در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 147

متن درس





باب الخوف: تأملی در جایگاه خوف و حزن در سلوک عرفانی

باب الخوف: تأملی در جایگاه خوف و حزن در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۷)

دیباچه: خوف و حزن، دو بال شکسته نفس در مسیر سلوک

باب الخوف در کتاب شریف منازل السائرین، تألیف خواجه عبدالله انصاری، یکی از مراحل کلیدی سلوک عرفانی است که سالک را در مواجهه با دو حالت نفسانی حزن و خوف قرار می‌دهد. این دو حالت، چونان دو بال شکسته، نفس سالک را از پرواز به سوی آرامش الهی بازمی‌دارند، مگر آنکه با معرفت و ایمان، به سوی حب الهی هدایت شوند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۴۷، به تبیین جایگاه خوف و حزن در سلوک عرفانی، تمایز و اشتراک این دو، و نقد ترویج ترس در تربیت دینی و اجتماعی می‌پردازد.

بخش نخست: مفهوم و جایگاه خوف و حزن در سلوک

خوف و حزن: دو حالت نفسانی در مسیر سلوک

در سلوک عرفانی، خوف و حزن دو حالت نفسانی‌اند که سالک را در مواجهه با گذشته و آینده قرار می‌دهند. حزن، حسرت و اندوه بر گذشته‌ای است که نعمت یا فرصتی از دست رفته یا خطایی رخ داده است. خوف، هراس و نگرانی از آینده‌ای است که ممکن است عذاب، زوال نعمت، یا مصیبتی را به همراه داشته باشد. این دو حالت، چونان دو سایه سنگین، بر نفس سالک می‌افتند و او را از التذاذ از لحظه حال و آرامش الهی محروم می‌سازند.

درنگ: خوف و حزن، مانند دو سایه سنگین، نفس سالک را از آرامش الهی محروم کرده و او را در بند گذشته و آینده نگه می‌دارند.

اشتراک خوف و حزن: تالم باطنی و فقدان آرامش

خوف و حزن، در ایجاد تالم باطنی (درد درونی) و فقدان آرامش اشتراک دارند. این دو حالت، نتیجه ادراک فقدان یا تهدید است که نفس را از سکون و تناسب خارج می‌کند. اضطراب، اندوه، و انکسار (شکستگی روحی) که از زوال حقیقت یا نعمت ناشی می‌شود، ویژگی مشترک این دو حالت است. مانند چشمه‌ای که از زلالی به تاریکی می‌گراید، نفس سالک در این حالات از صفا و آرامش دور می‌افتد.

درنگ: خوف و حزن، مانند چشمه‌ای که زلالی‌اش تیره شود، نفس را از آرامش به اضطراب و اندوه می‌کشانند.

تمایز خوف و حزن: جهت‌گیری زمانی

تمایز اصلی خوف و حزن در جهت‌گیری زمانی آن‌هاست. حزن، به گذشته‌ای مربوط است که سالک در آن نعمتی را از دست داده یا خطایی مرتکب شده است. خوف، به آینده‌ای اشاره دارد که سالک از عذاب، زوال نعمت، یا مصیبت در آن هراس دارد. این تمایز، مانند دو سوی یک رود است که یکی به سرچشمه (گذشته) و دیگری به دریا (آینده) می‌نگرد.

درنگ: حزن، مانند نگاهی به سرچشمه گذشته، و خوف، مانند نگاهی به دریای آینده، نفس را در دو جهت زمانی گرفتار می‌کنند.

تأثیر اجتماعی خوف و حزن

در جامعه امروز، خوف و حزن به مشکلات اصلی انسان‌ها بدل شده‌اند. حزن، حسرت بر گذشته‌ای است که فرد از خطاها یا فرصت‌های از دست‌رفته می‌نالد. خوف، نگرانی از آینده‌ای است که ممکن است مشکلات مالی، خانوادگی، یا اجتماعی را به همراه داشته باشد. این دو حالت، انسان را از زیستن در لحظه حال محروم کرده و او را در چرخه‌ای از اضطراب و ناکامی گرفتار می‌سازند. مانند پرنده‌ای که بال‌هایش در قفس گذشته و آینده گیر کرده، انسان از پرواز در آسمان حال بازمی‌ماند.

درنگ: خوف و حزن، مانند قفسی برای بال‌های نفس، انسان را از زیستن در لحظه حال محروم می‌کنند.

بخش دوم: نقد تأثیرات اجتماعی و اقتصادی خوف

سودجویی بانک‌ها از خوف مردم

یکی از نمودهای اجتماعی خوف، بهره‌گیری نهادهای مالی، به‌ویژه بانک‌ها، از ترس مردم نسبت به آینده است. نگرانی از وضعیت مالی فرزندان یا نسل‌های آینده، افراد را به سپرده‌گذاری و ذخیره مالی سوق می‌دهد. بانک‌ها، با استفاده از این خوف، به سودآوری کلان دست می‌یابند، در حالی که تولید و صنعت از این رشد محروم می‌مانند. این پدیده، مانند کشتزاری است که به جای محصول، خار ترس می‌روید.

درنگ: بانک‌ها، مانند باغبانی که از خار ترس محصول برداشت می‌کند، از خوف مردم برای سودجویی بهره می‌گیرند.

تأثیر مخرب خوف و حزن بر زندگی

خوف از آینده و حزن از گذشته، حال انسان را به ناکامی و فلاکت می‌کشاند. این دو حالت، مانند دو دزد، رزق و آرامش لحظه حال را از انسان می‌ربایند. انسان در حسرت گذشته یا نگرانی از آینده، از التذاذ از نعم الهی محروم می‌شود. مانند مسافری که در حسرت مبدأ یا نگرانی از مقصد، زیبایی مسیر را نادیده می‌گیرد، انسان در این حالات از زندگی محروم می‌ماند.

درنگ: خوف و حزن، مانند دو دزد، آرامش و رزق لحظه حال را از انسان می‌ربایند.

جمع‌بندی بخش

خوف و حزن، به‌عنوان دو حالت نفسانی، نه‌تنها در سلوک عرفانی، بلکه در زندگی اجتماعی و اقتصادی نیز تأثیرات مخربی دارند. این دو، با محروم کردن انسان از لحظه حال، او را در چرخه‌ای از اضطراب و ناکامی گرفتار می‌کنند. سودجویی بانک‌ها از خوف مردم، نمونه‌ای از تأثیرات اجتماعی این حالت است که نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در تربیت و فرهنگ دینی است.

بخش سوم: خوف و حزن در منظر قرآن کریم

رهایی مؤمنان از خوف و حزن

قرآن کریم، مؤمنانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند، از خوف و حزن رها می‌داند. آیه شریفه‌ای در این باره چنین است:

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ… فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

ترجمه: «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند… نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند» (البقرة: ۲۷۷، ).

این آیه، مانند چراغی در شب تار، راه رهایی از خوف و حزن را با ایمان و عمل صالح روشن می‌کند. مؤمنان، با اتکا به ایمان و یقین، از اضطراب گذشته و ترس از آینده آزاد می‌شوند.

درنگ: ایمان و عمل صالح، مانند چراغی در شب، مؤمن را از خوف و حزن رها ساخته و به آرامش الهی هدایت می‌کند.

خوف به عنوان نتیجه معصیت یا زوال نعمت

خوف، یا از ترس عذاب ناشی از معصیت است یا از نگرانی زوال نعمت‌ها. خوف معصیتی، ریشه در ایمان به عدالت الهی دارد، جایی که سالک از عذاب گناهان خود می‌ترسد. خوف زوال نعمت، به ترس از دست دادن دارایی‌ها یا نعم معنوی اشاره دارد. این دو نوع خوف، مانند دو شاخه از یک درخت، از ریشه ایمان و ادراک خطر سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: خوف، مانند شاخه‌هایی از درخت ایمان، از معصیت یا ترس زوال نعمت سرچشمه می‌گیرد.

نقد استناد به آیه ملائکه

خواجه انصاری در باب الخوف، به آیه‌ای استناد کرده که به خوف ملائکه اشاره دارد:

يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ

ترجمه: «از پروردگارشان که فراسوی آن‌هاست می‌ترسند و آنچه را مأمورند انجام می‌دهند» (النحل: ۵۰، ).

این استناد، به دلیل عدم تناسب با حال سالک انسانی، مورد نقد است. ملائکه، به دلیل طبیعتشان، فاقد معصیت‌اند و خوفشان از جنس اطاعت محض است، در حالی که سالک انسانی در معرض گناه و خوف ناشی از آن قرار دارد. این انتخاب، مانند گشودن دری به سوی باغی است که با مسیر سالک همخوانی ندارد.

درنگ: استناد به آیه ملائکه، مانند دری به باغی نامتناسب، با حال سالک انسانی همخوانی ندارد.

اطاعت بی‌چون‌وچرای ملائکه

قرآن کریم در آیه‌ای دیگر، به اطاعت مطلق ملائکه اشاره می‌کند:

غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ

ترجمه: «[فرشتگان] درشت‌خوی و سخت‌گیرند، از آنچه خدا به آنان فرمان داده سرپیچی نمی‌کنند و آنچه را مأمورند انجام می‌دهند» (التحریم: ۶، ).

این اطاعت، مانند رودی است که بدون انحراف به سوی دریا روان است. ملائکه، فاقد تخلف و معصیت‌اند، برخلاف سالک که در مسیر سلوک با چالش‌های نفسانی روبروست.

درنگ: اطاعت ملائکه، مانند رودی روان به سوی دریا، فاقد تخلف و معصیت است.

جمع‌بندی بخش

قرآن کریم، با تأکید بر رهایی مؤمنان از خوف و حزن، راه ایمان و عمل صالح را برای آرامش نفسانی ترسیم می‌کند. نقد استناد به آیه ملائکه، بر ضرورت تناسب آیات با حال سالک تأکید دارد. اطاعت مطلق ملائکه، در مقابل خوف انسانی که ریشه در معصیت یا زوال نعمت دارد، تفاوت بنیادین این دو را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: تمایز خوف و خشیت در سلوک

خشیت، مرتبه‌ای فراتر از خوف

خشیت، مرتبه‌ای بالاتر از خوف است که با حب الهی همراه می‌شود. خوف، ترس از عذاب یا زوال نعمت است، اما خشیت، از عشق به خدا و عدم تمایل به مخالفت با او سرچشمه می‌گیرد. مانند فرزندی که از آزردن پدر محبوبش می‌هراسد، سالک در خشیت، از محبت و تعظیم الهی به تقوا می‌رسد.

درنگ: خشیت، مانند هراس فرزند از آزردن پدر محبوب، از حب الهی سرچشمه می‌گیرد.

خوف معصیتی و خوف حبی

خوف معصیتی، ترس از عذاب گناه است که ریشه در ایمان به عدالت الهی دارد. خوف حبی، ترس از دوری از محبوب الهی است که در خشیت متجلی می‌شود. این تمایز، مانند تفاوت ترس از تازیانه و هراس از جدایی از معشوق است.

درنگ: خوف حبی، مانند هراس از جدایی از معشوق، در خشیت به کمال می‌رسد.

جمع‌بندی بخش

خشیت، به‌عنوان مرتبه‌ای متعالی‌تر از خوف، با حب الهی پیوند خورده و سالک را به تقوای عاشقانه هدایت می‌کند. تمایز خوف معصیتی و حبی، نشان‌دهنده عمق معنوی خشیت در مقابل خوف است که به ترس از عذاب محدود می‌شود.

بخش پنجم: نقد مفهوم رهبانیت و ترس در اسلام

نفی رهبانیت در اسلام

اسلام، رهبانیت را به معنای ترسویی و انزوا نفی کرده است. راهب، به معنای ترسو، با روح اسلام که مبتنی بر شهادت و شهود است، سازگار نیست. مانند شیری که در برابر خطر می‌ایستد، اسلام انسان را به شجاعت و حضور فعال در مسیر حق دعوت می‌کند.

درنگ: نفی رهبانیت، مانند دعوت شیر به ایستادگی، انسان را به شجاعت و شهود الهی فرامی‌خواند.

نقد ترویج ترس در تربیت دینی

ترس، نقص است و کمال در حب و عشق به خداوند نهفته است. ترویج ترس در تربیت دینی، به جای محبت، به سردی روابط و کاهش ایمان منجر می‌شود. مانند چشمه‌ای که به جای زلال محبت، تاریکی ترس را جاری کند، این رویکرد نفس را از صفا محروم می‌سازد.

درنگ: ترویج ترس، مانند چشمه‌ای تاریک، محبت به خدا را از دل‌ها می‌زداید.

ترویج حب الهی به جای خوف

به جای ترویج ترس از خدا (اتق الله)، باید محبت و عشق به خدا را در دل‌ها تقویت کرد. حب الهی، انسان را به سوی خدا می‌کشاند، مانند پروانه‌ای که به سوی نور پرواز می‌کند. این رویکرد، نه تنها در سلوک عرفانی، بلکه در تربیت اجتماعی و خانوادگی نیز تحول‌آفرین است.

درنگ: حب الهی، مانند پرواز پروانه به سوی نور، انسان را به تقرب الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش

نفی رهبانیت و نقد ترویج ترس در تربیت دینی، بر ضرورت جایگزینی ترس با حب الهی تأکید دارد. اسلام، انسان را به شجاعت و شهود دعوت می‌کند و حب الهی، راه کمال و آرامش را هموار می‌سازد.

بخش ششم: نقد تربیت مبتنی بر ترس و تأثیرات روان‌شناختی

تأثیر ترس بر روابط خانوادگی

ترس در روابط خانوادگی، به جای محبت، به سردی و دوری منجر می‌شود. ترس از همسر یا والدین، مانند سایه‌ای شوم، صم را از روابط عاطفی محروم می‌کند. خانواده‌ای که در آن ترس حاکم است، از صفا و عشق تهی می‌شود.

درنگ: ترس در خانواده، مانند سایه‌ای شوم، صمیمی‌ را از عشق محروم می‌کند.

نقد ترویج صفات منفی در زنان

روایتی که جبن، بخل، و کبر را برای زنان مثبت می‌داند، به اشتباه تفسیر شده است. این صفات، نقص‌اند و ترویج آن‌ها به مردسالاری و سرکوب زنان منجر می‌شود. مانند گوهری که در خاک مدفون شود، کرامت زنان در این تفسیر نادیده گرفته می‌شود.

درنگ: ترویج جبن و بخل در زنان، مانند مدفون کردن گوهر، کرامت انسانی آن‌ها را نادیده می‌گیرد.

تربیت بدون ترس

تربیت مبتنی بر ترس، به عقده‌های روانی و کاستی منجر می‌شود. اجازه دادن به تجربه خطا و یادگیری از آن، به رشد سالم‌تر فرد کمک می‌کند. مانند نهالی که در باد خم شود اما نشکند، انسان در تجربه به کمال می‌رسد.

درنگ: تربیت بدون ترس، مانند نهالی در باد، انسان را به رشد و کمال هدایت می‌کند.

ترس به‌عنوان مانع کمال

ترس، نقص است و مانع دستیابی به کمال، آزادی، و ایمان می‌شود. مانند قفلی که بر قلب نهاده شود، ترس نفس را از گشایش به سوی حق بازمی‌دارد.

درنگ: ترس، مانند قفلی بر قلب، نفس را از کمال و آزادی باز می‌دارد.

جمع‌بندی بخش

تربیت مبتنی بر ترس، چه در خانواده، چه در جامعه، به سردی روابط و کاستی منجر می‌شود. نقد ترویج صفات منفی در زنان و تأکید بر تربیت بدون ترس، راه را برای رشد سالم و متعالی انسان هموار می‌کند.

بخش هفتم: نقد تعریف خوف و ادراک تالم

ادراک به‌عنوان منشأ تالم باطنی

تالم باطنی، نتیجه ادراک فقدان یا تهدید است. بدون ادراک، انسان از درد یا خطر احساس نمی‌کند. مانند آیینه‌ای که فقدان نور را نشان ندهد، نفس بدون ادراک، از خوف و حزن بی‌خبر می‌ماند.

درنگ: ادراک، مانند آیینه‌ای برای فقدان، منشأ تالم باطنی در خوف و حزن است.

نقد تعریف شارحان از خوف

شارحان منازل السائرین، خوف را به انزعاج و زوال آرامش تعریف کرده‌اند که این تعریف نادرست است. خوف و اضطراب، صفاتی وجودی‌اند و نباید به صورت عدمی (زوال آرامش) تفسیر شوند. مانند تعریف بیماری به‌عنوان فقدان سلامت، این تفسیر از حقیقت خوف دور می‌افتد.

درنگ: خوف، مانند صفتی وجودی، نباید به زوال آرامش تقلیل یابد.

جمع‌بندی بخش

ادراک، منشأ تالم باطنی در خوف و حزن است، اما تعریف نادرست خوف به‌عنوان زوال آرامش، از درک حقیقت این حالت نفسانی مانع می‌شود. نقد شارحان، بر ضرورت بازنگری علمی در این تعابیر تأکید دارد.

بخش هشتم: حب الهی و عبادت اولیا

تأثیر حب الهی بر عبادت

اولیا خدا، به دلیل شدت حب به پروردگار، در عبادت غرق می‌شدند و از او جدا نمی‌شدند. این حب، عبادت را به تجربه‌ای عاشقانه تبدیل می‌کند، مانند عاشقی که در وصال معشوق غرق می‌شود.

درنگ: حب الهی، مانند غرق شدن در وصال معشوق، عبادت را به تجربه‌ای متعالی تبدیل می‌کند.

نقد عبادت خوفی

عبادت مبتنی بر خوف، سالک را از تمرکز بر خدا به یادآوری مشکلات دنیوی می‌کشاند. این عبادت، مانند نمازی است که در آن خدا به حاشیه می‌رود و دنیا در مرکز قرار می‌گیرد.

درنگ: عبادت خوفی، مانند نمازی با حواس پرت، خدا را به حاشیه می‌راند.

جمع‌بندی بخش

حب الهی، عبادت را به تجربه‌ای عاشقانه و متعالی تبدیل می‌کند، در حالی که عبادت خوفی، سالک را در کثرات دنیوی گرفتار می‌سازد. این تمایز، بر اهمیت حب در سلوک عرفانی تأکید دارد.

جمع‌بندی

باب الخوف در منازل السائرین، به‌عنوان یکی از مراحل سلوک عرفانی، سالک را با دو حالت نفسانی خوف و حزن مواجه می‌کند. این دو حالت، با ایجاد تالم باطنی، نفس را از آرامش الهی محروم می‌کنند. تمایز حزن (گذشته) و خوف (آینده) و اشتراک آن‌ها در اضطراب و اندوه، نشان‌دهنده تأثیر عمیق این حالات بر نفس است. قرآن کریم، با تأکید بر ایمان و عمل صالح، راه رهایی از خوف و حزن را ترسیم می‌کند. نقد استناد به آیه ملائکه، بر ضرورت تناسب آیات با حال سالک تأکید دارد. خشیت، به‌عنوان مرتبه‌ای متعالی‌تر از خوف، با حب الهی پیوند خورده و سالک را به تقوای عاشقانه هدایت می‌کند. نقد ترویج ترس در تربیت دینی و اجتماعی، به جای حب الهی، بر ضرورت بازنگری در این رویکرد تأکید دارد. نقد صفات منفی در زنان و تربیت مبتنی بر ترس، به کرامت انسانی و رشد سالم اشاره می‌کند. در نهایت، این درس‌گفتار با ترویج حب الهی و تربیت بدون ترس، مسیری برای دستیابی به کمال و شهود الهی ارائه می‌دهد که با روح اسلام و شهادت سازگار است.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، تفاوت اصلی بین حزن و خوف چیست؟

2. بر اساس متن، اشتراک حزن و خوف در چیست؟

3. طبق درسگفتار، آیه «یخافون ربهم من فوقهم» به چه کسانی اشاره دارد؟

4. در متن، خوف به چند مرتبه تقسیم شده است؟

5. طبق درسگفتار، چه چیزی باعث می‌شود خوف در انسان ایجاد شود؟

6. حزن و خوف هر دو از فقدان آرامش و تمانینه ناشی می‌شوند.

7. آیه «یخافون ربهم من فوقهم» مستقیماً به سالکان در باب خوف اشاره دارد.

8. خوف حبی از خوف معصیتی متفاوت است و به محبت خدا مربوط می‌شود.

9. طبق درسگفتار، ترس از خدا به معنای نقص و مانع کمال است.

10. لا رهبانیة فی الاسلام به معنای گوشه‌گیری و انزواست.

11. تفاوت اصلی بین خوف حبی و خوف معصیتی چیست؟

12. چرا آیه «یخافون ربهم من فوقهم» با باب خوف سالکان تناسب ندارد؟

13. چرا حزن و خوف مانع زندگی در لحظه حال می‌شوند؟

14. معنای «لا رهبانیة فی الاسلام» طبق درسگفتار چیست؟

15. چرا ادراک به زوال نعمت یا معصیت باعث خوف می‌شود؟

پاسخنامه

1. حزن به گذشته و خوف به آینده مربوط است

2. اظطراب و اندوه

3. ملائکه

4. سه مرتبه

5. ادراک به زوال نعمت یا معصیت

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. خوف حبی از محبت به خدا و عدم تمایل به مخالفت با او ناشی می‌شود، اما خوف معصیتی از ترس عذاب به دلیل گناه است.

12. زیرا این آیه به ملائکه اشاره دارد که معصیت نمی‌کنند، نه به سالکان که در مسیر سلوک هستند.

13. حزن به گذشته و خوف به آینده مربوط است و هر دو انسان را از التذاذ به لحظه حال بازمی‌دارند.

14. لا رهبانیة فی الاسلام یعنی اسلام ترسویی و انزوا را نمی‌پذیرد و بر شهادت و شهود تأکید دارد.

15. زیرا ادراک فقدان نعمت یا عواقب معصیت، آرامش را زایل کرده و اضطراب ایجاد می‌کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده