در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 107

متن درس





باب الاعتصام: پناه‌جویی به ریسمان الهی و ذات حق

باب الاعتصام: پناه‌جویی به ریسمان الهی و ذات حق

تحلیل و تبیین باب اعتصام کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۰۷- باب اعتصام- بخش دوم)

دیباچه

باب الاعتصام در کتاب شریف «منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری، چونان دری است که سالک را به سوی پناه‌جویی به حق‌تعالی و مصونیت از انحرافات نفس و شیطان رهنمون می‌سازد. این باب، با تبیین دو مرتبه اعتصام – اعتصام بحبل الله و اعتصام بالله – راهی به سوی اطاعت خالص و یقین کامل می‌گشاید. اعتصام، از ریشه عصمت، به معنای حفظ توأم با دفاع است؛ چونان سپری که سالک را از لغزش‌ها و تردیدها در امان می‌دارد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه یک‌صدوهفتم، با شرحی عمیق و عالمانه، این باب را به مثابه پلی میان عمل و معرفت معرفی می‌کند. متن، با استناد به آیات قرآن کریم و نقدهای دقیق، به بررسی مراتب اعتصام، تفاوت اطاعت لامر و لعلم، و نقد انگیزه‌های اطاعت می‌پردازد.

بخش یکم: مفهوم اعتصام و مراتب آن

ماهیت اعتصام

اعتصام، چونان پناه‌جویی به قلعه‌ای استوار، دلالت بر حفظ و دفاع در برابر خطرات انحراف، معصیت، و وسوسه‌های شیطان و نفس دارد. ریشه این واژه از «عصمت» است، که به معنای نگه‌داری توأم با حمایت است. در درس‌گفتار آمده است: «اعتصام از عصمة، عاصمه و عاصم به معناى حفظ، حفاظت و دفاع است، يعنى حفظ مع الدفاع.» این تعریف، اعتصام را چونان حالتی معرفی می‌کند که سالک خود را در کنف حمایت الهی قرار می‌دهد تا از لغزش‌ها مصون بماند. اعتصام، التجا به حق‌تعالی است؛ چونان که کشتی‌شکسته‌ای به طناب استواری چنگ می‌زند تا از امواج گمراهی نجات یابد.

درنگ: اعتصام، پناه‌جویی به حق‌تعالی برای حفظ و دفاع از نفس است؛ چونان سپری که سالک را از انحرافات و معاصی در امان می‌دارد.

دو مرتبه اعتصام

باب الاعتصام، دو مرتبه متمایز را تبیین می‌کند: اعتصام بحبل الله و اعتصام بالله. در متن اصلی «منازل السائرین» آمده است:

الاعتصام بحبل الله: هو المحافظة على طاعته مراقبا لامره. و الاعتصام بالله: هو الترقى عن كل موهوم، و التخلص عن كل تردد.

اعتصام بحبل الله، مرتبه‌ای عملی است که سالک از طریق تمسک به ریسمان الهی – مانند قرآن کریم، دین، و اولیاء – از معصیت مصون می‌ماند. این مرتبه، چونان گام نهادن بر پلی است که سالک را از پرتگاه گناه دور می‌کند. اعتصام بالله، مرتبه‌ای معرفتی و برتر است که سالک را از توهمات و تردیدها رها ساخته و به ظرف یقین و محبت خالص می‌رساند. این مرتبه، چونان اوج گرفتن به قله‌ای است که از آنجا جز وحدت حق‌تعالی دیده نمی‌شود.

استناد قرآنی

قرآن کریم، اعتصام بحبل الله را به روشنی ترسیم می‌کند:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا

به : «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید» (آل‌عمران: ۱۰۳). این آیه، تمسک به حبل الله را راهی برای وحدت و مصونیت از انحراف می‌داند. اعتصام بالله نیز با آیه‌ای دیگر تأیید می‌شود:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا

به : «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، به‌زودی خدای رحمان برایشان محبت قرار می‌دهد» (مریم: ۹۶). این آیه، محبت خالص را نتیجه ایمان و عمل صالح می‌داند، که با اعتصام بالله هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

اعتصام، چونان پناه‌جویی به حصن حصین الهی، سالک را از انحرافات و تردیدها مصون می‌دارد. اعتصام بحبل الله، ظرف عمل و اطاعت است که با تمسک به قرآن کریم و اولیاء، سالک را از معصیت بازمی‌دارد. اعتصام بالله، ظرف یقین و معرفت است که سالک را به محبت خالص و رهایی از توهمات می‌رساند. این دو مرتبه، چونان دو بال، سالک را به سوی قرب الهی پرواز می‌دهند.

بخش دوم: تفاوت اطاعت لامر و لعلم

مفهوم اطاعت لعلم

اطاعت لعلم، چونان عملی است که از آگاهی به خیر و شر آن سرچشمه می‌گیرد. در درس‌گفتار آمده است: «يك وقت اعتصام مى‌كنه امرا. امرا با علمآ فرق داره… علمآ، يعنى خدا گفته نماز بخوان و نماز خوبه و من مى‌خوانم ديگه علمآ است.» این نوع اطاعت، مبتنی بر درک فواید عمل است؛ مانند خواندن نماز به‌خاطر آثار معنوی یا جسمانی آن. این اطاعت، هرچند ارزشمند، به انگیزه‌های شخصی آلوده است و از اخلاص کامل دور می‌ماند.

مفهوم اطاعت لامر

اطاعت لامر، چونان تسلیم محض به امر مولاست که فارغ از علم به خیر و شر عمل، تنها به خاطر فرمان الهی انجام می‌شود. در درس‌گفتار تأکید شده است: «اطاعت لامر اين است كه وقتى ما مى‌گيم براى اينكه ما مى‌گيم كارا بكنى، نه بفهمى كه خوبه و انجام بدى.» این اطاعت، تعبدی است و فوق علم قرار دارد، اما به معنای جهل نیست. همان‌گونه که در متن آمده: «لامر ملازمه بالجهل نداره.» اطاعت لامر، چونان گام نهادن در راهی است که تنها به فرمان راهبر طی می‌شود، بی‌آنکه مقصد را به تمامی دانست.

درنگ: اطاعت لامر، افضل از اطاعت لعلم است، زیرا فارغ از انگیزه‌های شخصی و تنها به امر مولا متکی است. این اطاعت، تعبدی است و به محبت خالص منتهی می‌شود.

استناد قرآنی

قرآن کریم، اخلاص در اطاعت را تأیید می‌کند:

وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ

به : «و به آن‌ها جز این فرمان داده نشده بود که خدا را با اخلاص در دین پرستش کنند» (بینة: ۵). این آیه، بر اطاعت خالص و فارغ از انگیزه‌های نفسانی تأکید دارد. اطاعت لامر، چونان گفتار امیرالمؤمنین علیه‌السلام است: «لاخوفا من نارك ولا طمعا لجنتك»، که عمل را از خوف و طمع رها ساخته و به محبت الهی متصل می‌کند.

نقد اطاعت لعلم

اطاعت لعلم، هرچند نیکوست، اما چونان گلی است که در خاک حظوظ نفسانی ریشه دارد. در درس‌گفتار آمده است: «اگر بفهميم كه خوبه انجام مى‌ديم… پس خدا اطاعت خداش ديگه چيه؟ در واقع آمر اون خوبى است.» این نوع اطاعت، سالک را به دنبال نتیجه عمل می‌کشاند، نه امر مولا. چنین عملی، چونان آبی است که به جای سیراب کردن، تشنگی را افزون می‌کند، زیرا به نفس وابسته است.

جمع‌بندی بخش دوم

اطاعت لعلم، مبتنی بر آگاهی به خیر عمل است و هرچند ارزشمند، به انگیزه‌های نفسانی آلوده می‌شود. اطاعت لامر، تعبدی و خالص است، زیرا تنها به امر مولا متکی است و سالک را به محبت الهی می‌رساند. این اطاعت، چونان نوری است که قلب را از ظلمت حظوظ نفسانی آزاد می‌کند.

بخش سوم: نقد انگیزه‌های اطاعت

اطاعت مبتنی بر خوف و طمع

اطاعت مبتنی بر خوف (ترس از جهنم) یا طمع (امید به بهشت)، چونان عملی است که به جای قرب الهی، به حظوظ نفسانی گره خورده است. در درس‌گفتار آمده است: «اطاعت لاخوفا و لارجاء، به‌خاطر امر سيده و نه برای نفس، اعتصام بالله است.» این نوع اطاعت ناقص، چونان کشتی‌ای است که به جای لنگرگاه حق، در بندرهای نفسانی لنگر می‌اندازد. خوف و طمع، سالک را به عافیت‌طلبی و گدایی معنوی سوق می‌دهند.

اطاعت حبی

اطاعت حبی، چونان گلی است که در باغ محبت الهی شکوفا می‌شود. این اطاعت، که به خاطر محبت خدا و امر اوست، سالک را به مقام یقین و اعتصام بالله می‌رساند. در درس‌گفتار، به گفتار امیرالمؤمنین اشاره شده است: «وجدتك اهلا للعباده»، که اطاعت را نه برای خوف یا طمع، بلکه برای محبت حق می‌داند. این اطاعت، چونان پروازی است که سالک را به اوج قرب الهی می‌رساند.

درنگ: اطاعت حبی، که به دلیل محبت خدا انجام می‌شود، سالک را از خوف و طمع رها کرده و به قرب الهی می‌رساند. این اطاعت، قلب اعتصام بالله است.

استناد قرآنی

قرآن کریم، اطاعت مبتنی بر محبت را ترسیم می‌کند:

قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ

به : «بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد» (آل‌عمران: ۳۱). این آیه، اطاعت را به محبت الهی گره می‌زند و از خوف و طمع می‌رهاند. گدایی در عبادت، مانند «ربنا آتنا»، عمل را از اخلاص دور می‌کند.

نقد گدایی معنوی

در درس‌گفتار، گدایی در عبادت به شدت نقد شده است: «تو هر نماز كه خواندى چند بار گفتى ربنا آتنا… همه جا گدايى كردى.» این گدایی، چونان عملی است که به جای قربه الی الله، به طمع نتیجه انجام می‌شود. سالک باید از چنین دعاهایی که رنگ طلب نفسانی دارند، پرهیز کند، زیرا چونان سایه‌ای است که نور اخلاص را می‌پوشاند.

جمع‌بندی بخش سوم

اطاعت مبتنی بر خوف و طمع، به حظوظ نفسانی آلوده و از ارزش عرفانی محروم است. اطاعت حبی، که به محبت خدا انجام می‌شود، سالک را به یقین و قرب الهی می‌رساند. گدایی در عبادت، مانع اخلاص است و سالک باید با مراقبه، قلب را از این آلودگی پاک کند.

بخش چهارم: اعتصام بحبل الله: ظرف عمل و اطاعت

ماهیت اعتصام بحبل الله

اعتصام بحبل الله، چونان تمسک به ریسمان الهی است که سالک را از پرتگاه معصیت نجات می‌دهد. در درس‌گفتار آمده: «اعتصام بحبل الله يعني، بعهد الله، بكلام الله، باولياء الله متمسك ميشه كه معصية الله نداشته باشه.» این مرتبه، ظرف عملی است که با مراقبت از اوامر الهی (نماز، روزه، واجبات) و تمسک به قرآن کریم و اولیاء، سالک را از انحراف مصون می‌دارد.

ویژگی‌های عملی

اعتصام بحبل الله، چونان محافظت بر باغی است که باید از آفات حفظ شود. در متن اصلی آمده: «الاعتصام بحبل الله: هو المحافظة على طاعته مراقبا لامره.» این مراقبت، به معنای دوام در انجام وظایف شرعی و تمرکز بر امر الهی است. سالک، مانند کشاورزی که دائم به زمین خود نظر دارد، باید با مراقبه، از لغزش در اطاعت پرهیز کند.

استناد قرآنی

قرآن کریم، این مرتبه را تأیید می‌کند:

وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ

به : «و هر که به خدا چنگ زند، به راه راست هدایت شده است» (آل‌عمران: ۱۰۱). این آیه، تمسک به حبل الله را ضامن هدایت به صراط مستقیم می‌داند.

مناسب برای مبتدیان

اعتصام بحبل الله، چونان راهی است که برای اهل ابتداء طراحی شده است. در درس‌گفتار آمده: «انما قدم الاعتصام بحبل الله لانه حال اهل البداية.» مبتدیان، که هنوز به یقین کامل نرسیده‌اند، با تمسک به این مرتبه، از معصیت مصون می‌مانند و به‌تدریج به معرفت الهی راه می‌یابند.

جمع‌بندی بخش چهارم

اعتصام بحبل الله، ظرف عمل و اطاعت است که سالک را با تمسک به قرآن کریم و اولیاء از معصیت مصون می‌دارد. این مرتبه، برای مبتدیان مناسب است و با مراقبت از اوامر الهی، سالک را به سوی صراط مستقیم هدایت می‌کند.

بخش پنجم: اعتصام بالله: ظرف یقین و معرفت

ماهیت اعتصام بالله

اعتصام بالله، چونان اوج سلوک عرفانی است که سالک را از توهمات و تردیدها رها ساخته و به ظرف یقین می‌رساند. در درس‌گفتار آمده: «اعتصام بالله آنجايي است كه ظرف يقين است، ظرف معرفت است… لاشك فى و شك دوئي، دودلي و تعدد در وجودش نيست.» این مرتبه، چونان نشستن در قله‌ای است که جز وحدت حق دیده نمی‌شود.

ویژگی‌های معرفتی

اعتصام بالله، چونان رهایی از بندهای شک و دوئیت است. در متن اصلی آمده: «الاعتصام بالله: هو الترقى عن كل موهوم، و التخلص عن كل تردد.» این مرتبه، مختص محبین است که با محبت خالص، فارغ از خوف و طمع، به امر مولا عمل می‌کنند. مانند یقین نفرى که گفت: «لو كشفت الغطاء ما ازددت يقينا»، که از شدت یقین، به مقام وحدت رسید.

درنگ: اعتصام بالله، ظرف یقین و معرفت است که سالک را از توهمات و تردیدها رها کرده و به محبت خالص و وحدت با حق می‌رساند.

استناد قرآنی

قرآن کریم، این مرتبه را تأیید می‌کند:

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوْا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ

به : «کسانی که گفتند پروردگارمان خداست و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آن‌ها نازل می‌شوند» (فصّلت: ۳۰). این آیه، استقامت در یقین و دریافت تأییدات الهی را نشان می‌دهد.

مثال نفرى

در درس‌گفتار، به نقل از عبدالجبار نفرى آمده است: «اذا امرتك بامر فامض لما امرتك به… فلعلم لامر اطعت، لا للامر.» این سخن، برتری اطاعت لامر بر لعلم را نشان می‌دهد. نفرى، عارفی از قرن سوم و چهارم، تأکید می‌کند که اطاعت باید به امر مولا باشد، نه علم به آن. این دیدگاه، چونان نوری است که قلب را به سوی اطاعت خالص هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

اعتصام بالله، ظرف یقین و معرفت است که سالک را به محبت خالص وحدت با حق می‌رساند. این مرتبه، مختص محبین است و با رهایی از توهمات و و تردیدها، قلب را در آهنگ وحدت الهی قرار می‌دهد.

بخش ششم: تقدم معرفتی اعتصام بالله

تقدم معرفتی

به لحاظ معرفتی، اعتصام بالله مقدم بر اعتصام بحبل الله است، زیرا معرفت به حق، انگیزه اطاعت از امر اوست. در درس‌گفتار آمده: «به لحاظ معرفتى، اول الاعتصام بالله است، بعد الاعتصام بحبل الله.» معرفت، چونان ریشه‌ای است که شاخه اطاعت را بارور می‌کند. بدون معرفت، اطاعت جاهلانه می‌شود.

تقدم عملی برای مبتدیان

هرچند به لحاظ تدریس و حال ضعفاء، اعتصام بحبل الله مقدم است. در درس‌گفتار آمده: «انما قدم الاعتصام بحبل الله لانه حال اهل البداية.» مبتدیان، که هنوز به یقین کامل نرسیده‌اند، با تمسک به حبل الله از معصیت مصون می‌مانند و به‌تدریج به معرفت می‌رسند.

استناد قرآنی

قرآن کریم، تقدم معرفت را تأیید می‌کند:

فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ

به : «بدان که هیچ معبودی جز خدا نیست و برای گناهت آمرزش بخواه» (محمد: ۱۹). این آیه، معرفت به توحید را مقدم بر عمل (استغفار) می‌داند.

جمع‌بندی بخش ششم

اعتصام بالله، به لحاظ معرفتی، مقدم بر اعتصام بحبل الله است، زیرا معرفت به حق، اطاعت را از جهل مصون می‌دارد. اما برای مبتدیان، اعتصام بحبل الله مقدم است تا با عمل، به معرفت برسند. این تقدم، چونان نقشه‌ای است که مسیر سلوک را روشن می‌کند.

بخش هفتم: مراقبه و اطاعت خالص

ماهیت مراقبه

مراقبه، چونان تمرکز دائم قلب بر امر الهی است که اطاعت را از انگیزه‌های نفسانی پاک می‌کند. در درس‌گفتار آمده: «مراقبه يعني دوام نظر القلب الى امر سيده.» این مراقبت، مانند نگهبانی است که دائم به فرمان مولا نظر دارد تا از لغزش جلوگیری کند.

مراقبه و اخلاص

مراقبه، چونان آینه‌ای است که قلب را از حظوظ نفسانی پاک می‌کند. در درس‌گفتار تأکید شده: «المراقبة لا امر لاخوفا و لارجاء، اى لنفس كونه امر سيده، لاغير.» این مراقبه، سالک را به اطاعت قربة الی الله هدایت می‌کند و از گدایی در عبادت بازمی‌دارد.

درنگ: مراقبه، تمرکز دائم قلب بر امر الهی است که اطاعت را از خوف و طمع پاک کرده و به اخلاص هدایت می‌کند.

استناد قرآنی

قرآن کریم، مراقبه را تأیید می‌کند:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا

به : «ای مؤمنان، خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب: ۴۱). این آیه، بر دوام مراقبت و ذکر الهی تأکید دارد.

نقد گدایی در عبادت

در درس‌گفتار آمده: «همش تو گدايى كردى… گفتى قربنا آتنا، گفتى اللهم احفظنا.» این گدایی، چونان عملی است که به جای اخلاص، به طمع نتیجه انجام می‌شود. سالک باید با مراقبه، قلب را از این آلودگی پاک کند.

جمع‌بندی بخش هفتم

مراقبه، قلب را به سوی اطاعت خالص هدایت می‌کند و از گدایی در عبادت بازمی‌دارد. این مراقبت، چونان نوری است که ظلمت حظوظ نفسانی را می‌زداید و سالک را به قرب الهی می‌رساند.

بخش هشتم: پیامدهای اجتماعی اطاعت خالص

جامعه تعبدی در برابر جامعه توسیلی

جامعه تعبدی، چونان باغی است که در آن هر عمل به امر مولا انجام می‌شود. در درس‌گفتار آمده: «ما امروا الا ليعبد الله… همش تعبدي است، اصلا توسلى نيست.» در جامعه توسیلی، اعمال به دنبال سود و نتیجه هستند، که به بدبختی و انحطاط منجر می‌شود. جامعه تعبدی، هر عمل را قربة الی الله انجام می‌دهد.

نقد جامعه انگیزه‌ای

در درس‌گفتار آمده: «الآن در جامعه ما يك جامعه اخلاقى ايمانى نيست… همش براى كه.» این جامعه، چونان بازاری است که در آن هر عملی به سود یا زیان سنجیده می‌شود. چنین جامعه‌ای، از اخلاص دور افتاده و به حظوظ نفسانی گرفتار است.

درنگ: جامعه تعبدی، هر عمل را به امر مولا و قربة الی الله انجام می‌دهد، در حالی که جامعه توسیلی، اعمال را به سود و زیان نفسانی گره می‌زند.

نمونه‌های اجتماعی

در درس‌گفتار، به کاسب اشاره شده است: «كاسب بايد جنس هاش را بفروشه… اون مقدارى سود كه خرجش درآد.» کاسب تعبدی، سود را نه برای طمع، برای وظیفه می‌گیرد. اما در جامعه توسیلی، کاسب به دنبال سود حداکثری است، حتی اگر به زیان دیگران باشد.

جمع‌بندی بخش هشتم

جامعه تعبدی، با اطاعت خالص، از انحطاط اخلاقی مصون می‌ماند. جامعه توسیلی، با گرایش به حظوظ نفسانی، از اخلاص دور می‌شود. سالک باید در دل جامعه، با مراقبه، به اطاعت قربانی پایبند باشد.

جمع‌بندی نهایی

باب الاعتصام در «منازل السائرین»، چونان چراغی فروزان، راه سلوک را با دو مرتبه اعتصام روشن می‌کند: اعتصام بحبل الله، که ظرف عمل و اطاعت است و سالک را از معصیت مصون می‌دارد، و اعتصام بالله، که ظرف یقین و معرفت است و به محبت خالص می‌رساند. اطاعت لامر، افضل از اطاعت لعلم است، زیرا تنها به امر مولا متکی است و از خوف و طمع آزاد است. اعتصام بحبل الله برای مبتدیان و اعتصام بالله برای محبین مناسب است، اما به لحاظ معرفتی، یقین مقدم بر عمل است. مراقبه، قلب را از حظوظ نفسانی پاک کرده و به اطاعت خالص هدایت می‌کند. جامعه تعبدی، با اطاعت قربانی، از انحلاط مصون می‌ماند. این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، سالک را به ترک توهمات، مراقبه دائم، و اطاعت خالص برای امر مولا دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، معنای اصلی «اعتصام بحبل الله» چیست؟

2. در متن درسگفتار، اعتصام بالله به چه معناست؟

3. طبق متن، تفاوت اصلی بین اطاعت لامر و اطاعت لعلم چیست؟

4. در متن درسگفتار، کدام مفهوم به عنوان ظرف یقین و معرفت معرفی شده است؟

5. بر اساس متن، چرا اطاعت لامر از اطاعت لعلم افضل است؟

6. اعتصام بحبل الله به معنای تمسک به قرآن و اهل بیت است.

7. اطاعت لامر به معنای عمل جاهلانه بدون علم است.

8. اعتصام بالله به معنای رسیدن به مرحله‌ای است که انسان از هرگونه تردید و توهم آزاد می‌شود.

9. در متن، گفته شده که اطاعت لعلم بالاتر از اطاعت لامر است.

10. بر اساس متن، اعتصام بحبل الله مقدم بر اعتصام بالله است، زیرا برای اهل بدایت مناسب‌تر است.

11. تفاوت اصلی بین اعتصام بحبل الله و اعتصام بالله چیست؟

12. چرا در متن گفته شده که اطاعت لامر افضل از اطاعت لعلم است؟

13. مراقبه در اطاعت امر خدا به چه معناست؟

14. چرا در متن گفته شده که عمل برای نتیجه، اطاعت واقعی نیست؟

15. منظور از «ترقی عن کل موهوم» در اعتصام بالله چیست؟

پاسخنامه

1. تمسک به قرآن و عترت

2. رسیدن به ظرف یقین و معرفت

3. اطاعت لامر به معنای عمل به دستور بدون توجه به علم است

4. اعتصام بالله

5. چون لامر مستلزم عمل بدون توجه به نتیجه است

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. اعتصام بحبل الله تمسک به طاعت عملی و قرآن و اهل بیت است، در حالی که اعتصام بالله رسیدن به ظرف یقین و معرفت بدون تردید است.

12. زیرا اطاعت لامر به معنای عمل به دستور خداوند بدون توجه به علم یا نتیجه است، که این بالاتر از عمل به دلیل فهم خوب بودن آن است.

13. مراقبه یعنی دوام نظر قلب به امر پروردگار، به گونه‌ای که انسان پیوسته فرمان خدا را رعایت کند.

14. زیرا عمل برای نتیجه به دنبال نفع شخصی است، نه اطاعت خالصانه از امر خداوند.

15. منظور رهایی از هرگونه توهم و خیال باطل و رسیدن به مرحله یقین و معرفت است.

فوتر بهینه‌شده