در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 143

متن درس

منازل السائرین: تأملی عرفانی در باب حزن و آغاز سلوک

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۳)

مقدمه

باب حزن در «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری، به‌عنوان منزل نخست در بدایات و ابواب، نقطه عزیمت سالک در مسیر سلوک عرفانی است. این مقام، سالک را به تأمل در کاستی‌های گذشته و انگیزه برای جبران آن‌ها دعوت می‌کند، مانند آینه‌ای که عیوب را نمایان ساخته و راه اصلاح را می‌گشاید. درس‌گفتار شماره ۱۴۳، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین دقیق باب حزن با تأکید بر مفهوم حزن فائتی، تمایز آن از حزن اسفی، و نقد اشکالات متن اصلی و شارحان آن می‌پردازد. حزن فائتی، اندوهی است که از فرصت‌های ازدست‌رفته اما قابل جبران نشأت می‌گیرد و سالک را به سوی عمل و اصلاح سوق می‌دهد.

بخش اول: مفهوم و جایگاه حزن در سلوک عرفانی

تعریف حزن و مراتب آن

حزن، به‌عنوان منزل نخست در بدایات و ابواب سلوک، اندوهی معنوی است که سالک را به تأمل در کاستی‌های گذشته و انگیزه برای جبران آن‌ها وامی‌دارد. این مقام، دارای سه مرتبه است که هر یک بر اساس حال و رتبه سالک تعریف می‌شود: «وهوَ على ثلاثةِ درجاتٍ». مانند نردبانی که هر پله‌اش سالک را به سوی قله معرفت نزدیک‌تر می‌کند، مراتب حزن راه را برای پیشرفت معنوی هموار می‌سازد.

درنگ:

حزن، منزل نخست سلوک است که با سه مرتبه، سالک را به تأمل و اصلاح هدایت می‌کند.

این تقسیم‌بندی، عمق و تنوع تجربه حزن را نشان داده و آن را به‌عنوان پایه‌ای برای سلوک معرفی می‌کند.

حزن به‌عنوان باب اول

باب حزن، اولین منزل در سلسله مراتب سلوک است: «فَرَمَوْا أنَّ البابَ الأولَ بابُ الحزنِ». این مقام، سالک را از غفلت بیدار کرده و او را به سوی جبران کاستی‌های گذشته سوق می‌دهد. مانند بذری که در خاک دل کاشته می‌شود، حزن زمینه‌ساز رشد معنوی است که سالک را به حرکت وامی‌دارد.

درنگ:

باب حزن، نقطه آغاز سلوک است که سالک را به تأمل در گذشته و اصلاح آینده دعوت می‌کند.

این مقام، با ایجاد آگاهی باطنی، سالک را برای ورود به مراحل بعدی سلوک آماده می‌سازد.

تمایز حزن فائتی از حزن اسفی

حزن در عرفان اسلامی، باب اسف نیست، بلکه باب فایت است: «حزنٌ ليسَ بابَ أسفٍ بل بابَ فايتٍ». حزن فائتی به اندوه بر فرصت‌های ازدست‌رفته‌ای اشاره دارد که قابل جبران هستند، مانند ترک نماز یا روزه که با قضا جبران می‌شود. اما حزن اسفی، اندوهی است غیرمولد که بر امور غیرقابل جبران، مانند مرگ عزیزان، متمرکز است و به یأس منجر می‌شود. مانند رودی که به سوی دریا جاری است، حزن فائتی سالک را به سوی اصلاح هدایت می‌کند، در حالی که حزن اسفی مانند برکه‌ای راکد، او را در جای خود متوقف می‌سازد.

درنگ:

حزن فائتی، اندوهی جبران‌پذیر است که سالک را به عمل هدایت می‌کند، برخلاف حزن اسفی که غیرمولد است.

این تمایز، از خلط مفاهیم جلوگیری کرده و حزن را به محرکی برای سلوک تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

حزن، به‌عنوان منزل نخست سلوک، نقشی بنیادین در بیداری سالک و هدایت او به سوی اصلاح ایفا می‌کند. این مقام، با سه مرتبه، سالک را به تأمل در کاستی‌های گذشته و جبران آن‌ها دعوت می‌کند. تمایز حزن فائتی از حزن اسفی، مانع از یأس شده و سالک را به سوی اقدام عملی سوق می‌دهد. این ویژگی‌ها، حزن را به نقطه عزیمتی برای سلوک معنوی تبدیل می‌کنند.

بخش دوم: محورهای سه‌گانه حزن عامه

تعریف حزن عامه

حزن عامه، مرتبه اول حزن است که بر سه محور متمرکز است: تفريط در طاعت، تورت در معصيت، و ضياع ایام: «الدرجةُ الأولى حزنُ العامةِ وهوَ حزنٌ على التفريطِ في الخدمةِ وعلى التورتِ في الجفا وعلى ضياعِ الأيامِ». با این حال، استفاده از اصطلاحات خدمت و جفا در این مقام نادرست است و باید به تفريط در عمل و تورت در معصيت اصلاح شود. حزن عامه، مانند چراغی است که تاریکی غفلت‌های سالک را روشن کرده و او را به سوی جبران هدایت می‌کند.

درنگ:

حزن عامه بر سه محور تفريط در عمل، تورت در معصيت، و ضياع ایام متمرکز است.

این محورها، کاستی‌های سالک را در ابعاد عبادت، گناه و اتلاف وقت پوشش داده و او را به اصلاح دعوت می‌کنند.

تفريط در عمل

تفريط در عمل، به معنای کوتاهی در انجام وظایف واجب، مانند نماز و روزه، است: «كَقضاءِ الصيامِ والصلواتِ». این نوع حزن، سالک را به جبران عبادات ازدست‌رفته، مانند قضای نماز و روزه، وامی‌دارد. مانند کشاورزی که بذر را در زمان مناسب نکاشته، سالک با حزن بر تفريط، به کاشت دوباره فرصت‌های معنوی می‌پردازد.

درنگ:

تفريط در عمل، کوتاهی در وظایف عبادی است که با قضا و جبران اصلاح می‌شود.

این محور، سالک را به انجام وظایف دینی و بازگشت به مسیر تقرب هدایت می‌کند.

تورت در معصيت

تورت در معصيت، به معنای افراط در ارتکاب گناه است که سالک را از حق دور کرده است. این حزن، او را به توبه و استغفار وامی‌دارد تا از انحراف به سوی اصلاح بازگردد. مانند مسافری که در راه خطا گام برداشته، حزن بر معصيت او را به سوی مسیر صحیح هدایت می‌کند.

درنگ:

تورت در معصيت، افراط در گناه است که با توبه و استغفار جبران می‌شود.

این محور، بر ضرورت بازگشت از گناه و اصلاح رفتار تأکید دارد.

ضياع ایام

ضياع ایام، به معنای اتلاف وقت و عمر بدون بهره‌وری معنوی است، مانند معاشرت‌های بی‌ثمر، درس‌های بیهوده، و کنجکاوی‌های فضولانه: «وعلى ضياعِ الأيامِ». این حزن، سالک را به تأمل در ارزش وقت و تسریع در سلوک وامی‌دارد. مانند بازرگانی که سرمایه‌اش را در معاملات بی‌ثمر هدر داده، سالک با حزن بر ضياع ایام، به برنامه‌ریزی و تلاش مضاعف روی می‌آورد.

درنگ:

ضياع ایام، اتلاف وقت در امور بی‌ثمر است که با تلاش مضاعف جبران می‌شود.

این محور، بر اهمیت بهره‌وری معنوی و پرهیز از هدر دادن عمر تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

حزن عامه، با محورهای سه‌گانه تفريط در عمل، تورت در معصيت، و ضياع ایام، سالک را به تأمل در کاستی‌های گذشته و جبران آن‌ها هدایت می‌کند. این محورها، با پوشش ابعاد مختلف غفلت، سالک را به سوی عبادت، توبه و تلاش مضاعف سوق می‌دهند. اصلاح اصطلاحات نادرست خدمت و جفا، درک دقیق‌تری از این مقام ارائه می‌دهد.

بخش سوم: نقد اشکالات متن اصلی و شارحان

اشکال در استفاده از اصطلاحات خدمت و جفا

متن اصلی و شارح تلمسانی در استفاده از اصطلاحات «تفريط في الخدمة» و «تورت في الجفا» دچار خطا شده‌اند: «الكتابُ فيهِ إشكالٌ». خدمت و جفا به مراتب بعدی سلوک، مانند اخلاق و احوال، تعلق دارند، در حالی که در بدایات، تفريط در عمل و تورت در معصيت مناسب‌ترند. مانند نقاشی که به جای رنگ مناسب، از رنگی ناسازگار استفاده کرده، این اصطلاحات با مقام حزن عامه ناسازگارند.

درنگ:

استفاده از خدمت و جفا در حزن عامه نادرست است و باید به عمل و معصيت اصلاح شود.

این نقد، بر ضرورت دقت در انتخاب اصطلاحات عرفانی تأکید دارد.

تمایز خدمت از عمل

خدمت، بالاتر از عمل است، زیرا عمل را کارگر و خدمت را ادب انجام می‌دهد: «الخدمةُ أعلى من العملِ لأنَّ العملَ يُؤديهِ العاملُ والخدمةَ يُؤديها الأدبُ». خدمت نیازمند بصیرت و اخلاص است، در حالی که عمل ممکن است بدون ادب انجام شود. مانند تفاوت میان کارگری که وظیفه‌ای را مکانیکی انجام می‌دهد و خادمی که با عشق و ادب خدمت می‌کند، این تمایز مراتب سلوک را روشن می‌سازد.

درنگ:

خدمت، با ادب و اخلاص همراه است و از عمل، که وظیفه‌ای اولیه است، متمایز می‌شود.

این تمایز، جایگاه خدمت را در مراتب بعدی سلوک مشخص می‌کند.

تمایز جفا از معصيت

جفا، به معنای طغیان و جرم سنگین، از معصيت بالاتر است و به مقام ابواب تعلق دارد: «الجفا أعلى منَ المعصيةِ وتخصُّ الأبوابَ». معصيت به گناهان اولیه اشاره دارد که با توبه قابل جبران است، اما جفا به انحرافات عمیق‌تر مربوط است. مانند تفاوت میان خطایی کوچک و خیانتی بزرگ، جفا از معصيت متمایز است.

درنگ:

جفا، انحرافی عمیق‌تر از معصيت است و به مراتب بعدی سلوک تعلق دارد.

این تمایز، از خلط مراتب سلوک جلوگیری کرده و حزن عامه را دقیق‌تر تبیین می‌کند.

برتری شرح کاشانی

شرح کاشانی، به مراتب عالمانه‌تر از شرح تلمسانی است، هرچند هر دو در برخی موارد کاستی‌هایی دارند: «شرح كاشاني عالمانه‌تر من تلمساني». کاشانی با دقت بیشتری مفاهیم و اصطلاحات عرفانی را تبیین کرده و از خلط مراتب تا حدی اجتناب کرده است. مانند نگارگری که با ظرافت بیشتری نقش می‌زند، شرح کاشانی به حقیقت نزدیک‌تر است.

درنگ:

شرح کاشانی، با دقت عالمانه‌تر، مفاهیم حزن را بهتر از تلمسانی تبیین کرده است.

این برتری، بر ضرورت بازنگری علمی متون عرفانی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد اشکالات متن اصلی و شارح تلمسانی، بر ضرورت دقت در اصطلاحات عرفانی تأکید دارد. اصلاح خدمت به عمل و جفا به معصيت، حزن عامه را با مقام بدایات سازگار می‌کند. تمایز خدمت از عمل و جفا از معصيت، مراتب سلوک را روشن ساخته و از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند. برتری شرح کاشانی، راه را برای تبیین دقیق‌تر عرفان هموار می‌سازد.

بخش چهارم: حزن فائتی و انگیزه جبران

نقش حزن فائتی در بیداری سالک

سالک در باب حزن، گرفتار اندوهی فائتی می‌شود که از کاستی‌های گذشته ناشی است: «سالكٌ إذا وصلَ إلى البابِ يَغْرَقُ في حزنٍ فايتٍ». این حزن، مانند آتشی است که در جان سالک شعله می‌کشد و او را از غفلت بیدار می‌کند. پرسش‌هایی مانند «لماذا كنتُ نائماً؟ لماذا كنتُ غافلاً؟» انگیزه‌ای برای تغییر رفتار و جبران کاستی‌ها ایجاد می‌کنند.

درنگ:

حزن فائتی، سالک را از غفلت بیدار کرده و به سوی جبران کاستی‌ها هدایت می‌کند.

این اندوه، محرکی برای حرکت به سوی اصلاح و پیشرفت معنوی است.

ارتباط حزن با بدایات

در بدایات، مقامات یقظه، توبه، محاسبه و انابه به غم گذشته مربوط هستند: «في البداياتِ قُلْنا إنَّ اليقظةَ والتوبةَ والمحاسبةَ والإنابةَ هيَ غمُّ الماضي». این مقامات، سالک را به تأمل در غفلت‌های گذشته و جبران آن‌ها هدایت می‌کنند. مانند باغبانی که شاخه‌های خشک را هرس می‌کند، حزن در بدایات، سالک را برای رشد معنوی آماده می‌سازد.

این ارتباط، حزن را به مقامات اولیه سلوک پیوند داده و آن را به محرکی برای حرکت به سوی تفکر و اعتصام تبدیل می‌کند.

مثال‌های عملی حزن فائتی

مثال‌های حزن فائتی شامل ترک نماز و روزه است که با قضا جبران می‌شوند: «كَقضاءِ الصيامِ والصلواتِ». این مثال‌ها، امکان جبران کاستی‌های عبادی را نشان می‌دهند. مانند بیماری که با درمان به موقع بهبود می‌یابد، سالک با قضای عبادات، به مسیر تقرب بازمی‌گردد.

درنگ:

حزن فائتی، با مثال‌هایی مانند قضای نماز و روزه، سالک را به جبران عبادات هدایت می‌کند.

این مثال‌ها، عمل‌گرایی حزن فائتی را در سلوک عرفانی نشان می‌دهند.

حزن بر ضياع ایام و تجربه عملی

ضياع ایام، شامل معاشرت‌ها، درس‌ها و کنجکاوی‌های بی‌ثمر است که وقت سالک را هدر می‌دهند. مانند مگسی که بی‌هدف پرسه می‌زند، این رفتارها عمر را تلف می‌کنند. تجربه بعضی عالمان در حزن بر ضياع وقت در جوانی و عدم توجه کافی به قرآن کریم، نمونه‌ای عملی از این نوع حزن است که به تلاش مضاعف منجر شد.

درنگ:

حزن بر ضياع ایام، مانند تجربه بعضی عالمان، سالک را به تلاش مضاعف برای بهره‌وری معنوی وامی‌دارد.

این حزن، سالک را به تأمل در ارزش وقت و تسریع در سلوک هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

حزن فائتی، با ایجاد بیداری باطنی و انگیزه برای جبران، سالک را به سوی اصلاح کاستی‌های گذشته هدایت می‌کند. ارتباط این مقام با بدایات، آن را به پایه‌ای برای حرکت به سوی مقامات بعدی تبدیل می‌کند. مثال‌های عملی، مانند قضای عبادات و تجربه بعضی عالمان، عمل‌گرایی حزن فائتی را در سلوک عرفانی نشان می‌دهند.

بخش پنجم: ضرورت دقت در مراتب سلوک

دقت ریاضی‌وار در مراتب سلوک

مراتب سلوک، مانند ریاضیات، دقیق و منظم است و جای پس و پیش ندارد: «هذهِ المراتبُ كالرياضياتِ دقيقةٌ». این دقت، برای حفظ نظم و انسجام در سلوک و جلوگیری از انحراف ضروری است. مانند ساختمانی که با مهندسی دقیق بنا می‌شود، سلوک نیز نیازمند رعایت ترتیب و دقت در مراتب است.

درنگ:

مراتب سلوک، مانند ریاضیات، دقیق است و نیازمند رعایت نظم و ترتیب است.

این دقت، از انحراف سالک جلوگیری کرده و مسیر سلوک را استوار می‌سازد.

نقد خلط مراتب توسط شارح

شارح تلمسانی، در تمایز بین بدایات، ابواب و اخلاق دچار خطا شده است: «الشارحُ خلطَ بينَ البداياتِ والأبوابِ والأخلاقِ». این خلط، نتیجه عدم درک دقیق مراتب سلوک و اصطلاحات آن است. مانند معماری که نقشه‌های طبقات مختلف را درهم می‌آمیزد، این خطا به ابهام در تبیین حزن منجر شده است.

درنگ:

شارح تلمسانی، با خلط بدایات، ابواب و اخلاق، تبیین حزن را دچار ابهام کرده است.

این نقد، بر ضرورت وضوح و دقت در تبیین مراتب عرفانی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

دقت در مراتب سلوک، مانند ریاضیات، برای حفظ انسجام و جلوگیری از انحراف ضروری است. نقد خلط مراتب توسط شارح تلمسانی، بر اهمیت تبیین دقیق اصطلاحات و مراتب تأکید دارد. این دقت، سلوک را به مسیری منظم و هدفمند تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی

باب حزن در «منازل السائرین»، به‌عنوان منزل نخست در بدایات و ابواب، سالک را به تأمل در کاستی‌های گذشته و جبران آن‌ها هدایت می‌کند. حزن فائتی، با محورهای سه‌گانه تفريط در عمل، تورت در معصيت، و ضياع ایام، اندوهی جبران‌پذیر است که سالک را از غفلت بیدار کرده و به سوی عبادت، توبه و تلاش مضاعف سوق می‌دهد. نقد اشکالات متن اصلی و شارح تلمسانی در استفاده از اصطلاحات خدمت و جفا، بر ضرورت اصلاح این اصطلاحات به عمل و معصيت تأکید دارد. تمایز خدمت از عمل و جفا از معصيت، مراتب سلوک را روشن ساخته و از خلط مفاهیم جلوگیری می‌کند. تجربه بعضی عالمان در حزن بر ضياع وقت، نمونه‌ای عملی از این مقام است که انگیزه‌ای برای تلاش مضاعف ایجاد می‌کند. برتری شرح کاشانی و تأکید بر دقت ریاضی‌وار در مراتب سلوک، چارچوبی علمی و منسجم برای فهم این مقام ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، حزن عامه به چه معناست؟

2. طبق متن، تفاوت اصلی حزن فایت با حزن اسف چیست؟

3. بر اساس متن، کدام‌یک از موارد زیر جزو سه شاخه حزن عامه نیست؟

4. طبق متن، چرا شارح تلمسانی در بیان حزن عامه دچار اشکال شده است؟

5. بر اساس متن، حزن عامه در چه مرحله‌ای از سلوک قرار دارد؟

6. حزن عامه طبق متن به معنای اسف از فوت شدن فرصت‌های غیرقابل جبران است.

7. حزن عامه شامل سه شاخه تفریط در عمل، تورط در معصیت و ضیاع ایام است.

8. شارح تلمسانی حزن عامه را به درستی با بدایات مرتبط دانسته است.

9. حزن فایت در متن به معنای غم ناشی از کوتاهی‌های قابل جبران است.

10. طبق متن، جفا و خدمت در حزن عامه به جای معصیت و عمل به کار رفته‌اند.

11. حزن عامه طبق متن چیست؟

12. چرا حزن فایت با حزن اسف متفاوت است؟

13. اشکال شارح تلمسانی در بیان حزن عامه چیست؟

14. چرا حزن عامه در مرحله بدایات قرار دارد؟

15. منظور از ضیاع ایام در حزن عامه چیست؟

پاسخنامه

1. حزن ناشی از کوتاهی در عمل، معصیت و ضیاع ایام

2. حزن فایت قابل جبران است، اما حزن اسف نیست

3. جفا در برابر خدا

4. چون خدمت و جفا را به جای عمل و معصیت آورده است

5. مرحله بدایات

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. حزن عامه غم ناشی از تفریط در عمل، تورط در معصیت و ضیاع ایام است.

12. حزن فایت به کوتاهی‌های قابل جبران مربوط است، اما حزن اسف به فوت غیرقابل جبران.

13. شارح تلمسانی به جای عمل و معصیت، خدمت و جفا را مطرح کرده است.

14. زیرا حزن عامه به غم گذشته و جبران کوتاهی‌های اولیه سلوک مربوط است.

15. ضیاع ایام یعنی تلف کردن عمر و فرصت‌ها بدون توجه به ارزش آن‌ها.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده