در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 135

متن درس





سماع: ترنم باطن در مسیر شهود حق

سماع: ترنم باطن در مسیر شهود حق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۵)

دیباچه: سماع، نوای جان در سلوک حقیقت

باب سماع در کتاب شریف منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، یکی از مراحل کلیدی بدایات سلوک عرفانی است که پس از ریاضت، چونان نسیمی جان‌فزا، حال معنوی سالک را احیا کرده و او را برای تداوم مسیر شهود حق آماده می‌سازد. سماع، به‌منزله کلیدی است که قفل باطن را گشوده و سالک را به سوی معرفت، حال، یا شهود حقیقت رهنمون می‌شود. این مرحله، با مراتب نطقی، حالی، و حقی، از شنیدن کلام ظاهری تا درک صوت الحق امتداد می‌یابد و نقشی بی‌بدیل در صیقل جان و ارتقای ادراک معنوی ایفا می‌کند. با این حال، سماع به دلیل حساسیت و اهمیت والای خود، گاه در دام افراط و تفریط گرفتار شده است؛ از انکار مطلق علمای ظاهری تا انحرافات رایج در محافل دروایشی که آن را با لهو و فساد آمیخته‌اند.

بخش نخست: جایگاه سماع در سلسله مراتب سلوک

بدایات و نقش سماع در سلوک عرفانی

کتاب منازل السائرین، سلوک عرفانی را به ده مرتبه تقسیم کرده که بدایات، به‌عنوان مقدمات سلوک، اولین آن‌هاست. این مراتب، چونان نرمش‌های پیشین در ورزش، نفس را برای ورود به مراحل دشوارتر آماده می‌سازد و شامل یقظه، توبه، محاسبه، انابه، تفکر، ذکر، اعتصام، فرار، ریاضت، و ترنم سماع است. بدایات، مانند پلی است که سالک را از تاریکی غفلت به روشنایی معرفت رهنمون می‌شود و بدون آن، تحمل فشارهای معنوی مراتب بعدی ممکن نیست. سماع، به‌عنوان آخرین مرحله بدایات، پس از ریاضت قرار گرفته و نقشی کلیدی در احیای حال معنوی سالک دارد. این مرحله، مانند نوایی است که پس از تمرینات سنگین ریاضت، جان سالک را طراوت بخشیده و او را برای ادامه سلوک آماده می‌سازد.

درنگ: سماع، چونان نسیمی جان‌فزا، پس از ریاضت، حال معنوی سالک را احیا کرده و او را برای تداوم سلوک آماده می‌سازد.

سماع، دروازه‌ای به سوی شهود حقیقت

سماع، به‌منزله ابزاری است که باطن سالک را برای دریافت حقایق الهی آماده کرده و او را به سوی معرفت و شهود هدایت می‌کند. این مرحله، مانند کلیدی است که قفل دل را گشوده و سالک را به نصیبی از مقصود معنوی‌اش، متناسب با حال و رتبه‌اش، می‌رساند. حقیقت انتباه در سماع، به بیداری باطنی اشاره دارد که بر اساس ظرفیت سالک، او را به سوی حقیقت رهنمون می‌شود. این فرآیند، مانند بذری است که در خاک آماده جان سالک کاشته شده و با نوای سماع، به شکوفایی می‌رسد.

بخش دوم: مفهوم و مراتب سماع در سلوک

حقیقت انتباه و تناسب با حال سالک

حقیقت انتباه در سماع، به حال و رتبه سالک وابسته است: «حقيقةُ الانتباهِ وهوَ بحسبِ حالِ المتنبِّهِ ورتبتِهِ». این بدان معناست که سماع، متناسب با مقام معنوی سالک، او را به سوی حقیقت هدایت می‌کند. سالکی که در مراتب ابتدایی سلوک است، از سماع نطقی بهره می‌برد، در حالی که سالک در مراتب بالاتر، به سماع حالی یا حقی دست می‌یابد. این تناسب، مانند تنظیم سازی است که برای هر نوازنده، آهنگی متناسب با مهارتش نواخته می‌شود.

درنگ: سماع، مانند کلیدی است که قفل باطن را متناسب با حال و رتبه سالک گشوده و او را به سوی مقصود معنوی هدایت می‌کند.

مراتب سماع: نطقی، حالی، و حقی

سماع در سلوک عرفانی به سه مرتبه نطقی، حالی، و حقی تقسیم می‌شود. سماع نطقی، مبتنی بر شنیدن کلام ظاهری است که برای عموم مردم مناسب بوده و بر فهم معانی کلام تمرکز دارد. سماع حالی، به تأثیر معنوی صوت بر قلب سالک اشاره دارد و برای محبین، یعنی کسانی که در مسیر عشق الهی گام برمی‌دارند، مناسب است. سماع حقی، عالی‌ترین مرتبه سماع است که به شنیدن صوت الحق، یعنی صدای خداوند، منجر شده و مختص انبیا و اولیای الهی است. این مراتب، مانند نردبانی است که سالک را از کلام ظاهری به شهود باطنی رهنمون می‌شود.

تمایز سماع نطقی و صوتی

سماع نطقی، بر صوت کلامی تمرکز دارد، در حالی که سماع صوتی، به کلامی اشاره می‌کند که به صوت تبدیل شده و تأثیر عاطفی و معنوی بر نفس می‌گذارد. این تمایز، مانند تفاوت بین خواندن شعری بر کاغذ و شنیدن آن با نوایی دل‌انگیز است. سماع نطقی، معانی را به ذهن منتقل می‌کند، اما سماع صوتی، دل را به سوی حقیقت متمایل می‌سازد. این تفاوت، ضرورت تفکیک مراتب سماع را در تبیین عرفانی نشان می‌دهد.

سماع حقی و صوت الحق

سماع حقی، به شنیدن صوت الحق، یعنی صدای خداوند، اشاره دارد که در آیاتی نظیر «إِنِّي أَنَا اللَّهُ» (طه: ۱۴) متجلی است:

إِنِّي أَنَا اللَّهُ

ترجمه: «همانا منم خدا» (طه: ۱۴، ).

این مرتبه، سالک را به شهود الهی رهنمون کرده و مختص انبیا و اولیای الهی است که با صوت حق حیات معنوی خود را حفظ می‌کنند. مانند چشمه‌ای است که از دل سنگ می‌جوشد و جان تشنه اولیا را سیراب می‌سازد.

درنگ: سماع حقی، مانند چشمه‌ای جوشان، صوت الحق را به گوش اولیا رسانده و آن‌ها را با شهود الهی زنده نگه می‌دارد.

سماع اصوات موجودات

سالک پس از دستیابی به سماع حقی، قادر به شنیدن اصوات اولیا، ملائکه، جن، و موجودات می‌شود. این مرتبه، مانند گشوده شدن گوش باطن است که سالک را به درک تسبیح موجودات هدایت می‌کند. شنیدن صوت داوود، آب، سنگ، و دل موجودات، مقدمه‌ای برای رسیدن به صوت الحق است. مانند باغبانی است که با شنیدن آوای برگ‌ها، به راز حیات درختان پی می‌برد.

بخش سوم: سماع در قرآن کریم

مراتب سماع در قرآن کریم

قرآن کریم، به‌عنوان منبع اصلی معارف الهی، سماع را در مراتب مختلف تبیین کرده است. بر اساس متن، قرآن کریم شامل ۱۷۰ مرتبه سماع نطقی و ۱۰ مرتبه سماع حالی است، اما سماع حقی فراتر از این مراتب قرار دارد. سماع نطقی، در قرائت آیات و خطابات الهی ظاهر می‌شود، مانند:

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

ترجمه: «پس بشارت ده به بندگانم، همانان که به سخن گوش فرامی‌دهند و نیکوترین آن را پیروی می‌کنند» (زمر: ۱۷-۱۸، ).

سماع حالی، در آیاتی نظیر «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» (علق: ۱) متجلی است:

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ

ترجمه: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید» (علق: ۱، ).

این آیات، نمونه‌هایی از سماع نطقی و حالی هستند که پیامبر اکرم (ص) را به دریافت وحی و حال معنوی هدایت کرده‌اند.

درنگ: قرآن کریم، با ۱۷۰ مرتبه سماع نطقی و ۱۰ مرتبه سماع حالی، چارچوبی جامع برای تبیین مراتب سماع ارائه می‌دهد.

نقد تفسیر آیه در رساله قشیریه

رساله قشیریه، با استناد به آیه «فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يحْبَرُونَ» (روم: ۱۵)، مدعی است که این آیه به سماع اشاره دارد:

فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يحْبَرُونَ

ترجمه: «آنان در بوستانی شادمانند» (روم: ۱۵، ).

با این حال، این آیه به شادی بهشتیان اشاره دارد و ارتباط مستقیمی با سماع ندارد. این نقد، بر ضرورت استناد دقیق به آیات قرآن کریم تأکید کرده و نشان می‌دهد که تفسیرهای نادرست ممکن است به ابهام در فهم عرفانی منجر شوند.

بخش چهارم: تمایز سماع عرفانی از لهو و فساد

نقد افراط و تفریط در سماع

باب سماع، به دلیل اهمیت و حساسیت والای خود، دچار افراط و تفریط شده است. علمای ظاهری، با یبوست فکری، همه انواع سماع را منکر شده‌اند و آن را به لهو و لغو تقلیل داده‌اند. این انکار، مانند بستن دروازه‌های معرفت است که سالک را از بهره‌مندی معنوی محروم می‌سازد. در مقابل، درویشان با افراط در سماع، آن را با رقاصی، مطربی، و رفتارهای غیرشرعی آمیخته‌اند و عرفان را به انحطاط کشانده‌اند. این انحراف، مانند آمیختن گوهر پاک با خاشاک است که ارزش آن را تنزل می‌دهد.

درنگ: سماع، نه با انکار مطلق علمای ظاهری و نه با انحرافات دروایشی، بلکه با رویکردی متعادل و شرعی به کمال می‌رسد.

تمایز سماع عرفانی از مطربی

سماع عرفانی، با رقاصی و مطرب بی تفاوت دارد و نباید با آن خلط شود. سماع، مانند نوری است که قلب سالک را به سوی حق متخل می‌کند، در حالی که مطرب بی‌به لهو و غفلت منجر می‌شود. متن با تأکید بر این که «سماع به معنای اوازه‌خوانی و دمبک و تیمپا نیست»، بر ضرورت حفظ شأن عرفانی این مقام تأکید دارد. حتی ترنم موسیقی برای مبتدیان، اگر با رعایت شرع باشد، ممکن است لازم باشد، اما سماع عرفانی فراتر از این ابزارهاست.

سماع شیطانی در مقابل سماع الحق

سماع ممکن است شیطانی باشد و با سماع الحق، حالی، یا نطقی تفاوت داشته باشد. سماع شیطانی، مانند دام نفسانی، سالک را به فساد و غفلت می‌کشاند، در حالی که سماع الحق، او را به معرفت و شهود هدایت می‌کند. این تمایز، مانند تفاوت میان شراب و آب زلال است که یکی را به مستی و دیگری را به هوشیاری می‌رساند.

لهو در فقه و عرفان

لهو در فقه، برای عموم مردم جائز است و حتی ممکن است بطلان نداشته باشد. اما برای سالک که مراتب یقظه، توبه، و ریاضت را پشت سر گذاشته، لهو ممنوع است، زیرا با بار سنگین سلوک او ناسازگار می‌شود. این تفاوت، مانند تفاوت میان غذای سبک برای کودک و غذای سنگین برای پهلوان است که هرکدام با نیازهایشان متناسب است.

درنگ: لهو، در فقه برای ممکن استوم جائز باشد، اما برای سالک پس از ریاضت، مانند مانعی است که او را از کمال معنوی بازمی‌دارد.

نقد انحلاط در محافل دروایشی

رفتارهای غیرشرعی مانند اختلاط زن و مرد در محافل دروایشی، عرفان را به انحطاط کشانده و با کاباره‌ها و پارتی‌های شبانه تفاوتی ندارد. این انحرافات، مانند آمیختن زهر با شهد است که گوهر عرفان را مسموم می‌کند. متن با انتقاد از این رفتارها، خواستار تعذیر و اصلاح این محافل شده و تأکید می‌کند که عرفان حقیقی از چنین آلودگی‌هایی مبرا هستند.

نقد سوءاستفاده از مناسبت‌های دینی

سوءاستفاده از مناسبت‌هایی مانند نهم ربیع‌الاول برای توجیه معصیت، به انحراف دینی منجر شده است. متن با اشاره به رفتارهایی مانند «تمبان درآوردن» در محافل و ادعای رفع القلم، این را می‌گوید که این اقدامات، دین را به لجن کشیده و وحدت اسلامی را مخدوش کرده است. مانند سواستفاده‌ای است که از نام گوهر برای فروش شیشه می‌شود.

درنگ: سوءاستفاده از مناسبت‌های دینی، مانند نهم ربیع‌الع، مانند آویختن زنگار به دامان دین است که وحدت را به التقاط و تفرقه می‌کشاند.

بخش پنجم: سماع در رساله قشیریه

تبیین سماع در چارچوب عرفانی

رساله قشیریه، به‌عنوان یکی از منابع معتبر عرفانی، سماع را با استناد به آیات قرآن کریم تبیین کرده و آن را از لهو و لغو متمایز می‌سازد. این رساله، مانند چراغی است که مسیر سماع را در عرفان روشن کرده و چارچوبی معتبر برای فهم این مقام ارائه می‌دهد. متن با نقل از قشیریه، بر ضرورت همراهی سماع با صفای باطن و دیانت تأکید دارد.

سه ویژگی نیکو در سماع

رساله قشیریه، سه ویژگی نیکو را در سماع ارزشمند می‌داند: حسن وجه با صیانت، حسن صوت با دیانت، و حسن اخا با وفا. این ویژگی‌ها، مانند گوهرهایی هستند که سماع را زینت داده و آن را از آلودگی‌های نفسانی حفظ می‌کنند. حسن صوت با دیانت، مانند آوای دل است که با رعایت شرع، قلب را به سوی حق متمایل می‌سازد.

درنگ: حسن صوت با دیانت، مانند نوای دل‌انگیزی است که با شرع و صیانت، قلب سالک را به سوی حق متمایل می‌کندد.

تفاوت عشق زرفا و فساد

عشق زرفا، به معنای عشق پاک عرفانی، با بچه‌بازی و لهو تفاوت دارد. متن با استناد به اسفار ملاصدرا، این تفاوت را به تمایز سماع و پارتی تشبیه کرده و تأکید می‌کند که عشق زرفا، مانند جویباری زلال است که به سوی حق جاری می‌شود، در حالی که فساد، مانند باتلاقی است که نفس را در خود فرو می‌برد.

واردات قلبی در سماع

سماع، قلب سالک را به سوی حق متخل کرده و او را به حقیقت می‌رساندد. این اثر، مانند جرقه‌ای است که از صوت الحق گرفته شده و باطن را شعله‌ور می‌کند. متن با نقل از قشیریه، بر این می‌کند که سماع، زمانی به حقیقت می‌رسد که قلب را به سوی حق باشد.

خطر سماع نفسانی

سماع نفسانی، به زندندیه (انحلاف و هواف) منجر می‌شود و سالک را به غفلت و باطل می‌کشاندد. این خطر، مانند دام نفسانی است که به جای معرفت، سالک را به سوی تاریکی هدایت می‌کند. متن با هشدار در این زمینه، بر ضرورت سماع حقی تأکید دارد.

درنگ: سماع نفسانی، مانند دامی است که سالک را به سوی غفلت و زندندیه می‌کشاند;، تنها سماع حقی به معرفت می‌رسد.

بخش ششم: شروط و آداب سماع

شروط سماع از نظر جنید

جنید بغدادی، سماع را نیازمند زمان، مکان،، و اخوان مناسب می‌داند. این شروط، مانند ستون‌هایی هستند که بنای سماع را استوار نگه می‌دارند و تضمین می‌کنند که در محیطی معنوی و با همراهان اهل معرفت اجرا شود. مانند، مانند انتخاب باغی سرسبز است برای کاشتن نهالی که باید در خاکی پاک رشد کند.

درنگ: سماع، با شروط زمان، مکان،، و اخوان مناسب، مانند نهادی است که در خاک پاک معرفت رشد می‌کندد.

رحمت الهی در سه موقعیت

رحمت الهی بر فقرا، یعنی اهل سلوک، در سه موقعیت نازل می‌شود: سماع از حق، سخن گفتن از وجد، و خوردن از فقدان. این موقعیت‌ها، مانند چشمه‌های زلالی هستند که حیات معنوی فقرا را سیراب می‌کنند و آن‌ها را به سوی حق هدایت می‌نمایند. متن با نقل از جنید، بر سبک زندگی عرفانی تأکید کرده است.

فتنه و عبر در سماع

ظاهر سماع فتنه است و باطن آن عبره: «ظاهرهُ فتنةٌ وباطنه عبرة». فتنه، به انحراف و گمراهی اشاره دارد، در حالی که عبره، سالک را به عبور معنوی هدایت می‌کند. این دوگانگی، مانند دو سوی سکه است که یکی به خطر و دیگری به رستگاری می‌انجامد. متن با نقل از شبلی، بر این نقش دوگانه تأکید دارد.

درنگ: سماع، مانند سکه‌ای دو رو، ظاهرش فتنه و باطنش عبر است؛ تنها با هدایت صحیح به عبور می‌رسد.

اشاره و عبور در سماع

سالک با شناخت اشاره، از طریق سماع به عبره و عبور می‌رسد. اشاره، مانند چشمکی است که دل را به سوی معرف باطنی هدایت می‌کند و سالک را به مقام ذکر خفی می‌رساند. این مهارت، مانند یادگیری راز عبور از دریای پرتلاطم است که تنها با تمرین و هدایت ممکن می‌شود.

سماع برای نفس میت

سماع تنها برای کسی جایز است که نفسش با ریاضت مرده و قلبش با نور حق زنده باشد. این شرط، مانند آماده‌سازی زمینی است که باید از علف‌های هرز پاک شود تا بذر معرفت در آن شکوفا گردد. متن با نقل از قشیریه، بر ضرورت تصفیه نفس قبل از سماع تأکید دارد.

درنگ: سماع، تنها برای نفسی جایز است که با ریاضت ذبح شده و قلبی که با نور حق زنده است.

سماع و احتراق اسرار

سماع، اسرار را شعله‌ور کرده و سالک را به احتراق معنوی می‌رساند. این اثر، مانند قرار گرفتن آهن در کوره است که با ضربات پتک، نرم و آماده شکل‌گیری می‌شود. متن با تشبیه به آهن، بر تحول عمیق در سماع تأکید می‌کند.

بخش هفتم: نقد انحرافات اجتماعی و عرفانی

رشد دروایشی به جای عرفان

رشد دروایشی به جای عرفان، به اندراس دین منجر شده است. این انحراف، مانند رشد علف‌های هرز در باغی است که باید گل‌های معرفت را پرورش دهد. متن با مقایسه به اخخوندی، از تسلط دروایش بر فرهنگ و رسانه انتقاد کرده و تأکید می‌کند که عرفان اصیل باید جایگزین شود.

درنگ: رشد دروایشی، مانند علف هرز، عرفان اصیل را به حاشیه رانده و دین را به اندراس کشیده است.

نقد وحدت التقاطی

وحدت التقاطی، به جای وحدت حقیقی، به تفرقه و انحراف منجر می‌شود. این انحراف، مانند آمیختن آب زلال با گل است که به جای شفافیت، تاریکی می‌آورد. متن با مقایسه به مارکسیستم اسلامی، بر خطر التقاط برای دیانت تأکید دارد.

نقد یبوست و خیسی در دین

یبوست ظاهری و خیسی دروایشی، هر دو از مسیر حق منحرف‌اند و اساس دیانت ندارند. این دو رویکرد، مانند دو بیراهه‌اند که یکی به تعصب و دیگری به انحطاط می‌رسد. متن با تأکید بر معصیت و طاعت، هرگونه انحراف از شرع را محکوم می‌کند.

بخش هشتم: سماع و اصوات طبیعت

سماع اصوات طبیعت و موجودات

سالک باید صوت داوود، آب، سنگ، و دل موجودات را بشنود تا به سماع حقی برسد. متن با نقل از ابو عثمان مغربی، تأکید می‌کند که کسی که صوت پرندگان، در، یا باد را درک نکند، مدعی بی‌همانند سماع است. این علوم، شنید آواتی مانند گشوده شدن گوش باطن است که تسبیح موجودات را به گوش سالک می‌رساند.

درنگ: سماع اصوات طبیعت، مانند گشوده شدن گوش باطن است، که سالک را به درک تسبیح موجودات و صوت الحق هدایت می‌کندد.

مراتب سماع و استقامت

سماع برای مبتدیان، صادقان، و عارفان مستقامستم متفاوت است. مبتدیان، از سماع برای احادی حال، صادقان برای زیاده در حال، و عارفان برای استقامت بهره می‌برند. این مراتب، مانند پله‌های نردبانی هستند که سالک را به سوی اوج شهود هدایت می‌کنند. متن با نقل از ابعو عثمان الحثیری، این مراتب را تبیین می‌کند.

بخش نهم: سماع بالحق و شهود الهی

سماع بالحق و صوت الله

سماع بالحق، به معنای شنیدن صوت الحق است که عارفان را به شهود الهی می‌رساند. این مرتبه، مانند شنیدن ندا در «إنِّي أنَا اللَّهُ» است که قلب را در ابدیت مست می‌کند. متن با تأکید بر این که صوت الله، خوراک دل اولیاست، بر اهمیت آن در سلوک تأکید دارد.

درنگ: سماع بالحق، مانند ندی الهی است که قلب عارف را با صوت الله مست کرده و به شهود می‌رساند.

جستجوی صوت الحق توسط اولیا

اولیای خدا، شب‌ها را در جستجوی صوت الحق پرسه می‌زنند تا آن را بیابند. این جستجو، مانند تلاش عاشقی است که برای یافتن معشوق، بی‌قرار و ناآرام است. متن بر این اشتیاق بی‌نهایت اولیا تأکید کرده و آن را نشانه‌ای از حیات معنوی می‌داند.

بخش دهم: شربت بی‌پیرایه و حقیقت ناب

اصالت در شرع، راه، و حقیقت

شرعت بی‌پیرایه، طرقت بی‌گمراهی، و حقیقت ناب، چارچوب کمال سلوک را تشکیل می‌دهند. این سه اصل، مانند سه ستون استوارند که بنای معرفت را برپا نگه می‌دارند. متن با تأکید بر اصالت این اصول، از هرگونه انحراف و خرافه در سلوک جلوگیری می‌کند.

درنگ: شرعت بی‌پیرایه، طرقت بی‌گمراهی، و حقیقت ناب، مانند سه ستون، بنای سلوک را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی بخش

باب سماع، به‌عنوان مرحله‌ای کلیدی در بدایات سلوک، نقشی بی‌بدیل در احیای حال معنوی و هدایت سالک به سوی حقیقت دارد. این مقام، با مراتب نطقی، حالی، و حقی، از کلام ظاهری تا صوت الحق امتداد می‌یابد. شرعت بی‌پیرایه، طرقت بی‌گمراهی، و حقیقت ناب، چارچوبی معتبر برای اجرای صحیح سماع ارائه می‌دهند. نقد انحرافات دروایش و یبوست ظاهری، بر ضرورت رویکرد متعادل و شرعی تأکید کرده است.

جمع‌بندی

باب سماع در منازل السائرین، مرحله‌ای بنیادین در بدایات سلوک است که پس از ریاضت، حال معنوی سالک را احیا کرده و او را برای شهود حقیقت آماده می‌سازد. این مقام، با مراتب نطقی، حالی، و حقی، بستری از کلام ظاهری تا صوت الحق را فراهم می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند «فَبَشِّرْ عِبَادِيَ الَّذِينَ يَسْتَعُونَ القَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» و «إِنِّي أَنَا اللَّهُ»، مراتب سماع را تبیین می‌کنند. نقد انحرافات دروایشی و یبوست ظاهری، بر ضرورت سماع قانون‌مند و شرعی تأکید دارد. سماع، تنها برای سالکانی جایز است که نفسشان با ریاضت مرده و قلبشان زنده باشد. رساله قشیریه، چارچوبی معتبر برای فهم سماع ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، سماع به چند نوع اصلی تقسیم شده است؟

2. بر اساس متن، سماع نطقی در قرآن چند مرتبه ذکر شده است؟

3. طبق درسگفتار، سماع عشقی برای چه کسانی است؟

4. در متن، چه چیزی به عنوان سماع الشیطان توصیف شده است؟

5. طبق درسگفتار، کدام صوت برای اولیای خدا حیاتی است؟

6. سماع نطقی برای مردم عادی و سماع حالی برای محبین مناسب است.

7. سماع عشقی در قرآن به صراحت در صد و هشتاد مرتبه ذکر شده است.

8. سماع برای سالک پس از ریاضت جائز است، مشروط بر اینکه با شرع منافات نداشته باشد.

9. سماع عرفانی با رقاصی و مطربی معادل است و هیچ تفاوتی ندارد.

10. اولیای خدا بدون شنیدن صوت الحق قادر به ادامه حیات معنوی خود نیستند.

11. تفاوت اصلی بین سماع نطقی و سماع حالی در درسگفتار چیست؟

12. چرا سماع عشقی مختص اولیای خداست؟

13. چرا سماع لهو برای سالک پس از ریاضت جایز نیست؟

14. نقش اشاره در سماع عرفانی چیست؟

15. چرا سماع بدون شرائط زمان، مکان و اخوان جایز نیست؟

پاسخنامه

1. سه نوع

2. صد و هفتاد مرتبه

3. اولیای خدا

4. سماع همراه با لهو و لغو

5. صوت الحق

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. سماع نطقی برای مردم عادی و مبتنی بر کلام است، اما سماع حالی برای محبین و مبتنی بر حال معنوی است.

12. زیرا اولیای خدا با صوت الحق ارتزاق می‌کنند و حیات معنوی‌شان به آن وابسته است.

13. زیرا سالک پس از ریاضت باید از غفلت و لهو دوری کند تا به حق نزدیک شود.

14. اشاره در سماع عرفانی به معنای درک عمیق و عبور از حالات ظاهری به باطن است.

15. زیرا سماع بدون این شرائط ممکن است به فتنه و انحراف منجر شود.

فوتر بهینه‌شده