در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 160

متن درس





تبیین مقام اشفاق در سلوک عرفانی: مراتب و موانع

تبیین مقام اشفاق در سلوک عرفانی: مراتب و موانع

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 160)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی علمی و تخصصی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه 160 از سلسله مباحث «منازل السائرین» است که به تبیین مقام اشفاق، به‌ویژه درجه سوم آن، در سلوک عرفانی اختصاص دارد.

بخش اول: جایگاه و مراتب اشفاق در سلوک عرفانی

اشفاق در سلسله منازل السائرین

مقام اشفاق، یکی از منازل برجسته در بخش دوم «منازل السائرین» (ابواب) است که پس از مقامات حزن و خوف قرار می‌گیرد. این مقام، حالتی از دغدغه و مراقبت دائمی در جان سالک ایجاد می‌کند که او را نسبت به وجود خویش، محتوای معنوی‌اش و دستاوردهای سلوکی‌اش حساس می‌سازد. اشفاق، فراتر از خوف که به آینده معطوف است، سالک را به حفظ دستاوردهای کنونی و دوری از آفات معنوی وامی‌دارد.

درنگ: اشفاق، به‌عنوان مرتبه‌ای پیشرفته‌تر از خوف، دغدغه‌ای مداوم در جان سالک پدید می‌آورد که او را از انحرافات معنوی مصون داشته و به سوی کمال هدایت می‌کند.

این مقام، سالک را در برابر موانع درونی و بیرونی، از جمله عجب و خودبینی، بیمه می‌کند و او را به سوی تواضع و اخلاص رهنمون می‌سازد. اشفاق، مانند دیده‌بان هوشیاری است که سالک را در مسیر سلوک از لغزش‌ها حفظ می‌کند.

مراتب سه‌گانه اشفاق

اشفاق در سه مرتبه تعریف می‌شود که هر یک، مرحله‌ای از تکامل سالک را نشان می‌دهد:

  1. اشفاق علی النفس: مراقبت از نفس تا از طغیان و افراط مصون بماند.
  2. اشفاق علی القلب: حفظ قلب از عوارض شک و شبهه، به‌گونه‌ای که یقین سالک استوار گردد.
  3. اشفاق علی العمل: حفظ اعمال و کردار از عجب و خودبینی، که موضوع اصلی درجه سوم است.

این مراتب، سیر تکاملی سالک را از مهار نفس به صفا و یقین قلب و سپس به سلامت عمل ترسیم می‌کنند. هر مرتبه، پیش‌نیاز مرتبه بعدی است و سالک را به سوی کمال نهایی هدایت می‌کند.

درنگ: مراتب اشفاق، نظام سلوکی منسجمی را ارائه می‌دهند که سالک را از تمکین نفس به قلب سلیم و سپس به اعمال خالص از عجب می‌رساند.

اشفاق اول: تمکین نفس

در مرتبه نخست، سالک نفس خویش را از طغیان و افراط بازمی‌دارد. نفس، به‌مثابه اسبی چموش توصیف شده که سالک با انضباط درونی آن را رام کرده و تحت کنترل درمی‌آورد. این تمکین، بنیاد سلوک عرفانی است، زیرا بدون مهار نفس، پیشرفت در مراتب بالاتر ممکن نیست.

نفس چموش، اگر رام نشود، سالک را به سوی شهوات و افراط می‌کشاند و او را از مسیر قرب الهی دور می‌کند. تمکین نفس، مانند مهار کردن اسبی سرکش است که سالک را به سوی مقصد الهی می‌رساند.

اشفاق دوم: صفا و یقین قلب

در مرتبه دوم، سالک قلب خویش را از عوارض شک و شبهه مصون می‌دارد و به یقین بالحق دست می‌یابد. قلب سلیم، ظرفی است که یقین در آن جای می‌گیرد و سالک را از هرگونه تردید در امور دینی، علمی و عملیاتی مصون می‌سازد. این یقین، نتیجه صفا و خلوص قلب است و سالک را به آرامش و اطمینان قلبی رهنمون می‌کند.

قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۲۶۰، به این مرتبه اشاره دارد:

﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي﴾

: «و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من بنمای که چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ فرمود: آیا ایمان نیاورده‌ای؟ گفت: چرا، ولی تا دلم آرام گیرد.»

این آیه، نشان‌دهنده یقینی است که قلب سالک را به آرامش کامل می‌رساند. سالک در این مرتبه، نه در عبادات (مانند شک در نماز)، نه در رزق و نه در علم دچار تردید نمی‌شود.

درنگ: قلب سلیم، محمل یقین است که سالک را از شک و شبهه مصون داشته و به اطمینان قلبی رهنمون می‌سازد.

اشفاق سوم: سلامت عمل و دوری از عجب

در مرتبه سوم، که محور اصلی این بخش است، سالک اعمال و کردار خویش را از عجب و خودبینی مصون می‌دارد. این مرتبه، سالک را از افتادن به دام خودبینی و استکبار بازمی‌دارد و او را به سوی تواضع و اخلاص هدایت می‌کند. عجب، آفتی است که حتی سالکان پیشرفته را تهدید می‌کند، زیرا ممکن است دستاوردهای معنوی (تمکین نفس، قلب سلیم، یقین) را به خود نسبت دهند.

سالک در این مرتبه، مانند سوارکاری است که بر اسب رام‌شده سوار است و کیسه‌ای از زر و جواهر در دست دارد. خطر عجب، در این است که او این دستاوردها را از خود ببیند و به استکبار و برتری‌جویی نسبت به خلق دچار شود.

درنگ: عجب، خودبینی است که سالک را از نسبت دادن دستاوردهای معنوی به خدا بازمی‌دارد و او را به سوی استکبار و مخاصمه با خلق سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش اول

مقام اشفاق، به‌عنوان یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی، سالک را از آفات درونی و بیرونی مصون می‌دارد و او را به سوی کمال هدایت می‌کند. مراتب سه‌گانه اشفاق، از تمکین نفس آغاز شده، به صفا و یقین قلب می‌رسد و در نهایت، اعمال سالک را از عجب و خودبینی حفظ می‌کند. این مراتب، نظام سلوکی منسجمی را ارائه می‌دهند که هر مرحله، پیش‌نیاز مرحله بعدی است.

بخش دوم: تحلیل عجب و آثار آن در سلوک

ماهیت عجب و خطر آن برای سالک

عجب، به معنای دیدن خود و نسبت دادن اعمال و دستاوردها به خویشتن است، حتی اگر سالک خود را بزرگ‌تر از آنچه هست نبیند. این خودبینی، نقص بزرگی در سلوک محسوب می‌شود، زیرا سالک باید همه چیز را از خدا بداند. عجب، مانند سایه‌ای تاریک است که بر نور دستاوردهای معنوی سالک می‌افتد و او را از قرب الهی دور می‌کند.

سالک در مرتبه سوم اشفاق، به دلیل تمکین نفس و قلب سلیم، بیش از هر زمان در معرض عجب قرار دارد. این خطر، مانند کمینی است که در اوج موفقیت معنوی برای سالک گسترده شده است.

درنگ: عجب، حتی بدون خودبزرگ‌بینی، نقص سلوکی است، زیرا سالک را از نسبت دادن همه چیز به خدا بازمی‌دارد.

آثار عجب: استکبار و مخاصمه با خلق

عجب، به استکبار و برتری‌جویی نسبت به خلق منجر می‌شود. سالک مبتلا به عجب، ممکن است خود را برتر از دیگران ببیند و با خلق به مخاصمه بپردازد. مخاصمه، به معنای کم‌بینی خلق و آزار آن‌هاست، که با روح عرفان اسلامی در تضاد است.

قرآن کریم در سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۰، به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر اشاره دارد:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾

: «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به نیکی فرمان می‌دهید و از ناپسند بازمی‌دارید.»

این آیه، بر وظیفه الهی هدایت خلق با نرمی و خیرخواهی تأکید دارد، درحالی‌که مخاصمه، نشانه عجب و خودبینی است.

درنگ: مخاصمه با خلق، برخلاف امر به معروف، نشانه عجب است و سالک را از تواضع و مرحمت دور می‌کند.

تمثیل سوارکار و خطر عجب

سالک در مرتبه سوم اشفاق، به سوارکاری تشبیه شده که بر اسب رام‌شده سوار است و کیسه‌ای از زر و جواهر در دست دارد. این تمثیل، نشان‌دهنده خطر عجب در برابر دستاوردهای معنوی است. سالک ممکن است تمکین نفس، قلب سلیم و یقین را به خود نسبت دهد و به استکبار و برتری‌جویی دچار شود.

این تمثیل، مانند آینه‌ای است که ضعف‌های درونی سالک را نمایان می‌کند و او را به مراقبت از خود دعوت می‌کند.

نقد رفتارهای متظاهرانه

رفتارهای متظاهرانه، مانند تمایز در گفتار، پوشش یا رفتار که سالک را از خلق جدا می‌کند، نشانه عجب است. سالک مبتلا به عجب، ممکن است خود را از مردم متمایز کند و با وسواس یا برتری‌جویی، خلق را کم ببیند.

این رفتارها، مانند نقابی است که اخلاص سالک را می‌پوشاند و او را از تواضع و مردم‌داری دور می‌کند.

درنگ: رفتارهای متظاهرانه، نشانه عجب است و سالک را از اخلاص و تواضع دور می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

عجب، آفتی ظریف و خطرناک در سلوک عرفانی است که سالک را از نسبت دادن دستاوردهای معنوی به خدا بازمی‌دارد. این خودبینی، به استکبار و مخاصمه با خلق منجر می‌شود و اعمال سالک را به وبال تبدیل می‌کند. تمثیل سوارکار و نقد رفتارهای متظاهرانه، بر ضرورت مراقبت از عجب تأکید دارند.

بخش سوم: آثار اشفاق و هدایت سالک

حفظ جد یا حد در سلوک

اشفاق در درجه سوم، سالک را به حفظ جد (جدیت) یا حد (حدود الهی) وامی‌دارد. برخی شارحان، جد را به معنای جدیت در سلوک و برخی حد را به معنای رعایت حدود الهی تفسیر کرده‌اند. هر دو تفسیر، بر لزوم پایبندی به اصول الهی و انجام بهترین اعمال تأکید دارند.

جد، مانند مشعلی است که مسیر سلوک را روشن می‌کند، و حد، مانند حریمی است که سالک را از طغیان و انحراف مصون می‌دارد.

درنگ: جد و حد، سالک را به جدیت و پایبندی به اصول الهی وامی‌دارند و او را از هزل و بطالت مصون می‌سازند.

دوری از هزل و بطالت

اشفاق، سالک را از هزل (شوخی بی‌جا) و بطالت (اتلاف وقت) حفظ می‌کند. سالک باید عمر خود را با جدیت و انجام بهترین اعمال سپری کند. این اصل، با سخن امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه همخوانی دارد: «خُذْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ أَحْسَنَهُ» (از هر چیز بهترینش را برگیر).

هزل و بطالت، مانند بادهایی هستند که مشعل سلوک را خاموش می‌کنند، درحالی‌که جدیت، سالک را به سوی کمال سوق می‌دهد.

نسبت ندادن فعل به خود یا غیر

سالک در مرتبه سوم اشفاق، هیچ فعلی را به خود یا غیر (خلق) نسبت نمی‌دهد، بلکه همه چیز را از خدا می‌بیند. این دیدگاه، ریشه در توحید افعالی دارد و سالک را از عجب و استکبار مصون می‌دارد.

این مرتبه، مانند دری است که سالک را به سوی توحید کامل هدایت می‌کند، جایی که همه خیر و شر از خدا دیده می‌شود.

درنگ: سالک در مرتبه سوم اشفاق، با نسبت دادن همه چیز به خدا، از عجب و خودبینی آزاد می‌شود.

مواجهه با خیر و شر: دشمن به‌مثابه مطهر

اشفاق، سالک را به دیدن خیر و شر از خدا وامی‌دارد. حتی دشمنان، بخشی از عنایت الهی‌اند و می‌توانند به تطهیر و تقویت سالک کمک کنند. قرآن کریم در سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۰، به این اصل اشاره دارد:

﴿كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾

: «همه چیز از جانب خداست.»

دشمنان، مانند پتک‌هایی هستند که بر سندان وجود سالک می‌کوبند و او را صیقل داده و قوی می‌کنند.

درنگ: دشمنان، به‌عنوان مطهرات، سالک را پخته و قوی می‌کنند و او را به سوی کمال سوق می‌دهند.

رفتار مردمی پیامبر (ص) و دوری از عجب

رفتار پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، که در بازارها غذا می‌خورد و راه می‌رفت، الگویی برای دوری از عجب است. قرآن کریم در سوره فرقان، آیه ۷، به این رفتار اشاره دارد:

﴿يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ﴾

: «او غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود.»

این رفتار، نشان‌دهنده تواضع و مردم‌داری پیامبر است که سالک را به دوری از تمایز با خلق دعوت می‌کند.

درنگ: رفتار مردمی پیامبر، الگویی برای تواضع و دوری از عجب است که سالک را به زندگی در میان خلق با اخلاص دعوت می‌کند.

مرحمت به اهل معصیت

سالک در مرتبه اشفاق، حتی با اهل معصیت با مرحمت و مسالمت رفتار می‌کند و از مخاصمه با آن‌ها پرهیز می‌نماید. قرآن کریم در سوره بلد، آیه ۱۷، به این اصل اشاره دارد:

﴿وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ﴾

: «و یکدیگر را به شکیبایی و مهربانی سفارش کنند.»

مرحمت به اهل معصیت، مانند دارویی است که بیماری گناه را شفا می‌دهد و سالک را به کمال نزدیک‌تر می‌کند.

درنگ: مرحمت به اهل معصیت، نشانه قلب سلیم است و سالک را به هدایت و اصلاح خلق رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

اشفاق در مرتبه سوم، سالک را به جدیت، تواضع و نسبت دادن همه چیز به خدا هدایت می‌کند. این مقام، او را از هزل، بطالت و عجب مصون می‌دارد و با الگوی رفتار مردمی پیامبر، به زندگی در میان خلق با اخلاص دعوت می‌کند. مرحمت به اهل معصیت، نشانه قلب سلیم و یقین بالحق است.

بخش چهارم: نقد و تحلیل‌های تکمیلی

تفاوت مخاصمه و امر به معروف

مخاصمه، که نشانه عجب و برتری‌جویی است، با امر به معروف و نهی از منکر متفاوت است. امر به معروف، وظیفه‌ای الهی است که با نرمی و خیرخواهی انجام می‌شود، درحالی‌که مخاصمه، به آزار و کم‌بینی خلق منجر می‌شود.

این تمایز، مانند خطی است که مسیر هدایت را از انحراف جدا می‌کند و سالک را به نیت خالص در امر به معروف دعوت می‌کند.

درنگ: امر به معروف، با نرمی و خیرخواهی، از مخاصمه متمایز است و سالک را به هدایت خلق با اخلاص دعوت می‌کند.

نقد طلبکاری از خدا یا خلق

طلبکاری از خدا یا خلق، نشانه عجب و خودبینی است. سالک باید مانند انبیا که فرمودند: «إِنْ أَجْرِيَ عَلَى اللَّهِ»، هیچ طلبی از خدا یا خلق نداشته باشد. این طلبکاری، مانند باری است که سالک را از سلوک بازمی‌دارد.

این نقد، بر ضرورت اخلاص و دوری از هرگونه طلبکاری تأکید دارد.

تمثیل دشمن و تطهیر سالک

دشمنان، مانند مطهراتی هستند که سالک را صیقل می‌دهند و او را به سوی کمال سوق می‌دهند. این تمثیل، مانند آینه‌ای است که حکمت الهی در خیر و شر را نمایان می‌کند.

سالک باید حتی دشمن را از خدا ببیند و با او با مرحمت رفتار کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقدهای ارائه‌شده، بر تمایز میان مخاصمه و امر به معروف، خطر طلبکاری و نقش دشمنان در تطهیر سالک تأکید دارند. این تحلیل‌ها، سالک را به سوی اخلاص، تواضع و دیدن همه چیز از خدا هدایت می‌کنند.

جمع‌بندی نهایی

مقام اشفاق، یکی از منازل کلیدی سلوک عرفانی است که سالک را از آفات عجب، خودبینی و مخاصمه با خلق مصون می‌دارد. مراتب سه‌گانه اشفاق، از تمکین نفس به صفا و یقین قلب و سپس به سلامت عمل می‌رسد و سالک را به سوی توحید افعالی و تواضع هدایت می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند «لِتَطْمَئِنَّ قَلْبِي» و «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»، بر اهمیت یقین، تواضع و امر به معروف با نرمی تأکید دارند. رفتار مردمی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، الگویی برای دوری از عجب و زندگی در میان خلق با اخلاص است. تمثیلات فاخر، مانند سوارکار و دشمن به‌مثابه مطهر، مفاهیم عرفانی را به‌گونه‌ای شهودی و دلنشین تبیین می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، مرتبه سوم اشفاق چه تأثیری بر سالک دارد؟

2. طبق متن، اشفاق در مرتبه اول چه هدفی را دنبال می‌کند؟

3. بر اساس درسگفتار، عجب در سالک به چه معناست؟

4. طبق متن، مخاصمه با خلق در چه صورتی نادرست است؟

5. بر اساس درسگفتار، حفظ الجد در مرتبه سوم اشفاق به چه معناست؟

6. بر اساس متن، اشفاق در مرتبه دوم به سلامت قلب و ایجاد یقین منجر می‌شود.

7. مطابق درسگفتار، عجب در سالک به معنای خودبزرگ‌بینی است.

8. طبق متن، سالک در مرتبه سوم اشفاق از مخاصمه با خلق به معنای امر به معروف منع می‌شود.

9. بر اساس درسگفتار، دشمن داشتن برای سالک می‌تواند به کمال او کمک کند.

10. مطابق متن، سالک اشفاقی باید فعل خود را به غیر خدا نسبت دهد.

11. تفاوت اصلی بین عجب و خودبزرگ‌بینی در سالک چیست؟

12. چرا سالک در مرتبه سوم اشفاق از مخاصمه با خلق منع می‌شود؟

13. منظور از 'حفظ الجد' در مرتبه سوم اشفاق چیست؟

14. چرا دشمن داشتن برای سالک مفید است؟

15. بر اساس متن، چرا سالک باید از نسبت دادن فعل به غیر خدا احتراز کند؟

پاسخنامه

1. سالک را از عجب مصون می‌دارد

2. تمکین نفس سالک

3. دیدن فعل از خود به جای خدا

4. وقتی از خودبینی و برتری‌جویی ناشی شود

5. جدیت در زندگی و عمل

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. عجب به معنای دیدن فعل از خود به جای خداست، اما خودبزرگ‌بینی به معنای برتری‌جویی نسبت به دیگران است.

12. مخاصمه ناشی از خودبینی و برتری‌جویی است که با اشفاق و تواضع سالک در برابر خدا و خلق منافات دارد.

13. حفظ الجد به معنای جدیت در زندگی، عمل و انجام بهترین کارها به جای هزل و بطالت است.

14. دشمن داشتن سالک را قوی، صافی و پخته می‌کند و به کمال او کمک می‌کند.

15. زیرا همه خیر و شر از خداست و نسبت دادن فعل به غیر خدا به عجب و خودبینی منجر می‌شود.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده