در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 155

متن درس





منازل السائرین: کاوش در رؤیت الهی و محدودیت‌های ادراکی

منازل السائرین: کاوش در رؤیت الهی و محدودیت‌های ادراکی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۵)

دیباچه: رؤیت الهی، آرمان فطری بشر

رؤیت الهی، چونان آرمانی است که در ژرفای روح آدمی ریشه دوانده و او را به سوی فهم حقیقت هستی و قرب به مبدأ آفرینش سوق می‌دهد. در گفتار شماره ۱۵۵ از منازل السائرین، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با نگاهی عمیق و عرفانی به بررسی مفهوم رؤیت الهی در آیات قرآنی می‌پردازند و با استناد به گفت‌وگوی حضرت موسی علیه‌السلام با خداوند، بر امکان ذاتی رؤیت و محدودیت‌های ادراکی انسان تأکید می‌ورزند.

بخش نخست: رؤیت الهی در آیات قرآنی

تمایز بین محال بودن ذاتی و ناتوانی ادراکی

در گفتار شماره ۱۵۵، محور اصلی بحث بر تمایز بین محال بودن ذاتی رؤیت الهی و ناتوانی ادراکی انسان در تحمل تجلی الهی استوار است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با استناد به آیه ۱۴۳ سوره اعراف، تأکید می‌ورزند که خداوند رؤیت را به‌طور مطلق نفی نمی‌فرماید، بلکه ناتوانی حضرت موسی علیه‌السلام را در تحمل تجلی الهی مطرح می‌کند. این تمایز، چونان چراغی است که مسیر فهم درست آیات قرآنی را روشن می‌سازد.

متن قرآنی این آیه چنین است:

﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (الأعراف: ۱۴۳)

: «و چون موسی به میقات ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا، خودت را به من نشان ده تا تو را ببینم. فرمود: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود استوار ماند، مرا خواهی دید. پس چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، آن را متلاشی ساخت و موسی مدهوش بر زمین افتاد. چون به هوش آمد، گفت: تو منزهی، به سوی تو بازگشتم و من نخستین مؤمنانم.»

آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که عبارت لَن تَرَانِي به معنای نفی ذاتی رؤیت نیست، بلکه ناتوانی موسی علیه‌السلام را در برابر عظمت تجلی الهی نشان می‌دهد. شرط استقرار کوه، چونان معیاری است که ظرفیت ادراکی انسان را می‌سنجد و متلاشی شدن کوه، نشانه‌ای از عجز ساختار مادی در تحمل جلال الهی است.

درنگ: رؤیت الهی در قرآن کریم به‌طور ذاتی نفی نشده، بلکه ناتوانی ادراکی انسان در تحمل تجلی الهی مطرح است. شرط استقرار کوه، معیاری برای سنجش ظرفیت وجودی انسان در برابر عظمت خداوند است.

نقد تفسير رؤیت قلبی

آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی صریح بر تفسیر علامه طباطبایی، استدلال می‌کنند که رؤیت مورد نظر در آیه، ظاهری است و نه قلبی. اگر مراد از رؤیت، ادراک قلبی بود، نیازی به درخواست موسی علیه‌السلام و داستان تجلی بر کوه نبود، زیرا او به‌صورت قلبی خداوند را درک می‌کرد. عبارت أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ صراحتاً به رؤیت ظاهری اشاره دارد، مانند آنکه کسی در بازار پارچه‌ای را طلب کند تا با چشم سر آن را ببیند.

این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های ابهام را از مفهوم رؤیت کنار می‌زند و بر لزوم وفاداری به ظاهر آیات تأکید می‌ورزد. رؤیت قلبی، که در سنت عرفانی به معنای شهود باطنی است، در این سیاق با متن آیه سازگار نیست، زیرا درخواست موسی علیه‌السلام برای دیدن آشکار و جهرة است.

تحلیل عبارت «أنا أوّل المؤمنين»

عبارت أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ از زبان حضرت موسی علیه‌السلام، موضوع بحثی عمیق در این گفتار است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره استدلال می‌کنند که این عبارت به معنای ایمان به ناتوانی در رؤیت نیست، زیرا ایمان به ضعف شخصی، ایمان به خداوند محسوب نمی‌شود. همچنین، تفسیر این عبارت به معنای ایمان به غیرقابل رؤیت بودن خداوند، با ظاهر آیه ناسازگار است، زیرا خداوند نمی‌فرماید که ذاتاً دیده نمی‌شود، بلکه ناتوانی موسی علیه‌السلام را مطرح می‌کند.

این عبارت، چونان آینه‌ای است که پذیرش محدودیت‌های انسانی در برابر عظمت الهی را بازتاب می‌دهد. موسی علیه‌السلام با گفتن أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ، به پیشگامی خود در ایمان به حقیقت الهی پس از تجربه تجلی و ناتوانی در تحمل آن اشاره دارد. این ایمان، نه به معنای انکار رؤیت، بلکه پذیرش عجز در برابر جلال الهی است.

درنگ: عبارت أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ به معنای ایمان به ناتوانی شخصی نیست، بلکه نشان‌دهنده پیشگامی موسی علیه‌السلام در پذیرش محدودیت‌های انسانی در برابر عظمت الهی است.

بخش دوم: درخواست رؤیت در قوم بنی‌اسرائیل و موسی علیه‌السلام

مقایسه درخواست موسی و قوم بنی‌اسرائیل

آیت‌الله نکونام قدس‌سره درخواست رؤیت الهی از سوی قوم بنی‌اسرائیل و حضرت موسی علیه‌السلام را مقایسه می‌کنند و تأکید دارند که این دو درخواست از نظر ماهیت مشابه‌اند. قوم بنی‌اسرائیل در دو آیه از قرآن کریم خواستار رؤیت آشکار خداوند شدند:

﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَن نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ﴾ (البقرة: ۵۵)

: «و چون گفتید: ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم به تو ایمان نمی‌آریم، پس در حالی که می‌نگریستید، صاعقه شما را فرو گرفت.»

﴿وَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً﴾ (النساء: ۱۵۳)

: «و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده.»

در آیه نخست، قوم بنی‌اسرائیل ایمان خود را مشروط به رؤیت آشکار خداوند کردند، و در آیه دوم، از موسی علیه‌السلام خواستند که خداوند را به آن‌ها نشان دهد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که این درخواست‌ها، برخلاف برخی تفاسیر که آن‌ها را نشانه لجاجت می‌دانند، پرسش‌هایی فطری و انسانی‌اند که ریشه در میل ذاتی بشر به درک و شهود الهی دارند.

موسی علیه‌السلام نیز در میقات، همان درخواست قوم را تکرار می‌کند: رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ. این تکرار، چونان نشانه‌ای است که پیوند عمیق بین پرسش‌های فطری انسان و آرمان‌های انبیاء را نشان می‌دهد. برخلاف تصور برخی که این درخواست را ناشی از عناد قوم می‌دانند، آیت‌الله نکونام قدس‌سره آن را سؤالی وجودی و برخاسته از روح انسانی می‌شمارند.

درنگ: درخواست رؤیت الهی از سوی قوم بنی‌اسرائیل و موسی علیه‌السلام، پرسشی فطری و انسانی است که ریشه در میل ذاتی بشر به شهود حقیقت الهی دارد و نه نشانه‌ای از لجاجت یا عناد.

پاسخ الهی به درخواست رؤیت

پاسخ خداوند به قوم بنی‌اسرائیل و موسی علیه‌السلام، تفاوت‌هایی ظریف دارد. در مورد قوم، خداوند با صاعقه‌ای آن‌ها را فرو گرفت، اما سپس با نعماتی چون من و سلوی آن‌ها را احیا کرد. این پاسخ، چونان تازیانه‌ای است که ابتدا هشدار می‌دهد و سپس با رحمت الهی همراه می‌شود. اما در مورد موسی علیه‌السلام، تجلی الهی بر کوه، او را مدهوش کرد و بدون اعطای نعمت مادی، خود به هوش آمد و گفت: سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ.

این تفاوت، نشان‌دهنده مراتب متفاوت ظرفیت ادراکی است. قوم بنی‌اسرائیل، به دلیل ضعف وجودی، نیازمند رحمت مادی بودند، اما موسی علیه‌السلام، به‌عنوان نبی، با آگاهی از عجز خود، به ایمان و توبه بازگشت. این پاسخ‌ها، چونان آینه‌ای است که مراتب سلوک انسان را در برابر عظمت الهی بازتاب می‌دهد.

بخش سوم: واژه‌شناسی قرآنی رؤیت و لقاء

بررسی واژه «انظر» در قرآن کریم

آیت‌الله نکونام قدس‌سره با بررسی واژه انظُرْ در آیات قرآنی، تأکید دارند که این واژه به معنای رؤیت ظاهری و ادراک حسی است، نه ادراک قلبی. مثال‌هایی از قرآن کریم این نکته را روشن می‌سازد:

﴿انظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ﴾ (البقرة: ۲۵۹)

: «به خوردنی و نوشیدنی‌ات بنگر که تغییر نکرده است.»

﴿فَانظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾ (الروم: ۵۰)

: «پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌کند.»

﴿انظُرْ إِلَىٰ الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ﴾ (الأعراف: ۱۴۳)

: «به کوه بنگر، اگر در جای خود استوار ماند.»

این آیات نشان می‌دهند که انظُرْ به معنای دیدن با چشم سر است و در مورد رؤیت الهی نیز به همین معنا به کار رفته است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره استدلال می‌کنند که تفسیر این واژه به معنای رؤیت قلبی، با سیاق آیات سازگار نیست، زیرا قرآن کریم در همه موارد از انظُرْ برای ادراک حسی استفاده کرده است.

درنگ: واژه انظُرْ در قرآن کریم به معنای رؤیت ظاهری و ادراک حسی است و تفسیر آن به‌عنوان رؤیت قلبی با سیاق آیات ناسازگار است.

مفهوم «لقاء» در قرآن کریم

واژه لِقَاء در قرآن کریم به معنای ملاقات و مواجهه مستقیم با خداوند به کار رفته است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با استناد به آیاتی چند، این مفهوم را تبیین می‌کنند:

﴿مَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ﴾ (العنكبوت: ۵)

: «هر کس به دیدار خدا امیدوار است، همانا وعده خدا آمدنی است.»

﴿وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ﴾ (الأنعام: ۳۱)

: «و دیدار آخرت را تکذیب کردند.»

﴿إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ﴾ (الروم: ۸)

: «بسیاری از مردم به دیدار پروردگارشان کافرند.»

این آیات نشان می‌دهند که لِقَاء به معنای مواجهه و رؤیت الهی است، نه صرفاً ادراک قلبی. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که انکار لِقَاء الله، نشانه کفر به امکان رؤیت الهی است و این انکار، نتیجه القای باورهای نادرست است.

نقد تفاسیر آخرتی لقاء

برخی تفاسیر، لِقَاء الله را صرفاً به معنای دیدار در آخرت می‌دانند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این دیدگاه را نقد می‌کنند و استدلال می‌ورزند که محدود کردن لقاء به آخرت، معنای ظاهری آیات را محدود می‌کند. قرآن کریم در برخی آیات، لقاء را در سیاقی به کار برده که به امکان رؤیت در دنیا اشاره دارد. این نقد، چونان کلیدی است که قفل‌های تحمیل‌شده بر آیات را می‌گشاید و راه را برای فهم گسترده‌تر از لقاء الهی هموار می‌سازد.

درنگ: لِقَاء الله در قرآن کریم به معنای ملاقات و رؤیت الهی است و محدود کردن آن به آخرت، با سیاق برخی آیات سازگار نیست.

بخش چهارم: روان‌شناسی رؤیت الهی و نقد القای ترس

طبیعت فطری درخواست رؤیت

آیت‌الله نکونام قدس‌سره درخواست رؤیت الهی را پرسشی فطری و برخاسته از اعماق روح انسانی می‌دانند. این میل، چونان جویباری است که از چشمه فطرت جاری می‌شود و انسان را به سوی شهود حقیقت الهی هدایت می‌کند. بااین‌حال، باورهای تحمیلی که خداوند را غیرقابل رؤیت معرفی کرده‌اند، این میل فطری را سرکوب کرده و انسان را از ارتباط عمیق با مبدأ هستی محروم ساخته‌اند.

این باورها، مانند سدی هستند که راه جویبار فطرت را بسته و انسان را در تاریکی ترس و جدایی گرفتار کرده‌اند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تمثیلی زیبا، این جدایی را به داستان دو برادر تشبیه می‌کنند که با القای شایعه‌ای نادرست، از یکدیگر بیگانه شدند. باور به غیرقابل رؤیت بودن خداوند، انسان را از خداوند بیگانه کرده و عبادت را به عملی از سر ترس تبدیل ساخته است.

نقد فرهنگ ترس از خداوند

آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی صریح، فرهنگ دینی‌ای را که خداوند را موجودی ترسناک و دور از دسترس معرفی کرده، مورد انتقاد قرار می‌دهند. این فرهنگ، مانند سمی است که روح انسان را مسموم کرده و او را از عبادت عاشقانه و آزادانه محروم ساخته است. ایشان با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، لَمْ أَعْبُدْ رَبًّا لَمْ أَرَهُ (خداوندی را که نبینم عبادت نمی‌کنم)، تأکید دارند که عبادت حقیقی، نتیجه معرفت و شهود است، نه ترس.

این نقد، چونان نوری است که تاریکی‌های ترس را می‌زداید و راه را برای ارتباط عاشقانه با خداوند هموار می‌سازد. عبادت از سر ترس، مانند زنجیری است که روح را در بند می‌کشد، درحالی‌که عبادت آزادانه، مانند پرواز پرنده‌ای است که در آسمان معرفت الهی بال می‌گشاید.

درنگ: باور به غیرقابل رؤیت بودن خداوند، نتیجه القای ترس و جدایی انسان از مبدأ هستی است که عبادت را به عملی از سر اجبار تبدیل کرده و مانع از ارتباط عاشقانه با خداوند می‌شود.

امکان رؤیت و ظرفیت وجودی انسان

آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که خداوند دیده‌شدنی است، اما رؤیت او به ظرفیت وجودی انسان بستگی دارد. این نکته با مثال‌هایی از رؤیت موجودات غیرمادی مانند ملائکه، جن، و امام زمان علیه‌السلام تبیین می‌شود. اگر انسان به دلیل محدودیت‌های ادراکی نتواند این موجودات را ببیند، دلیل بر غیرقابل رؤیت بودن آن‌ها نیست، بلکه نشانه ضعف ظرفیت ادراکی اوست.

این دیدگاه، مانند دری است که به سوی امکان رؤیت الهی گشوده می‌شود. خداوند، چونان جواهری است که در دسترس است، اما انسان به دلیل ترس‌ها و محدودیت‌های خود، از دستیابی به آن بازمی‌ماند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تمثیلی زیبا، این محدودیت را به چاهی تشبیه می‌کنند که جواهری در آن نهفته است، اما ترس از مار و عقرب مانع از جست‌وجوی آن می‌شود.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

گفتار شماره ۱۵۵ منازل السائرین، با کاوش در مفهوم رؤیت الهی، راه را برای بازاندیشی در باورهای دینی هموار می‌سازد. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با استناد به آیات قرآنی، نشان می‌دهند که رؤیت الهی به‌طور ذاتی محال نیست، بلکه به ظرفیت وجودی انسان بستگی دارد. واژگان انظُرْ و لِقَاء در قرآن کریم به معنای رؤیت و ملاقات ظاهری به کار رفته‌اند و تفسیر آن‌ها به‌عنوان ادراک قلبی، با سیاق آیات سازگار نیست.

درخواست رؤیت الهی، چه از سوی قوم بنی‌اسرائیل و چه از سوی موسی علیه‌السلام، پرسشی فطری و انسانی است که ریشه در میل ذاتی بشر به شهود حقیقت دارد. باور به غیرقابل رؤیت بودن خداوند، نتیجه القای ترس و جدایی است که انسان را از ارتباط عاشقانه با مبدأ هستی محروم ساخته است. این گفتار، چونان دعوتی است به بازاندیشی در این باورها و بازگشت به سند قرآنی برای فهم حقیقت رؤیت الهی.

آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تأکید بر کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، لَمْ أَعْبُدْ رَبًّا لَمْ أَرَهُ، راه را برای عبادت آزادانه و عاشقانه هموار می‌کنند. این عبادت، مانند جویباری است که از چشمه معرفت سرچشمه می‌گیرد و انسان را به سوی دریای بی‌کران الهی هدایت می‌کند. راه رؤیت الهی برای هیچ‌کس بسته نیست، اما نیازمند تهذیب نفس و ارتقای ظرفیت وجودی است.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، منظور از 'لن ترانی' در آیه 'قال لن ترانی ولکن انظر الی الجبل' چیست؟

2. طبق متن، عبارت 'انا اول المومنین' از حضرت موسی به چه معناست؟

3. بر اساس متن، درخواست قوم بنی‌اسرائیل در آیه 'لن نومن لک حتی نری الله جهرة' چه بود؟

4. طبق متن، چرا تفسیر علامه مبنی بر قلب بودن روایت خداوند نادرست است؟

5. بر اساس متن، تفاوت 'انظر' و 'عین' در قرآن چیست؟

6. طبق متن، خداوند در پاسخ به درخواست موسی گفت که دیدن او محال است.

7. بر اساس متن، عبارت 'انا اول المومنین' به معنای ایمان به ناتوانی موسی در دیدن خداوند است.

8. متن ادعا می‌کند که درخواست قوم بنی‌اسرائیل برای دیدن خدا از روی عناد بود.

9. طبق متن، تمام موارد 'انظر' در قرآن به دیدن ظاهری و محسوس اشاره دارد.

10. متن بیان می‌کند که لقاء الله در قرآن به معنای ملاقات غیرمحسوس و قلبی است.

11. منظور از 'لن ترانی' در آیه مورد بحث چیست؟

12. عبارت 'انا اول المومنین' از حضرت موسی در متن به چه معناست؟

13. چرا تفسیر علامه درباره قلب بودن روایت خداوند نادرست است؟

14. تفاوت 'انظر' و 'عین' در قرآن طبق متن چیست؟

15. چرا درخواست قوم بنی‌اسرائیل برای دیدن خدا در متن عناد تلقی نشده است؟

پاسخنامه

1. حضرت موسی قادر به دیدن خداوند نیست

2. ایمان به ناتوانی در دیدن خداوند

3. دیدن آشکار خداوند مانند دیدن اشیا

4. چون آیه به صراحت از روایت ظاهری سخن می‌گوید

5. عین ابزار دیدن و انظر فعل دیدن است

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. 'لن ترانی' یعنی موسی قادر به دیدن خداوند نیست، نه اینکه خداوند دیدنی نیست.

12. بیان ایمان موسی به ناتوانی خود در دیدن خداوند است.

13. زیرا آیه صراحتاً به روایت ظاهری اشاره دارد، نه روایت قلبی.

14. 'عین' ابزار دیدن (چشم) و 'انظر' فعل دیدن است.

15. زیرا درخواست آن‌ها یک سوال طبیعی و از سر تمایل به دیدن آشکار خداوند بود.

فوتر بهینه‌شده