در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 114

متن درس





باب فرار: گریز آگاهانه به سوی حقیقت

باب فرار: گریز آگاهانه به سوی حقیقت

تحلیل و تبیین باب فرار کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۴- باب فرار- بخش دوم)

مقدمه: فرار، منزلگاه محبین در سلوک عرفانی

باب فرار در کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی است که سالک را به گریز آگاهانه از غیر حق به سوی ذات حق رهنمون می‌سازد. این باب، که پس از باب اعتصام قرار گرفته، چونان پلی است که از پایداری در اطاعت به سوی حرکت پویا به سمت حقیقت امتداد می‌یابد. فرار، نه صرفاً گریز ظاهری، بلکه سفری معرفتی است که با شناخت، خوف و تدبیر همراه است و مختص محبین، یعنی سالکانی است که در مراتب ضعفا و متوسطین سلوک قرار دارند.

درنگ: فرار، چونان گریز پرنده‌ای است که با بال‌های معرفت، خوف و تدبیر، از قفس غیر حق به سوی آسمان حقیقت پرواز می‌کند. این سفر، مختص محبین است که در سلوک، به سوی حق گام برمی‌دارند.

بخش اول: مفهوم و ویژگی‌های فرار

تعریف فرار در عرفان

فرار در سلوک عرفانی، به معنای گریز آگاهانه از غیر حق به سوی ذات حق تعالی است. این گریز، برخلاف معنای ظاهری آن که صرفاً دویدن یا فرار فیزیکی را تداعی می‌کند، سفری باطنی است که با شناخت حقیقت و ناپایداری غیر حق آغاز می‌شود. فرار، چونان حرکت سالک از ظلمت کثرت به سوی نور وحدت است که نیازمند آگاهی، انگیزه و تدبیر است. خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین، فرار را منزلگاهی می‌داند که سالک با درک موهوم بودن غیر حق، به سوی حق پناه می‌برد.

سه ویژگی اصلی فرار

فرار در باب الفرار، دارای سه ویژگی بنیادین است که هویت این منزل عرفانی را شکل می‌دهند: معرفت، خوف و حیله. این سه ویژگی، چونان سه رکن یک مثلث، حرکت سالک را در مسیر سلوک استوار می‌سازند.

معرفت: شناخت حق و غیر حق

معرفت، رکن نخست فرار است. سالک تا به ناپایداری و موهوم بودن غیر حق آگاهی نیابد، انگیزه‌ای برای گریز به سوی حق پیدا نمی‌کند. این معرفت، چونان چراغی است که تاریکی اوهام را می‌زداید و مسیر حقیقت را روشن می‌سازد. بدون شناخت، فرار ممکن نیست، زیرا سالک نمی‌داند از چه باید بگریزد و به سوی چه باید حرکت کند. این معرفت، با آیه کریمه «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» (الذاريات: ۵۰، : «پس به سوی خدا بگریزید، همانا من برای شما از جانب او هشداردهنده‌ای آشکارم») همخوانی دارد، که گریز به سوی حق را با آگاهی و هشدار الهی پیوند می‌زند.

خوف: ترس مقدس از غیر حق

خوف، رکن دوم فرار است که سالک را به گریز از موانع سلوک و تقرب به حق وامی‌دارد. این خوف، ترسی مقدس است که از آگاهی به عظمت حق و خطر تعلقات نفسانی سرچشمه می‌گیرد. بدون خوف، انگیزه‌ای برای فرار ایجاد نمی‌شود، زیرا سالک از خطر غیر حق غافل است. این مفهوم، با آیه کریمه «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ» (فاطر: ۲۸، : «از بندگان خدا تنها دانشمندان‌اند که از او می‌ترسند») همخوانی دارد، که خشیت الهی را به عالمان و آگاهان نسبت می‌دهد. خوف، چونان بادی است که کشتی سلوک را به سوی ساحل حقیقت می‌راند.

حیله: تدبیر در گریز

حیله، رکن سوم فرار است که به معنای تدبیر و هوشمندی در گریز از موانع سلوک است. این حیله، برخلاف معنای منفی آن در زبان عامه، به تدبیر عقلانی و معنوی اشاره دارد که سالک را در انتخاب مسیر صحیح، اجتناب از وسوسه‌ها و مدیریت نفس یاری می‌کند. سالک باید بداند از چه چیزی پنهان شود، به سوی چه حرکت کند و چگونه مسیر را بپیماید. این تدبیر، چونان نقشه‌ای است که سالک را در پیچ‌وخم‌های سلوک هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

فرار در سلوک عرفانی، گریز آگاهانه از غیر حق به سوی حق است که با سه ویژگی معرفت، خوف و حیله تعریف می‌شود. معرفت، سالک را به شناخت حقیقت رهنمون می‌سازد، خوف او را از خطر غیر حق برحذر می‌دارد و حیله، مسیر سلوک را با تدبیر هموار می‌کند. این سه رکن، چونان سه بال‌اند که سالک را در پرواز به سوی حقیقت یاری می‌رسانند.

