الهی.

بخش ششم: تمثیلات و شواهد عرفانی

تمثیل اضطرار و خودنمایی

برای تبیین حالت اضطرار، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره به تمثیلی اشاره می‌کنند: مانند کسی که به او اشاره می‌شود چیزی را بردارد، اما او مرتب طفره می‌رود و نمی‌فهمد. این تمثیل، ناتوانی سالک در برابر اراده الهی را نشان می‌دهد. در مقابل، برای تبیین تفاوت محبین و محبوبین، به زنی تشبیه می‌کنند که با خودنمایی، انگشتر و النگوهایش را به نمایش می‌گذارد، اما محبوبین چون برقی هستند که از یک سو پیدا شده و از سوی دیگر گم می‌شوند. این تمثیل، به روشنی نشان می‌دهد که محبین در پی اظهار اعمال خویش‌اند، اما محبوبین در ذات الهی محو می‌شوند و از هرگونه خودنمایی بی‌نیازند.

انسلاخ و التيام با شمشير

یکی از تمثیلات عمیق این درس‌گفتار، انسلاخ سالک از افعال خویش است که به التيام با شمشير تشبیه شده است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره به کلام امیرمؤمنان (ع) «فزت ورب الكعبة» اشاره می‌کنند که شمشير ابن ملجم برای او چون عسل بود. این تمثیل، نشان‌دهنده مقام والای اولیاء است که حتی در برابر سختی‌های بزرگ، مانند شهادت، به رضایت الهی می‌رسند. انسلاخ، چون پوست‌کندنی است که سالک را از خودمحوری جدا می‌سازد و او را در پرتو لطف الهی قرار می‌دهد.

وحی و انسلاخ پیامبر (ص)

انسلاخ پیامبر اکرم (ص) در دریافت وحی، نمونه‌ای والا از این مقام است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (علق: ۱، : بخوان به نام پروردگارت که آفرید). این آیه، به تجربه عرفانی پیامبر (ص) در دریافت وحی اشاره دارد که نتیجه انسلاخ از خود و اتصال به ذات الهی بود. این انسلاخ، چنان عمیق است که پیامبر (ص) را در ماهی‌تابه‌ای از تحول درونی قرار داد و او را به قرب کامل رهنمون ساخت.

بخش هفتم: عرفان معصومین و محدودیت کتب عرفانی

مقام معصومین (ع)

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که عرفان معصومین (ع)، مانند امام سجاد (ع)، فراتر از کتب عرفانی است که عمدتاً به محبین اختصاص دارند. معصومین، به‌عنوان محبوبین، در مرتبه‌ای قرار دارند که از دسترس توصیفات کتب عرفانی محبین خارج است. آنان از همان نطفه و طفولیت، در مقام قرب ذاتی‌اند و نیازی به طی مراحل تدریجی سلوک ندارند. این مقام، چون قله‌ای است که جز با لطف الهی، دسترسی به آن ممکن نیست.

محدودیت کتب عرفانی

کتب عرفانی، هرچند ارزشمند، عمدتاً به تبیین مقامات محبین پرداخته‌اند و از شرح حالات محبوبین، مانند معصومین (ع)، ناتوان‌اند. این محدودیت، ریشه در تفاوت میان عرفان نظری (محبین) و عرفان عملی (محبوبین) دارد. محبوبین، چون دریایی بی‌کران، در ذات الهی غرق‌اند، در حالی که محبین، چون نهرهایی جاری، در مسیر رسیدن به این دریا گام برمی‌دارند.

درنگ: عرفان معصومین (ع)، فراتر از کتب عرفانی است که به محبین اختصاص دارند. محبوبین در مقام قرب ذاتی‌اند، در حالی که محبین در مسیر سلوک تدریجی به سوی این مقام گام برمی‌دارند.

بخش هشتم: تربیت و مسئولیت اجتماعی

اهمیت تربیت فرزندان

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در بخشی از این درس‌گفتار، به اهمیت تربیت فرزندان و مسئولیت اجتماعی در این زمینه اشاره می‌کنند. عدم توجه به تربیت صحیح، می‌تواند به انحرافات اخلاقی و معنوی منجر شود. جامعه‌ای که نتواند نسل جدید را به درستی هدایت کند، به هلاکت و حرمان گرفتار می‌شود. این مسئولیت، چون امانتی است که بر دوش والدین و جامعه نهاده شده و نیازمند مراقبت و دقت است.

تمثیل تربیت

برای تبیین این مفهوم، می‌توان تربیت را به باغبانی تشبیه کرد که نهال‌های جوان را با آب معرفت و نور هدایت پرورش می‌دهد. اگر این نهال‌ها به حال خود رها شوند، در میان خارهای انحراف و گمراهی پژمرده می‌شوند. از این‌رو، نظارت دقیق و آگاهی از حالات فرزندان، وظیفه‌ای الهی است که می‌تواند نسل‌ها را به سوی سعادت رهنمون سازد.

بخش نهم: نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

درس هشاد و یکم از باب انابه، با تمرکز بر سه صفت کلیدی—یأس از عمل، معاینه اضطرار، و شیم برق لطف الهی—به تبیین مقام انابه در سلوک عرفانی پرداخته است. این مقام، سالک را از خودمحوری به خدامحوری رهنمون می‌سازد و او را به درک توحید افعالی و وابستگی کامل به حق می‌رساند. تمایز میان محبین و محبوبین، از مهم‌ترین نکات این درس است که نشان‌دهنده مراتب مختلف سلوک و تفاوت در تجربه لطف الهی است. محبین، با ریاضت و اضطرار، به انابه می‌رسند، در حالی که محبوبین، از همان آغاز در مقام قرب ذاتی‌اند. آیات قرآن کریم، مانند وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ و اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، بر توحید افعالی و نقش هدایت الهی تأکید دارند. تمثیلات عرفانی، مانند انسلاخ با شمشير و خودنمایی محبین، مفاهیم عمیق این مقام را به زیبایی تبیین می‌کنند. این درس، نه‌تنها راهنمای سالکان در مسیر سلوک است، بلکه با تأکید بر مسئولیت اجتماعی، به اهمیت تربیت نسل جدید نیز اشاره دارد.

در مجموع، این درس‌گفتار، چون چراغی در مسیر سلوک، راه را برای سالکان روشن می‌سازد و با زبانی علمی و عمیق، عمق مقام انابه را به نمایش می‌گذارد. خواننده، با تأمل در این مفاهیم، می‌تواند به درک عمیق‌تری از توحید، قرب الهی، و مسئولیت‌های معنوی خویش دست یابد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، كمال انابه در سالك با كدام سه صفت محقق مي‌شود؟

2. در متن، «يأس از عمل» به چه معناست؟

3. كدام حالت در سالك منجر به اضطرار مي‌شود؟

4. طبق متن، شيم برق لطف الهي در چه مرحله‌اي رخ مي‌دهد؟

5. كدام گروه در متن به عنوان كساني كه از نطفه تحت تربيت الهي هستند معرفي شده‌اند؟

6. بر اساس متن، محبين در نهايت به ظرف ذات مي‌رسند.

7. متن بيان مي‌كند كه محبوبين از ابتداي طفوليت تحت هدايت الهي هستند.

8. طبق متن، انابه در محبين با رياضت همراه با سوز و آه محقق مي‌شود.

9. متن درسگفتار تأكيد مي‌كند كه محبوبين و محبين در نهايت در يك ظرف قرار مي‌گيرند.

10. بر اساس متن، يأس از عمل به معناي ترك عمل و عبادت است.

11. منظور از «يأس از عمل» در ظرف انابه چيست؟

12. چرا اضطرار در سالك محب به وجود مي‌آيد؟

13. تفاوت رياضت محبين و محبوبين در متن چگونه بيان شده است؟

14. نقش شيم برق لطف الهي در انابه چيست؟

15. چرا محبوبين راه محبين را مي‌شناسند، اما محبين راه محبوبين را كامل نمي‌شناسند؟

پاسخنامه

1. يأس از عمل، اضطرار و شيم برق لطف

2. نسبت ندادن عمل به خود و ديدن آن از خدا

3. يأس از عمل و ديدن همه‌چيز از خدا

4. پس از اضطرار و يأس از عمل

5. محبوبين

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. نادرست

11. سالك عمل را به خود نسبت نمي‌دهد و همه‌چيز را از خدا مي‌بيند.

12. زيرا سالك با يأس از عمل، خود را ناتوان ديده و به خدا محتاج مي‌شود.

13. رياضت محبين با سوز و آه است، اما رياضت محبوبين هجر و وصل به ذات است.

14. پس از اضطرار، خدا دست سالك را گرفته و او را با لطف خود هدايت مي‌كند.

15. محبوبين صاحب كتمان‌اند، اما محبين اظهار حال با اشك و آه دارند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده