در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 128

متن درس

ریاضت عامه و خاصه در منازل السائرین

تحلیل و تبیین باب ریاضت کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۸ -باب ریاضت- بخش نهم)

دیباچه

کتاب منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، از برجسته‌ترین آثار عرفانی در تبیین مراحل سلوک معنوی است که با نگاهی ژرف به مقامات و احوال سالکان، چارچوبی نظام‌مند برای سیر و سلوک عرفانی ارائه می‌دهد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۲۸، به بررسی مفاهیم ریاضت عامه و خاصه، با تأکید بر حصم التفرق، قطع الالطفات و ابقاء العلم یجری مجری پرداخته و این مراحل را به‌عنوان ارکان کلیدی سلوک عرفانی تبیین کرده است. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، به زبانی فاخر و علمی، این مفاهیم را برای مخاطبان دانشگاهی و پژوهشگران حوزه عرفان اسلامی بازنویسی کرده و با افزودن توضیحات تکمیلی، تمثیلات ادبی و پیوندهای قرآنی، به منبعی جامع برای مطالعات عرفانی تبدیل شده است.

ریاضت عامه، به‌عنوان پایه سلوک، بر تهذیب معرفت، تخلیص عمل و توقیر الحقوق تأکید دارد، در حالی که ریاضت خاصه، با تمرکز بر حصم التفرق و قطع الالطفات، سالک را به سوی وحدت وجودی و استقرار در منطقه صفر هدایت می‌کند. این متن، با ساختاربندی علمی و بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، به تبیین مراحل سلوک، نقد عرفان محبین و تمجید از عرفان محبوبین می‌پردازد. استعاره‌ها و تمثیلات فاخر، مانند شیر سالم و فاسد یا سنگ بی‌ادعا، مفاهیم عمیق عرفانی را به شکلی روشن و جذاب ارائه می‌دهند.

بخش نخست: ریاضت عامه، پایه سلوک معنوی

تهذیب معرفت و تخلیص عمل

ریاضت عامه، به‌عنوان مرحله ابتدایی سلوک، بر تهذیب اندیشه و معرفت و تصفیه عمل از هرگونه شائبه غیرالهی تأکید دارد. سالک در این مرحله، که ظرف سلوک خاصان است، نه عوام، باید معرفت خود را از شرک و غیریت پالایش کند و اعمالش را از انگیزه‌های غیرالهی خالص سازد. این تهذیب، به‌سان پالایش آبی زلال از ناخالصی‌هاست که سالک را برای دریافت نور معرفت الهی آماده می‌سازد.

﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ﴾ (الأنعام: ۱۲۵، : «پس هر كس كه خدا بخواهد هدايتش كند، سينه‌اش را براى [پذيرش‌] اسلام فراخ مى‌كند»). این آیه، شرح صدر و پذیرش معرفت خالص را شرط هدایت الهی می‌داند، که با تهذیب معرفت در ریاضت عامه هم‌خوانی دارد.

توقیر الحقوق: احترام به هستی

توقیر الحقوق، یکی از ارکان ریاضت عامه، به معنای رعایت حقوق الهی و خلقی با عظمت و احترام است. سالک باید حق هر موجودی، از شب و روز گرفته تا خود و دیگران، را با بزرگی و کرامت ادا کند. این توقیر، نه افزودن چیزی به هستی (توفیر)، بلکه دیدن عالم با عظمت و احترام است، چنان‌که گویی سالک در برابر آینه‌ای از تجلیات الهی ایستاده و هر ذره را مظهر حق می‌بیند.

﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾ (الإسراء: ۲۳، : «و پروردگارت فرمان داده كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد»). این آیه، بر رعایت حقوق خالق و خلق تأکید دارد و توقیر الحقوق را به‌عنوان رکنی از سلوک عرفانی تأیید می‌کند.

اصلاح واژه توقیر به جای توفیر

در برخی نسخ، به اشتباه از واژه توفیر به جای توقیر الحقوق استفاده شده است. توقیر، به معنای بزرگ‌دیدن و احترام به هستی است، در حالی که توفیر، به معنای افزودن و زیادتی، از معنای مورد نظر فاصله دارد. این اصلاح زبانی، نشان‌دهنده دقت در انتخاب واژگان عرفانی است که باید معناگرا و دقیق باشد تا از تحریف مفاهیم جلوگیری شود. این دقت، به‌سان تراشیدن گوهر معرفت است که باید بی‌عیب و نقص به دست آید.

ارکان سه‌گانه ریاضت عامه

ریاضت عامه بر سه رکن استوار است: نخست، صافی کردن معرفت از شبهات و شرک؛ دوم، تخلیص عمل از انگیزه‌های غیرالهی؛ و سوم، توقیر الحقوق، یعنی رعایت حقوق هر موجود با عظمت و احترام. این ارکان، به‌سان سه ستون بنای سلوک‌اند که سالک را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ﴾ (الزمر: ۱۱، : «بگو: من مأمورم كه خدا را در حالى كه دين را براى او خالص كرده‌ام بپرستم»). این آیه، اخلاص در عبادت و عمل را تأیید می‌کند که با تخلیص عمل در ریاضت عامه هم‌خوانی دارد.

درنگ: ریاضت عامه، با تهذیب معرفت، تخلیص عمل و توقیر الحقوق، پایه سلوک عرفانی را تشکیل می‌دهد و سالک را برای مراحل متعالی‌تر آماده می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

ریاضت عامه، به‌عنوان پایه سلوک، با تأکید بر تهذیب معرفت، تخلیص عمل و توقیر الحقوق، سالک را از شائبه‌های نفسانی و تعلقات غیرالهی رها می‌سازد. این مرحله، با پالایش شناخت و عمل، سالک را به سوی اخلاص و معرفت خالص الهی هدایت می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند آیه شرح صدر و اخلاص در عبادت، این ارکان را تأیید کرده و بر اهمیت آنها در سلوک عرفانی تأکید دارند.

بخش دوم: ریاضت خاصه، حصم التفرق و استجماع

حصم التفرق: رفع پراکندگی وجودی

ریاضت خاصه، مرحله‌ای متعالی‌تر از سلوک است که سالک را به حصم التفرق، یعنی رفع پراکندگی، کثرت، غفلت و شک از وجودش ملزم می‌کند. تفرق، به‌سان شیری فاسد و بریده‌بریده است که نمی‌توان از آن بهره برد، اما سالک باید چون شیری سالم و یکپارچه، وجود خود را از پراکندگی رها سازد و به وحدت وجودی دست یابد.

﴿وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ (الكهف: ۲۴، : «و پروردگارت را ياد كن، آنگاه كه فراموش كردى»). این آیه، بر رفع غفلت و تفرق به‌واسطه ذکر دائمی خداوند تأکید دارد که مقدمه‌ای برای حصم التفرق در ریاضت خاصه است.

استجماع: تمرکز و اقتدار نفس

استجماع، به معنای جمع‌آوری قوای وجودی و تمرکز بر وحدت الهی، از ارکان کلیدی ریاضت خاصه است. سالک باید با اقتدار نفس، حواس و وجود خود را جمع کند و از پراکندگی رها شود. این تمرکز، به‌سان رزمی‌کاری است که با سرعت و توجه، نه صرف زور، به پیروزی دست می‌یابد. در ورزش‌های رزمی، موفقیت به تمرکز و استجماع وابسته است، نه قدرت ظاهری، و در سلوک عرفانی نیز، استجماع سالک را به وحدت و حضور الهی می‌رساند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾ (الحشر: ۱۸، : «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا كنيد و هر كسى بنگرد كه براى فردايش چه چيز پيش فرستاده است»). این آیه، بر تمرکز و توجه به هدف الهی تأکید دارد که با استجماع در سلوک هم‌خوانی دارد.

استجماع اولیاء در برابر حق

اولیای الهی، با استجماع کامل، در برابر حق و رو به قبله، از شک و شبهات فارغ‌اند. این تمرکز، در عباداتی چون نماز، آنها را از هرگونه پراکندگی و تردید مصون می‌دارد. سالک اگر لحظه‌ای غفلت کند، در سلوک دچار اختلال می‌شود، اما اولیاء، با استجماع، چون کوهی استوار در برابر حقیقت ایستاده و به وحدت الهی متصل می‌شوند.

﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾ (العنكبوت: ۴۵، : «بى‌گمان، نماز [انسان را] از كار زشت و ناپسند بازمى‌دارد»). این آیه، بر نقش نماز در رفع پراکندگی و ایجاد تمرکز الهی تأکید دارد.

درنگ: حصم التفرق و استجماع، سالک را از پراکندگی وجودی رها ساخته و به وحدت و تمرکز الهی هدایت می‌کند، که پایه ریاضت خاصه است.

جمع‌بندی بخش دوم

ریاضت خاصه، با تأکید بر حصم التفرق و استجماع، سالک را از کثرت و غفلت رها می‌سازد و به وحدت وجودی و تمرکز الهی هدایت می‌کند. استعاره شیر سالم و فاسد، به زیبایی تفاوت میان پراکندگی و وحدت را نشان می‌دهد. آیات قرآن کریم، مانند آیه ذکر و توجه، بر ضرورت رفع غفلت و ایجاد استجماع تأکید دارند و این مرحله را به‌عنوان پلی به سوی مراحل متعالی‌تر سلوک معرفی می‌کنند.

بخش سوم: قطع الالطفات و منطقه صفر

قطع الالطفات: رهایی از خودبینی

قطع الالطفات، به معنای بریدن توجه به کمالات، خیرات و وصولات خویش است. سالک باید از خود فارغ شود و به «منطقه صفر» برسد، جایی که خود را هیچ می‌بیند و از تبختر و خودبینی رها می‌شود. این مرحله، به‌سان ایستادن در برابر آینه‌ای است که جز وجه الهی چیزی در آن منعکس نمی‌شود.

﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (القصص: ۸۸، : «هر چيزى جز وجه او نابودشونده است»). این آیه، بر محو انانیت و بقای وجه الهی تأکید دارد که با قطع الالطفات هم‌خوانی دارد.

سختی منطقه صفر

زیستن در منطقه صفر، با وجود کمالات بسیار، از دشوارترین مراحل سلوک است. سالک باید با فروتنی کامل، خود را از سنگ و ننگ برتر نبیند و همه کمالات را به خداوند نسبت دهد. این فروتنی، به‌سان درختی است که با وجود شاخه‌های پربار، ریشه در خاک فروتنی دارد.

﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا﴾ (الفرقان: ۶۳، : «و بندگان خداى رحمان كسانى‌اند كه بر زمين به نرمى گام برمى‌دارند»). این آیه، بر فروتنی اولیای الهی تأکید دارد که در منطقه صفر ساکن‌اند.

خطر خودبینی و وقوف با کمالات

خودبینی، چه در خود و چه در برابر خلق، مانع ترقی معنوی است. اگر سالک به کمالات خود توجه کند، دچار وقوف می‌شود و باب زیاده و ترقی بر او بسته می‌گردد. این خودبینی، به‌سان باری است که بال‌های سالک را از پرواز به سوی حق بازمی‌دارد.

﴿وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا﴾ (الإسراء: ۳۷، : «و در زمين با تكبر راه مرو، كه تو نه زمين را مى‌توانى شكافت و نه به بلنداى كوه‌ها مى‌توانى رسيد»). این آیه، تکبر و خودبینی را نکوهش می‌کند و بر فروتنی تأکید دارد.

مثال امام رضا (ع) و فروتنی

روایت شده که امام رضا (ع) در حمام چنان در منطقه صفر ساکن بود که کسی او را نشناخت و از او خواستند کیسه بکشد. این فروتنی، نشان‌دهنده محو انانیت و استقرار در منطقه صفر است، جایی که سالک جز وجه الهی چیزی نمی‌بیند.

﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ﴾ (لقمان: ۱۸، : «و به مردم [با نخوت‌] روى مگردان»). این آیه، بر دوری از تکبر و فروتنی در برابر خلق تأکید دارد.

درنگ: قطع الالطفات و زیستن در منطقه صفر، سالک را از خودبینی و تبختر رها ساخته و به محو انانیت و وصل به حق هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

قطع الالطفات و استقرار در منطقه صفر، سالک را از تعلقات نفسانی و خودبینی رها می‌سازد و به وحدت با حق می‌رساند. این مرحله، با سختی بسیار، نیازمند فروتنی کامل و نسبت دادن همه کمالات به خداوند است. آیات قرآن کریم، مانند آیه محو انانیت و فروتنی، این مقام را تأیید کرده و آن را به‌عنوان یکی از متعالی‌ترین مراحل سلوک معرفی می‌کنند.

بخش چهارم: ابقاء العلم یجری مجری و تمایز محبین و محبوبین

ابقاء العلم یجری مجری: جاری شدن خیرات الهی

هنگامی که سالک به منطقه صفر می‌رسد، خیرات و کمالات الهی چنان بر او فرو می‌ریزد که توان جمع‌آوری آن را ندارد. ابقاء العلم یجری مجری، به معنای جاری شدن علم و حکمت الهی بر سالک است، بدون آنکه او به دنبال آن باشد. این حالت، به‌سان چشمه‌ای است که بی‌وقفه از قلب سالک به زبانش جاری می‌شود.

حدیث شریف می‌فرماید: «مَنْ أَخْلَصَ أَرْبَعِينَ صَبَاحًا يَظْهَرُ مَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» (کسی که چهل روز با اخلاص عبادت کند، چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود). این حدیث، اخلاص را زمینه‌ساز جاری شدن حکمت الهی می‌داند.

تمایز محبین و محبوبین

سالکان به دو دسته محبین و محبوبین تقسیم می‌شوند. محبین، به دلیل عدم کنترل کمالات، دچار شطحیات و خودنمایی می‌شوند و اسرار را هویدا می‌کنند، در حالی که محبوبین، با سکوت و فروتنی، از این مشکلات مصون‌اند. محبین، به‌سان پرندگانی‌اند که در قفس کمالات گرفتار شده‌اند، اما محبوبین، چون پرندگانی آزاد، در آسمان وحدت پرواز می‌کنند.

﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ (يونس: ۶۲، : «آگاه باشيد كه دوستان خدا نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‌شوند»). این آیه، بر مصونیت اولیای الهی از خوف و حزن تأکید دارد که نشانه محبوبین است.

نقد عرفان محبین

منازل السائرین، عرفان محبین را تبیین می‌کند، یعنی عرفان ضعفا که به دلیل تمرکز بر کمالات متعین، در مراتب پایین‌تر سلوک باقی می‌مانند. این عرفان، در مقایسه با عرفان محبوبین، که به وحدت و محو انانیت می‌رسد، محدود است. محبین، به‌سان مسافرانی‌اند که در میانه راه توقف کرده‌اند، اما محبوبین تا مقصد نهایی پیش می‌روند.

شطحیات محبین و سکوت معصومین

محبین، مانند بایزید بسطامی، به دلیل عدم کنترل کمالات، شطحیات می‌گویند و اسرار را هویدا می‌کنند، در حالی که معصومین، مانند امام صادق (ع)، با سکوت و عقلانیت، از این رفتارها مصون‌اند. روایت شده که بایزید در برابر امام جواد (ع)، با وجود کمالاتش، فروتنی نشان داد و از او درس گرفت، که نشانه برتری معصومین است.

﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا﴾ (الفرقان: ۶۳، : «و بندگان خداى رحمان كسانى‌اند كه بر زمين به نرمى گام برمى‌دارند»). این آیه، فروتنی معصومین را تأیید می‌کند.

مظلومیت معصومین در کرامات

کرامات معصومین، در ظرف مظلومیت و غربت است، نه خودنمایی. آنها حتی در کرامات، به دنبال خیر خلق‌اند و از شطحیات پرهیز می‌کنند، برخلاف محبین که دچار خودنمایی می‌شوند. این مظلومیت، به‌سان گوهری است که در صدف غربت پنهان است، اما نور آن خلق را روشن می‌کند.

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾ (الأنبياء: ۱۰۷، : «و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم»). این آیه، خیرخواهی معصومین را تأیید می‌کند.

عقلانیت معصومین و نقد شطحیات

معصومین، مانند امیرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س)، با عقلانیت و نظم در گفتار و رفتار، از شطحیات و خودنمایی پرهیز می‌کردند. تمام شطحیات در تاریخ عرفان، از غیرمعصومین، مانند بایزید و ابوسعید ابوالخیر، سرچشمه گرفته است. این عقلانیت، به‌سان چراغی است که راه سلوک را روشن می‌کند، بدون آنکه شعله‌اش به خودنمایی برخیزد.

﴿ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾ (النحل: ۱۲۵، : «با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن»). این آیه، بر عقلانیت و حکمت در دعوت تأکید دارد.

درنگ: تمایز محبین و محبوبین، در شطحیات محبین و سکوت محبوبین آشکار می‌شود. معصومین، با عقلانیت و مظلومیت، الگوی کامل عرفان محبوبین‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

ابقاء العلم یجری مجری، نتیجه اخلاص و قطع الالطفات است که خیرات الهی را بر سالک جاری می‌سازد. تمایز محبین و محبوبین، در رویکرد به کمالات و رفتار آنها آشکار می‌شود. محبین، به دلیل عدم کنترل کمالات، دچار شطحیات می‌شوند، اما محبوبین، با سکوت و فروتنی، در منطقه صفر ساکن‌اند. معصومین، به‌عنوان الگوی کامل محبوبین، با عقلانیت و مظلومیت، راه سلوک حقیقی را نشان می‌دهند.

بخش پنجم: نقد عرفان محبین و الگوهای عملی

نقد عرفان جهانی و شطحیات

عرفان‌های جهانی که شطحیات دارند، به دلیل فقدان مقام جمعی، در مرتبه محبین باقی می‌مانند. این عرفان‌ها، به‌سان رودهایی‌اند که در مسیر خود پراکنده شده و به دریا نمی‌رسند، در حالی که عرفان محبوبین، چون رودی زلال، به اقیانوس وحدت می‌پیوندد.

﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ (الأعراف: ۲۰۱، : «بى‌گمان، كسانى كه تقوا ورزيدند، چون وسوسه‌اى از شيطان به آنها رسد، متذكر شوند و به ناگاه بينا گردند»). این آیه، بر تقوای معصومین و مصونیت آنها از شطحیات تأکید دارد.

فروتنی

عالمان دینی باید نشانه فروتنی و استقرار در منطقه صفر را داشته باشند. رفتارهای متواضعانه و بر نقطه صفر، به‌سان گوهر درخشانی است که در صدف فروتنی پنهان شده و نور اخلاص را می‌تاباند.

﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ﴾ (الأنفال: ۱۷، : «و تو [اى پيامبر] تير نينداختى آنگاه كه تير انداختى، بلكه خدا تير انداخت»). این آیه، همه اعمال را به خدا نسبت می‌دهد و بر فروتنی تأکید دارد.

تست نماز و استغفار

برخی در استغفار یواش سخن می‌گویند، زیرا در منطقه صفر ساکن نیستند و از خودبینی رها نشده‌اند. سالک واصل، با اخلاص کامل، استغفار را با اطمینان ادا می‌کند، چنان‌که گویی قلبش آینه‌ای است که جز حق در آن منعکس نمی‌شود.

﴿فَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (المزمل: ۲۰، : «پس از خدا آمرزش بخواهيد كه خدا آمرزنده مهربان است»). این آیه، بر اخلاص در استغفار تأکید دارد.

مثال اهل دنیا و منطقه صفر

برخی اهل دنیا، با وجود ثروت بسیار، خود را هیچ می‌انگارند و می‌گویند «ندارم». این صافی کردن مسئله، درس عبرتی برای سالک است که باید همه کمالات را به خدا نسبت دهد، چنان‌که گویی جز حق هیچ صاحب ندارد.

﴿وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ (النحل: ۵۳، : «و هر نعمتى كه داريد از خداست»). این آیه، همه نعمات را از خدا می‌داند و بر صافی کردن مسئله تأکید دارد.

نقد عالمان خودبین

برخی عالمان، به دلیل خودبینی، از تدریس کتب پایین‌تر مانند لمعه یا کفایه امتناع می‌کنند. این خودبینی، به‌سان باری است که مانع از خدمت به خلق و فروتنی می‌شود.

﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ﴾ (لقمان: ۱۸، : «و به مردم [با نخوت‌] روى مگردان»). این آیه، تکبر را نکوهش می‌کند و بر فروتنی تأکید دارد.

درنگ: عرفان محبین، با شطحیات و خودنمایی، در مراتب پایین‌تر سلوک متوقف می‌ماند، اما عرفان محبوبین، با فروتنی و سکوت، به وحدت الهی می‌رسد.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقد عرفان محبین و تمجید از عرفان محبوبین، بر محدودیت شطحیات و برتری فروتنی تأکید دارد. معصومین و اولیای واصل، با زیستن در منطقه صفر و نسبت دادن همه کمالات به خدا، الگوی کامل سلوک‌اند. آیات قرآن کریم و روایات، بر ضرورت اخلاص و دوری از خودبینی تأکید دارند.

بخش ششم: حکمت نظری و عملی در سلوک

ترکیب حکمت نظری و عملی

منازل السائرین، ترکیبی از حکمت نظری (معرفت الهی) و حکمت عملی (سلوک و تهذیب نفس) ارائه می‌دهد که سالک را به سوی وحدت هدایت می‌کند. این ترکیب، به‌سان دو بال پرنده‌ای است که او را به اوج قرب الهی می‌رساند.

﴿وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا﴾ (البقرة: ۲۶۹، : «و هر كس كه به او حكمت داده شود، بى‌گمان خير فراوانى به او داده شده است»). این آیه، حکمت را خیر کثیر می‌داند که در سلوک عرفانی تجلی می‌یابد.

حضور خلقی و عدم التفات خلقی

سالک باید حضور خلقی داشته باشد، اما التفات خلقی نداشته باشد، یعنی در میان خلق باشد، اما جز حق نبیند. این حالت، به‌سان درختی است که در میان جنگل خلق می‌روید، اما ریشه‌اش در خاک حق است.

﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾ (البقرة: ۱۱۵، : «پس به هر سو رو كنيد، آنجا وجه خداست»). این آیه، بر دیدن وجه خدا در همه چیز تأکید دارد.

ترک استحسان و عدم اشتغال به وظایف مقام

سالک نباید علوم، احکام و اعمال خود را ستایش کند یا برای مقام خود پرستیژ قائل شود. ترک استحسان، یعنی همه کمالات را به خدا نسبت دادن، و عدم اشتغال به وظایف مقام، یعنی دوری از تکبر و خودنمایی. این اصول، به‌سان پالایش گوهر نفس از زنگار انانیت است.

﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ﴾ (الأنفال: ۱۷، : «و تو [اى پيامبر] تير نينداختى آنگاه كه تير انداختى، بلكه خدا تير انداخت»). این آیه، همه اعمال را به خدا نسبت می‌دهد.

عدم استحلاء احوال

سالک نباید احوال و خیرات خود را شیرین ببیند و آنها را مال خود بداند، بلکه باید همه را از خدا ببیند. این عدم استحلاء، به‌سان چشمه‌ای است که زلال آن جز برای حق جاری نمی‌شود.

﴿هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا﴾ (غافر: ۱۳، : «اوست كه آياتش را به شما نشان مى‌دهد و از آسمان براى شما روزى فرو مى‌فرستد»). این آیه، همه نعمات را از خدا می‌داند.

درنگ: حکمت نظری و عملی، با ترک استحسان، عدم التفات خلقی و عدم استحلاء، سالک را به سوی وحدت و اخلاص کامل هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

حکمت نظری و عملی در منازل السائرین، سالک را به سوی وحدت و اخلاص هدایت می‌کند. حضور خلقی بدون التفات خلقی، ترک استحسان و عدم استحلاء، سالک را از انانیت رها ساخته و به وصل الهی می‌رساند. آیات قرآن کریم، این اصول را تأیید کرده و راه سلوک را روشن می‌سازند.

نتیجه‌گیری کلی

منازل السائرین، با تبیین ریاضت عامه و خاصه، چارچوبی جامع برای سلوک عرفانی ارائه می‌دهد. ریاضت عامه، با تهذیب معرفت، تخلیص عمل و توقیر الحقوق، پایه سلوک را تشکیل می‌دهد، در حالی که ریاضت خاصه، با حصم التفرق، قطع الالطفات و ابقاء العلم یجری مجری، سالک را به وحدت وجودی و منطقه صفر می‌رساند. تمایز محبین و محبوبین، در شطحیات محبین و سکوت محبوبین آشکار می‌شود. معصومین، با عقلانیت و مظلومیت، الگوی کامل عرفان محبوبین‌اند. استعاره‌هایی مانند شیر سالم و فاسد، سنگ بی‌ادعا و چشمه حکمت، مفاهیم عرفانی را به زیبایی تبیین می‌کنند. آیات قرآن کریم و روایات، این مراحل را تأیید کرده و راه سلوک را روشن می‌سازند. این متن، با زبانی فاخر و علمی، منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه عرفان اسلامی ارائه می‌دهد.

به‌سان پرنده‌ای که از قفس نفس رها شده و به سوی آسمان بی‌کران حق پرواز می‌کند، سالک با ریاضت و اخلاص، در منطقه صفر ساکن می‌شود و جز وجه الهی چیزی نمی‌بیند. این سفر، نه‌تنها سلوک فردی، بلکه دعوتی است به سوی معرفت و وحدت الهی.

﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ (الأحزاب: ۵۶، : «بى‌گمان، خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‌فرستند. اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و به خوبى تسليم شويد»). این آیه، بر اهمیت صلوات و توسل به اهل بیت (ع) تأکید دارد که سالک را به کمال هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، ریاضت عامه شامل چه مراحلی است؟

2. طبق متن، منظور از 'حصم التفرق' در ریاضت خاصه چیست؟

3. بر اساس درسگفتار، 'منطقه صفر' به چه معناست؟

4. در متن، چه کسانی به عنوان 'محبوبین' معرفی شده‌اند؟

5. طبق درسگفتار، 'قطع التفات' به چه معناست؟

6. بر اساس متن، ریاضت عامه برای عوام الناس طراحی شده است.

7. مطابق درسگفتار، سالک در ریاضت خاصه باید به استجماع برسد.

8. طبق متن، محبين در برابر کمالات و خیرات داغ نمی‌کنند.

9. بر اساس درسگفتار، 'ابقاء العلم يجرى مجرى' به معنای ریزش فیض و کمالات بر سالک است.

10. مطابق متن، سالک واصل در منطقه صفر خود را برتر از دیگران می‌بیند.

11. تفاوت اصلی بین ریاضت عامه و ریاضت خاصه چیست؟

12. چرا سالک در ریاضت خاصه باید تفرق را از وجود خود بردارد؟

13. منظور از 'منطقه صفر' در سلوک چیست؟

14. چرا محبين در برابر کمالات داغ می‌کنند؟

15. بر اساس متن، چرا سالک باید از 'استحسان' کمالات خود پرهیز کند؟

پاسخنامه

1. تهذیب علم، تصفیه عمل، توقیر حقوق

2. رفع تفرق و رسیدن به استجماع

3. حالتی که سالک خود را هیچ نمی‌بیند

4. کسانی که با کمالات خود داغ نمی‌کنند

5. ترک استحسان علوم، احکام و اعمال خود

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. ریاضت عامه شامل تهذیب علم، تصفیه عمل و توقیر حقوق است، در حالی که ریاضت خاصه بر حصم تفرق و قطع التفات تمرکز دارد.

12. برای رسیدن به استجماع و جمع کردن نفس در حضور حق و رفع کثرت و غفلت.

13. حالتی است که سالک خود را هیچ نمی‌بیند و از کمالات و مقامات خود التفات ندارد.

14. زیرا محبين نمی‌توانند کمالات و خیرات را کنترل کنند و به شطحیات و آشکارسازی اسرار می‌پردازند.

15. زیرا استحسان کمالات باعث وقوف و توقف در سلوک شده و مانع رشد و ترقی می‌شود.

فوتر بهینه‌شده