در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 132

متن درس





شهود ذات و ریاضت خاصه الخاصه در منازل السائرین

شهود ذات و ریاضت خاصه الخاصه در منازل السائرین

تحلیل و تبیین باب ریاضت کتاب منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۲ -باب ریاضت- بخش سیزدهم)

مقدمه: جایگاه ریاضت خاصه الخاصه در سلوک عرفانی

کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، چونان نقشه‌ای جامع و دقیق، مسیر سلوک عرفانی را برای سالکان طریق حق ترسیم کرده است. در این میان، ریاضت خاصه الخاصه، به عنوان یکی از مراتب متعالی سلوک، جایگاهی ویژه دارد. این مقام، که با شهود ذات الهی، رفع معاوضات و معارضات، و وصول به وحدت وجود همراه است، سالک را به قله‌های معرفت و قرب الهی رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار جلسه ۱۳۲، که به تبیین این مقام و تمایز میان محبین و محبوبین اختصاص یافته، با نگاهی عمیق و نقادانه، ظرافت‌های عرفانی این منزل را کاوش کرده است.

بخش نخست: مفهوم و مراتب ریاضت خاصه الخاصه

ریاضت خاصه الخاصه: شهود ذات و رفع معاوضات

ریاضت خاصه الخاصه، مرحله‌ای از سلوک عرفانی است که سالک در آن به شهود ذات الهی نائل می‌شود. در این مقام، معاوضات (جانشینی صفات متضاد) و معارضات (تقابل صفات الهی) از میان برمی‌خیزد. سالک درمی‌یابد که فانی در ازل فانی است و باقی ابداً باقی است، بدون آنکه میان این دو تبدیل یا تعویضی رخ دهد. این درک، مانند نوری است که تاریکی دوگانه‌انگاری را از قلب سالک می‌زداید و او را به وحدت وجود هدایت می‌کند. شهود ذات، مانند آینه‌ای صیقلی است که تمامی تعینات خلقی در آن محو شده و تنها حقیقت باقی، یعنی ذات الهی، در آن منعکس می‌گردد.

درنگ: در ریاضت خاصه الخاصه، سالک با شهود ذات الهی، معاوضات و معارضات را محو کرده و به وحدت وجود می‌رسد، جایی که فانی در ازل فانی و باقی ابداً باقی است.

استناد قرآنی به فنا و بقا

تبیین این مقام، با استناد به آیه شریفه ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ (القصص: ۸۸، : «هر چیز جز وجه او نابودشدنی است») انجام شده است. این آیه از قرآن کریم، محوریت وجه الله را به عنوان تنها حقیقت باقی و ابدی در برابر فناپذیری عالم خلق تأیید می‌کند. وجه الله، مانند ستاره‌ای درخشان در آسمان وجود است که هیچ‌گاه غروب نمی‌کند، در حالی که سایر موجودات، چونان سایه‌هایی گذرا، در برابر آن محو می‌شوند. این درک، سالک را از تعلقات خلقی رها ساخته و به سوی بقای الهی هدایت می‌کند.

درنگ: آیه ﴿كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ مبنای قرآنی تمایز میان فانی و باقی است و سالک را به درک فنا در برابر بقای الهی رهنمون می‌سازد.

فنا و بقای ذاتی بدون معاوضه

در شهود ذات، سالک درمی‌یابد که فانی و باقی هر یک در جایگاه ذاتی خود ثابت‌اند و هیچ‌گونه تبدیل یا معاوضه‌ای میان آن‌ها رخ نمی‌دهد. فانی، مانند قطره‌ای است که در اقیانوس بی‌کران ذات الهی محو می‌شود، و باقی، چونان خود اقیانوس، ابدی و لایتغیر است. این اصل، سالک را از دوگانه‌انگاری وجودی رها کرده و او را به وحدت ذات هدایت می‌کند. در این مقام، تمایزات میان صفات الهی، مانند لطيف و جبار، ودود و قهار، یا باعث و وارث، محو شده و تمامی اسما و افعال الهی به عنوان ظهورات حق دیده می‌شوند.

درنگ: در شهود ذات، فانی و باقی در جایگاه ذاتی خود ثابت‌اند و هیچ معاوضه‌ای میان آن‌ها رخ نمی‌دهد، که این درک، سالک را به وحدت ذات می‌رساند.

هباتی بودن مقامات خاصه الخاصه

حالات خاصه الخاصه، برخلاف مراتب پایین‌تر سلوک، از طریق کوشش و عمل اکتسابی به دست نمی‌آیند، بلکه هدیه‌ای الهی و نتیجه امتنان و لطف خداوند هستند. این مقامات، مانند رزقی آسمانی، به سالک عطا می‌شوند و او را به میهمانی ذات، صفات، یا افعال الهی دعوت می‌کنند. این هباتی بودن، مانند نسیمی است که بدون تلاش باغبان، گل‌ها را به رقص درمی‌آورد و سالک را به مقاماتی می‌رساند که جز با فیض الهی ممکن نیست.

درنگ: حالات خاصه الخاصه هباتی و نتیجه لطف الهی هستند، نه حاصل کوشش اکتسابی، و سالک را به میهمانی ذات، صفات، یا افعال الهی دعوت می‌کنند.

بخش دوم: مراتب میهمانی الهی و تمایز محبین و محبوبین

میهمانی ذات، صفات، و افعال

خداوند در مقام میزبانی، سالک را به سه مرتبه متعالی دعوت می‌کند: میهمانی ذات، که شهود ذات الهی است؛ میهمانی صفات، که درک صفات الهی را در بر می‌گیرد؛ و میهمانی افعال، که مشاهده افعال الهی را شامل می‌شود. این مراتب، مانند سه پله نردبان سلوک‌اند که هر یک سالک را به مقامی والاتر می‌رسانند. میهمانی ذات، مانند ورود به حرم امن الهی است، جایی که سالک از تمامی تعینات خلقی رها شده و تنها حقیقت باقی را مشاهده می‌کند.

درنگ: خداوند سالک را به سه مرتبه میهمانی ذات، صفات، و افعال دعوت می‌کند، که هر یک مرتبه‌ای متعالی از سلوک را نشان می‌دهند.

تمایز محبین و محبوبین

در سلوک عرفانی، دو گروه از سالکان متمایز می‌شوند: محبین و محبوبین. محبین، مانند کاروانیانی خستگی‌ناپذیر، با تلاش و ریاضت به سوی مقامات معنوی گام برمی‌دارند، در حالی که محبوبین، چونان پرندگانی سبک‌بال، به لطف و عطای الهی به قله‌های سلوک می‌رسند. محبین دست دراز می‌کنند تا مراتب را به دست آورند، اما محبوبین، بدون کوشش، از فیض الهی بهره‌مند می‌شوند. این تمایز، مانند تفاوت میان جویباری است که با زحمت راه خود را می‌گشاید و چشمه‌ای که به آسانی از دل سنگ می‌جوشد.

درنگ: محبین با تلاش و ریاضت به مقامات می‌رسند، اما محبوبین به لطف الهی و بدون کوشش به مراتب متعالی سلوک نائل می‌شوند.

انشراح صدر: مقام محبین

انشراح صدر، که در قرآن کریم با دعای حضرت موسی (ع) به صورت ﴿رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾ (طه: ۲۵، : «پروردگارا، سینه‌ام را گشاده کن») آمده، مقامی است که به محبین اختصاص دارد. این مقام، مانند گشایش پنجره‌ای در قلب است که نور حق و خلق را به یکباره در خود جای می‌دهد. انشراح صدر، در ظرف فعل رخ می‌دهد و سالک را به وسعت دید نسبت به حق و خلق می‌رساند، اما از مقام ذاتی محبوبین، که فراتر از کثرات خلقی است، فاصله دارد.

درنگ: انشراح صدر، مقامی خاص محبین است که در ظرف فعل رخ داده و قلب را برای پذیرش حق و خلق گشاده می‌کند.

تمکین ذاتی در مقابل تمکین فعلی

تمکین و استقامت در مقام ذات، که خاص محبوبین است، با تمکین در مقام فعل و خلق، که به محبین اختصاص دارد، متفاوت است. تمکین ذاتی، مانند ریشه‌ای است که در عمق خاک حقیقت استوار شده و سالک را در شهود ذات پایدار می‌سازد، در حالی که تمکین فعلی، چونان شاخه‌ای است که در بادهای کثرات خلقی نوسان می‌کند. این تمایز، مانند تفاوت میان کوهی استوار و درختی است که در برابر طوفان خم می‌شود.

درنگ: تمکین ذاتی، خاص محبوبین و پایداری در شهود ذات است، در حالی که تمکین فعلی، مربوط به محبین و متعلق به کثرات خلقی است.

بخش سوم: تجرید شهود و ورود به حریم ذات

تجرید شهود و وصول به احدیت

در ریاضت خاصه الخاصه، سالک شهود خود را از هرگونه تعلق و تعین خلقی مجرد می‌کند و به مقام احدیت، یعنی وحدت ذات الهی، می‌رسد. این تجرید، مانند صیقل دادن آینه‌ای است که گرد و غبار کثرات از آن زدوده شده و تنها نور ذات در آن بازتاب می‌یابد. در این مقام، معارضات و معاوضات محو شده و سالک تمامی هستی را به عنوان ظهورات حق مشاهده می‌کند.

درنگ: تجرید شهود در ریاضت خاصه الخاصه، سالک را از تعلقات خلقی رها کرده و به مقام احدیت و وحدت ذات هدایت می‌کند.

ورود به ریاضت خاصه از حریم ذات

دروازه ورود به ریاضت خاصه الخاصه، در مرحله تلون (تغییر حالات) و در ابتدای تجلیات انوار ذات الهی قرار دارد. این مرحله، در حریم ذات رخ می‌دهد، نه خود ذات، مانند ایوانی است که پیش از ورود به حرم امن الهی قرار گرفته است. تلون، مانند موج‌هایی است که سالک را میان حالات مختلف جابه‌جا می‌کند، تا او را برای ورود به حرم ذات آماده سازد.

درنگ: ریاضت خاصه الخاصه از حریم ذات و در مرحله تلون آغاز می‌شود، که مقدمه‌ای برای ورود به حرم ذات است.

تعاقب تجلی و استتار

در حریم ذات، سالک با تعاقب تجلی (ظهور انوار الهی) و استتار (پوشش یافتن آن‌ها) مواجه می‌شود. این تعاقب، مانند حرکت موجی است که سالک را میان حالات مختلف جابه‌جا می‌کند، گاه در نور تجلی غرق می‌سازد و گاه در حجاب استتار فرو می‌برد. این فرآیند، نفس سالک را برای پذیرش شهود ذاتی آماده کرده و او را به سوی تجرید هدایت می‌کند.

درنگ: تعاقب تجلی و استتار در حریم ذات، سالک را میان حالات مختلف جابه‌جا کرده و برای شهود ذاتی آماده می‌سازد.

استتار اسمائی و نقش آن

استتار در این مرحله، ناشی از حجاب‌های اسمائی، یعنی تجلیات مختلف صفات الهی است، نه حجاب‌های خارجی یا مادی. این حجاب‌ها، مانند پرده‌هایی هستند که گاه یک نام الهی را برمی‌دارند و گاه نام دیگر را آشکار می‌کنند. سالک در این مرحله، میان تجلیات اسمایی مانند لطيف، جبار، ودود، یا قهار، نوسان می‌کند تا به تجرید کامل شهود برسد.

درنگ: استتار اسمائی، ناشی از تعاقب تجلیات صفات الهی است و سالک را به سوی تجرید شهود هدایت می‌کند.

بخش چهارم: عظمت حالات خاصه الخاصه و نقد اختلاط

تحمل‌ناپذیری حالات خاصه الخاصه

حالات خاصه الخاصه چنان عظیم‌اند که حتی فرشتگان مقرب، انبیای مرسل، یا مؤمنان آزموده‌شده نمی‌توانند آن‌ها را تحمل کنند. این حالات، مانند طوفانی عظیم‌اند که تنها محبوبین، با لطف الهی، قادر به عبور از آن هستند. این عظمت، مانند قله‌ای است که تنها اولیای کامل، با جگر شیری، به آن می‌رسند.

درنگ: حالات خاصه الخاصه چنان عظیم‌اند که هیچ فرشته، نبی، یا مؤمنی نمی‌تواند آن‌ها را تحمل کند، و تنها محبوبین به لطف الهی آن را تجربه می‌کنند.

نقد اختلاط محبین و محبوبین

یکی از چالش‌های متون عرفانی، اختلاط مراحل محبین و محبوبین است. احتجاب به خلق، یعنی پوشش یافتن حق به واسطه خلق، مربوط به محبین است که هنوز در کثرات خلقی گرفتارند. اما محبوبین، در مقام ذات، از این احتجاب مبرا هستند و حق و خلق را در وحدت می‌بینند. این اختلاط، مانند آمیختن آب زلال با گل‌آلود است که مسیر سالک را تیره می‌سازد.

درنگ: اختلاط مراحل محبین و محبوبین، ناشی از عدم درک دقیق تفاوت میان سلوک آن‌هاست، که محبین در کثرات گرفتارند و محبوبین در وحدت ذات قرار دارند.

نقد متون عرفانی و ضرورت اصلاح

برخی متون عرفانی، به دلیل عدم تمایز دقیق میان مراحل سلوک، به اختلاط و سردرگمی منجر شده‌اند. این مشکل، مانند جاده‌ای است که تابلوهای راهنمایش گمراه‌کننده‌اند و سالک را از مسیر اصلی منحرف می‌کنند. اصلاح این متون، مانند ضرورتی است که باید با دقت و مهندسی علمی انجام شود تا سالکان راه را به درستی طی کنند.

درنگ: اختلاط مراحل سلوک در متون عرفانی، به سردرگمی سالکان منجر می‌شود و اصلاح آن‌ها با مهندسی دقیق عرفانی ضروری است.

بخش پنجم: لاتعین و سماع در سلوک

لاتعین: شرط وصول به ذات

لاتعین، یعنی رهایی از هرگونه تعین و وابستگی خلقی، شرط ورود به مقام ذات است. این مرحله، مانند رها شدن در سیلی عظیم است که سالک را تکه‌تکه می‌کند، مگر آنکه با جگر شیری خود را به جریان الهی بسپارد. لاتعین، مانند کلیدی است که قفل‌های نفسانی را باز کرده و سالک را به وحدت ذات می‌رساند.

درنگ: لاتعین، شرط وصول به ذات است که سالک را از تعینات خلقی رها کرده و به وحدت ذات هدایت می‌کند.

سماع: تجدید قوای سالک

سماع، مرحله‌ای پس از ریاضت است که به منظور رفع خستگی و تجدید قوای سالک انجام می‌شود. این مرحله، مانند نوای موسیقی است که پس از سختی‌های راه، روح سالک را آرامش بخشیده و او را برای ادامه سلوک آماده می‌سازد. سماع، مانند نسیمی است که پس از طوفان، طراوت را به سالک بازمی‌گرداند.

درنگ: سماع، مرحله‌ای برای رفع خستگی ریاضت است که سالک را با نشاط معنوی برای ادامه سلوک آماده می‌کند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

ریاضت خاصه الخاصه در منازل السائرین، به عنوان یکی از مراتب متعالی سلوک عرفانی، سالک را به شهود ذات الهی، رفع معاوضات و معارضات، و وصول به وحدت وجود هدایت می‌کند. این مقام، که هباتی و نتیجه لطف الهی است، با میهمانی ذات، صفات، و افعال الهی همراه است. تمایز میان محبین، که با تلاش و ریاضت پیش می‌روند، و محبوبین، که به فیض الهی به مقامات متعالی می‌رسند، از نکات محوری این درس‌گفتار است. انشراح صدر، مقامی خاص محبین، و تمکین ذاتی، مقری خاص محبوبین است. تجرید شهود، دروازه ورود به احدیت را می‌گشاید، در حالی که تعاقب تجلی و استتار در حریم ذات، سالک را به سوی حرم هدایت می‌کند. نقد اختلاط مراحل سلوک در متون عرفانی، بر ضرورت مهندسی دقیق عرفان تأکید دارد. لاتعین، به عنوان شرط وصول به ذات، و سماع، به عنوان تجدید قوای سالک، این فرآیند را تکمیل می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، ریاضت خاصه الخاصه در چه ظرفی آغاز می‌شود؟

2. طبق متن، چه چیزی در ریاضت خاصه الخاصه از سالک دور می‌شود؟

3. در متن درسگفتار، چه چیزی باعث تعاقب تجلی و استتار در ریاضت خاصه الخاصه می‌شود؟

4. بر اساس متن، حالات خاصه الخاصه چگونه به دست می‌آیند؟

5. طبق متن، تفاوت اصلی محبوبین و محبین چیست؟

6. طبق متن، در ریاضت خاصه الخاصه، سالک تمام هستی را ظهورات حق می‌بیند.

7. بر اساس متن، حالات خاصه الخاصه با کسب و عمل به دست می‌آیند.

8. در متن درسگفتار، تعاقب تجلی و استتار در ظرف حريم ذات رخ می‌دهد.

9. طبق متن، احتجاب بالخلق عن الحق در ظرف محبوبین رخ می‌دهد.

10. بر اساس متن، انشراح صدر مختص محبین است و در ظرف محبوبین نیست.

11. منظور از 'فاني فاني في الازل' در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا طبق متن، حالات خاصه الخاصه با کسب و عمل به دست نمی‌آیند؟

13. تفاوت تعاقب تجلی و استتار در ظرف محبوبین و محبین چیست؟

14. ظرف ورود به ریاضت خاصه الخاصه در متن چیست؟

15. چرا انشراح صدر در ظرف محبوبین نیست؟

پاسخنامه

1. ظرف حريم ذات

2. معاوضات و معارضات

3. تلون انوار ذات

4. با هبات و امتنان الهی

5. محبوبین هبات دریافت می‌کنند، محبین با تلاش به مقام می‌رسند

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. فاني فاني في الازل به این معناست که هر آنچه فانی است، از ازل فانی بوده و تغییر نمی‌کند.

12. حالات خاصه الخاصه هبات و امتنان الهی هستند و از طریق عنایت خداوند به سالک اعطا می‌شوند.

13. در محبوبین، تجلی و استتار بین اسما و ذات است، اما در محبین، بین حق و خلق رخ می‌دهد.

14. ظرف ورود به ریاضت خاصه الخاصه، تلون در اوائل تجلیات انوار ذات است.

15. انشراح صدر مربوط به ظرف فعل و محبین است، نه ظرف ذات که خاص محبوبین است.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده