در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

منازل السائرین 159

متن درس





منازل السائرین: تأملاتی در باب اشفاق و مراتب آن

منازل السائرین: تأملاتی در باب اشفاق و مراتب آن

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 159)

مقدمه: درآمدی بر مفهوم اشفاق در سلوک عرفانی

در ساحت عرفان اسلامی، اشفاق به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک، جایگاهی بس والا دارد. این مقام، که در چارچوب درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 159 از سلسله مباحث «منازل السائرین» تبیین شده، به معنای اهتمام عمیق و مراقبت مستمر در حفظ و اصلاح نفس، اعمال و خلق خدا است. اشفاق، چونان چراغی است که مسیر سالک را در پیمایش وادی‌های تهذیب نفس و تقرب به حق روشن می‌سازد و او را از پرتگاه‌های خودمحوری و غفلت می‌رهاند.

بخش اول: مفهوم اشفاق و مراتب آن

تعریف اشفاق و مراتب سه‌گانه آن

اشفاق، در لغت به معنای ترس همراه با مراقبت و اهتمام است و در عرفان اسلامی، به توجه عمیق سالک به اصلاح نفس، اعمال و مسئولیت‌های معنوی نسبت به خلق خدا اطلاق می‌شود. این مقام، در سه مرتبه اصلی تبیین شده است: اشفاق بر نفس، اشفاق بر عمل و اشفاق بر خلق. هر یک از این مراتب، چونان پله‌ای است که سالک را به سوی قله قرب الهی رهنمون می‌سازد.

  • اشفاق بر نفس: این مرتبه، به تهذیب نفس و رام کردن آن از صفات رذیله نظیر کبر، غرور و خودخواهی اختصاص دارد. سالک در این مقام، چونان باغبانی است که علف‌های هرز نفس را می‌زداید تا گلستان معرفت الهی در آن شکوفا شود.
  • اشفاق بر عمل: این مرتبه، به اهتمام در انجام اعمالی ارزشمند و پرهیز از کارهای بیهوده معطوف است. اعمال بیهوده، چونان بذری هستند که در خاک حاصلخیز عمر کاشته می‌شوند، اما ثمری جز پشیمانی به بار نمی‌آورند.
  • اشفاق بر خلق: این مرتبه، به مسئولیت‌پذیری سالک نسبت به خلق خدا و تلاش برای جلوگیری از گرفتاری آنها به عقوبت الهی اشاره دارد. سالک در این مقام، چونان چوپانی است که گله خلق را از پرتگاه‌های گمراهی حفظ می‌کند.
درنگ: اشفاق، چونان سپری است که سالک را در برابر وسوسه‌های نفس، بیهودگی اعمال و عقوبت خلق مصون می‌دارد و او را به سوی وحدت و قرب الهی هدایت می‌کند.

چالش‌های تهذیب نفس در مسیر اشفاق

تهذیب نفس، یکی از دشوارترین مراحل سلوک است که سالک را با چالش‌های متعددی مواجه می‌سازد. پرسش‌های بنیادین در این مقام، عبارت‌اند از: چگونه نفس از عناد و سرکشی رهایی یابد؟ چگونه عمر گران‌مایه به هدر نرود؟ و چگونه خلق از عقوبت الهی در امان مانند؟ این پرسش‌ها، چونان آینه‌ای هستند که ضعف‌ها و کاستی‌های سالک را در برابر او آشکار می‌سازند و او را به مراقبه و تلاش مستمر فرا می‌خوانند.

درنگ: تهذیب نفس، چونان کندن کوهی است با دستان خالی، که جز با مراقبه و اشفاق مداوم، به سرانجام نمی‌رسد.

هدف اشفاق در مرتبه اول

هدف از اشفاق در مرتبه اول، دستیابی به نفسی رام، استفاده بهینه از زمان و مسئولیت‌پذیری نسبت به خلق است. نفسی که رام شده، چونان اسبی است که از سرکشی رهایی یافته و با آرامش در مسیر حق گام برمی‌دارد. این آرامش، نه تنها درونی است، بلکه به آسایش اجتماعی و معنوی نیز می‌انجامد.

درنگ: اشفاق در مرتبه اول، چونان کلیدی است که قفل‌های نفس را می‌گشاید و سالک را به سوی آرامش و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

ویژگی‌های نفس رام‌شده

نفس رام‌شده، نفسی است که از صفات رذیله نظیر تاریکی، کدورت، نخوت، غرور و خودخواهی پاک شده باشد. انبیای الهی، به‌عنوان الگوهای کامل، نمونه‌ای از نفسی هستند که از هرگونه عیب و نقص (غل) مبرا است. سالک با اشفاق، این صفات را از نفس خود می‌زداید و آن را به سوی نورانیت و معرفت هدایت می‌کند.

درنگ: نفس رام‌شده، چونان آینه‌ای صیقلی است که نور الهی را بی‌هیچ حجابی منعکس می‌سازد.

نقش اشفاق در جلوگیری از بیهودگی اعمال

اشفاق، نفس را از گرفتاری در کثرت (تفرقه و پراکندگی) و غیریت (دوری از حق) مصون می‌دارد. سالکی که اشفاق دارد، اعمال خود را از بیهودگی حفظ می‌کند و از هدر رفتن عمر گران‌مایه جلوگیری می‌نماید. این اهتمام، چونان سپری است که سالک را در برابر وسوسه‌های دنیوی و اعمال بی‌ثمر محافظت می‌کند.

درنگ: اشفاق، چونان فیلتری است که اعمال بیهوده را از زندگی سالک می‌زداید و او را به سوی اعمال ماندگار و الهی هدایت می‌کند.

خطر اعمال بیهوده

اعمال بیهوده، اعمالی هستند که بدون نیت خالص و هدف الهی انجام می‌شوند و نتیجه‌ای جز پشیمانی به بار نمی‌آورند. سالک باید از این خطر آگاه باشد که مبادا در روز واپسین، تمامی تلاش‌هایش بی‌ثمر قلمداد شود. این پرسش که «این همه دویدی، چه شد؟» چونان زنگ خطری است که سالک را به بازنگری در اعمالش فرا می‌خواند.

درنگ: اعمال بیهوده، چونان حبابی هستند که بر سطح آب می‌درخشند، اما با کوچک‌ترین نسیمی فرو می‌ریزند.

بخش دوم: علم، تزکیه و قساوت قلب

خطر قساوت قلب ناشی از علم بدون تزکیه

علم، اگر با تزکیه نفس همراه نباشد، نه تنها به نورانیت نمی‌انجامد، بلکه ممکن است قساوت قلب را به دنبال داشته باشد. قساوت، چونان سنگی است که بر قلب سالک می‌نشیند و او را از لطافت و نورانیت معنوی محروم می‌سازد. این خطر، به‌ویژه در میان کسانی که به درس و علم و اجتهاد می‌پردازند، برجسته است.

درنگ: علم بدون تزکیه، چونان تیغی دو لبه است که می‌تواند به جای روشنی، تاریکی و قساوت به ارمغان آورد.

تمثیل گچ و سیمان

برای تبیین تأثیر علم و تزکیه، تمثیلی زیبا ارائه شده است: علم بدون تزکیه، مانند گچی است که با آب مخلوط شده و بر دیوار کشیده می‌شود، اما با باران فرو می‌ریزد. اما علم همراه با تزکیه، چونان گچی است که با سیمان آمیخته شده و در برابر باران استحکام می‌یابد. این تمثیل، ضرورت همراهی علم با تهذیب نفس را به‌خوبی نشان می‌دهد.

درنگ: علم با تزکیه، چونان بنایی است که بر پایه‌های استوار ایمان و اخلاص بنا شده و در برابر طوفان‌های وسوسه پایدار می‌ماند.

خطر رسوبات علم

علم، گاه با رسوباتی نظیر غرور، تکبر و خودبرتربینی همراه می‌شود که به جای نورانیت، تاریکی و قساوت به دنبال دارند. این رسوبات، چونان زنگاری هستند که بر آینه قلب می‌نشینند و آن را از انعکاس نور الهی بازمی‌دارند.

درنگ: رسوبات علم، چونان غباری هستند که بر آینه قلب می‌نشینند و مانع تابش نور معرفت می‌شوند.

نقش قرآن کریم در رفع قساوت

تلاوت و تدبر در قرآن کریم، به‌عنوان کلام الهی، نقشی بی‌بدیل در رفع قساوت قلب دارد. مطالعه کتاب‌هایی مانند مطول (در علوم بلاغت)، اگر با تلاوت فراوان قرآن همراه نباشد، ممکن است به قساوت منجر شود. قرآن، چونان آبی زلال است که رسوبات قلب را می‌زداید و آن را نورانی می‌سازد.

درنگ: قرآن کریم، چونان اکسیری است که قلب را از قساوت می‌رهاند و به آن نورانیت و لطافت می‌بخشد.

بخش سوم: مرتبه دوم اشفاق و زیرمجموعه‌های آن

اشفاق بر وقت، قلب و یقین

مرتبه دوم اشفاق، به سه زیرمجموعه تقسیم می‌شود: اشفاق بر وقت، اشفاق بر قلب و اشفاق بر یقین. این مرتبه، سطحی بالاتر از سلوک را نشان می‌دهد که در آن سالک نه تنها به اعمال خود، بلکه به مدیریت زمان، سلامت قلب و استحکام یقین توجه دارد.

  • اشفاق بر وقت: این مرتبه، به استفاده بهینه از زمان و جلوگیری از هدر رفت آن معطوف است. وقت، چونان سرمایه‌ای گران‌بهاست که باید در مسیر خیر و تقرب به حق مصرف شود.
  • اشفاق بر قلب: این مرتبه، به حفظ پاکی و نورانیت قلب اختصاص دارد. قلب، چونان شاسی و محور وجود سالک است که باید از هرگونه مانع و عارضه مصون بماند.
  • اشفاق بر یقین: این مرتبه، به حفظ و مدیریت یقین در برابر شبهات و وسوسه‌ها اشاره دارد. یقین، چونان گوهری است که حفظ آن نیازمند مراقبه‌ای عمیق است.
درنگ: مرتبه دوم اشفاق، چونان پلی است که سالک را از اصلاح اعمال به سوی مدیریت زمان، قلب و یقین هدایت می‌کند.

بخل در استفاده از وقت

بخل در استفاده از وقت، به معنای دقت و وسواس در مصرف زمان در مسیر خیر و الهی است. این بخل، برخلاف بخل منفی، سالک را از اتلاف وقت در امور بیهوده بازمی‌دارد و او را به سوی بهره‌وری معنوی هدایت می‌کند.

درنگ: بخل در وقت، چونان نگهبانی است که سرمایه عمر را از تاراج هوس‌ها و بیهودگی‌ها حفظ می‌کند.

خطر فریب عبادات

عباداتی که به نیت خالص و تأثیر معنوی منجر نشوند، می‌توانند به فریب و اتلاف وقت منجر شوند. عبادت حقیقی، باید قلب را صاف و آرام کند و سالک را به سوی تقرب به حق رهنمون سازد. عبادتی که این اثر را ندارد، چونان نمایشی است که بازیگر آن خود را فریب می‌دهد.

درنگ: عبادت بدون اثر معنوی، چونان آبی است که بر سنگ می‌ریزد و هیچ ثمری به بار نمی‌آورد.

اهمیت نیت «لله رب العالمین»

نیت خالص برای خداوند، که با عبارت «لله رب العالمین» بیان می‌شود، جوهره اصلی اعمال است. بدون این نیت، حتی عبادات ارزش معنوی خود را از دست می‌دهند. این نیت، چونان روحی است که به کالبد اعمال حیات می‌بخشد.

درنگ: نیت «لله رب العالمین»، چونان کلیدی است که درهای قرب الهی را به روی سالک می‌گشاید.

تمثیل خدمت خالصانه

خدمت خالصانه، حتی اگر ظاهراً ساده باشد، اگر با نیت «لله رب العالمین» انجام شود، ارزشی بی‌نهایت دارد. مثالی ذکر شده که فردی سی سال خدمت کرد تا خداوند به او خیر عطا فرمود، تنها به دلیل نیت خالصش. این خدمت، چونان گوهری است که در خزانه الهی جاودانه می‌ماند.

درنگ: خدمت خالصانه، چونان بذری است که در خاک اخلاص کاشته می‌شود و در بهشت قرب الهی به بار می‌نشیند.

خطر خودمحوری در اعمال

خودمحوری و تمرکز بر منافع شخصی، مانع اصلی سلوک است و به اتلاف وقت منجر می‌شود. سالک باید از این دام رهایی یابد و به سوی خدامحوری حرکت کند. خودمحوری، چونان زنجیری است که پای سالک را به زمین دنیا می‌بندد.

درنگ: خودمحوری، چونان سایه‌ای است که نور حق را از قلب سالک می‌زداید و او را در تاریکی بیهودگی گرفتار می‌سازد.

تمثیل خدمت به امام زمان (عج)

تمثیلی گویا ارائه شده است: اگر امام زمان (عج) به سالک فرمایند که وظیفه‌اش خدمت ساده‌ای مانند آب کشیدن آفتابه است، آیا با اخلاص آن را انجام می‌دهد؟ این مثال، ضرورت تسلیم و اطاعت کامل در برابر اراده الهی و اولیای دین را نشان می‌دهد.

درنگ: خدمت به اولیای دین، حتی اگر به ظاهر حقیر باشد، با نیت خالص، چونان پلی است به سوی قله‌های قرب الهی.

خطر یقین کاذب

یقین کاذب و اعتماد به نفس بیش از حد، می‌تواند به انحراف و حتی کفر منجر شود. مثالی ذکر شده که فردی به دلیل یقین کاذب به انتخاب خود توسط امام زمان (عج)، با انتخاب دیگری به کفر گرایید. اشفاق بر یقین، سالک را از این خطر مصون می‌دارد.

درنگ: یقین کاذب، چونان سرابی است که سالک را در بیابان گمراهی به هلاکت می‌رساند.

تفاوت اشفاق بر وقت و عمل

اشفاق بر وقت، به مدیریت ظرف زمان (به‌عنوان مظروف) اشاره دارد، در حالی که اشفاق بر عمل، به محتوای اعمال معطوف است. وقت، ظرف عمل است و اهمیت آن در مرتبه دوم سلوک برجسته می‌شود.

درنگ: اشفاق بر وقت، چونان مدیریت ظرفی است که محتوای اعمال ارزشمند را در خود جای می‌دهد.

خطر اعمال غیرخالص

اعمال بدون نیت خالص، نه تنها ارزش معنوی ندارند، بلکه می‌توانند به قساوت، شیطنت یا غرور منجر شوند. سالک باید با اشفاق، از این خطر دوری جوید و تمامی اعمالش را برای «لله رب العالمین» انجام دهد.

درنگ: اعمال غیرخالص، چونان میوه‌ای فاسد هستند که به جای تغذیه روح، آن را مسموم می‌سازند.

بخش چهارم: قلب، یقین و آرامش در سلوک

اشفاق بر قلب و یقین

اشفاق بر قلب، به حفظ پاکی و نورانیت قلب معطوف است، در حالی که اشفاق بر یقین، به حفظ و مدیریت یقین در برابر شبهات و وسوسه‌ها اختصاص دارد. قلب و یقین، دو رکن اساسی سلوک‌اند که نیازمند مراقبه‌ای عمیق‌تر از مراقبت بر اعمال و وقت هستند.

درنگ: قلب و یقین، چونان دو بال‌اند که سالک را در آسمان معرفت به پرواز درمی‌آورند.

دعای عارفان

دعای «وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لَا تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ» نشان‌دهنده تسلیم کامل سالک در برابر اراده الهی است. این دعا، اوج تواضع و دوری از خودمحوری را نشان می‌دهد و سالک را به سوی شأن الهی هدایت می‌کند.

درنگ: دعای عارفان، چونان آوایی است که از عمق جان سالک برمی‌خیزد و او را به سوی لطف بی‌کران الهی رهنمون می‌سازد.

تأمل در آیه علم الیقین

آیه شریفه ۵ و ۶ سوره تکاثر در قرآن کریم می‌فرماید:

لَكَالَّا تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ [مطلب حذف شد] : «آری، به علم یقین دانستید که قطعاً جهنم را خواهید دید.»

این آیه، به اهمیت علم الیقین و مواجهه با حقیقت جهنم اشاره دارد. اشفاق بر یقین، سالک را از غفلت و گرفتاری در عذاب الهی حفظ می‌کند و او را به درک عمیق حقیقت هدایت می‌نماید.

درنگ: علم الیقین، چونان چراغی است که تاریکی‌های غفلت را می‌زداید و سالک را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

خطر اتلاف وقت

هر عملی که برای «لله رب العالمین» نباشد، مصداق اتلاف وقت است، حتی اگر ظاهراً عبادت باشد. وقت، چونان جویباری است که اگر در مسیر خیر جاری نشود، به باتلاق بیهودگی فرو می‌ریزد.

درنگ: اتلاف وقت، چونان گناهی است که سرمایه عمر را به تاراج می‌برد و سالک را از مقصد بازمی‌دارد.

تمثیل خرت و پرت در برزخ

تمثیلی گویا ارائه شده است: اموال و اعمال دنیوی بدون نیت خالص، در برزخ چونان خرت و پرت‌هایی معیوب‌اند که ارزشی ندارند. این مثال، ضرورت تمرکز بر اعمال معنوی و خالص را نشان می‌دهد.

درنگ: اعمال دنیوی بدون اخلاص، چونان بارهایی معیوب‌اند که در گذرگاه برزخ به دور ریخته می‌شوند.

تفرق و لله رب العالمین

تفرق (پراکندگی و کثرت) مانع سلوک است. دستاورد حقیقی، عملی است که برای «لله رب العالمین» انجام شده و در وجود سالک ماندگار می‌شود. هر آنچه غیرخداست، به بیهودگی و پراکندگی می‌انجامد.

درنگ: تفرق، چونان طوفانی است که کشتی سلوک را به سوی پرتگاه‌های غیریت می‌راند، اما «لله رب العالمین» لنگرگاه آرامش است.

قلب و حرکت مداوم آن

قلب سالک، چونان موتوری است که دائماً در حال حرکت به سوی حق است. این حرکت، در خواب و بیداری ادامه دارد و نباید با موانعی نظیر شبهات و وسوسه‌ها متوقف شود.

درنگ: قلب، چونان ستاره‌ای است که در آسمان سلوک می‌درخشد و هیچ مانعی نباید نور آن را خاموش کند.

یقین و حفظ آن

یقین، حالتی است که باید از دخالت اسباب ظاهری و تخریب شبهات مصون بماند. سالک باید از تسبب (تمرکز بر اسباب ظاهری) دوری جوید و یقین خود را با توکل بر خدا تقویت کند.

درنگ: یقین، چونان گوهری است که در صدف توکل نهان است و از دسترس شبهات و اسباب ظاهری دور می‌ماند.

آرامش به‌عنوان دستاورد نهایی

هدف نهایی سلوک، دستیابی به آرامش و آسایش از طریق جمع با حق (وحدت با خداوند) است. این آرامش، چونان ساحل امنی است که سالک پس از پیمایش دریای پرتلاطم سلوک به آن می‌رسد.

درنگ: آرامش، چونان تاجی است که بر سر سالک نهاده می‌شود و نشان‌دهنده موفقیت او در پیمایش مسیر سلوک است.

بخش پنجم: دستاوردهای سلوک و تفرق

دستاورد حقیقی سلوک

دستاورد حقیقی سلوک، عملی است که برای «لله رب العالمین» انجام شده و در وجود سالک ماندگار می‌شود. این دستاورد، چونان گوهری است که در خزانه ابدی الهی حفظ می‌شود و از زوال مصون می‌ماند.

درنگ: دستاورد سلوک، چونان نوری است که از قلب سالک می‌تابد و تا ابد در آسمان معرفت جاودانه می‌ماند.

تفرق و خطر آن

تفرق، به معنای کثرت و غیریت، مانع اصلی سلوک است. سالک باید از پراکندگی و تمرکز بر غیرخدا دوری جوید و تمامی اعمالش را برای حق انجام دهد. تفرق، چونان طوفانی است که کشتی سلوک را به سوی پرتگاه‌ها می‌راند.

درنگ: تفرق، چونان تاریکی است که نور وحدت را از سلوک سالک می‌زداید و او را در پراکندگی گرفتار می‌سازد.

تمثیل پیک‌نیک و خرت و پرت

تمثیلی دیگر ارائه شده است: سالکی که برای سفر برزخ آماده می‌شود، اگر اعمالش معیوب و بدون اخلاص باشد، چونان کسی است که برای پیک‌نیک کوهستانی وسایل ناقص و بی‌فایده برمی‌دارد. این تمثیل، ضرورت اخلاص و دقت در اعمال را نشان می‌دهد.

درنگ: اعمال بدون اخلاص، چونان وسایلی ناقص‌اند که در سفر برزخ به کار نمی‌آیند و سالک را در تنگنا قرار می‌دهند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 159 از «منازل السائرین»، به تبیین مفهوم اشفاق و مراتب آن پرداخت. اشفاق، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک، در دو مرتبه اصلی و شش زیرمجموعه (اشفاق بر نفس، عمل، خلق، وقت، قلب و یقین) تبیین شد. هر مرتبه، چالش‌ها و راهکارهای خاص خود را دارد و سالک را به سوی تهذیب نفس، استفاده بهینه از وقت و حفظ یقین هدایت می‌کند. نیت «لله رب العالمین» به‌عنوان جوهره اعمال، محور تمامی مراحل سلوک است و بدون آن، حتی عبادات ارزش خود را از دست می‌دهند. آیات قرآن کریم، به‌ویژه آیه علم الیقین، بر اهمیت مراقبه و حفظ یقین تأکید دارند. آرامش، به‌عنوان دستاورد نهایی سلوک، از جمع با حق و دوری از تفرق حاصل می‌شود.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، اشفاق به چند مرتبه تقسیم می‌شود؟

2. در مرتبه اول اشفاق، چه چیزی مورد تأکید قرار می‌گیرد؟

3. طبق متن، چه چیزی باعث می‌شود علم همراه با قساوت شود؟

4. در مرتبه دوم اشفاق، کدام مفهوم به عنوان ظرف معرفی می‌شود؟

5. طبق متن، دستاورد واقعی در سلوک چیست؟

6. طبق متن، اشفاق على النفس به معنای رام کردن نفس و دوری از تكبر و غرور است.

7. متن بیان می‌کند که مطالعه مطول بدون قرآن، صفا و نورانیت اولیه را حفظ می‌کند.

8. طبق متن، اشفاق على الوقت به معنای جلوگیری از اتلاف وقت با انجام اعمال برای لله رب العالمين است.

9. متن تأکید دارد که عبادت بدون نیت لله رب العالمين در سلوک ارزشی ندارد.

10. طبق متن، اشفاق على اليقين به معنای تقویت اسباب و تسبب است.

11. تفاوت اصلی بین اشفاق على العمل و اشفاق على الوقت طبق متن چیست؟

12. چرا مطالعه علم بدون قرآن طبق متن منجر به قساوت می‌شود؟

13. منظور از 'لله رب العالمين' به عنوان دستاورد سلوک در متن چیست؟

14. چرا اشفاق على اليقين طبق متن دشوار است؟

15. طبق متن، چرا تفرق مانع دستاورد واقعی در سلوک است؟

پاسخنامه

1. سه مرتبه

2. اشفاق على النفس

3. رسوبات همراه علم

4. وقت

5. لله رب العالمين

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. اشفاق على العمل به کیفیت عمل و دوری از بيهودگی مربوط است، در حالی که اشفاق على الوقت به استفاده بهینه از وقت به عنوان ظرف عمل تأکید دارد.

12. زیرا علم با رسوبات نفسانی همراه می‌شود که صفا و نورانیت اولیه را از بین می‌برد.

13. انجام اعمال خالصانه برای خدا، بدون توجه به منافع شخصی یا دنیوی.

14. زیرا حفظ یقین و دوری از شبهات و اسباب ظاهری نیاز به توکل کامل بر خدا دارد.

15. تفرق به معنای توجه به غیر خدا است که مانع جمع با حق و رسیدن به آرامش می‌شود.