در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 100

متن درس

 

مبادی موعظه با رویکردی علمی و عرفانی

تحلیل و تبیین باب تذکر کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 100 -باب تذکر- بخش ششم)

مقدمه

در مسیر سلوک عرفانی، تذکر به‌عنوان یکی از منازل کلیدی، نقشی بنیادین در بیداری قلب و هدایت سالک به سوی معرفت الهی ایفا می‌کند. کتاب منازل السائرین، اثر گران‌سنگ خواجه عبدالله انصاری، این منزل را با ظرافت و عمق عرفانی تبیین کرده و مبادی و شرایط بهره‌مندی از موعظه را به‌عنوان یکی از ارکان اصلی تذکر مورد توجه قرار داده است.

بخش نخست: مبادی تذکر در سلوک عرفانی

تعریف و جایگاه تذکر

تذکر، در سلوک عرفانی، به معنای بیداری قلب از غفلت و توجه به حقیقت الهی است. خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین، تذکر را منزلگاهی معرفی می‌کند که سالک را به سوی معرفت و آگاهی رهنمون می‌سازد. این منزل، چونان چراغی در تاریکی غفلت، راه سالک را روشن می‌کند و او را به تأمل در آیات الهی و نشانه‌های عبرت‌آموز فرا می‌خواند.

درنگ: مبادی تذکر شامل سه عنصر است: بهره‌مندی از موعظه، استبصار (عبرت‌گیری)، و ثمره فکر (نتیجه معرفتی تفکر). این سه، چونان نردبانی مراتب‌مند، سالک را از غفلت به سوی بیداری و معرفت متعالی هدایت می‌کنند.

تحلیل مبادی تذکر

خواجه عبدالله انصاری مبادی تذکر را در سه مرتبه تبیین کرده است:

  1. بهره‌مندی از موعظه: موعظه، به‌عنوان ضعیف‌ترین مرتبه تذکر، نقطه آغاز بیداری است. این مرتبه، چونان نسیمی ملایم، قلب غافل را به سوی توجه و آگاهی می‌جنباند.
  2. استبصار (عبرت‌گیری): استبصار، مرتبه‌ای قوی‌تر، به معنای دیدن حقیقت از طریق نشانه‌های عبرت‌آموز است. این مرتبه، چونان آینه‌ای صیقلی، حقیقت را به سالک نمایان می‌سازد.
  3. ثمره فکر: قوی‌ترین مرتبه، نتیجه تأمل عمیق و معرفتی است که به آگاهی متعالی منجر می‌شود. این مرتبه، چونان میوه‌ای رسیده از درخت تفکر، معرفتی کامل و پایدار به ارمغان می‌آورد.

این سلسله‌مراتب، نظامی تدریجی را در سلوک عرفانی ترسیم می‌کند که از بیداری اولیه تا معرفت متعالی امتداد می‌یابد. موعظه، زمینه‌ساز بیداری است، استبصار به درک عمیق‌تر هدایت می‌کند، و ثمره فکر، قله معرفت را به سالک عرضه می‌دارد.

بخش دوم: شرایط بهره‌مندی از موعظه

شروط سه‌گانه موعظه

خواجه عبدالله انصاری در باب التذکر، سه شرط را برای بهره‌مندی از موعظه ذکر کرده است:

  1. شدت افتقار به موعظه: نیاز شدید و تشنگی قلبی به هدایت، که سالک را به پذیرش موعظه ترغیب می‌کند.
  2. کوری نسبت به عیب واعظ: تمرکز بر محتوای موعظه و نادیده گرفتن عیوب احتمالی واعظ.
  3. یادآوری وعده و وعید: توجه به پاداش‌های الهی و عواقب گناه، که قلب را برای پذیرش موعظه آماده می‌سازد.

درنگ: شروط بهره‌مندی از موعظه، به جنبه‌های روان‌شناختی و معنوی پذیرش اشاره دارند. شدت افتقار، چونان زمینی تشنه، قلب را برای جذب هدایت آماده می‌کند؛ کوری نسبت به عیب واعظ، تمرکز بر حقیقت را می‌طلبد؛ و یادآوری وعده و وعید، انگیزه و خوف و رجا را در دل سالک برمی‌انگیزد.

نقد و تحلیل شروط

شرط نخست: شدت افتقار

شدت افتقار به موعظه، به معنای نیاز عمیق و قلبی به هدایت است. این شرط، چونان تشنگی زمینی خشکیده، قلب سالک را برای جذب پند و اندرز مهیا می‌سازد. حتی عالمان و اولیاء، با وجود مراتب بالای معرفتی، به موعظه نیاز دارند، زیرا این نیاز نشانه تواضع و تشنگی برای هدایت است.

نقد دیدگاه موعظه برای ضعفا

برخی شارحان، موعظه را صرفاً برای افراد ضعیف مناسب دانسته‌اند، اما این دیدگاه با منطق قرآن کریم ناسازگار است. آیه فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (ذاریات: ٥٥)، به : «و همانا پندآموزی به مؤمنان سود می‌بخشد»، تأکید دارد که موعظه برای همه مؤمنان، صرف‌نظر از مرتبه‌شان، سودمند است. حتی شخصیتی چون امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌تواند از موعظه بهره‌مند شود، زیرا پذیرش موعظه به ایمان و آمادگی قلبی وابسته است، نه ضعف. این نقد، موعظه را ابزاری عام برای هدایت می‌داند که در ظرف پذیرش و ایمان اثر می‌کند، نه صرفاً ضعف.

شرط دوم: کوری نسبت به عیب واعظ

شرط کوری نسبت به عیب واعظ، به معنای تمرکز بر محتوای موعظه و نادیده گرفتن عیوب احتمالی واعظ است. این دیدگاه، با استناد به بیت «یا انظر إلی ما قال ولا تنظر إلی من قال» (به آنچه گفته می‌شود بنگر، نه به آنکه می‌گوید)، بر توجه به حقیقت موعظه تأکید دارد.

نقد شرط کوری نسبت به عیب واعظ

این شرط، مورد نقد جدی قرار گرفته است. قرآن کریم در آیه لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (صف: ٢)، به : «چرا چیزی را که انجام نمی‌دهید می‌گویید؟»، بر هماهنگی گفتار و عمل واعظ تأکید دارد. کوری نسبت به عیب واعظ، نوعی خودفریبی است که با منطق قرآنی و عقلانی ناسازگار است. واعظ باید خود الگوی تقوا و صداقت باشد تا موعظه‌اش اثرگذار گردد. اگر واعظ فاقد اصالت باشد، سخن او چونان عطری از دهانی ناخوشایند، فاقد تأثیر معنوی خواهد بود.

درنگ: واعظ، چونان آیینه‌ای پاک، باید منعکس‌کننده حقیقت باشد. عیوب واعظ، چونان غباری بر آیینه، اعتبار موعظه را مخدوش می‌سازد. به جای ترویج کوری در مخاطب، واعظ باید عیوب خود را اصلاح کند تا موعظه‌اش چون چشمه‌ای زلال، قلب سالک را سیراب نماید.

شرط سوم: یادآوری وعده و وعید

شرط سوم، توجه به وعده‌های الهی (پاداش‌ها) و وعید (عذاب‌ها) است. این شرط، قلب سالک را به تأمل در نتایج اعمالش در دنیا و آخرت ترغیب می‌کند. یادآوری برکات اطاعت و عواقب گناه، چونان آتشی در دل، انگیزه اصلاح رفتار را برمی‌انگیزد. این شرط، با منطق قرآنی و عرفانی کاملاً سازگار است و به‌عنوان یکی از ارکان اصلی تأثیرگذاری موعظه شناخته می‌شود.

بخش سوم: قرآن کریم و روش‌های تربیتی

روش‌های تربیتی در قرآن کریم

قرآن کریم، به‌عنوان منبعی جامع برای هدایت، سه روش تربیتی را ارائه می‌دهد:

  1. برهان: استدلال عقلی، مناسب برای افراد عقل‌مدار که به منطق و دلیل پایبندند.
  2. موعظه: پند و اندرز، برای مؤمنانی که قلبشان برای پذیرش هدایت آماده است.
  3. جدال احسن: مناظره به بهترین شیوه، برای اقناع کسانی که نیاز به گفت‌وگوی منطقی دارند. آیه وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (نحل: ١٢٥)، به : «و با آنان به [شیوه‌ای] که نیکوتر است مجادله کن»، بر این روش تأکید دارد.

این روش‌ها، جامعیت قرآن کریم را در هدایت اقشار مختلف نشان می‌دهند. موعظه، به‌عنوان یکی از این روش‌ها، جایگاه ویژه‌ای در تربیت معنوی دارد.

درنگ: قرآن کریم، چونان دریایی ژرف، روش‌های تربیتی متنوعی را برای هدایت بشر ارائه می‌دهد. موعظه، چونان موجی نرم، قلب مؤمنان را به سوی هدایت می‌خواند، در حالی که برهان و جدال احسن، عقل و منطق را به کار می‌گیرند.

بخش چهارم: نقد و تحلیل دیدگاه‌های شارح

نقد دیدگاه محدود کردن موعظه به ضعفا

دیدگاه برخی شارحان که موعظه را صرفاً برای افراد ضعیف مناسب می‌دانند، با استناد به قرآن کریم مورد نقد قرار گرفته است. آیه فَإِنَّ الذِّكْرَىٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (ذاریات: ٥٥) نشان می‌دهد که موعظه برای همه مؤمنان سودمند است. این دیدگاه که موعظه را به ضعفا محدود می‌کند، با منطق قرآنی ناسازگار است، زیرا موعظه در ظرف پذیرش و ایمان اثر می‌کند، نه صرفاً ضعف.

نقد شرط کوری نسبت به عیب واعظ

شرط کوری نسبت به عیب واعظ، به دلیل ترویج خودفریبی و نادیده گرفتن بصیرت، مورد انتقاد است. قرآن کریم در آیه قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ (انعام: ١٠٤)، به : «از جانب پروردگارتان برای شما بصیرت‌ها آمده است»، بر ترویج بصیرت تأکید دارد. واعظ باید خود الگوی تقوا باشد، وگرنه موعظه‌اش فاقد تأثیر معنوی خواهد بود.

نقش بصیرت اجتماعی

بصیرت اجتماعی، مانع از پذیرش موعظه‌های فاقد اصالت می‌شود. اگر مردم با بصیرت به واعظان نگاه کنند، عالمان ربانی جای واعظان فاقد تقوا را خواهند گرفت. این بصیرت، چونان مشعلی فروزان، جامعه را به سوی هدایت راستین رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: افول جایگاه موعظه در جامعه

در جامعه معاصر، به دلیل افزایش آگاهی مردم و کاهش تقوای برخی واعظان، جایگاه موعظه رو به افول نهاده است. مردم با بصیرت بیشتر، به عیوب واعظان حساس‌تر شده‌اند و موعظه‌های فاقد اصالت را نمی‌پذیرند. این امر، ضرورت اصلاح واعظان و بازگشت به تقوا و صداقت را برجسته می‌کند.

درنگ: افول جایگاه موعظه در جامعه، نتیجه کاهش تقوای واعظان و افزایش بصیرت مردم است. واعظان باید چونان چشمه‌های زلال، با تقوا و صداقت، اعتماد مخاطبان را جلب کنند تا موعظه‌شان چون بارانی حیات‌بخش، قلب‌ها را سیراب سازد.

نتیجه‌گیری

باب التذکر در منازل السائرین، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی، به تبیین مبادی تذکر و شرایط بهره‌مندی از موعظه پرداخته است. سه مبدأ تذکر (موعظه، استبصار، ثمره فکر) و سه شرط موعظه (شدت افتقار، کوری نسبت به عیب واعظ، یادآوری وعده و وعید) از منظر عرفانی و قرآنی تحلیل شده‌اند. شرط شدت افتقار و یادآوری وعده و وعید با منطق قرآنی سازگارند، اما شرط کوری نسبت به عیب واعظ و محدود کردن موعظه به ضعفا مورد نقد قرار گرفته‌اند. قرآن کریم، با تأکید بر بصیرت و آگاهی، موعظه را برای همه مؤمنان سودمند می‌داند. واعظ باید خود الگوی تقوا باشد تا موعظه‌اش اثرگذار گردد. این تحلیل، ضرورت بازنگری در تفاسیر سنتی و انطباق آن‌ها با معیارهای قرآنی را برجسته می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، اولین مبدأ تذکر چیست؟

2. طبق متن، کدام شرط برای اثرگذاری موعظه توسط شارح نادرست بیان شده است؟

3. بر اساس درسگفتار، موعظه برای چه کسانی اثرگذار است؟

4. طبق متن، کدام ویژگی موعظه در قرآن تأکید شده است؟

5. کدام اصل در درسگفتار برای اثرگذاری موعظه صحیح تلقی شده است؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که موعظه فقط برای افراد ضعیف مناسب است.

7. بر اساس متن، شدت افتقار به موعظه به معنای تشنگی و نیاز به آن است.

8. درسگفتار تأکید دارد که عیب واعظ باید دیده شود تا موعظه اثر کند.

9. طبق متن، ذکر وعده و وعید برای اثرگذاری موعظه ضروری است.

10. درسگفتار معتقد است که موعظه در صورت عدم اعتقاد به واعظ اثر می‌کند.

11. چرا درسگفتار شرط کور بودن نسبت به عیب واعظ را نادرست می‌داند؟

12. منظور از شدت افتقار به موعظه در درسگفتار چیست؟

13. چرا موعظه برای مؤمنین اثرگذار است؟

14. تفاوت موعظه و برهان در درسگفتار چیست؟

15. چگونه ذکر وعده و وعید به اثرگذاری موعظه کمک می‌کند؟

پاسخنامه

1. بهره از موعظه

2. کور بودن نسبت به عیب واعظ

3. افرادی که اعتقاد و پذیرش دارند

4. نفع برای مؤمنین دارد

5. شدت افتقار به موعظه

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا دین برای باز کردن چشم‌ها آمده، نه کور کردن، و واعظ باید عیب خود را برطرف کند.

12. منظور تشنگی و نیاز شدید به موعظه است که حتی عالمان و مؤمنان نیز می‌توانند داشته باشند.

13. چون مؤمنین به دلیل اعتقاد و پذیرش، دل آماده‌ای برای تأثیرپذیری از موعظه دارند.

14. موعظه برای افرادی است که پذیرش دارند، اما برهان برای کسانی است که عقل و استدلال را می‌پذیرند.

15. با یادآوری برکات خیرات و عذاب گناهان، انگیزه عمل به موعظه را تقویت می‌کند.

فوتر بهینه‌شده