در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 161

متن درس





منازل السائرین: تأملی در باب خشوع و قساوت قلب

منازل السائرین: تأملی در باب خشوع و قساوت قلب

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 161)

دیباچه: درآمدی بر خشوع و جایگاه آن در سلوک عرفانی

کتاب «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری، چونان گوهری درخشان در آسمان عرفان اسلامی، مراحل سلوک معنوی را با دقتی بی‌نظیر تبیین می‌کند. باب «خشوع»، یکی از منازل کلیدی این اثر، به بررسی حالتی متعالی از ایمان می‌پردازد که قلب سالک را در برابر عظمت الهی خاضع و فروتن می‌سازد. این نوشتار، به تحلیل عمیق و جامع این منزل پرداخته است. خشوع، چونان دریچه‌ای به سوی معرفت الهی، سالک را از خودمحوری به خدامحوری رهنمون می‌شود و با قساوت قلب، که نشانه دوری از ذکر الهی است، در تقابل قرار می‌گیرد.

بخش نخست: خشوع در پرتو آیات قرآن کریم

استناد قرآنی و محوریت خشوع

باب خشوع با استناد به آیه‌ای از سوره حدید آغاز می‌شود که مؤمنان را به خشوع قلبی در برابر ذکر الهی و حقایق نازل‌شده دعوت می‌کند:

﴿أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾ (الحدید: ۱۶)

: «آیا برای کسانی که ایمان آورده‌اند، هنگام آن نرسیده که دل‌هایشان به یاد خدا و آنچه از حق نازل شده خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آن‌ها کتاب داده شده بود، پس زمانی دراز بر آن‌ها گذشت و دل‌هایشان سخت شد و بسیاری از آن‌ها نافرمان بودند؟»

این آیه، چونان مشعلی فروزان، مؤمنان را به بازنگری در وضعیت ایمانی خود دعوت می‌کند. خشوع، به‌مثابه حالتی عمیق‌تر از ایمان، قلب را در برابر ذکر الهی نرم و خاضع می‌سازد. عبارت «ألم یأن» هشداری است به مؤمنانی که در سلوک خود کندی کرده‌اند و از خشوع، که نشانه تعمیق ایمان است، غفلت ورزیده‌اند. این آیه، با اشاره به قساوت قلب پیشینیان، خطر دوری از ذکر الهی را گوشزد می‌کند و خشوع را به‌عنوان پادزهر قساوت معرفی می‌نماید.

درنگ: آیه سوره حدید، مؤمنان را به خشوع قلبی در برابر ذکر الهی دعوت می‌کند و با هشدار نسبت به قساوت قلب، ضرورت تعمیق ایمان را گوشزد می‌نماید.

اهمیت تلاوت مستقیم قرآن کریم

تأکید بر تلاوت مستقیم قرآن کریم، چونان اصلی استوار در روش‌شناسی عرفانی، از تحریف معانی و سوءبرداشت‌های ناشی از نقل ناقص آیات جلوگیری می‌کند. نقل‌قول‌های ناقص، مانند بریدن شاخه‌ای از درخت تنومند قرآن، ممکن است به کاهش جامعیت معنا منجر شود. قرآن کریم، به‌سان چشمه‌ای زلال، منبع اصلی معرفت الهی است و هرگونه تفسیر یا استناد باید با رجوع مستقیم به آن انجام پذیرد. این تأکید، ریشه در احترام به حرمت قرآن کریم دارد که غفلت از آن، به جدایی از حقیقت و قساوت قلب می‌انجامد.

درنگ: تلاوت مستقیم قرآن کریم، به‌عنوان منبع اصیل معرفت الهی، از تحریف معانی جلوگیری کرده و قلب را به سوی خشوع هدایت می‌کند.

بخش دوم: مقایسه حالات معنوی: حزن، خوف، اشفاق و خشیت

چارچوب مفهومی حالات معنوی

در سلوک عرفانی، حالات معنوی چونان مراتب نردبانی به سوی معرفت الهی، هرکدام جایگاه ویژه‌ای دارند. متن اصلی، چهار حالت حزن، خوف، اشفاق و خشیت را مقایسه کرده و تفاوت آن‌ها را بر اساس جهت‌گیری زمانی و موضوعی تبیین می‌کند:

  • حزن: خوفی است که به گذشته معطوف است، مانند دریغ خوردن از گناهان یا فرصت‌های ازدست‌رفته.
  • خوف: اضطرابی است که به آینده نظر دارد، مانند ترس از عاقبت اعمال یا گمراهی.
  • اشفاق: خوفی است همراه با ترحم بر نفس، که سالک را از آلودگی یقین و قلب بازمی‌دارد.
  • خشیت: خوفی است برخاسته از حرمت و عظمت معشوق الهی، که قلب را به سکوتی توأم با احترام وامی‌دارد.

این حالات، مانند چهار فصل طبیعت، هرکدام جلوه‌ای از اضطراب معنوی را نمایان می‌سازند، اما خشیت، به‌سان بهاری شکوفا، قلب را به سوی عظمت الهی باز می‌کند. این تمایز، چارچوبی روان‌شناختی و عرفانی ارائه می‌دهد که مراتب سلوک را روشن می‌سازد.

درنگ: حزن به گذشته، خوف به آینده، اشفاق به نفس و خشیت به عظمت الهی معطوف است؛ خشیت، به‌عنوان متعالی‌ترین حالت، قلب را به خدامحوری رهنمون می‌شود.

تمایز خشیت و اشفاق

خشیت، چونان نوری که از کبریای الهی ساطع می‌شود، سالک را در برابر عظمت خداوند به سکوتی عمیق و احترام‌آمیز فرو می‌برد. در مقابل، اشفاق، مانند نگهبانی هوشیار، به حفظ نفس از طغیان و آلودگی معطوف است. خشیت، خوفی است برای مولا، که سالک را از کم آوردن در برابر مقام الهی بازمی‌دارد، در حالی که اشفاق، خوفی است برای نفس، که از گمراهی و انحراف آن جلوگیری می‌کند. این تمایز، مانند جدایی آسمان از زمین، محوریت خداوند را در خشیت و محوریت نفس را در اشفاق برجسته می‌سازد.

درنگ: خشیت، خوفی است برخاسته از عظمت الهی که قلب را به احترام و فروتنی وامی‌دارد، در حالی که اشفاق، خوفی است برای حفظ نفس از آلودگی و طغیان.

بخش سوم: خشوع، تجلی خشیت در قلب

خشوع به‌عنوان نتیجه خشیت

خشوع، چونان میوه‌ای رسیده از درخت خشیت، حالتی است که قلب سالک را در برابر عظمت الهی خاضع و آرام می‌سازد. این حالت، مانند سکوتی که در برابر جلال پادشاهی عظیم فرا می‌گیرد، اراده و توجه سالک را به سوی خداوند معطوف کرده و او را از امور دنیوی منصرف می‌کند. متن اصلی، این حالت را با تعبیر «گم شدن دست و پا» توصیف می‌کند، که در حقیقت به گم شدن اراده و تمرکز کامل بر عظمت الهی اشاره دارد. خشوع، نتیجه اهتمام به خداوند است، نه انکسار روانی یا فراموشی ناشی از حواس‌پرتی.

درنگ: خشوع، تجلی عملی خشیت است که قلب را در برابر عظمت الهی خاضع کرده و سالک را از خودمحوری به خدامحوری رهنمون می‌سازد.

خشوع لذکر الله و مراتب آن

آیه سوره حدید، خشوع را به ذکر خداوند و حقایق نازل‌شده (قرآن کریم) مرتبط می‌داند، نه مستقیماً به ذات الهی. این تمایز، مانند تفاوت میان دیدن نور خورشید و خود خورشید، مرتبه خشوع در این آیه را به‌عنوان مرحله‌ای ابتدایی در سلوک معرفی می‌کند. خشوع لذکر الله، مانند پلی است که سالک را به سوی خشوع للهی، یعنی فروتنی مستقیم در برابر ذات الهی، هدایت می‌کند. ذکر الله، به‌عنوان عام، شامل همه انواع یاد خدا، و «ما نزل من الحق» (قرآن کریم)، به‌عنوان خاص، جلوه‌ای ویژه از ذکر است.

درنگ: خشوع لذکر الله، مرحله‌ای ابتدایی در سلوک است که قلب را برای خشوع در برابر ذات الهی آماده می‌سازد.

خشوع، مرتبه‌ای فراتر از ایمان

آیه سوره حدید نشان می‌دهد که ایمان، بدون خشوع، ناقص است. مؤمنانی که خشوع ندارند، مانند کسانی هستند که خداوند را به‌عنوان امری عادی تلقی کرده و حرمت او را رعایت نمی‌کنند. ایمان بدون خشیت، مانند درختی بی‌میوه، فاقد عمق و تأثیر معنوی است. خشوع، چونان شکوفه‌ای بر شاخسار ایمان، نشانه تعمیق رابطه با خداوند و احترام به عظمت اوست. عبارت «ألم یأن» هشداری است به مؤمنانی که ایمانشان را با خشوع تکمیل نکرده‌اند.

درنگ: خشوع، مرتبه‌ای متعالی‌تر از ایمان است که قلب مؤمن را با احترام و فروتنی در برابر عظمت الهی پیوند می‌دهد.

بخش چهارم: قساوت قلب و تقابل آن با خشوع

قساوت قلب در پرتو آیه حدید

آیه سوره حدید، قساوت قلب را نتیجه دوری از ذکر الهی و گذر زمان طولانی بدون تهذیب نفس می‌داند. این قساوت، مانند سنگی که در برابر جریان آب سخت می‌شود، قلب را از پذیرش حقیقت و خشوع بازمی‌دارد. قرآن کریم، با اشاره به پیشینیانی که کتاب الهی دریافت کردند، اما به دلیل غفلت، دچار قساوت قلب شدند، مؤمنان را از این خطر برحذر می‌دارد. قساوت، مانند تاریکی که نور ایمان را می‌پوشاند، مانع اصلی سلوک معنوی است.

درنگ: قساوت قلب، نتیجه دوری از ذکر الهی است که قلب را از خشوع و پذیرش حقیقت بازمی‌دارد.

تمایز قساوت و فسق

آیه حدید، قساوت قلب را به همه پیشینیان نسبت می‌دهد، اما فسق را به بسیاری از آن‌ها محدود می‌کند. این تمایز، مانند جدایی میان ریشه و شاخه، نشان می‌دهد که قساوت، حالتی درونی و قلبی است، در حالی که فسق، به اعمال نافرمانانه بیرونی اشاره دارد. یک فرد ممکن است قساوت قلبی داشته باشد، اما فاسق نباشد، یا فاسق باشد، اما قساوت نداشته باشد. قساوت، مانند زهری در جان، به بی‌رحمی و سختی قلب منجر می‌شود، در حالی که فسق، مانند خطایی در عمل، به گناهان ظاهری مربوط است.

درنگ: قساوت، حالتی درونی و قلبی است که ممکن است بدون فسق وجود داشته باشد، در حالی که فسق به اعمال نافرمانانه بیرونی اشاره دارد.

امکان قساوت در مؤمن

یکی از نکات برجسته متن، امکان وجود قساوت در مؤمن است. یک مؤمن ممکن است ایمان داشته باشد، اما به دلیل عدم خشوع، قلبش دچار سختی و بی‌رحمی شود. این قساوت، مانند خاری در دل، مانع از انعطاف و همدلی می‌شود، حتی اگر فرد از گناهان ظاهری (فسق) به دور باشد. این نکته، مانند آیینه‌ای روشن، پیچیدگی‌های روان‌شناختی انسان را نشان می‌دهد و بر ضرورت تهذیب قلب تأکید دارد.

درنگ: قساوت قلب ممکن است در مؤمنان نیز وجود داشته باشد، حتی اگر فاسق نباشند، و نشانه عدم خشوع و دوری از ذکر الهی است.

روان‌شناسی قساوت و فسق

متن اصلی، با رویکردی روان‌شناختی، قساوت و فسق را تحلیل کرده و پیشنهاد می‌دهد که این مفاهیم می‌توانند در مقایسه جوامع ایمانی و غیرایمانی به کار روند. قساوت، مانند بیماری‌ای خاموش در قلب، ممکن است در هر جامعه‌ای، حتی در میان مؤمنان، وجود داشته باشد. این تحلیل، مانند نوری که تاریکی‌های روان انسانی را روشن می‌کند، نشان می‌دهد که ایمان، بدون خشوع، نمی‌تواند قلب را از قساوت مصون دارد. مقایسه زندان‌های جوامع ایمانی و غیرایمانی، مانند ترازویی دقیق، نشان‌دهنده شباهت‌های قساوت در هر دو گروه است، مگر آنکه خشوع، قلب را نرم و خاضع سازد.

درنگ: قساوت قلب، به‌عنوان بیماری‌ای درونی، ممکن است در هر جامعه‌ای، حتی ایمانی، وجود داشته باشد، مگر آنکه خشوع، قلب را از آن مصون سازد.

بخش پنجم: مثال‌های عینی و هشدارهای عرفانی

مثال‌های قساوت قلب

متن اصلی، با مثال‌هایی عینی، قساوت قلب را به تصویر می‌کشد. شلاق زدن یک مؤمن همراه با خوردن صبحانه، مانند صحنه‌ای هولناک از تاریکی قلب، قساوت را نشان می‌دهد. در مقابل، قاضی‌ای که با اکراه حکم قتل می‌دهد، اما دلش از اجرای حکم آزرده است، نشانه‌ای از نرمی قلب دارد. این مثال‌ها، مانند داستان‌هایی از تاریخ، تفاوت میان قساوت و فسق را ملموس می‌سازند. شمر، با قساوت بی‌حد، در برابر حسین (ع)، با قلب رحیم، دو سوی این تقابل را نمایان می‌کنند.

درنگ: قساوت قلب، مانند زهری در جان، ممکن است حتی در مؤمنان وجود داشته باشد و با مثال‌هایی مانند شلاق زدن همراه با بی‌رحمی، از فسق متمایز می‌شود.

هشدار نسبت به خطر قساوت

قساوت قلب، مانند طوفانی خاموش، خطرناک‌تر از فسق است، زیرا به بی‌رحمی درونی منجر می‌شود که حتی در حضور ایمان ممکن است رخ دهد. این خطر، مانند خاری که در باغ ایمان می‌روید، قلب را از خشوع و ارتباط با خداوند دور می‌سازد. متن اصلی هشدار می‌دهد که مؤمنان باید از قساوت پناه به خدا برند، زیرا ایمان بدون خشوع، مانند خانه‌ای بدون سقف، در برابر این طوفان آسیب‌پذیر است.

درنگ: قساوت قلب، خطرناک‌تر از فسق است، زیرا به بی‌رحمی درونی منجر می‌شود و ایمان بدون خشوع را آسیب‌پذیر می‌سازد.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

باب خشوع در «منازل السائرین»، چونان قله‌ای در سلسله سلوک عرفانی، قلب سالک را به فروتنی و انکسار در برابر عظمت الهی دعوت می‌کند. این منزل، با استناد به آیه سوره حدید، خشوع را به‌عنوان مرتبه‌ای متعالی‌تر از ایمان معرفی کرده و آن را پادزهر قساوت قلب می‌داند. تمایز میان حزن، خوف، اشفاق و خشیت، مانند نقشه‌ای دقیق، مراتب معنوی سلوک را روشن می‌سازد. خشیت، با تمرکز بر عظمت الهی، قلب را به خشوع رهنمون می‌شود، در حالی که قساوت، مانند سدی استوار، مانع این مسیر است. مثال‌های عینی، مانند قساوت شلاق‌زن یا اکراه قاضی رحیم، این مفاهیم را ملموس می‌کنند. این تحلیل، با تأکید بر تلاوت مستقیم قرآن کریم و تهذیب قلب، مؤمنان را به بازاندیشی در ایمان و خشوع دعوت می‌کند. خشوع، مانند نوری در قلب، سالک را از تاریکی قساوت به سوی روشنایی معرفت الهی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، تفاوت اصلی بین خشیت و اشفاق چیست؟

2. بر اساس متن، خشوع در چه چیزی باعث سکون و ایستادگی می‌شود؟

3. طبق درسگفتار، آیه «الم یأن للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم» در کدام سوره آمده است؟

4. بر اساس متن، قساوت قلب به چه چیزی مربوط است؟

5. طبق درسگفتار، چرا ایمان بدون خشیت ممکن است به قساوت قلب منجر شود؟

6. خشوع در درسگفتار به قلب مربوط است، در حالی که اشفاق در مرتبه عالی به قلب می‌رسد.

7. خشیت و اشفاق هر دو به عظمت مولا مربوط هستند.

8. قساوت قلب می‌تواند در فردی که ایمان دارد اما فسق ندارد، وجود داشته باشد.

9. فسق در درسگفتار به قلب مربوط است و قساوت به اعمال جوارح.

10. آیه «الم یأن للذین آمنوا» به خشوع برای ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده اشاره دارد.

11. تفاوت اصلی بین خشیت و اشفاق طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا خشوع در درسگفتار باعث سکون و ایستادگی می‌شود؟

13. چرا ایمان بدون خشیت ممکن است به قساوت قلب منجر شود؟

14. طبق درسگفتار، چرا قساوت قلب به اعمال جوارح وابسته نیست؟

15. آیه «الم یأن للذین آمنوا» چه پیامی درباره خشوع دارد؟

پاسخنامه

1. خشیت به حرمت مولا و اشفاق به نفس مربوط است

2. عظمت مولا

3. سوره حدید

4. قلب و بی‌رحمی

5. زیرا ایمان بدون خشیت حرمت خدا را رعایت نمی‌کند

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. خشیت به حرمت و عظمت مولا مربوط است، در حالی که اشفاق به ترحم بر نفس و حفظ آن از آلودگی است.

12. زیرا خشوع از عظمت مولا ناشی می‌شود و اراده انسان را در برابر خدا متوقف می‌کند.

13. زیرا ایمان بدون خشیت حرمت خدا را رعایت نمی‌کند و قلب از بی‌رحمی و عناد پر می‌شود.

14. زیرا قساوت به قلب و بی‌رحمی درونی مربوط است، نه به اعمال ظاهری مانند فسق.

15. آیه به مؤمنان هشدار می‌دهد که با وجود ایمان، باید قلب‌هایشان برای ذکر خدا و حق خشوع کند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده