متن درس
منازل السائرین: تبیین مقام سماع در عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۳)
دیباچه: سماع، دروازه معرفت الهی
در گستره عرفان اسلامی، مقام سماع چونان دری گرانقدر به سوی معرفت الهی میدرخشد. این مقام، که در کتاب شریف منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری به زیبایی تبیین شده، نهتنها به استماع کلام الهی، بلکه به فهم و ادراک معانی متعالی آن اشاره دارد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار خویش، با نگاهی ژرف و نقادانه، به بازخوانی این مفهوم پرداخته و با تکیه بر آیات قرآن کریم، معنای اصیل سماع را از برداشتهای صوتی و ظاهری متمایز ساختهاند.
بخش نخست: مفهومشناسی سماع در عرفان و قرآن کریم
تعریف سماع: استماع همراه با بیداری قلب
سماع، در اصطلاح عرفانی، به استماع کلام الهی با گوش جان و بیداری قلب اطلاق میشود. این مقام، که در منازل السائرین بهعنوان منزلتی کلیدی در سلوک معرفی شده، به حسب حال و رتبه سالک معنا مییابد. سالک، بر اساس ظرفیت و مقصود خویش، از سماع بهرهمند میشود و به نصیبی از معرفت الهی دست مییابد. این تعریف، سماع را از شنیدن صرف صوت متمایز میسازد و آن را به ادراک معانی متعالی و تهذیب نفس پیوند میدهد.
درنگ: سماع، استماع همراه با توجه و بیداری است که سالک را به معرفت و قرب الهی رهنمون میسازد، نه صرف شنیدن صوت یا آواز. |
قرآن کریم، در آیاتی چون وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَىٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ (المائدة: ۸۳، : «و چون آنچه را که بر پیامبر نازل شده بشنوند، چشمانشان را میبینی که از اشک لبریز میشود»)، سماع را به دریافت معانی الهی و تأثیر آن بر قلب سالک توصیف میکند. این آیه، گواهی است بر اینکه سماع در سلوک، فراتر از حس شنوایی، به تحول معنوی و بیداری باطنی منجر میشود.
تمایز سماع قرآنی از صوت و نطق
در قرآن کریم، سماع به معنای ادراک کلام و معانی الهی است، نه صرف شنیدن صوت یا آواز. برخلاف برداشتهای رایج در برخی جریانهای عرفانی که سماع را به رقص، وجد و صوت فروکاستهاند، معنای قرآنی آن بر نطق و فهم کلیات استوار است. نطق، بهعنوان موهبت الهی، انسان را از حیوانات متمایز میسازد و امکان دریافت معرفت الهی را برای او فراهم میآورد. حیوانات، گرچه از صوت برخوردارند، اما از نطق و ادراک معانی عمیق بیبهرهاند.
آیاتی چون سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا (البقرة: ۲۸۵، : «شنیدیم و اطاعت کردیم») و وَالَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (الزمر: ۱۸، : «و کسانی که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند») بر این معنا تأکید دارند که سماع، شنیدن کلام الهی و التزام به آن است. این آیات، سماع را بهعنوان فرآیندی عقلانی و معرفتی معرفی میکنند که قلب را به سوی حقیقت رهنمون میسازد.
جایگاه سماع در مبادی سلوک
در مراحل ابتدایی سلوک، سماع بهعنوان منزل نهایی مطرح است، زیرا سالک را به بیداری اولیه و آمادگی برای مراحل بالاتر هدایت میکند. این مقام، چونان پلی است که سالک را از تاریکی غفلت به نور معرفت منتقل میسازد. تأثیر سماع در تهییج قلب و ایجاد تحول معنوی، آن را به ابزاری کارآمد در آغاز راه سلوک تبدیل کرده است. آیه إِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ (المائدة: ۸۳) نمونهای از این تأثیر است که قلب مؤمنان را به سوی ایمان و اشک هدایت میکند.
جمعبندی بخش نخست
سماع، در عرفان اسلامی و قرآن کریم، به معنای استماع کلام الهی با گوش جان و ادراک معانی متعالی آن است. این مقام، که در مراحل ابتدایی سلوک نقشی کلیدی دارد، سالک را به بیداری و معرفت رهنمون میسازد. تمایز سماع قرآنی از صوت و نطق، بر بعد عقلانی و معرفتی آن تأکید دارد و آن را از برداشتهای صوتی و ظاهری متمایز میکند. در بخشهای آتی، به نقد برداشتهای رایج از سماع و تحلیل تاریخی و روانشناختی آن پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: نقد برداشتهای صوتی و ظاهری از سماع
انحراف در تعریف عرفانی سماع
در برخی جریانهای عرفانی، سماع به صوت، رقص، وجد، غزل و مثنوی تقلیل یافته و از معنای اصیل قرآنی خود فاصله گرفته است. این برداشت، که در متونی چون لمع فی التصوف ابونصر سراج طوسی (۴۷ صفحه) و کشف المحجوب هجویری (۳۸ صفحه) نمود یافته، عمدتاً بر صوت و آواز متمرکز است. حتی در آداب المریدین سهروردی، با وجود خلاصهنویسی (۱۱ صفحه)، این رویکرد صوتمحور غالب است. چنین تمرکزی، سماع را به فعالیتهای ظاهری و احساسی فرومیکاهد و از مقام معرفتی آن غافل میماند.
درنگ: سماع در برخی متون عرفانی به صوت و رقص تقلیل یافته، در حالی که معنای قرآنی آن بر ادراک کلام و معرفت الهی استوار است. |
نقد آیتالله نکونام قدسسره بر خواجه عبدالله انصاری در این است که اگر سماع به نطق و معرفت تعریف شود، با آیات قرآنی سازگار است، اما تعریف صوتمحور آن با قرآن کریم همخوانی ندارد. این انحراف، ریشه در غلبه جریانهای قلندری و احساسیگری بر عرفان علمی دارد که سماع را به «بزن و بکوب» تبدیل کرده است.
مخالفت فقهی با سماع صوتی
در مقابل جریانهای عرفانی، فقها با سماع صوتی به شدت مخالفت کرده و حتی فوت در آن را حرام شمردهاند. این سختگیری، که نمونه آن در حکایتی از یک فقیه در شب مبعث دیده میشود که خواننده را به دلیل گفتن «بسمالله» متوقف کرد، نشاندهنده افراط در دیدگاه فقهی است. چنین رویکردی، صوت را بهطور کلی نفی میکند و از مشروعیت آن بهعنوان موهبت الهی غافل میماند. قرآن کریم، در آیه وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ (الملك: ۲۳، : «و اوست که برای شما گوش و دیدگان و دلها پدید آورد»)، صوت را نعمتی الهی میداند که برای معرفت و عبادت به انسان عطا شده است.
دعوای سیاسی میان فقها و درویشان
اختلاف میان فقها و درویشان در باب سماع، بیش از آنکه دینی باشد، ریشه در رقابتهای سیاسی و اجتماعی دارد. فقها با گفتن «فوت حرام است» و درویشان با تأکید بر «قر بده»، یکدیگر را بایکوت کردهاند. این تعارض، که در تاریخ عرفان و فقه بهکرات دیده میشود، نشاندهنده انحراف هر دو گروه از معنای اصیل سماع است. قرآن کریم، در آیه وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ (النحل: ۱۱۶، : «و به دروغ مگویید: این حلال است و آن حرام»)، از احکام بیاساس نهی میکند و بر اعتدال در فهم احکام الهی تأکید دارد.
جمعبندی بخش دوم
برداشتهای صوتی و ظاهری از سماع، چه در عرفان و چه در فقه، از معنای قرآنی آن فاصله گرفتهاند. در عرفان، سماع به رقص و وجد تقلیل یافته و در فقه، بهطور کلی نفی شده است. این انحرافات، ریشه در رقابتهای سیاسی و غلبه احساسیگری یا سختگیری دارند. قرآن کریم، با تأکید بر سماع بهعنوان ادراک کلام الهی، راهی میانه برای فهم این مقام ارائه میدهد.
بخش سوم: تحلیل آماری و روانشناختی سماع در قرآن کریم
غلبه معنای معرفتی در سماع قرآنی
تحلیل آماری آیات قرآن کریم نشان میدهد که از حدود ۱۸۰ مورد کاربرد واژه سماع و مشتقات آن، ۱۷۰ مورد به معنای ادراک کلام و معانی الهی است و تنها ۱۰ مورد به صوت یا ندا اشاره دارند. آیاتی چون سَمِعَتْ بِمَكْرِهِمْ (یوسف: ۳۱، : «از نیرنگشان آگاه شد») و إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ (التوبة: ۶۵، : «هرگاه آیات خدا را شنیدید»)، سماع را به فهم کلام مرتبط میکنند. تنها در آیه رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ (آل عمران: ۱۹۳، : «پروردگارمان، ما شنیدیم که منادی به ایمان فرا میخواند»)، صوت و ندا مطرح است که آن هم در خدمت دعوت به ایمان است.
درنگ: در قرآن کریم، ۹۰ درصد سماع به معنای ادراک معانی است و تنها ۱۰ درصد به صوت یا ندا اشاره دارد، برخلاف عرفان که ۹۰ درصد آن صوتمحور است. |
روانشناسی سماع صوتی
سماع صوتی، گرچه میتواند در درمان برخی بیماریهای روانی مؤثر باشد، اما افراط در آن به اختلالات روانی منجر میشود. خوانندگان حرفهای و کسانی که عمر خود را در غنا و موسیقی صرف میکنند، گاه به دلیل تمرکز بیش از حد بر احساسات، تعادل روانی خود را از دست میدهند. این دیدگاه، با مطالعات روانشناسی موسیقی همخوانی دارد که بر تأثیر مثبت صوت در اعتدال و زیانهای افراط در آن تأکید میکند. قرآن کریم، با نسبت ۱۰ به ۱۷۰، تعادلی میان صوت و معنا پیشنهاد میدهد که از افراط و تفریط پرهیز میکند.
سماع در سیره معصومین: نمونه صحیفه سجادیه
سماع در سیره امام سجاد علیهالسلام، چنانکه در صحیفه سجادیه دیده میشود، به معنای ادراک معانی الهی همراه با اشک و حال معنوی است. این سماع، برخلاف وجد صوتی، بر معرفت و تهذیب نفس متمرکز است. صحیفه سجادیه، چونان گوهری درخشان، معانی متعالی سماع را حفظ کرده و از احساسیگری دور مانده است. این نمونه، نشاندهنده عرفان اصیل در برابر قلندری است.
جمعبندی بخش سوم
قرآن کریم، با تأکید بر معنای معرفتی سماع، چارچوبی متعادل برای این مقام ارائه میدهد. تحلیل آماری آیات، غلبه ادراک کلام بر صوت را نشان میدهد، در حالی که عرفان صوتمحور از این معنا فاصله گرفته است. روانشناسی سماع نیز بر ضرورت اعتدال تأکید دارد. سیره امام سجاد علیهالسلام، نمونهای از سماع معنوی است که عرفان را از احساسیگری متمایز میسازد.
بخش چهارم: تمایز عرفان اصیل از قلندری
عرفان علمی در برابر قلندری احساسی
عرفان اصیل، علمی جامع است که عارف را به کمال و معرفت الهی رهنمون میسازد. عارف، مانند فقیه، دانشآموختهای است که با دقت و تخصص، راه حقیقت را میپوید. در مقابل، قلندری و درویشی، رویکردی احساسی و ظاهری است که گاه به ادبازی و رفتارهای غیرمنضبط منجر میشود. آیتالله نکونام، با اشاره به امام، ایشان را نمونه عرفان علمی معرفی میکنند که از قلندری به دور بودند.
درنگ: عرفان اصیل، علم و کمال است و با قلندری که احساسی و ظاهری است، متفاوت است. عارف، مانند مکانیک، با دانش و دقت عمل میکند. |
نقد رشد قلندری در فرهنگ معاصر
در فرهنگ امروز ایران، قلندری بیش از عرفان اصیل رشد یافته است. این جریان، که گاه با ظواهر و رفتارهای غیرعلمی همراه است، از عرفان قرآنی و علمی فاصله دارد. عرفان، چونان گوهری ناب، نیازمند دانش، صفا و کمال است، نه ادبازی و موافرینی. قرآن کریم، در آیه إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (الحجرات: ۱۳، ترجمه: «گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست»)، تقوا را معیار برتری میداند، نه ظواهر.
انبیا و اولیا، عارفان حقیقی
انبیا و اولیای الهی، عارفانی بودند که با علم و معرفت، به خدا رند و از قلندری به دور بودند. خداوند، خود عارف و معروف است و اولیای او نیز در این مسیر گام برداشتند. این دیدگاه، عرفان را به کمال الهی پیوند میدهد و آن را از جریانهای انحرافی متمایز میسازد. آیه أَوْلِيَاءُ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ (یونس: ۶۲، ترجمه: «دوستان خدا نه ترسی بر آنهاست») بر مقام اولیا بهعنوان عارفان حقیقی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
عرفان اصیل، با تأکید بر علم و کمال، از قلندری و درویشی احساسی متمایز است. انبیا و اولیا، نمونههای عرفان حقیقیاند که با دانش و تقوا به قرب الهی دست یافتند. رشد قلندری در فرهنگ معاصر، چالشی است که نیازمند بازنگری در فهم عرفان است.
نتیجهگیری پایانی
مقام سماع، چونان نوری در مسیر سلوک، سالک را به معرفت و قرب الهی رهنمون میسازد. قرآن کریم، با تأکید بر معنای معرفتی سماع (170 مورد از 180)، آن را از برداشتهای صوتی و ظاهری متمایز میکند. نقد آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره بر انحرافات عرفانی و فقهی، بر ضرورت بازگشت به عرفان علمی و اعتدال در فهم سماع تأکید دارد. عرفان اصیل، که در سیره معصومین و آثار عارفانی چون آیت الله نکونام متجلی است، علمی جامع و متکی بر قرآن کریم است. این نوشتار، با تبیین دقیق این مقام، کوشیده است تا منبعی برای پژوهشگران و سالکان راه حقیقت فراهم آورد. در پایان، دعایمان این است که به برکت اللَّمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، در این مسیر هدایت شویم.