درنگ: فرار، چونان سفری است که با چراغ معرفت، باد خوف و نقشه تدبیر، سالک را از سرزمین کثرت به دیار وحدت می‌رساند.

بخش دوم: فرار و محبین

فرار، صفت محبین

باب فرار، مختص محبین، یعنی سالکانی است که با عشق به حق در مسیر سلوک گام برمی‌دارند، اما هنوز به مقام محبوبین، یعنی اولیاء کامل، نرسیده‌اند. محبین، که در مراتب ضعفا و متوسطین قرار دارند، به دلیل نقص در معرفت و وجود خوف و طمع، به فرار نیاز دارند. این فرار، چونان گریز عاشقی است که از هرچه غیر معشوق است به سوی او پناه می‌برد. در مقابل، محبوبین، که به مقام فنا و بقا رسیده‌اند، از فرار بی‌نیازند، زیرا در وحدت با حق به سر می‌برند.

محبوبین و فقدان فرار

اولیاء کامل، نظیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام، به دلیل کمال معرفت و فقدان خوف و طمع، از فرار بی‌نیازند. این مقام، با تعبیر «زره امیرالمؤمنین پشت ندارد» به زیبایی ترسیم شده، که نشان‌دهنده شجاعت و بی‌نیازی از گریز است. به تعبیر درس‌گفتار، امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مواجهه با حق تعالی می‌فرماید: «لا خوف من نارک ولا طمعاً لجنّتک» (نه از آتش تو ترسی دارم و نه به بهشت تو طمعی). این سخن، چونان فریادی است که از قله توحید به گوش می‌رسد و نشان‌دهنده بی‌اعتنایی به هرچه غیر حق است. این مقام، با حدیث «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً» همخوانی دارد، که یقین کامل اولیاء را در شهود حق نشان می‌دهد.

ضعفا و ضرورت فرار

محبین، به دلیل وابستگی‌های نفسانی و نقص در معرفت، نیازمند فرار از غیر حق‌اند. این فرار، برای ضعفا و متوسطین، چونان دوایی است که قلب را از بیماری اوهام و تعلقات پاک می‌سازد. خوف و طمع، که در ضعفا وجود دارد، انگیزه‌ای برای گریز به سوی حق ایجاد می‌کند. این نکته، با تعبیر قرآنی «فَأَيْنَ الْمَفَرُّ» (القیامة: ۱۰، : «پس راه فرار کجاست؟») در روز قیامت همخوانی دارد، که نشان‌دهنده تلاش ضعفا برای یافتن مفر در برابر حقیقت است.

جمع‌بندی بخش دوم

باب فرار، صفت محبین و ضعفا است که به دلیل نقص در معرفت و وجود خوف و طمع، به گریز از غیر حق نیاز دارند. محبوبین، به دلیل کمال یقین و بی‌نیازی از خوف و رجا، از فرار بی‌نیازند. فرار، چونان سفری است که محبین را از بندهای نفسانی رها کرده و به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

درنگ: فرار، صفت محبین است که چونان عاشقان، از هرچه غیر معشوق است می‌گریزند، اما محبوبین، در آغوش حق، از گریز بی‌نیازند.

بخش سوم: آیات قرآنی و تبیین فرار

آیات سوره ذاریات و فرار

آیات ۵۰ و ۵۱ سوره ذاریات، محور اصلی باب فرار را تشکیل می‌دهند و فرار به سوی حق و اجتناب از شرک را توصیه می‌کنند. آیه نخست، «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» (الذاريات: ۵۰، : «پس به سوی خدا بگریزید، همانا من برای شما از جانب او هشداردهنده‌ای آشکارم»)، به گریز آگاهانه به سوی حق اشاره دارد. آیه دوم، «وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ» (الذاريات: ۵۱، : «و با خدا معبود دیگری قرار ندهید، همانا من برای شما از جانب او هشداردهنده‌ای آشکارم»)، بر نفی شرک و پرهیز از قرار دادن خدای دیگر در کنار حق تأکید می‌کند. این دو آیه، چونان دو بال‌اند که سالک را به سوی توحید و حقیقت هدایت می‌کنند.

تادیه در فرار: از غیر به سوی حق

فرار، دارای دو جهت است: تادیه عن (گریز از غیر حق) و تادیه الی (گریز به سوی حق). این دو جهت، پویایی فرار را نشان می‌دهند. تادیه عن، به معنای دوری از اوهام، تعلقات نفسانی و شرک است، در حالی که تادیه الی، حرکت به سوی وحدت و حقیقت را ترسیم می‌کند. این مفهوم، با ترکیب دو آیه سوره ذاریات تبیین می‌شود: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ» به سوی حق گریز کنید و «وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ» از غیر حق دوری کنید. این تادیه، چونان حرکت از ساحل کثرت به دریای وحدت است.

نقد استفاده دکوری از آیات

استفاده از آیات قرآنی به صورت تزئینی و بدون تبیین معنا، نادرست است. برخی، آیات را چونان زیورآلاتی به کار می‌برند، بدون آنکه به عمق معنای آن‌ها توجه کنند. این رویکرد، با تعبیر درس‌گفتار که آیات را نباید «آویزان ماشین» کرد، مورد نقد قرار گرفته است. آیات قرآن کریم، چونان گنج‌هایی‌اند که باید با تحلیل و استخراج معانی عمیق، در خدمت هدایت و معرفت قرار گیرند.

جمع‌بندی بخش سوم

آیات سوره ذاریات، محور باب فرار را تشکیل می‌دهند و فرار به سوی حق و نفی شرک را توصیه می‌کنند. تادیه عن و الی، پویایی این گریز را نشان می‌دهد، در حالی که نقد استفاده دکوری از آیات، بر ضرورت تبیین دقیق معانی قرآنی تأکید دارد. این آیات، چونان مشعل‌هایی‌اند که مسیر سلوک را روشن می‌سازند.

درنگ: آیات سوره ذاریات، چونان ستارگانی‌اند که سالک را در شب تاریک کثرت، به سوی نور حقیقت هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: نقد روایات و ضرورت نظام‌مندی علوم دینی

نقد روایت خرما

درس‌گفتار به نقد روایتی می‌پردازد که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به دلیل خوردن خرما، از توصیه به دیگران خودداری کرده است. این روایت، به دلیل عدم منطقی بودن و تناقض با مقام نبوی، مردود دانسته شده است. چنین روایاتی، با عقلانیت و جایگاه پیامبر سازگار نیستند و باید با دقت بررسی شوند. این نقد، چونان غربالگری است که روایات غیرمعتبر را از گنجینه معارف اسلامی جدا می‌کند.

ضرورت نظام‌مندی علوم دینی

علوم دینی و حوزوی نیازمند نظام‌مندی و استخراج قواعد علمی دقیق هستند تا بتوانند در اداره جامعه و حل مسائل کاربردی شوند. حوزه‌های علمیه باید علوم دینی را به صورت نظام‌مند و کاربردی ارائه کنند تا در رقابت با علوم تجربی، جایگاه خود را بازیابند. این نظام‌مندی، چونان ساخت بنایی است که با آجرهای معرفت دینی، جامعه را به سوی سعادت هدایت می‌کند.

نقد ادبیات عامیانه

ادبیات عامیانه و غیرعلمی در علوم دینی، مانع از کارآمدی و تأثیرگذاری آنهاست. اصلاح ادبیات علمی، شرط لازم برای پیشرفت علوم دینی است. زبان علمی و دقیق، چونان کلیدی است که درهای معرفت را به سوی پژوهشگران و سالکان می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد روایات غیرمعتبر، ضرورت نظام‌مندی علوم دینی و اصلاح ادبیات عامیانه، از محورهای کلیدی درس‌گفتار است. این نکات، چونان اصلاحاتی‌اند که علوم دینی را از پراکندگی به سوی انسجام و کارآمدی هدایت می‌کنند.

درنگ: علوم دینی، چونان گنجی است که با نظام‌مندی و زبان علمی، از خاک پراکندگی به تاج معرفت تبدیل می‌شود.

بخش پنجم: تعریف و نقد شارح

تعریف فرار توسط شارح

شارح منازل السائرین، فرار را به گریز از آنچه نیست (موهوم) به سوی آنچه همیشه بوده (حق) تعریف می‌کند: «الفرار هو الحرب مما لم یکن إلی ما لم یزل». این تعریف، بر حرکت از کثرت به وحدت تأکید دارد و ریشه در نگاه وحدت وجودی دارد. فرار، چونان گریز از سایه‌های موهوم به سوی نور حقیقت است.

نقد تفسیر شارح

شارح، غیر حق را «لاشیء محض» (هیچ محض) می‌داند و فرار را گریز از این هیچ به سوی حق تعریف می‌کند. این تفسیر، به دلیل نفی خلق به عنوان «لاشیء محض»، مورد نقد قرار گرفته است. خلق، به عنوان ظهور حق، نمی‌تواند هیچ محض باشد. این نقد، با تأکید بر اینکه خلق ظهور حق است، نشان می‌دهد که وهم در نگرش سالک است، نه در ذات خلق.

خلق به عنوان ظهور حق

خلق، ظهور حق است و وجود دارد، اما تفاوت آن با حق در نحوه وجود (ظهور در برابر ذات) است. نفی خلق به عنوان «لاشیء محض» نادرست است، زیرا خلق، چونان آینه‌ای است که جمال حق را منعکس می‌کند. این دیدگاه، با آیه کریمه «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (القصص: ۸۸، : «هر چیز جز وجه او نابودشدنی است») همخوانی دارد، که بر باقی بودن وجه حق تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

شارح، فرار را گریز از موهوم به سوی حق تعریف می‌کند، اما تفسیر او از غیر حق به عنوان «لاشیء محض» مورد نقد است. خلق، ظهور حق است و وهم، در نگرش سالک ریشه دارد. این تحلیل، چونان پاکسازی آینه‌ای است که حقیقت خلق را از غبار اوهام می‌زداید.

درنگ: خلق، چونان آینه‌ای است که نور حق را منعکس می‌کند. فرار، گریز از وهم نگرش است، نه از ذات خلق.

بخش ششم: مراتب فرار

سه درجه فرار

فرار، دارای سه درجه است که هر یک جنبه‌ای از سلوک را در بر می‌گیرد: فرار از جهل به علم، فرار از کسالت به شادابی و فرار از تنگنا به گشایش. این مراتب، چونان پله‌هایی‌اند که سالک را از حضیض نقص به اوج کمال می‌رسانند.

فرار از جهل به علم

فرار عامه، شامل گریز از جهل به علم در دو بعد اعتقادی (عقدا) و عملی (سعیا) است. این فرار، مقدمه‌ای برای سلوک است که باورها و اعمال سالک را از جهل به سوی آگاهی هدایت می‌کند. این مرحله، چونان کاشت بذر معرفت در زمین دل است که با اعتقاد و عمل به ثمر می‌رسد.

فرار از کسالت به شادابی

فرار از کسالت به شادابی، با حذر (اجتناب از سستی) و عزم (پایبندی به تلاش) انجام می‌شود. این حرکت، از رخوت به پویایی است و سالک را از سستی به سوی تلاش و حیات معنوی هدایت می‌کند. این فرار، چونان بیداری روحی است که از خواب غفلت به سوی نور بصیرت می‌رسد.

فرار از تنگنا به گشایش

فرار از تنگنا به گشایش، با ثقه (اعتماد) و رجا (امید) صورت می‌گیرد. این مرحله، رهایی از محدودیت‌های نفسانی و رسیدن به آزادی معنوی است. این فرار، چونان گشودن قفلی است که قلب را از تنگنای یأس به سوی وسعت امید می‌رساند.

جمع‌بندی بخش ششم

فرار، در سه مرتبه از جهل به علم، از کسالت به شادابی و از تنگنا به گشایش، سیر تکامل سالک را ترسیم می‌کند. این مراتب، چونان منازلی‌اند که سالک را از تاریکی نقص به روشنایی کمال هدایت می‌کنند.

درنگ: مراتب فرار، چونان نردبانی است که با پله‌های علم، شادابی و گشایش، سالک را به سوی قله حقیقت می‌رساند.

متابع از علمای راسخ

سالک باید از علمای راسخ در شریعت، که علمشان در اعمالشان متجلی است، پیروی کند. این علما، که علمشان در جوارحشان رسوخ کرده، چونان مشعل‌دارانی‌اند که مسیر سلوک را روشن می‌سازند. رسوخ علم، به معنای تجلی آن در رفتار و کردار است، به‌گونه‌ای که عمل از علم تخلف نکند. این نکته، با تعبیر امام صادق علیه‌السلام که «ذلک بعض فقهاء شیعتن» فرموده‌اند، تقویت می‌شود. متابع، باید در اعتقاد (عقدا) و عمل (سعیا) صورت گیرد، تا سالک به سوی حق هدایت شود.

تقلید در اعتقادات

تقلید در اعتقادات، به ویژه در شناخت خدا، معتبر است. تقلید از انبیا و اولیاء، که به دلیل حکمت، صدق و صفاوتشان قابل اعتمادند، بهترین راه برای ایمان است. این دیدگاه، بر سهولت و اعتبار تقلید در اصول دین تأکید دارد. به تعبیر درس‌گفتار، بهترین دلیل بر وجود خدا، شهادت اولیاء و انبیا است که به دلیل عقل و صداقتشان، قابل انکار نیستند. تقلید، چونان تستم به ریسمان اولیاء است که سالک را از پرتگاه شک به سوی یقین هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ۷

متابع از علمای راسخ، سالک را در اعتقاد و عمل به سوی حقیقت هدایت می‌کند. تقلید در اعتقادات، راهی مطمئن برای ایمان است که با شهادت اولیاء، قلب را به باور خدا می‌رساند. این فرآیند، چونان کاشتن درخت ایمان در خاک معرفت است.

درنگ: تقلید از اولیاء، چونان تکیه بر ستون‌های ایمان است که قلب را از شک به یقین و از تاریکی به نور هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

باب فرار در منازل السائرین، منزلگاهی کلیدی است که سالک را به گریز آگاهانه از غیر حق به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. این فرار، با سه ویژگی معرفت، خوف و حیله، مختص محبین و ضعفا است که به دلیل نقص در معرفت و وجود خوف و طمع، به گریز نیاز دارند. آیات سوره ذاریات، محور این باب را تشکیل می‌دهند و بر فرار به سوی حق و نفی شرک تأکید دارند. مراتب فرار، از جهل به علم، از کسالت به شادابی و از تنگنا به گشایش، سیر تکامل سالک را ترسیم می‌کنند. نقد تفسیر شارح و تأکید بر خلق به عنوان ظهور حق، عمق عرفانی این باب را نشان می‌دهد. ضرورت نظام‌مندی علوم دینی و اصلاح ادبیات عامیانه، از دیگر محورهای این درس‌گفتار است که علوم اسلامی را به سوی کارآمدی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، کدام یک از ویژگی‌های زیر جزء خصوصیات اصلی فرار محسوب می‌شود؟

2. طبق متن، باب الفرار به چه کسانی اختصاص دارد؟

3. در متن درسگفتار، آیه 'ففروا الی الله' در کدام سوره ذکر شده است؟

4. بر اساس متن، چرا اولیاء کاملین و محبوبین فرار نمی‌کنند؟

5. طبق متن، فرار عامه از جهل به سوی علم به چند صورت انجام می‌شود؟

6. باب الفرار در متن درسگفتار به عنوان صفت محبین و ضعفا معرفی شده است.

7. طبق متن، اولیاء کاملین به دلیل داشتن خوف و طمع فرار می‌کنند.

8. آیه 'ولا تجعلوا مع الله اله آخر' به معنای دوری از شرک و فرار به سوی خداست.

9. بر اساس متن، فرار از چیزی که 'لم یکن' به معنای فرار از وجود خلق است.

10. تقلید در اعتقادات طبق متن درسگفتار می‌تواند راهی معتبر برای رسیدن به باور به خدا باشد.

11. سه خصوصیت اصلی فرار در باب الفرار چیست؟

12. چرا اولیاء کاملین طبق متن نیازی به فرار ندارند؟

13. منظور از 'ففروا الی الله' در متن درسگفتار چیست؟

14. چگونه فرار عامه از جهل به علم در متن توصیف شده است؟

15. چرا تقلید در اعتقادات طبق متن اشکالی ندارد؟

پاسخنامه

1. معرفت، خوف و حیله

2. محبین و ضعفا

3. سوره ذاریات

4. چون خوف و طمع ندارند

5. اعتقادی و عملی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. سه خصوصیت اصلی فرار عبارتند از معرفت، خوف و حیله.

12. اولیاء کاملین به دلیل فقدان خوف و طمع و کامل بودن معرفتشان نیازی به فرار ندارند.

13. ففروا الی الله به معنای فرار از غیر خدا به سوی خداست، نه دوری از خدا.

14. فرار عامه از جهل به علم به دو صورت اعتقادی (عقدا) و عملی (سعیا) انجام می‌شود.

15. تقلید در اعتقادات اشکالی ندارد زیرا هدف، رسیدن به باور به خداست، چه از طریق تقلید و چه تحقیق.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده