در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 144

متن درس





باب الحزن در منازل السائرین: تبیین مراتب حزن و نقد تفسیر شارح

باب الحزن در منازل السائرین: تبیین مراتب حزن و نقد تفسیر شارح

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۴)

دیباچه

کتاب شریف منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری، یکی از نفیس‌ترین آثار عرفان اسلامی است که با ساختاری نظام‌مند، مراحل سلوک معنوی را برای سالکان طریق حق ترسیم می‌کند. باب الحزن، به‌عنوان اولین باب از ابواب سلوک، منزلگاهی است که سالک را با تأسف و درد ناشی از کوتاهی در خدمت، بی‌حرمتی به حق، و ضیاع ایام مواجه می‌سازد. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۴۴، با شرحی عمیق و تمثیلاتی روشنگر، این باب را تبیین کرده و با نقدی دقیق بر تفسیر شارح، تفاوت‌های ظریف میان حزن در مبادی و ابواب را آشکار می‌سازد.

حزن، به‌سان آینه‌ای است که کاستی‌های سالک را در برابر چشمانش می‌نهد و او را به حرکت و اصلاح وا‌می‌دارد. این منزل، نه‌تنها از غفلت بیدار می‌کند، بلکه با ایجاد حرارتی درونی، سالک را به سوی کمالات معنوی سوق می‌دهد. درس‌گفتار، با تمثیلاتی چون کلید گمشده و قلیان، غفلت‌های غیرارادی و موانع سلوک را به‌گونه‌ای ترسیم می‌کند که برای ذهن پژوهشگر، ملموس و عمیق است. این متن، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، استعارات ادبی، و ساختاری علمی، به منبعی جامع برای فهم حزن در سلوک عرفانی بدل شده است.

بخش نخست: چیستی حزن و جایگاه آن در ابواب

تعریف حزن و مراتب آن

حزن، در منازل السائرین، منزلگاهی شریف است که سالک را با تأسف و درد ناشی از کاستی‌های سلوک مواجه می‌سازد. این منزل، در سه مرتبه متجلی می‌شود: حزن عامه (تأسف بر کوتاهی در خدمت، بی‌حرمتی به حق، و ضیاع ایام)، حزن اهل اراده (تأسف بر تفرق قلب و اشتغال نفس به غیرحق)، و حزن خاصه (تأسف بر فقدان حزن در وقت نقص). حزن، به‌سان مشعلی است که تاریکی‌های غفلت را روشن می‌کند و سالک را به سوی اصلاح و کمال هدایت می‌نماید.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾ (الحشر: ۱۸، : «ای مؤمنان، از خدا بترسید و هر کس بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده»). این آیه شریفه، بر تأسف سالک برای کاستی‌هایش تأکید دارد و جایگاه حزن را در سلوک تأیید می‌کند.

تفاوت حزن در مبادی و ابواب

حزن در مبادی، به کمیت عمل مربوط است، مانند ترک نماز یا کوتاهی در انجام واجبات. اما در ابواب، حزن به کیفیت عمل، یعنی ادب و نحوه انجام آن، معطوف است. خدمت، که ظرف ادب است، از عمل متمایز بوده و نیازمند توجهی عمیق‌تر به کیفیت رفتار سالک است. به‌سان تفاوت میان آوردن آبی با بی‌ادبی و تقدیم آن با احترام، حزن در ابواب، سالک را به تأمل در چگونگی سلوک وا می‌دارد.

﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ (النور: ۱۲۰: ۵۶، : «نماز را برپا دارید، زکات بدهید و از خدا و رسولش اطاعت کنید»). این آیه، بر اهمیت کیفیت اطاعت و ادب در عمل تأکید دارد.

درنگ: حزن در ابواب، به کیفیت عمل (ادب و خدمت) مربوط است، درحالی‌که در مبادی، به کمیت عمل (ترک یا انجام) معطوف است.

جمع‌بندی بخش نخست

حزن، به‌عنوان منزلگاهی شریف در ابواب سلوک، سالک را با تأسف بر کاستی‌های کیفی مواجه می‌سازد. این منزل، با سه مرتبه حزن عامه، حزن اهل اراده، و حزن خاصه، راهی به سوی بیداری و کمال می‌گشاید. تفاوت حزن در مبادی و ابواب، در تأکید بر کیفیت ادب و خدمت در ابواب نهفته است، که آیات قرآن کریم آن را تأیید می‌کنند.

بخش دوم: حزن عامه و مراتب آن

حزن عامه: تأسف بر کوتاهی در خدمت

حزن عامه، اولین مرتبه حزن، به تأسف سالک بر کوتاهی در خدمت اشاره دارد. خدمت، برخلاف عمل، ظرف ادب و کیفیت است. سالک ممکن است عملی را انجام دهد، اما بدون رعایت ادب، مانند آوردن آب با بی‌احترامی. این کاستی، قلب سالک را به درد می‌آورد و او را به اصلاح رفتارش وا می‌دارد.

﴿وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا﴾ (البقرة: ۸۳، : «و با مردم به نیکی سخن بگویید»). این آیه، بر ضرورت ادب در رفتار تأکید دارد و حزن عامه را تأیید می‌کند.

التورت فی الجفا: بی‌حرمتی عمدی

التورت فی الجفا، دومین مرتبه حزن عامه، به بی‌حرمتی و بی‌باکی عمدی نسبت به حق اشاره دارد. جفا، از معصیت شدیدتر است، زیرا با آگاهی و عمد همراه است. به‌سان کسی که نه‌تنها اطاعت نمی‌کند، بلکه با دهن‌کجی، حرمت حق را می‌شکند، جفا کیفیت معصیت را به مرتبه‌ای بالاتر می‌برد.

﴿وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا﴾ (البقرة: ۲۳۱، : «آیات خدا را به مسخره نگیرید»). این آیه، بر پرهیز از بی‌حرمتی عمدی تأکید دارد و جفا را نفی می‌کند.

ضیاع الایام: تلف شدن روزها

ضیاع الایام، سومین مرتبه حزن عامه، به تلف شدن روزها بدون اختیار سالک اشاره دارد. این ضیاع، نه از انتخاب بطالت، بلکه از غفلت یا موانع غیرارادی، مانند گم شدن کلید، ناشی می‌شود. درس‌گفتار، با تمثیلی از کلید گمشده در لبه قلیان، این غفلت را به‌گونه‌ای ترسیم می‌کند که سالک را از ورود به منزل حزن بازمی‌دارد.

﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا﴾ (لقمان: ۳۴، : «هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد»). این آیه، بر ناپایداری ایام و غفلت سالک تأکید دارد.

درنگ: حزن عامه، در سه مرتبه کوتاهی در خدمت، بی‌حرمتی عمدی (جفا)، و ضیاع ایام متجلی می‌شود که سالک را از غفلت به سوی اصلاح هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

حزن عامه، با سه مرتبه تأسف بر کوتاهی در خدمت، بی‌حرمتی عمدی، و ضیاع ایام، سالک را به تأمل در کیفیت سلوک وا می‌دارد. این مراتب، با آیات قرآن کریم تأیید شده و تمثیلات درس‌گفتار، مانند کلید گمشده، غفلت‌های سالک را به‌گونه‌ای ملموس ترسیم می‌کنند. حزن عامه، به‌سان کلیدی است که قفل غفلت را می‌گشاید و سالک را به سوی کمال رهنمون می‌شود.

بخش سوم: نقد تفسیر شارح

اشتباه شارح در تعریف حزن

شارح، حزن عامه را به اشتباه به تقصیر در طاعت، معصیت، و مخالفت تقلیل می‌دهد. این تفسیر، با ظرافت‌های ابواب سازگار نیست و به مبادی بازمی‌گردد. درس‌گفتار، با نقدی صریح، تأکید دارد که حزن در ابواب، به خدمت، جفا، و ضیاع ایام معطوف است، نه صرف عمل یا معصیت.

﴿وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ (البقرة: ۲۶۹، : «جز خردمندان متذکر نمی‌شوند»). این آیه، بر ضرورت فهم دقیق و پرهیز از تفسیر نادرست تأکید دارد.

تفسیر نادرست التورت فی الجفا

شارح، التورت فی الجفا را به «وقوع فی ورطهة الجفا» و «مهلکه المعصیه» معنا می‌کند، درحالی‌که تورت، مفهومی عمیق‌تر از وقوع است و به عمق بی‌حرمتی اشاره دارد. جفا، فراتر از معصیت، کیفیت بی‌ادبی عمدی است که شارح آن را به اشتباه به معصیت فروکاسته است.

درس‌گفتار، با تمثیلی از تفاوت خراش سطحی و زخم عمیق در فقه، این عمق را روشن می‌سازد. جفا، به‌سان زخمی است که نه‌تنها پوست، بلکه گوشت و استخوان را می‌درد و از معصیت متمایز است.

تفسیر نادرست ضیاع الایام

شارح، ضیاع الایام را به مخالفت و ترک موافقت معنا می‌کند، درحالی‌که ضیاع ایام، به تلف شدن روزها بدون اختیار سالک مربوط است. درس‌گفتار تأکید دارد که ضیاع، نتیجه غفلت یا موانع غیرارادی است، نه انتخاب بطالت، و تمثیل کلید گمشده این مفهوم را به‌خوبی تبیین می‌کند.

﴿حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ﴾ (المؤمنون: ۹۹، : «تا وقتی مرگ یکی‌شان فرا رسد، گوید: پروردگارم، مرا بازگرداند»). این آیه، تأسف بر ایام ازدست‌رفته را تأیید می‌کند.

درنگ: شارح، با تقلیل حزن به تقصیر در طاعت، معصیت، و مخالفت، از ظرافت‌های ابواب (خدمت، جفا، و ضیاع ایام) دور مانده است.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد درس‌گفتار بر تفسیر شارح، نشان‌دهنده تفاوت عمیق میان فهم خواجه عبدالله انصاری و شارح است. شارح، با بازگشت به مفاهیم مبادی، ظرافت‌های ابواب را نادیده گرفته و حزن را به اشتباه به تقصیر در عمل و معصیت فروکاسته است. این نقد، با آیات قرآن کریم و تمثیلات درس‌گفتار، راهی به سوی فهم دقیق‌تر حزن در سلوک می‌گشاید.

بخش چهارم: حزن اهل اراده و موانع آن

حزن اهل اراده: تأسف بر تفرق قلب

حزن اهل اراده، دومین مرتبه حزن، به تأسف سالک بر تفرق قلب و گرایش آن به غیرحق اشاره دارد. سالک، که اراده‌ای برای حضور مع الحق دارد، از این محزون است که قلبش به اكوان و خلایق با محبت دنیوی گرایش می‌یابد. این تفرق، به‌سان پارازیتی است که نغمه الهی را در دل سالک مختل می‌کند.

﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا﴾ (الجمعة: ۱۱، : «وقتی تجارت یا سرگرمی ببینند، به‌سوی آن می‌شتابند»). این آیه، تفرق قلب و گرایش به دنیا را تأیید می‌کند.

تعلق قلب به اكوان و خلایق

سالک از گرایش قلبش به اكوان (جهان) و خلایق (مخلوقات) با محبت دنیوی محزون است. این تعلق، مانع حضور عاشقانه با حق می‌شود و قلب را از وحدت به کثرت می‌کشاند. درس‌گفتار، این حالت را به تلاش برای شنیدن رادیویی با پارازیت تشبیه می‌کند، که هر لحظه نغمه حقیقت را مختل می‌سازد.

﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ﴾ (آل عمران: ۱۴، : «محبت شهوات برای مردم آراسته شده»). این آیه، جاذبه دنیا و تأثیر آن بر قلب را تأیید می‌کند.

اشتغال نفس و محرومیت از شهود

حزن اهل اراده، همچنین به اشتغال نفس به غیرحق و محرومیت از شهود الهی مربوط است. نفس، هنگامی که به امور دنیوی مشغول شود، از رويت حق بازمی‌ماند. این اشتغال، به‌سان پرده‌ای است که نور حقیقت را از چشمان سالک پنهان می‌کند.

﴿وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ﴾ (الذاريات: ۲۱، : «و در نفوس خودتان، آیا نمی‌بینید؟»). این آیه، بر ضرورت بصیرت به حقیقت نفوس و پرهیز از اشتغال به غیرحق تأکید دارد.

التسلی عن الحزن: فقدان حزن در وقت نقص

التسلی عن الحزن، به فقدان حزن در وقت نقص اشاره دارد، که سالک را به غفلت و قصور می‌کشاند. این حالت، زمانی رخ می‌دهد که سالک از تأسف برای کاستی‌هایش دست می‌کشد و انگیزه حرکت به سوی کمال را از دست می‌دهد. درس‌گفتار، این حالت را به کسی تشبیه می‌کند که بی‌توجه به طهارت، از ظرف حب الهی خارج می‌شود.

﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾ (الحشر: ۱۹، : «و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خودشان را از یاد بردند»). این آیه، خطر غفلت و فقدان حزن را تأیید می‌کند.

درنگ: حزن اهل اراده، به تأسف بر تفرق قلب، اشتغال نفس، و فقدان حزن در وقت نقص معطوف است که سالک را از حضور مع الحق بازمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

حزن اهل اراده، با تمرکز بر تفرق قلب، اشتغال نفس، و فقدان حزن در وقت نقص، سالک را به تأمل در موانع حضور مع الحق وا می‌دارد. آیات قرآن کریم، این مفاهیم را تأیید کرده و تمثیلات درس‌گفتار، مانند پارازیت رادیو، این موانع را ملموس می‌سازند. این مرتبه، سالک را به سوی وحدت و شهود حق هدایت می‌کند.

بخش پنجم: حزن و نقش آن در سلوک

حزن و طهارت معنوی

حزن، به‌سان وضو، نشانه آمادگی سالک برای حضور مع الحق است. فقدان حزن، مانند بی‌توجهی به طهارت، سالک را از ظرف حب الهی خارج می‌کند. درس‌گفتار، با تمثیلی از قاری قرآنی که از بی‌وضویی اذیت می‌شود، این مفهوم را تبیین می‌کند. حزن، سالک را در مسیر طهارت معنوی نگه می‌دارد.

﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ (البقرة: ۲۲۲، : «خدا توبه‌کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد»). این آیه، پیوند حزن و طهارت را تأیید می‌کند.

حزن و انگیزه حرکت

حزن، برخلاف یأس، نیروی محرکی است که سالک را به سوی کمالات سوق می‌دهد. این حزن، با ایجاد حرارت و بی‌تابی، انگیزه حرکت را در دل سالک زنده نگه می‌دارد. درس‌گفتار، حزن را به قوه‌ای تشبیه می‌کند که سالک را از توقف در منزلگاه‌های سلوک رها می‌سازد.

﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ﴾ (الحج: ۷۸، : «در راه خدا به‌حق جهاد کنید»). این آیه، نقش حزن در ایجاد انگیزه برای جهاد درونی را تأیید می‌کند.

حزن و کثرت: مانع وحدت

حزن در مرتبه دوم، ناشی از کثرت و محبت به دنیاست که سالک را از حق بازمی‌دارد. سالک از این محزون است که کثرت، او را از وحدت و شهود حق غافل کرده است. درس‌گفتار، این حالت را به تاقچه‌های دل تشبیه می‌کند که تا خراب نشوند، دل صاف نمی‌شود.

﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾ (آل عمران: ۱۸۵، : «زندگی دنیا جز متاع فریب نیست»). این آیه، نقش کثرت در غفلت از حق را تأیید می‌کند.

حزن و خودبینی: مانع سلوک

خودبینی، خودخواهی، و نفسانیات، از موانع سلوک‌اند که کثرت را تقویت می‌کنند. حزن سالک از این است که این صفات، او را از حضور حق بازمی‌دارند. درس‌گفتار، این موانع را به‌سان غباری می‌داند که آینه دل را تیره می‌سازد.

﴿فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ﴾ (النجم: ۳۲، : «خودتان را تزکیه نکنید»). این آیه، بر دوری از خودستایی و نفسانیات تأکید دارد.

درنگ: حزن، به‌سان قوه‌ای محرک، سالک را از کثرت، خودبینی، و غفلت رها ساخته و به سوی طهارت و کمالات هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

حزن، با نقش محرک و هدایتگر خود، سالک را از موانع کثرت، خودبینی، و غفلت رها می‌سازد. این منزل، با پیوند به طهارت معنوی و ایجاد انگیزه حرکت، راهی به سوی کمالات می‌گشاید. آیات قرآن کریم و تمثیلات درس‌گفتار، این نقش را به‌گونه‌ای روشن و عمیق تبیین می‌کنند.

بخش ششم: نقد استشهاد شارح و پیوندهای قرآنی

نقد استشهاد آیه اشد حبا لله

شارح، به اشتباه آیه ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ (البقرة: ۱۶۵، : «مؤمنان به خدا محبت شدیدتری دارند») را برای حزن اهل اراده ذکر می‌کند. این آیه، به عشق الهی اشاره دارد و با مرتبه حزن در ابواب متناسب نیست. درس‌گفتار، این استشهاد را نادرست دانسته و تأکید دارد که این آیه برای مراتب بالاتر سلوک مناسب است.

﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ﴾ (النحل: ۱۱۶، : «به دروغ چیزی را که زبان‌هایتان توصیف می‌کند نگویید»). این آیه، بر ضرورت دقت در تفسیر و استشهاد تأکید دارد.

پیوندهای قرآنی و حزن اهل اراده

درس‌گفتار، برای حزن اهل اراده، آیه ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا﴾ (الجمعة: ۱۱، : «وقتی تجارت یا سرگرمی ببینند، به‌سوی آن می‌شتابند») را مناسب می‌داند. این آیه، تفرق قلب و اشتغال به دنیا را نشان می‌دهد و با حزن اهل اراده هم‌خوانی دارد.

این پیوند، به‌سان نوری است که تاریکی‌های تفرق را روشن می‌سازد و سالک را به تأمل در موانع سلوک وا می‌دارد.

درنگ: استشهاد شارح به آیه اشد حبا لله برای حزن اهل اراده نادرست است، اما آیه انفضوا إلیها با تفرق قلب و حزن اهل اراده هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

نقد درس‌گفتار بر استشهاد شارح، بر ضرورت دقت در پیوندهای قرآنی تأکید دارد. آیه اشد حبا لله، برای مراتب بالاتر سلوک مناسب است، درحالی‌که آیه انفضوا إلیها، تفرق قلب و حزن اهل اراده را به‌خوبی تبیین می‌کند. این نقد، راهی به سوی فهم دقیق‌تر پیوندهای قرآنی در عرفان می‌گشاید.

نتیجه‌گیری کلی

باب الحزن در منازل السائرین، با تبیین سه مرتبه حزن (عامه، اهل اراده، و خاصه)، منزلگاهی شریف را ترسیم می‌کند که سالک را از غفلت به سوی کمالات هدایت می‌نماید. حزن عامه، با تأکید بر کوتاهی در خدمت، بی‌حرمتی عمدی، و ضیاع ایام، سالک را به تأمل در کیفیت سلوک وا می‌دارد. حزن اهل اراده، با تمرکز بر تفرق قلب و اشتغال نفس، موانع حضور مع الحق را آشکار می‌سازد. حزن خاصه، با هشدار نسبت به فقدان حزن در وقت نقص، سالک را از غفلت و قصور برحذر می‌دارد.

درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقدی عمیق بر تفسیر شارح، ظرافت‌های ابواب را از مبادی متمایز کرده و با تمثیلاتی چون کلید گمشده و قلیان، مفاهیم را ملموس می‌سازند. آیات قرآن کریم، این مفاهیم را تأیید کرده و چارچوبی علمی برای فهم حزن ارائه می‌دهند. حزن، به‌سان مشعلی است که راه سلوک را روشن می‌کند و سالک را با حرارتی درونی به سوی حق می‌کشاند. این متن، با ساختار علمی و زبان فاخر، منبعی جامع برای پژوهشگران عرفان و الهیات فراهم می‌آورد.

﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾ (الأحزاب: ۵۶، : «بى‌گمان خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند. ای کسانی که ایمان آورده‌اند، بر او درود فرستید و به خوبی تسلیم شوید»). این آیه، بر اهمیت صلوات و توسل به اهل بیت (ع) تأکید دارد، که سالک را به کمال هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، حزن عامه در چه ظرفی قرار دارد؟

2. طبق متن، تفريط در خدمت به چه معناست؟

3. در متن درسگفتار، جفا به چه معناست؟

4. بر اساس متن، ضياع الايام به چه چیزی اشاره دارد؟

5. طبق متن، شارح چه خطایی در تفسیر تفريط في الخدمه مرتکب شده است؟

6. بر اساس متن، تفريط في الخدمه به معنای کوتاهی در ادب خدمت است، نه در خود عمل.

7. طبق متن، جفا همان معصیت است و تفاوتی با آن ندارد.

8. در متن درسگفتار، ضياع الايام به معنای اختيار بطالت و عطله است.

9. بر اساس متن، حزن عامه در ظرف ابواب به دلیل کوتاهی در کیفیت عمل ایجاد می‌شود.

10. طبق متن، شارح تورت في الجفا را به درستی به معنای وقوع در مهلکه معصیت تفسیر کرده است.

11. سه ویژگی اصلی حزن عامه در ظرف ابواب طبق متن چیست؟

12. چرا طبق متن، جفا بالاتر از معصیت است؟

13. تفاوت تفريط في الخدمه با تقصير في الطاعه در متن چیست؟

14. منظور از ضياع الايام در ظرف ابواب چیست؟

15. چرا شارح در تفسیر ضياع الايام اشتباه کرده است؟

پاسخنامه

1. ظرف ابواب

2. کوتاهی در ادب خدمت

3. بی‌حرمتی و دهن‌کجی عمدی

4. از دست دادن خود ایام

5. آن را به تقصیر در طاعت معنا کرده است

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تفريط في الخدمه، تورت في الجفا، و ضياع الايام.

12. جفا بی‌حرمتی و دهن‌کجی عمدی است، در حالی که معصیت ممکن است از غفلت باشد.

13. تفريط في الخدمه به کوتاهی در ادب خدمت اشاره دارد، اما تقصير في الطاعه به کوتاهی در خود عمل مربوط است.

14. ضياع الايام به از دست دادن خود ایام به دلیل غفلت یا تقدیر الهی اشاره دارد، نه اختيار بطالت.

15. شارح ضياع الايام را به اختيار بطالت و عطله نسبت داده، در حالی که ضياع الايام به از دست رفتن ایام بدون اختيار سالک است.

فوتر بهینه‌شده