در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 152

متن درس





بررسی مقام خوف و هیبت در سلوک عرفانی

بررسی مقام خوف و هیبت در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۲)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی علمی و تخصصی از درس‌گفتارهای ارزشمند آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۵۲ از سلسله مباحث «منازل السائرین» است که به بررسی مقام خوف و هیبت در سلوک عرفانی، با تمرکز بر مفاهیمی چون مکاشفه، مسامره، و رویت حق می‌پردازد.

بخش اول: تبیین مقام خوف و هیبت در سلوک عرفانی

خوف و هیبت در بستر مکاشفه

مقام خوف و هیبت، از منازل برجسته در سلوک عرفانی است که سالک را به سوی قرب الهی رهنمون می‌شود. هنگامی که سالک در مقام مکاشفه قرار می‌گیرد، نور عظمت الهی در قلب او تجلی یافته و هیبتی پدید می‌آورد که گاه مانع از ادامه مکاشفه می‌شود. این هیبت، برخاسته از ادراک اجلال الهی است که سالک را به سکوتی آمیخته با ادب و خشیت در برابر حق وا‌می‌دارد.

درنگ: هیبت در سلوک عرفانی، نه‌تنها مانع مکاشفه، بلکه گاه عاملی برای تعمیق قرب سالک به حق است. این هیبت، در محبین عارضی و در محبوبین ذاتی است.

هیبت در اولیای الهی، برخلاف محبین، ذاتی است و نیازی به سجاده و تلاش ظاهری ندارد. محبین به دلیل خودبینی، در برابر عظمت حق دچار حجاب می‌شوند، حال آنکه محبوبین، به سبب معرفت بی‌واسطه، از این حجاب مبرا هستند.

نقد تفسیر جلالی خوف

تفسیر سنتی خوف، آن را به جلال الهی محدود می‌کند، اما این دیدگاه جامعیت لازم را ندارد. خوف در عرفان اسلامی، ابعادی گسترده‌تر شامل خوف جمالی (شوق به زیبایی حق) و خوف کمالی (ادراک جامعیت صفات الهی) را نیز در بر می‌گیرد.

درنگ: خوف، فراتر از ترس از جبروت الهی، شامل شوق به جمال و ادراک کمال حق است که سالک را به سوی قرب و شهود هدایت می‌کند.

این نقد، بر ضرورت بازاندیشی در تفاسیر سنتی تأکید دارد. خوف جمالی، از شوق به جمال حق، و خوف کمالی، از ادراک رحمانیت و جامعیت صفات الهی سرچشمه می‌گیرد.

هیبت ذاتی در برابر هیبت عارضی

هیبت در محبوبین، ذاتی و برخاسته از معرفت بی‌واسطه الهی است، در حالی که در محبین، عارضی و ناشی از ترس و نقصان معرفت است. این تفاوت، مراتب سلوک را روشن می‌سازد.

محبوبین، پیش از آنکه خود را ببینند، حق را مشاهده می‌کنند و مکاشفه‌شان از حجاب خودبینی مبراست. محبین اما، پس از خودبینی به سوی حق می‌روند و گاه در برابر عظمت الهی، دچار قبض و سلب مسامره می‌شوند.

مانعیت هیبت در مکاشفه

متن اصلی «منازل السائرین» بیان می‌دارد که هیبت ناشی از نور عظمت، سالک را از مکاشفه بازمی‌دارد، زیرا مکاشفه برای کسی که در غایت حقارت است، دشوار می‌نماید. این دیدگاه، بیشتر به محبین اختصاص دارد که به دلیل خودبینی، در برابر جلال حق دچار حجاب می‌شوند.

در مقابل، در محبوبین، هیبت نه‌تنها مانع نیست، بلکه مکاشفه را تعمیق می‌بخشد. این تفاوت، نشان‌دهنده مراتب متمایز سلوک در محبین و محبوبین است.

نقد مسامره و ادلال در برابر جلال حق

متن اصلی ادعا می‌کند که جلال حق، سالک را از مسامره (گفت‌وگوی خودمانی) و ادلال (ناز و غمزه) بازمی‌دارد و او را به سکوتی عمیق فرو می‌برد. اما این ادعا با رفتار حضرت موسی علیه‌السلام سازگار نیست. قرآن کریم در سوره اعراف، آیه ۱۴۳، می‌فرماید:

﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي﴾

: «و چون موسی به میقات ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا، خودت را به من نشان ده تا تو را ببینم. فرمود: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر؛ اگر در جای خود استوار ماند، به‌زودی مرا خواهی دید.»

این آیه، جرئت موسی علیه‌السلام در طلب رویت حق را نشان می‌دهد. او نه‌تنها لال نشد، بلکه با ادلال و مسامره، از حق طلب رویت کرد. این رفتار، نشانه مقام محبوبین است که از هیبت جلال، ساکت و منفعل نمی‌شوند.

بخش دوم: شواهد قرآنی و تحلیل رویت حق

رویت حق و طلب موسی علیه‌السلام

طلب موسی علیه‌السلام برای رویت حق، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های جرئت محبوبین در برابر حق است. قرآن کریم در آیه ۱۴۳ سوره اعراف، این طلب را به‌صراحت بیان می‌کند. خداوند رویت را به استقرار کوه مشروط کرد، که محال بود، و موسی پس از تجلی حق بر کوه، بی‌هوش شد.

درنگ: جرئت موسی علیه‌السلام در طلب رویت، نشانه مقام محبوبین است که از هیبت جلال لال نشدند، بلکه با ادلال و مسامره، به سوی قرب الهی گام برداشتند.

این آیه، محدودیت رویت در ظرف مادی را نشان می‌دهد، اما جرئت موسی در طلب، از مقام والای او حکایت دارد.

انا اول المومنین و ایمان موسی

پس از به‌هوش آمدن، موسی علیه‌السلام گفت:

﴿سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ﴾

: «منزهی تو! به‌سوی تو توبه کردم و من نخستین مؤمنانم.»

این عبارت، پرسشی بنیادین را مطرح می‌کند: آیا موسی به رویت حق ایمان آورد یا به عدم امکان آن؟ تحلیل دقیق نشان می‌دهد که «انا اول المومنین» به معنای ایمان به محدودیت رویت در ظرف مادی و تسلیم به اراده الهی است. موسی با توبه، به نقصان ظرفیت خود در برابر تجلی حق اعتراف کرد و ایمانش را به این حقیقت ابراز داشت.

درنگ: عبارت «انا اول المومنین» نشانه تسلیم موسی علیه‌السلام به اراده الهی و پذیرش محدودیت رویت در ظرف مادی است.

تکرار «إِنِّي أَنَا اللَّهُ» و نجوای الهی

قرآن کریم در آیاتی چون سوره طه (آیه ۱۲)، قصص (آیه ۳۰)، و نمل (آیه ۹) با عبارت:

﴿إِنِّي أَنَا اللَّهُ﴾

: «منم من، خداوند.»

بر خوداظهاری الهی تأکید دارد. این تکرار، نجوای حق برای جلب توجه بنده است، مانند کبوتربازی که با «بیا بیا» کبوتر را به سوی خود می‌کشاند.

این نجوای الهی، موسی علیه‌السلام را به سوی قرب می‌کشاند و او را از ترس و تردید رهایی می‌بخشد. در سوره نمل، آیه ۱۰، خداوند می‌فرماید:

﴿لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ﴾

: «مترس، که نزد من، پیامبران نمی‌ترسند.»

این اطمینان، ترس موسی را که ناشی از گناه گذشته (قتل) بود، برطرف کرد و او را به مقام رسالت آماده ساخت.

تمثیل گربه و موش: ظرافت لطف الهی

رابطه خدا و موسی علیه‌السلام در متون عرفانی، گاه به بازی گربه و موش تشبیه شده است. خداوند، با لطف و نجوای عاشقانه، بنده را به سوی خود می‌کشد، بی‌آنکه اجبار یا ترسی در کار باشد.

درنگ: تمثیل گربه و موش، ظرافت لطف الهی را در جذب بنده به سوی قرب نشان می‌دهد، مانند بازی عاشقانه‌ای که سالک را به شهود رهنمون می‌سازد.

این تمثیل، عرفان عملی را به‌گونه‌ای شهودی و عاشقانه به تصویر می‌کشد، که در آن حق، فعالانه بنده را به سوی خود می‌خواند.

بخش سوم: نقد و تحلیل تفاسیر

نقد تفسیر الميزان

تفسیر الميزان اثر علامه طباطبایی، گرچه ارجمند و ارزشمند است، اما در تبیین برخی مفاهیم عرفانی، از جمله رویت حق، کافی به نظر نمی‌رسد. قرآن کریم، نیازمند کاوشی عمیق‌تر و پویاتر است که از چارچوب‌های سنتی فراتر رود.

این نقد، بر ضرورت اجتهاد مستمر در فهم قرآن کریم تأکید دارد. الميزان، نقطه‌ای ارزشمند برای آغاز است، اما نه پایان راه.

نقد اختلاط محبین و محبوبین

اختلاط مفاهیم محبین و محبوبین، به تحریف معارف عرفانی منجر می‌شود. آیات قرآنی، مانند «أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»، به مقام محبوبین اختصاص دارد و نباید با محبین خلط شود.

درنگ: تفکیک محبین و محبوبین، از تحریف عرفان جلوگیری کرده و مراتب سلوک را به‌درستی تبیین می‌کند.

طنز عالمانه و ساده‌سازی مفاهیم

استفاده از طنز عالمانه، مانند اشاره به «خر موسی صعقا»، و تمثیلات عامه‌فهم، مانند گربه و موش، مفاهیم پیچیده عرفانی را برای مخاطب ساده و قابل فهم می‌سازد. این شیوه، نه‌تنها فهم را تسهیل می‌کند، بلکه نقدی اجتماعی و فرهنگی را نیز در خود نهفته دارد.

جمع‌بندی

مقام خوف و هیبت، از منازل کلیدی سلوک عرفانی است که سالک را به سوی قرب و شهود هدایت می‌کند. تفاوت محبین و محبوبین، در نحوه مواجهه با هیبت و مکاشفه روشن می‌شود: محبین به دلیل خودبینی، دچار حجاب می‌شوند، حال آنکه محبوبین، با معرفت ذاتی، به شهود بی‌واسطه دست می‌یابند. شواهد قرآنی، به‌ویژه طلب رویت موسی علیه‌السلام، جرئت و مقام والای محبوبین را تأیید می‌کند. تمثیلات عاشقانه و طنز عالمانه، به غنای فهم این مفاهیم افزوده و عرفان را به‌گونه‌ای شهودی و دلنشین ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، هيبت حق در اولیاء خدا چه ویژگی‌ای دارد؟

2. طبق متن، مكاشفه در سالک محب چه تأثیری بر او دارد؟

3. بر اساس درسگفتار، چرا سالک در مقام اجلال حق لال می‌شود؟

4. طبق متن، تفاوت اصلی محبين و محبوبين در رويت حق چیست؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا موسی (ع) پس از تجلی حق بر کوه بیهوش شد؟

6. بر اساس متن، هيبت حق در اولیاء خدا به دلیل خوف خیفی ایجاد می‌شود.

7. مطابق درسگفتار، مكاشفه برای محبين حجاب ایجاد می‌کند.

8. طبق متن، موسی (ع) به دلیل هيبت حق از طلب رویت دست کشید.

9. بر اساس درسگفتار، ادلال به معنای ناز و غمزه در برابر حق است.

10. مطابق متن، محبوبين پس از دیدن خدا به خودشان توجه می‌کنند.

11. تفاوت اصلی بین محبين و محبوبين در مكاشفه چیست؟

12. چرا هيبت حق مانع مسامره سالک می‌شود؟

13. منظور از 'تصون المشاهده' در متن چیست؟

14. چرا موسی (ع) پس از درخواست رویت حق بیهوش شد؟

15. بر اساس متن، چرا مكاشفه برای محبين حجاب ایجاد می‌کند؟

پاسخنامه

1. ذاتی و غیرعارضی است

2. مانع رویت حق می‌شود

3. به دلیل هيبت عظمت حق

4. محبوبين ابتدا خدا را می‌بینند

5. به دلیل تجلی حق بر کوه

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. محبين ابتدا خود را می‌بینند و سپس خدا را، اما محبوبين ابتدا خدا را می‌بینند و سپس به خود توجه می‌کنند.

12. هيبت عظمت حق سالک را لال کرده و از گفت‌وگو و ادلال بازمی‌دارد.

13. تصون المشاهده یعنی مشاهده حق از ناز، غمزه و ادلال مصون می‌ماند.

14. تجلی حق بر کوه، آن را ویران کرد و موسی (ع) از شدت هيبت بیهوش شد.

15. مكاشفه برای محبين به دلیل غایت اجلال، مانع رویت حق می‌شود و حجاب ایجاد می‌کند.

فوتر بهینه‌شده