در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 112

متن درس






منازل السائرین: تبیین مقام اعتصام

منازل السائرین: تبیین مقام اعتصام

تحلیل و تبیین باب اعتصام کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۲ -باب اعتصام- بخش هفتم)

دیباچه

کتاب حاضر، تدوینی علمی و آکادمیک از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است که به تبیین مقام اعتصام، یکی از مراتب والای سلوک عرفانی، اختصاص دارد. این اثر، با نگاهی عمیق به پرسش از چیستی بازیافت انسان، مراتب حیرت، و نقش تجلیات الهی در سیر و سلوک، به تحلیل دقیق مفاهیم عرفانی پرداخته است.

بخش نخست: چیستی بازیافت انسان و دوچهرگی پرسش

تحلیل پرسش از بازیافت انسان

پرسش از چگونگی بازیافت انسان، که در مقام اعتصام مطرح می‌گردد، پرسشی بنیادین است که دو چهره متمایز دارد: نخست، چیستی خلقت انسان در اصل ایجاد، که به مباحث متافیزیکی و وجودشناختی عرفان نظری گره می‌خورد؛ دوم، چگونگی نزول انسان از مراتب عالی وجود به عالم ناسوت، که او را به حیرتی عمیق فرو می‌برد. این نزول، همانند سفری از قله‌های نورانی به دره‌های خاکی، انسان را به تأمل در عظمت وجودی خویش و جایگاهش در نظام هستی وامی‌دارد.

درنگ: بازیافت انسان، پرسشی دوسویه است: یکی ناظر به اصل خلقت و تجلی ذات الهی، و دیگری معطوف به سیر نزولی انسان که زمینه‌ساز حیرت و سلوک عرفانی است.

بعد نخست، به تأمل در تجلی ذات و صفات الهی بازمی‌گردد، جایی که انسان به مثابه مظهر تام اسما و صفات حق، در آینه وجود خویش، جلوه‌های الهی را نظاره می‌کند. بعد دوم، به سیر عملی سالک اشاره دارد که با درک این نزول، به حیرتی می‌رسد که او را به سوی معرفت و قرب الهی سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

پرسش از بازیافت انسان، با دوچهرگی خود، پلی است میان عرفان نظری و عملی. این پرسش، سال را به تأمل در اصل وجودی خویش و سیر نزولی‌اش دعوت می‌کند، تا از رهگذر حیرت، به سوی معرفت و وصول گام بردارد.

بخش دوم: مراتب حیرت در سلوک عرفانی

تقسیم‌بندی حیرت: مذموم و ممدوح

حیرت، که گویی چون گردبادی در مسیر سلوک، سال را در خود می‌پیچد، به دو قسم تقسیم می‌شود: حیرت مذموم، که پیش از علم و از جهل سرچشمه می‌گیرد، و حیرت ممدوح، که پس از معرفت و در اثر مواجهه با عظمت الهی پدید می‌آید. حیرت مذموم، همانند گمگشتگی در تاریکی، نشانه ضعف و نادانی است، اما حیرت ممدوح، چون نوری در دل اولیاء، از عمق معرفت و شهود برمی‌خیزد.

درنگ: حیرت ممدوح، صفت اولیای الهی است که از درک عظمت حق و غنای معرفتی سرچشمه می‌گیرد، در حالی که حیرت مذموم، از جهل و پیش از کسب علم، سال را به گمراهی می‌کشاند.

حیرت ممدوح، که در آثار عرفانی چون فتوحات مکیه ابن‌عربی نیز مورد تأکید است، نشانه‌ای از کمال معرفتی است که سال را به تواضع و تسلیم در برابر حق می‌رساند.

حیرت کملین و تجلیات ذاتی

حیرت کملین، که در اوج سلوک رخ می‌نماید، از مواجهه با تجلیات ذاتی حق سرچشمه می‌گیرد. این حیرت، چون دریایی بی‌کران، سال را در عظمت الهی غرق می‌کند و نشانه‌ای از قرب و کمال است. کملین، با درک این تجلیات، به حیرتی می‌رسند که نه از ضعف، بلکه از شدت معرفت و شهود است.

جمع‌بندی بخش دوم

حیرت، در سلو عرفانی، گاه مانع و گاه راهنماست. حیرت مذموم، سال را در تاریکی جهل نگه می‌دارد، اما حیرت ممدوح، که در اولیا و کملین متجلی است، از عمق معرفت سرچشمه گرفته و به سوی وصل هدایت می‌کند.

بخش سوم: تفاوت انسان‌ها و ظهور مکاتب

تنوع بواعث و پیدایش ملل و نحل

اختلاف در انگیزه‌ها و علل وجودی انسان‌ها، که چون شاخه‌های درختی تنیده در خاک، ریشه در تفاوت‌های وجودی دارند، به ظهور مکاتب و نحله‌های گوناگون منجر شده است. این تنوع، که در اصرل «ملل و نحل» تبلور یافته، نشان‌دهنده تفاوت در افکار، عقاید و مسیرهای فکری است.

درنگ: اختلاف بواعث، به ظهور مکاتب و نحله‌های مختلف انجامیده است، که یا در حیرت پیش از علم به انکار می‌رسند، یا به جزم و تعهد به مکتی خاص متمایل می‌شوند.

انسان‌ها یا در حیرت پیش از علم، به انکار و پراکندگی می‌رسند، یا با رسیدن به جزم، به مکتی خاص متعهد می‌شوند. اهل نحل، با انتخاب آگاهانه، به سوی حقیقت هدایت می‌یابند.

تشبیه اهل نحل به زنبور عسل

اهل نحل، مانند زنبور عسل، که با دقت و نظم به سوی گل‌های معطر می‌شتابد، با جزم و تعهد به سوی حقیقت حرکت می‌کنند. این تشبیه، که در قرآن کریم (سوره نحل) نیز به زیبایی آمده، بر انتخاب آگاهانه و پرهیز از پراکندگی تأکید دارد.

﴿وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ﴾
«و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که از کوه‌ها و درختان و آنچه [مردم] برمی‌افرازند، خانه‌هایی برگیر» (سوره نحل، آیه ۶۸، ).

جمع‌بندی بخش سوم

تنوع بواعث، زمینه‌ساز ظهور مکاتب گوناگون است. اهل نحل، با جزم و تعهد، چون زنبور عسل به سوی حقیقت می‌شتابند، در حالی که افراد متحیر، در پراکندگی و انکار باقی می‌مانند.

بخش چهارم: مراتب جزم، طلب و وصول

مراتب جزم: صوری، علمی و مکتبی

جزم، که چون ستونی استوار در بنای سلوک قرار دارد، ممکن است در مراتب صوری، علمی یا مکتبی متوقف شود. سالک حقیقی، اما، با طلب بیشتر، به سوی معارف غیبی و حقایق ربوبی پیش می‌رود، گویی چون پرنده‌ای از قفس جزم صوری به سوی آسمان وصل بال می‌گشاید.

درنگ: جزم صوری و علمی، اگرچه مرتبه‌ای از معرفت است، اما سالک حقیقی با طلب بیشتر، از این مراتب فراتر رفته و به سوی وصول هدایت می‌شود.

رفع موانع و رسیدن به وصول

سالک با رفع موانع نفسانی و عقلانی، که چون حجاب‌هایی بر دیدگان قلب او کشیده شده‌اند، به جزم و وصول می‌رسد. وصول، که چون قله‌ای رفیع در مسیر سلوک است، نیازمند استقامت و طلب بی‌وقفه است.

دو حالت سالک پس از رفع حیرت

پس از رفع حیرت، سالک یا به مکتبی جزمی متعهد می‌شود و طلبش پایان می‌یابد، یا با وجود جزم، به جست‌وجوی بیشتر ادامه می‌دهد، گویی قلبش با نجوای «لتطمئن قلبی» به سوی حقایق عمیق‌تر می‌شتابد.

﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي﴾
«و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ فرمود: آیا ایمان نیاورده‌ای؟ گفت: آری، ولی تا دلم آرام گیرد» (سوره بقره، آیه ۲۶۰، ).

جمع‌بندی بخش چهارم

جزم، طلب و وصول، مراتب پویای سلوک‌اند. سالک با رفع موانع و استقامت در طلب، از جزم صوری به وصول می‌رسد، گاه متوقف در مکتبی جزمی، و گاه در جست‌وجوی حقایق عمیق‌تر.

بخش پنجم: نقد جمود و ویژگی عارف جامع

نقص جمود در مکاتب

سالک با مشاهده جمود متوسطین، که هر یک خود را مصیب و دیگران را خطاکار می‌دانند، به نقص این رویکرد پی می‌برد. این جمود، که چون دیواری میان حقیقت و سالک حائل می‌شود، مانع درک حقیقت جامع است.

درنگ: جمود در مکاتب، نشانه تعصب کور است که سالک را از درک حقیقت جامع بازمی‌دارد. عارف حقیقی، از این تعصب پرهیز کرده و حق و خلق را در وحدت می‌بیند.

ویژگی عارف جامع

عارف جامع، که چون آینه‌ای صیقلی حق و خلق را در نسبت با فعل الهی می‌بیند، از شرک و جهل به دور است. او خلق را نه مستقل، بلکه مظهر فعل حق می‌داند، و این بینش، او را به کمال می‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

عارف جامع، با گذر از جمود و تعصب، حق و خلق را در وحدت می‌بیند. این بینش، او را از شرک و جهل مصون داشته و به مقام کمال رهنمون می‌شود.

بخش ششم: مراتب معرفت و اقتدار اولیا

سه دسته انسان: مقلدان، عالمان و اهل رویت

انسان‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند: مقلدان، که در سایه تعبد گام برمی‌دارند؛ عالمان، که به معرفت دست می‌یابند؛ و اهل رویت، که اولیای الهی‌اند و به کمال شهود می‌رسند. مقلدان، گاه به سعادت و گاه به گمراهی می‌رسند، عالمان به حقیقت نزدیک می‌شوند، و اهل رویت، چون ستارگان در آسمان معرفت، می‌درخشند.

درنگ: مقلدان در سطح تقلید، عالمان در سطح فهم، و اهل رویت در سطح شهود قرار دارند. کمال معرفت، در رویت و شهود اولیای الهی متجلی است.

تقلید و استضعاف

تقلید، که چون خوشه‌چینی در مزرعه دیگران است، نشانه ضعف و استضعاف است. مقلد، به دلیل فقدان بصیرت، چراغ راه خویش را به دست دیگری می‌سپارد، و این وابستگی، او را در مرتبه‌ای فروتر قرار می‌دهد.

مراتب کشف و علم لدنی

کشف، در مراتب اولیه، گاه در خواب رخ می‌دهد و نشانه‌ای از صفا و بصیرت باطنی است. اما منحصر ماندن به این مرتبه، توقف در آغاز راه است. علم لدنی، که چون جویباری زلال از چشمه الهی می‌جوشد، علمی بی‌واسطه است که به برخی بندگان، بدون واسطه انبیا یا اولیا، عطا می‌شود.

﴿وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا﴾
«و از نزد خود علمی به او آموختیم» (سوره کهف، آیه ۶۵، ).

اقتدار اولیا و کتمان

اولیای کامل، با کتمان قدرت و کرامات، به اقتدار معنوی می‌رسند. اظهار کرامات، نشانه ضعف است، و نمونه آن، تفاوت میان حضرت علی (ع) و حضرت خضر است. حضرت علی (ع)، با کتمان، اقتدار خویش را حفظ کرد، در حالی که خضر، با اظهار، در مرتبه‌ای فروتر قرار گرفت.

جمع‌بندی بخش ششم

مراتب معرفت، از تقلید تا رویت، سیر انسان را در مسیر کمال نشان می‌دهد. اولیای کامل، با علم لدنی و کتمان، به اقتدار معنوی دست می‌یابند و چون مشعل‌هایی در راه سلوک می‌درخشند.

بخش هفتم: آیات وحی و نقد تفسیر

محدودیت تکلم با خدا

بر اساس آیه شریفه قرآن کریم، تکلم خدا با انسان تنها از طریق وحی ممکن است. این وحی، به میزان ظرفیت و رزق معنوی هر فرد، متفاوت است.

﴿مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا﴾
«برای هیچ بشری ممکن نیست که خدا با او سخن بگوید مگر از راه وحی» (سوره شوری، آیه ۵۱، ).

درنگ: تکلم الهی با انسان، تنها از طریق وحی ممکن است، و این وحی، بر اساس ظرفیت هر فرد، مراتب متفاوتی دارد.

نقد تفسیر آیه احقاف

تفسیر آیه شریفه ﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ﴾ (سوره احقاف، آیه ۹) به عنوان نفی جزم پیامبر، نادرست است. این آیه، در پاسخ به تکذیب کفار، بر وحیانی بودن علم پیامبر تأکید دارد و نفی علم نفسی نیست.

﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ﴾
«بگو: من از پیامبران، بی‌سابقه نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهد شد. جز آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز هشداردهنده‌ای آشکار نیستم» (سوره احقاف، آیه ۹، ).

جمع‌بندی بخش هفتم

وحی، تنها واسطه تکلم الهی با انسان است، و تفسیر دقیق آیات، از خطای نفی جزم پیامبر جلوگیری می‌کند. این تبیین، بر علم وحیانی پیامبر و عصمت او تأکید دارد.

بخش هشتم: دعا، شکر و جمع کثرت و وحدت

دعای مأثور و احتیاط در دعا

دعای مأثور، که چون گوهری از گنجینه اهل بیت (ع) است، از خطا مصون بوده و سالک را از آسیب دعاهای ناآگاهانه حفظ می‌کند. دعای غیرمأثور، گاه به ضرر دعاکننده تمام می‌شود.

شکر بر ندادن الهی

رضایت به آنچه خدا نداده، که چون تسلیمی عاشقانه در برابر حکمت الهی است، نشانه کمال معرفتی است. سالک با شکر بر نعمت‌های نداده‌شده، به مقام رضا می‌رسد.

درنگ: شکر بر آنچه خدا نداده، نشانه تسلیم و رضایت است که سالک را به مقام رضا و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

جمع کثرت و وحدت

اهل ظاهر در کثرت، اهل باطن در وحدت، و اهل جمع در تلفیق کثرت و وحدت قرار دارند. اکابر، که چون خورشیدی در آسمان معرفت می‌درخشند، با احاطه به تجلیات ذاتی، به این جمع دست می‌یابند.

جمع‌بندی بخش هشتم

دعای مأثور، شکر بر ندادن، و جمع کثرت و وحدت، مراتبی از کمال‌اند که سالک را به سوی رضا و قرب الهی هدایت می‌کنند. اکابر، با جمع کثرت و وحدت، به تجلیات ذاتی دست می‌یابند.

نتیجه‌گیری نهایی

این اثر، با تبیین مقام اعتصام در منازل السائرین، سفری عمیق در مراتب سلوک عرفانی ارائه نمود. از چیستی بازیافت انسان تا مراتب حیرت، از تنوع مکاتب تا ویژگی‌های عارف جامع، و از اقتدار اولیا تا جمع کثرت و وحدت، هر بخش، گامی در مسیر شناخت حقیقت بود. حیرت ممدوح، که در اولیا و کملین متجلی است، سال را به سوی وصل هدایت می‌کند، در حالی که تقلید، علم و رویت، مراتب معرفتی انسان را نشان می‌دهند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، حیرت ممدوح چیست؟

2. طبق متن، اهل النحل به چه کسانی اطلاق می‌شود؟

3. آیه «ما کان لبشر ان یکلمهم الله الا وحیا» در کدام سوره ذکر شده است؟

4. طبق متن، کدام گروه از انسان‌ها به روایت می‌رسند؟

5. بر اساس متن، ویژگی اصلی ا‌کابر چیست؟

6. حیرت مذموم حیرتی است که پس از علم ایجاد می‌شود.

7. اهل النحل به کسانی گفته می‌شود که به اعتقادی جزم و ثابت رسیده‌اند.

8. متن درسگفتار بیان می‌کند که پیامبر به دلیل آیه «قل ما کنت بدعا من الرسل» فاقد جزم علمی بوده است.

9. اولياء كاملین طبق متن، صاحب کتمان هستند و کمتر اظهار می‌کنند.

10. متن درسگفتار تأکید دارد که علم لدنی تنها از طریق انبیا و اولیا به دست می‌آید.

11. تفاوت اصلی بین حیرت ممدوح و حیرت مذموم چیست؟

12. چرا طبق متن، مقلدان به عنوان مستضعف توصیف شده‌اند؟

13. منظور از «اهل جمع» در متن درسگفتار چیست؟

14. چرا آیه «ما کان لبشر ان یکلمهم الله الا وحیا» بر اهمیت وحی تأکید دارد؟

15. طبق متن، چرا اولیای کاملین کمتر اظهار می‌کنند؟

پاسخنامه

1. حیرتی که پس از علم و معرفت پدید می‌آید

2. کسانی که به اعتقادی جزم و ثابت می‌رسند

3. سوره احقاف

4. اهل کشف

5. جمع بین کثرت و وحدت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. حیرت ممدوح پس از علم و معرفت ایجاد می‌شود، در حالی که حیرت مذموم قبل از علم و ناشی از شک و تردید است.

12. زیرا مقلدان به دلیل ضعف و ناتوانی در کسب معرفت، چراغ خود را به دست دیگری می‌سپارند.

13. اهل جمع کسانی هستند که بین کثرت و وحدت جمع می‌کنند و دارای تجلیات ذاتی هستند.

14. زیرا این آیه بیان می‌کند که ارتباط مستقیم با خدا تنها از طریق وحی ممکن است.

15. اولیای کاملین صاحب کتمان هستند و تنها در شرایط ضرورت اظهار می‌کنند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده