در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 154

متن درس





تحلیل عرفانی باب الخوف از منازل السائرین

تحلیل عرفانی باب الخوف از منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۴)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی و تحلیلی جامع از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در باب الخوف از منازل السائرین است که با نگاهی عمیق و عرفانی به موضوع رؤیت الهی و محدودیت‌های وجودی انسان در برابر عظمت پروردگار می‌پردازد. محور اصلی بحث، درخواست حضرت موسی علیه‌السلام برای رؤیت الهی («أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ») و پاسخ حکیمانه پروردگار است که نه تنها بر ناتوانی بشر در تحمل این رؤیت تأکید دارد، بلکه حکمت الهی در تطبیق پاسخ با ظرفیت مخاطب را آشکار می‌سازد.

بخش نخست: مکاشفه الهی و محدودیت وجودی انسان

حقارت بنده در برابر عظمت الهی

مکاشفه الهی، مقامی بس والاست که از ظرفیت وجودی انسان عادی فراتر است. در درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره آمده است: «وَ إِنَّ الْمُكَاشَفَةَ عِنْدَهُ أَعْظَمُ قَدْرًا مِنْ أَنْ يُكَاشِفَ مَنْ هُوَ فِي غَايَةِ الْحَقَارَةِ». این سخن بر این حقیقت تأکید دارد که بنده، به دلیل محدودیت ذاتی‌اش، توان درک کامل جلوه‌های الهی را ندارد. حقارت در اینجا نه به معنای تحقیر، بلکه به شکنندگی و محدودیت وجودی انسان در برابر بی‌نهایت بودن ذات الهی اشاره دارد. گویی انسان، چونان پرنده‌ای است که در برابر طوفان عظمت الهی، بال‌هایش توان پرواز ندارد و در برابر نور بی‌پایان حق، چشمانش تاب دیدن نمی‌آورد.

درنگ: مکاشفه الهی، مقامی است که نیازمند ظرفیتی بی‌کران است، و انسان به دلیل محدودیت وجودی، از دستیابی کامل به آن عاجز است.

بخش دوم: درخواست رؤیت الهی و پاسخ حکیمانه پروردگار

شوق موسی علیه‌السلام به رؤیت الهی

در میقات الهی، حضرت موسی علیه‌السلام از پروردگارش درخواست رؤیت کرد:

﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ﴾

(سوره اعراف، آیه ۱۴۳، : و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: پروردگارا، خودت را به من نشان ده تا تو را بنگرم). این درخواست، نه از سر جهل، بلکه از شوق بی‌پایان به قرب و معرفت الهی سرچشمه می‌گیرد. عبارت «أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» چونان نغمه‌ای عاشقانه است که از دل عارف به سوی معبود سر می‌کشد، و در آن، میل به تجربه‌ای بی‌واسطه از ذات الهی نهفته است. «أَرِنِي» دعوتی است برای آشکار شدن، و «أَنْظُرْ إِلَيْكَ» آرزوی نگریستن به جمال بی‌مثال حق.

نقد تفسیر رؤیت قلبی

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تفسیر علامه طباطبایی را که رؤیت مورد نظر موسی را رؤیت قلبی دانسته، نقد می‌کنند و تأکید دارند که درخواست موسی، رؤیتی عینی و مستقیم بوده است، نه صرفاً ادراک قلبی. این نقد، بر تمایز بین رؤیت ظاهری و باطنی تأکید دارد. رؤیت قلبی، ادراکی معرفتی است که در حوزه قلب و بصیرت رخ می‌دهد، اما درخواست موسی، به دنبال تجربه‌ای بی‌واسطه و عینی از ذات الهی بود، گویی عاشقی که نه به وصف معشوق، که به دیدار او دل بسته است.

درنگ: درخواست موسی علیه‌السلام برای رؤیت الهی، فراتر از ادراک قلبی و به سوی تجربه‌ای عینی و بی‌واسطه از ذات الهی بود.

تأثیر امت موسی بر درخواست او

امت موسی علیه‌السلام پیش از او درخواست رؤیت آشکار خدا را مطرح کردند:

﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً﴾

(سوره بقره، آیه ۵۵، : و هنگامی که گفتید: ای موسی، ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم). این درخواست، بر موسی اثر گذاشت و او نیز در میقات، با الهام از امتش، همان طلب را تکرار کرد. ادعای موسی («أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ») نشان‌دهنده پذیرش این خواسته و تلاش برای پیشگامی در ایمان است. این رابطه پویا، چونان آینه‌ای است که در آن، امت و پیامبر یکدیگر را بازتاب می‌دهند و به سوی معرفتی عمیق‌تر سوق می‌دهند.

ذکات امت موسی و صهیونیسم معاصر

امت موسی علیه‌السلام به دلیل ذکات و هوشمندی خاص خود، درخواست‌هایی جسورانه مانند رؤیت خدا مطرح کردند. این ویژگی، در صهیونیسم معاصر نیز دیده می‌شود که با برنامه‌ریزی و آینده‌نگری، قدرت جهانی کسب کرده‌اند. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره هشدار می‌دهند که دست‌کم گرفتن دشمن، به شکست امت اسلامی منجر شده است. این ذکات، چونان شمشیری دو لبه است که اگر در مسیر حق باشد، به معرفت الهی می‌انجامد و اگر در مسیر باطل، به سیطره مادی منجر می‌شود.

بخش سوم: پاسخ الهی و تجلی بر کوه

صاعقه و تجلی: دو پاسخ الهی

درخواست رؤیت خدا از سوی امت موسی با صاعقه پاسخ داده شد:

﴿فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ﴾

(سوره بقره، آیه ۵۵، : پس صاعقه شما را در حالی که می‌نگریستید فرو گرفت). این صاعقه، نماد شدت جلال الهی بود که امت را مدهوش یا هلاک کرد. اما در مورد موسی، پاسخ الهی به صورت تجلی بر کوه بود:

﴿فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا﴾

(سوره اعراف، آیه ۱۴۳، : پس چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، آن را هموار و خرد ساخت). این تفاوت، چونان دو روی سکه جلال و جمال الهی است که متناسب با ظرفیت مخاطب جلوه‌گر می‌شود.

درنگ: صاعقه و تجلی، دو پاسخ الهی متناسب با ظرفیت امت و موسی علیه‌السلام، نشان‌دهنده حکمت پروردگار در تطبیق پاسخ با مخاطب است.

نعمت‌های الهی پس از صاعقه

پس از صاعقه، پروردگار با نعمت‌هایی چون من و سلوی و سایه ابر به امت موسی لطف کرد:

﴿وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ﴾

(سوره بقره، آیه ۵۷، : و بر شما من و سلوی فرو فرستادیم، از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید). این نعمت‌ها، چونان بارانی رحمت است که پس از طوفان جلال، بر زمین خشکیده امت فرو می‌ریزد و نشان‌دهنده توازن بین جلال و جمال الهی است.

ظلم به خود در درخواست رؤیت

درخواست رؤیت خدا، ظلمی به خدا یا موسی نبود، بلکه ظلمی به خود امت بود:

﴿وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾

(سوره بقره، آیه ۵۷، : و به ما ستم نکردند، ولی به خویشتن ستم می‌کردند). این ظلم، چونان طلب آبی است که ظرف وجودی انسان توان نگه‌داری آن را ندارد و تنها به شکستن ظرف می‌انجامد.

بخش چهارم: درخواست اهل کتاب و گوساله‌پرستی

درخواست کتاب از سوی اهل کتاب

اهل کتاب از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله درخواست نزول کتابی از آسمان کردند:

﴿يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ﴾

(سوره نساء، آیه ۱۵۳، : اهل کتاب از تو می‌خواهند که کتابی از آسمان بر آن‌ها نازل کنی). قرآن کریم این درخواست را با درخواست بزرگ‌تر امت موسی (رؤیت خدا) مقایسه کرده و آن را جسورانه‌تر می‌داند. این مقایسه، چونان ترازویی است که عظمت درخواست رؤیت را در برابر درخواست کتاب می‌سنجد.

گوساله‌پرستی پس از ناکامی در رؤیت

امت موسی پس از ناکامی در رؤیت خدا، به پرستش گوساله روی آوردند:

﴿ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ﴾

(سوره نساء، آیه ۱۵۳، : سپس پس از آنکه نشانه‌های روشن برایشان آمد، گوساله را [به پرستش] گرفتند). این اقدام، چونان انحرافی است که از شوق به رؤیت الهی به سوی مادی‌گرایی لغزید و گوساله را جایگزین ذات غیرمحسوس الهی کرد.

درنگ: گوساله‌پرستی امت موسی، نتیجه انحراف از توحید و گرایش به مادی‌گرایی بود که جایگزین کردن ذات غیرمحسوس الهی با چیزی ملموس را نشان می‌دهد.

بخش پنجم: توحید افعالی و جعل الهی

پاسخ خدا به موسی: ناتوانی در تحمل رؤیت

پروردگار به موسی علیه‌السلام فرمود:

﴿قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي﴾

(سوره اعراف، آیه ۱۴۳، : گفت: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود استوار ماند، آنگاه مرا خواهی دید). عبارت «لَنْ تَرَانِي» نه به معنای غیرقابل رؤیت بودن خدا، بلکه به ناتوانی موسی در تحمل رؤیت اشاره دارد. آزمایش کوه، چونان آیینه‌ای است که شکنندگی مخلوقات را در برابر عظمت الهی نشان می‌دهد.

تجلی الهی و ریزش کوه

هنگامی که پروردگار بر کوه تجلی کرد، آن را به خاک تبدیل نمود:

﴿فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا﴾

(سوره اعراف، آیه ۱۴۳، : پس چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، آن را هموار و خرد ساخت). فاعل اصلی جعل («جَعَلَهُ دَكًّا») خدا است، نه تجلی. این جعل، با لطافت و دقت الهی انجام شد، گویی پروردگار کوه را چون کودکی در آغوش گرفته و به نرمی بر زمین نهاده است.

صعق موسی و تفاوت با کوه

موسی علیه‌السلام پس از مشاهده تجلی و ریزش کوه، مدهوش شد:

﴿وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا﴾

(سوره اعراف، آیه ۱۴۳، : و موسی بی‌هوش بر زمین افتاد). برخلاف کوه که خدا آن را «جَعَلَ دَكًّا» کرد، صعق موسی به خود او نسبت داده شده است. این تفاوت، چونان تمایز میان سنگ و روح است؛ کوه بی‌جان خرد شد، اما موسی، به دلیل شکنندگی وجود انسانی، از هوش رفت.

درنگ: صعق موسی، نتیجه ناتوانی وجودی او در برابر تجلی الهی بود، در حالی که کوه به دلیل بی‌جان بودن، تنها خرد شد.

امکان رؤیت و توحید افعالی

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که رؤیت خدا محال نیست، بلکه به دلیل ناتوانی بنده در تحمل آن، غیرممکن به نظر می‌رسد. استفاده از «إِنْ» به جای «لَو» در آیه («فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ») نشان‌دهنده امکان نظری رؤیت است، مشروط به وجود ظرفیت. این شرط، چونان کلیدی است که قفل امکان رؤیت را می‌گشاید، اما ظرف وجودی انسان، این کلید را ناتوان از چرخش می‌کند.

در این راستا، توحید افعالی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. ریزش کوه («دَكًّا») مستقیماً به خدا نسبت داده شده، نه به تجلی، تا از شرک در نسبت دادن فعل به غیر خدا جلوگیری شود. حتی فروپاشی کوه، نیازمند جعل و امداد الهی است، گویی پروردگار، چون معماری حکیم، هر پدیده‌ای را با دستان خویش شکل می‌دهد.

درنگ: رؤیت خدا محال نیست، اما ناتوانی بنده در تحمل آن، مانع تحقق آن است. توحید افعالی، جعل الهی را در تمامی شئون، از فروپاشی کوه تا صعق موسی، محور قرار می‌دهد.

جمع‌بندی

بازنویسی باب الخوف از منازل السائرین، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، نشان داد که درخواست رؤیت الهی از سوی موسی علیه‌السلام و امتش، از شوق بی‌پایان به معرفت و قرب الهی سرچشمه گرفته است. آیات قرآن کریم، به‌ویژه «أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» و پاسخ الهی «لَنْ تَرَانِي»، بر ناتوانی بنده در تحمل رؤیت تأکید دارند، نه بر محال بودن آن. تمایز بین صاعقه برای امت و تجلی برای موسی، حکمت الهی در تطبیق پاسخ با ظرفیت مخاطب را آشکار می‌سازد. توحید افعالی، محور اصلی این بحث است که جعل و فعل الهی را در تمامی شئون، از فروپاشی کوه تا صعق موسی، نمایان می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، درخواست قوم موسی از او چه بود؟

2. طبق متن، پاسخ خدا به درخواست موسی برای دیدن او چه بود؟

3. بر اساس متن، نتیجه تجلی خدا بر کوه چه بود؟

4. طبق متن، چه چیزی باعث شد قوم موسی پس از درخواست دیدن خدا صاعقه بخورند؟

5. بر اساس متن، تفاوت اصلی درخواست قوم موسی با درخواست موسی از خدا چیست؟

6. طبق متن، خدا به قوم موسی گفت که او دیدنی نیست.

7. متن درسگفتار بیان می‌کند که درخواست قوم موسی برای دیدن خدا ظلم به خودشان بود.

8. بر اساس متن، موسی درخواست دیدن خدا را از قوم خود آموخت.

9. متن درسگفتار تأکید دارد که تجلی خدا باعث شد کوه به طور کامل از بین برود.

10. طبق متن، خدا پس از صاعقه زدن به قوم موسی، به آن‌ها من و سلوى عطا کرد.

11. تفاوت اصلی بین عبارت 'ارنا الله جهرة' قوم موسی و 'ارنی انظر الیک' موسی چیست؟

12. چرا خدا به موسی گفت 'لن ترنی'؟

13. منظور از 'جعله دکا' در متن درسگفتار چیست؟

14. چرا قوم موسی پس از درخواست دیدن خدا صاعقه خوردند؟

15. طبق متن، چرا خدا پس از صاعقه به قوم موسی من و سلوى عطا کرد؟

پاسخنامه

1. دیدن خدا به صورت آشکار (جهرة)

2. تو نمی‌توانی مرا ببینی

3. کوه متلاشی شد (دک)

4. ظلمشان به خود

5. قوم موسی جهرة گفتند، اما موسی گفت انظر الیک

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. قوم موسی گفتند 'ارنا الله جهرة' که به معنای دیدن خدا به صورت آشکار است، اما موسی گفت 'ارنی انظر الیک' که به معنای درخواست دیدن خدا با اشاره به خود اوست.

12. خدا به موسی گفت 'لن ترنی' زیرا موسی توانایی دیدن خدا را نداشت، نه اینکه خدا دیدنی نیست.

13. جعله دکا به معنای متلاشی شدن و نرم شدن کوه در اثر تجلی خداست که خدا آن را به صورت جعلی انجام داد.

14. قوم موسی به دلیل ظلم به خودشان، یعنی درخواست غیرمنطقی برای دیدن خدا به صورت آشکار، صاعقه خوردند.

15. خدا پس از صاعقه، به قوم موسی من و سلوى عطا کرد تا لطف و رحمت خود را به آن‌ها نشان دهد.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده